جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 455
بررسی تطبیقی اصل علیّت از دیدگاه حکمای مشاء (فارابی،ابن سینا،ابن رشد)
نویسنده:
مریم سلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بدون شک مسئله علیّت، از همان آغاز، فکر بشر را به خود متوجه ساخته و او را به تفکر و اندیشه برای کشف معمای هستی وادار ساخته است. از آنجا که انکار یا تأیید این مسئله بر حوزه خداشناسی و جهان شناسی تاثیر مستقیم گذاشته است لذا مکتب های فلسفی مختلف با توجه به اصول و مبانی خود به آن مسئله پرداخته‌اند که یکی از آنها، مکتب مشاء است. در این رساله سعی شده است دیدگاه فلاسفه مشاء (فارابی، ابن سینا، ابن رشد ) و سیر نوساناتی که این فلاسفه در مورد مسئله علیّت داشته اند بیان شود. همچنین بیان خواهیم کرد که بذرهای مبحث علیّت را فارابی در بستر فلسفه اسلامی کاشته و شیخ الریئسبه رشد و نمو رسانید و ابن رشد نیز با وجود هم مکتب بودن با این دو فیلسوف، بخاطر وفاداری به ارسطو و مبنای فکری خاص خود به برخی از آراء شیخ الرئیس در مبحث علیّت سخت می‌تاخت. همچنین اشاره خواهیم کرد که اختلاف و تمایزی که بین فلاسفه مکتب مشاء در مورد فروعات اصل علیّت مثل قاعده الواحد وجود دارد به مبانی و اصول فکری این فلاسفه مثل زیادت وجود بر ماهیت و تفسیر آنها از علت فاعلی بر می‌گردد. بدین صورت که فارابی و ابن سیناآفرینش را نوعی جریان خلق و ایجاد می دانند و بر اساس همین نگرش،حوزه علیّت و سنخیّت بین علت و معلول را فراگیر می دانند؛ در مقابل، ابن رشد درآفرینش به فعل ایجادی قائل نیست بلکه فاعلیّت خداوند در عالم را به نحو اعطای حرکت و پیوند دادن صور به مواد می داند؛ لذا نمی تواند توجیه علّی از آفرینش داشته باشد و دامنه نفوذ قانون علیّت را فراگیر‌ کند. این رساله در پنج فصل تدوین شده است. در فصل اول به کلیات، در فصل دوم به دیدگاه فارابی، در فصل سوم به دیدگاه ابن سینا و در فصل چهارم به دیدگاه ابن رشد پرداخته شده است و فصل پنجم به نتیجه گیری و ارزیابی روش فلاسفه مشاء اختصاص دارد.
«بازتن‌یابی»؛ نگاهی قرآنی ـ فلسفی
نویسنده:
محمد تقی فعالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها- دانشگاه معارف اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جنبش‌های نوپدید معنوی دارای مبانی مشترکی هستند. یکی از بنیادهای مهم عرفان‌های نوظهور، مسئله «تناسخ» یا «بازتن‌یابی» است. تناسخ از مسئله‌های مهمی است که مورد توجه ویژه متفکران مسلمان اعم از فیلسوفان، متکلمین، عارفان و مفسران بوده است.<br /> مقالة حاضر قصد دارد پس از بررسی معناشناسی و تحلیل انواع تناسخ، به بررسی دلایل آن بپردازد. دلایل مطرح شده دراین‌باره سه دسته‌اند؛ برخی عقلی یا فلسفی‌‌‌اند، بعضی دیگر نقلی ـ اعم از قرآنی یا روایی ـ ‌اند. البته در پاره‌ای از دلایل نقلی نیز شبهة امکان تناسخ، وجود دارد. مقالة پیش‌رو به تحلیل و بررسی هر سه دسته دلیل می‌پردازد.
کیفیت شناخت و وصال خدا ازطریق شناخت نفس از نظر ابن سینا و سیدحیدر آملی
نویسنده:
فیروزه گودرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر درصدد است تا با بیان آراء ابن سینا و سید حیدر آملی در رابطه با شناخت و وصال خدا از طریق شناخت نفس بپردازد. ابن سینا به عنوان فیلسوف مشائی فقط به تحلیل عقلی بسنده می‌کند و سید حیدر آملی نیز به عنوان شخصی عارف پیشه درصدد بیان آراء عرفانی در این زمینه است. با بررسی بیشتر مشخص می‌شود که گویا ابن سینا کم کم به روش عرفانی نزدیک شده وبه روش اشراقیون توجه کرده است. در این پژوهش ابتدا به چگونگی شناخت از دیدگاه این دو شخصیت برجسته پرداخته شده و سپس شناخت خدا و شناخت نفس و ابعاد گوناگون این شناخت و امکان و مطلوبیت آن را بیان کرده‌ایم. در ادامه به وصال و چگونگی رسیدن به آن از دیدگاه این دو شخصیت مهم فلسفی و عرفانی نیز پرداخته ایم و سرانجام دیدگاه های آن دو را در این مورد مقایسه کرده ایم.
ماهیت وجود ذهنی و نقش آن در شناخت از دیدگاه بوعلی، فخررازی و ملاصدرا
نویسنده:
محمدجواد پاشایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اين پژوهش که باموضوع وجود ذهني بر مدار سنجش نظرگاه‌هاي سه فيلسوف (ابن سینا، فخررازی و ملاصدرا) جهت يافته است، بر آن است تا از رهگذر اين مقايسه، زواياي مسأله وجود ذهني را در حد امکان پوشش و عياري مطمئن جهت راستي آزمايي مشکل شناخت براي مخاطب خود به ارمغان آورد. از اين روي و با همين دغدغه، رويکرد هر يک از اين سه فيلسوف را در چهار مقام ماهيت، ادله، اشکال‌ها و ارزش شناخت واکاوي و سعي بليغ داشتیم تا اين پژوهش را به غايت قصواي خود که پوشش دادن زواياي نهان و عيان مسأله وجود ذهني و ارزش شناخت است، نزديک سازيم. در اين ميان تلاش شده اتهام عدم پرداخت ابن‌سینا به مسأله و تهافت کلمات فخر در این زمینه رفع گردد و با اصطیاد نظرگاه صدرا در آن و سنجش ميان اين سه، ابهامات مسأله برطرف شود؛ چه آنکه به اين نتيجه منتهي شديم که جناب بوعلي اول حکيمي بوده که به تفصيل اما پراکنده در اين موضوع قلم زده و همو خوان اين نعمت را براي آيندگان گسترانيده است. رازي نيز اول کسي بوده که با عنوان وجود ذهني اين مبحث را رسما به حلقه مباحث فلاسفه وارد نموده و هرگز خود را ميان منکران وجود ذهني نديده است، چراکه افزون بر ارائه ماهيت، ادله و اشکالات اين موضوع، به وضوح مجال تهمت انکار را نسبت به خويش از همگان ربوده است. (گرچه پژوهشگر را در جمع بندي نظر خويش به تکلف خاصي گرفتار مي‌آورد.) صدرا نيز که با استعانت از گذشتگان و به ويژه بوعلي دست به ابتکاري بديع در مسأله زده، کمتر مجالي براي قيل و قال ديگران گذاشته است. با اين همه، مشکل مسأله شناخت به طور تمام و کمال پس از او التيام نيافته است. گفتني است که برآيند تطبيق نظرات سه فيلسوف و اصطياد وجوه اشتراک و افتراق آنان، کمک شاياني به فهم درست‌تر مقصود آنها مي‌تواند داشته باشد. ان‌شاءالله.
تبیین قاعده بسیط الحقیقه کلّ الأشیاء و کارکردهای الهیاتی آن از منظر ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا
نویسنده:
علیرضا فلاحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله قاعده بسیط الحقیقه به عنوان یکی از آموزه‎های حکمت اسلامی در ذیل سه محور مورد بررسی قرار گرفته است: «تبیین قاعده از دیدگاه ابن‎سینا، شیخ اشراق و صدرالمتألهین»، «شبهات مطرح شده پیرامون قاعده» و «کارکردهای الهیاتی قاعده».در مطلب نخست نشان داده شد که قاعده «بسیط الحقیقه کل الأشیاء و لیس بشیءٍ منها» به این معنا است: موجودی که از هر جهت بسیط بوده و هیچ نوعی از انواع ترکیب در او راه نداشته باشد، از طرفی تمام کمالات اشیا را دارد، وگرنه در او ترکیب پیدا می‎شود که خلاف بسیط الحقیقه بودن اوست، و از طرفی دیگر نقائص اشیا را نیز ندارد. تلازم در قاعده دارای دو طرف است که یک طرف آن مشهورتر است و آن استلزام بساطت نسبت به جامعیت همه کمالات است و دیگری که کمی نامأنوس می‎نماید استلزام جامعیت کمال نسبت به بساطت است. توجه به تلازم در قاعده نگاه حداکثری است که در بررسی آن در سه مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه که نماینده آن مکاتب به ترتیب ابن‎سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا می‎باشند، این مطلب بدست می‎آید که هر سه فیلسوف نگاه حداکثری به قاعده دارند گرچه این نگاه بین آنها در یک سطح و به یک میزان نیست، بلکه این ملاصدرا است که توانست با مبانی منحصر به فرد خود قاعده را در سطح تشکیک وجودی و وحدت وجود مطرح کند.در محور دوّم در مجموع به ده شبهه پیرامون قاعده پرداخته شد که می‎توان مهمترین عامل ایجاد شبهه نسبت به قاعده را عدم تصور صحیح نسبت به جامعیتِ کمالِ بسیط الحقیقه دانست به این نحو که از قاعده برداشت شده که جامعیت بسیط الحقیقه نسبت به کمال به نحو مجموعی است و این منشأ شبهه می‎شود که شمول مجموعی با بساطت سازگار نیست، و قاعده خودشکن می‎باشد در حالی که از این نکته غفلت شده که شمولیت آن به نحو وحدت جمعی بوده و با بساطت نیز سازگار است.در محور سوّم هشت کارکرد الهیاتی برای قاعده بیان شده، و مهمترین آنها دفع شبهه ابن‎کمونه و دیگری نظریه علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است.
علم خدا به مادیات از دیدگاه ملاصدرا در مقایسه با ابن‌سینا و سهروردی
نویسنده:
زهرا محمودکلایه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله‌ي علم خدا به ماديات از جمله غامض ترين مسائل فلسفي است که پيچيدگي آن به نحوه‌ي وجود متغير اشياء مادي باز مي گردد. ازاين رو کيفيت علم حق تعالي به ماديات بايد به گونه اي تبيين گردد که رابطه‌ي علمي ميان واجب تعالي با ماديات متغير، منجر به راهيابي هيچ گونه تغير و تکثري در ذات وی نگردد. با توجه به تمامي پيچيدگي هاي بحث، طرح کلي ملاصدرا در حل مسأله‌ي ارتباط علمي ميان واجب تعالي و ماديات در ميان نظرات حکماي بزرگي همچون ابن سينا و سهروردي از جامعيت و کمال ويژه اي برخوردار بوده و نقائص نظرات آنان را در اين زمينه برطرف ساخته است. ابتکار اساسي ملاصدرا در باب علم واجب به ماديات، بهره گيري از قاعده‌ي بسيط الحقيقه براي اثبات علم ذاتي حق تعالي به گونه اي است که هيچ گونه تغييري در ذات وي راه نيابد. امري که هيچ يک از فلاسفه‌ي پيشين موفق به اثبات آن نشدند. از طرفي علم فعلي واجب تعالي به ماديات را همان حضور عين وجود خارجي ماديات نزد حق تعالي دانست و بيان داشت که متغير بودن علم فعلي واجب تعالي موجب اثبات هيچ نقصي براي ذات متعالي وي نمي باشد. زيرا کمال علمي واجب به علم ذاتي ثابت وي مي باشد نه به علم فعلي او و علم فعلي که عين فعل است، کمال علمي فعل محسوب مي شود نه کمال علمي فاعل. گرچه برخي معتقدند كه ملاصدرا در باب علم فعلي واجب تعالي دچار تناقض گويي شده است، در اين مقاله نشان خواهيم داد كه با بازگرداندن عبارات به ظاهر متناقض وي به دو مبناي مختلف مي توان اين اشكال را برطرف ساخت.
تبیینی جدید از بساطت و ترکیب در عالم عناصر،در اندیشه ی ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
مهدی موذنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اندیشه فلسفی، از آغاز، با توجه خاص به ماده اولی، بعنوان زمینه و اصل پیدایش موجودات طبیعی همراه بوده است. پیگیری این موضوع در آثار متفکران، در طول تاریخ، نشان دهندهاهمیت آن در جهت گیری مواضع فلسفی و فیزیکی، در دوران های مختلف است. در این رساله ابتدا دیدگاه حکمای مشاء در حمایت از ترکیب انضمامی ماده و صورت با براهینی که برای اثبات هیولی به آن ها استناد می کنند ذکر می شود واشاره ای هم به تبیینی جدید از دیدگاه ابن سینا می گردد، سپس به نظر شیخ اشراق مبنی بر بساطت خارجی جسم و نفی هیولای اولی و صورت جسمیه جوهری و صور نوعیه جوهری پرداخته شده و بعد از آن، موضع صدرالمتألهین و پیروان او در باور به «معقول ثانی بودن هیولی» در جسم، بر اساس برخی از مبانی حکمت متعالیه مانند، اصالت وجود و حرکت جوهری تبیین می گردد و در انتها با تحلیل نظرات این سه فیلسوف، خصوصاً براهین حکمای مشاء، و با ذکر شواهدی از آثار آن ها که منطبق با دیدگاه مختار در این رساله است، نتیجه نهایی، که تأییدی است بر دیدگاه ملاصدرا مطرح می شود. دراین تحقیق، از آثار ابن سینا و شیخ اشراق و ملاصدرا به روش اسنادی و کتابخانه ای، همراه با تجزیه و تحلیل و استنتاج فلسفیاستفاده می گردد. هدف این نوشتار، بررسی رابطه بین یافته های فیزیک جدید و دیدگاه های این سه حکیم مسلمان در مورد بساطت و ترکیب جسم است. که آیا درنهایت می توان وجود خارجی یک جوهر بالقوه در جسم را اثبات کرد یا چنین جوهری قابل اثبات نیست و هیولی جز مفهومی ذهنی و انتزاعی از جسم و رابطه آن با مراتب مختلفش نخواهد بود. کلیدواژه ها: هیولی، صورت، بسیط، مرکب، ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا.
بررسی مقایسه ای وجود ذهنی نزد ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهراسادات دهقان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأل? وجود ذهنی از مباحث مهم و قابل تأمل حوزه‌های فلسفی است که در باب حقیقت شناخت، ارزش معلومات و نحو? تحقق و تبیین علم نقش برجسته‌ای دارد، در همین راستا این پایان‌نامه به بررسی و تبیین این مسأله نزد دو حکیم نامدار اسلام، ابن‌سینا و ملاصدرا پرداخته است و جوانب مختلف مسأل? وجود ذهنی از جمله: معنای وجود ذهنی، جایگاه وجودشناختی وجود ذهنی، مبانی و پیش‌فرضهای این مسأله، ادله، اشکالات وارد بر آن و پاسخهای ارائه شده توسط هر دو فیلسوف را مورد بررسی قرارداده است و در آن سعی شده که مقایس? مسأل? وجود ذهنی از نظر دو فیلسوف مذکور بر اساس محورهایی همچون روش، مبانی و ادله صورت گیرد.
بررسی تطبیقی جایگاه «نور» در حکمت سهروردی و «وجود» در حکمت سینوی و صدرایی
نویسنده:
خالق دیوسالار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفکر در هستی و پی بردن به راز و رمز آن از دغدغه های بشر پرسش گر بوده به طوری که مدام خود را تشنه چنین آب هستی بخشی می داند، چرا که حقیقت انسانیت در ذات متفکر اوست و تفکری با ارزش است که فارغ از عقل معاش به پهنه بی پایان هستی مخصوصاً به مبدأ با شکوه و والای آن نظر داشته باشد. در این ارتباط مسلمانان متفکر بیکار ننشسته و آستین همت بالا زدند و در این راه رنج و مشقاتی را متحمل شدند که در این بین نقش سه شخصیت یعنی بوعلی سینا ، ملاصدرا و سهروردی بارزتر به نظر می رسد، البته این بدان معنی نیست که کوشش های بقیه ازجمله فارابی ناچیز بوده است. در حقیقتسه شخصیت مذکور عصاره ماقبل خود بوده اند.ابن سینا به موجود می اندیشید و آن را موضوع فلسفه دانسته، مسائل آن را نیز عوارض ذاتی موجود بماهوموجود می داند او موجود را هم از نظر مفهوم و هم از نظر تحقق خارجى بدیهى فرض کرده و آن را مشترک معنوی می دانست و معتقد بود ماهیّت هر چیز غیر از هستى آن است یعنی دو مفهوم مغایرند اما این دو در خارج با هم اتحاد وجودی دارند. اومفهوم وجود را تنها در سه حکمِ تقدم و تاخر، بی نیازی و نیاز، وجوب و امکان مشکک می داند که آن نیز به خاطر حکایت ازواقعیت مشکک متصف به تشکیکمذکور است و در ارتباط با اصالت وجود ابن سینا نفسِ وجودِ ماهیت را معلول خود ماهیت ندانسته بلکه آن را معلولِ علت وجود می داند. او ماهیت را در سایه وجود، حق بالغیر می داند .سهروردی بر پایه آن چه ظاهر است به بحث درباره ساختار حقیقت که مستقیماً معلوم ما واقع می شود می پردازد. موضوع حکمت او انوار است. او نور را به آن چه ظاهر بنفسه و مظهر لغیره باشد تعریف می نماید. ظهور نور موجب بداهتش است. سهروردی نورها را تنها به کمال و نقصان مختلف می داند نه به لحاظ نور بودنشان چرا که نور نزد وی چیزی است که به واسطه شدت و ضعفش، مابه الاشتراک و هم مابه الامتیاز به خودش برمی گردد. وی نسبت میان نور وظلمت را سلب وایجاب می داند و ظلمت را قالب نور معرفی می کند. نزد وی در مقوله جوهر، همه انحاء تشکیک تحقق پذیر است. مراد از اصالت نور سهروردی "مبدئیت برای وجود و هستی ها"ست، وی در حکمت خویش حقیقت را به وجود نسبت نمی دهد بلکه آن را به حقایق عینی که بدون واسطه معلوم ما واقع می شوند نسبت می دهد و برای رسیدن بدین منظور از قضایای وجدانی استفاده می کند. وجود نزد ملاصدرا مبناى مسائل الهى است او موضوع فلسفه راواقعیت خارجى معرفی می کند. او وجود را تحقق و صیرورت در اعیان واذهان می داند. مفهوم وجود نزد وی ابسط از هر تصوری بوده و شروع و اول هر تصوری می باشد و از شدت ظهور و بساطتش نمی توان آن را به چیزی آشکارتر از خودش تعریف نمود. عقل بین دو موجود، مناسبت و مشابهتی می یابد که نظیرش رابین موجود و معدوم نمی یابدبدین جهت او مشترک معنوی بودن وجود در بین ماهیات را قریب به اولیات می داند. او ماهیات را اموری تبعی دانسته که از نظر به حدود و مراتب وجودات دریافت شده اند و رابطه میان ماهیّت و وجود را نوعی ملازمه عقلی بین وجود هر شىء و ماهیّت آن است. او وجود را بالذات و?ماهیّت رابالعرض موجود می داند و زیادت مفهوم وجود بر ماهیت از نظر او با تحلیل عقل حاصل می شود. نزد وی وجود در خارج و حاق ذهن با ماهیت اتحاد دارد. ملاصدرا بر خلاف سهروردی قائل به تشکیک در ماهیات نبوده و چون ماهیات را مثار کثرت می داند ذاتاً آن ها را با هم مختلف می داند. او وجودات عینى را حقایقى اصیل می داند و معتقد است که ماهیات، همان اعیان ثابته اند که هیچ گاه بوى هستى به مشامشان نخورده است. سبق زمانى و سبق علّى وجود بر ماهیت را او از اثبات اصالت وجود به دست می آورد. وجود تقدم عینی بر ماهیت دارد و ماهیت بر وجود تقدم مفهومی دارد. ملاصدرا به تشکیک مفهوم وجود از آن نظر توجه دارد که بیانگر ویژگی ای در اصل هستی است او مفهوم صرف را مشکک نمی داند. او در بیان تشکیک از شدت و ضعف و کمال و نقص وجود سخن به میان مى آورد که مفاهیمى ناظر به واقعیتند.
آفرینش عالم از دیدگاه ابن سینا
نویسنده:
محسن محمودزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسیله آفرینش عالم از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و اندیشمندان بوده است به طوری که سابقه این مسیله به دوره یونان باستان نیز میرسد و هر کس به فراخور مرام و مسلک خود به این موضوع پرداخته است. ابن سینا فیلسوف بزرگ ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و توجه خاصی به این مسیله داشته است و در آثار گوناگون خود از جمله شفا، نجات، اشارات، تعلیقات و .. به این مسیله پرداخته است. طرحی که ابن سینا در قالب آن به بحث و بررسی آفرینش عالم می پردازد، طرح حدوث ذاتی و قدم زمانی است که میتوان آن را طرح سینوی نامید. ابن سینا برخلاف متکلمان قایل به قدم زمانی عالم نیستند چون آن را مرادف با بی نیازی از خالق و در نتیجه واجب الوجود بودن آن می دانند، در حالیکه به اعتقاد ابن سینا قدم زمانی عالم نه تنها با مخلوق بودن آن ناسازگاری ندارد و مطابق با آیات و روایات می باشد، بلکه با دایم الفیض بودن خداوند نیز سازگاری ندارد و این در حالی است که اعتقاد به حدوث زمانی عالم مرادف با تعطیلی فیض است و برخلاف فیاضیت واجب تعالی است. در مورد نوآوریهای ابن سینا در این مسیله میتوان گفت که شیخ ابتکاراتی داشته است از جمله، تقریر نوین نظریه فیض، اثبات حادث ذاتی، چگونگی صدور و ... ابن سینا با تقسیم حدوث به ذاتی و زمانی مدعی می شود که ازلی بودن عالم از حیث زمانی مستلزم آن نیست که عالم هستی مخلوق خداوند نباشد. از این حیث نزد بوعلی خداوند به عنوان علت فاعلی عالم، صرفا محرک نبوده بلکه معطی وجود به عالم هستی نیز تلقی می شود. در باب منتقدیم شیخ در مسیله آفرینش جهان می توان از غزالی نام برد که بوعلی سینا را به سبب اعتقادش مرتد خوانده و او را تکفیر کرده است. بیشتر انتقادات وارد شده بر ابن سینا وارد نیست و در بیشتر موارد غزالی یا قصد عناد داشته یا دچار بدفهمی و مغالطه شده است.
  • تعداد رکورد ها : 455