جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 518
گونه شناسی (موارد و مصادیق) عرف ستیزی در آثار و افکار عین‌‌‌‌‌‌القضات
نویسنده:
جواد نجفی طورقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهعرف در لغت به معنی رسم، آیین، خصلت، خوی، عادت و آنچه انجام دادن آن در میان افراد جامعه جایز شناخته شده و معمول می باشدعرف ستیزی از ویژگی های برجسته عرفان در همه اعصار بوده و عارف در دو سطح زبان و معنا همواره شگردهایی اتخاذ کرده است تا با پس زدن غبار عادت، چهره‌ی حقیقت را بنمایاند.عین القضات همدانی یکی از عرفایی است که پیروی از عرف را مذموم شمرده است، در این پژوهش با گردآوری نمونه هایی از سخنان عرف ستیزانه از آثار گرانقدر وی خصوصاً نامه ها و تمهیدات که از اهمیت به سزایی برخوردارند، تلاش می شود تا عرف ستیزی او نمایان گردد. مباحثی مانند دفاع از ابلیس، عشق، نبّوت، ایمان به آخرت و اتحاد، از جمله ی مسائلی هستند که عین القضات با دیدی عرف ستیزانه به آنها نگریسته است.
عرفان از دیدگاه عرفای معاصر میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (در اسرار الصلاه) و علامه شاه آبادی (در رشحات البحار)
نویسنده:
فاطمه داغستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان عبارت است از علم به خداوند از حیث اسماء و صفات و افعال و مظاهرش و علم به احوال مبدأ و معاد و به حقایق عالم و چگونگی بازگشت آن حقایق به حقیقت واحدی که همانا ذات احدی حق تعالی است و تلاش برای رها ساختن نفس از تنگناهای قید و بند جزئیت و پیوستن به مبدأ خویش و... .پژوهش حاضر با هدف شناسایی آراء و عقاید دو عارف شیعی بزرگ جهان اسلام، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (در اسرار الصلاه) و محمد علی شاه آبادی (در رشحات البحار)، صورت گرفته است. کتاب اسرار الصلاه که یکی از متون مهم نوشته شده در عرصه اخلاقی و عرفانی و آکنده از گوهرهای حکمت و ادب و عرفان است؛ توسط میرزا جواد آقا ملکی تبریزی تألیف شده است؛ و کتاب رشحات البحار نیز توسط محمد علی شاه آبادی تالیف شده که متن آن به همراه شرح فرزندش نور الله شاه آبادی در سال 1360 به چاپ رسیده است.سوالات مهمی که در این تحقیق مطرح بوده است؛ عبارتند از:1- این دو عارف در باب عرفان عملی چه مباحثی را در کتاب خود مطرح کرده اند؟ 2- این دو عارف در باب عرفان نظری چه مباحثی را در کتاب خود مطرح کرده اند؟ 3- اشتراکات و تفاوت هایی که این دو عارف در باب عرفان عملی و نظری دارند، چیست؟ با توجه به اینکه این پژوهش از نوع کتابخانه ای و به شیوه مقایسه ای صوت گرفته و برایانجام آن از کتاب ها و مقالات استفاده شده است؛ و در آن مباحث مهمی از قبیل توحید( ذاتی، صفاتی، افعالی) حق تعالی، معرفت، سیر و سلوک، انسان، قرآن، قطرت، ولایت، قیامت، ریاضت و... مطرح شده است.
جریان مخالفت با فلسفه نزد ابن عربی، ابن تیمیه و محمد غزالی
نویسنده:
اسما رضایی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با عنوان «جریان مخالفت با فلسفه نزد ابن عربی، ابن تیمیه و محمد غزالی» و به‌منظور بررسی و نقد دلایل مخالفت ابن عربی، ابن تیمیه و محمد غزالی با فلسفه نگاشته شده است.مخالفت با فلسفه، جریانی است که از ابتدای قرن دوم هجری آغاز و در قرون پنجم و ششم هجری به اوج شدت خود رسید؛ بیش‌ترین مخالفان فلسفه در میان فقها، متکلمین و عرفا به چشم می‌خورند.ابن عربی، به‌عنوان یک عارف، میانه خوبی با فلسفه ندارد و این امر معلول ناتوان شمردن عقل از درک علوم و معارف، غلط دانستن برخی قواعد فلسفی، تفاوت‌های مبنایی نگرش هستی شناسانه وی با فلاسفه و...است.ابن تیمیه، به‌عنوان یک فقیه در این پژوهش موردبررسی قرارگرفته است. وی که یک سلفی متعصب است، ناجوانمردانه به فلسفه حمله برده است؛ ستیز وی با فلسفه ناشی از ظاهرگرایی، سطحی‌نگری و عدم تعمق در مسائل فلسفی و انگیزه سیاسی است.علل مخالفت غزالی با فلسفه هم در مصلحت دینی، تأثیر اندیشه‌های خواجه نظام الملک، انگیزه سیاسی، بدون استاد خواندن فلسفه و مغایر دانستن برخی از مباحث فلسفی مانند علم الهی، معاد جسمانی و قدم عالم با دین خلاصه می‌شوند.
بررسی معیارها و مبانی رفتار با زن در فقه و حقوق موضوعه
نویسنده:
فاطمه لطفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ازجمله مسائل مهمی که درنظام حقوقی اسلام مطرح است (بررسی معیارها و مبانی رفتاربا زن درفقه وحقوق موضوعه) است که ما این موضوع را عنوان پایان نامه قرار دادیم که تا حد امکان بتوانیم دراین تحقیق درمورد آن بحث کنیم. این تحقیق به 5 فصل تقسیم شده که فصل اول آن به بخش واژه شناسی و تاریخچه رفتاربا زن دردوران قبل وبعد ازاسلام می پردازد، به طوری که تاریخ به روشنی نشان می دهد به زن قبل ازاسلام به عنوان یک انسان نگاه نمی شد وبرا ی زن هیچ ارزش واهمیتی قائل نبودند اما با آمدن اسلام این وضعیت تغییرپیدا کرد واسلام آنچه که هماهنگ با طبیعت زن هست حقوق طبیعی او را درحدعادلانه درتمام ابعاد ادا کرده وبه زن توجه نموده است. درفصل دوم به ودخترخویش اکرام واحترام نسبت به زنان را عملا ترویج نمود وبرای زنان شخصیت مستقل وحق مالکیت قائل شد. فصل سوم هم درهمین رابطه درحوزه فقه بدان پرداخته شده که دربخشی به رعایت عدالت درتعدد زوجات می پردازد که اسلام می گوید شرط داشتن همسران متعدد رعایت عدالت بین آنان است که منظورازعدالت، محبت میان زنان است، بعد می فرماید اگرنمی توانید عدالت را بین همسران خود رعایت کنید تنها به یک زن اکتفا کنید، ودربخشی دیگر به حق اختیارزن درانتخاب همسر وحق اخذ مهریه زن وبرخورداری او ازنفقه می پردازد،اینکه زن باید هسرخویش را خودش انتخاب کند واکراه واجباردرآن موجب انحلال نکاح می شود وهمچنین ازحقوقی که زن برعهده مرد دارد یکی حق مهریه ودیگری حق نفقه می باشد که مرد موظف است آنها را به همسرخویش بپردازد.وهمچنین اسلام مدیریت، تأمین هزینه، تعهد کارهای اجرایی و سرپرستی خانواده را برعهده مردان گذاشته است. درفصل چهارم به معیارها و مبانی رفتار با زن درحقوق موضوعه ایران پرداخته شده که این فصل در2 بخش به رفتاربا زن دراجتماع و خانواده می پردازد که دربخش نخست به رعایت حقوق زنان دربخش های مختلف اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و...می پردازد و می گوید زنان نیزمانند مردان ازحقوق اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مالی برخوردارند. ودربخش خانواده هم به حق ارث، حضانت و وصیت زن و همچنین حمایتهای مالی آنان می پردازد. درفصل آخرهم به معیارها و مبانی رفتاربا زن درحقوق موضوعه خارجی و تفاوت زن ومرد ازمنظراسلام وغرب اشاره شده که این فصل هم به منع خشونت وتبعیض علیه زنان وتفاوت زن ومرد ازدیدگاه غرب و همچنین نظریه اسلام دراین زمینه می پردازد. اینکه زن دربعد روحی وجسمی ازهمان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده است وتفاوتی درحقیقت وماهیت بین زن ومرد نیست وهمه زنان ومردان مبدأ قابلی واحد دارند ومبدأ فاعلی همه آنها نیزخدای یگانه ویکتاست. همسانی درماهیت انسانی به معنای نادیده گرفتن تفاوت ها میان مرد وزن نیست چرا که مرد وزن دارای تفاوت های فیزکی ومادی هستند که آثارمتفاوتی را به دنبال خواهد داشت.معیارها و مبانی رفتاربا زن در2 بخش قرآن وسنت پرداخته شده که قرآن دراین زمینه می فرماید : زن ومرد درارزش وانسانیت با هم برابرند وازاین نظر هیچ تفاوتی بین آنها نیست و درسنت هم پیامبر با احترام وتکریم همسران
بررسی اطناب و انواع آن در دو دفتر اول مثنوی
نویسنده:
نیره منتظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اطناب به معنای طولانی کردن کلام است و در اصطلاح علم معانی همان دراز کردن سخن است که اگر به مقتضای حال مخاطب باشد، مفید است. اطناب همچون ایجاز یکی از مهم ترین صنایعی است که کلام را بلیغ، رسا و موثر می سازد و آن را به مقتضای جال مخاطب و مناسب با احوال و در خور موضوع بحث می گرداند، در بحث اطناب به موارد: ایغال، تکرار به جهت تأکید، اعتراض یا حشو، ایضاح بعد از ابهام، ذکر خاص بعد از عام، مسائل حکمی، کلمه، مترادفات، تذییل و تتمیم پرداخته می شود که بر حسب آمار به دست آمده مشخص می شود که بیشترین موارد موجود در مثنوی مربوط به تمثیل هایی است که مولوی برای تأیید مطالبش به آوردن آن ها اقدام کرده است زیرا همچنان که می دانیم غرض اصلی مولوی توضیح و تبیین یک مطلب است که زنجیره ی حکایت های پی در پی او در مثنوی، هر کدام استدلال و تأییدی برای همان موضوع اولیه است و بدین ترتیب است که بسیاری از عرفا و مثنوی شناسان سراسر مثنوی را یک مطلب واحد می دانند که از تسلسل حکایات حاصل می شود. در حقیقت مولوی قصه گویی را ظرفی برای بیان اغراض خود قرار داده و تکیه اصلی و اساسی او بر مظروف است، که مخاطبان مثنوی به فراخور قابلیت درکشان هر یک نصیب خویش می برند. اما آنچه که در این رساله مورد بررسی قرار گرفته است دلایل اطناب یعنی طولانی شدن کلام مولاناست که یکی از مباحث مهم پیرامون مثنوی است و اگرچه گاهی اطناب را مخّل کلام دانسته اند اما آنچه در این رساله یافت شد بیشتر از نوع اطناب هایی است که برای افاده ی کامل سخن لازم بوده اند. اطناب از نوع تکرار در درجه دوم قرار دارد، سومین مورد اطناب مسائل حکمی است که ذهن آگاه مولوی آن ها را توضیح می دهد، علاوه بر موارد فوق، موارد دیگر اطناب از قبیل اطناب نوع ذکر خاص بعد از عام بررسی شده اند که نتایج حاصله به شکل نمودارهایی در پایان رساله نشان داده شده است.
تمامیت خواهی از منظر هگل
نویسنده:
محمدمهدی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله ی پیش رو بر اساس یک مسئله ی محوری، خواهان آن است تا به نسبت سنجی میانِ نظامِ فلسفی «هگل» و پدیده ای سیاسی به نام «توتالیتاریسم» بپردازد. راه بردن به این مسئله ی محوری - چنان که در طول رساله آشکار است – از پاسخ به این پرسش بر می آید که «مفهوم آزادی در فلسفه ی هگل چیست؟» برای پاسخ گویی به این مسئله، نخست نشان خواهیم داد که هگل از آغاز و در طی دورانِ تعلیم و دانش آموزی اش، همواره دغدغه ی آزادی داشته است و همین دغدغه ی بنیادی موجب می گردد که فلسفه ی وی اندیشه ای از اساس سیاسی باشد. مدعای ما این است که او یک فیلسوف سیاسی به معنای مرسومِ آن نیست. یعنی این که نمی توان اندیشه ی او را در قالب یک «فلسفه ی مضاف» به نام فلسفه ی سیاسی جای داد. در عوض، امر سیاسی در متنِ نظامِ او قرار دارد و چیزی زاید و بیرونی نسبت به آن نیست. سپس کوشش شده است تا در دو جهت معنای آزادی نزد او بررسی شود. اول از جهت نگرش تاریخی او و این امر که سیر تاریخ، سیری به سوی آزادی است؛ و دوم از جنبه ی مفهومی ترِ این معنا، که با نقد اندیشه های معاصر وی و به ویژه نقد آموزه های فرد گرایانه و لیبرالیستیک میسر شده است. به طبع بخش عمده ای از رساله مصروف بازیابی همین مفهوم است. البته این اطاله ی ناگزیر تماماً در جهت درکِ آن چیزی است که در عنوان رساله آمده است. بدین ترتیب در فصل پایانی، نتیجه گیری ساده ای خواهیم داشت. مدعای مطرح شده این است که هگل به عنوان فیلسوفِ آزادی، از یک سو با نقد سویه های ویرانگرِ مدرنیته، و پا فشاری بر اینکه فرد باید مسائل مبتلا بهِ جماعت را نصب العین داشته باشد و اصلاً فردیتِ او به همین تشریک مساعی در امور جماعت است؛ و از سوی دیگر با طراحی نظام مفهومی ای که در آن جایی برای ایدئولوژیک اندیشیدن و ترسیم آرمان شهر وجود ندارد؛ هرگز دارای نسبت ایجابی با شکل گیری پدیده ی توتالیتاریسم نیست.
بنیان هستی‌شناختی خانه در سینمای مهرجویی؛ پروژه عملی: ساخت فیلم « خشونت و مرگ در سینما»
نویسنده:
یاسر بیات
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
خانه مکانِ احرازِ هویت و به عنوانِ نمادی از خویشتنِ انسان است. از این رو، خانه به مثابه بنیانی وجودی در سینمای داریوشِ مهرجویی، حضوری پرمعنا دارد. از سوی دیگر، این مفهوم بر زمینه ای از تقابلِ میان سنت و مدرنیته در فیلم های این فیلمساز متاثر از اندیشه های داریوشِ شایگان است. بنابراین، این پژوهش کوشیده است تا به تبیینِ مفهومِ خانه در فیلم های مهرجویی در تعیین موقعیت شخصیت های این آثار و در نسبت با جامعه ی در حالِ گذار از سنت به مدرنیته بپردازد؛چراکه به نظر شایگان، انسان ایرانی(شرقی) در برخورد با مدرنی ته ی ویران گر غربی دچار اسکیزوفرنی و روان پریشی شده است. نتیجه ی به دست آمده از این تحقیق این است که نحوه ی حضورِ خانه در سینمای مهرجویی بازنمایان گرِ موقعیت، هویت، حال و هوا و وضعیت روحی شخصیت ها و مطابق با دوره ی نخستاندیشه ورزی داریوشِ شایگان است. روش تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش تطبیقی – تحلیلی بوده و داده ها با مراجعه به منابعِ کتابخانه ای، مقالات و مشاهده ی فیلم ها حاصل شده است.
صادق‌سازی: تعهد صادق‌سازانه و گزاره‌های صادق سالبه
نویسنده:
محسن زمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف من در این رساله بررسی دو مساله است: یکی این که آیا اصل صادق‌سازی می‌تواند به خوبی تعهد هستان‌شناسانه را صورت‌بندی کند؟ دیگر این که آیا می‌توان صادق‌ساز مناسبی برای گزاره‌های صادق سالبه یافت، یا اصل صادق‌سازی را چنان بازبینی کرد که از مشکل گزاره‌های صادق سالبه برهد؟ در فصل 1 پس از بحثی کوتاه درباره‌ی ماهیت دوطرف رابطه‌ی صادق‌سازی؛ یعنی حامل صدق و باشنده‌ها، و رابطه‌ی صادق‌سازی، سعی می‌کنم صورت‌بندی درخوری از این اصل به‌دست‌ دهم. سپس به برخی از مشکلاتی که پای‌بندی به این اصل می‌آفریند و هزینه‌های متافیزیکی‌ای که باید برای چنین پای‌بندی‌ای پرداخت اشاره می‌کنم. از جمله این مشکلات، مشکلاتی است که گزاره‌های صادق موجهه، راجع به آینده و گذشته و سالبه می‌آفرینند و از جمله تعهد‌های هستان‌شناسانه‌ای که قائل بودن به این اصل لازم می‌آورد، تعهد به وجود وضعیت‌امورها و کلی‌ها است. در این فصل پس از بررسی اجمالی این مشکلات و تعهدهای هستان‌شناسانه، مفروضات این رساله درباره‌ی ماهیت رابطه‌ی صادق‌سازی و دو طرف آن و دایره‌ی شمول این اصل را بیان می‌کنم. در فصل 2 به نسبت اصل صادق‌سازی و هستان‌شناسی می‌پردازم. ابتدا نطریه‌های هستان‌شناسانه‌ی کواین و کارنپ را، که آن را نظریه‌های سوری می‌خوانم، معرفی و نقد می‌کنم و سپس با اشاره به روی‌کرد نوکارنپی به هستان‌شاسی، صورت‌بندی دقیق‌تری از نظریه‌ی صادق‌سازی در هستان‌شناسی و شیوه‌ی تقلیل هستان‌شناسانه در این نظریه به‌دست می‌دهم. سپس با بررسی ادعاهایی که روی‌کرد صادق‌سازی را برای حل برخی از مشکلات متافیزیکی، از جمله مساله‌ی اشیاء مرکب، توانا می‌داند، نشان می‌دهم که در بسیاری از این موارد این روی‌کرد قادر به حل آن مشکلات نیست. سپس نشان می‌دهم که این روی‌کرد برای به‌دست‌دادن هستان‌شناسی مناسب‌تر از روی‌کرد سوری است و می‌تواند برخی مشکلات، از جمله مساله‌ی پخش‌پذیر بودن صادق‌سازی بر روی فاصل را حل کند. در فصل‌های 3 و 4 به مشکل صادق‌ساز گزاره‌های صادق سالبه می‌پردازم. در فصل 3 ابتدا پس از اشاره و تدقیق ملاک‌های سالبه بودن یک گزاره و صورت‌بندی این مشکل، مهم‌ترین راه‌حل‌هایی که برای حل این مشکل مطرح شده است (راه‌حل‌های ماینونگی، توسل به مانع، توسل به امرواقع سلبی و توسل به تمامیت وضعیت‌امورها) را نقل و نقد می‌کنم. در این فصل نشان می‌دهم که هیچ یک از این راه‌حل‌ها خرسند‌کننده نیست. هم‌چنین تفاوت ماهوی دو راه‌حل اخیر را، که برخی آن را از یک سنخ دانسته‌اند، مستدل می‌کنم. در فصل چهار با تفصیل بیش‌تر به یکی دیگر از راه‌حل‌های مطرح‌شده برای گزاره‌های صادق سالبه، روایت لوییسی از توسل به کاذب‌سازها، می‌پردازم. در این فصل نشان می‌دهم اولاَ برخی گام‌های استدلال لوییس نادرست اند، ثانیاً صورت‌بندی او از اصل کاذب‌سازی خرسندکننده نیست و ثالثاً هر صورت‌بندی‌ای از اصل کاذب‌سازی مشکل صادق‌ساز گزاره‌های صادق سالبه را حل نمی‌کند.
فن‌شناسی،بررسی مکانیسم فرسایش گچ و بهینه‌سازی گچ مرمتی در گچبری‌های مدفون شهر تاریخی پریم ساری
نویسنده:
ابوالفضل نیکوییان صرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شهر تاریخی پریم در منطقه دودانگه واقع شده است که قدمت آن با توجه به متون تاریخی به پیش از اسلام باز می گردد. این شهر در اثر زلزله قرن 5 و 6 هجری قمری مدفون گردید. آثاری که از بررسی های باستان شناسی و حفاری های غیر مجاز بدست آمد( مانند: دین تپه، تپهشاه نشینو ...)بیانگر این موضوع است که در تزیین بناهای این شهر از هنر گچبری استفاده شده است که با توجه به اقلیم مازندران مختص این منطقه نیست.گچبری هایی با نقوش متنوع و مزین به رنگ های آبی و قرمز که تنوع نقوش اهمیت این محوطه تاریخی را در کشور بیش از پیش بیان می نماید.بی شک حفظ نمودن این تزیینات ومرمت آن(درصورت نیاز)بدون تهیه طرح امکانپذیرنیست.فنشناسی دقیق هراثر وآسیب شناسی علمی،درنتیجه ارائه ی طرح کامل تری رابه دنبال دارد.دراین رساله و در بخش شناخت به معرفی منطقه از نظر موقعیت جغرافیای، اقلیمی و تاریخی و در ادامه به مطالعه ی بناوتزیینات آن پرداخته شده است. بررسی فن شناسی اثر، ساختار گچ، نوع رنگ‌دانه‌ مصرفی و نوع عمل‌آوری گچ را مشخص نموده و نحوه اجرای آن را نشان می‌دهد.در بخش آسیب ‌شناسی با توجه به نتایج آزمایشات XRD و SEM روند پودری شدن ساختار گچ مشاهده و ارائه شده و به دیگر آسیب های وارده بر تزئینات شامل یخ‌بر شدگی، ترک‌ها و شکستگی‌ها، تأثیرات باران، آسیب‌های بیولوژیک ناشی از حشرات و و آسیب‌های بشری پرداخته شد.در پایان با توجه به نتایج بدست آمده در قسمت‌های پیش، راهکاری در جهت حفاظت این تزئینات ارائه گشت.
بازخوانی و نقد معرفت‌شناختی و تربیتی سماع در عرفان اسلامی
نویسنده:
مریم جماعتی گلسفیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سماع در لغت به معنی شنیدن و بهره بردن است، و در اصطلاح صوفیه عبارت است از آواز خوش و روح‌نواز و به‌طور مطلق غزل، به عبارتی آنچه ما امروزه از آن به موسیقی تعبیر می‌کنیم که به قصد صفای دل و حضور قلب شنیده می‌شود. اگرچه سماع در همه انواع خود با ابزار آلات طرب همراه نیست، اما در هر شکل نوعی التذاذ موسیقایی است. حقیقت این است که تأثیر موسیقی در روح انسان محتاج شرح و بیان نیست؛ انسان نیز همچون سایر موجودات به طور طبیعی از موسیقی تأثیر می‌پذیرد و بهره می‌برد.در مورد پیدایش سماع به معنی اصطلاحی آن که با ساز و آواز آمیخته بود، و در مجالس صوفیان با آدابی خاص اجرا می‌شد، اطلاع دقیقی در دست نیست. اگرچه صدای موذنان و نغمه دلنواز قاریان قرآن، از همان آغاز پیدایش اسلام، روح مومنان را تقویت می‌کرده،اما مجالس سماع صوفیانه چیز دیگری بوده است. از انتقادات منکران سماع که آن را بدعت می‌شمرده‌اند، می‌توان دریافت که در صدر اسلام در مجالس مومنان، چنین چیزی رواج نداشته، و از گفته‌های مشایخ برمی‌آید که در قرن سوم، سماع به‌عنوان رسمی خانقاهی رایج بوده است و در دوره‌های بعد کسانی چون ابوالسعید ابو‌الخیر، احمد غزالّی و مولانا، که همگی از بزرگان مکتب عاشقانه تصوّف‌اند، از بزرگترین مروجّان سماع بوده‌اند. البّته پیروان مکتب زاهدانه تصوّف مانند هجویری و امام قشیری و محمد غزالّی نیزبا احتیاط بیشتری سماع می‌کردند. برپایی مجالس سماع در تاریخ تصوّف سه گونه بارز داشت:1.سماع مبتدیان، 2.سماع عادتی، 3.سماع پختگان تصوّف. رواج سماع در محافل صوفیه نشان می‌دهد که عارفان به تأثیر جسمی و روانی موسیقی واقف بوده‌اند و می‌کوشیدند تا از ظرفیّت‌های موسیقی، در ارتقاء سالکان و تسهیل مراحل سلوک بهره بگیرند. جلسات سماع از طریق تقویت حالت‌های درونی و پایکوبی‌های آهنگین، زمینه تخلیه عاطفی را فراهم می‌آوُرد و تأثیر اشعار و تکرار اوراد و هم‌نوایی برای ایجاد خلسه و رهاسازی هیجان‌ها و افکار موثر بود. استفاده عملی از موسیقی در برنامه شفا و درمان در گذشته بیشتر به دو شکل قومی و سماعی رواج داشت. امروزه نیز موسیقی‌درمانی یکی از رشته‌های علمی دنیاست. در هرشکل اگر از ظرفیّت‌های موسیقی به گونه صحیح استفاده شود می‌تواند به صورت یک نیروی قوّی و پیش‌بینی کننده درمانی به‌کار آید که هدف آن آرامش و سلامتی روحی و جسمی انسان‌هاست.
  • تعداد رکورد ها : 518