جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 12
نقدی بر تحلیل زمانی قضایای موجه
نویسنده:
علی اکبر احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
موضوع محوری مقاله حاضر دلالت شناسی قضایای موجهه (به ویژه قضایای ضروریه و دائمه) است. در این باب ابتدا شرح مختصری از قضایای موجهه، بنا بر متون منطق سنتی، عرضه می شود و سپس ضمن توضیحِ تحلیلِ زمانی آنها، نقد چنین تفسیری در دستور کار قرار می گیرد. اما این نوشته صرفا نگاهی سلبی ندارد و در آن تلاش شده است تا سخن قدما درباب دلالت شناسی قضایای موجهه بازخوانی و بازشناسی شود.
صفحات :
از صفحه 7 تا 27
اصل طرد شق ثالث و انگاره تخطی از آن در پارادایم های چند ارزشی و فازی
نویسنده:
مرتضی حاج حسینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
در قرن بیستم، نقد ارزش فلسفی پارادایم دوارزشی به شکل گیری انگاره تخطی از اصل طرد شق ثالث و پیدایش دستگاه های منطقی غیراستاندارد از قبیل منطق چندارزشی و فازی انجامید. این انگاره در حالی شکل گرفت که اصل طرد شق ثالث در کنار دو اصل اینهمانی و امتناع تناقض از اصول اولی فکر محسوب می شد و تخطی از هر یک از آنها، به دلیل رابطه منطقی آنها با یکدیگر، مستلزم تخطی از دو اصل دیگر بود. اما آیا تخطی از اصول اینهمانی و امتناع تناقض امکان پذیر است؟ در غیر این صورت ادعای مدافعان منطق های چندارزشی و فازی مبنی بر تخطی از اصل طرد شق ثالث چگونه توجیه می شود؟ در این مقاله ابتدا به تبیین صورتبندی های مختلف اصول سه گانه فوق پرداخته، سپس ضمن قبول ناتوانی زبان دودویی در تبیین برخی پدیده ها و لزوم تاسیس زبان های چندارزشی و فازی برای پرداختن به مسایل علمی و فلسفی به بیان این نکته می پردازیم که اولا التزام به این زبان ها مانع التزام به اصول سه گانه یاد شده نیست، ثانیا ارسطو به عنوان اولین کسی که به طور مفصل و منسجم از دو اصل امتناع تناقض و طرد شق ثالث سخن گفته و از بنیانگذاران منطق و فلسفه بر پایه این اصول است امکان ابهام در قضایا و نیز وجود ارزش های میانی «تقریبا صادق» و «تقریبا کاذب» را پذیرفته و از آنها در فرایند تعیین ارزش گزاره ها استفاده کرده است. به علاوه وی در برخی موضوعات به زبان چندارزشی سخن گفته و در مواردی توسل به زبان دودویی در تبیین برخی حوادث را مورد نقد قرار داده است.
صفحات :
از صفحه 85 تا 99
منطق شرطی و مبانی فلسفی آن
نویسنده:
رضا رسولی شربیانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از پرسش های اساسی در منطق این است که چرا ارسطو به «منطقِ شرطی» نپرداخته است؟ او که به عنوان مدون منطق شناخته می شود چگونه ممکن است به این بحث مهم توجهی نداشته باشد؟ آیا این بی توجهی فقط یک غفلت است یا عمدی است و ارسطو دلیلی برای آن دارد؟ ما در این مقاله پس از بررسی منطق شرطی (قضایا و قیاس های شرطی) از دیدگاه رواقیون و بیان اهمیت آن نزد منطق دانان جدید، به مبانی نظری و فلسفی دو نظام منطق حملی و شرطی می پردازیم. با مطالعه فلسفه ارسطو و با توجه به دیدگاه خاص او در مورد مقولات و اندراج اشیا در مقولات ده گانه، معلوم می شود که ارسطو دارای تفکری ذات گرا بوده و این امر با تفکر تجربه گرای رواقیون کاملا متفاوت است؛ زیرا در اندیشه فلسفی رواقیون به قوانین خارجی اشیا توجه می شود و نه به ذات یا ماهیت آنها. بنابراین، رواقیون از منطق حملی عدول کرده و به منطق شرطی پرداخته اند زیرا چنین نگرشی به موجودات اقتضای نظامی اندراجی و حملی را ندارد؛ همچنان که با نگاه مقوله ای به موجودات عالم نمی توان به صورت شرطی و با تردید و تعلیق سخن گفت. به عبارت دیگر، با توجه به مبانی فلسفی و معرفت شناختی ارسطو نمی توان منطق شرطی را پذیرفت. به همین دلیل ارسطو در آثار خود وارد بحث درباره قضایا و قیاس های شرطی نشده است، در حالی که نحله مگاری پیش از او به این مباحث پرداخته بودند و پس از او نیز این بحث توسط رواقیون به طور جدی دنبال شده است چرا که با هستی شناسی آنان سازگارتر بود.
صفحات :
از صفحه 71 تا 83
گزاره های همیشه صادق نزد خونجی در منطق مرتبۀ دوم
نویسنده:
اسدالله فلاحی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
افضل الدین خونجی، برای نخستین بار در تاریخ منطق، در میان گزاره های حقیقیه و خارجیه، گزاره های همیشه صادق و گزاره های همیشه کاذب را یافته است. این گزاره ها پیش از این در منطق مرتبه اول صورت بندی شده و مورد بررسی قرار گرفته اند و نشان داده شده است که صدق همیشگی این گزاره ها نیازمند پیش فرض «وجود فرضی معدومات» است. در این مقاله، این گزاره ها را در منطق مرتبه دوم بررسی کرده و نشان داده ایم که در این منطق، نیازی به پیش فرض یادشده نیست و گزاره های همیشه صادق خونجی بدون هر گونه پیش فرضی در منطق مرتبه دوم به عنوان قضیه اثبات پذیرند. اما تحلیل این گزاره ها در منطق مرتبه دوم نیز کاستی های خود را دارد. برای نمونه، صورت بندی موجبه جزئیه در گزاره های خارجیه الطرفین بسیاری از گزاره های کاذب را صادق می سازد. این نشان می دهد که تحلیل این گزاره ها، چه در منطق مرتبه اول و چه در منطق مرتبه دوم، کاستی هایی دارد و نیازمند زدودن است.
صفحات :
از صفحه 93 تا 112
بررسی نقش های معرفت شناختی اصل عدم تناقض در فلسفه ارسطو
نویسنده:
حسن عبدی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پرسش اصلی این مقاله عبارت است از این که جایگاه و نقش های معرفتی اصل عدم تناقض در فلسفه ارسطو چیست؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است پیش از هر چیز دریابیم که معنای اصل عدم تناقض چیست. با بررسی آثار ارسطو به این نتیجه می رسیم که او با عبارت های مختلفی مقصود خود از اصل عدم تناقض را بیان کرده است. می توان بر اساس مفاهیم کلیدی به کار رفته در این عبارت ها، آن ها را در سه دسته عمده جای داد. دسته نخست عبارت هایی است که بر اساس مفهوم «قضیه» اصل عدم تناقض را بیان کرده است. می توان این دسته را «تقریر منطقی» اصل نامید. دسته دیگر عباراتی است که بر اساس مفهوم «وجود» اصل عدم تناقض را بیان کرده است. این دسته «تقریر هستی شناختی» نام دارد و سرانجام عباراتی که اصل را بر اساس مفهوم «باور» بیان کرده است که «تقریر روان شناختی» قلمداد می گردد. با بررسی دیدگاه ارسطو روشن می شود که ارسطو هم تقریر منطقی و هم تقریر روان شناختی را متفرع بر تقریر هستی شناختی می داند. بر اساس تقریر هستی شناختی، اصل عدم تناقض عبارت است از این که محال است یک چیز در یک زمان و از یک جهت هم وجود داشته باشد و هم وجود نداشته باشد. از نظر ارسطو اصل عدم تناقض چند ویژگی دارد؛ فرضیه نیست،‌ قابل اثبات نیست، یقینی ترین اصل است، خطاناپذیر است و بدیهی ترین است. حال این اصل دارای سه نقش معرفت شناختی است؛ ابتناء توجیهی که بر اساس آن توجیه هر معرفتی ریشه در استنتاج از معرفت دیگر دارد و به همین صورت، و این سلسله از توجیه ها سرانجام به اصل عدم تناقض پایان می یابد. ابتناء دلالی که بر پایه آن معناداری هر واژه ای منوط به این است که پیش تر اصل عدم تناقض را پذیرفته باشیم، و ابتناء عملی که مستلزم آن است که هر عملی برای آن که عملی لغو محسوب نگردد، نیازمند اذعان به اصل عدم تناقض است.
صفحات :
از صفحه 3 تا 12
صوری سازی در منطق گزاره ها و نقش ثوابت منطقی در آن
نویسنده:
سید محمد علی حجتی، وحیده عامری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
یکی از مباحث بنیادین فلسفه منطق صوری سازی است که تامل در چیستی و چگونگی آن تلاش های منطق دانان را در سطح وسیعی متوجه خود ساخته است. صوری سازی را می توان به معنای تحلیل قضایا و استدلالات با توجه به صورت آن ها و بدون لحاظ کردن محتوای آن ها با هدف آشکار ساختن ساختار منطقی جملات دانست. فرگه، بنیان گذار منطق جدید، با الهام از مفهوم تابع و متغیر در ریاضی و تمایز میان مفهوم و شئ، قضایا را به دو بخش اسمی و محمولی تحلیل کرد که همین امر مبنای صوری سازی در منطق جدید می باشد. اما آن چه سمت و سوی صوری سازی را مشخص می کند، مسأله اعتبار است، چرا که حفظ اعتبار ضامن صحت نحوه صوری سازی است. ثوابت منطقی عنصرهای بنیادین ساخت های منطقی اند که در صوری سازی اهمیت فوق العاده ای دارند. اما منطق دانان برای تعیین آن ها ملاک های مختلفی ارایه داده اند که پذیرفتن هرکدام موجب تغییر در نحوه صوری کردن گزاره ها در منطق می شود. ما در این مقاله نشان خواهیم داد که نظام های منطقی مختلف می توانند معیارهای مختلفی برای ثوابت منطقی داشته باشند، هم چنین انتخاب یک معیار متاثر است از این که آیا می خواهیم ثابت منطقی جدیدی به نظام موجود بیافزاییم یا در مقام تاسیس یک نظام هستیم.
صفحات :
از صفحه 41 تا 60
تشکیک در نظریه مطابقت در صدق و کذب قضایا از دیدگاه فلاسفه اسلامى
نویسنده:
مهدى دهباشى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
یکى ‏از مشهورترین نظریات در باب صدق و کذب قضایا، نظریه مطابقت، (Correspondence Theory of truth) است. مطابقه، از باب مفاعله، تطابق دو چیز را گویند. بنابراین نظریه، راستى و صدق همان سازگارى ‏اندیشه با واقعیت، یا به قول ملاصدرا مطابق با مطابق است. در بدو امر،در این نظریه عقیده ‏اى صادق تصور شده است که با امرى واقع، سازگار درآید و یا به عبارت دیگر، هر باورى هنگامى صادق است‏ که تصورات و مفاهیم مندرج در آن با حقایق عینى Facts همان‏طور که درخارج و واقع موجود هستند، تطابق داشته باشد. هرگاه گزاره‏اى با واقع مطابق بود واقع هم با خبر مطابق مى‏ باشد. گزاره هم مطابق با واقع است و هم مطابق. در این مقاله با بحث پیرامون مفهوم مطابقت و واقع در فلسفه اسلامی، سعی می شود موضوع صدق و کذب در قضایای فلسفی و منطقی در ارتباط با آن ها تبیین شود.
قضایاى حقیقیة، خارجیه، لابتیه
نویسنده:
عسکرى سلیمانى امیرى
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
یکى از اصطلاحاتى که در مباحث عقلى، به‏ خصوص در فلسفه، مورد استفاده فراوان قرار مى‏ گیرد اصطلاح قضیه حقیقیه است در مقابل قضیه خارجیه، اما تعریف آن، دقیقا روشن نیست و در این زمینه، سؤالاتى از این قبیل، مطرح است: آیا تقسیم قضایا به حقیقیه و خارجیه، براساس قاعده فرعیه «ثبوت شى‏ء لشى‏ء فرع ثبوت المثبت‏ له‏» است، یا نه؟ و آیا اساسا این تقسیم‏ بندى، یک تقسیم ‏بندى منطقى است، یعنى اگر این تقسیم، در منطق انجام نمى شد، بعضى از قواعد معتبر استنتاج، در منطق مطرح نمى‏ شدند؟ و آیا قضایاى حقیقیه، قضایاى حملیه ‏اند؟ و آیا در تعریف قضایاى حقیقیه، قضایاى لابتیه، داخل‏اند، یا نه؟ در این مقاله سعی می شود پاسخ به این سوالات ذیل این موضوعات کاویده شود: پیشینه تاریخی بحث، قاعده فرعیه، موضوع در قضیه، مشکل وجود موضوع در برخی قضایا.
قضیه لابتیه (قسمت دوم)
نویسنده:
علیرضا قائمی نیا
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
چکیده :
قضيه لابتيه مانند بسيارى از مباحث منطقى و فلسفى سرگذشت و تاريخچه مبهمى دارد ولى آنچه مسلم است اين است كه در مطاوى سخنان ميرداماد و صدرالمتألهين آمده است و سپس در ميان شارحان و اتباع فلسسفه وى اوج يافته است. بعيد هم نيست كه مبتكر آن خود مرحوم ميرداماد باشد. گذشته از ابهام تاريخى از نظر منشأ و تبيين آن، مسئله اصلى، تفسيرى است كه از اين قضيه شده است، شارحان و اتباع حكمت متعاليه آن را به گونه اى تفسير نموده اند كه با بيان صدرالمتألهين و ميرداماد(رحمهم الله) تفاوت دارد، در ميان شارحان حكمت متعاليه نخست بايد از مرحوم سبزوارى نام برد. ما نخست تفسير اين حكيم الهى را بيان مى كنيم و سپس به تفسير مرحوم صدرالمتألهين و ميرداماد خواهيم پرداخت و سپس ميان اين دو تفسير به داورى خواهيم پرداخت.
تصور و تصدیق از دیدگاه صدرالمتألهین
نویسنده:
عسکرى سلیمانى امیرى
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دانش منطق متشكل از دو بخش است: مباحث مربوط به تصورات (تعريف ها) و مباحث مربوط به تصديقات (استدلال ها). كار اين دانش تبيين روش رسيدن به تصورات مجهول در باب تصور و رسيدن به تصديقات مجهول در باب تصديقات است. عنوان جامع تصورات و تصديقات، علم حصولى است و از اين رو، منطق دانان در مدخل منطق، غالبا علم حصولى را به تصور و تصديق تقسيم كرده اند، اما برخى از آنان علم حصولى را تنها به دو نوع تصور تقسيم نموده اند: يكى تصورى كه در تقسيم قبلى با تصور يكى است و ديگرى تصورى كه در تقسيم قبلى برابر است با تصديق. اگرچه بيش تر منطق دانان تقسيم اول را برگزيده اند، ولى عده اى نيز به تقسيم دوم روى آورده و گويا مى پنداشته اند كه اين دو تقسيم با هم تخالفى دارند. اين در حالى است كه تعدادى از آنان هر دو تقسيم را مطرح كرده اند.
  • تعداد رکورد ها : 12