جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 569
رابطه‌ی اخلاق و سیاست در اندیشه‌ی ارسطو
نویسنده:
مهدی شریفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق چنان‌که می‌نماید دانشی است که به بایدها و نبایدهای رفتار فردی انسان می‌پردازد؛ و سیاست علمی است که درباره‌ی یک گروه یا همه‌ی افراد یک جامعه بحث می‌کند. شاید به همین خاطر است که برخی معتقد شده‌اند که اخلاق و سیاست ارتباطی بایکدیگر ندارد، یا نباید داشته باشند.اندیشمندان یونان باستان از جمله ارسطو متونی را در این‌باره از خود به یادگار گذاشته‌اند. اکنون سوال اصلی تحقیق، این است که «ارسطو مناسبات اخلاق و سیاست را چگونه و با چه استدلالی برقرار کرده است؟» و نیز این‌که «آیا ارسطو در این پیوند یکی را بر دیگری ترجیح داده است یا خیر؟».این تحقیق برای این که رابطه اخلاق و سیاست را از منظر ارسطو تبیین نماید، پس از ارائه‌ی تصویری از دو مقوله‌ی اخلاق و سیاست، با روش تحلیل کیفی متن، نخست به نگاه سیاسی ارسطو به اخلاق پرداخته و سپس با استناد به دیدگاه‌های او در کتاب سیاست، به دنبال اثبات نگاه اخلاقی ارسطو به سیاست می‌باشد.آنچه این تحقیق بدان دست یافته است این است که: در فلسفه‌ی ارسطو، اخلاق به دو معنا به کار می‌رود، یک معنای عام و یک معنای خاص. از آنجا که در معنای عام، حکمت عملی ارسطو شامل اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن می‌شود، می‌توان گفت وی سیاست را تابع اخلاق می‌داند. اما در معنای خاص چون مراد وی همان اخلاق در ابعاد فردی است، یعنی دانشی که از بایدها و نبایدها و خیر فردی بحث می‌کند. به این معنا می‌توان قضاوت آنانی که اخلاق را تابع سیاست می‌دانند صحیح به شمار آورد. چون در اولی خیر فرد و در دومی خیر افراد حاصل می‌شود.چنین است که با تفکیک دو معنای عام و خاص از اخلاق، هر دو نتیجه‌گیری صحیح به نظر می‌آید و از این منظر است که می‌توان گفت: در اندیشه‌ی ارسطو، اخلاق و سیاست، هر دو، ترجمان یکدیگرند.
تبیین و قلمرو نظریه نیابت در عصر غیبت کبری با تأکید بر شبهات بابیّت، بهائیّت و فرقه‌های‌ صوفیه
نویسنده:
سعید علیزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پاسخ به اين سوال که «نيابت و قلمرو آن در عصر غيبت کبرى، چه تبيين و پاسخى به شبهات پيرامون آن از ناحيه فرقه‌هاى بابيت، بهائيت و صوفيه دارد؟» تحقيق حاضر بر اساس مبانى و دلايل، با تاکيد بر روش توصيفى و تحليلى و با هدف دستيابى به زواياى مغفول عنصر نيابت در عصر‌ غيبت کبرى ، به پاسخ شبهات مزبور مى‌پردازد. انديشه استمرار‌ رهبرىدينى ، به رغم آغاز آن از زمان پيامبر(ص) و مسلم بودن آن در تاريخ شيعه در مقاطعى بعد از رحلت آنحضرت(ص)و نيز غيبت امام‌عصر(عج)، با تعارضاتى مواجه شده و وضعيت رهبرى دينى را دچار بحران کرده است. البته اگر چه غيبت امام(ع) نافى حضور پنهان وى در ميان مردم نيست؛ لکن به دليل طولانى بودن آن، وجود رهبرى آشکار از ناحيه ايشان ضرورى مى‌نمايد. اين مفهوم که در فرهنگ شيعى با نام «نيابت» شهرت دارد، به رغم فقهى بودن برخى اجزاى آن، بالذات موضوعى کلامى بوده و فرع بر اصل امامت است و بر اساس آن، فقهاء نائبان‌عام امام(ع) در عصر غيبت‌کبرى هستند و رهبرى همه جانبه دين در اين عصر، بر عهده آنان بوده و ديگران سهمى در آن ندارند. از دستاوردهاى اين تحقيق کشف غفلت از ظرفيت عنصر نيابت و به همين دليلرفع سوءبهره از آن از ناحيه ديگران است و لهذا، توسط فرقه‌هايى از جمله؛ بابيت، بهائيت و صوفيه... با شبهاتى و تعارضاتى مواجه گشته است؛ چنانکه بر اساس عقايد شيخ احمد احسايى ، شيخيه‌کرمان نظريه رکن‌رابع را به جاى نيابت‌خاص نشانده و اين امر، خواه ناخواه بستر ظهور فرقه هايى همچون بابيت و صوفيه ... شده است. با اينکه با شروع غيبت‌کبرى ، دورهنيابت خاص سپرى شده است به زعم بابيت، نيابت مقبول همچنان نيابت‌خاص است از ديدگاه صوفيه نيز، نيابت بر مبناىولايت ‌شمسيه و قمريه، تفسير مى‌شود واقطاب آنان از ولايت‌قمريه (نيابت‌خاص) برخور‌دارند؛ اما اين انديشه هم، به دليل اعتقاد آنان مبنى بر عمومى بودن ولايت باطل است.
اعتماد یا عدم اعتماد افزایی فلسفه و حقیقت فلسفی از دیدگاه ملاصدرا و که یرکگور
نویسنده:
علی نورمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اگر نیم نگاهی به نظرات فیلسوفان مختلف بیندازیم، تعارضات و اختلافات بی شماری را در آن ها مشاهده خواهیم نمودکه گاهی این اختلافات، پایه ای و اساسی است. شاید به جرأت بتوان گفت که نمی توان دو فیلسوف با نظرات کاملاً مشابه یافت. با توجه به مطالب فوق، در این پژوهش به دنبال جوابی برای سوالات ذیل، از دیدگاه ملاصدرا و که یرکگور هستیم.آیا «فلسفه» قابل اعتماد است و «اعتماد» را افزایش می دهد؟آیا «فلسفه» باعث اطمینان خاطر می گردد؟آیا «حقیقت فلسفی» وجود دارد؟«حقیقت فلسفی» چیست؟ ...از آنجا که پایه و اساس همه ی علوم در ارتباط با فلسفه است، بنابراین تا وقتی که فلسفه از لحاظ «اعتماد» و «حقیقت فلسفی» روشن نگردد، نمی توانیم به علوم مختلف اعتماد نماییم.با مطالعه ی این پژوهش در خواهیم یافت که ملاصدرا «فلسفه» را عامل کمکی و معد برای دسترسی به حقیقت عینی، و تا حدودی قابل اعتماد می داند، او معتقد است که عقل و فلسفه می توانند کلیات وجود،مفاهیم و ماهیات را درک نمایند، اما «فلسفه» نمی تواند به کُنه عینی اشیاء دست یابد. بلکه باید از طریق کشف و شهود به آن ها رسید. که یرکگور نیز نظری مشابه ملاصدرا دارد و می گوید: «فلسفه» به ماهیات می پردازد، نه به وجود انسانی. وی به «فلسفه» نمی پردازد؛ بلکه به اگزیستانس یا منِ انسانی توجه نموده است، و می گوید: «حقیقت» تنها از طریق کشف و شهود قابل شناخت می باشد،
ربط حادث به قدیم ازدیدگاه ابن سینا و سهروردی، با تکیه بر آثار تمثیلی سهروردی
نویسنده:
اسفندیار غلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام آفرینش ازدیدگاه فلسفه ی مشاء،برمبنای عقول ده گانه است وآنها معتقدند که این عقول واسطهآفرینش سایر موجودات جهان هستند.سپس آنها به اصل سنخیت یافتن میان علت ومعلول تاکیدمیکنند.ومیگویندکه ازموجودبسیط تنها یک معلول صادر میشود. که منظورازآن عقل اول است وسپس باوجودجهاتی که درعقل اول است عقل دوم وفلک اول به وجود می آیندوبه همین ترتیب سایرعقول وسایرافلاک به وجودمی آیند تانوبت به عقل دهم وفلک نهم می رسدکه ازعقل دهم که نام دیگرآن عقل فعال است عقل وفلکی دیگرصادر نمیشودبلکه صوراجسام عناصرازعقل فعال به وجود می آیند ودر تحقق هیولای مشترک عناصرسه عامل عقل فعال،اجرام آسمانی(افلاک)وصور عناصر دخالت دارند.وپس ازپیدایش عناصرچهارگانه، سایرموجودات عالم کون وفساداز جمله انسان به وجود می آیند. ابن سینا وجودنفس رادرانسان اثبات کرده وحدوث آن را جسمانی می داند.لیکن نظام آفرینش ازدیدگاه سهروردی برمبنای انوارطولیه وعرضیه واشراقات ومشاهدات میان آن ها صورت می پذیرد.واین امربراساس تباین میان موجودات وسنخیت بین علت ومعلول است.سپس سهروردی پیدایش کثرت درعالم رابه واسطه ی نوردوم (صادراول) می داند.وهمین طور بروجود ارباب انواع ومثل عقلانی ونوری تاکیدکرده است ووجوداین انواررادلیل وجودانواع کثیرموجودات مادی می داند ومی گویداین رب النوع ها به مدیریت وهدایت انواع خود میپردازند.سهروردی براساس قاعده ی امکان اشرف ترتیب وجودی موجودات راتبیین می کند که بعدازخلقت موجودات عالی وعالم انوار، نوبت به پیدایش عالم ماده وعناصرمادیمی رسد که ازعناصرچهارگانه ی آب وآتش وهواوخاک، سایر موجودات ازجمله انسان ازاین عناصربه وجود می آیند. اودرآخربه چگونگی حدوث نفوس بشری پرداخته وآنهارا جسمانی الحدوث دانسته است.
فضیلت حکمت در اخلاق فلسفی اسلامی
نویسنده:
کرمرضا سروری کنشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فضیلت حکمت یکی از فضائل چهارگانه اصلی در اخلاق فلسفی اسلامی است. حکمت فضیلت قوه عاقله انسان است و بر اساس تقسیم قوه عاقله، به عقل نظری و عملی، به حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم می شود.در آثار همه فیلسوفان اسلامی سعادت انسان صراحتاً با کمال قوه نظری و عملی، ارتباط پیدا می کند. ارسطو سعادتمند را کسی می داند که فعالیتش مطابق بهترین فضیلت باشد. فلاسفه، عقل را به عنوان یکی از قوای نفس ناطقه انسانی، و وجه تمایز انسان از دیگر موجودات، و آن را دارای دو جزء عقل نظری و عملی می دانند. اما دربیان چیستی این دو عقل، و نیز تبیین حکمت و انقسام آن به حکمت نظری و عملی، در میان آنان اختلاف نظر وجود دارد. با تأمل در گفتار ایشان طیف وسیعی از رویکردهای متعدد، در باره عقل نظری و عملی و نیز حکمت نظری و عملی، قابل استنباط است. برخی از حکمای اسلامی گرچه در تعریف حکمت نظری اتفاق نظر دارند و آن را علم به حقایق اشیاء آنگونه که هست تعریف نموده اند ولی در اینکه اعتدال در قوه عقل نظری شرط فضیلت است یا نیست، اختلاف نظر دارند. برخی اعتدال را در حکمت نظری فضیلت شمرده اند و برخی افراط در آن را . اما حکمای اسلامی در تعریف عقل عملی و حکمت عملی اختلاف نظر دارند. دست کم دو معنا برای عقل عملی و وظیفه آن بیان شده است. برخی عقل عملی را قوه ادراک حسن و قبح، و حق و باطل در عقاید تعریف نموده اند و بر اساس آن عقل عملی را از جنس علم و دانش عملی تعریف نموده اند و برخی عقل عملی را قوه عملی و تدبیری که دو قوه شهوی و غضبی را تدبیر و اداره می کند، تعریف کرده اند در نتیجه حکمت عملی نه از جنس علم و دانش ، بلکه از جنس خلق و فعل دانسته اند.
بررسی آراء تفسیری آلوسی از نگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
مجید ساورعلیایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی در نگارش تفسیر المیزان از منابع فراوانی بهره برده است که یکی از این منابع تفسیر روح-المعانی آلوسی است؛ اما علامه تنها به ذکر آراء آلوسی بسنده نکرده، بلکه در بسیاری از موارد به نقد و تحلیل اندیشه‌های او هم پرداخته است.نگارنده در این پژوهش کوشیده است تا ضمن بیان دیدگاه‌های تفسیری آلوسی که تفسیر المیزان متعرض آن گردیده است، در حد امکان با ذکر آرای دیگر مفسران و تحلیل و بررسی آن‌ها، درباره دیدگاه آلوسی داوری کند و در ادامه ضمن اشاره به نظر علامه، به مبانی ایشان در رد یا پذیرش اندیشه‌های آلوسی اشاره نماید.پژوهش حاضر این نتیجه را به دست می‌دهد که مهمترین معیار علامه در رد یا پذیرش کلام آلوسی، استفاده از روش تفسیری «قرآن به قرآن» بوده و در کنار آن می‌توان به مبانی کلامی، فقهی، استفاده از دانش حدیث، براهین عقلی و مبانی فلسفی، سیاق آیات، قواعد نحوی و تاریخ نزول آیات، اشاره کرد.
صادر نخستین از منظر فلاسفه با تکیه بر آراء امام خمینی (ره)
نویسنده:
مرضیه رمضانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در مساله صادر نخست، سخن از چیستی و هستی امری است که به عنوان نخستین فعل الهی و حلقه اتصال میان کثرات با مبدأ هستی، ایفای نقش می‌کند. تحقیق حاضر در راستای کاوش از این مطلب در دو نظام فلسفی و عرفانی، در چهار بخش تنظیم شده است.بخش اول: با عنوان «کلیات» شامل مباحث مقدماتی، مفهوم‌شناسی و گذری مختصر بر حیات علمی امام خمینی(ره) است؛ بخش دوم: با عنوان «صادر نخستین در هستی شناسی فلسفی» از سه فصل تشکیل می‌شود. در فصل اول به تفسیر نظام وحدت و کثرت و در فصل دوم، به اصل علت و معلول پرداخته می‌شود. این دو فصل از مقدمات مهمی هستند که در تقریر قاعده «الواحد لایصدر عندالاالواحد» که متولّی بحث از صادر نخست در نظام فلسفی است نقش اساسی ایفا می‌کنند. در این دو فصل نوع وحدت مبدأ هستی، وحدت حقه حقیقی، نوع فاعلیت او، فاعلیتی تام و بی‌نیاز از غیر، نوع جعل حق، جعل بسیط، و اثر چنین فاعلی در نزد متفکران اصالت وجودی، وجود صادر نخست و در نزد متفکران اصالت ماهوی، ماهیت صادر نخست معرفی می‌شود. در فصل سوم با تقریر و اثبات قاعده الواحد، به مصداق صادر نخست در نظام هستی پرداخته می‌شود و نزد حکمای جمهور و صدرالمتألهین در حکمت متعالیه متقدم و هم چنین دیدگاه تعلیمی امام خمینی(ره) عقل اول به عنوان أحق موجودات به مقام صادر نخست شناخته می‌شود.بخش سوم: با عنوان «صادر نخست در هستی‌شناسی عرفانی» به بررسی تفاوت‌های بنیادی هستی شناختی عرفانی با فلسفی می‌پردازد. در فصل اول آن، تحت عنوان «مبانی بحث» اصول هستی‌شناسی عرفانی چون نظریه وحدت شخصی وجود به جای تشکیک در وجود، تجلی و ظهور به جای نظریه علت و معلول و مظاهر وجود به جای ممکنات فلسفی تقریر می‌شود با چنین بینشی صادر نخست به ظاهر نخست عرفانی متحول می‌شود.بخش چهارم: با عنوان «دیدگاه جمع فیلسوفان عارف» در فصل اول به تحلیل نظریه جمع متفکرانی چون صدرالمتألهین و امام خمینی می‌پردازد که در جهت توجیه وجیه دو قول فلاسفه و عرفا و جمع بین اقوال آنها در مصداق صادر نخست تلاش می‌کنند. در فصل دوم با استفاده از معنای لغوی کلمه «خلق»، نص صریح اهل معرفت و استشهاد به روایات ثابت می‌کند که ساخت نفس رحمانی بسی والاتر از ساحت عقل اول است.
رابطه دین و اخلاق از دیدگاه آگوستین و غزالی
نویسنده:
الهام عسگریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف رساله حاضر آن است تا نشان دهد در بررسی تطبیقی رابطه دین و اخلاق میان فلسفه ی مسیحی آگوستین و فلسفه ی اسلامی غزالی، با توجه به نقطه تمایز اصلی آنها، آگوستین به عنوان فیلسوفی نو افلاطونی در ملاک تعیین ارزش اخلاقی فعل اختیاری انسان می پندارد که عقل آن را در وصول به سعادت نهایی انسان تشخیص می دهد و از طرفی تحت تاثیر آموزه های مسیحی، باور به گناه فطری و اندیشه ی نجات را اقتباس می کند که خود دلیلی بر اراده انسان است ولی به مسیحیت وفادار مانده و ملاک حسن و قبح را اطاعت از فرامین الاهی دانسته و قائل به حسن و قبح شرعی است و غزالی نیز به عنوان اندیشمندی اشعری مسلک، ملاک حسن و قبح فعل اختیاری انسان را مطابقت آن با فرامین الهی می شمارد و قائل به حسن و قبح شرعی است و از آنجا که جبر گرایی فاتالیستی و باور به خداوند به عنوان حقیقت محض مهمترین مبانی وجود شناختی تفکر اخلاقی این دو اندیشمند است، می توان در مورد آنها به نتیجه یکسان رسید و هر دو فیلسوف را از زمره ی قائلین حسن و قبح شرعی به شمار آورد.
انسان کامل در حکمت متعالیه و عرفان ابن عربی و امام خمینی (ره)
نویسنده:
نرگس موحدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع انسان کامل از جمله مباحث ریشه‌دار عرفانی و از جهتی فلسفی است. که در طول تاریخ مطمح نظر اندیشمندان در عرصه‌های عرفانی و فلسفی بوده است. ابن عربی در عرفان نظری علاوه بر مسله توحید، موضوع انسان کامل را مورد توجه قرار داده است و ویژگی‌ها و ضرورت او در نظام هستی را در بخش عظیمی از کتاب‌های فصوص و فتوحات ذکر می‌کند. ابن عربی انسان کامل را آیینه تمام نما‌ی حق و الگو و معیاری برای افراد انسانی می‌داند که حق تعالی آن گاه که اراده‌ی شهود ذات خویش را نمود با تمامی اسماء و صفات در انسان کامل تجلی کرد. این جامعیت اسمائی او را شایسته خلیفه اللهی می‌نماید. از مجرای انسان کامل سایر موجودات فیض الهی را دریافت کرده و وجود و بقاء می‌یابند. مصداق ولی کامل و ولایت او در نظام تکوین و تشریع یکی از مسائل متشتت در نوشته‌های عرفانی محسوب می‌شود که شارحان زیادی سعی در حل این مسئله داشته‌اند. حضرت امام خمینی اگر چه مبانی بحث خویش را عرفان ابن عربی قرار داده‌اند؛ اما به عنوان یک عارف شیعی مباحث انسان کامل را با صبغه معارف تشیع عرضه نموده‌اند. در فلسفه نیز مسائل انسان کامل با نگاه فلسفی تبیین می‌گردد و مراحل وجود یافتن و رشد عقلانی انسان تا رسیدن به بالاترین مرتبه که همان عقل فعال است؛ توضیح داده‌ می‌شود. یکی از فرضیه‌های قابل پیش بینی این است که نگاه عرفانی با دیدگاه حکمت متعالیه بسیار نزدیک باشد. زیرا حکمت متعالیه از مبانی عرفانی بهره فراوان برده است. از جهتی دیگر فلسفه نگاهی عقلانی به انسان دارد و او را در نشأت متفاوتی قرار می‌دهد.روش تحقیق: روش این تحقیق توصیفی تحلیلی می‌باشد.
بررسی تطبیقی جایگاه عقل فعال در نظام فلسفی ارسطو (با تکیه بر تفسیر اسکندر افرودیسی) و ابن سینا
نویسنده:
محمدرضا توکلی بنیزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در نظریه شناخت خود قائل به دو نوع عقل شد؛ یکی عقل منفعل و دیگری عقل فعال. مفسران ارسطو درباره جایگاه عقل فعال نظریات متفاوتی ارائه کردند؛ عده‌ای همچون اسکندر افرودیسی و پس از او فیلسوفان اسلامی عقل فعال را بیرون نفس قرار دادند. اسکندر افرودیسی آن را با خدا یکی دانست و فیلسوفان اسلامی آن را در سلسله عقول و به‌عنوان عقل دهم به‌حساب آوردند. عده‌ای دیگر همچون یوحنای نحوی آن را درون نفس تفسیر کردند. هر گروه با استناد به بخشی از متون ارسطو و صفاتی که او به این دو نوع عقل نسبت می‌دهند به چنین تفاسیری دست زده‌اند. در مورد فیلسوفان اسلامی که در این رأی متأثر از اسکندر افرودیسی بوده‌اند نیز همین نظر صادق است. علاوه بر این، تفکر آن‌ها در فضای دینی تأثیری دوچندان در طرح این نظر داشته است.
  • تعداد رکورد ها : 569