جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5307
اسلوب بیان قرآن از نگاه سید مرتضی در کتاب امالی
نویسنده:
سوده ترقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیشگفتاربا توجّه به جایگاه والا و رفیع علمی و شخصیّتی « سیّد مرتضی » درنزد شیعه و سنّی ،وبا توجّه به علم و سواد و تقوا و نسب ایشان که از طرف مادری با ده واسطه به حضرت علی (ع) و از طرف پدری با پنج واسطه بهحضرت موسی بن جعفر ، امام کاظم (ع) می رسد واز طرفی نیز آل بویه ، دایی مادری ایشان محسوب می شد که در قرن چهارم در مقابل ضعف حکومت عبّاسی به قدرت رسیدند و از شاهان روزگار بودند ، سیّد مرتضی در این فرصت ها با بهره مندی از پدر و مادر و استادان خبره در علوم گوناگون از جمله : « شیخ مفید » : در عـلم کـلام و فـنّ مـناظـره ، « عـبد الرحـیم بن نباته » : در عـلـوم ادبی و فـنّ خـطابه و سـخـنـوری ؛« مرزبانی » در شعر و ادبیّات ؛ « ابو الحسن علی بن حبش کاتب » : در علم حدیث ؛ و ... توانست در تمام زمینه های علمی ، به مدارج بالا دست یابد و نهضت فرهنگی عظیمی را در احقاق حقوق مسلمانان و گسترش تشیّع ، پایه ریزی کند و در کنار مسئولیّت های اجتماعی و سیاسی اش که به او واگذار شده بود ، از جمله : نقابت سادات و إمارت مظالم ، مجالس درسی را تشکیل دهد و کتب متعددّی را در زمینه های : ادبی ، کلامی ، فقهی ، اصولی و تفسیری ، تألیف نماید و مردم ، ایشان را با القاب بسیار محـتـرمی از جمله : ذو الـثـمانـیـن ؛ ذو المجـدیـن ؛ شـریـف ؛ عـلـم الهـدی و مجـدّد الإسـلام می خواندند . از مـیان ده ها کـتـاب تـفـسیـری ایشان ؛ کتاب « غرر الفواید و درر القلائد » ایـشـان ( معروف به : أمالی سیّد مرتضی ) که شامل 80 مجلس درس تفسیری ایشان بوده ( تفسیر آیات و روایات ) و توسّط شاگردانش املاء شده و سپس توسّط استاد تنظیم شده است ؛ از جمله کتبی است که کمتر به عنوان یک کتاب تفسیری به آن اشاره شـده و شایـد به این علت باشد که اکــثر دانشمنـدان وی را در زمینه ی کــتب فـقـهی می شناسند ونظریات تفسیری ایشان به سبک و اسلوب غیر جامع استو تمام آیات قرآن را شامل نمی شود و به ترتیب سور نگاشته نشده .البته : سیّد در میان آثار تفسیری خود در عین اینکه به صورت پراکنده به تفسیر پرداخته ولی آیات قرآن را با چنان مهارتی به یکدیگر ارتباط می دهد که این آیات، مثل زنجیری به یکدیگر متّصل گردیده اند و این نشان از تسلّط و احاطه ی کامل او به آیات قرآن است .و به دلیل تبحُّری که درعلم لغت و ادبیات عرب دارد و احادیث صحیح را به خوبی می داند ،می تواند برای تمام سخنان خود شاهد مثال آورد و با آنها برای مخاطب ،زمینه سازی کند . و در برخی موارد به تفاسیر قبل از خودش نیز نظر داشته است .ازجمله : معانی القرآن فرّاء .( م 207 ) و غریب القرآن ابن قتیبه ( م 206 ) و معانی القرآن و إعرابه از زجّاج ( م 311 ) و جامع البیان عن تأویل آی القرآن از طبری ( م 310 ) ولی به آن هـا إکـتفاء نکـرده و گـامی جـدید در تحلیل آیات و روایات برگـزیـده است ، کـه بی سابقهبوده و هست . تا جایی که در تأیید اغلب نظریات او ، مفسران بعدی نیز نظر و دیدگاه او را در تفاسیرشان ذکر کرده اند : از جمله : التبیان فی تفسیر القرآن از شیخ طوسی ( م 460 ) و مجمع البیان فی تفسیر القرآن از طبرسی ( م 548 ) و روحُ الجِنان و روح الجَنان از ابوالفتوح رازی ( م حدود 550 ) و تفسیر الکبیر فخر رازی ( م 606 ) و تفسیر المیزان علامه طباطبایی و تفسیر نمونه و .....در این رساله ، مباحث تفسیری آیات قرآن در کتاب أمالی تحت عنوان ( تأویل الآیه ) و دریک مورد ، تحت عنوان ( مسأله)از جهت اسلوب هاو فنون بیانی و بلاغی ، بررسی شده، [ از مجموع 80 مجلس درس سید ، تنها70 مجلس تحت عنوان « تأویل الآیه » می باشد که به 66 مجلس آن که دارای مباحث بلاغی است، پرداخته شده ، البته حدود 10 مجلس از جمله [ مجالس 10/ 11/ 12/ 13/ 17/ 18 / 19 / 20 / 21 / 32 ] بطور کامل به تأویل خبر اختصاص دارد و در میان حدود 20 مجلس از جمله [ مجالس 1/ 3 / 4 / 5/6/8/15 / 25 / 27 / 30 / 31 / 34 / 37 / 48 / 49 / 53/ 64/ 65 / 68 / 79 ] مبحثی تحت عنوان تاویل خبر ذکر شده کهتحقیق آن از حیطه ی کار نگارنده خارج بود]لازم به ذکر است ، با توجه به اینکه متن کتاب امالی سید مرتضی موسوم به ( غررالفواید و دررالقلائد ) به زبان عربی است و تاکنون ترجمه ی آن به چاپ نرسیده ، ابتدا متن عربی این مجالس به فارسی ترجمه شده و در این زمینه به برخی از پایان نامه ها ی مربوط به ترجمه مباحث تفسیری سید مرتضی در دانشگاه های مختلف مراجعه شده است . و در ترجمه مباحث تفسیری هرکجا ، عنوان و کلمه یا جمله ای به مطالب سید مرتضی جهت توضیح ، اضافه شده ، داخل کروشهقرار گرفته است . و در مواردی که سید در تفسیر آیه ای ، به ذکر قسمتی از آیه پرداخته و فهم معنای قسمت مزبور ، نیازمند آگاهی از تمامی آیه بوده ، تمامی آیه در صدر کلام عنوان شده است . مباحث بلاغی در کتاب أمالی تحت سه محور: علم بیان ومعانی و بدیع بررسی شده ، و سید گاهی به نام این اسالیب به طور مستقیم و گاه به صورت [غیر مستقیم : یعنی تنها شرح داده و نام اسلوب را نیاورده ] اشاره کرده که جهت سهولت فهم مخاطب و روشن شدن بیشتر آن اسلوب و تأیید وجه بیان شده توسّط سیّد ، با مراجعه به کتب تفسیر ادبی قرآن ، این اسالیب شنایایی شده و در پایان هر مجلس تحت عنوان « تحقیق » اشاره شده است که در برخی موارد به جهت وضوح متن عربی آنها و جلوگیری از طولانی شدن کلام ، از ترجمه ی آنها خود داری شده است.و به جهت اینکه آشنایی قبلی با اسالیب به کار رفته در کتاب أمالی لازم بود ، ابتدا در فصل دوم ، یک یک این اسالیب بیانی با مثال های قرآنی [ غیر از کتاب أمالی ]تعریف شده .در ضـمـن ، متـن عـربی آیـات قـرآن در ایـن رسـالـه از خـط بـه کـار رفـتـه درنـرم افـزار «جامع التفاسیر قرآن» گرفته شده و شاید نوع خط با خط معمول قرآن در برخی کلمات تفاوت داشته باشد ، همچنین در ترجمه آیات ، از ترجمه ی فارسی و روان و دقیقآقای مکارم شیرازی استفاده شده. و درذیل بیان مجالس تفسیری سید مرتضی اگر نام شخصی داخل گیومه ، برده شده ، در قسمت آخر پایان نامه شرح حال مختصری از او تحت عنوان « فهرست اعلام »آمده است. وخلاصه ی تمامی اسالیب بیانی نام برده شده در این رساله به صورت یک جدول در فصل آخر بیان شده است . همانطور که می دانیم ، قرآن کریم ، سراسر اعجاز است و این اعجاز بیشتر در زمینه ی فصاحت ( در محتوا) و بلاغت ( در الفاظ) آیات آن می باشد. و از همان سال های آغازین نزول آن ، حضرت علی (ع)در میان مباحث تفسیری خود ، به جنبه های بلاغی آیات اشاره کرده اند همانطور که در کتاب نفیس خود « نهج البلاغه » دریای فصاحت و بلاغت ایشان به چشم می خورد .پیرو سخنان ایشان ، افرادی همچون جاحظ ، ابن قتیبه ؛ إبن معتز ، مبرّد ؛ عبد القاهر جرجانی ؛ إبن أبی الأصبع ؛ سکاکی ؛ خطیب قزوینی ؛ ابو عبیده ؛ سیّد مرتضی و ...با تألیف کتب بلاغی خود این علم را مخصوصاً در زمینه ی اعجاز آیات قرآن پرورش دادند .و از جمله دلایلی که سیّد به این عـلم روی آورد ، این بود که : ازمتکلمان شـیـعـه به شمار می رفت و به ناچار ؛ باید معانی و تفاسیر مختلف کلام و آیات را می دانست تا بتواند آنها را از معانی ظاهری اش که با اصول اعتقادی او به ظاهر ناسازگار می آمد ؛ درک کند و آن را از معنای ظاهری ودر بعضی مواضع ، معنای حقیقی ، به معانی مجازی برگرداند ، تا مردم گرفتار دام شبهه نگردند و در مراتب بالاتر بگوییم که : مرتکب شرک خفی نشوند . زیرا اسلوب و روش قرآن منحصر به خود آن است و نظیری ندارد و باید آن را از زبان اهل بیت شناخت و إلّا ( نعوذ بالله ) به گمراهی خواهیم رفتو بر گمراهیمان افزوده خواهد شد ، همچون مردابی که هر لحظه ما را در ظلمت بیشتر فرو می برد و مصداق آیات زیر خواهیم شد :«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُوْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً »(إسراء : 82 ): یعنی : و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مومنان، نازل مى‏کنیم و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمى‏افزاید.و« هُوَ الَّذی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَ لا یَزیدُ الْکافِرینَ کُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لا یَزیدُ الْکافِرینَ کُفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً » (فاطر : 39 )یعنی : اوست که شما را جانشینانى در زمین قرار داد هر کس کافر شود، کفر او به زیان خودش خواهد بود، و کافران را کفرشان جز خشم و غضب در نزد پروردگار چیزى نمى‏افزاید، و (نیز) کفرشان جز زیان و خسران چیزى بر آنها اضافه نمى‏کند.و« وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فی‏ هذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُوا وَ ما یَزیدُهُمْ إِلاَّ نُفُوراً »( الإسراء : 41) یعنی : ما در این قرآن، انواع بیانات موثر را آوردیم تا متذکر شوند! ولى (گروهى از کوردلان،) جز بر نفرتشان نمى‏افزاید.و برعکس اگر به آیات آن ( ثقل اکبر ) ایمان آورده و از راه درست با استمداد از ثقل اصغر ( اهل بیت ) بنابر سفارش پیغمبر اکرم در حدیث ثقلین ؛ که قرآن و اهل بیت از یکدیگر جدا نخواهند شد و استمداد از هر دو این ها ما را به سعادت دنیا و آخرت خواهد رسانید ، عمل صالح کنیم ،به ایمانمان روز به روز افزوده خواهد شد و قرآن مانند موجود صاحب روح و زنده به ما کمک می کند تا به اُفق های بلند معنا پرواز کنیم و مصداق آیات زیر باشیم :« فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذینَ اسْتَنْکَفُوا وَ اسْتَکْبَرُوا فَیُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلیماً وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً »( نساء : 173 یعنی : امّا آنها که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پاداششان را بطور کامل خواهد داد و از فضل و بخشش خود، بر آنها خواهد افزود. و آنها را که ابا کردند و تکبّر ورزیدند، مجازات دردناکى خواهد کرد و براى خود، غیر از خدا، سرپرست و یاورى نخواهند یافت.) و« وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزیدُهُمْ خُشُوعاً »(إسراء : 109 ) یعنی:آنها (بى‏اختیار) به زمین مى‏افتند و گریه مى‏کنند و(تلاوت این آیات، همواره) بر خشوعشان مى‏افزاید. « لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ » ( نور : 38 )یعنی : (آنها به سراغ این کارها مى‏روند) تا خداوند آنان را به بهترین اعمالى که انجام داده‏اند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید و خداوند به هر کس بخواهد بى حساب روزى مى‏دهد (و از مواهب بى‏انتهاى خویش بهره‏مند مى‏سازد).« لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ » (فاطر : 30 )یعنی : (آنها این اعمال صالح را انجام مى‏دهند) تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است! «وَیَسْتَجیبُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ الْکافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ» (شورى : 26 )یعنی : و درخواست کسانى را که ایمان آورده و کارهاى نیک انجام داده‏اند مى‏پذیرد و از فضل خود بر آنها مى‏افزاید امّا براى کافران عذاب شدیدى است! « وَ یَزیدُ اللَّهُ الَّذینَ اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ مَرَدًّا »(مریم : 76) یعنی : (امّا) کسانى که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان مى‏افزاید و آثار شایسته‏اى که (از انسان) باقى مى‏ماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است! زمخشری در مقدمه ی تفسیرش به این نکته اشاره نمود که : بدون احاطه بر دو دانش « معانی » و « بیان » نمی توان به تفسیر قرآن پرداخت و ژرفای معانی آن را شناخت .(منبع :زمخشری ، الکشاف ، زمخشری ، جار الله محمود بن عمر ، « الکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل»، ج1 ، ص 16 )و از آنجا که خداوند متعال با نزول این معجزه عظیم ، سخت ترین دشمنان و سخنور ترین امیران بلاغت و بیان را در برابر خویش ، به خموشی کشانده ، چندان که از وضوح این عجز و ناتوانی ، نه تنها به هماوردی آن ، بر نخاسته اند ، که حتّی چـنین انـدیـشه ای را در سـر نـپـروریـده اند ، ازطـرفی هـم امکـان نـدارد ، کـسی که ابـزار فـهـم بلاغی نـظم قـرآن ( علم فصاحت و بلاغت ) را ندارد ، بتواند پی به اعجاز آن ببرد .و من الله التوفیق سوده ترقـّی
ابعاد کلامی ایمان در عرصه کتاب و سنت (چیستی، مراتب و متعلقات ایمان)
نویسنده:
علی موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشتار حاضر درصدد تبیین معنای ایمان در کلام اسلامی یعنی خوارج، مرجئه، اشاعره، معتزله و امامیه است. خوارج اجماع دارند که مرتکب کبیره کافر محسوب می‌شود به این ترتیب اعمال ظاهری را جزء ذات ایمان می‌دانند و فقدان عمل را کفر به شمار می‌‌آورند. مرجئه بر خلاف خوارج عمل را از مفهوم ایمان خارج کرده‌اند و مرتکب گناه را مومن می‌دانند. آنان معتقدند کسی که معرفت به خدا و اقرار زبانی داشته باشد از مصونیت جانی و مالی و دنیوی برخوردار است و مخلد در آتش جهنم نیز نخواهد بود. اشاعره ماهیت ایمان را از مقوله تصدیق قلبی و نفسانی می‌دانند و مرادشان این است که تصدیق امر کسبی است که از روی اختیار و اراده صورت می‌گیرد. و این با علم و معرفت که امر کسبی نیست و اختیار در آن دخالتی ندارد فرق می‌کند. همچنین اشاعره قائل به مراتب ایمان است. با اینکه عمل را از متن ایمان خارج می‌دانند ولی این مراتب را در خود تصدیق می‌دانند به این معنا که خود تصدیق مراتبی دارد. معتزله می‌گوید: معنای لغوی ایمان همان تصدیق است و در لغت به متعلق تصدیق توجهی نشده است با این حساب اگر کسی وجود شیطان را تصدیق کند از جهت لغوی مصدق است ولی مومن نیست. پس تصدیق به تنهایی ماهیت ایمان را تشکیل نمی‌دهد، بلکه در شرع اسلام انجام و ترک گناهان نیز در حقیقت ایمان دخالت دارند. نکته قابل توجه اینکه خوارج که عمل را جزء ذات ایمان می‌دانستند مرتکب کبیره را کافر می‌نامیدند، اما معتزله مرتکب کبیره را نه مومن و نه کافر بلکه فاسق نامیدند و گفتند حکم ثالثی را دارد و آن عبارت (از منزله بین المنزلین) هر یک از این دو مقام ایمان و کفر ممکن است او را به طرف خود بکشاند. اگر توبه کرد جزء مومنان و اگر امور دیگری را کنار کبیره انجام داد کافر است. دانشمندان شیعه به این نتیجه رسیده‌اند که ایمان عبارت است از تصدیق، با معرفت قلبی نسبت به خدا و رسول و آنچه را که پیامبر از جانب خدا آورده است، و اقرار زبانی و عمل جوارحی را لوازم خارج از ذات ایمان می‌دانند. در ضمن معرفت را شرط لازم می‌داند و نه شرط کافی دیگر اینکه اختلاف و مراتب ایمان را به حسب اختلاف و خصوصیات و ویژگی مومنان می‌دانند. نویسنده بر آن است که ایمان برخواسته از نوع معرفتی است که با نفس آدمی گره خورده و شناخت در ایمان همانند علم به موضوع و محمول یک گذاره نیست بلکه ایمان نوع پیوند قلبی با گذاره‌های اعتقادی است که عنصر اختیار و اراده و خضوع قلبیدر تحقق آن نقش بسزایی دارد.
اسلوب تاکید در قرآن (5 جزء اول)
نویسنده:
اسحق اصغری سراسکانرود
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:قرآن کتاب الهی و کلام حق تعالی ، بزرگترین معجزه ی جاودانه ی اخرین پیام آور الهی ، عصاره و چکیده ی همه کتابهای آسمانی است . یگانه کتابی که می تواند همه خواسته های جوامع بشری را در همه ابعاد عبادی، تربیتی، اخلاقی، فرهنگی، هنری، سیاسی، اقتصادی، قضایی و علمی به بهترین شکل برآورده سازد و انسان را به سوی عالی ترین مراتب رشد و کمال انسانیرهنمون شود. برای رسیدن به این امور مهم، برترین و زیباترین روش های حکیمانه را به کار برده است.از جمله این روش ها زینت بخشیدن کلام با تأکید می باشدکه آدمی را به سمت و سوی برنامه های انسان ساز سوق می دهد.این روش در تعلیم و تربیت بسیار موثر و خصوصاً در مورد افراد جاهل و لجوج بسیار راه گشاست .به همین خاطر است که می بینیم بیشتر آیات قرآن دارای تأکید می باشند.اسلوب تاکید از جمله اسلوب های مهم بکار رفته درقرآن و زبان عربی می باشد بدلیل اینکه نقش بسیار مهمی در تفسیر و تاویل آیات قرآنی دارد به همین خاطر «تأکید» و کاربرد آن در قرآن از جمله مباحث علوم قرآنی است که مفسران و علمای علم بلاغتبدان پرداخته اند.با جستجو در منابع علمی وابسته به زبان عربی و با تکیه بر شواهد قرآنی این نتیجه به دست می آید که اسلوب تاکید در متن قرآن کریم به شیوه های گوناگون به کار رفته است. چرا که تاکید در قرآن گاه با حروف تاکید ذکر شده و گاه به صورت افزودن حروف در ساختمان کلمه و گاه به صورت تاکید لفظی ومعنوی (تکرار ) ،گاه تأکید با اسلوب سوگند و شیوه های بلاغی ظهور پیدا می کند.پایان نامه حاضر اسلوب تأکید را در کلام عربی با شواهد قرآنی تا آنجا که بضاعت و توان فهم و بیان آن باشد مورد بررسی قرار می دهد.کلمات کلیدی :تاکید، حروف تاکید، تاکید لفظی، تاکید معنوی، قرآن
حقیقت و مراتب علم الهی در حکمت متعالیه
نویسنده:
محمدجواد نبوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علم در حکمت متعالیه امری وجودی و دارای مراتب است. علم واجب به ذات خود، و علم او به موجودات، قبل از ایجاد و بعد از ایجاد آن ‌ها، از نوع علم حضوری تفصیلی است ؛ با این تفاوت که علم او به ذات و به موجودات قبل از ایجاد ذاتی است ، اما علم او به اشیا بعد از ایجاد، فعلی است. صدرالمتالهین علم واجب به ذات خود را با ارایه سه برهان که در راس آن‌ها برهان صدیقین قرار دارد، ثابت می‌ کند، که بر اساس آن، خداوند به ذات خود عالم بوده، و این دانش و خودآگاهی به‌ شیوه حضوری و اتحاد عاقل و معقول است. از مهم ‌ترین رهیافت‌ های تحقیقی صدرالمتالهین، اثبات علم تفصیلی خداوند به همه موجودات در مقام ذات و پیش از ایجاد است، که از آن به "علم اجمالی در عین کشف تفصیلی" تعبیر نموده است، و اثبات عقلی این علم را بر مبنای دو اصل مهم فلسفی یعنی "بسیط الحقیقه کل الاشیا" و "وحدت حقه حقیقیه" ممکن و مقدور می ‌داند. همچنین صدر المتالهین درباره مراتب علم واجب به ماسوی بعد از ایجاد معتقد است که عالم هستی در نشات‌ های گوناگون و مراتب مختلف برای واجب تعالی مکشوف می ‌شود، و لذا خداوند متعال در چند مرحله به مخلوقات خود عالم است، که این مراتب در نظر وی به ‌صورت علم نهایی، علم فضایی و قدری، جلوه‌ گر است. به نظر ملاصدرا علم حق به ماسوی در مقام ذات، یک علم بیشتر نیست، که از آن به علم عنایی تعبیر می‌شود؛ زیرا تمام موجودات در صقع ربوبی هستند و از خود هستی ندارند، از این رو، در این مرتبه نمی ‌توان مراتب مختلف قائل شد. اما از آن‌ جایی که مظاهر او متعدد هستند، به اعتبار تعدد معلوم و در مقام کثرت و در مرتبه فعل می ‌توان گفت علم حق دارای مراتب است، که این مراتب شامل علم قضایی و علم قدری است.
امام جعفرصادق (ع) و فلسفه الهی "ذات و صفات باریتعالی"
نویسنده:
جمشید بور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر مشتمل بر سه فصل می‌باشد. در فصل اول، کلیاتی از اسما و صفات را مطرح نمودیم، و به تعریف اسم، صفات و نظرات بعضی از بزرگان را پیرامون آن اشاره کردیم. همچنین در این فصل به توانمندی عقل در حوزه دین، و نظرات گوناگونی که در این باب مطرح شده بود را، بیان نمودیم و به حل تعارض علم و دین بااستفاده از توازی در روش و با تکیه بر کلام امام جعفر صادق (ع) مطالبی را ارائه دادیم. همین طور به فطری بودن خداشناسی در وحی و روایات نکاتی را بیان نمودیم، در فصل دوم و سوم بحث را اختصاص دادیم به شناخت ذات خداوند و صفات باریتعالی و براهینی که برای ذات خداوند اقامه شده بود، را آوردیم و در پاین هر برهانی، برای صحت و تایید برهان از کلام امام جعفرصادق (ع) استفاده نمودیم. در بخش صفات ، به تقسیمات صفات باریتعالی و آرا مربوط به آن و جرح و نقد آن را مطرح نموده و از صفات خداوند، صفات علم، اراده و کلام را با استفاده از روایات منسوب به امام جعفرصادق (ع) مورد بررسی قرار دادیم.
أهمیه التفکر فی القرآن الکریم
نویسنده:
عبدالهادی الزهیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده : نوشتارحاضر به تشریح اهمیت، آثار و برکات، عوامل و وسایل تفکر و ادله آن از قرآن و سنت می پردازد. و آیاتی از قرآن کریم مبنی بر دعوت انسان‌ها به تفکر و تعقل در امور را تجزیه و تحلیل می کند. نویسنده در سه فصل به این موضوع پرداخته است. فصل اول معنای لغوی و اصطلاحی تفکر و اصطلاحات و معانی واژه‌های مترادف آن همچون: تعقل، بصیرت، تدبر، تذکر، اعتبار (عبرت)، نظر و تفقه را شرح می دهد. نگارند در فصل دوم از نوشتار خویش ضمن واکاوی وسایل، مراحل و نتایج تفکر، اموری مانند حواس پنج گانه، قلب، عقل را از وسایل تفکر برشمرده و اتحاد حواس با عقل، رابطه بین قلب با عقل، ضرورت تأمل عقلی در آیات آفاقی و ضرورت این ارتباطات و اتحاد را بیان می‌کند. وی در ادامه این فصل، از مراحل تفکر سخن گفته و مرحله استعداد، مرحله تمیز دادن به وسیله حواس، مرحله تحصیل علوم کسبی، مرحله علم به بدیهیات را از مراحل تفکر برمی شمارد. آثار تفکر، مانند رسیدن به علم و معرفت، کسب یقین، تقوا، صبر و ایمان، و آثار عدم تفکر همچون: کفر، غفلت و پیروی از هوای نفس در دنباله این فصل ذکر شده است. فصل سوم به ادله تفکر در کتاب و سنت اختصاص دارد و آیات قرآنی دلالت کننده بر دعوت به تفکر و تعقل، بیدار شدن فطرت انسان‌ها، اولوالباب، مذمت عدم تعقل برخی افراد و تفکر آنان در آفاق و اَنفس، آیات مترادف با تفکر و تعقل مانند لب، حُلم، نهی، حجر و قلب، آیات دعوت کننده به لزوم نظر، بصیرت، تدبر و اعتبار (عبرت گرفتن از امور گذشتگان)، تفقه (درک عمیق از دین و تذکر و یادآوری خداوند و نعمت‌های او) به صورت اجمالی شرح می شود. نویسنده همچنین روایاتی از معصومین علیهم السلام را که در آن ها مردم و اصحاب خویش را به تفکر و تعقل در امور فرا می خواندند. نقل کرده و ائمه( و پیامبر اسلام را نیز همانند قرآن کریم، از مشوقان تفکر و تعقل معرفی می‌کند.
موضع متکلمان مسلمان قرن چهارم و پنجم در برابرفلسفه
نویسنده:
مهین سلمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر به موضع متکلمان مسلمانی که با فلسفه به معارضه برخاسته‌اند،می‌پردازد. در میان انگیزه‌های گوناگونی که متکلمان تعقیب نموده‌اند شایدمهمترین آنها این باشد که فلسفه و فیلسوفان را در برابر قوانین شریعت‌یافته‌اند. متکلمان بر این باورند که عقل بشری قدرت پاسخگویی به همه‌سوالات ما را ندارد، از این رو در بسیاری از موارد ناچار می‌شود آیات واحادیث را تاویل نماید. اشعری - بنیانگذار مکتب اشعری - معتقد است ماباید به قدرت مطلقه الهی معتقد باشیم و باور کنیم که جمادات هیچ‌گونه‌فاعلیتی در جهان ندارند. باقلانی می‌گوید : علیت تقارن زمانی میان اشیاءنیست . وقتی، آتش و احتراق را می‌بینیم که همزمان رخ می‌دهند، باید درپی شناخت فاعل این عمل برآییم و از آنجایی که جمادات فاقد فاعلیت‌می‌باشند، فاعل عمل سوختن "خدا" است . او معتقد به حدوث عالم است‌همانند جوینی، اشعری، ابن‌حزم و غزالی و هموست که نظریه "العرض لایبقی‌زمانین" را مطرح می‌کند و به وسیله آن حدوث عالم را اثبات می‌کند.فیلسوفان را به خاطر سه اعتقاد آنها کافر می‌شمارد : انکار معاد جسمانی -اعتقاد به ازلیت و قدم عالم، انکار علم خداوند به جزئیات . اما بایدبگوییم غزالی مقاصد فلاسفه را در نیافته است . لذا می‌توانیم ادعا کنیم‌کسانی که با فلسفه به ستیز پرداخته‌اند یا اغراض شخصی داشته‌اند و یافلسفه را نفهمیده‌اند.
رابطه دعای مکارم الاخلاق با بهداشت روانی
نویسنده:
محمدمهدی احمدی فراز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف این پژوهش بررسی رابطه مضامین دعای مکارم الاخلاق امام سجاد (ع) با بهداشت روانی و تأثیر آن در ابعاد شناختی، رفتاری و عاطفی انسان می‌باشد. موضوع علم بهداشت روانی، سلامت افکار و نایل آمدن به ارزش‌ها و تکامل معنوی فردی و اجتماعی می‌باشد. این نوشتار با یک شیوه پژوهش کیفی به تحلیل محتوای متن دعا و رابطه آن با موِلفه های بهداشت روانی می‌پردازد. بدین نحو که ابتدا مولفه های بهداشت روانی را در کتب مربوطه انتخاب کرده و معادل آن‌ها را در دعای مکارم الاخلاق مصداق یابی می‌کند. با توجه به آنکه هدف بهداشت روانی سلامت انسان بوده که تحقق آن نیز در شخصیت سالم می‌باشد، لذا در ابعاد شناختی شخصیت سالم، معرفت نسبت به خالق و شناخت خود مورد بررسی قرار می‌گیرد. معرفت نسبت به خالق با ایمان تطبیق داده شده و معادل ایمان در حوزه بهداشت روانی، نگرش مذهبی و جهت گیری مذهبی می‌باشد. برای شناخت خود، حرمت نفس و هدفمندی در زندگی مورد بررسی قرار گرفته که معادل آن در بهداشت روانی، عزت نفس و معنویت یا معنا بخشی به زندگی می‌باشد. ابعاد رفتاری شخصیت سالم در دعا شامل عمل صالح، طلب خیر و خوبی، تقوی و پرهیزگاری، انصاف نسبت به دیگران، همدردی، گذشت، عبادت و شکرگزاری می‌باشد که معادل آنها به ترتیب در بهداشت روانی (اصول هوش اخلاقی) درستکاری، خیرخواهی، خود کنترلی، انصاف، همدلی، بخشش، نیاز رفتار مذهبی و قدردانی می‌باشد. ابعاد عاطفی شخصیت سالم، امید انسان به خالق و خشنودی در دعا می‌باشد که معادل آن‌ها در بهداشت روانی امیدواری و رضایتمندی می‌باشد. بعد از معادل سازی، واژه‌ها از نظر مفهومی تحلیل شده و برتری و مقصود کلام امام سجاد (ع) تبیین و تأثیر واژه های معادل انتخابی بر سلامت روانی با تحقیقات دیگران تایید شد. به عنوان نمونه، بین نگرش مذهبی و سلامت روانی و بین جهت گیری مذهبی و سلامت روانی رابطه معناداری وجود دارد. تحقیقات کاتن و آیزایا نشان می‌دهد بین مقابله مذهبی با سلامت روانی رابطه وجود داشته و اعتقاد به موجود برتر (خدا) در افزایش سطح سلامتی تأثیر دارد. بین اصول هوش اخلاقی و بهداشت روانی تحلیل خاصی صورت نگرفته ولی تحقیقات ترنر(2002) نشان می‌دهد که رعایت این اصول با اهداف بهداشت روانی همپوشانی دارد. بین قدردانی با بهداشت روانی نیز رابطه معنادار و بین قدردانی و استرس رابطه معکوس وجود دارد. بین رفتار مذهبی مانند حج، روزه و دعا با سلامت روانی نیز رابطه معناداری وجود دارد که این رابطه با تحقیقات دیگران مورد تایید قرار گرفته است. همچنین تحقیقات انجام شده موید رابطه بهداشت روانی با امیدواری می‌باشد. بنابراین آموزش موارد مذکور در دعا به شرط تحلیل و بینش صحیح می‌تواند در ارتقاء بهداشت روانی موثر باشد.
ترجمه و شرح قسمتی از تخمیس ابوبکر محمد بن مهیب بر دیوان الوسائل المتقبّله اثر فازازی اندلسی
نویسنده:
حمید دشتبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , شرح اثر , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مدایح نبوی از آغاز تا به امروز و در طی دوره های مختلف تاریخ بر حسب اوضاع سیاسی، اجتماعی و دینی مسلمانان با تغییر و تحولات گسترده ای مواجه شده است. اما آنچه که بعنوان یک اصل در این مدایح مورد نظر قرار دارد شخصیت پیامبر اکرم (ص) است که علیرغم همه ی تحولات دوران مختلف، مورد علاقه و محبوب عده ی زیادی از شاعران بود و برخی از شاعران بدون هرگونه هدف و غرضی با توجه به حبّ خالصانه ای که به پیامبر (ص) داشتند در مدح او شعر می سرودند. بعد از بوصیری شاعران به تقلید از او روی آوردند و شعرهایی در مدح رسول اکرم (ص) سرودند.ابوزید عبدالرحمن بن ابی سعید بن یَخلُفتَن بن احمد که هر چند از سال تولد وی اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما وی متولد و پرورش یافته قرطبه در فاصله ی حدود سالهای627 ـ 567 هـ.ق بود. وی به محض حفظ کامل قرآن کریم در جلسات آموزشی شیوخ مشارکت نموده و احادیث نبوی، روایات، فقه، اصول، علم کلام، لغت، نحو، ادبیات و شعر را از آنها فراگرفت و طولی نکشید که موهبت ادبی وی گل نموده و چشمه های شعر و نظم بر زبان وی جاری شد. وی در دیوانهای حکومتی امیران دوران حیات خویش به کارگرفته شد. ابوزید مجموعه شعری اش در مدح پیامبر (ص) را «الوسائل المتقبله» نامگذاری نموده و معتقد است که سرودن آن از بهترین اعمال است که با به نظم کشیدن آن، امید به بخشش از جانب خاتم پیامبران و شفاعت وی در جهان آخرت در وجودش زنده شده و با سرایش آن، از خداوند می خواهد که رحمتهای واسع خویش را شامل حال وی گرداند.مدح پیامبر اکرم (ص) یکی از زیباترین اشعار فازازی در دیوان الوسائل المتقبله است. او نیز به سبک برده ی بوصیری غالباً در ستایش پیامبر (ص)، خصلت ها، کرامات و معجزات وی، به آیات قرآن، احادیث و یا وقایع ارزشمند تاریخ اسلام استشهاد کرده و از آرایه های ادبی به ویژه تشبیه و استعاره بسیار بهره می گیرد. مدیحه ی مخمس وی، ترکیب بندی است که از 166 بند تشکیل شده، و آخر هر یک از بندها، به ترتیب به یکی از حروف الفبا ختم می شود و به حرف ذال پایان می پذیرد.
مواضع کلامی امام رضا (ع) در برابر انحرافات فکری و عقیدتی مذاهب اسلامی
نویسنده:
خادم علی اصغری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علم کلام علمی است که در آن از ذات، صفات، افعال خداوند، حدوث و قدم و احوال ممکنات از مبدا و معاد و جبر و تفویض امامت و نبوت و .... با ادله منطقی و فلسفی بحث میشود. یکی از اصول اعتقادی خوارج این است که حکم تنها از آن خداوند است در اندیشه خوارج هر کس گناه کبیره مرتکب شود کافر به حساب می آید. امام رضا ع می گوید: اسلام غیر از ایمان است. هر مومنی مسلمان است ولی هر مسلمانی مومن نیست. معتزله می گویند: مرتکب گناه کبیره نه کافر مطلق است و نه مومن مطلق،‌بلکه در وسط این دو قرار دارد. گروه معتزله شفاعت را مخصوص مومنان میدانند نه گناهکاران، میگویند: شفاعت ترفیع درجه مومنانند نه بخشیدن گناهان کبیره. بعضی از غلات اباحی مسلک بودند میگفتند: هر کس امام را شناخت در انجام هر کاری آزاد است. یکی از عقاید غالیان تفویض است به این معنی که خداوند امامان را به صورت ویژه ای خلق کرده است و کار جهان و افعال بندگان را به امامان واگذار کرده است. زیدیه عصمت را شرط امامت نمیدانند و وجود دو امام در یک زمان را در دو منطقه جایز میدانند. واقفیه کسانی هستند که به امامت امام کاظم توقف کردند و امامت امام رضا را نپذیرفتند. امام رضا درباره واقفیه میگوید: بهودی زندگی می‌کنند و زندیق می‌میرند. اهل حدیث معتقدند که خداوند دست صورت، چشم، ..... دارد و با چشم دیده می‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 5307