جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1265
مقدمه و تصحیح سکینه الصالحین سعد الدین حمویه
نویسنده:
سیدفرزاد جوادپور مجلسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده نسخه‌های خطی آثار بالقوه ارزشمندی هستند که ارزش آنها، اکثراً تا زمان تصحیح و چاپ آشکار نمی‌‌‌شود و در حکم دفینه‌هایی هستند که باید استخراج شوند. از جمله این آثار خطی می‌‌‌توان به نسخه‌ای تحت عنوان «سکینه الصالحین» اشاره کرد. این رساله اثری اخلاقی است که به شیوه و رسم صوفیان پیشین نگاشته شده است. مولف در آن، اصول اخلاقی را بیان کرده و آن را اصل سعادت و خوبیها و حامل اسرار و امانت الهی می‌‌‌داند چنانکه پیامبراکرم (ص) حفظ اصول اخلاق را از جمله اهداف رسالت خود بیان کرده‌اند و فرموده‌اند: «انّی لا بُعثتُ لِاُتممُ مَکارمِ الاَخلاق». این اثر تالیف سعدالدین حمویه از اصحاب و اخلاف نجم الدین کبری است که شخصیت وی را می‌‌‌توان بازتابی کامل از مکتب کبرویه یا سنت اول عرفانی دانست؛ زیرا توجه به سنت و قرآن و پایبندی کامل به اصول شریعت، در این اثر کاملاً محسوس و ملموس است چنانکه مولف بارها برای منبع و منشاء عقاید خود و تایید و تعیین مشربش از آنان بهره می‌‌‌برد. سعدالدین از سویی دیگر، به تبعیت از قرآن کریم و بر اساس آیه ( اِنَّ الله یَامُرُُ بِالعَدلِ والاِحسانَ وَ إیتاءِ ذِی القُربَی وَ یَنهَی عَن الفَحشا وَ المُنکَر وَ البَغیِ یِعظُکُم لَعَلََّکُم تَذَکَّرون)، کتاب را به چهار بخش تقسیم می‌‌‌کند و در این چهارچوب عقاید خویش را بازگو می‌‌‌کند. باب اول در بیان معرفت عدل انسان و عدل حق تعالی است. باب دوم در بیان احسان و ایتاء ذالقربی است. باب سوم در بیان موانع و آفات اخلاق بوده و آن در نهی منکر و فحشا است. باب چهارم در بیان تبدیل سیئات و تحصیل الحسنات است. سعدالدین از سویی دیگر به تأسی از معاصر خود ابن عربی، چنانچه با او ملاقات و مکاتبه داشته است، در این کتاب به باطن آیات و روایات توجه نشان می‌‌‌دهد و از تاویلات شخصی و حروفی خود در انتقال اسرار اعتقادی و علومباطنی بهره می‌‌‌برد. آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد اهمیت جایگاه سعد الدین حمویه در تاریخ عرفان اسلامی‌‌ است چنانکه او توانسته است آداب و اصول شریعت مدار سنت اول عرفانی را با آداب و اصول تاویل گرای سنت دوم عرفانی تجمیع کند و تصوفی حدّ واسط مکتب کبرویه و مکتب ابن عربی ایجاد کند که متمایل به افکار شیعه بوده چنانکه عقاید خاص سعد الدین در مبحث ولایت این تحول را به خوبی نشان داده و آشکار می‌‌ کند.کلید واژه‌ها: سعدالدین حمویه، سکینه‌الصالحین، عرفان، اخلاق، ولایت.
بازتاب اندیشه های عرفانی فخرالدین ابراهیم عراقی در آثار او
نویسنده:
مریم اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از مطالعه و بررسی آثار فخرالدّینابراهیم عراقی چنین برمیآید که به شدّت تحت تأثیر مکتبابنعـربی می باشد. او از پیروان ابنعـربی است و در بسیاری از موارد، مخصوصاً در مسأله? وحدت وجود به عقاید وی نزدیک می شود، به گونهای که او را می توان میراث دار وحدت وجود ابنعـربی دانست. به طور کلّی، عرفان عراقی مبتنی بر وحدت وجود است و ندای «همه اوست» را در همه جا منتشر میسـازد. وی این اندیشه را در لمعات - که پس از استماع آرای ابنعـربی در مجلس درس قونوی تدوین گردید- با ظرافت خاصّی توجیه و تقریر نمودهاست.عراقی به هر چه مینـگرد، چهره? حق را می بیند و جز او را نمی بیند. وی وجود را امری واحد میداند که جز او حقیقت دیگری وجود ندارد. به اعتقاد او هنگامی که حجاب ها کنار رود، سالک به حقیقت مشاهده میکـند که جز او هیچ نیست. تأکید عراقی بر موضوع خودشناسی، در اینجـا معنامی?ـابد که انسان بداند وجودی جز وجود حق وجود نداشته و هر چه هست، اوست. در این مرحله، تمامی تضّادها از بین میرود و انسان، محلّ تجلّی اسما و صفات خداوند میگـردد. این پدیده، انسانکـامل است که نمونه? کامل آفرینش میبـاشد. او انسانکـامل را برتر از تمام موجودات هستی می داند. انسانکـامل عراقی، انسانی است که از اوصاف و صفات رذیله به دور باشد و عمل صالح انجام دهد. انسانکـامل او، انسان عاشق است و به عقیدهى او فقط عاشقان شایستهى رسیدن به چنین جایگاهی هستند. عراقی عشق خدا به ذات خود را سبب آفرینش هستی میداند و معتقد است هر چه در جهان هست جلوهای از همان حقیقت واحد میبـاشد. او در بیان وحدت وجود زبانی ویژهى خود دارد. همه میگـفتند جز خدا هیچ چیز وجود ندارد، امّا او میگـوید جز عشق هیچ چیز وجود ندارد. مقصود او از عشق، همان سرچشمهى وجود است. وی اسما و صفات حق را عین ذات او میداند ومی گوید عالم مجموعهى اسمای تحقّق یافته است و هر موجودی، مظهر اسم مخصوص از نامهـای حق – تعالی- می باشد. او اسما و صفات را حجاب ذات خدا می داند و معتقد است ذات اقدس خداوند به وسیلهى صفات او پوشیده شده تا هیچ کس او را چنان چه هست، نبیند و نشناسد.او در بسیاری از اشعارش به تزکیه? درون و پالایش نفس و زدودن زنگارها اشاره کرده است و برای «دل» جایگاهی والا در نظر گرفتهاست و تمام ارکان عالم را متأثّر از احوالات دل می داند. در نگاه او هیچ موجودی به پای دل نمیرسد و تمام اسرار هستی را نقش بسته بر لوح دل میداند. در نگاه او، گمشدهى آدمی درون خود اوست و اگر با چشم حقیقتبـین خود نگاه کنیم، خدا را در وجود خود می?ـابیم.عراقی عارف جمالگـرا و شاهدبازی است که همه چیز را از دریچه? عشق مینـگرد و به گفته? خودش، آیین و مذهبی جز عشق ندارد. از این رو، در بیان هر مسأله? عرفانی از زبان عشق بهره میگـیرد و آن را به صورت عاشقانه- عارفانه مطرح میسـازد. به اعتقاد او، تمام عشق ها به عشق حقیقی ختم می شود و در واقع عشق مجازی وجود ندارد و همه ی عشق ها، عشق به خداست.عشق از جمله اصلی و محوری عرفان عراقی و نگرش وحدت وجودی اوست که بدون درک و التزام آن، عملاً تمام عوامل دیگر منفعل می شوند. از نظر او، عشق انواعی دارد و به عشق عام و عشق خاص تقسیم می شود. او به سریان عشق در تمام موجودات عالم معتقد است و کاینات عالم را در جوش و خروش رسیدن به معشوق، اینگـونه به تصویر میکـشد:کرده عکس روی تو آیینه? دل گلشنــی
بررسی اندیشه‌های عرفانی در شاهنامه‌ی فردوسی
نویسنده:
نورافروز مصباحیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دست يابي به معرفت، دغدغۀ تلاش هاي فلسفي، هنري و عرفاني دنياي امروز و ديروز بشر است كه آگاهي از اين حقيقت و رسيدن به آن اگر چه متفاوت و داراي جلوه هاي گوناگون است، و هر چندگاه به مدد عقل، گاه به نيروي وحي و گاه با خيال انگيزي و تخيل انجام مي پذيرد؛ اما مي توانهمساني ها و اشتراكات فراواني بين آنها يافت.در اين پژوهش نيز، هدف بررسي انديشه هاي عرفاني در اثري است كه، ظاهراً با عرفان در تناقض است اما تحقيقات در بارۀ آن نشان داده است كه، عليرغم تناقضات ظاهري، مشابهات و اشتراكاتي بين آنها در رسيدن به معرفت وجود دارد.انديشه هاي معنوي و عرفاني از موضوعاتي است كه در حماسه به ويژه شاهنامۀ فردوسي با توجه به تاريخ و فرهنگ كهن ايراني ديده مي شود كه براي بررسي آن با توجه به موضوع پژوهش، آشنايي اجمالي با عرفان و تصوّف، و چگونگي سير و انديشه هاي آن را از آغاز تا پايان قرن چهارم لازم دانستيم. جايگاه عرفاني اديان ايران باستان و بازتاب عرفاني آنها در شاهنامه از مباحثي است كه مطرح شدنآن در اين پژوهش ضروري مي نمايد.با توجه به حماسي بودن شاهنامه و تقابل ظاهري عرفان و حماسه، بررسي اشتراكات و مشابهات عرفان و حماسه را نيز لازمدانستيم تا از اين طريق بتوان تحليلي منطقي در مورد تأثير عرفان بر شاهنامه و شاهنامه بر عرفان به دست آورد كه، راهگشايي براي كشف مشابهت هاي فكري در حماسه و عرفان باشد.ارتباط اخلاق و عرفان بر هيچ كس پوشيده نيست به همين منظور بايد و نبايد هاي شاهنامه از موضوعاتي است كه در اين پژوهش بررسي شده است تا بتوان به ارتباط مباني فكري رايج در حماسۀ فردوسي چون: يزدان پرستي، ارجمندي خرد، مبارزه با نفس، مرگ، رستاخيز و ... كه در آثار عرفاني نيز وجود دارد؛ بهتر پي برد.عرفان در شاهنامه جلوه هاي گوناگوني از اساطير، دين ها و باور ايرانيان را در خود جاي داده است كه مبتني بر اصيل ترين نيازهاي بشري است هم در بعد فردي و هم در ابعاد اجتماعي، كه نه چنان خشك و زاهدانه و صوفيانه است كه روح عمل و زندگي را بخشكاند و آدمي را به انزوا برد، و نه چنان لجام گسيخته و بي پروا كه دل را بميراند و اساس و لطافت عشق را پژمرده سازد، در اين پژوهش نمود چنين عرفاني را در شخصيت ها و داستان هايي چون: كيومرث، ايرج، زال، سياوش، كيخسرو، هفت خوان رستم و ... بررسي شده است، و در نهايت به جايي رسيده ايم كه مي توان گفت عرفان موجود در شاهنامه عليرغم تأثيراتي كه از عرفان اسلامي و غير اسلامي پذيرفته است؛ عرفان ستيز است نه عرفان پرهيز
اخلاق متصوفه از خلال متون عرفانی (از آغاز تا اوایل قرن هفتم)
نویسنده:
مهین پناهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اعتقاد به ثنویتبین جسم و روح، ارزشمند شمردن فضائل و ناپسند دانستن رذائل، وجه مشترکهمهء ادیان و مکاتی اخلاقی است . مباحثاخلاقی دو شعبه دارد، شعبه نظری و عملی، در بخشعملی برای رسیدن به کردار نیکباید به انجام دادن اعمالی اقدام کرد (بایدها) و از انجام دادن بعضی اعمال دیگر خودداری کرد (نبایدها). کلیاتاین "بایدها و نبایدها" نزد همهء انسانها مشترکاستولی در جزئیاتو روشهای رسیدن به آنها در بین گروههای مختلفتفاوتهایی وجود دارد. خلق، ملکه‌ای استدر موجود ذی‌شعور و با اراده که منشا افعال است ، برخی از این افعال فطری استو برخی اکتسابی، که تتتاثیر علم و اراده انسانهاستو با تقویتاراده می‌توان آنها را تغییر داد. صوفیه مکارم اخلاقی را همان ملکاتنفسانی دانسته‌اند و آن را مقاماتتعبیر کرده‌اند، مهمترین آنها عبارتاستاز توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا. صوفیه معتقدند نگهداشتجسم از گناه حق آن است ، ایشان حقوق جسم را در برخورداری از نعمتها و نیازهای ضروری مانند طعام، جامه و مسکن به حداقل ممکن کاهشدادند، اما به نظافتشخصی و وضوداشتن دائمی بسیار مقید بودند، البته در میان صوفیه گروهی هم بودند که درمان بیماریها را خلافتسلیم و رضا می‌پنداشتند و از آن پرهیز می‌کردند. اکثر صوفیه در روابط خانوادگی خود برای پدر و مادر احترام خاصی قائل بودند و به ترتیبفرزند اهمیتمی‌دادند، ولی به همسر با بدبینی می‌نگریستند و اغلباو را مخل تجرد سالکو مانع سیر الی‌الله می‌شمردند و مریدان را بخصوصدر ایام جوانی از معاشرتبا زنها نهی می‌کردند و همسران خود را بیشتر از طبقه فقیران برمی‌گزیدیند. روابط مشایخ صوفیه با یکدیگر با شفقتو حرمتتوام بوده و با دوستان با انصافو ایثار بسر برده‌اند و دیدار و عیادتدوستان را واجبشمرده‌اند. صوفیه با همسایگان با مدارا و محبتزیسته‌اند تا جایی که موجبجذبآنها و ایجاد محبوبیتخودشان شده است . صوفیه در روابط اجتماعی خود، بجز در موارد نادری، معمولا با سلاطین و قدرتمندان روابط خوبی نداشته‌اند. صوفیه در وظایفاقتصادی و تامین معاشخود فعال نبودند و بطور کلی برای گذران زندگی به دو شیوه کلی ارتزاق کرده‌اند: کسبو توکل، توکل خود شامل فتوح و سوال می‌شد. صوفیه کسبرا مناسبمبتدیان و توکل را مناسبمنتهیان دانسته‌اند. از وظایفدیگر اجتماعی حفظ نظافتاماکن عمومی استکه صوفیه بدان سختپایبند بوده‌اند. وظیفه دیگر اجتماعی پایداری در مقابل متجاوزان به دین و وطن است ، صوفیه برای رعایتمسائل عبادی در جنگبا کفار حاضر می‌شده‌اند بویژه بعضی از این قوم در برابر حمله مغول مقاومتکردند. صوفیه از پدیده مرگاستقبال می‌کردند و حتی آن را وصال دوستمی‌نامیدند. گرچه بعضی به هنگام رحلت ، حضور در پیشگاه حق تعالی را دشوار توصیفکردند. صوفیه مدعی کراماتدر حین مرگو بعد از آن نیز بوده‌اند.
سیر اندیشه‌‌های عرفان زاهدانه در متون فارسی منثور (از آغاز تا سده ششم هجری)
نویسنده:
روح‌اله رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الف) موضوع و طرح مساله(اهمیت موضوع و هدف):تحقیق در عرفان زاهدانه در کنار تحقیق در انواع دیگر نگرشهای عرفانیمانند عرفان صوفیانه و عرفان عاشقانه از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از اصلی ترین دلایل اهمیت این نوع تحقیق، آن است که عرفان زاهدانه بر مبانی آشکار و روشنی استوار است و مولفه های دقیق و تعریف شده ای دارد. بنابراین در چنین تحقیقات بنیادی نظری، ذکر مولفه ها و عناصر تشکیل دهنده یک بینش و نگرش عرفانی می تواند نتایج قابل اعتماد و استنادی به همراه داشته باشد و در نتیجه به اهداف اصلی تحقیق؛ یعنی رسیدن به حقیقت موضوع و آشکار شدن مصادیق بیرونی آن در ضمن تطبیق و مقایسه این مصادیق با انواع نگرشهای دیگر منجر گردد.ب) مبانی نظری(شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها):مرور مختصری از منابع:منابع اصلی مورد تحقیق ، متون عرفانی و صوفیانه منثور فارسی است؛ مانند "کشف المحجوب" هجویری، "شرح تعرف" مستملی بخاری، "کیمیای سعادت" امام محمد غزالی،"طبقات الصوفیه" و "مجموعه رسائل فارسی"(هردو از خواجه عبدالله انصاری).جهت غنای بیشتر تحقیق، در کناراین منابع از برخی از مهمترین منابع صوفیه مثل؛"قوت القلوب" ابوطالب مکی، "التعرف لمذهب التصوف" کلاباذی و "اللمع فی التصوف" ابونصر سراج طوسی- که به زبان عربی نگاشته شده اند- نیز استفاده شده است. البته از این میان به سبب اینکه کتاب قوت القلوب دارای مضامین زاهدانه بیشتر و برجسته تری است، بیش از کتب دیگر مورد توجه قرار گرفته است.چارچوب نظری تحقیق:چارچوب نظری تحقیق در عرفان زاهدانه بر پایه دو مولفه اصلی: سختگیری بر نفس و التزام به آداب و مبانی شرع استوار است. به عنوان نمونه، اهم مصادیق سختگیری بر نفس در عرفان زاهدانه عبارتند از؛ مذمت دنیا و امر به ترک آن، ستایش از فقر و درویشی و گرسنگی، ترس از گناهان و فرجام کار انسان در آخرت، تحمل ریاضات و مشقات بدنی.مصداق کلی التزام به آداب و مبانی شرع نیز بزرگداشت مقاماوامر و احکام شریعت اسلام(قرآن کریم و احادیث نبوی و سیره بزرگان دین) است که مصادیق و نمودهای جزئی آن شامل نکوهش ابلیس، تعظیم ارکان شریعت اسلام مانند حج و نماز، ترغیب به فراگیری علم و دانش و لزوم حفظ و کتابت آن، پرهیز و یا احتیاط در کاربرد لفظ «عشق» در بیان معنای محبت و دوستی، توجه به مقوله کرامات و توجیه عقلی و منطقی امکان وقوع آنها و قول به جدایی بین بشر حادث و خداوند قدیم می باشد.پرسشها و فرضیه ها:1-زهد چیست؟زهد در لغت به معنای روی گرداندن است و در اصطلاح؛ روی گرداندن از دنیاست که اصلی کلی است و با ابزارهایی چون تحمل گرسنگی و التزام فقر و درویشی و گوشه نشینی و عدم مخالطت و مصاحبت با جمع تحقق می پذیرد.2- عرفان زاهدانه به چه معناست؟عرفان زاهدانه نوعی از بینش عرفانی است که بر بنیاد دو مولفه اصلی؛ سختگیری بر نفس و التزام به آداب و مبانی شرع قرار دارد. این دو مولفه مجموعا ماهیت ساختاری این نوع از بینش عرفانی را تشکیل می دهد و البته اساس آموزه های آن از منابع اصلی شریعت اسلام(قرآن کریم، احادیث نبوی و سیره بزرگان دین) نشات می گیرد. اما در پاره ای از مبانی آموزه های آن، خروج از نهج قویم و صراط مستقیم تعالیم اصلی شریعت دیده می شود که در مقابل زهد پسندیده و معقول مورد اشاره در اصل شریعت، به نوعی زهد منفی منجر گردیده است؛ مانند قول به مذمت کل دنیا و التزام فقر و مسکنت مذلت آمیز و درکل، تحمل ریاضات جسمی و روحی طاقت فرسا و جنون آمیز، که مجموع این ملاحظات می تواند در ارزشگذاری اندیشه ها و صاحبان اندیشه های زاهدانه مورد توجه قرار گیرد و از دیدگاه نقد عقیدتی، بنیانهای فکری آن را دچار تزلزل نماید.پ) روش تحقیق(شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها):مفهوم عرفان زاهدانه(با مولفه های یاد شده)چه در مقدمه و چه در ضمن مباحث مطرح شده در متن رساله دقیقا تعریف و تبیین گردیده است. البته این مفهوم غالبا همراه با ذکر نمونه ها و تطبیق و سنجش عناصر آن با عناصر صوفیانه و عاشقانه می باشد.بنابراین اگرچه موضوع اصلی این رساله حول محور عرفان زاهدانه در گردش است، امابرای سهولت در فهم بن مایه های آن، چندین مبحث فرعی از بینشهای عرفانی دیگر نیز مطرح گردیده است؛ مثل مبحث شطح و مبحث دفاع از ابلیس و فرعون که از عناصر اصلی عرفان عاشقانه می باشند و صرفا جهت سنجش تطبیقی عناصر زاهدانه و عناصر عاشقانه ذکر گردیده اند.ت) یافته های تحقیق:اندیشه های زاهدانه به دلایل متعددی بر اندیشه های صوفیانه و عاشقانه برتری دارد.عمده ترین این دلایل؛ تکیه و تعهد صاحبان این اندیشه ها به منابع اصلی شرع می باشد که به عنوان یکی از دو مولفه تشکیل دهنده بینش عرفانی زاهدانه از آن یاد شده است. مثلا اینکه بسیاری از مشایخ و محققان وابسته به مکتب زاهدانه برای بیان معنای محبت از کاربرد لفظ عشق پرهیز نموده اند، بدین دلیل است که به لفظ عشق در قرآن کریم و احادیث موثق پیامبر(ص) تصریح نشده است. بنابراین، این مشایخ و محققان عرفا حتی خود را مجاز به بدعت گذاری در انتخاب الفاظ نمی دانستند، چه رسد به اینکه در بیان معانی آیات و احادیث نبوی به تاویل(و به نوعی بدعت گذاری در انتخاب معانی) متمسک شوند. به همین سبب است که استنباط معانی تاویلی و غریب از آیات و احادیث در بسیاری از متون اصلی تصوفتا سده های چهارم و پنجم هجریبسامد چندانی ندارد. در حالی که از قرن ششم بدین سو و با ورود عناصر اندیشه ای عاشقانه بسامد تاویل درمتون عرفانی(به ویژه متون نظم) نوعی مشخصه متکرر سبکی (Recurrent Stylistic Features)محسوب می شود.ث) نتیجه گیری و پیشنهادها:از لحاظ تاریخی، بیشترین بسامد اندیشه های زاهدانه در قرن دوم هجری وجود دارد.عرفا و مشایخ این قرن- جز رابعه عدویه- به عناصر اصلی عرفان زاهدانه ؛ از نکوهش مال و منال دنیوی و ستایش از فقر و درویشی و تعهد به مبانی شریعت سختملتزم و پایبندند. در قرن سوم هجری در احوال کسانی چون بایزید بسطامی و ابوبکر شبلی و حلاج و ابوبکر واسطی و ابوالحسین نوری عناصر اندیشه ای عاشقانه به وفور دیده می شود؛ مثل ستایش از ابلیس و تعرض به آداب شریعت همچون نماز و حج و قول به اتحاد و فنا با خداوند و...که با اندکی مسامحه می توان این قرن را قرن رواج و بسط اندیشه های عاشقانه دانست.اما در قرون چهارم و پنجم هجری، مخصوصا با ظهور بزرگترین محققان عرفان مثل ابونصر سراج و ابوبکر کلاباذی و ابوطالب مکیو ابوالحسن هجویری و امام محمد غزالی، نه تنها نوعی بازگشت به مبانی زاهدانه در عرفان به وجود می آید، بلکه این اندیشه هاصورت نظام مند و تئوریزه شده به خود می گیرد و در حقیقت در این دو قرن، عرفان زاهدانه از شکل ساده قرن دوم به مکتبی استواربا نظریه های آکادمیک در می آید.شایسته است که تحقیقی مفصل از این دست که نگارندهدرباره عرفان زاهدانه انجام داده، درباره انواع نگرشهای دیگر مخصوصا عرفان عاشقانه صورت گیرد و از راه استقراء کامل، نتایجی که در این تحقیق به صورت کلی ، از طریق استقراء نسبی حاصل شده آشکار گردد و صحت و سقم پیش فرضهای مطرح شده در این رساله به محک درست سنجیده آید.
رنج و فرح در برجسته ترین کتب مقدس بودایی و کلام حضرت علی (ع)
نویسنده:
زهرا آرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رنج وفرح از موضوعاتی است که ذهن بشرامروزی را،به خود مشغول کرده است. در طول تاریخ نیز این موضوع همواره از دغدغه های فکری او بوده است.به همین دلیل مکاتب بیشتری وادیان مختلف بسیار به آن پرداخته اند.در مقایسه انجام شده در این تحقیق به تفاوتهای اساسی بین دیدگاه امام علی(ع) وبودا در باره این موضوع اشاره شده است. درحقیقت رنج از دیدگاه بودا،عنصری است که جزو ماهیت وذات هر موجودی است. یعنی هر موجودی با رنج زاده می شود ولی با نگاهی به فرمایشات امام علی(ع) در زمینهُ آفرینش انسان و ماهیت وی می توان چنین گفت که از دیدگاه ایشان رنج حالتی است که بر انسان عارض می شود.همچنین با وجود شباهت های ظاهری که در باره این دو دیدگاه در مورد جهان وماهیت ناپایداری آن وجود دارد که باعث ایجاد رنج می شود ولی تفسیر بودا از ناپایداری و گذرابودن ماهیت جهان،با تفسیر امام علی(ع) تفاوت بسیار بارزی دارد.در مورد علت رنج بودا هر گونه تمایلی راعلت رنج می شمارد ولی امام علی(ع) فقط تمایلات دنیوی را علت رنج می داند،بنابراین از نظر بودا ،عمل وقتی ارزشمند است که به توقف رنج بیانجامد ولی از نظر امام علی(ع) عمل باید راه رسیدن انسان به کمال وتقرب الهی را فراهم کند واعمال و تمایلات اخروی این گونههستند وانسان با تقوای الهی که (راههای هشتگانه) را هم در بر می گیرد می تواند به زندگی با آرامش وشادی دست یابد.
بررسی تطبیقی مسأله زبان دینی از دیدگاه فخررازی و استیس
نویسنده:
معصومه سالاری راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
استیس در جایگاه یک فیلسوف تحلیل زبانی، دین را همسان با عرفان دانسته و گزاره‌های دینی را در قالب زبان بشری و عقل مفهوم‌ساز، غیر قابل بیان و توصیف‌ناپذیر می‌داند. وی هستی را دارای دو ساحت طولیِ زمانی و لازمانی می‌داند که هر مرتبه دارای زبان خاص خویش است. عالم زمانی را قلمروی عقل مفهوم‌سازِ متناهی می‌داند، اما دین را متعلق به مرتبه لازمانی دانسته که صرفاً با شهود قابل ادراک می‌باشد. از منظر استیس، زبان دینی، نمادین است. قضایای نمادین برای گزارش واقعیت نمی‌باشند، بلکه کارکرد آن‌ها که برانگیختن عواطف و باورهای دینی در مخاطبان و انگیزش تجربه دینی است، حائز اهمیت می‌باشد. فخررازی دین را مجموعه‌ای از باورهای کلامی، اخلاقی و دستورات الهی دانسته و رویکرد وی به زبان دینی را می‌توان دارای دو بخش اساسی دانست، زیرا دیدگاه وی در زمینه اثبات و شناخت ذات خداوند و معناشناسی برخی از اسماء، اوصاف و افعال الهی بر روش سلبی اتکا دارد. در حیطه معناشناسی برخی اسماء و اوصاف الهی از قبیل: اسم جلاله الله، اسماء مضمر، اسم قدوس، رویت خداوند، سمع و بصر و برخی از افعال الهی، بر روش عرفانی و شیوه قرآن تأکید نموده و از بیان‌ناپذیری این اوصاف سخن می‌گوید. رازی در حوز? معناشناسی اوصاف کمالی مشترک میان واجب تعالی و موجودات ممکن (وجود، علم، قدرت، حکمت و حیات)، با استفاده از ادله فلاسفه بر اشتراک‌ معنوی (به نحو متواطی) مفاهیم مشترک میان ذات حق و مخلوقات تأکید نموده، اما در نهایت صراط مستقیم را در جمع میان تشبیه و تنزیه می‌‌‌‌داند. برخی از مهم‌ترین موارد اشتراک واقعی رویکرد آن‌ها، همانا تأکید بر روش عرفانی و شهودی در مسأله زبان دینی و رویکرد سلبی آن‌ها به زبان دینی و ورای عقل و نطق دانستن پاره‌ای از باورهای دینی است. اما نگاه متفاوت آن دو به دین و برداشت ویژه هر کدام از ایمان دینی، داشتن رویکرد کارکردگرایانه به زبان دینی در باور استیس و حقیقی دانستن آن در نظام فکری رازی و رویکرد ایمان‌گرایانه متفاوت آن‌ها به زبان دینی از وجوه اساسی افتراق دیدگاه آن‌ها می‌باشد.کلیدواژه‌ها: دین، عرفان، زبان دینی، زبان نمادین، اوصاف الهی، کارکردگرایی، استیس، فخررازی.
تأثیر مرگ اندیشی بر حیات اخلاقی
نویسنده:
معصومه ذوالفقاری بسطامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مرگ‌اندیشی یکی از فضائلی است که در روایات و متون اخلاقی مورد توجه بوده است.«تأثیر مرگ‌اندیشی بر حیات اخلاقی»که مورد توجه این پژوهش است تلاشی است تا از روزنه‌ی آیات و روایات و متون اخلاقی این تأیید را استنتاج کند و به نظر، شیوه‌ی مناسب برای استنتاج تبیین مفهوم حیات اخلاقی و یافتن موانع چنین حیاتی، آیات و روایات است و یافتن ارتباط و تأیید مرگ‌اندیشی بر این موانع است. این موانع عبارتند از:غفلت، اصرار بر گناه و به تأخیرانداختن توبه، تسلط من سفلی بر من علوی، سختی دل، ترس از مرگ، طول امل و دنیاپرستی است که سه مانع اخیر، یعنی ترس از مرگ، طول امل و دنیاپرستی در روایات و متون اخلاقی بیشتر به عنوان موانع حیات اخلاقی که مرگ‌اندیشی می‌تواند روی آنها تأثیر مستقیم داشته باشد مورد توجه بوده است. همچنین برای نشان دادن تأثیر و تأثر مرگ‌اندیشی و حیات اخلاقی با رویکرد عرفانی، حیات اخلاقی، همان عشق معنا ‌شده تا از این طریق تأثیر و تأثر مثبت مرگ‌اندیشی از تأثیر و تأثر منفی آن، شناخته شود. از مهم‌ترین یافته‌های این پژوهش، این است که مرگ، حقیقت وجودی، تمامیت و کمال انسان است که شناخت و اندیشه در آن، عاملی تأثیرگذار در زندگی انسان، به ویژه بعد اخلاقی و ارزشی آن است.
بررسی نقش و جایگاه بینش عرفانی از دیدگاه امام علی (ع)
نویسنده:
مهشید رمضانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بیان موضوع : بررسی نقش و جایگاه بینش عرفانی از دیدگاه امام علی (ع). مقوله ی تعلیم و تربیت به عنوان یک پدیده اجتماعی همواره وابسته به نظریه های اندیشمندان، فیلسوفان و عارفان بزرگ دنیاست. یکی از مکاتب تربیتی مطرح در جهان کنونی، مکتب اسلام و یکی از این اندیشمندان شاخص حضرت علی (ع) می باشد که با توجه به بینش و مشرب عرفانی غالب در زندگی گوهربار خویش پیوندی مستحکم بین نظریه های تربیتی جامع خویش با عمل برقرار ساخته که تأمین کننده حیات و سعادت جامعه ی بشری می باشد. در عرفان اسلامی علم، دین، تقوا، اشراق، عشق به خدا و کمال مطلق یک جا جلوه می کند و شور و مستی و کوشش می آورد. بر این اساس ما در این پژوهش سعی داریم نقش و جایگاه بینش عرفانی امام علی (ع) را در حوزه تعلیم و تربیت مورد توصیف و تحلیل قرار دهیم. بنابراین مسیله ی اصلی تحقیق این است که بینش عرفانی حضرت علی (ع) تا چه اندازه در تعلیم و تربیت اسلامی تأثیر گذار بوده است؟هدف اصلی : هدف اصلی این پژوهش، "بررسی بینش عرفانی حضرت علی (ع) و تأثیر آن در تعلیم و تربیت اسلامی است که برای این منظور چهار عنصر اهداف، روش ها، محتوای تعلیم و تربیت و ویژگی های مربی مورد بررسی قرار گرفته است.روش پژوهش : روش پژوهشی متناسب با این پایان نامه شیوه ی اسنادی - تحلیلی است. در این روش اطلاعات مورد نظر به شیوه ی فیش برداری از منابع موجود در مراکز اسناد و کتابخانه ها جمع آوری و جهت استنتاج از روش های تحلیل مفاهیم و متن استفاده می شود.نتایج : 1- اهداف تعلیم و تربیت با توجه به بینش عرفانی حضرت علی (ع) عبارتند از : تقوی الهی، تلاش و کوشش در امور دنیوی و رفع نیازمندی ها، رشد روحی روانی ، علم اندوزی، تحقق عدالت اجتماعی،عزت نفس و طهارت نفس. 2- روش های تعلیم و تربیت اسلامی با توجه به بینش عرفانی امام علی (ع) عبارتند از : روش تشویق، روش تنبیه، روش اعتدال در تنبیه و سرزنش، بشارت، انذار، محبت، تغافل، عادت دادن به کارهای خوب، روش گذشته نگری و عبرت آموزی، روش هم نشینی با دانشمندان، روش تجسمی و روش موعظه و پند. 3- محتوای تعلیم و تربیت اسلامی با توجه به بینش عرفانی امام علی (ع) عبارتند از : آموزش قرآن و احکام حلال و حرام، محتوای برنامه شبانه، روز مفرد متقی و پرهیزگار و تحریک اندیشه و تفکر. 4- نقش و جایگاه مربی در تعلیم و تربیت اسلامی با توجه به بینش عرفانی امام علی (ع) عبارتند از : تواضع در مقابل عظمت خدای تعالی، پیروی کردن از معلمان و مربیان الهی، حلم و بردباری، عامل به علم، اعتراف به عجز و ناتوانی معلم در مسایلی که بدان احاطه ندارد، پرهیزگار و عالم بودن معلم، حفظ حیثیت و شیون علم و دانش.
نماد خاک و رستنی‌ها از دیدگاه عطار و مولوی
نویسنده:
سودابه خان‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زییائی محض، نهفته در حقیقت مطلق است که به واسطه سمبل‌ها و نمادها در قالب شعر و ادبیات و عرفان قابل کشف است؛ تضادها و تفاوت‌هائی در طبیعت وجود دارد که هماننددیگر پدیده‌های زشت و زیبا، خوب و بد، خوشایند و ناخوشایند به چشم می‌آید؛ همین تفاوت‌هاست که جهان خلقت را دلنشین و خواستنی نموده است چرا که حقیقتِ نمادی را متبلورمی‌سازند که گویای جمال و جلال ذات باری تعالی است به عبارت دیگر طبیعت و مخلوقات خدا، صفات گوناگون حق تعالی را متجلی می‌سازند.جلوه‌های طبیعت، رازهای نهفته‌ای است حاوی مفاهیم معرفتی که باید آن‌ها را کشف کرد. نوعی بینش و نگرش ماورایی می‌خواهد که به کنه و ذات اشیاء برسد که حتی از پست‌ترین و حقیرترین اشیاء و پدیده‌ها عمیق‌ترین حکمت‌ها و معارف را بیرون بکشد؛ این بینش، بینش نمادین است که با زبان بی‌زبانی عظمت آفرینش را در پس معانی بلند حکمی و عرفانی به تصویر می‌کشاند. دو تن از عارفان و شاعران بنام فارسی زبان که دارای این بینش می‌باشند، عطار و مولوی هستند که آثار آن‌ها از لحاظ تاریخی اوج شعر عرفانی است. آن‌ها با تکیه بر جهان‌بینی عرفانی و فرهنگ‌های پیشین و آموزه‌های اسلامی و همچنین ذوق و ادب فارسی خود نمادهایی را به تصویر کشیده‌اند که از پست‌ترین و حقیرترین اشیاء‌ و پدیده‌ها، عمیق‌ترین حکمت‌ها و معارف را بیرون کشیده‌اند. البته در این بین مولوی دارای جایگاه و شأن ویژه‌ای است چون حتی او بر پنهانی‌ترین لایه‌های عناصر خاک و رستنی‌ها تعمق نموده و کنه ذات پدیده‌ها را به نظاره نشسته است و حکمت و معرفت در لوای تصویرهای عادی و معمولی را نشانه و سمبل برای حقایق معنوی قرار داده است و با ذوق هنری خود دشوارترین تجربه‌های عرفانی را در سمبل‌ها و نمادهای برگرفته از زندگی عادی بیان می‌کند.جنبه رمزی و سمبلیک در آثار عطار و مولوی نسبت به دیگر شاعران پیشین برجسته‌تر است. زیرا این ویژگی در آثار آن بزرگواران را در زمره آثار عرفانی قرار داده است اما نمادپردازی در آن‌ها به گونه‌ای نیست که آثار گذشتگان مشاهده می‌کنیم که مفاهیم تکراری بر نمادهای طبیعی حتی بر زیباترین تصاویر، آثارشان را ملال‌آور نموده است بلکه عطار و مولوی با تکیه بر ذوق هنری خود، سمبل‌های زیبائی را آفریدند که خاص تعابیر خود آنهاست و اگر تکرار و تشابهی هم مشاهده می‌شود، آن‌ها آن نماد تکراری را به طرزی زیباتر و هنری‌تر دوباره بازآفرینی کرده‌اند. آن‌ها نمادهای خاک و رستنی‌ها را برای زیبا جلوه دادن و احساسی نمودن آثارشان به کار نبرده‌اند، بلکه آن نمادها را صرفاً برای بیان حقیقت درونی خود و همچنین انتقال حکمت و معرفت و معانی بلند عرفانی و مخاطب تشنه خود ارائه کرده‌اند. عطار و مولوی هر یک دارای تجربه‌های روحانی خاص خود می‌باشند که بینش نمادین را در آن‌ها ایجاد نموده است اما تجربه‌های روحانی آن‌ها از نوع تجربه‌های عادی و مشترک میان افراد نیست؛ بلکه تجربه‌های روحانی آن‌ها ناشی از قابلیت‌های روحی هر یک است که در وحی و الهام و رویا و عوالم روحانی فعلیت می‌یابد. با این تفاوت که عطار با «درد» این واقعه را تجربه کرده است اما مولوی با «عشق». اما درد و عشق از یک سنخند: کسی که دردمند است عاشق است و کسی که طعم عشق را چشیده است طعم تلخ درد را نیز خواهد چشید. چنین انسانی می‌تواند جایگاه خود را در عالم و کل کائنات بیابد و به دیگران نیز جایگاه‌شان را متذکر شود. بنابراین یکی از ابزارهای معرفتی، نماد و نمادپردازی است؛ ابزاری که از حقیقت و هستی شیء سخن می‌گوید و معنای نهفته در آن را آشکار می‌سازد، به اشیاء روح می‌بخشد و آن را متعالی می‌سازد؛ ذهن و روح انسان را به کمال می‌رساند و او را به خالق یکتا پیوند می‌دهد و جهان و طبیعت را همچون ظهور و نشانه خداوند معرفی می‌کند. چرا که هدف از خلقت شناخته شدن ذات باریتعالی بوده است و خداوند خود این آیات و نشانه‌ها را برای درک اسرار در انسان به ودیعه گذاشته است و به انسان متذکر می‌شود که در وادی سرگردانی پرسه نزنند و عمل‌کنندگان به حکمت و معرفتی باشند که زیبائی گفتارشان شده است تا اینکه رستگار شوند.
  • تعداد رکورد ها : 1265