جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 862
ارزیابی برهان حدوث در اثبات وجود خدا
نویسنده:
پدیدآور: مهدی مهری سلامی ؛ استاد راهنما: علیرضا کهنسال ؛ استاد مشاور: سیدمرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
از جمله دلایل وجود خداوند، برهان حدوث است که راه اختصاصی متکلّمان در میان همه مذاهب کلام اسلامی برشمرده شده است. این برهان دارای یک تقریر معیار است: عالم حادث زمانی است، و هر حادث زمانی به محدِث محتاج است، پس عالم به محدِث محتاج است. در تبیین این دو مقدّمه تقاریر مختلفی وجود دارد. اساس استدلال متکلّمانه در دلیل جهان‌شناختی کلامی ایده حدوث زمانی عالم و احتیاج آن به محدِثی قدیم زمانی است. امّا با بررسی مباحث مطرح از سوی متکلّمان، هیچ‌یک از دو مقدّمه‌ و مفروضات اساسی او ، از جمله حدوث زمانی عالم اثبات نمی‌شود. فلاسفه و حکما اصل ایده زمانی عالم را با مشکل مواجه، و دلیل متکلّمان را قاصر از این می‌دانند که برای عالم موجودی از هر جهت بی‌نیاز از علّت اثبات کند. روایات نیز از مطلق حدوث سخن می گویند که قابل تفسیر به حدوث ذاتی است .برهان وحوب وامکان بر حدوث ذاتی مبتنی هستند و برهان حدوث نیز می تواند به برهان امکان باز گردد. دلیل ورود اشکالات متعدد بر دلیل حدوث نیز غفلت متکلمان از معنای امکان بوده است .
برهان نظم و تکلیف مضاعف متکلم در قبال آن
نویسنده:
عبدالرحیم سلیمانی
نوع منبع :
نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در میان براهین متعددی که برای اثبات وجود خدا شده است، برهان نظم از جهاتی ویژه است. از یک‌سو اکثریت قاطع دینداران به همین برهان استناد می‌کنند و از سوی دیگر متون دینی، به‌ویژه متون اسلامی، مکرر این برهان را مطرح و مردم را به توجه به آن دعوت کرده‌اند. پس متکلم نمی‌تواند با این برهان مانند دیگر برهان‌ها برخورد کند. او می‌تواند از کنار هر برهانی بگذرد و آن را نپذیرد؛ اما اگر برهان نظم را نپذیرد، اولاً باید جایگزینی برای توده‌های مردم پیدا کند و ثانیاً باید از متون دینی دفاع کند که چرا یک برهان مخدوش را ارائه کرده و در واقع مردم را فریب داده‌اند. نکته عجیب این است که در حالی که در متون مقدس اسلامی بسیار بیشتر از متون مسیحی به این برهان توجه شده، عالمان و الاهیدانان مسیحی بیش از عالمان مسلمان به این برهان توجه کرده، از آن دفاع کرده‌اند.
برهان وجوب و امکان در آثار ابن سینا، ابن رشد و توماس آکویینی
نویسنده:
محمد مهدی اعتصامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن رشد را عقیده بر آن است که ابن سینا در برهان وجوب و امکان تحت تاثیر متکلمین بوده و بر مشرب آنان مشی کرده و برهانی اقناعی آورده است. بخصوص که از مفهوم واجب الوجوب بالغیر که معنای محصلی ندارد در تقریر این برهان استفاده کرده است. نویسند مقاله ضمن تقریر استدلال های این دو فیلسوف چنین نتیجه گرفته که تقریر ابن رشد نه تنها مبتنی بر وجوب و امکان نیست بلکه به بیان متکلمین در برهان حدوث نزدیک می شود زیرا منظور از ممکن نزد وی موجودی است که عدم بر وی تقدم زمانی دارد. علاوه بر این ابن رشد نتوانسته مفهوم وجوب بالغیر را آن گونه که ابن سینا مراد کرده در یابد. توماس آکویینی نیز گرچه برهان وجوب و امکان خود را مدیون ابن سینا و در اعتبارات ماهیت از ایشان پیروی کرده است در تبیین برهان وجوب و امکان به طریق ابن رشد نزدیک شده و ممکن الوجود را مشابه حادث زمانی فرض کرده است.
صفحات :
از صفحه 213 تا 236
برهان قوه و فعل از منظر فلسفه مشاء
نویسنده:
بهزاد پروازمنش ، حسین غفاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در طول تاریخ مکتوب فلسفه، دیدگاه‌های گوناگونی پیرامون حرکت پدید آمده است. در این میان تنها نظریه «قوه» ارسطو بود که بیش از همه مقبول فیلسوفان پس از وی به ویژه فیلسوفان مسلمان واقع شد. او هیولا را جوهری سراسر قوه می‌دانست که با انضمام به صورت جسمیه، جسم را تشکیل می‌دهد و پذیرای تحولات آن می‌شود. فیلسوفان اسلامی به ویژه ابن سینا ضمن پذیرش این مطلب، براهین متعددی بر آن اقامه کردند و از آن هنگام، این براهین مورد بازبینی فیلسوفان بوده و گاه ـ به ویژه در دوره معاصرـ نزد برخی اندیشه‌ورزان چنان با دیده انکار نگریسته شده که به امری کاملاً ذهنی فروکاهیده است. با توجه به نقش مهم این اندیشه در تبیین دگرگونی‌های جهان هستی و اینکه یکی از مهم‌ترین این براهین، برهان «قوه و فعل» است، این پژوهش هم می‌کوشد نشان دهد بیشتر نقدهای وارد بر این برهان، مبنایی است و این برهان از انسجام بالایی در فلسفه مشاء برخوردار است و هم تلاش می‌کند ظرفیت آن را برای پذیرش ویراستی صدرایی بسنجد. اهمیت این موضوع در تقویت جایگاه نظام مادر فلسفه اسلامی یعنی فلسفه مشاء در یکی از مهم‌ترین آموزه‌های فلسفی، یعنی «قوه و فعل» است که خود زمینه‌ساز تبیین دقیق‌تر آموزه سترگ حرکت جوهری و تعیین قلمرو آن است.
صفحات :
از صفحه 41 تا 62
برهان هدایت در سنت اسلامی با تأکید بر نظر استاد مطهری
نویسنده:
ارجمند امید، رضا اکبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انجام بررسی‌های تاریخی در منابع روایی، تفسیری و کلامی نشان می‌دهد مایه‌های اصلی برهان هدایت، در نهج‌البلاغه، روایت مشهور به توحید مفضل و برخی روایات، قابل پیگیری است. تا دوره معاصر فقط فخر رازی در التفسیر الکبیر به این برهان تصریح داشته و آن را برهانی مستقل در اثبات وجود خداوند دانسته است. در دوره معاصر کسی به اندازه مطهری به این برهان توجه نداشته است. شهید مطهری با ذکر مثال‌های متعدد و اشاره به اصولی چون انطباق با محیط و ترمیم ساختار معتقد است علاوه بر نظم موجود در ساختار موجودات، هدایت‌های مرموز و عملکردهای مبتکرانه در موجودات زنده وجود دارد که ناشی از ساختار مادی و مغزی نیست. استناد وی به قاعده «معطی شیء نمی‌تواند فاقد آن باشد» است و نتیجه می‌گیرد که حیات از جانب موجودِ دارای حیات ماورائی به موجودات مادی داده شده است. به صورت کلی می‌توانیم بگوییم برهان هدایت، تقریری بدیع است که در طیف براهین غایت‌شناختی قرار می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 37 تا 66
درسگفتار براهین اثبات وجود خدا
مدرس:
مصطفی ملکیان
نوع منبع :
درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مدخل ورود به مباحث استدلالی در باب گزاره های دینی سخن رسید به نقطه مشترک بین نظریه دورکیم و فروید وفروم ویونگ. گفتیم که ما وقتی به دنبال انگیزه های روانی و اجتماعی اعتقاد به وجود یک شیئ می رویم که وجود آن چیز قابل اثبات عقلانی نباشد. آیا واقعا اعتقادات دینی را نمی توان عقلانی کرد ؟ عمده ترین و مهمترین اصل اعتقادی، قضیه «خدا وجود دارد» می باشد. بحث دوم: اثبات وجود خدا از اینجا وارد بحث دیگری بنام اثبات وجود خدا می شویم. اقوال درباره ی وجود خدا درباره وجود خدا فیلسوفان دین به سه دسته تقسیم می شوند : ۱-وجود خدا اثبات شده است. ۲-وجود خدا اثبات نشده است. ۳-وجود خدا اثبات نشدنی است. سخن درباره قضیه «خدا وجود ندارد» نیست بلکه «خدا وجود دارد» محل کلام است. طریق استدلال بر هریک از اقوال سه گانه قول اول: بیان حداقل یک دلیل بر وجود خدا اجمالا، اگر کسی قائل شود به قول اول، این شخص باید لااقل یک دلیل عقلانی عرضه کند که نه به لحاظ منطق صوری و نه منطق مادی اشکال نداشته باشد. قول دوم: خدشه در تمام استدلالات بر وجود خدا و اما قائل به قول دوم باید تمام استدلالات بر وجود خدا از ناحیه ادیان و فیلسوفان را خدشه کند. و اما قائل به قول سوم باید راه دیگری را طی کند. قول سوم: کسانی که می گویند وجود خدا قابل اثبات نیست دو راه طی کرده اند : طریق اول: محدودیت قوای ادراکی ما چگونه عقلی که محدود است می تواند احاطه علمی پیدا کند بر خدایی که علی الفرض نا محدود است. تا وقتی که عقل بشر محدود است و خدا نا محدود فرض می شود، وجود خدا ثابت نشدنی است. این راه در فرهنگ بشری بسیار سابقه دار است. کما اینکه بعضی از عرفا چنین سخنی گفته اند. طریق دوم: متنافی الاجزا (Paradoxical) بودن مفهوم خدا مفهوم متنافی الاجزاء، مفهومی است که در دل خودش بعضی از اجزاء با یکدیگر تناقض دارند. مثل مفهوم یخ مایع. باید توجه کرد که اثبات وجود یک چیز یعنی اثبات مصداق داشتن یک مفهوم. بنابراین راه اثبات وجود یخ مایع بسته است. چون یخ آن است که جامد باشد و مایع آن است که جامد نباشد. پس وجود چیزی را باید ثابت کنیم که، هم جامد است و هم جامد نیست. و این مستلزم تحقق تناقض است. این راه دوم سابقه چندانی ندارد. طرفداران طریق دوم: بعضی از فیلسوفان در باب خدا چنین ادعایی دارند. اینها می گویند خدای ادیان و مذاهب ویژگیهایی دارد. مثلاً عالم مطلق است، قادر مطلق است، خیر خواه علی الاطلاق است. یا مفاهیم دیگری که در متون مقدس نیامده است. ولی متدینان به آن معتقد هستند. مثلا خدا واجب الوجود است، لایتناهی است و بدون زمان و مکان است. بعضی گفته اند که علم مطلق متنافی الاجزاء است و بعضی قدرت مطلق را و به همین ترتیب. از میان شش صفت مذکور، بیشتر از همه روی قدرت مطلق اشکال شده است. برخی لوازم منطقی قول سوم ۱-عدم تلازم میان قول به عدم اثبات یا عدم توانایی اثبات خدا با قول به عدم وجود خداوند نکته : اگر کسی قائل شد وجود خدا اثبات نشده است و یا اثبات نشدنی است، معنایش این نیست که خدا وجود ندارد. بلکه بسیارند کسانی که می گویند خدا وجود دارد، ولی وجود خدا تاکنون اثبات نشده است و یا اثبات نخواهد شد. پس ملازمه ای بین این دو معنا نیست. ممکن است کسی از راه فطرت و دل یا … به وجود خدا قائل شود ولی آن را عقلاً اثبات نشده بداند. مثلا کیرکگور فیلسوف و عارف بزرگ مسیحی می گوید وجود خدا عقلاً ثابت نشده است. ۲-تلازم میان قول به متنافی الاجزاء بودن خداوند و نفی خداوند بله، اگر کسی بگوید وجود خدا اثبات نا شدنی است، چرا که خدا مفهومی است متنافی الاجزاء، در این صورت بین این سخن و انکار وجود خدا ملازمه می باشد. این سه قول، هر کدام قائلین متعددی دارد. قبل از پرداختن به اقوال، ذکر چند مقدمه لازم است. بحثی منطقی و معرفت شناسانه در مدخل مباحث استدلالی در باب وجود خداوند راه های اثبات یک قضیه مقدمه اول : « xوجود دارد» این قضیه چه وقت اثبات می شود ؟ راه اول: محسوس بودن متعلق گزاره(x) راه اول برای اثبات این قضیه این است که بگویم : « xمحسوس من است» در این صورت می توانم بگویم که : «x وجود دارد» «چون اگر معدوم باشد، قابل حس نیست. حس و محسوس در اینجا به معنای اعم از حس ظاهر و باطن است. محسوس به حس ظاهر مثل رنگها، بوها، طعم ها، و محسوس به حس باطن مثل : خشم، امید، محبت، حسد و …» منکر این راه فقط شکاکان افراطی هستند که ما فعلا از رای آنان صرف نظر می کنیم. اما آیا راه دومی هم وجود دارد یا نه ؟ اگر راه دیگری در کار نباشد، ما باید اولاً دست از قول به وجود جواهر برداریم. یعنی جوهری بنام صندلی، در، دیوار، گربه، انسان و … وجود ندارد. ماده و صورت و جسم و عقل و حتی احتمالا نفس وجود ندارد، اعراض نسبی هم وجود ندارند. اعراض نفس یعنی کم و کیف هم محدود می شوند. راه دوم راه دوم را به دو تعبیر بیان می کنیم : طریق اول: لااقل یکی از آثار و خواص Xمحسوس باشد. اول اینکه – لااقل یکی از آثار و خواص Xمحسوس من باشد. طبق راه اول می گویم Aوجود دارد چون محسوس من است. و چون Aاثر و خاصیت Xاست، پس Xهم وجود دارد. طریق دوم: امری که در ارتباط با xاست، محسوس باشد. تعبیر دوم اینکه : گاهی چیزی محسوس من واقع می شود، لذا می گوییم وجود دارد، و بعد می بینیم وجود او قابل توجیه نیست، مگر اینکه به وجود شیئی دیگر قائل شوم، پس به وجود شیئی دیگر هم قائل می شوم. مثال : فرض کنید که شما دفعتا در بیابانی لم یزرع و خالی فرود آیید. بعد از قدم زدن ناگهان کاسه آش داغی در وسط بیان ببینید. فرض می کنیم محسوس شما وجود کاسه آش است. اما قول به وجود کاسه آش متوقف است بر اینکه قائل شوید در این حوالی، انسانی وجود دارد، آن شخص آشپزی بلد است، آب داشته است،نمک داشته است، نخود و لوبیا داشته است، نیازی به پختن آش داشته است. وسیله پختن داشته است، این ظرف تا چند دقیقه قبل روی آتش بوده است و … اما هیچکدام از این امور محسوس شما نبوده است، اما شما از راه دوم قائل به این امور می شوید. در اینجا امری محسوس است که جز با فرض وجود Z,Y,Xوجود او قابل توجیه نیست. حال آیا راه سومی هم وجود دارد یا نه ؟ خیر. تیغ اکام و نفی راه سوم یکی از فلاسفه و اسقف های قرون وسطای مسیحی در اینجا کلامی دارد. ویلیام اهل اکام یکی از شهرهای اروپا می گوید : اگر انسان ادعای وجود Xرا کند و بعد نه خود او و نه اثری از او را حس نکرده باشد، این شخص از دایره انسانیت خارج است. ما راه سومی برای قائل شدن به وجود Xنداریم. اگر کسی این حرف را منکر شود، باید هرامر لاطائلی را قبول کند. مثلا باید بپذیرد که اسب دو سر و شش دم وجود دارد. فلان و بهمان چیز هم وجود دارد. یعنی وجود هر شیئی دیگری در بیابانها زیر هر بوته ای، غولی خوابیده است. در حمام ها و انباری ها جن وجود دارد. در بیابنها آدم ربا وجود دارد. در دریاها نسناس وجود دارد و … اما اگر کسی این قاعده دو لبه را بکار برد، جهان خلوت و سترده می شود. لذا به این قاعده دو لبه، تیغ اکام یا استره اکام می گویند. تفاوت عارفان و فیلسوفان در قول به وجود خداوند تنها گروهی که از راه اول، می گویند خدا وجود دارد، عرفا هستند. آنان می گویند که با علم حضوری و حس باطنی خدا را می یابند. اما غیر عرفا از راه دوم قائل به وجود خدا می شوند. یا از راه حرکت و یا نظم و یا امر و نهی اخلاقی که مثبت آمر و ناهی است است و یا …
خدای حاضر و پیوسته در آفرینش در نگاه قرآن و برهان
نویسنده:
محمدباقر سعیدی روشن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زمینه. مسئله نیازمندی پیوسته جهان به خدا، و ضرورت حضور فاعلی و نقش خدا در کار عالم پس از آفرینش، از جمله مسائل اساسی الهیات در شمار است. هدف. این پژوهش تلاش می‌کند مسئله یادشده را در پرتو آیات قرآن و تحلیل عقلی حکمی بررسی نماید. روش. روش انجام این پژوهش کاربرد تحلیل عقلی، تفسیر و تحلیل گفتمانی توصیفات قرآن از نقش و حضور فاعلی خدا در جهان و نیاز دائمی جهان به خداست. یافته‌ها. بر اساس توصیف قرآن از رابطه خدا با جهان، همسو با تحلیل عقلی حکیمان مسلمان از امکان ذاتی و فقر وجودی ممکنات، جهان هستی نه یک حدوث تاریخی، بلکه عالمی سراپا نیاز و پیوسته در حال حدوث و متکی بر خدای قیوم است. نتیجه. خدای قرآن هماره در متن جهان حضور فاعلی دارد و عالم هستی و تک‌تک پدیده‌های آن، دائم در حال حدوث و تکوّن جدید و پیوسته نیازمند به خدای هستی‌بخش‌اند.
صفحات :
از صفحه 3 تا 26
  • تعداد رکورد ها : 862