جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
باور، حقیقت و معرفت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
D. M. Armstrong (دیوید مالت آرمسترانگ)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: بررسی گسترده مفاهیم محوری در معرفت شناسی - باور، حقیقت و معرفت. پروفسور آرمسترانگ شرحی از باورهای کلی و دانش گزاره های کلی ارائه می دهد. باور در مورد موضوعات خاص واقعی به عنوان ساختارهایی در ذهن مؤمن توصیف می شود که واقعیت را نشان می دهد یا "نقشه" می گیرد، در حالی که باورهای عمومی تمایلاتی برای گسترش "نقشه" یا معرفی روابط تصادفی بین بخش هایی از نقشه بر اساس قوانین کلی هستند. «دانش» به اعتبار چنین باورهایی به عنوان بازنمایی واقعیت اشاره دارد. در این چارچوب، پروفسور آرمسترانگ گزارشی متمایز از بسیاری از پرسش‌های اصلی در معرفت‌شناسی عمومی ارائه می‌دهد - روابط بین باورها و زبان، مفاهیم گزاره، مفهوم و ایده، تحلیل حقیقت، انواع دانش، و روشی که در آن اعتقادات و دانش با دلایل پشتیبانی می شود. اگر کتاب به‌عنوان یک کل به‌عنوان کمکی به روایتی طبیعت‌گرایانه از انسان ارائه شود.
فلسفه عشق افلاطون در محاوره مهمانی
نویسنده:
محمدعلی بحری استاد راهنما: رضا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ برنجکار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ استاد مشاور: علی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فتحی قرخلو‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افلاطون در مهمانی، هفت خطابه درباره اروس یا عشق نوشته است. دیدگاه خود او را صرفاً با یکی از این خطابه ها و معمولاً با خطابه سقراط یکی دانسته اند که نتیجه، همواره تفسیر یک جانبه عشق بوده است. امّا این پژوهش می کوشد تا روح محاوره را در پیوستگی خطابه هایش بجوید و ماهیّت فلسفه عشق افلاطون را در آن معلوم سازد. از این رو، هدف، گشودن افقی نو به کلّ محاوره با روش بررسی پیوسته خطابه هاست. فایدروس، پائوسانیاس و اریکسیماخوس، عشق را به خوب و بد تقسیم می کنند. آریستوفانس آن را جست وجوی نیمه گمشده هر انسان می داند و آگاثون آن را زیباترین خدا می نامد. امّا سقراط، عشق را عشق به چیزی می داند که هنوز به دست نیامده است. بنابراین، چون اروس، عشق به زیبایی است؛ پس اروس نمی تواند زیبا باشد و دوکسا یا گمان آگاثون باطل می شود. همچنین از آنجا که امور خوب، زیبا نیز هستند؛ متعلّق عشق نمی تواند بدی باشد، بلکه عشق، «اشتیاق به داشتن همیشگی خوبی » است. از اینجاست که هم «تقسیم عشق به خوب و بد» و هم «تلقّی آریستوفانی از عشق»، هر دو رنگ دوکسا به خود می گیرند. بدین ترتیب، این خود افلاطون است که از ما می خواهد پنج خطابه نخست را در محدوده «دوکسا» بنگریم و آن ها را در تقابل با دو خطابه آخر که در ساحت «حقیقت» گام برمی دارند، در نظر بگیریم. در خطابه سقراط، «حقیقت معقول عشق» در بستر اسطوره ای روایت می شود که در نهایت، اروس را فیلسوف می خواند. به مدد همین عشق و تکاپویش در طلب دانش می توان از زیبایی محسوس به زیبایی معقول سیر کرد و سرانجام به دیدار «ایده زیبایی »نایل شد. در خطابه آلکیبیادس، «حقیقت محسوس عشق» در شخص «سقراط » آشکار می شود و اروس در قالب محسوس وی تجسّم می یابد تا بدین ترتیب، ماهیّت فلسفه عشق روشن گردد. عشق همان فلسفه است که آدمی را از بند دوکسا می رهاند و به ساحت حقیقت راهنمایی می کند. فیلسوفی که در سیر صعودی به دیدار ایده نایل آید، «منحصر به فرد» می شود و این شایستگی را می یابد که در تمامیّتش، متعلّق عشق قرار گیرد.
مفهوم الحقيقة
نویسنده:
أمل مبروك
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
نظرية الصدق عند جورج سانتيانا
نویسنده:
سعيد علي عبيد؛ تصدير: حسين علي حسن
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
تبیینی از هماوردی فلسفه و عرفان در حقیقت طلبی و کمال مداری انسان
نویسنده:
محمود قیوم زاده، محمد رضا مسعودزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
هماهنگی و هماوردی فلسفه و عرفان برای انسان و چگونگی تعامل این دو از جمله مباحث اساسی و لازم در حوزه مسائل فلسفی، عرفانی و دینی است؛ چه آنکه شناخت دقیق فلسفه و چگونگی همسویی آن با عرفان در تکامل و کمال خواهی انسان و نیل او به حقیقت، حائز اهمیت است. در این میان، نگاه ها و برداشت های مختلفی به فلسفه و فلسفیدن شده است. برخی نگاه ها جانبدارانه و برخی نفی انگارانه است، به همین سبب عده ای فلسفه را کاملا رد و غیر قابل جمع با عرفان می دانند؛ کمال خواهی و عشق را حقیقتی که با فلسفه سازش ندارد، می دانند. برخی دیگر فلسفه را همخوان و همراه با عشق و عرفان دانسته و تجلی حقیقت فلسفه را در عرفان جستجو می کنند، بنابراین پرسشها و مجهولاتی در ترابط و چگونگی تعامل فلسفه و عرفان در دستیابی انسان به حقیقت و رسیدن به سعادت و کمال مطرح می شود. در پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای و تحلیل و توصیف داده های مطالعاتی به بررسی و تبیین این موضوع پرداخته و به سوالات مطروحه در این بحث پاسخ داده است به گونه ای که از مجموع مباحث می توان به دست آورد که نوع نگاه به فلسفه و تفکر بسیار مهم بوده و همچنین برداشت از عرفان هم اهمیت دارد و نهایتا می توان اذعان کرد که هر دو باید حقیقتی را بیابد و بچشد تا فلسفه حقیقی و حقیقت عرفان باشد و در این صورت همراهی و همسویی این دو و نقش آن در رسیدن انسان به حقیقت و کمال مطلوب، مبرهن خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 69 تا 96
مقارنه در روایات منع تفکر در ذات خدا با روایات وصول به حق از طریق تفکر در ذات خدا
نویسنده:
محمد نورالهی، حسن میرنورالهی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
در بررسی روایات دلالت کننده بر منع تفکر در ذات باری تعالی میبینیم که معصومین علیهم السلام در بیانات مختلف خود مسلمانان را از تفکر در ذات حضرت حق منع می کنند تا مسلمانان در زمره تباه شدگان نباشند. از طرفی می بینیم در بسیاری از روایات اسلامی به مطالعه درباره ذات پاک خداوند متعال و اینکه از خود او باید به او رسید تاکید شده است و آیات بسیاری از قرآن کریم بر این مطلب صحه گذشته و آن را تاکید می کند. از طرف دیگر به اصل توحید بر اساس معارف دینی و عقلی تنها از طریق تفکر می توان رسید. این تامل بر آن است تا تعارض ظاهری بین روایات نهی از تفکر در ذات الهی را با روایاتی که دلالت دارند بر اینکه باید از خود خداوند به او رسید، توضیح داده و مرتفع نماید. مهمترین پرسشی که در این مبحث مطرح می شود این است که آیا می شود در ذات خداوند متعال تفکر نمود؟ در این مجال می کوشیم با بهره گیری از منابع روایی و تتبع در شروح دانشمندان، ضمن تبیین مقصود برداشت، صحیحی از این مقارنه را ارایه دهیم.
صفحات :
از صفحه 163 تا 184
جایگاه مصلحت و حقیقت در سیاستگذاری امیر مومنان (ع)
نویسنده:
مهدی پیشوایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی تطبیقی آموزه‌های مولانا و مکتب تائوئیسم
نویسنده:
معصومه ایراف
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله انسان واسرار وجودی او از جمله مسائلی است که در همه مکاتب بشری والهی به آن توجه شده است و همه مکاتب سعی کرده اند درحد ظرفیت و توانایی خود پرده ای از راز و رمز این معمای هستی ارائه کنند و با معنایی که از آن ارائه می دهند. پایه های مکتب خود را محکم کنند. آموزه های مولانا در مثنوی ومعنوی و آموزه های تائو را می توان نمونه هایی شاخص در فرهنگ و تمدن شرقی به حساب آورد که باز گو کننده ی حقایقی برای تمدن بشری بودند،آموزه هایی که با تعریف رابطه انسان با خود و عالم بیرون از خود و روابط حاکم بر طبیعت و مافوق آن به کلید واژه هایی مشترک اشاره کرده اند و همچنین تاکید هر دو آموزه به منشاء ازلی و مطلق که ریشه در قدرتی فوق قدرت بشری وتفکر در آن را دارد نشان دهندهوجه اشتراک این دو آموزه است . در عرفان و تصوف تمام ادیان و مکاتب، انسان موجودیذومراتب و دارای ساحتهای وجودی مختلف است و اگر چه همه مکاتب بشری تمام سعی و تلاششان به نوعی تامین سعادت انسان و الیتام دردها ورنج های او می باشد اما در مقام عمل گاهی به جنبه های دینوی و بشری او اهمیت بیشتری دادهمی شود. و باید با تفکیکُ خود حقیقی و خود مجازی انسان و شناخت آثار زیانبار غفلت انسان از ساحت های الهی خویش، موانعی را که باعث این غفلت و دوری انسان از گوهر حقیقی خود است از میان برداشت که در اکثر این مکاتب فلسفی ، صرف نظر از پاره ای اختلاف ها در یک اصل کلی ،با هم اشتراک دارند که حقیقت آنها به یک واحد صادر می شود. امروزه مطالعات تطبیقی راه گشای درک بهتری از آموزه های معنوی و باورها و اعتقادات مذهبی ادیان در ادوار مختلف می باشد. گاهی این مطالعات با گشودندنیای جدیدی از تعالی روحی و معنوی انسان شناختی، دیدگاه تازه ای نسبت به مسائل قبلی به ما می دهند. همچنین به کمک مطالعات تطبیقی می توان نشان داد که چطور این مکاتب فلسفی از یکدیگر تاثیر پذیرفته اند و این امر چه تاثیر و تغییری در روند تعالی و رشد معنوی انسان در ادیان مربوطه به خود ایجاد کرده است. ومطالعه و مقایسه ی تطبیقی این آموزه ها نتیجه جالبی از تداخل اندیشه های آسمانی و ماورائی آن ها است. رساله ی پیش رو به موارد مشابه از این افکارعارفانه پرداخته است.
رئالیسم چیست؟
نویسنده:
هیلاری پاتنم، حمید طالب، ابوالحسن حسنی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
بررسی تجربه‌ی هنری به عنوان امر معرفت شناسانه بر مبنای نظریات هرمنوتیک گادامر
نویسنده:
امیرحسین فقیه دزفولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مباحث ارائه شده در این پژوهش برای پاسخ دادن به این پرسش است که «تجربه‌ی هنری»، چه در مقام مخاطب اثر هنری و چه در جایگاه فاعل یا خالق آن، دارای چه کیفیتی از ارتباط با «کلیت جهان قابل تجربه که در آن امور، در حال وقوع یافتن هستند» و «تفکر» است؟ برای پاسخ‌گویی به این پرسش به نظریات زیبایی‌شناختی «هانس گئورگ گادامر» رجوع کرده‌ایم؛ و از طریق نظریات او، تجربه‌ی هنری را در نسبت با معرفت و حقیقت مورد بررسی قرار می‌‌دهیم. در این رویکرد هنر و تجربه‌ی زیبایی‌شناختی گشایشی به سوی افقی وسیع قلمداد می‌شود که اساس هستی شناسی فهم و بنیان تجربه‌ی هرمنوتیکی با تکیه بر آن‌ها شکل می‌گیرد.بدین ترتیب اثر هنری، صرفاً متعلق به لذت زیبایی‌شناسی سوژه نخواهد بود، چرا که رسالتی فراتر از آن دارد. به بیان دیگر بر مبنای این رویکرد، حقیقت و زیبایی را در تجربه‌ی اثر هنری نمی‌توان از یکدیگر جدا کرد، چراکه این رویکرد مبنایی برای شناخت حقیقت به دست می‌دهد.آن‌چه که ما در تجربه‌ی هنری با آن مواجه می‌شویم زبان، کلام و گفتار است. « هستی راستین اثر هنری، در آن چیزهایی است که می‌تواند بگوید، و این توانایی فراسوی مرزهای تاریخی می‌رود.»(احمدی،۱۳۸۵، ص۵۸۳) از این منظر، «تجربه‌ی هنری» تجربه‌ی حقیقت است. اما نه حقیقتی که از طریق فرآیندی روشمند به دست آید؛ چرا که حقیقت هنری یک رویداد است. اگر تجربه‌ی هنر یک شکل منحصر به‌فرد از تجربه‌ی زبانی است، و تفکر نیز جز در زبان مقدور نیست و خود زبان ، انتزاعی از آن جهان کلی قابل تجربه است، پس ضرورتاً این سه در ارتباط با یکدیگرند. به واسطه‌ی آدمی، مفاهیم و معانی از طریق زبان ساخته می‌شوند تا در آن کلیت قابل تجربه وقوع یابند و تجربه شوند. هر شکلی از تجربه‌ی هنری، چه تاریخی و چه معاصر، با کیفیتی منحصر به زمانمندی وقوع خویش، در این ارتباط بوجود آمده است. از همین روست که هنر اساساً مستلزم تفسیر و تأویل است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که هنر، بی‌درنگ و در لحظه به فهم در نمی‌آید و خصلتی زمانمند دارد، و به گونه‌ای غیر زمانی برای خود و ما حاضر نمی‌شود.. گادامر تجربه و تفسیر هنر را نوعی روبرو شدن چیزی با چیز دیگر می‌داند. چنین تجربه‌ای به معنای روبرو شدن با نوعی رویداد و رخداد تاریخی است. رویدادی که در جریان رویارویی ما با زبان هنر روی می‌دهد، که در دیدگاه گادامر گشوده، خاتمه ناپذیر و فراگیر است. اثر هنری هربار تحت شرایط متفاوت، خود را به گونه‌ای دیگر عرضه می‌کند. تماشاگر امروزی نه تنها تصویر را به نحوی دیگری می‌بیند، بلکه چیز دیگری را نیز می‌بیند. یکی از ویژگی‌های اصلی هنر بازنمایی است. بازنمایانگری در هنر به معنای جلوه‌گر شدن محتوا و حقیقتی در اثر هنری است. به عقیده‌ی گادامر، حقیقت یک اثر هنری تنها از طریق محتوا و معنای آن است که می‌تواند خود را عیان کند. فهم ما ناظر بر محتوای اثر هنری است و نه مانند آنچه که زیبایی‌شناسی مدرن مطرح کرده است، معطوف به صورت ظاهری.اثر هنری همانند یک متن در برابر ما جلوه‌گر می‌شود و ما را دعوت به خواندن و فهمیدنش می‌کند. در چنین شرایطی مخاطب اثر هنری این امکان را پیدا می‌کند تا با تفسیر، باز سازی و باز آفرینی، هر متن تاریخی را در زمانه‌ی خود، بخواند و به فهم درآورد. بنابراین هر خواندنی که همراه با فهمیدن باشد، نوعی بازآفرینی و تفسیر است.