جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 63
برون رفت استاد رفیعی قزوینی از مشکله رجعت در اندیشه صدرایی
نویسنده:
محمدکاظم فرقانی، محمد احمدی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
طبق مبانی حکمت متعالیه، نفس انسانی بعد از حدوث در این عالم، بنابر استعدادی که دارد، آن به آن از فعلیتی خارج می شود و فعلیتی جدید می یابد و در این سیر به تجرد می رسد تا آنگاه که بدن را رها می کند و مسیر تکاملی خود را بدون بدن عنصری (دنیوی) ادامه می دهد. تلقی ابتدایی این است که طبق این مبانی، بازگشت نفس به بدن دنیوی در دار دنیا امری ناممکن است، و مهم ترین دلیل آن نیز قاعده امتناع تراجع است. اما وقتی در نظر آوریم که عموم مسلمانان، به ویژه شیعیان، بر اساس برخی آیات قرآن کریم و روایات معتقدند که تاکنون، در مواردی مردگان زنده شده اند و در دوره آخرالزمان نیز برخی زنده می شوند و رجعت می کنند، عویصه و مشکلی خاص در این باره ظاهر می شود، چرا که اعتقاد به رجعت یا احیای مردگان، به منزله بازگشت نفس به بدن دنیوی در دار دنیاست.بر این اساس، عموم فلاسفه و به ویژه صدرائیان باید به گونه ای رجعت و احیای مردگان را به صورت عقلانی تبیین کنند که به نفی قاعده امتناع تراجع نینجامد، زیرا ابطال تناسخ را بر مبنای همین قاعده پذیرفته اند. سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، از معدود اندیشمندانی است که در این باره سخن گفته و ضمن پذیرش این قاعده، رجعت و بازگشت نفوس به بدن دنیوی را از مصادیق این قاعده نمی داند. او، با دست نکشیدن از مبانی صدرایی، تلاش کرده است تا از طریق قاعده «القسر لایدوم» و نیز «اثر وجودی لازم البروز خاص هر موجود»، تبیینی عقلانی از بازگشت برخی نفوس به زندگی دنیوی به دست دهد، و از رجعت مورد اعتقاد شیعه دفاع کند و تفاوت آن را با تناسخ توضیح دهد.
صفحات :
از صفحه 79 تا 96
نظریه ماتریالیستی ذهن آرمسترانگ [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
Peter Anstey, David Braddon-Mitchell
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
OUP Oxford,
چکیده :
ترجمه ماشینی: نظریه ماتریالیستی ذهن (1968) نوشته دیوید آرمسترانگ یکی از معدود متونی است که انقلاب فیزیکی در فلسفه ذهن را آغاز کرد. شاید این کتاب تاثیرگذارترین کتاب در حوزه نیمه دوم قرن بیستم باشد. در این جلد، یک تیم برجسته بین‌المللی متشکل از فیلسوفان، آنچه را که هنوز به نظریه آرمسترانگ مدیون هستیم، و چگونگی گسترش آن، و همچنین نگاهی به چگونگی پیدایش آن بررسی می‌کنند. چهار فصل اول دارای جهت‌گیری تاریخی هستند و به بررسی چگونگی تطابق این کتاب با تاریخ ماتریالیسم در قرن بیستم می‌پردازند. فصول بعدی در مورد ادراک، باور، شکاف توضیحی فرضی بین فیزیکی و ذهنی، درون نگری، همبستگی، علیت و کارکردگرایی بحث می کند.
نظریه ماتریالیستی ذهن [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
D. M. Armstrong (دیوید مالت آرمسترانگ)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: متن کلاسیک دیوید آرمسترانگ - که برای اولین بار در سال 1968 منتشر شد - که زمینه جدیدی را در بحث در مورد رابطه ذهن و بدن ایجاد می کند، قانع کننده ترین و جامع ترین بیانیه این دیدگاه است که ذهن مادی یا فیزیکی است. نویسنده در مقدمه این ویرایش جدید، تأثیر کتاب را تأمل کرده و آن را در پرتو تحولات بعدی مورد توجه قرار داده است. او همچنین فهرستی از تمام نوشته‌های کلیدی ارائه می‌دهد که در بحث ماتریالیستی ظاهر شده‌اند.
بررسی تطبیقی نفس از دیدگاه اسپینوزا و ملاصدرا
نویسنده:
الهه محمدی استاد راهنما: سیمین اسفندیاری استاد مشاور: فاطمه بختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله ی نفس از جمله موضوعات مهم و بنیادینی است، که هم ادیان و هم فلاسفه ی بزرگ شرق و غرب بدان پرداخته اند. این که «من کیستم؟»، «حقیقت من چیست؟» و مانند آن، سوالاتی بود که فکر و اندیشه ی بشر را در طول تاریخ زندگی اش به خود مشغول کرده و خواهد کرد و هر انسانی به حسب گنجایش ظرف اندیشه و فکر خود و توانایی اندیشه ورزی اش، در پی یافتن پاسخی آرامش بخش و امتناع کننده به این پرسش ها بوده، هست و خواهد بود. شناخت نفس، در حقیقت شناخت وجود آدمی است؛ زیرا معرفت حضوری نسبت به انسان عامل و راهی برای معرفت حضوری خداوند است. مسأله ی نفس، از محوری ترین مسایلی است که همواره ذهن پرسشگر فیلسوف را به خود مشغول داشته است و آن را واداشته است تا با رمز گشایی، به اسرار این حقیقت پنهان دست یابد و به تبیین و توضیح و معرفی آن بپردازد. اسپینوزا و ملاصدرا، به عنوان دو فیلسوف غرب و شرق، به مسأله ی نفس و تعریف ماهیت و تبیین حقیقت آن همت گمارده اند و بخش قابل توجهی از آثارشان را بدان اختصاص داده اند. این دو فیلسوف هر دو در باب مسأله ی نفس و بدن یگانه انگار هستند، اما مبنای یگانه انگاریشان با هم فرق دارد. و نیز هر دو به تجرد نفس و ارتباط آن با سعادت آدمی قا‌یل هستند و در عین حال در معنا و نحوه ی نیل به تجرد نفس تفاوت دارند. طبق بررسی هایی که درباره ی این موضوع انجام داده ام، تاکنون درباره ی مسأله ی نفس به صورت تطبیقی از دیدگاه این دو فیلسوف تحقیقی صورت نگرفته است. در این رساله، هدف آن است که نوع نگاه این دو فیلسوف به مسایلی همچون تعریف و ماهیت نفس، اثبات وجود نفس و مانند آن و نیز وجوه تشابه و تفاوت دیدگاه های آن ها مورد بررسی قرار گیرد.
مبانی و پیامدهای دیدگاه دکارت و ملاصدرا درباره ارتباط نفس و بدن
نویسنده:
خدیجه کثیری بیدهندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله‌ی تبیین رابطه‌ی نفس (بُعد مجرد و بسیط) و بدن (جوهر جسمانی و مادی) در طول تاریخ اندیشه از موضوع­های پر­مناقشه است. در این رساله از میان نظریه‌های مختلف، تبیین ملاصدرا و دکارت را به عنوان دو فیلسوف تاثیر­گذار غرب و شرق مورد توجه قرار دادیم. ملاصدرا با لحاظ حیثیت فی‌نفسه مانند دکارت قایل به تغایر نفس و بدن شده‌است، در عین حال با لحاظ للغیر (مقام فعل) ارتباط اتحادی این دو جوهر را طرح کرده‌است. این شباهت ما را بر آن داشت پاسخ به این سؤال «کدام تبیین از حیث مبانی و انسجام درون ساختاری به نحو موجه‌تر و متقن‌تر این ارتباط را توجیه کرده‌است؟ انگیزه­‌ی اصلی تدوین رساله باشد. البته این پرسش سؤال­های دیگری را به دنبال دارد که در رساله به آن­ها پرداخته‌­ایم. با تأمل بر مسأله‌ی نفس و بدن و ویژگی­های این دو جوهر و نیز تبیین ارتباط آن­ها از نظر این دو فیلسوف، برخی وجوه اشتراک و افتراق‌هایی آشکار گردید، که در رساله به نحو مختصر اشاره شده‌است. از جمله: هر دو فیلسوف به جوهریت، تجرد، بساطت، بقای نفس قائل‌اند. هم­چنین هر دو متفکر بر رابطه‌ی اتحادی این دو جوهر تأکید دارند، اما تفسیر ملاصدرا از بساطت، جوهریت و تجرد نفس با تفسیری که دکارت ارائه می­دهد متفاوت است در نتیجه تبیین رابطه­‌ی اتحادی نیز در نگرش آن­ها به یک معنی نخواهد بود. پس از مداقه بر مبانی نظریات دکارت و ملاصدرا منشأ اصلی اختلاف نظر را اتخاذ مبانی متفاوت آن­ها یافتیم. البته مبانی متفاوت پیامد­های گوناگونی را نیز در پی دارد. در رساله با اشاره به برخی از مبانی و پیامد­های این دو نوع نگرش به تنقیح مطلب پرداختیم. پس از بررسی و تأمل بر مطالب مطروحه این نتیجه بدست آمد که با توجه به توصیفی که ملاصدرا از نفس، بدن و ارتباط آن­ها ارائه داده‌است می­توان ادعا کرد نظریه‌ی وی مستخرَج از مبانی او­ست. به همین دلیل به نحو مستدل‌تر انسان و رابطه‌ی این دو بُعد وجودی او را توضیح داده‌است، به گونه‌ای که باچالش‌ها و پیامد­های منفی کمتری مواجه است. گر­چه دکارت نیز مانند ملاصدرا مدعی ارتباط اتحادی نفس و بدن است، اما به نحو درون ساختاری نتوانسته‌است ادعای خود را توجیه کند. به تعبیری مبانی وی در اثبات ادعای اتحاد نفس و بدن ناکارآمد تلقی شده­است. در نتیجه تبیین وی زمینه‌ی طرح نظریات بعضاً مباین با نظریه‌ی او را فراهم کرده‌است.
مقایسه مساله نفس و بدن در بینش فلسفی لایبنیتس و ملاصدرا
نویسنده:
سلطانی رنانی مهدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
 مساله "نفس- بدن" که امروزه به معضله "ذهن- جسم" معروف است، یکی از مهمترین مسایل فلسفی است که از دیدگاههای مختلف یگانه انگار و دو گانه انگار (مکتب مونیزمو دوآلیزم) به آن توجه شده است. لایبنیتس و ملاصدرا از جمله فیلسوفانی هستند که ضمن نقد دیدگاه اسلاف خویش (دکارت و ابن سینا) در حل این معضل اندیشیده و راه حل های تقریبا مشابهی ارایه کرده اند. از جمله این که ملاصدرا نفس را موجودی در مرز عالم ماده و تجرد دانسته و لایبنیتس آن را منادی خاص که نه کاملا مجرد و نه مادی تلقی کرده است. ملاصدرا ترکیب اتحادی نفس و بدن را نوع منحصر به فردی از انواع ترکیب دانسته و لایبنیتس نیز معتقد است که ترکیب مناد نفس با بدن همانند ترکیب های مادی نیست. در این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاه دو فیلسوف و راه حل های آن ها در مورد این مساله پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 49 تا 63
درسگفتار نفس الشفاء - آرشیو 74-73
مدرس:
محمدحسین حشمت پور
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
نگاهى نو به معاد صدرایى
نویسنده:
علیرضا کرمانى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در میان نظریات در زمینه معاد جسمانى، نظریه ملّاصدرا پذیرش معاد جسمانى و روحانى است. ملّاصدرا مى کوشد این دیدگاه خود را بر اساس اصولى عقلا ثابت کند؛ اصولى که ملّاصدرا را در مقابل متکلمین، مشائین و اشراقیون قرار مى دهد. در این مقاله کوشیده ایم نشان دهیم که ملّاصدرا چگونه با اصولى همچون اصالت وجود، تجرد خیال، قیام صدورى صور خیالى به نفس انسان و نقش اعمال و ملکات در شکل گیرى بدنى برزخى در مقابل سایر نظریات موضع گیرى مى کند و با بیان اشکالات ایشان به تقریر نظریه خود مى پردازد.
صفحات :
از صفحه 113 تا 132
بررسى انتقادى نظریه این‌‏همانى ذهن و بدن در فلسفه ذهن
نویسنده:
اباذر نبویان، یارعلى کردفیروزجایى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره),
چکیده :
در این مقاله نخست مراد از نظریه این همانى میان ذهن و بدن را تبیین و سپس به برخى از ادله این نظریه اشاره مى کنیم. در دلیل اول به نظریه اسمارت اشاره کرده ایم. وى بر اساس دیدگاه ویلیام اکامى مبنى بر اینکه اگر پدیده اى به صورت مادى قابل تبیین باشد نباید آن را با مفاهیم متافیزیکى تفسیر کرد، مدعى مى شود ازآنجاکه امروزه تمامى حالات ذهنى از قبیل عشق و نفرت و علم قابل تبیین فیزیکى است، نباید از روح مجرد در توجیه این حالات بهره گرفت. در نقد این نظریه نشان داده ایم علاوه بر اینکه مبناى اکامى از نظر عقلى ناصحیح است به رغم پیشرفت هاى علمى، هنوز دانش تجربى بشر نمى تواند تفسیرى پذیرفتنى براى حالات ذهنى ارائه دهد. در ادامه به دلیل دیویدسن بر نظریه این همانى اشاره و انتقادات وارد بر آن را بیان کرده ایم و در پایان چنین نتیجه گرفته ایم که قایلان به این همانى میان نفس و بدن ادله متقن و صحیحى براى این نظریه ندارند.
صفحات :
از صفحه 95 تا 11
  • تعداد رکورد ها : 63