جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 951
تحلیل و بررسی اعتبار معرفت‌شناختی کشف و شهود از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
سهیلا رنجبر نقدعلی علیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی تاریخ فلسفه نشان می‌دهد که معرفت شناسی همواره ذهن فیلسوفان را به خود مشغول ساخته است. افلاطون معرفت را باور صادق موجه می‌دانست تعریفی که هنوز از اقبال برخوردار است. یکی ازراه‌های شناخت بنابر عرفان‌اسلامی، کشف وشهود است. مکاتب مهم مشائی و حکمت متعالیه هم دارای گرایشات و آراء‌ عرفانی هستند که مکتب مشاء سهم کمتری را نسبت به حکمت متعالیه دارا می‌باشد. از این رو تلاش و باز خوانی آراء ونظرات آنها به ویژه به لحاظ اعتبار معرفتی اهمیت ویژه‌ای دارد. در این راستا، ملاصدرا عمده‌ی اصول مهم فلسفی خود راحاصل مکاشفات عرفانی و فیوضات اشراقی می‌داند. تجربه‌ی عرفانی از دیدگاه وی نوعی ادراک حضوری است که متعلق این ادراک علاوه بر مظاهر ملکوتی و مثالی نهایتاً به نحوی مشاهده حق تعالی است که با فنای انّیت محقق می‌شود.در همین زمینه دیدگاه ابن سینا مبتنی بر اتصال به مبادی بالاست که در آن سالک بر اثر استکمال عملی و علمی از طریق ریاضت به آن می‌رسد. در مورد اینکهتا چه میزان می‌توان کشف و شهود عارفانه را وسیله معرفت برای غیر عارف دانست و تا چه حد چنین معرفتی حجّیت خواهد داشت. شواهد حاکی از آن است که فیلسوفان اسلامی مبناگرا می باشد. در این راستا ملاصدرا تلاش کرده تا با ارتقاء علیت به تشأن وبر اساس قاعده بسیط الحقیقه وحدت شخصی وجود را مبرهن سازد و بدین ترتیب ما را به وحدت وجود نزدیک می‌کندو ابن سینا نیز بر اساس قاعده مشهور الواحد در پی اثبات وحدت وجود بر آمده است. در این راستا دیدگاه‌های ملاصدرا وابن سینا بر اساس نظریات توجیه در مباحث معرفت شناسی منطبق بر دیدگاه مبنا گروی است.
بررسی و نقد نسبی‌گرایی اخلاقی
نویسنده:
سهیلا پیروزوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نسبی گرائی اخلاقی یکی از مهم ترین مباحث در حوزه فلسفه اخلاق می‌باشد. این بحث تا جایی دارای اهمیت است که رویکرد و موضع شخص در مورد نسبیت یا عدم نسبیت ارزش‌های اخلاقی بر دیدگاه‌ها، جهان بینی و موقعیت قانونی و اجتماعی افراد تاثیر بسزایی دارد و بسیاری از امور انسان و جامعه را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد.در این تحقیق بعد از تعریف اجمالی‌نسبی گرایی و نقطه مقابل آن به بررسی انواع نسبی‌گرایی پرداخته ایم. در نسبی‌گرایی توصیفی اشاره کردیم که این نوع از نسبی‌گرایی در مورد درستی یا نادرستی ارزش‌های اخلاقی داوری نمی کند لذا بحثی تحت عنوان نقد و بررسی ادله نسبی‌گرایی بیهوده است. در نسبی‌گرایی هنجاری ابتدا به تعریف نسبی‌گرایی هنجاری و انواع آن پرداخته‌ایم و بعد از بیان تاریخچه نسبی‌گرایی و علل گرایش مردم به نسبی‌گرایی، ادله نسبی‌گرایی هنجاری را بررسی کرده‌ایم؛ عمده‌ترین ادله آنها مبتنی بر تفاوت‌های فرهنگی و تنوع دیدگاه‌های اخلاقی و عدم وجود ارزش‌های اخلاقی است. در این‌باره، نشان داده‌ایم که ارزش‌های اخلاقی وجود دارند و تفاوت‌های فرهنگی و تنوع دیدگاه‌های اخلاقی دلیل بر نسبیت نیست. در نسبی‌گرایی فرااخلاق هم، بعد از تعریف نسبی‌گرایی فرااخلاق، ادله نسبی گرایی فرااخلاق را بررسی کرده‌ایم. این نوع از نسبی‌گرایی، با استفاده از نسبی‌گرایی توصیفی و انکار وجود ارزش‌های اخلاقی و انکار قطعیت ترجمه، نسبی گرایی فرااخلاق را اثبات کرده است. در نقد این ادله، نشان داده‌ایم که ارزش‌های اخلاقی وجود دارند و نمی‌توان نسبی‌گرایی توصیفی و عدم قطعیت ترجمه را دلیل بر نسبیت فرااخلاق دانست.
ارزش عقل و ادراکات آن از نظر ابن عربی و علامه طباطبایی
نویسنده:
هاجر پران‌سعدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن عربی بر نقش دوگانه عقل که دارای دو حکم متفاوت است تأکید می‌ورزد. او معتقد است عقل از جنبه «فعل» متناهی و از جنبه «قبول» نامتناهی است. ابن عربی، میان عقل به عنوان ابزار شناخت و عقل به معنای منبع شناخت که وی آن را در معنای اخیر، «فکر» می‌نامد؛ تفاوت می‌نهد. به اعتقاد او، عقل در مقام فعل، از قلمرو محدود و معینی برخوردار است که درک بیش از آن برایش مقدور نیست و خود عقل مفکر به این عجز، اقرار دارد. عقل یا فکر، در این معنی در کنار حس و شهود و وحی یکی از منابع شناخت آدمی است اما عقل در مقام قبول، حد و مرزی ندارد و می‌تواند در پرتو قلب و وحی، منوّر گردد و حقایق را دریافت نماید. عقل در این وجه مقلد و تابع وحی و قلب است. او محصول نظر فکری را «علم العقل» و محصول چشیدن و ذوق حقایق را «علم الاحوال» می‌نامد و محصول دریافت موهبت‌های رحمانی از طریق روح القدس را که مختص نبی و ولی است «علم الاسرار».از دیدگاه علامه طباطبایی، عقل یکی از شریف‌ترین نیروهای انسان است که می‌تواند کلیات و حقایق را ادراک کند. اما ایشان عقل را به تنهایی قادر به تحصیل و درک همه حقایق نمی‌داند بلکه عقل را به عنوان ابزار معرفتی انسان، دارای قلمرو مشخص می‌داند. عقل انسان نیازمند وحی است تا به معارفی که خارج از دسترس اوست، راه یابد. عقل، نه آن مقدار ناتوان است که از فهم کتاب و سنت به نحو کلی عاجز باشد و نه آن مقدار توانمند است که بدون هیچ گونه محدودیتی بتواند به شناخت خداوند و حقایق، نایل گردد. از طرفی عقل دارای جایگاه والایی است. زیرا اعتبار و اصالت دین و معارف دینی بر پایه عقل استوار است. از نظر علامه، بین معارف وحیانی و ادراکات عقلی هماهنگی است و هیچ یک با دیگری در تضاد و تخالف نیست. به همین دلیل دین، هرگز به بی‌اعتباری عقل و احکام قطعی آن حکم صادر نمی‌کند. عقل و ادراکات آن ارزشمند است بدین معنا که می‌توان برای شناخت گزاره‌های وحیانی از آن بهره جست.
بررسی انتقادی ادله تجرد و جوهریت نفس ناطقه در حکمت متعالیه با توجه به پیشینه آن
نویسنده:
سمانه سمنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تلاش در جهت کسب معرفت نفس چه در اندیشه بشری و چه در اندیشه دینی از ارزش و اهمیّت والایی برخوردار است، در نگاه بشر، انسان شناسی و علم به احوال روح و روان انسانی در تبیین مفاهیم اخلاقی و معنادار بودن زندگی بسیار موْثر و سودمند می‌باشد و در نگاه دین: شناخت و دریافت حقیقی نفس علاوه بر تقویت و اصلاح قوه‌ی نظر و عمل در انسان سعادت و رستگاری او را رقم می‌زند. لذا به دلیل اهمیّت بسیار این موضوع، آیات و روایات پیوسته به این مهم پرداخته و توجه به آن‌ را لازمه‌ی رستگاری بشر دانسته‌اند. چنان‌که خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: « قسم به نفس ناطقه و آن‌که او را نیکو (به حد کمال) بیافرید و به او شر و خیر او را الهام کرد، که هرکس خود را از گناه پاک سازد، رستگار خواهد بود » (الشمس، آیه‌7ـ10). بنابراین، این مسئله نزد فلاسفه اسلامی، همواره از جایگاه رفیعی برخوردار بوده است چنان‌که کمتر فیلسوفی یافت می‌شود که علم‌النفس را در صدر مباحث خود قرار نداده باشد. در این میان ملاصدرا همچون دیگر فلاسفه به اهمیّت موضوع واقف بوده و معرفت نفس را هم در شناخت مبدأ و اوصاف و افعال او نردبان ترقی دانسته که بدون پیمودن مدارج آن نیل به معارف الهی میسور نیست، و هم آن را در شناخت معاد و شئون آن کلید گشایش می‌شمارد که استمداد از آن، آشنایی به درون گنجینه قیامت شناسی مقدور نخواهد بود. اما در بحث معرفت نفس یکی از اهم مباحث ، مسئله جوهریت و تجرد نفس ناطقه می‌باشد که در این رساله تلاش شده است ابتدا با بیان کلیاتی در خصوص نفس یعنی اثبات وجود آن ، تعریف نفس ، تعریف تجرد و مراتب تجرد وارد بحث اصلی گشته و ضمن بیان ادله جوهریت و تجرد نفس ناطقه آنها را مورد بررسی و نقد قرار دهیم .با نگاهی به گذشته و گذاری به آثار فیلسوف مشائی یعنی ابن سینا در می‌یابیم که حقیقت نفس در نزد وی ، امری «روحانیه الحدوث و روحانیه البقا» است که در جهت اثبات تجرد نفس با این ویژگی به بیان ادله و براهینی در این رابطه پرداخته است . اما با گذر از فلسفه ابن‌سینا و رسیدن به حکمت متعالیه در می‌یابیم که حقیقت نفس در نزد صدرالمتاًلهین ،امری است که «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» می‌باشد و بر خلاف ابن‌سینا آن را از ابتدا مجرد و روحانی ندانسته بلکه قائل به این مطلب است که نفس با حرکت جوهری خود و نیز به علت ذومراتب بودن امر مجرد مرحله به مرحله از ماده و مادیات دور گشته تا اینکه سرانجام به تجرد محض دست می‌یابد .ملاصدرا در جهت اثبات تجرد نفس ناطقه آن هم تجرد در مراتب گوناگون ، تجرد برزخی ، تجرد تام عقلی ، فوق تجرد ، به بیان ادله و براهین می‌پردازد ، اما بیشتر این براهین وام دار از فلسفه ابن سینا می‌باشد و علی‌رغم تفاوت مبنای این دو فیلسوف درباب حقیقت نفس ، ملاصدرا به استناد همان ادله به اثبات تجرد نفس ناطقه بر اساس مبنای خود پرداخته است ، که البته این سبب گشته است که برخی از براهین از اثبات تجرد همه نفوس انسانی ناتوان بوده و فقط به اثبات تجرد تام عقلی دسته‌ای از نفوس بپردازد یا اینکه علاوه بر تجرد تام عقلی ،تجرد نفس در مرتبه خیال را نیز ثابت کنند . بدین ترتیب در این رساله تلاش شده ضمن بیان هر دلیل از کتاب نفس اسفار و توجه به پیشینه آن در فلسفه ابن‌سینا، اینکه آیا آن دلیل مورد استناد شیخ‌الرئیس بوده یا خیر، به بررسی حدود انطباق هر دلیل با مبانی ملاصدرا می‌پردازد.
بررسی اختلافات ابن رشد و ابن سینا در حوزه فلسفه اولی
نویسنده:
علی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در امور عامه، ابن سینا معتقد به امکان وجود بالفعل نامتناهی در موجودات فاقد وضع است. ابن رشد معتقد است ابن سینا علاوه بر خروج از شیوه فلاسفه ی متقدم دچار تناقض گویی هم شده است،در حالی که ابن سینا خود متعرض اشکالات ابن رشد شده و آنها را دفع کرده است. ابن سینا معتقد به عروض تحلیلی وجود برماهیت است. ابن رشد هم اصل عروض وجود بر ماهیت را نقد کرده و هم آنرا مستلزم تسلسل دانسته است، در حالی که چون عروض خارجی مراد نیست اشکالات ابن رشد هم وارد نیست. از نظر ابن رشد دو نوع ممکن داریم: حقیقی و ضروری، لذا او تقسیم موجودات به ممکن و واجب توسط ابن سینا را دچار مغالطه اشتراک لفظ در مورد واژه ممکن می داند در حالی که مراد ابن سینا امکان ذاتی است و شامل هر دو نوع امکان مورد نظر ابن رشد می شود. ابن رشد وجوب غیری ممکن بالذات را مستلزم انقلاب ماهیت می داند در حالی که وجوب غیری مربوط به وجود ممکن است نه ماهیت آن. ابن رشد در بحث حدوث اولا تعلق فعل را به وجود بالقوه می داند نه بالفعل و ثانیا معتقد است جهان از سنخ اضافه نیست بلکه جوهر است پس سخن ابن سینادر مورد احتیاج جهان به فاعل، پس از احداث تام نیست . در حالی که مراد ابن سینا تعلق فعل به وجود بالفعل نیست ضمن اینکه ابن سینا معتقد است چون جهان از امکان ذاتی خود منفک نمی شود لذا همواره محتاج علت است.ابن رشد در قاعده الواحد ضمن پذیرش اصل قاعده، معتقد است ابن سینا فاعل محسوس را قیاس به فاعل غیر محسوس کرده است و همچنین تبیین نحوه صدور کثرت از واحد قابل نقد است. در حالی که ابن سینا سخن خود را معلق بر فهم درست معنای وحدت کرده و دچار قیاس فاعل نامحسوس با محسوس نشده است. در الهیات بالمعنی الاخص ابن رشد در مسأله فیض یا صدور معتقد است نظریه فیضی که ابن سینا روایت می کند اصلا معنی ندارد زیرا علت ایجادی اگر موجود را موجود کند تحصیل حاصل است و اگر معدوم را موجود کند اجتماع نقیضین است، در حالی که ابن سینا هیچکدام از این اقوال را نمی گوید او معتقد است فاعلیت در عرصه وجود است و مبدأ فیاض وجود را ایجاد می کند. در برهان صدیقین ابن رشد معتقد است که محور برهان صدیقین بر استحاله تسلسل است و طبق تعریف ابن سینا از ممکن امکان اثبات تسلسل وجود ندارد در حالی که ابن سینا به هیچ وجه برهان خود را مبتنی بر تسلسل نکرده و حتی تصریح می کند اگر قائل به تسلسل هم شدیم از پذیرش موجودٌ ما می توان وجود واجب را اثبات کرد و همین برهان صدیقین است. در مورد علم خداوند به جزئیات ابن سینا معتقد است خداوند به جزئیات علم دارد اما به نحو کلی نه به نحو جزئی. برداشت ابن رشد این است که ابن سینا منکر علم خداوند به جزئیات است در حالی که اینگونه نیست. در مسأله عدم جسمانیت خداوند خلاصه سخن ابن سینا آن است که اجزای امور جسمانی بر آنها تقدم دارند و این با مبدئیت خداوند برای ماسوی الله سازگار نیست. ابن رشد تذکر می دهد که در صورتی که ما معتقد به بساطت جسم شدیم برهان ابن سینا درباره عدم جسمانیت خداوند هم از کار می افتد، اما این سخن با مبانی ارسطویی ابن رشد سازگاری ندارد. در تحلیل معجزه انبیاء ابن سینا تحقق معجزه را ناشی از قدرت نفس نبی می داند و ابن رشد بدون تعرض به محتوای سخن ابن سینااصل ورود به حوزه مباحث اختصاصی شرع توسط یک فیلسوف را تخطئه می کند..
اخلاق زیست محیطی از منظر روایات ائمه معصومین (ع)
نویسنده:
سمانه عزیزی علویجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق زیست محیطی یکی از زیر مجموعه های اخلاق کاربردی در علم فلسفه به شمار می رود که در دهه های اخیر اهمیت بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است؛ چرا که زندگی و سلامت جانداران در معرض خطر بحران زیست محیطی کنونی قرار گرفته است. با گذشت زمان ابعاد این فاجعه از انسان ها فراتر رفته و حیوانات و گیاهان و عناصر زیست بوم را هم تحت تاثیر خود قرار داده است. اندیشمندان و بزرگان علم راهکارهای بسیاری برای برون رفت از این بحران پیشنهاد داده اند که یکی از آن راهکارها اخلاق می باشد. در این رساله به بررسی نقش اخلاق در حل بحران محیط زیست پرداخته ایم. اما اینکه اخلاق بر چه مبنایی باید باشد ؟ معیار فعل اخلاقی و کانون ارزش ذاتی از منظر یک نهضت اخلاقی چیست؟ سوالاتی است که همواره در علم اخلاق مطرح بوده است . ما در این رساله، دین را بهترین پیام آور اخلاق معرفی کرده و به تبیین ارتباط بین دین و اخلاق می پردازیم و به طور خاص نظرات دین اسلام را از جهت پاسخگویی به اهمّ مسائل اخلاقی بررسی خواهیم کرد. و در گام بعدی محورهای اخلاق زیست محیطی را بر پایه اولاً قرآن کریم و ثانیاً روایات ائمه معصومین علیهم السلام شرح می دهیم که شامل معرفی نظر اسلام در مورد ارتباط انسانها با انسانها در درجه اول ـ زیرا که مهمترین عنصر محیط زیست یک جاندار هم نوعان او هستند ـ و در ثانی ارتباط انسانها با حیوانات و سپس ارتباط انسانها با گیاهان و در آخر هم ارتباط انسانها با عناصر زیست بوم را از دو منظر قرآن و روایات مفصلاً بررسی و موشکافی نموده ایم. که در نتیجه آن نظرات اسلام را به عنوان کاملترین و جامع ترین مکتب اخلاقی، خصوصاً برای حل بحران محیط زیست معرفی نموده ایم.
مبانی فلسفی سیاست از دیدگاه ملاصدرا و امام خمینی (ره)
نویسنده:
الناز قربانیان قراتپه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم سیاست در نگرش حکمت متعالیه ی ملاصدرا و امام خمینی(ره) پیوندی ناگسستنی و ارتباطی معنادار با مبانی هستی شناسی- از قبیل اصالت وجود، فقر وجودی ممکنات، وحدت شخصیه ی وجود، حرکت جوهری – و مبانی معرفت شناسی، انسان شناسی و ولی و امام شناسی آنان دارد. ملاصدرا و امام خمینی با اتفاق در مبانی فلسفی سیاست سعادت انسان در دنیا و آخرت را در گروِ تنظیم تمام ابعاد زندگی و از جمله زندگی اجتماعی بر اساس قانون الهی و به رهبری نبی و ولی یا فقهای جامع شرایط در دوران غیبت دانسته اند و هر نوع برنامه و سیاستی که خالی از شریعت خداوندی باشد را طاغوتی خوانده و به‌مانند جسد و کالبدی بی روح دانسته اند که جز خسران دنیوی و اخروی و خروج از درجه ی انسانیت به درجه ی بهیمیت سودی برای انسان ندارد،و تنها وجه افتراق میان ملاصدرا و امام خمینی در باب ملازمه‌ی سیاست و شریعت در اینست که ملاصدرا سیاست را امری می‌داند که در خدمت شریعت است ولیکن امام خمینی سیاست را برآمده از متن شریعت می‌داند.
بررسی تطبیقی رابطه علم تجربی و دین در تفاسیر المیزان و المنار
نویسنده:
محسن آزادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ترسیم الگوی مناسبات میان علم تجربی و دین از مهم‌ترین مسائل فلسفه‌ی دین است. دستاوردهای چشمگیر غرب در علوم تجربی که در چند قرن اخیر رخ داد با تفاسیر ارسطویی از کتاب مقدس در تعارض قرار گرفت و آن را سخت به چالش کشید. از آن پس الگوهای گوناگونی در دنیای غرب برای حل این مسئله مطرح شد. از آن‌جا که اسلام و کتاب مقدسِ آن قرآن نیز دربردارنده فرازهایی تجربی در کیهان‌شناسی، زمین‌شناسی و انسان‌شناسی بودند از رویارویی با این مسئله در امان نماندند. ازاین‌رو مفسرین قرآن کریم و دانشمندان اسلامی با این پرسش مواجه شدند که چه نسبتی میان علم تجربی و آموزه‌های دینی وجود دارد و چه الگویی می‌توان برای ترسیم مناسبات میان این دو ارائه داد؟ المنار و المیزان، به عنوان دو تفسیر تأثیرگذار در دوره معاصر، با وجود اتفاق نظر نسبی در روشِ مواجه با این مسئله، رویکردهای متفاوتی در پاسخ به این پرسش در پیش می‌گیرند. در این میان محمد رشید رضا به دلیل اعتماد بیشتری که به یافته‌های علوم تجربی دارد نرمش بیشتری نیز از خود نشان داده و از رویارویی جدی با این علوم می‌پرهیزد. این امر تلاش بسیار ایشان برای سازگار جلوه دادن علم و دین و تفسیر آیات قرآن کریم بر این اساس را در پی دارد. در مقابل علامه طباطبایی1 اگرچه در بسیاری موارد درصدد همراهی با علوم تجربی و سازگار جلوه دادن یافته‌های علوم و آموزه‌های دین برآمده است، اما گاهی علوم تجربی را به چالش کشیده و با استناد به معارف دینی فرضیات این علوم را انکار می‌کند. با این همه از آن‌جا که هیچ‌یک از ایشان به صورت جامع به تبیین مبانی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی در دو طرف مسئله نپرداخته و صرفا به تطبیقاتی جزئی بسنده کرده‌اند، دست‌یابی به الگوی جامع مناسبات میان علم و دین از منظر المنار و المیزان بسیار مشکل است.
مبانی هستی‌شناسی و معرفت شناسی عصمت در قرآن و سنت و حکمت متعالیه
نویسنده:
عاطفه افخمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه به‌طور دقیقی مفهوم و ماهیت عصمت و نقش معرفت در پیدایش ملکه‌ی عصمت را ارزیابی می‌کند. به‌این منظور، در مبحث کلیات به تبیین جایگاه نبوت و امامت و پیشینه‌ی تارخی عصمت پرداخته می‌شود. سپس، ماهیت عصمت مورد بررسی قرار گرفته و مفهوم و قلمرو آن مشخص می‌گردد. در ادامه از دلایل عصمت که شامل دلایل عقلی و نقلی است سخن به میان می‌آید. در پایان معرفت شناسی عصمت مورد بحث قرار می‌گیرد. ابتدا، از خواستگاه و علل عصمت صحبت می-شود که چهار علت را بررسی کرده و در نتیجه‌ی مقایسه وبررسی این علل از علم به ‌عنوان منشاء عصمت یاد می‌کنیم. به این جهت، مفهوم علم و ماهیت آن، نقش علم و معرفت در گیدایش ملکه عصمت و همچنین طریق حصول معرفت برای معصوم بیان می‌شود.
معرفت‌شناسی عرفانی از منظر امام خمینی (س)
نویسنده:
مصطفی رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت عرفاني يا مكاشفه در نظر امام خميني(س) يكي از ارزشمندترين و معتبرترين معارف بشري است. اين معرفت با ادراك شهودي و حضوري حقيقت خارجي معلوم رخ مي‌دهد. در واقع عارف با ذات و حقيقت شخصي و جزئي اشياء و عوالم وجود اتحاد و اتصال مي‌يابد. محوري‌ترين ابزار كسب اين نوع از معرفت قلب انسان است. عارف در مسير سلوك الي الله پس از تزكيه نفس و تطهير قلب خويش و بهره‌گيري از عوامل مؤثر در كسب معرفت، مقامات و منازلي را طي مي‌نمايد كه به تناسب هر مقام، معرفتي خاص از جانب خداوند بر قلبش متجلي مي‌گردد كه همان معرفت عرفاني مي‌باشد. رابطه دوسويه و ناگسستني معرفت و عمل از جمله مسائلي است كه حضرت امام(س) تأكيد خاصي بر آن دارند. البته موانع و حجابهايي نيز در مسير كسب معرفت عرفاني وجود دارد كه عارف بايد همواره سعي در زدودن و خرق آنها داشته باشد تا در نهايت به بالاترين مقام معرفت يعني لقاء الله و شهود تجليات ذاتي حق نائل گردد. در اين پايان‌نامه به بررسي ماهيت و مراتب معرفت عرفاني و عوامل و موانع كسب آن از منظر امام خميني(س) خواهيم پرداخت.
  • تعداد رکورد ها : 951