جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1252
موضع قاضی سعید قمی درباره مبانب فلسفی ملاصدرا
نویسنده:
بی‌بی‌زهرا بکاییان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر جهت تبیین موضع قاضی سعید قمی در برابر مبانی فلسفی ملاصدرا می‌باشد. و به سه موضوع ، اصالت وجود ،اشتراک معنوی وجود و حرکت جوهری می‌پردازد. در هر مسالهابتدا دیدگاه و دلائل هر اندیشمند بیان شده و سپس به نقد و بررسی آن پرداخته شده است،در بحث اصالت وجود قاضی سعید بیش از آن که به دلایل مستحکم فلسفی استناد کند بر مبنای الفاظ و لغات دلایل خود را ابتنا می‌کند. در مساله‌ی اشتراک وجود روی‌کرد تنزیهی و انگیزه‌ی دینی قاضی سعید موجب شده ، که او به سمت اشتراک لفظی وجود رفته و با اشتراک معنوی وجود مخالفت کند.در حالی که قول به اشتراک لفظی وجود به خاطر خلط بین مفهوم ومصداق و غفلت از احکام وجود و نادیده گرفتن اقتضائات درجات متمایز آن است . در مساله‌ی سوم، یعنی حرکت جوهری، قاضی سعید اگر چه حرکت جوهری را رد نموده است ولی آثار و لوازمی را پذیرفته که مستلزم قبول حرکت جوهری می‌باشد و از این حیثمی‌توان گفت که دیدگاه او دچار اضطراب بوده، همچنان که در بحث اصالت وجود دلایلش از استحکام لازم برخوردار نیست. چکیده: نوشتار حاضر جهت تبیین موضع قاضی سعید قمی در برابر مبانی فلسفی ملاصدرا می‌باشد. و به سه موضوع ، اصالت وجود ،اشتراک معنوی وجود و حرکت جوهری می‌پردازد. در هر مسالهابتدا دیدگاه و دلائل هر اندیشمند بیان شده و سپس به نقد و بررسی آن پرداخته شده است،در بحث اصالت وجود قاضی سعید بیش از آن که به دلایل مستحکم فلسفی استناد کند بر مبنای الفاظ و لغات دلایل خود را ابتنا می‌کند. در مساله‌ی اشتراک وجود روی‌کرد تنزیهی و انگیزه‌ی دینی قاضی سعید موجب شده ، که او به سمت اشتراک لفظی وجود رفته و با اشتراک معنوی وجود مخالفت کند.در حالی که قول به اشتراک لفظی وجود به خاطر خلط بین مفهوم ومصداق و غفلت از احکام وجود و نادیده گرفتن اقتضائات درجات متمایز آن است . در مساله‌ی سوم، یعنی حرکت جوهری، قاضی سعید اگر چه حرکت جوهری را رد نموده است ولی آثار و لوازمی را پذیرفته که مستلزم قبول حرکت جوهری می‌باشد و از این حیثمی‌توان گفت که دیدگاه او دچار اضطراب بوده، همچنان که در بحث اصالت وجود دلایلش از استحکام لازم برخوردار نیست.واژگان کلیدی:قاضی سعید قمی ،ملاصدرا ، اصالت وجود ، اشتراک معنوی وجود ، حرکت جوهری . چکیده: نوشتار حاضر جهت تبیین موضع قاضی سعید قمی در برابر مبانی فلسفی ملاصدرا می‌باشد. و به سه موضوع ، اصالت وجود ،اشتراک معنوی وجود و حرکت جوهری می‌پردازد. در هر مسالهابتدا دیدگاه و دلائل هر اندیشمند بیان شده و سپس به نقد و بررسی آن پرداخته شده است،در بحث اصالت وجود قاضی سعید بیش از آن که به دلایل مستحکم فلسفی استناد کند بر مبنای الفاظ و لغات دلایل خود را ابتنا می‌کند. در مساله‌ی اشتراک وجود روی‌کرد تنزیهی و انگیزه‌ی دینی قاضی سعید موجب شده ، که او به سمت اشتراک لفظی وجود رفته و با اشتراک معنوی وجود مخالفت کند.در حالی که قول به اشتراک لفظی وجود به خاطر خلط بین مفهوم ومصداق و غفلت از احکام وجود و نادیده گرفتن اقتضائات درجات متمایز آن است . در مساله‌ی سوم، یعنی حرکت جوهری، قاضی سعید اگر چه حرکت جوهری را رد نموده است ولی آثار و لوازمی را پذیرفته که مستلزم قبول حرکت جوهری می‌باشد و از این حیثمی‌توان گفت که دیدگاه او دچار اضطراب بوده، همچنان که در بحث اصالت وجود دلایلش از استحکام لازم برخوردار نیست.واژگان کلیدی:قاضی سعید قمی ،ملاصدرا ، اصالت وجود ، اشتراک معنوی وجود ، حرکت جوهری .
قاعده الواحد
نویسنده:
محمدحسن سمواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قاعده الواحد که نوعاً با عباراتی شبیه «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» از آن یاد می‌شود، از قواعد مهم فلسفی است.در فصل اوّل این نوشتار به بحث‌هایی مانند تعابیر قاعده، سیر تاریخی قاعده، نگاه عالمان مسلمان به قاعده و کاربردهای قاعده پرداخته‌شده است.فصل دوّم این نوشته به مبادی قاعده اعم از تصوری و تصدیقی می‌پردازد و اصل سنخیّت را به عنوان مهمترین مبدأ تصدیقی توضیح می‌دهد، آنگاه به تقریرات گوناگون قاعده پرداخته و ریشه اختلاف تقریرات را بررسی می‌کند و در پایان، تقریر ملاصدرا از قاعده را تبیین و بر اتکاء تقریر قاعده بر دلیل آن تأکید می‌کند.در فصل سوّم بعد از بیان عدم اثبات بداهت قاعده، ادله قاعده تقسیم‌بندی شده و بعد از ذکر هر دسته از ادله، آن دسته مورد بررسی واقع شده است. نتیجه‌ای که از مجموع ادله به دست می‌آید این است که اگر کسی اصل سنخیّت را بپذیرد، با توجه به تقریری که از اصل سنخیّت مورد پذیرش او واقع شده قطعاً قاعده الواحد هم با همان تقریر در نزد او ثابت خواهد بود به طوری که اگر سنخیت را فقط بین علت هستی‌بخش و معلول آن بداند، قاعده الواحد هم به همان کیفیّت است یعنی «از علّت واحد هستی‌بخش، فقط معلول واحد صادر می‌شود» و اگر دامنه سنخیّت را از علت هستی‌بخش و معلول آن به سایر علل و معالیل آنها و حتی به شرط و مشروط گسترش دهد، در قاعده الواحد هم همانطور خواهد شد. فصل چهارم این نوشتار به شبهاتی که پیرامون قاعده مطرح شده می‌پردازد و ضمن تقسیم‌بندی آنها به چهار قسم، پاسخ آنها را بیان می‌دارد.و در پایان، نتایج به دست آمده از این نوشتار تحت عنوان خاتمه بیان گردیده است.
تحلیل و بررسی اعتبار معرفت‌شناختی کشف و شهود از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
سهیلا رنجبر نقدعلی علیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی تاریخ فلسفه نشان می‌دهد که معرفت شناسی همواره ذهن فیلسوفان را به خود مشغول ساخته است. افلاطون معرفت را باور صادق موجه می‌دانست تعریفی که هنوز از اقبال برخوردار است. یکی ازراه‌های شناخت بنابر عرفان‌اسلامی، کشف وشهود است. مکاتب مهم مشائی و حکمت متعالیه هم دارای گرایشات و آراء‌ عرفانی هستند که مکتب مشاء سهم کمتری را نسبت به حکمت متعالیه دارا می‌باشد. از این رو تلاش و باز خوانی آراء ونظرات آنها به ویژه به لحاظ اعتبار معرفتی اهمیت ویژه‌ای دارد. در این راستا، ملاصدرا عمده‌ی اصول مهم فلسفی خود راحاصل مکاشفات عرفانی و فیوضات اشراقی می‌داند. تجربه‌ی عرفانی از دیدگاه وی نوعی ادراک حضوری است که متعلق این ادراک علاوه بر مظاهر ملکوتی و مثالی نهایتاً به نحوی مشاهده حق تعالی است که با فنای انّیت محقق می‌شود.در همین زمینه دیدگاه ابن سینا مبتنی بر اتصال به مبادی بالاست که در آن سالک بر اثر استکمال عملی و علمی از طریق ریاضت به آن می‌رسد. در مورد اینکهتا چه میزان می‌توان کشف و شهود عارفانه را وسیله معرفت برای غیر عارف دانست و تا چه حد چنین معرفتی حجّیت خواهد داشت. شواهد حاکی از آن است که فیلسوفان اسلامی مبناگرا می باشد. در این راستا ملاصدرا تلاش کرده تا با ارتقاء علیت به تشأن وبر اساس قاعده بسیط الحقیقه وحدت شخصی وجود را مبرهن سازد و بدین ترتیب ما را به وحدت وجود نزدیک می‌کندو ابن سینا نیز بر اساس قاعده مشهور الواحد در پی اثبات وحدت وجود بر آمده است. در این راستا دیدگاه‌های ملاصدرا وابن سینا بر اساس نظریات توجیه در مباحث معرفت شناسی منطبق بر دیدگاه مبنا گروی است.
ارزش عقل و ادراکات آن از نظر ابن عربی و علامه طباطبایی
نویسنده:
هاجر پران‌سعدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن عربی بر نقش دوگانه عقل که دارای دو حکم متفاوت است تأکید می‌ورزد. او معتقد است عقل از جنبه «فعل» متناهی و از جنبه «قبول» نامتناهی است. ابن عربی، میان عقل به عنوان ابزار شناخت و عقل به معنای منبع شناخت که وی آن را در معنای اخیر، «فکر» می‌نامد؛ تفاوت می‌نهد. به اعتقاد او، عقل در مقام فعل، از قلمرو محدود و معینی برخوردار است که درک بیش از آن برایش مقدور نیست و خود عقل مفکر به این عجز، اقرار دارد. عقل یا فکر، در این معنی در کنار حس و شهود و وحی یکی از منابع شناخت آدمی است اما عقل در مقام قبول، حد و مرزی ندارد و می‌تواند در پرتو قلب و وحی، منوّر گردد و حقایق را دریافت نماید. عقل در این وجه مقلد و تابع وحی و قلب است. او محصول نظر فکری را «علم العقل» و محصول چشیدن و ذوق حقایق را «علم الاحوال» می‌نامد و محصول دریافت موهبت‌های رحمانی از طریق روح القدس را که مختص نبی و ولی است «علم الاسرار».از دیدگاه علامه طباطبایی، عقل یکی از شریف‌ترین نیروهای انسان است که می‌تواند کلیات و حقایق را ادراک کند. اما ایشان عقل را به تنهایی قادر به تحصیل و درک همه حقایق نمی‌داند بلکه عقل را به عنوان ابزار معرفتی انسان، دارای قلمرو مشخص می‌داند. عقل انسان نیازمند وحی است تا به معارفی که خارج از دسترس اوست، راه یابد. عقل، نه آن مقدار ناتوان است که از فهم کتاب و سنت به نحو کلی عاجز باشد و نه آن مقدار توانمند است که بدون هیچ گونه محدودیتی بتواند به شناخت خداوند و حقایق، نایل گردد. از طرفی عقل دارای جایگاه والایی است. زیرا اعتبار و اصالت دین و معارف دینی بر پایه عقل استوار است. از نظر علامه، بین معارف وحیانی و ادراکات عقلی هماهنگی است و هیچ یک با دیگری در تضاد و تخالف نیست. به همین دلیل دین، هرگز به بی‌اعتباری عقل و احکام قطعی آن حکم صادر نمی‌کند. عقل و ادراکات آن ارزشمند است بدین معنا که می‌توان برای شناخت گزاره‌های وحیانی از آن بهره جست.
بررسی انتقادی ادله تجرد و جوهریت نفس ناطقه در حکمت متعالیه با توجه به پیشینه آن
نویسنده:
سمانه سمنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تلاش در جهت کسب معرفت نفس چه در اندیشه بشری و چه در اندیشه دینی از ارزش و اهمیّت والایی برخوردار است، در نگاه بشر، انسان شناسی و علم به احوال روح و روان انسانی در تبیین مفاهیم اخلاقی و معنادار بودن زندگی بسیار موْثر و سودمند می‌باشد و در نگاه دین: شناخت و دریافت حقیقی نفس علاوه بر تقویت و اصلاح قوه‌ی نظر و عمل در انسان سعادت و رستگاری او را رقم می‌زند. لذا به دلیل اهمیّت بسیار این موضوع، آیات و روایات پیوسته به این مهم پرداخته و توجه به آن‌ را لازمه‌ی رستگاری بشر دانسته‌اند. چنان‌که خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: « قسم به نفس ناطقه و آن‌که او را نیکو (به حد کمال) بیافرید و به او شر و خیر او را الهام کرد، که هرکس خود را از گناه پاک سازد، رستگار خواهد بود » (الشمس، آیه‌7ـ10). بنابراین، این مسئله نزد فلاسفه اسلامی، همواره از جایگاه رفیعی برخوردار بوده است چنان‌که کمتر فیلسوفی یافت می‌شود که علم‌النفس را در صدر مباحث خود قرار نداده باشد. در این میان ملاصدرا همچون دیگر فلاسفه به اهمیّت موضوع واقف بوده و معرفت نفس را هم در شناخت مبدأ و اوصاف و افعال او نردبان ترقی دانسته که بدون پیمودن مدارج آن نیل به معارف الهی میسور نیست، و هم آن را در شناخت معاد و شئون آن کلید گشایش می‌شمارد که استمداد از آن، آشنایی به درون گنجینه قیامت شناسی مقدور نخواهد بود. اما در بحث معرفت نفس یکی از اهم مباحث ، مسئله جوهریت و تجرد نفس ناطقه می‌باشد که در این رساله تلاش شده است ابتدا با بیان کلیاتی در خصوص نفس یعنی اثبات وجود آن ، تعریف نفس ، تعریف تجرد و مراتب تجرد وارد بحث اصلی گشته و ضمن بیان ادله جوهریت و تجرد نفس ناطقه آنها را مورد بررسی و نقد قرار دهیم .با نگاهی به گذشته و گذاری به آثار فیلسوف مشائی یعنی ابن سینا در می‌یابیم که حقیقت نفس در نزد وی ، امری «روحانیه الحدوث و روحانیه البقا» است که در جهت اثبات تجرد نفس با این ویژگی به بیان ادله و براهینی در این رابطه پرداخته است . اما با گذر از فلسفه ابن‌سینا و رسیدن به حکمت متعالیه در می‌یابیم که حقیقت نفس در نزد صدرالمتاًلهین ،امری است که «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» می‌باشد و بر خلاف ابن‌سینا آن را از ابتدا مجرد و روحانی ندانسته بلکه قائل به این مطلب است که نفس با حرکت جوهری خود و نیز به علت ذومراتب بودن امر مجرد مرحله به مرحله از ماده و مادیات دور گشته تا اینکه سرانجام به تجرد محض دست می‌یابد .ملاصدرا در جهت اثبات تجرد نفس ناطقه آن هم تجرد در مراتب گوناگون ، تجرد برزخی ، تجرد تام عقلی ، فوق تجرد ، به بیان ادله و براهین می‌پردازد ، اما بیشتر این براهین وام دار از فلسفه ابن سینا می‌باشد و علی‌رغم تفاوت مبنای این دو فیلسوف درباب حقیقت نفس ، ملاصدرا به استناد همان ادله به اثبات تجرد نفس ناطقه بر اساس مبنای خود پرداخته است ، که البته این سبب گشته است که برخی از براهین از اثبات تجرد همه نفوس انسانی ناتوان بوده و فقط به اثبات تجرد تام عقلی دسته‌ای از نفوس بپردازد یا اینکه علاوه بر تجرد تام عقلی ،تجرد نفس در مرتبه خیال را نیز ثابت کنند . بدین ترتیب در این رساله تلاش شده ضمن بیان هر دلیل از کتاب نفس اسفار و توجه به پیشینه آن در فلسفه ابن‌سینا، اینکه آیا آن دلیل مورد استناد شیخ‌الرئیس بوده یا خیر، به بررسی حدود انطباق هر دلیل با مبانی ملاصدرا می‌پردازد.
بررسی تطبیقی مفهوم حکمت در قرآن و عهدین
نویسنده:
حسن پاشایی آقچه کهل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حکمت همانند دین، از قدیمی‌ترین، پیچیده‌ترین و ارزشمندترین اموری است، که در تمامی فرهنگ‌ها به صورت مکتوب و شفاهی، نقش تعیین کننده‌ای داشته است. اما این مفهوم نزد اقوام و ادیان مختلف و در طول تاریخ، معانی گوناگونی به خود گرفته و حقیقت آن در هاله‌ای از ابهام مستور شده است. این رساله با بررسی مقایسه‌ای و تاریخی این واژه در متون اصلی ادیان مختلف به ویژه اسلام، مسیحیت و یهود، به تبیین مفهوم حکمت پرداخته، و نحوه تعامل دین و حکمت را مورد بررسی قرار می‌دهد. از این رو نخست معنای لغوی و اصطلاحی حکمت، و ریشه-های تاریخی و معادل آن در ادیان جهان باستان (مانند چین و هند، مصر و بین النهرین، و ایران و یونان) مورد بررسی قرار گرفته، سپس مصادیق و معانی این واژه در کتاب مقدس و قرآن تحقیق و تبیین شده، و در نهایت مفهوم حکمت و مسائل مربوط به دین و حکمت، به صورت تطبیقی در این کتاب‌ها بررسی شده‌اند. این رساله نشان می‌دهد که حکمت، در باب انسان عبارت از بصیرتی است که بر مبنای ایمان، نظر و عمل مطابق حق استوار شده و به دور از خطا و لغزش است. این مفهوم با اصولی مشترک، در تمامی ادیان وجود داشته و از نشانه‌های وحدت درونی ادیان می‌باشد و لازم است که به عنوان یکی از ابعاد اصلی دین، مطرح و مورد بررسی قرار گیرد. در واقع دین و حکمت لازم و مکمل همدیگرند و تحولات آنها در طول تاریخ به موازات هم بوده است؛ حکمت، بهترین شیوه برای بیان، تفسیر، و ترویج دین بوده و به عنوان حجیتی عام، نقش تعیین کننده‌ای‌ در تحولات دین داشته است؛ و در مقابل شریعت، اخلاق و معارف دینی، اصول بنیادین حکمت را شکل داده‌اند.
تحلیل و بررسی «نومن» و «فنومن» کانتی و «جوهر» و «عرض» صدرایی
نویسنده:
مجتبی سپاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
. حسّ به هیچ وجه توانائی دست‌یابی به ذات معقول و نومن را ندارد بنابراین از نظر کانت اوبژه دیگری غیر اوبژه حس قابل اثبات نیست، و اگر اوبژه دیگری باشد، باید شهود دیگری را نیز اثبات کرد. 2. فاهمه نیز به هیچ وجه توانایی دست یابی به ذات معقول را ندارد، زیرا فاهمه کاربرد تجربی دارد، یعنی فاهمه مفاهیم خود را در اوبژه‌های حسی به کار می‌گیرد و توانایی به کارگیری آنها را بر اوبژه‌های فرا حسّی ندارد. 3. به نظر کانت ما برای اینکه قلمرو حسی را کنترل کنیم، باید ذات معقول را فرض بگیریم، منتهی این فرض ما از مفهوم خودِ «پدیدار» بدست می‌آید و آن این است که «پدیدار» یعنی پدیدار چیزی که در دسترس ما نیست، ولی باید آن را فرض کرد. 4. خطای بزرگ این است که از فرض گرفتن ذات معقول، فاهمه برای کنترل قلمرو حسّ در حیطه معرفت و شناخت، به واقعیت عینی پل زده و می‌گوید، اشیاء در واقعیت هم دارای دو جنبه‌اند که یک جنبه آنها شناخته می‌شود و جنبه دیگر آنها ناشناخته می‌ماند، آن جنبه شناخته شده جنبه پدیداری واقعیت است و آن جنبه شناخته نشده جنبه غیرپدیداری واقعیت است این خطا همان مغالطه بین یک امر معرفت شناسانه و امر وجود شناسانه است. یعنی چرا باید اعتبار انفکاک موصوف از صفت و جوهر از عرض و نومن از فنومن که عمل و ساخته ذهنی است، مبنا قرارداده شده باشد و هستی عینی‌ خارجی را هم مانند آن پنداشته و آن انفکاک اعتباری را به خارج تسرّی داده و در خارج هم مانند آن، صفت را از موصوف وعرض را از جوهر و فنومن را از نومن جدا انگاشت. از اینجا می‌توان گفت که نگاه ملاصدرا که یک نگاه وحدت گرایانه است در قلمرو وحدت ذهن و عین تفسیری به سامان است و ملاصدرا در حلّ این مسئله گوی سبقت را از کانت ربوده است، چون کانت با همه بزرگی نتوانست مشکل ثنویت را حل کند امّا ملاصدرا توانست آن را حل کند.
رابطه دین، اخلاق و سیاست در پروتستانتیسم
نویسنده:
زهرا میربک سبزه‌واری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در فصل اول؛ این تحقیق به کلیات پرداخته می شود که شامل پروپروزال به صورت بسط یافته تر می باشد، در ادامه به بررسی اصلاحات در جوامع مختلف پرداخته می شود. ضمنا" جایگاه بحث در فلسفه اخلاق را بررسی کرده و این که در پایان این فصل به پیشینه ی تحقیق و منابعی که استفاده شده توجه شده است.در فصل دوم؛ که اشاره ای به پیدایش و ظهور پروتستانتیسم دارد و نقش کلیسا را در آن نشان می دهد، به بررسی اصطلاح «رِفرُم» و کسانی که نقش مهمی در پیدایش این نهضت داشته اند، می پردازد ؛ مانند «مارتین لوتر»، «‍‍‍‍ژان کالون» ، «زوینگلی» ، « جان ویکلیف انگلیسی» و « یان هوس». در ادامه فصل به نقش کلیسا در پروتستانتیسم اشاره شده که چگونه فساد مالی، سیاسی و ابتذال مذهبی در کلیسا، باعث شده موج نهضت اعتراض پروتستانتیسم شکل گیرد .در فصل سوم؛ به دیدگاه پروتستانتیسم درباره ی دین و حقیقت ایمان پرداخته می شود. در ابتدای فصل به نقش دین و فلسفه دین به صورت کلی در جوامع مختلف اشاره دارد. در بخش های بعدی این فصل به آیین پروتستان و دیدگاه های مختلف پروتستانتیسم و کاتولیک اشاره دارد. بحث اعتقادات در آیین پروتستان که خدا، ایمان و فیض را دربرمی گیرد، در ادامه این فصل قرار دارد. در پایان فصل به عبادت در آیین پروتستان که به صورت گروهی و فردی انجام می گیرد و مراسم خاصیدارد، اشاره می شود.در فصل چهارم؛ که دیدگاه پروتستانتیسم راجع به اخلاق است، در ابتدا به مسأله اخلاق و جایگاه آن درآیین پروتستان به صورت کلی و نیز به اخلاق عملی در فرقه های آیین پروتستان که شامل کالوینیسم، پیتیسم، متدیسم و فرقه های باپتیست پرداخته می شود. در ادامه نیز به فرهنگ در آیین پروتستان و منابع مربوط به آن ها اشاره دارد.فصل پنجم؛ که دیدگاه پروتستانتیسم پیرامون سیاست را بررسی می کند به طرح مسأله سیاست، نقش مذهب در سیاست، نقش سیاست در مسیحیت می پردازد. در بخش های بعدی این فصل به آیین پروتستان و دموکراسی که دو آموزه انتخاب و انسان را دربرمی گیرد، پرداخته می نشود.فصل ششم؛ به رابطه و مناسبت های بین دین، اخلاق و سیاست در پروتستانتیسم اشاره دارد و درپایان این فصل نتیجه گیری را از کل فصول دربردارد.
اخلاق زیست محیطی از منظر روایات ائمه معصومین (ع)
نویسنده:
سمانه عزیزی علویجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق زیست محیطی یکی از زیر مجموعه های اخلاق کاربردی در علم فلسفه به شمار می رود که در دهه های اخیر اهمیت بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است؛ چرا که زندگی و سلامت جانداران در معرض خطر بحران زیست محیطی کنونی قرار گرفته است. با گذشت زمان ابعاد این فاجعه از انسان ها فراتر رفته و حیوانات و گیاهان و عناصر زیست بوم را هم تحت تاثیر خود قرار داده است. اندیشمندان و بزرگان علم راهکارهای بسیاری برای برون رفت از این بحران پیشنهاد داده اند که یکی از آن راهکارها اخلاق می باشد. در این رساله به بررسی نقش اخلاق در حل بحران محیط زیست پرداخته ایم. اما اینکه اخلاق بر چه مبنایی باید باشد ؟ معیار فعل اخلاقی و کانون ارزش ذاتی از منظر یک نهضت اخلاقی چیست؟ سوالاتی است که همواره در علم اخلاق مطرح بوده است . ما در این رساله، دین را بهترین پیام آور اخلاق معرفی کرده و به تبیین ارتباط بین دین و اخلاق می پردازیم و به طور خاص نظرات دین اسلام را از جهت پاسخگویی به اهمّ مسائل اخلاقی بررسی خواهیم کرد. و در گام بعدی محورهای اخلاق زیست محیطی را بر پایه اولاً قرآن کریم و ثانیاً روایات ائمه معصومین علیهم السلام شرح می دهیم که شامل معرفی نظر اسلام در مورد ارتباط انسانها با انسانها در درجه اول ـ زیرا که مهمترین عنصر محیط زیست یک جاندار هم نوعان او هستند ـ و در ثانی ارتباط انسانها با حیوانات و سپس ارتباط انسانها با گیاهان و در آخر هم ارتباط انسانها با عناصر زیست بوم را از دو منظر قرآن و روایات مفصلاً بررسی و موشکافی نموده ایم. که در نتیجه آن نظرات اسلام را به عنوان کاملترین و جامع ترین مکتب اخلاقی، خصوصاً برای حل بحران محیط زیست معرفی نموده ایم.
بررسی لوگوس در مسیحیت و مقایسه آن با کلمه در اسلام
نویسنده:
ولی عبدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برای بررسی لوگوس در مسیحیت باید به ریشه‌های آن در پیش از مسیحیت پرداخت. در این رساله ریشه‌های لوگوس در فلسفه‌ی یونان باستان، یهودیت(عهدعتیق) و فیلون اسکندرانی مورد کاوش قرار گرفته است. به طور خلاصه می‌توان گفت لوگوس هر چند قبل از مسیحیت به معانی مختلفی به‌کار رفته و دارای اهمیت زیادی است اما در کل مفهومی ذهنی است و با کسی یا چیزی هم-هویت قلمداد نشده است. اما در مسیحیت لوگوس هم با عیسای تاریخی یکی گرفته شده و همبه مفهوم واسطه‌ی انکشاف به‌کار رفته است. در فصل مسیحیت علت این امر را به طور مبسوطی نشان داده‌ایم.در اسلام(قرآن) نیز عیسی با«کلمه‌الله» یکی گرفته شده است. در فصل مربوط به اسلام نظرات مفسران درباره‌ی«کلمه» و همچنین نقش آن در مجادلات کلامی بین مسلمانان و مسیحیان در سه قرن نخست هجری به طور مفصل مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این، در عرفان اسلامی (در نزد ابن‌عربی) مفهوم انسان کامل شباهت بسیاری با لوگوس در نگاه مسیحیت و به‌ویژه آباء کلیسا دارد. در این بخش نیز تشابهات و تفاوت‌های دو مفهوم را مورد توجه قرار داده‌ایم.
  • تعداد رکورد ها : 1252