جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 951
نقد دیدگاه روشنفکران معاصر در رابطه معرفت و اخلاق از منظر علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
روح اله علوی عدل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در عصر جدید علوم عقلی در فلسفه غرب در مباحث فلسفه اخلاق بحث در رابطه تولیدی میان دانش و ارزش از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. به گفته بسیاری از صاحب نظران مبتکر عدم استنتاج باید از هست فیلسوف انگلیسی- اسکاتلندی دیوید هیوم است. بر اساس تحقیق صورت گرفته التزام ایشان به این گفته ناشی از دیدگاه تجربه گرایانه وی می باشد. در میان روشنفکران معاصر نیز سروش با این اندیشمند غربی هم داستان شده است و در کتابی مستقل به رابطه منطقی میان دانش و ارزش پرداخته و منکر چنین رابطه ای شده است. آنچه مناسب است درباره آن تحقیق شود این است که این نظریه بر چه مبانی فکری معرفتی، اخلاقی و انسانی استوار است. در این پژوهش روشن می شود که بیگانه دانستن معرفت از اخلاق ناشی از مبانی معرفتی تجربه گرایانه و مبانی ارزشی غیر واقع گرا و نیز مبتنی بر مبانی انسان شناختیطبیعت گرایانه و اومانیستی است.از این رو مبانی معرفت شناختی، ارزش شناختی و انسان شناختی سروش که ریشه اعتقاد به انکار رابطه میان دانش و ارزش می باشد، بر اساس اندیشه های علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی که بر مبانی اندیشه اسلامی تکیه دارند، دیدگاه تجربه گرایانه در معرفت و دیدگاه غیر واقع گرایی در اخلاق و نیز دیدگاه طبیعت گرایانه در مبانی انسانی شناختی نسبت به علوم انسانی را نمی پذیرند. بنابراین به نظریه هایی که بر این مبانی پایه ریزی شده است نیز نقد دارند. و از جمله می توان جدایی میان امور حقیقی از امور اعتباری دانست.
بررسی میزان مطابقت دیدگاه فلسفی ملاصدرا در باب علم واجب به ماسوا با مستندات قرآنی و روایی وی
نویسنده:
مینا حسن نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که دیدگاه فلسفی ملاصدرا در باب علم واجب به ماسوا به چه میزان با استنادات وی به متون دینی مطابقت دارد؟ این پژوهش برای وصول به هدف فوق، نخست، دیدگاه فلسفی ملاصدرا را در باب علم واجب به ماسوا با توجه به زمینه های فلسفی آن در فلسفه‌ی مشاء و اشراق بررسی می کند، سپس مستندات وی را به متون دینی در آثار فلسفی و تفسیر وی بر قرآن کریم و شرح وی بر احادیث اصول کافی، گزارش کرده و در نهایت ضمن اشاره به دیدگاه ملاصدرا در ایجاد سازگاری میان دغدغه های دینی و سیستم فلسفی مورد قبولش، ارزیابی و میزان توفیق وی را در ایجاد سازگاری بررسی می کند.پژوهش حاضر به این نتیجه منجر شده است که تفسیر فلسفی صدرایی در باب علم واجب به ماسوا بیانگر تامّ و تمامی از آیات و روایات شیعی در باب علم نیست، اگرچه وی بسیار کوشیده تا دیدگاه فلسفی اش را به آنچه در متون دینی آمده نزدیک گرداند و در راستای همین هدف نیز به تفسیر و شرح فلسفی آیات و روایات متوسّل شده است.
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ابن‌سینا و دکارت
نویسنده:
فاطمه عظمت‌مدار فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بشر از مرگ و زندگی، خوابیدن و خواب دیدن به تصور نفس نائل می‌شود. پی بردن به حقیقت نفس و اسرار نهفته آن، همچنین دانستن تأثیرات متقابلی که بین نفس و بدن وجود دارد، یکی از مسائلی است که فکر دانشمندان را در تمام اعصار به خود مشغول کرده است. ابن‌سینا در زمینه نفس و ارتباط آن با بدن مادی کتب و رسائل متعددی دارد. وی انواع نفوس را به دو بخش ارضی و سماوی تقسیم می‌کند. نفوس ارضی را نیز سه نوع می‌داند. نفس نباتی و حیوانی و انسانی. در این نوشته راجع به نفس نباتی و حیوانی به طور گذرا بحث شده است و بیشترین تأکید بر عقاید ابن‌سینا راجع به نفس انسانی است. ابن‌سینا نفس را مجرد، حادث و باقی می‌داند و معتقد است که نفس و بدن بر هم تأثیرات زیادی دارند که خود انسان نیز با تأمل در وجود خویش می‌تواند به این تأثیرات واقف شود. دکارت نیز برخلاف فیلسوفان مادی‌گرا به وجود نفس معترف است. اما آن را فقط یک نوع می‌داند و در مورد افلاک، حیوانات و نباتات قائل به وجود نفس نیست. او نیز همانند ابن‌سینا نفس را حادث، باقی و مجرد می‌داند. لیکن طریق رسیدن هر کدام از اینها به اثبات نفس و همچنین تجرد، حدوث و بقای نفس متفاوت است. ابن‌سینا و دکارت هر دو برای نفس قائل به وجود قوائی هستند و هر دو بدن و آلات بدنی را به عنوان وعاء و ابزاری در خدمت نفس برای رسیدن به کمال مطلوبش می‌دانند. از نظر این دو فیلسوف نفس و بدن در تعامل بوده و رابطه متقابل دارند. ابن‌سینا به طور مفصل به بیان این رابطه دوجانبه می‌پردازد. و بالاخره اینکه هر دو فیلسوف قائل به وجود واسطه‌ای میان نفس و بدن هستند که این ارتباط را میسر می‌سازد. هدف از تنظیم این پایان‌نامه ارائه چهارچوب مناسبی در مورد نفس مجرد و ارتباط آن با بدن مادی از دیدگاه ابن‌سینا و دکارت دو فیلسوف بزرگ اسلامی و غربی می‌باشد و در پایان نیز سعی شده است تا به بررسی وجوه اشتراک و افتراق نظریات آنان در این خصوص پرداخته شود.
ماهیت قضایای هلیه بسیطه از نظر ملاصدرا، کانت، فرگه و راسل و تأثیر آن بر مباحث الهیات (برهان وجودشناختی و برهان جهان‌شناختی)
نویسنده:
مریم قلاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هلیه بسیطه به معنای قضیه ای که محمول آن وجود است، یکی از مسائل فلسفی و چالشهای مهم در متافیزیک است. این نوشتار علاوه بر فراهم ساختن زمینه ی مطالعه تطبیقی آراء ملاصدرا و برخی فلاسفه غرب به بررسی و ارزیابی برخی مسائل فلسفه دین از جمله برهان وجود شناختی و برهان جهان شناختی می پردازد، و شامل پنج فصل به این شرح می باشد: فصل اول به مقدمه و کلیات اختصاص دارد. فصل دوم مسأله هلیه بسیطه را از دیدگاه ملاصدرا مورد بحث قرار می دهد. در فصل سوم آراء کانت، فرگه و راسل در مورد این مسئله مطرح می شود. در فصل چهارم ادله ملاصدرا و این فیلسوفان غربی به صورت مقایسه ای مورد توجه قرار می گیرد. فصل پنجم به بحث در مورد برهان وجود شناختی و برهان جهان شناختی اختصاص دارد وتأثیر نظریات این فیلسوفان در مورد هلیه بسیطه رادراین براهین مورد بحث و بررسی قرار داده است.
خلود فی النار از منظر ملاصدرا
نویسنده:
اکرم انجم شعاع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه حاضر با عنوان خلود در جهنم از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی سعی دارد ضمن روشن ساختن فلسفه‌ی عذاب و پاسخ به شبهات مطرح شده در این مورد به تبیین و تحلیل ادله موافقان و مخالفان خلود در عذاب بپردازد و نظریه‌ی ملاصدار را پیرامون خلود در جهنم را به عنوان موضوع اصلی مطرح و به تحلیل ادله‌ی عقلی و نقلی وی بپردازد و با توجه به تجدید نظر وی در قمستی از نظریه‌ی خود به بررسی آن پرداخته‌عدول وی از رأی و نظر خود در مورد برخی کفار را با ذکر دلیل مطرح نماید.با بررسی پیرامون عناوین مطرح شده به این نتایج رسیدیم که خلود در عذاب امری مبرهن و ثابت است و این امر تعارضی با رحمت و عدالت حق ندارد و موافقان خلود در جهنم برای اثبات نظریات خود از دلایل سه گانه؛ قرآن، سنت، و اجماع بهره گرفته‌اند و ادله مخالفان را بر پنج دسته قرار دادیم:1-خروج از جهنم و ورود به بهشت2- فنای جهنم و اهل آن3- اعطای قوه‌ی صبر4- عذاب ممتزج با نعمت5- تبدیل عذاب به عذبملاصدرا نیز که در جرگه‌ی مخالفان خلود در عذاب قرار دارد نظریه‌ی خود را تحت عنوان«خلود نوعی» مطرح کرده است و برای نظریه‌ی خود چهار دلیل فلسفه ا‌ی اقامه کرده است:1- دوام‌ناپذیری حرکت قَسری،2- تنافی خلود در عذاب با قضا و قدر و حکمت الهی،3- اعتیاد،4- حاکمیت و غلبه‌ی رحمت الهی بر تمام اعیان و اسماءضمناً ملاصدرا در نظریه‌ی تبدیل عذاب به عذب تجدید نظر نموده و خلود را در مورد کسانی که مبدأ عذاب در آنها جوهری نفس است جاودانه می‌داند.
مقایسه ادله اثبات باریتعالی از نظر ملاصدرا و امام خمینی و تبیین مبانی آنها
نویسنده:
علی اله دادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ثحابم یکی از مهمی که صدرالمتألهین (ره) و امام خمینی (ره) در فلسفه الهی بدان پرداخته اندبحث شناخت خدا است . در این باب هر دو متفکر فرزانه ادله زیادی ذکر کرده اند، که از مهم ترینمی باشند که با استفاده از مبانی مهم « معرفت نف س » و « امکان فقر ی » ،« صدیقین » این ادله؛ برهان هایبسیط » ؛« تعلق داشتن جعل به وجودی » ؛« تشکیک وجو د » ؛« اصالت وجو د » ؛ حکمت متعالیه مانندبه تقریر آنها پرداخته اند، که در این نوشتار ابتدا مبانی مورد استفاده این الهیدان « الحقیقهکل الاشیاءبرجسته تبیین شده است و سپس برهان های هر یک در شناخت خدای سبحان تقریر شده است ودر جاهایی که امام خمینی (ره) در بحث مبانی یا در تقریر برهان ها سخنی تازه و نگاهی متفاوت باصدرالمتألهین(ره) داشته اند مقایسه شده است، و این نتیجه ها حاصل شد که : 1. اهمیت ذوق وشهود نزد امام خمینی (ره) بیشتر از صدرالمتألهین (ره) است . 2. امام خمینی (ره) سعی م ی کندکشفیات شهودی خود را با مبانی حکمت متعالیه تطبیق دهد . 3. برهان صدیقین امام خمینی (ره)یکسان می باشد، بهترین برهان خداشناسی « مشاع ر » که با برهان صدیقین صدرالمتألهین (ره) درمی باشد.
رابطۀ عقل و وحی ازدیدگاه مکتب تفکیک و نقد آن بر مبنای آرای علامۀ طباطبایی«ره»
نویسنده:
رسول کشاورزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش، دیدگاه مکتب تفکیک و علامه طباطبایی را در ارتباط با عقل و وحی مورد بررسی قرار می‌دهد. موسّسان وپیروان مکتب تفکیک نظریاتی را مطرح می‌کنند که حاصل این نظریات، دستاوردهای فلسفی و عرفانی را به چالش می‌کشد. در این مکتب، بر جدایی سه راه و روش معرفت، یعنی جریان «وحی، عقل و کشف» تأکید می‌شود. عقل، نوری مجرد، بسیط، ظاهر بالذات و مظهر للغیر و موجود مستقل خارجی تلقی می‌شود که با عقل فلسفی مغایرت دارد؛ زیرا عقل فلسفی با نفس انسان سر و کار دارد که از نظر آنان موجودی مادی و ظلمانی است. علم نیز همانند عقل، نور مجرد و خارج از حقیقت انسان محسوب می‌شود. معارف بر دو قسم بشری و الهی تقسیم می‌شوند. این دو معرفت، جدای از یکدیگر قرار دارند و دارای اوصاف مختص به خود می‌باشند. معرفت بشری متشکل از عقل فلسفی است که با روش قیاسی و با تألیف مقدمات به یقین نائل می‌شود لیکن مطابقت آن با واقع قابل اعتماد نیست. در حالی که معارف الهی بر «تذکر« استوار است که یقینی و قابل اعتماد است. بر اساس نگرش مکتب تفکیک، اعتقاد به حجیت محکمات و ظواهرآیات و روایاتی که تواتر لفظی یا معنوی دارند فطری است؛ لذا احتیاج به اقامه ی برهان عقلی ندارد. بنابراین اصالت براهین عقلی نمی تواند مقّدم بر ظواهر و محکمات باشد. همچنین با یادآوری دو نوع عقل نوری(فطری) و اصطلاحی(فلسفی)، عقل فطری با وحی معارضه نمی‌کند. تعارض ممکن است بین دلیل نقلی و عقل اصطلاحی فرض شودکه یا درباب معارف الهی است و یا در باب غیوبی است که خداوند متعال علم آنها را از دیگران مخفی داشته است. در هردو صورت تقدم با دلیل نقلی است. علامه طباطبایی«ره» که مدافع هماهنگی «قرآن، برهان و عرفان»، است تفکر و بصیرت عقلی و فلسفی را جزء متن دیانت اسلامی محسوب می‌کند. وی فلسفه را مقابل وحی قرار نمی‌دهد بلکه آن را علمی می‌داند که انسان را در درک عمیق وحی یاری می‌کند و معتقد است بین روش انبیا در دعوت مردم به حق و آنچه که انسان از طریق استدلال درست و منطقی به آن دست می‌یابد فرقی وجود ندارد. تفاوت تنها در این است که پیامبران از مبدأ غیبی استمداد می‌جستند. علّامه، همواره بر لزوم هم سویی عقل با وحی تأکید می کند و معتقد است اگر تعارض بین استنتاج ظنی وحی و استنتاج قطعی عقل به وجود بیاید باید وحی را طوری تفسیر کرد که مطابق با عقل باشد.
بررسی نظام معرفت‌شناسی ابن‌سینا
نویسنده:
حمیدرضا خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از تلاش های فراوانی که ابن سینا در راستای تحلیل خودآگاهی آغازین به کار برده، می توان فهمید که وی خودآگاهی آغازین را همچون اصلی بنیادین در فلسفه خویش در نظر گرفته و معتقد است که خودآگاهی به عنوان نخستین فعلیتی که نفس پیدا می کند، هرگز از آن جدا نمی شود. از این منظر خودآگاهی، خصیصه ذاتی وجود انسانی و نیز عنصر سازنده ساختار وجودی اوست. از منظر ابن سینا ادراکات حصولی که در آنها فاعل شناسا به صورت و مفهوم ذهنی اشیاء دسترسی دارد، هیچگاه از طرف خودش ضمانتی برای صحت ندارد و چنانچه معلوم بالذات و معلوم بالعرض مطابقت داشته باشد، می توان گفت علم به موجود خارجی محقق شده است. بدین سان عقل از طریق استلزام به تحقق خارجی محسوسات بالعرض و واقعیات مادی حکم می کند. هر چند ابن سینا یافتن سرچشمه های اصلی پیدایش تصورات و مفاهیم گوناگون را، بهترین راه تبیین چگونگی امکان معرفت می داند،‌ در عین حال در نقد شک گرایی، با توجه به اصل تناقض و اصل معناداری الفاظ و زبان، برخورد با شکاک را وظیفه فیلسوف و از طریق محاوره می داند. از این منظر مسأله اصلی معرفت شناسی، مسأله منشأ معرفت است. ابن سینا شش منبع معرفتی عمده را مورد بررسی قرار می دهد که عبارتند از: حواس ظاهری (ادراک حسی)، حواس باطنی، عقل، حدس، شهود و گواهی. دیدگاه ابن سینا پیرامون داده های حواس، تقریری از واقع گرایی نامستقیم محسوب می شود. کیفیت های محسوس در این دیدگاه، کیفیت های اشیاء بیرونی اند که به واسطه صورت های ذهنی ادراک می شوند. از مهمترین کارکردهای شناختی معطوف به حواس باطنی می توان به صدور حکم به وجود یک یا چند کیفیت برای شئ واحد و دریافت مغایرت اشیاء محسوس با یکدیگر، تفاوت میان ادراک صورت و ادراک معنا، اندوزش، بازیابی و یادآوری فعالیت ها و امور ذهنی، اشاره کرد. ابن سینا با تحلیل معرفت، و تفاوت میان ادراک صورت و معنا اگرچه صراحتاً نامی از حیث التفاتی ذهن به میان نیاورده است. آموزه او چیزی جز این نیست. نزد وی ادراک همواره رو به سوی متعلقی دارد. به دیگر سخن ادراک صرفاً فرآیندی منفعل نیست بلکه مدرِک به ادراکات خویش در هر سطحی آگاهی دارد. در بحث از عقل، با توجه به کارکردهای عقل عملی و عقل نظری، بیان شده است که مراتب عقل نظری در حقیقت بحثی معرفت شناختی یا به عبارت دیگر معرفت شناسی عقل است وقتی اولیات برای نفس حاصل شد، ابن سینا عقل انسان را در این مرحله عقل بالملکه می نامد. ابن سینا با توجه به تمایز میان کارکردهای عقل در مفهوم سازی و حکم، بیان می دارد، گزاره یا معرفتی پیشین است که در تصدیق و پذیرش، از حیث تصدیق و پذیرش، به حواس و تجربه حسی نیازی نداشته باشد و گرنه مانعی ندارد که از نظر مفاهیم بر تجربه حسی مبتنی باشد. بدین ترتیب از منظر وی مفاهیم فلسفی و منطقی به لحاظ تحقق مفاهیم ثانیه هستند و پس از مفاهیم اولی و حسی از راه مقایسه و سنجش و انتزاع حاصل می شوند. یکی دیگر از منابع معرفتی نزد ابن سینا حدس می باشد. هر چند حدسیات در تصدیقات کاربرد دارند اما حدس می تواند مجرای معرفت تصوری و تصدیقی، هر دو قرار گیرد. در معرفت حدسی حد وسط علت نتیجه نیست بلکه حد وسط و نتیجه در معیت هم درک می شوند در حالی که در معرفت فکری حد وسط بر نتیجه مقدم خواهد بود. منبع معرفتی شهود در آراء ابن سینا به معنای علم بدیهی و علم حضوری قابل نسبت سنجی است. اگر شهود را به معنای علمی که از راه واسطه حاصل نشده (غیر استنتاجی) معنا کرد، شامل هر دو قسم فوق می گردد. یکی دیگر از منابع معرفت، گواهی است. به نظر می رسد دیدگاه ابن سینا در این باره شبیه دیدگاه استنتاج گرایانه پیرامون گواهی باشد، زیرا از منظر ابن سینا گواهی تنها در شرایط خاصی می تواند به مخاطبانش شناخت بدهد، این مطلب اشاره به این نکته دارد که پذیرش گواهی بر درایت و تأمل عقلانی مبتنی است و بدون این عقلانیت ویژه نمی توان بدان تمسک و استناد نمود.
ارزیابی اخلاقی نظریه رفتار درمانی عقلانی-هیجانی آلبرت الیس
نویسنده:
مجید عبودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با به وجود آمدن دنیای مدرن مشکلات عاطفی انسان‌ها روز به روز افزایش پیدا کرد از همین رو روانشناسان سعی بر برطرف کردن این اختلالات کرده‌اند به گونه‌ای که در حال حاضر 400 نوع نظام روان‌درمانی ابداع شده که در میان این تعداد کثیر، اندکی محدود نظر افراد را به خود جلب کرده است. در بین این چند نظریه، نظری? رفتار درمانی عقلانی- هیجانی در بین اشخاص ازمحبوبیت خاصی بر خوردار شده که توسط آلبرت الیس ابداع شد. او با در هم آمیختن روانشناسی و فلسفه نظامی را ابداع کرد تا انسان‌ها بتوانند با به چالش کشیدن باورهای نامعقول خود بر اختلالات هیجانی ورفتاری خود فایق آیند و در راه شادکامی که هدف اصلی انسان‌ها است قدم بردارند. برخی‌ها معتقدند- از جمله خود الیس- که این نظریه یک نظام اخلاقی بوده و حتی ایدهای الیس را با اخلاق فضیلت ارسطو یکی دانسته‌اند که البته با زبانی متفاوت بیان شده است. این نظام معتقد است که افکار و باورها بر رفتار و احساس تأثیر می‌گذارد و دلیل اصلی اینکه فردی رفتاری اخلاقی و غیر اخلاقی انجام می‌دهد افکار و باوری است که در مورد چیزی یا وقایعی که روی می‌دهد دارند چون خوبی و بدی خارج از ذهن انسان وجود ندارد. به اعتقاد الیس این رویدادها نیستند که باعث رفتار می‌شوند بلکه طریق? فکر کردن انسانها به آن رویدادها است که باعث رفتار خوب یا بد می‌شود.انسان با جایگزین کردن افکار منطقی به جای افکار غیرمنطقی در خود می‌تواند احساسات سالم تولید کند که به دنبال آن رفتارهای معقول و اخلاقی از او سر بزند؛ بنابراین می‌توانیم یکی از کارهای اصلی این نظریه را تعدیل هیجانها توسط عقل بدانیم. الیس برای اینکه به این هدف برسد روش‌هایی اخلاقی را معرفی می‌کند که از جمله می‌توان، به خودپذیری و دیگرپذیری نامشروط اشاره کرد.
تاثیر قرآن و روایات بر اندیشه ملاصدرا در باب بهشت و جهنم
نویسنده:
یلدا طالب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اعتقاد به بهشت و جهنم که طبق نصوص دینی یکی از اصول مسلم اسلام است همواره مورد اهتمام متکلمان و فلاسفه بوده است. ملاصدرا شیرازی فیلسوف بزرگ اسلامی با استناد به آیات قرآن و روایت شیعه در آثار خود مباحثی را پیرامون بهشت و جهنم مطرح می کند. این نظارت مبتنی بر مبانی فلسفی – مبانی کلامی و مبانی عرفانی ملاصدرا می باشد. همچنین این نظارت از سازگاری زبانی، سازگاری درونی، سازگاری بیرونی و سازگاری با واقع برخوردار است و میان این نظرات قرآن، سنت و روایات هماهنگی کامل و جدایی ناپذیری وجود دارد و ملاصدرا به مثابه یک مسلمان شیعه در این خصوص در اسفار می نویسد : مرده باد فلسفه ای که دین را قبول ندارد. و خود او حتی برای یک لحظه از مبانی و اصول دینی اش دست بر نمی دارد و می توان به جرأت چنین بیان کرد که ملاصدرا یک مسلمان شیعه فیلسوف است نه یک فیلسوف مسلمان شیعه و به سخن دیگر می توان چنین گفت دین و مذهب ملاصدرا مقدم بر فلسفه او می باشد بدون اینکه ذره ای از مقام فلسفی او کم شود.
  • تعداد رکورد ها : 951