جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 88
مدل‌بندی و کاربرد معرفت‌شناسی هوشمند در آینده‌پژوهی سیاسی
نویسنده:
مجید گل‌پرور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحولات شتابان در همه‌ی عرصه‌های حیات بشری، چشم‌اندازهای پیشین حیات سیاسی را دگرگون کرده و افق‌های تازه‌ای را آشکار نموده است. دگرگونی‌های بنیادین حاصل شده، شناخت «امر سیاسی» بر بنیادهای موجود را با ناکارآمدی مواجه نموده و استقرار شناخت بر بنیادهای متفاوتی که امکان شناخت آینده‌های سیاسی بسیار پیچیده و سیال را فراهم آورد، ضرورت بخشیده است. هدف این پژوهش نشان دادن کاستی‌ها و محدودیت‌های بنیادهای شناخت سیاسی کنونی و تبیین بنیادهایی است که با عبور از ساختارها و مرزبندی‌های کنونی، از رهگذر به کرسی علم نشاندن دانش آینده‌پژوهی سیاسی، امکان شناخت خلاقانه‌ی پیچیدگی‌های فزاینده‌ی آینده‌های سیاسی را بطوری هوشمندانه فراهم آورد. مدل بکار گرفته شده برای تبیین بنیادهای شناخت هوشمند آینده‌های سیاسی، مدل هولوگرافیک، رویکرد آن انتگرال و روش برگرفته از این رویکرد روش AQAL و IMP است تا به یاری آنها، بتوان آینده‌های سیاسی را همزمان، از همه‌ی منظرهای فردی/ جمعی و درونی/ بیرونی و بر اساس همه‌ی مراتب آگاهی فردی/ اجتماعی مورد تبیین قرار داد. با بهره‌مندی از مدل, رویکرد و روش مذکور، تلاش گردیده نشان داده شود که به منظور دستیابی به شناختی هوشمند، شناخت آینده‌های سیاسی بایستی بر بنیادهایی: فرامتافیزیکی، روابط در عین استقلال جدایش‌ناپذیر بین حوزه‌های عینی و ذهنی و فردی و جمعی،«امر واقع» گسترش یافته‌ی درونی/ بیرونی چند واقعیته، ساختار منطقی چند ارزشی و چند منطقی، مفاهیم و سازه‌های مفهومی دربرگیرنده‌ترِ برهانی/ استعاری و شناخت مبتنی بر همه‌ی مراتب آگاهی، سامان یافته و استوار ‌گردد. در این صورت، آینده‌پژوهی سیاسی قادر خواهد بود امر پیچیده‌ی آینده‌هایی که با دگرگونی فزاینده همراه است را مورد شناخت قرار دهد. همچنین استدلال گردیده است که شناخت آینده‌های سیاسی ضرورتاً بایستی بر بنیادها و مفروضاتی استوار گردد که متضمن شناختی هوشمند باشد.
روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران با اتحادیه اروپا در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد (1376-1388)
نویسنده:
یعقوب یزدان‌پناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در بررسی مناسبات ایران با اتحادیه اروپا در دوران ریاست جمهوریخاتمی و احمدی نژاد در چارچوب نظریه سازه انگاری این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که روابط طرفین در دوران خاتمی با توجه به گفتمان اصلاحات، گسترش یافت اما در دوره احمدی نژاد با تغییر مفاهیم و گفتمان جدید روابط طرفین دچار کاهش گردید.خاتمی در سیاست خارجی خود خط مشی تنش زدایی و اعتماد سازی با کشور های جهان از جمله اتحادیه اروپا را مد نظر قرار داد. وی همچنین گفتگوی تمدن ها را مطرح کرد. اتخاذ این سیاست با استقبال کشورهای اروپایی مواجه گردید. ملاقات سران کشورهای اروپایی از ایران و بالعکس، بازگشت سفرای کشورهای اروپایی به ایران و بالعکس، تبدیل گفتگوهای انتقادی به سازنده و فراگیر و مذاکرات "موافقتنامه تجارت و همکاری" میان طرفین نمایانگر این مسئله است. روابط ایران و اروپا در دوره خاتمی از سال 1382 و با مطرح شدن مسئله هسته ای تحت تأثیر این موضوع قرار گرفت و دچار نوسان گردید. خاتمی تلاش کرد با سیاستتنش زدایی و دیپلماسی تعاملی نظر آژانس هسته ای و کشورهای اروپایی مذاکره کننده با ایران را جلب و اعتماد سازی نماید اما طرف مقابل به منظور اعتماد سازی کامل خواستار تعلیق دائمی غنی سازی در ایران شد. ایران نیز اعلام کرد فعالیت های غنی سازی اورانیم در یو سی اف اصفهان را از اول اوت 2005 آغاز می نماید. احمدی نژاد نیز بر سیاست خارجی"منطقه محور" تاکید داشت. دولت نهم قائل به محدود شدن روابط خارجی با چند کشور قدرتمند نبود، به همین خاطر اقدام به گسترشتعامل با کشورهایی همچون روسیه و چین کرد. سیاست خارجی ایران در دوره احمدی نژاد تهاجمی، و از موضع پرسشگری بود، اتخاذ این سیاست برای اتحادیه اروپا رضایت بخش نبود. دیپلماسی تهاجمی به خصوص در موضوع هسته ای باعث شد روابط ایران و اروپا کاملاً کمرنگ شود. اتحادیه اروپا وقتی متوجه شدبه صورت مسالمت آمیز نمی تواند ایران را از حقوق هسته ای خود محروم نماید سعی کرد با نزدیکی سیاستهای خود به آمریکا و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و تصویب قطعنامه، ایران را تحت فشار قرار دهد. به این ترتیب طبیعی است که وقتی ایران و اتحادیه اروپا در موضوع هسته ای به نتیجه ای نرسیده اند اصلاًفرصتی برای برگزاری مذاکرات در راستای ادامه گفتگوهای فراگیر و سازنده و همچنین مذاکرات مربوط به موافقتنامه تجارت و همکاری ایران و اتحادیه اروپا باقی نمی ماند و این مذاکرات نیز متوقف می شود. با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد و در پیش گرفتن سیاست های اصول گرایانه و به خصوص دیپلماسی تقابلی در موضوع هسته ای روز به روز روابط ایران و اروپا کمرنگ تر گردید.
جریان‌شناسی احزاب و گروهای سیاسی عربی در عراق، بعد از سقوط صدام حسین
نویسنده:
آرام ولدبیگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که "ویژگی‌های هویتی و عقیدتی جریان‌های سیاسی عربی در عراق بعد از سقوط صدام حسین باعث برجسته شدن چه عناصری در رفتار سیاسی آنها شده است؟" پاسخ مطرح شده در قالب فرضیه پژوهش بر این اساس است که "عنصر قومیت و هویت‌های فروملی عناصر اصلی تعیین‌کننده رفتار سیاسی جریان‌های سیاسی عربی بعد از سقوط صدام حسین می‌باشد که این عوامل مرجح بر منافع ملی عراق می‌باشند. در عراق بعد از صدام چهار جریان که عبارتند از اسلام‌گرای شیعی، سنی‌گرا، سکولار و اپوزیسیون برانداز در سیاست کشور نقش اصلی را برعهده داشته‌اند که به علت نبود هویت عراقی، تداوم حیات عناصر ازلی و رقابت سنگین و حتی جنگ داخلی میان شیعی و سنی در طول ده سال گذشته عنصر اصلی و مبنای رفتارشان منبعث از عوامل قومی و فروملی بوده است و این امر تمامی وجوه کشور را حتی در خارج از حیات سیاسی را در برگرفته است. مبنای رفتار این جریانات عرب در درجه اول ناشی از هویت فرقه‌ای یعنی مذهب و سپس عناصری همچون قومیت عربی، قبیله، خانواده و ... بوده است که این امر مرزهای هویتی و روانی فرو ملی را به مرزهای واقعی و بر روی زمین تبدیل کرد و زمینه را برای انشقاق و تفکیک هرچه بیشتر جامعه مهیا نموده است. این جریانات همواره پتانسیل این امر را داشته‌اند که منافع ملی عراق را فدای منافع فرقه‌ای و فروملی خود سازند و آنچه برای اینها از ارزش تهی بوده، ملت عراق و منافع آنان است. همچنین این پژوهش در قالب چهارفصل در پی به آزمون گذاشتن فرضیه تحقیق است.
بررسي هويت مقاومت ايرانيان در دو سده نخست هجري
نویسنده:
غلامرضا فتح علیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هويت پديده اي است، چند وجهي، پيچيده و بين رشته اي. منظور اين تحقيق از هويت عبارت است از: خاص و متمايز بودن، ثابت و پايدار ماندن و به جمع تعلق داشتن. هرگونه هويت سازي مستلزم ايجاد مرز و توسل به مرجع هاي ثابت و پايدار است. اين مراجع همان عناصر سازنده هويت از قبيل، زبان، دين، سرزمين، و تداوم آنهاست.موضوع هويت و بحران هاي مرتبط با آن در مقاطع مختلف تاريخ ايران براي ايرانيان مطرح بوده است. در سالهاي اخير، هر گاه سخن از هويت ايراني به ميان مي آيد، نوعي تقابل ميان دو هويت ديني و ايراني، مشاهده مي شود. گويي كه ايرانيان يا بايد ايراني باشند و بدنبال احياي فرهنگ و تمدن ايراني و باستاني خود بروند، يا بايد مسلماني پيشه كنند و پيرو فرهنگ و آموزه هاي اسلامي باشند.روش شناسي تحقيق كيفي تحليلي است، و با هدف بررسي چگونگي پذيرش اسلام توسط ايرانيان و تاثير آن بر هويتديني و زباني بعنوان اجزاءهويت ملي ايرانيان در دو قرن نخست هجري انجام شد. سوال اصلي تحقيق آن است كه: تغييرات عناصر تشكيل دهنده هويت ايرانيان( بخصوص دين) در دو سده نخست هجري درچارچوب هويت مقاومت چگونه تعريف ميشود؟ مدل نظري تحقيق تلفيقي از بكار گيري مفاهيم نظريه ساخت يابي گيدنز، و نيز بكار گيري اين مفاهيم در همراهي با نظريه هويت مقاومت كاستلز، در بررسي رفتار هاي هويت جويانه جنبش هاي اجتماعي ايرانيان در دو قرن نخست هجري، و با توجه به نظريه جامعه شناسي تاريخي احمدي است.نتايج تحقيق نشان مي دهد كه اين تغييرات هويتي نه از سر تحميل و اجبار، و پي آمد شكست دولت ساساني و ايرانيان از اعراب است، كه طي فرايندي طولاني، سخت و خونبار و در پي انتخابي سرنوشت ساز و بنيادين توسط ايرانيان و در مخالفت و مقاومت در برابر سلطه و تحميلات حاكمان عرب ايران به انجام رسيده است. هويت شيعي و زبان فارسي جديد ايرانيان به اعتقاد اين تحقيق حاصل حقانیت خوانش شیعی خاندان پیامبراز اسلام و انتخاب هوشمندانه و اصيل ايرانيان است. ومنافاتی با هویت تاریخی ایرانیان ندارد، بلکه در امتداد و مکمل هویت ایرانیان است.
رهیافت اسلامی تأسیسی روابط بین الملل
نویسنده:
حمید امیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش در پی آن است تا ساختار فرانظری نظریه اسلامی روابط بین الملل را واکاوی کند.مابعدالطبیعه اسلامی و فقه روابط بین الملل به منزله فرانظریه ی آن می باشند. مابعدالطبیعه اسلامی مبتنی است بر 1- هستی شناسی عام اسلامی؛ متصف به صفت اصالت واقع، که در آن همه چیز بیرون از ذهن و دارای ما بازاء خارجی است. 2- معرفت شناسی؛ شناخت دانش، امکان شناسایی و حدود آن است. علم ما به عالم خارج از طریق منابع معرفتی و متصف به امکان عام. 3- روش شناسی؛ راه شناخت و دستیابی به معرفت از طریق مبادی آنفقه روابط بین الملل برخاسته از فقه سیاسی اسلامی و دانش تأسیسی در پی مومنانه ساختن نظام روابط بین الملل است و با قواعد فقهی به این کار همت می گمارد.ساختار دوگانه مابعدالطبیعی اسلامی و فقه روابط بین الملل مدلولات هستی شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی و فقه شناختی خاصی دارد که مهمترین آن ها عبارتند از:1- امت محوری به جای دولت ملت 2- تقسیم هنجاری جهان به دارالاسلام و دارالکفر 3- هنجاری و انتقادی بودن نظریه اسلامی روابط بین الملل 4- تبیینی و تأسیسی بودن نظریه اسلامی روابط بین الملل 5- کثرت گرایی روشی در نظریه پردازی اسلامی روابط بین الملل 6- در میانه ی اثبات گرایی و فرا اثبات گرایی بودن 7- عاملیت و اختیار انسان در نظام بین الملل 8- ارزش محور بودن نظریه اسلامی روابط بین الملل 9- عقلانیت رفتارها در نظام بین الملل 10- تکامل نظریه اسلامی روابط بین الملل و ...
تحول نظریات دولت در فقه شیعه و مفهوم بسط ید خارجی
نویسنده:
میثم محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مقصود اين تحقيق ، بررسي سير تحولات نظريه ولايت فقيه در بستر تاريخي قرون 12 تا15 ق است. مفروض اساسي اين تحقيق آن است كه تغيير و تحولات نظريه ولايت فقيه در اين دوران عوامل چندي داشته كه در اينجا،‌ بسط يد فقیهان يا توانايي ايشان در دسترسي به قدرت و یا تغییر آن، عامل اصلي انگاشته شده است. بدين منظور، تصريح اين نكته ضروري است كه توجه به بسط يد، نافي ديگر عوامل تأثيرگذار در تحولات نظريه ولايت فقيه نيست، بلكه به نظر، عامل بسط يد فقها مهم ترين تأثير را در تحولات نظريه ولايت فقيه به جاي گذاشته است.
تأملي در عناصر تمدني انديشه‌ي ولايي شيعي و روند تأثيرگذاري آن بر سياست بين‌الملل
نویسنده:
علی‌رضا حسین‌زاده دیلمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سخن گفتن از سیاست بین الملل بدون توجه به مختصات انسانی، اجتماعی و تاریخی آن، گمراه کننده خواهد بود؛ از این رو در مطالعه سیاست بین الملل، اتخاذ رویکردی که بتواند ضمن در امان نگاه داشتن محقق از خطر تنگ نظری، امکان فهم نسبت های علی، و فرایندهای تکوینی را در پیوند منظومه ای متغیرهای متکثر و متنوع فراهم آورد، ضرورت دارد. به نظر می رسد رویکرد تمدنی چنانچه مفهوم تمدن به درستی متعلَق تصور و تصدیق قرار گیرد، در جهت تأمین چنین جامعیتی در فهم سیاست بین الملل مفید باشد. لذا این پژوهش، وجوه نظری و عملی سیاست بین الملل را از رهگذر بررسی ظرفیت عقلانی شیعه و فرایند اشتداد استقلال منظومه ولایی بازخوانی می کند؛ و ضمن آنکه خطوط گسل سنت های نظری سیاست بین الملل با نظام اندیشه ی شیعی را در امتداد «هستی شناسی منقطع از رابطه و نسبت علّی میان وجود و امکان» و «معرفت شناسی ذهن بنیان و فرضیه محور»، تشخیص می دهد، به بررسی نقش پیشران و انتظام بخش عناصر «استقلال» و «رقابت» برای سیاست بین الملل در غیاب یک اقتدار مرکزی، می پردازد؛ در این بررسی، تمدن به عنوان بیشینه ی استقلال استعلایی که در افق اعلای استقلال یک دولت به منصه ی ظهور می رسد، مستعدترین کانون مستقل و منظومه فراگیر قدرت، برای شکل دادن به رقابت سیستم ساز در سیاست بین الملل معرفی شده است.تمدن، به عنوان سازه و سامانه ای موزون و منظومه ای منسجم و پویا، متشکل از نظام های اجتماعی متعددِ همسو است که با همه ی اجزای متعیَّن خود به مثابه یک کل واحد، حامل فرهنگ و برآیند عقلانیت یک جامعه ی متشکل انسانی است و در امتداد فرایندی تکاملی طی یک بلوغ تدریجی اجتماعی، از تبلور عینی و تعین تام یک شبکه ی منسجم معنایی در ظرف زمان و مکان به منصه ی ظهور می رسد؛ و آرایش این جهانی همه ی شئون حیات جامعه ی متبوع خود را حول یک محور معنابخش واحد، امکان پذیر می کند و بقای آن، از میزان غنای معنایی و قابلیت خود سازمان بخشی در مواجهه با تقاضاهای نوین، متأثر است.در بررسی تمدن، الگوی کل نگر و سیستمی برای تجزیه و تحلیل ظرفیت ها و تکاپوهای تمدنی، مناسب تر به نظر می رسد و در تبیین نسبت نظام سازی شیعی با سیاست بین الملل، و همچنین آثار احتمالی که فرایند شکل گیری تمدن شیعی می تواند برای آینده ی سیاست بین الملل در پی آورد، می توان از روش بررسی و تحلیل روندها سود برد. جامعیت، پویایی و نیز شمولیت جهانی ملت ابراهیم، ظرفیت عقلانی گسترده ای را برای شیعه در جهت قوام بخشیدن به یک نظام منسجم اجتماعی، و طرح آن به عنوان یک الگوی متمایز پیشرفت و مدیریت جامعه ی انسانی ایجاد نموده است. این ظرفیت، علاوه بر آنکه در طول تاریخ، منشأ تمدن زایی قرارگرفته است، در حال حاضر نیز با محوریت انقلاب اسلامی ایران و نظام ولایی برآمده از آن، فرایند تعمیق و توسعه یک نظام داخلی اصیل و مستقل را برپایه ی یک نظام فاعلی توحیدی و در جهت یک نظام غایی عدل محور، طی می کند. از آنجا که تحدید دامنه ی نفوذ تمدن غرب، در اثر تشدید استقلال و توان تأثیرگذاری سیستمی منظومه ولایی، با واکنش دولت مرکزی و دولت های اقماری منظومه ی غربی که کانون های برتر قدرت و تأثیرگذاری در نظام بین الملل کنونی محسوب می شوند همراه است، انتظار می رود سرنوشت سیاست بین الملل تحت تأثیر آرایش رقابتی نوین تمدن ها رقم بخورد. همچنین عزیمت جنبش نظریه پردازی شیعی از مبدأ یقین و با هدف غاییِ اقامه ی حق، تکاپوهای تجدید نظرطلبانه ای را در فضای فرانظری سیاست بین الملل سبب می شود، که می تواند ضمن احیای نقش و رسالت نظریه بین المللی برای تحقق آرمان های انسانی به جای تحلیل و گمانه زنی صرف، رونق فضای نقد و نظر را در مبادلات علمی میان تمدنی به همراه آورد.
گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی ایران
نویسنده:
مختار نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گفتمان مدرنیته با یک جهان بینی جدید که خردمحور و انسان‌گرایانه می‌باشد در تقابل با جهان بینی کلاسیک و قرون وسطایی ظهور کرد. این گفتمان حکایت از یک نگرش جدید به زندگی بشری دارد. با این وجود، گفتمان دینی انقلاب اسلامی به دلیل تأکید بر گزاره‌ها و احکام دینی به همراه گفتمان ساختارشکن پست مدرنیسم در تقابل با مدرنیته قرار گرفته‌اند، این تقابل در قالب دو گزاره توسعه و سیاست مورد بررسی قرار گرفت. هرچند فراروایت مدرنیته، توسط گفتمان‌های پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی مورد نقد قرار گرفت و این نقد باعث اشتراک دو گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی شده است، اما این امر موجب نادیده گرفتن تفاوتهای موجود میان گفتمان جوهرستیز پست مدرنیسم و گفتمان جوهرگرای انقلاب اسلامی نخواهد بود. گفتمان انقلاب اسلامی با آموزه‌ها و گزاره‌های دینی میل به یکسان سازی و یکپارچگی دینی دارد، در حالی که پست مدرنیسم از هر گونه یکسان‌سازی بیزار است.
گزینش‌گرایی در اندیشه سیاسی حمید عنایت
نویسنده:
عباس زارع اطاقسرایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت یافتن پاسخ به چیستی اندیشه های سیاسی حمید عنایت این که وی چگونه در بطن گفتمان گزینش گرایی قرار دارد. این گفتمان به کدام یک از جنبه های تمدن غربی و اندیشه اسلامی باور دارد. حمید عنایت جایگاه ویژه ای در گفتمانگزینش گرای دارد. این جریان رای به پذیرش تمدن جدید می دهد، اما تقلید وجوه به اصطلاح ناپسند آنرا به طور کلی رد می کند.بخشی از آنها هویت اندیش اند و بر حفظ دیده ی نیکوی فرهنگ ایرانی و اسلامی تاکید دارند.این جریان بر خردگرایی،شکاکیت علمی،دستگاه دموکراسی و...تاکید دارند. به نظر عنایت جامعه ایرانی نا خوداگاه از غرب متاثر می شود ، پس بهتر است شناخت آن را در جامعه نهادینه کرددلمشغولی و دغدغه حمید عنایت این بود که تمدن غرب و تمدن شرق را درست درک کند و با درد شناسی جامعه خود مدینه ی فاضله ی بر اساس آرمان و خواست خود بسازیم. از یک سوی نگری و افراط و تفریط پر هیز کنیم تا راه به نا کجاآباد نبریم به عبارت دیگر به جای غرب گرایی و شرق گرایی ویا غرب زدگی و شرق زدگی باید غرب شناسی و شرق شناسی کنیم . عنایت برای دموکراسی معنای متفاوتی قائل شده و سازگاری اسلام و دموکراسی را تنها زمانی ممکن می داند که مراد از دموکراسی، نظام حکومتی مخالف دیکتاتوری باشد؛ زیرا در اسلام جایی برای حکومت خودکامانه فردی یا گروهی وجود ندارد؛ چون مبنای تصمیمات و اعمال حکومتی اسلامی، باید شریعت باشد، نه هوی و هوس شخصی.حمید عنایت برای اندیشه سیاسی شیعه به دلیل داشتن مولفه ها و اصول بنیادین از جمله آنان اجتهاد، شهادت و انتظار توانایی احیاگری و ماندگاری قائل است.
عقل وسیاست دراندیشه سیاسی ایران معاصر
نویسنده:
محمدرضا شریعت مدار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهم‌ترین موضوعات اندیشه سیاسی ایران معاصر که فهم اندیشه سیاسی در گرو آن است، کاربرد عقل در سیاست می‌باشد و از آن جایی که مفاهیم عقل و سیاست معانی واحدی نداشته‌اند. فهم معنای آن‌ها در گرو شناخت تحولات فکری معاصر می‌باشد به طوریکه می‌توان گفت امروزه عقلی کردن سیاست نتیجه تحولاتی است که در اندیشه سیاسی دوره‌ی میانه رخ داده و به تغییر مفهومی عقل و سیاست منجر شده است. در این نوشته با استفاده از نظریه «اعتباریات» سید محمدحسین طباطبایی ابتدا نزاع‌های فکری دوره‌ی میانه و سپس تحولات فکری سیاسی در آستانه ورود به دوره‌ی معاصر و سرانجام مفهوم عقل و سیاست را با توجه به چالش‌های فکری دوره‌ی معاصر بررسی می‌شود با توجه به این نظریه سه گروه فکری اسلام گرایان سنتی، اسلام گرایان مدرن و اسلام گرایان نواندیش قابل تشخیص‌اند که نزاع‌های فکری آن‌ها در این موضوع بررسی شده استسئوال اصلی: مهم‌ترین جریان‌های فکری با توجه به کاربرد عقل در سیاست در اندیشه سیاسی (اسلامی) ایران معاصر کدامند و چه نزاع‌هایی در این موضوع باهم داشته‌اند؟فرضیه: سه جریان فکری اسلام گرایان سنتی، اسلام گرایان مدرن و اسلام گرایان نواندیش قابل شناسایی‌اند و نزاع اصلی آن‌ها در مورد قلمرو و حدود کاربرد عقل در سیاست می‌باشد.رساله شامل: 5 فصل و 2 بخش استعناوین فصول عبارت است:1ـ چارچوب نظری2ـ زمینه‌های تاریخی3ـ نزاع‌های فکری اسلام گرایان سنتی با اسلام گرایان نواندیش در عقل و سیاست4ـ نزاع‌های فکری اسلام گرایان مدرن با اسلام گرایان نواندیش در عقل و سیاست5ـ نزاع‌های فکری اسلام گرایان نواندیشمحتوای فصول (هر فصل 150 واژه):فصل اول: توصیف و تحلیل گزاره‌های حوزه عقلی عملی (اخلاق و سیاست) موضوعی پیچیده است و اندیشمندان در حل این معمای بغرنج تلاش‌های زیادی کرده‌اند ولی برخی سئوالات این موضوع کماکان بدون پاسخ مانده است که از جمله آن‌ها می‌توان به توضیح رابطه هست و باید، نسبت مسایل اخلاقی و سیاسی با توجه به شرایط زمان و مکان اشاره کرد. به نظر می‌رسد محمدحسین طباطبایی با طرح نظریه «اعتباریات» بیش از اندیشمندان این حوزه فکری توانسته است به تحلیل این گزاره‌ها و حل مسایل آن بپردازد. براساس این نظریه عقل و سیاست همانند دیگر مفاهیم حوزه عقل عملی، اعتباری هستند. منظور از «اعتباریات» مفهوم عام آن یعنی اعتباریات مقابله ماهیت نیست بلکه منظور اعتباریاتی است که به حوزه عقل عملی مربوط می‌شود. از این منظر به ادراکات و علومی که لازمه‌ی فعالیت قوای فعاله‌ی انسان و مولود احساس اوست اعتباریات گفته می‌شود. گرچه از نظر طباطبایی سیاست زمانی عقلی است که براساس عقل جمعی و برآمده از آموزه‌های اعتباریات عام عقلی و آموزه‌های دینی باشد بنابراین چنین مفاهیمی با توجه به شرایط زمان و مکان معنا می‌یابند.با توجه به این نظریه در قبال تغییر اعتباریات تلقی یکسانی بین اندیشمندان وجود ندارد و با توجه به مفاهیم عقل و سیاست اندیشمندان بر سه گروه نواندیشی، سنتی و مدرن قابل تقسیم‌اند که دیدگاه آنان و نزاع‌های فکریشان در این مورد در فصول آتی مورد بررسی قرار گرفته است.فصل دوم: رساله در سه گفتار زمنه‌های پیدایش مباحث عقل در سیاست، نزاع‌های فکری در این موضوع و تحولات فکری در ابتدای دوره‌ی معاصر می‌پردازد. به نظر می‌رسد نزول وحی زمینه‌ای برای طرح مباحث عقلی در سیاست در جامعه اسلامی بود. دستور قرآن به عقل در امور زندگی، تحصیل سعادت براساس عقل، تفسیر قرآن توسط پیامبر(ص)، ائمه معصومین(ع) و تداوم آن توسط اصحاب خاص، نزاع‌های فکری اندیشمندان مسلمان در فهم معنای قرآن برای اداره زندگی اجتماعی ـ سیاسی از مواردی بودند که موجب رشد عقل در سیاست گردید هم‌چنین گسترش قلمرو جامعه اسلامی و برخورد با سایر ملل و لزوم دفاع از آموزه‌های دینی از زمینه‌های رشد عقل و مباحث عقلی بود و موجب تحولات فکری و گسترش علوم انسانی در جامعه اسلامی گردید.با تشدید چنین تحولاتی در ابتدای دوره‌ی معاصر و شیوع افکار نوین، تسلط اصول گرایی بر اخباری گری رشد و گسترش علوم عقلی از جمله در فلسفه اصول فقه در زمینه‌ای که جامعه ایرانی از استبداد نیروی حاکمه به تنگ آمده بود منجر به تغییر نگرش مردم در عقل و اداره امور جامعه بود به این معنا که حضور مردم در صحنه‌های سیاسی لازمه عقل شدن سیاست اعتبار گردید.فصل سوم: در این فصل نزاع‌های فکری اسلام گرایان سنتی و اسلام گرایان نواندیش در دوره‌ی معاصر بررسی گردیده است. به نظر می‌رسد اختلاف اساسی این دو گروه در کاربرد عقل به عنوان منبعی برای شناخت و ایجاد دانش سیاسی (اجتهاد عقلی در اعتباریات سیاسی) با توجه به شرایط متغیر و تحولات فکری سیاسی ـ اجتماعی در این دوره می‌باشد. از نظر نواندیشان سنت گرایان به مشکلاتی هم‌چون تحجّر و عوامزدگی دچارند و در مقابل اسلام گرایان سنتی نواندیشان را به لا مذهبی و فاصله گرفتن از دستورات الهی و روایات ائمه معصومین(ع) متهم کرده‌اندنوع مباحث اسلام گرایان سنتی در دوره‌ی معاصر شباهت‌هایی با نظریه‌های ظاهر گرایان دوره‌ی میانه اسلامی دارد، از جمله می‌توان به عدم کاربرد عقل در حوزه‌های سیاسی ـ اجتماعی و عدم پذیرش فلسفه و علوم بیگانه و تأکید بر زبان عربی اشاره کرد که این مسأله نشان دهنده‌ی وجود زمینه‌های نواندیشی و سنت‌گرایی در جهان اسلام و ایران است و هم‌چنین نشان از باقی ماندن سنت گرایان در گذشته و عدم توجه به تحولات فکری دارد، نتیجه این نگرش، تمایل به حفظ وضعیت موجود و عدم تطبیق با تحولات فکری جامعه است که منجر به حفظ وضعیت و حاکمیت سیاسی موجود شده است که مورد سوءاستفاده حکومت‌های وقت قرار گرفته و موجب پیدایش فرقه‌های انحرافی هم‌چون بهائیت (نتیجه ظاهرگرایی شیخیه) بوده است.فصل چهارم: در این فصل نزاع‌های فکری اسلام گرایان مدرن با اسلام گرایان نواندیش مورد بررسی قرار گرفته است مفهوم عقل و کاربرد آن در سیاست موجب نزاع اسلام گرایان مدرن با دیگر گروه‌های فکری در ایران معاصر بوده. از نگاه نواندیشان، اسلام گرایان مدرن مفهومی از عقل را اراده‌می‌کنند که موجب طرد سنت‌های دینی و اعتباریات عام عقلی و آموزه‌های وحیانی در عرصه سیاست می‌شود. از منظر مدرن عقل به معنای عقل جمعی مردم است که تعیین کننده‌ی حقایق در عرصه سیاسی است در حالی که نقش دین در این مورد کمرنگ شده است.نتیجه این نگرش به عقل، واگذاری اعتباریات عقلی سیاسی (علوم و دانش‌های سیاسی و هم‌چنین ارزش‌ها و رفتارهای عقلی در این حوزه) به عقل واحد و اعتباریات جهان شمول غربی است که از جمله نتایج آن حذف روحانیت از مناصب سیاسی می‌باشد و دین را به عرصه‌های فردی زندگی محدود می‌کند. در جهان اسلام در دوره‌ی میانه شبیه همین مباحث از فلاسفه افراطی قابل مشاهده است زیرا آنان نیز حوزه‌ی سیاست را به عقل بشری واگذار می‌کردند و توجهی به وحی در این زمینه نداشته‌اند.فصل پنجم: در این فصل به بررسی نزاع‌های فکری اسلام گرایان نواندیش (درون گروهی) در مورد عقل و سیاست پرداخته شد. اینان با هدف کشاندن پای عقل به سیاست در جهت رفع استبداد همواره با اجتهاد عقلی سعی در تأسیس اعتباریات سیاسی لازم را داشته‌اند، و با استدلال عقلی مشارکت سیاسی را لازم دانسته‌اند و به عبارت دیگر سیاستی را عقلی می‌دانند که در آن حضور مردم لحاظ شده باشد. امّا مفروضاتی که در چگونگی انجام این کار دارند موجب اختلافاتی میان آن‌ها شده است که شاید منشأ برخی از این مفروضات به اطلاعات و زمینه‌های فکری آنان هم‌چنین به لحاظ کردن زندگی اجتماعی و تصوراتی مربوط می‌شود که فقیه آیا خود را متصدی مرجعیت جمعی و رهبری سیاسی جامعه بداند (و یا خیر). بسیاری از فقها چنین نگاهی نداشته‌اند به همین دلیل شاهد دو نگاه مشروطه‌گرا و ولایت فقیهی در دوره‌ی معاصر می‌باشیم. مشروطه گرایان پیروان نائینی می‌باشند حال آن که نظریه ولایت فقیه توسط امام(ره) به صورت جدی مطرح گردید. و بعد از شکست نظریه مشروطه در عمل ارائه شد.نکته دیگر اختلاف اسلام گرایان نواندیش در مسائل زنان است که برگشت به شرایط موجود و زمینه‌های فکری و فرهنگی زنان در جامعه امروز می‌دارد. به همین دلیل محدودیت‌هایی در برخی نگاه‌ها مشاهده می‌شود.گفته شده علی‌رغم اختلافاتی که نواندیشان در مورد موضوعات عقل و سیاست در مسائلی همانند نقش مردم در نظام سیاسی و هم‌چنین جایگاه زنان در سیاست دارند، به سختی می‌توان گروهی را نسبت به گروه دیگر نواندیش‌تر یا سنتی‌تر خواند زیرا به عقیده اینان شرایط موجود و عدم آمادگی مردم مخصوصاً بانوان برای به دست گرفتن نقش‌های مدیریت سیاسی و مسائلی از این قبیل مشارکت سیاسی فعال را به نوعی آرمان‌گرایی تبدیل می‌کند که خود به نوعی برخلاف نواندیشی می‌باشد زیرا نواندیشی تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی با توجّه به شرایط موجود است.نتیجه رساله (150 واژه):در این نوشته با توجه به نظریه «اعتباریات» محمدحسین طباطبایی به بررسی عقل و سیاست از منظر اندیشمندان مسلمان دوره‌ی معاصر پرداختیم. نزول وحی و تفسیر آن زمینه‌هایی برای اداره‌ی زندگی سیاسی مسلمانان براساس اعتباریات عقلی بود. نزاع‌های فکری مسلمانان در فهم وحی، ورود علوم بیگانه و تبادل فکری با دیگر ملل موجب تمرکز بیشتر افکار مسلمین و بسط و گسترش دانش سیاسی مسلمین در این زمینه گردید. نظریه سیاسی حاکم یعنی «نظم سلطانی» با توجه به بحران فکری با نظریه‌های مردم گرا «مشروطه خواهان و ولایت فقیه» جایگزین شد گرچه اندیشمندان مسلمان ایران معاصر در مورد عقل و سیاست نظر واحدی ندارند و براساس نظریه طباطبایی، به سه دسته اسلام گرایان نواندیش، اسلام گرایان سنتی و اسلام گرایان مدرن قابل تقسیم‌اند. با توجّه به نظریه اعتباریات که چارچوب نظری رساله است و هم از جهت روش و هم از جهت محتوا برای فهم کاربرد عقل در سیاست مهم است. از جهت روش، در دوره‌‌های تاریخ، به دلیل وجود اعتباریات عامی مثل عدالت، توانایی تطبیق برخی موضوعات اندیشه‌ی سیاسی را به ما می‌دهد. و در هر دوره می‌توان شرایط هر دوره و نیز چگونگی تبدیل شدن این مفهوم عام را به اعتباریات خاص سنجید. «اعتباریات» از جهت محتوا نیز ظرفیت‌زیادی برای پاسخ‌گویی به مسائل اندیشه‌ی سیاسی اسلام دارد. در این نظریه امکان توضیح بیشتری درباره‌ی عام یا خاص بودن گزاره‌های سیاسی ـ اخلاقی رابطه باید و هست، رابطه عین و ذهن در سیاست و اخلاق، رابطه‌ی شرع و عقل و... وجود دارد، با توجه به این نظریه سه گروه در دوره‌ی معاصر قابل تشخیص‌اند؛ برخی بدون توجّه به اعتباریات سیاسی و خاص بودن آن‌ها (با توجّه به شرایط زمان و مکان)، یا در اعتباریات گذشته مانده‌اند و با عنوان سنتی از آن‌ها یاد می‌شود و یا آن که به عقل و اعتباریات سیاسی غرب اعتماد کرده و خواستار استفاده از دیدگاه‌های سیاسی آنان در جغرافیای خاص ایران معاصر شده‌اند که اسلام گرایان مدرن نامیده می‌شوند. در این بین، اسلام گرایان نواندیش با توجّه به گذشته و اصول عام مبتنی بر دانش‌های اسلامی از یک سو و نیز شرایط فرهنگی سیاسی خاص از سوی دیگر، دو مدل حکومتی مشروطه و انقلاب اسلامی را در دوره‌ی معاصر ابداع کرده‌اند. اسلام‌گرایان نواندیش با فرا رفتن از ظاهر آیات و روایات سعی داشته‌اند ضمن توجّه به تحولات فکری ـ سیاسی در هر دوره‌ی زمانی به ترسیم مدل‌های مختلفی از حکومت اسلامی که پاسخ‌گوی نیازهای هر زمان باشد بپردازند از این رو از آنان با عنوان نواندیش یاد کردیم زیرا اندیشیدن به صورت کامل‌تر در این گروه (نسبت به دو گروه دیگر) یافت می‌شود. در ایران معاصر، مهم‌ترین تحول فکری، تغییر در اندیشه‌ی سیاسی (حوزه ذهنیات) و ساختار و شکل نهادهای سیاسی (عینیات) بوده است. متفکرین نواندیش با رد نظریه‌ی «نظم سلطانی» (که در دوره‌ی میانه نظریه غالب بود) به نوعی مردم سالاری روی آورده‌اند و در این مورد نزاع‌های فکری زیادی توسط آنان با دیگر گروه‌ها صورت گرفته است.
  • تعداد رکورد ها : 88