جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 302
جایگاه انسان در نظام هستی از دیدگاه ابن تیمیه و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه علمی ؛ استاد راهنما: مهدی فرمانیان ؛ استاد مشاور: محمد رضا مصطفی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله جایگاه انسان در نظام هستی ‌، از محورهای اساسی تفکر بشر می‌‌باشد و واضح است که نوع نگاه به این مساله ‌، شکل‌دهنده رفتارهای آدمی ‌خواهد بود . با توجه به گسترش تفکر سلفی‌گری در عصر حاضر و تقابل آن با تفکر شیعی‌، بررسی تفاوت این دو دیدگاه در نوع نگاه به جایگاه انسان در عالم هستی لازم به نظر می‌رسد‌. لذا رساله حاضر بر آن است تا به شیوه توصیفی ـ تحلیلی با بررسی دیدگاه ابن‌تیمیه به عنوان یکی از شاخص‌ترین چهره‌های سلفیه و آیت الله جوادی آملی که از مطرح‌ترین نظریه‌پردازان شیعی در بحث انسان‌شناسی می‌باشد‌، به این مهم دست یابد‌. آیت الله جوادی و ابن‌تیمیه هر دو انسان را متشکل از روح و جسم می‌دانند با این تفاوت که آیت الله جوادی جسم را مربوط به عالم ماده و روح را از عالم مجردات می‌داند اما ابن‌تیمیه روح و جسم را در قالب جهان مادی تعریف می‌نماید‌. آیت الله جوادی با مدد جستن از عقل و وحی‌، انسان را به صورت بالقوه مظهر وجود خداوند می‌داند که در راستای عمل به شریعت، این مظهریت شکوفا خواهد شد‌، به گونه‌ای که در مقام انسان کامل،‌ تمام حقایق عالم وجود به فعلیت خواهد رسید‌. اما ابن‌تیمیه با توجه به این که عقل را به عنوان منبع معرفتی مستقل نمی‌پذیرد و علاوه بر این در مراجعه به متون دینی نیز به ظاهر آن‌ها اکتفا می‌کند‌، انسان را موجودی محدود‌، مادی و کاملا زمینی تعریف نموده که قدرت هیچ‌گونه دخل و تصرفی را در عالم هستی ندارد‌.بنا به وجود تفاوت‌های اساسی در دو دیدگاه مطرح شده نسبت به نگاهی که به انسان دارند ، شاهد رفتارهای متفاوت آنها در برخورد با نوع انسان می‌باشیم . به عنوان مثال از آنجا که واژگانی همچون ارزش و کرامت نوع انسانی، در منظومه فکری ابن‌تیمیه معنای دقیقی ندارد لذا مشاهده می کنیم که وی به شدت بر رفتارهایی همچون توسل به اولیای الهی، زیارت اهل قبور، شفاعت و... می‌تازد. حال آنکه در نگاه شیعه نوع انسان به صورت بالقوه در جایگاهی فوق سایر موجودات قرار دارد و مباحثی چون خلافت الهی، انسان کامل و ولایت تکوینی در همین راستا مطرح می گردد.‌واژگان کلیدی ‌: انسان شناسی، جایگاه انسان‌‌، انسان کامل، جوادی آملی‌، ابن تیمیه
تفاوت‌های هستی شناختی زن و مرد و رابطه آن با غایت خلقت انسان با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی، استاد مطهری و آیت الله عبدالله جوادی آملی
نویسنده:
پدیدآور: میرمحمد موسوی ؛ استاد راهنما: محسن ایزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
یکی از موضوعات چالش بر انگیز اعصار مختلف، بررسی تفاوت ها و تشابهات زن و مرد بوده است. زن و مرد از نظر انسانی و ارزشگذاری باهم مشترکند و همچنین در هدف غایی آفرینش و نیازهای غریزی و جنسی یکسان هستندولی در عین حال از نظر تکوینی در فیزیولوژی و جسم ، ادراکات عقلی و در عواطف و احساسات باهم متفاوتند«تفاوت‌های هستی شناختی تکوینی زن و مرد و رابطه آن با غایت خلقت انسان» یکی از مباحث مطرح شده در این باب است که پژوهش پیش رو در صدد است تا ضمن بررسی جایگاه و ضرورت‌های بحث از تفاوت‌های هستی شناختی مرد و زن، به این سؤال پاسخ دهد که آیا تفاوت‌های هستی شناختی قابل توجهی بین مرد و زن وجود دارد و اگر وجود دارد آیا این تفاوت‌ها در راستای غایت خلقت انسان است یا خیر؟ به اعتقاد علامه طباطبایی ،بین زن و مرد از جهت انسانیت و بعد روحی تفاوتی نیست اما از جهت بعد جسمانی و ویژگی های آن بین آندو تفاوت هایی وجود دارد.در اندیشه استاد مطهری نیز، از نظر اسلام زن و مرد هر دو انسان‌اند و از حقوق انسانی متساوی بهره‌مندند. ولی از جهات زیادی مشابه یکدیگر نیستند، جهان برای آنها یک جور نیست، خلقت و طبیعت ،آنها را یکنواخت نخواسته است همچنین طبق نظر استاد جوادی آملی تفاوت‌هایی که بین زن و مرد وجود دارد طبیعی و لازمه آفرینش انسان است.این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته وبرای نیل به مقصوددر تدوین آن علاوه بر مباحث فلسفی- کلامی از آیات و روایات و نیز کتب تفسیری نیز استفاده شده است.
بررسی تحلیلی نقش هستی شناسانه و معرفت شناسانه عالم ملکوت در عالم انسانی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: سید علیرضا دانا ؛ استاد راهنما: محسن جوادی ؛ استاد مشاور: علی اله‌بداشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تأثیر هستی شناسانه و معرفت شناسانه عالم ملکوت بر عالم انسانی از مسائل بنیادین مشترک حوزه‌ی فلسفه و عرفان اسلامی بشمار می‌رود که تبیین‌های متفاوتی از روابط سه‌گانه وجودی بین آن‌ها از حیث وحدت یا کثرت از فضای عرفانی به قلمرو حکمت ارائه شده‌است. نظام صدرایی نیز از طریق رد کثرت تباینی وجود و برهانی نمودن مدعای عارفان، ابتدا به تبیین وحدت تشکیکی وجود در تبیین معرفت شناسانه عوالم مختلف گام برداشته و در ادامه، از نظریه‌ی وحدت شخصی وجود دفاع و آن را بعنوان نظر نهایی خود برگزیده است. مسئله مورد نظر پژوهش این است که در نظام صدرایی اولاً؛ نقش هستی شناسانه عالم ملکوت در عالم انسانی چگونه است. ثانیاً؛ نقش معرفت شناسانه عالم ملکوت بر جهان اندیشه انسان به چه نحوی می‌باشد و ثالثاً؛ تأثیر هستی شناسانه و معرفت شناسانه عالم ملکوت بر عالم انسانی چگونه است. این تحقیق به شیوه تحلیلی- برهانی و بعضاً با رویکرد تطبیقی انجام گرفته است. دستاوردهای تحقیق حکایتگر ابتکار ملاصدرا است در اینکه تـوانسته بـه وسیله دو قاعده اصیل حکمت متعالیه، (یعنی اصل حرکت جوهری و قاعده‌ اتحاد‌ عالم و معلوم)، بطور مستدل به اثبات مدعای یاد شده بپردازد و دوگانگی‌ بین‌ انسان و عالم را که در‌ بیشتر‌ نظام‌‌های فلسفی مطرح است، از میان بردارد و اساساً فرض تـحقق معرفت را با ابتناء بر اتحاد عالم (انـسان) و مـعلوم (عالـم) در پرتو ارتباط با عقل فعال تبیین نماید.
هستی­ شناسی و معرفت­ شناسی عقل در نگره تفکیکی
نویسنده:
حمیدرضا شاکرین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شناخت عقل و خرد از جمله مباحث بسیار اساسی در فلسفه، معرفت­شناسی و روش­شناسی است. هستی‎شناسی عقل که در فلسفه بررسی می­شود، منزلت معرفت‎شناختی عقل را تعیین می‎کند و معرفت‌شناسی نیز بنیادهای روش­شناختی علوم و معارف را پی ­می­ریزد؛ از این رو هستی­شناسی و معرفت­شناسی عقل اهمیت درخور توجهی دارد. این مسئله در نگره تفکیکی نیز جایگاه برجسته­ای یافته، در صدر مسائل آن قرار دارد. با توجه به نقشی که این رویکرد می‎تواند در حوزه معارف دینی ایفا و جهت‎گیری‎های خاصی را دنبال کند، لازم می­نماید عقل‏شناسی آن در بوته سنجش قرار گیرد. مقاله حاضر در پی آن است این مسئله را رصد و نتایجش را روشن کند. روش تحقیق در این بحث اسنادی و تحلیلی است و ماحصل آن این است که نگره عقل‏شناختی تفکیکی تهی از هر گونه پشتوانه عقلی و نقلی است و درنهایت به ندانم­گویی و بن­بست معرفت می­انجامد.
صفحات :
از صفحه 31 تا 50
پیشینه اشراقی حکمت صدرایی در باب عوالم هستی (عالم مُثُل، عالم مثال، نفس) (با تکیه بر آراء سهروردی)
نویسنده:
پدیدآور: محبوبه وحدتی‌پور؛ استاد راهنما: علیرضا کهنسال ؛ استاد مشاور: سیدمرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
حکمت متعالیه به مثابه توانا‌ترین مشرب فلسفه اسلامی، افزون بر نوآوری‌های صدرا، ریشه در مکاتب فلسفی پیشین دارد. در این باب نقش سهروردی و حکمت اشراق قابل انکار نیست. تأکید شیخ اشراق بر شهود و ابتنای نظامی از نور و تبیین عقول عرضی افزون بر عقول طولی در نظام فیض، صدرالمتألهین را به نشاندن وجود به جای نور و جایگزینی احکام آن‌ها و پذیرش تشکیک در مراتب هستی رهنمون بوده است. سهروردی پیشاهنگ حکیمان مسلمان در مُثُل افلاطونی است. تفسیر شیخ اشراق از مُثُل مورد پذیرش صدرا قرار گرفته، هر چند آن را با مبانی خویش سازگار نموده است. درافکندن نقش خیال و توان این طرح در گشودن دشواری‌های ادراک خیالی، وحی و معاد، در شمار تأثیراتی است که سهروردی در حکمت متعالیه داشته است. اعتقاد سهروردی به عالم مثال منفصل و مشاهده موجودات مثالی این عالم در ادراک خیالی، طرح رابطه مظهریت میان قوه خیال و صُور معلّقه موجود در این عالم گرچه با دیدگاه صدرا مبنی بر انشای صُور حسی و خیالی توسط نفس و طرح رابطه صدوری صُور، متفاوت است، لیکن منشأ نظریه صدرا در باب ارتباط نفس آدمی با عقل فعال است. نقش مؤثر سهروردی در به‌کار‌گیری آموزه علم حضوری و افزودن گستره‌ی آن از علم حضوری واجب‌الوجود، عقول و نفس به ذات خود، به علم حضوری انسان به قوای خود، علم حضوری انسان به حالات و انفعالات نفسانی، علم حضوری به صُور ذهنی از جمله مواردی است که مورد پذیرش صدرا نیز قرار گرفته است. دیدگاه ویژه شیخ اشراق در باب علم حضوری به اشیای مادی و عالم محسوس نیز موافق با رأی ارجح صدرا در این باب است. در این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی ضمن مقایسه و تقریب آراء دو فیلسوف، تلاش شده میزان تأثیر‌پذیری صدرا از حکمت اشراق مورد بررسی قرار گیرد.
صدور و بسط هستی از عقل تا عاقل: بررسی دیدگاه صدرالدین شیرازی
نویسنده:
مریم السادات موسوی ، محمد مهدی مشکاتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فیض مقدس (عالم عین) که در دو قوس نزولی و صعودی گسترده است، از عقل آغاز می‌شود و در نقطه عطف دو قوس، به هیولا می‌رسد. آنگاه قوس صعودی آغاز، و به عاقل منتهی می‌شود. انسان، محور این گستره است. او در آغاز، عقل، اما در پایان عاقل است و عقل و عاقل از جهتی عین هم و از جهتی دیگر غیر هم‌اند. به این معنا که عقل فقط مرتبه‌ای از انسان کامل است، اما عاقل همان انسان کامل و مظهر اسم جامع الله است که بر دو قوس نزولی و صعودی احاطه وجودی دارد. صدرالدین شیرازی چگونگی بسط فیض را تبیین کرده است. در مقاله حاضر می‌کوشیم دقایق سخنان صدرا در این زمینه را بررسی کنیم.
صفحات :
از صفحه 167 تا 183
بررسی هستی شناسی و معرفت شناسی کمال از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه میرزارع نیری ؛ استاد راهنما: محمود صیدی ؛ استاد مشاور: حسن مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله انسان و شناخت حقیقت وجودی و نحوه رسیدن او به کمال از دیر باز یکی از مباحث اصلی در عرفان و فلسفه اسلامی بوده است . در این بین ملاصدرا بیش از دیگران در نظام فلسفی خود تصویر ویژه ای از حقیقت انسان و جایگاه او ارائه نموده است . این نوشتار در صدد است تا مبانی نظری و فلسفی ملاصدرا را در حوزه معرفت شناختی بر مبنای ( اتحاد عاقل و معقول ، عالم ، معلوم ) هستی شناختی بر اساس ( اصالت وجود ، تشکیک وجود ، حرکت جوهری - جسمانیه الحدوث ) مورد استنباط و ارزیابی قرار دهد . پس از تبیین مفاهیم هریک از این اصول به عنوان مهمترین مبانی نظری ملاصدرا مورد ارزیابی قرار گرفته است . در نظام فلسفی ملاصدرا مبانی تربیت انسان در حوزه معرفت شناختی و هستی شناختی می باشد . از دیدگاه او انسان تنها موجود عاقلی است که می تواند به شناخت نفس خود دست بیابد و به سعادت برسد و این امر در پرتو تکامل وجود او می باشد . چرا که طبق نظریه اصالت وجود که از ابتکارات صدرا است هرگاه وجود به تکامل واقعی اش برسد انسان به هدف خلقتش دست یافته است و مطابق حرکت جوهری انسان موجودی مادی است که در اثر حرکت جوهری تکامل می یابد تا به تجرد عقلانی برسد و تمامی این سیر تکامل در وجود رخ می دهد . وجود انسان از دو بعد مادی و معنوی به وجود آمده که حقیقت آن نفس و بدن است که رابطه ای اتحادی با یکدیگر دارند و این نفس به واسطه خلقت جسمانی رو به سوی کمال دارد . در دیدگاه ملاصدرا معرفت نفس کلید همه علوم و مبنای ایمان به آخرت است و کمال انسان نیز در سایه شناخت نظری و عملی محقق می شود . روش‌گردآوری اطلاعات در این پژوهش از نوع اسنادی است که با مراجعه به آثار صدرالمتالهین بر اساس رویکرد کتابخانه ای تلاش شده دیدگاه حکمت متعالیه را درباره کمال انسان به روش توصیفی و تحلیلی تبیین نماید .
تانیث و تناکح در هستی شناسی ابن عربی
نویسنده:
آلی لا عطار ، عبدالرضا مظاهری ، محمدرضا عدلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تناکح اسماء در نظام فکری ابن عربی در کنار تقابل اسماء تعریف شده است که چگونگی فیض هستی از واحد به کثیر را به تصویر می کشد. وی با بیان تناکح به چگونگی کثرت اسماء و بی نهایت بودن جهان هستی پرداخته و راز خلقت را در حرکت حبی که منجر به تناکح می­شود دانسته و اشاره دارد که تناکح ساری در جمیع ذراری صورت می پذیرد. منتها با توجه به گستره بحث و همچنین وضوح بخشی به آن موضوع نوشتار حاضر به جزء نخستین پرداخته و جهت مدخل بحث لازم میداند ابتدا به بیان معنای اسم از دیدگاه حکما و عرفا پرداخت و سپس با توضیح تکثر اسماء از ذات باری به روش سازی ضمیر مخاطب جهت فهم موثر نکاح اسماء و رویش خلقت کثیر از واحد بپردازد. به همین خاطر در این مقاله ابتدا به معانی تناکح در عالم انسانی و اسماء الهی پرداخته شده و رمز و سنبل بودن آن نیز از دیدگاه ابن عربی مورد نظر قرار گرفته است و آنگاه به بحث اسماء الهی و تقابل و تناکح اسماء پرداخته شده و تقسیمات مختلفی که از اسماء و امهات اسماء صورت پذیرفته روشن شده، و این­که حب الهی باعث آفرینش از طریق اسماء شده، مورد بررسی قرار گرفته و فاعل و قابل بودن در امر الهی و نظام طبیعی که علت ایجاد آفرینش و پذیرش این امر الهی از طرف عالم طبیعت مورد بررسی قرار گرفته و به همین دلیل به بحث زوجیت و قابلیت در اسماء و عوالم مختلف و در نهایت عالم انسانی پرداخته شده است.
جایگاه ابلیس در نظام هستی از منظر ملاصدرا و علامه‌ی طباطبائی
نویسنده:
پدیدآور: سیده‌عاطفه کمالی ؛ استاد راهنما: سعید انواری ؛ استاد مشاور: غلامرضا ذکیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
نظریه‌ی جایگاه ابلیس در نظام خلقت تنش‌های فراوانی را در حوزه‌ی اندیشه‌ی اسلامی به وجود آورده از جمله می‌توان به چالش‌های مربوط به رابطه‌ی ابلیس با مسئله‌ی سعادت و شقاوت، جبر و اختیار و ... اشاره کرد. در روزگار حاضر ابلیس به یکی از پر مخاطره‌ترین مسائل در دنیا، خصوصاً مشرق زمین و در میان فلاسفه‌ی دین تبدیل گشته است. که عدم دفاع عقلانی از این مسئله، خسارت جبران ناپذیری را بر آموزه‌های دینی و اسلامی وارد می‌کند. این پژوهش درصدد تبیین جایگاه ابلیس در نظام هستی با محوریت آراء علامه و ملاصدرا است. مسئله‌ی اساسی که دغدغه‌ی اصلی این تحقیق است آن است که اساساً جایگاه ابلیس در نظام هستی و میزان تأثیر وی در کل نظام هستی در حوزه‌ی تکوین و در حوزه‌ی تشریع چگونه است؟ در صورت پاسخ دادن به مسئله‌ی فوق، تبیین مسئله‌ی شر و حدود اختیار و جایگاه انسان در نظام خلقت چگونه توجیه پذیر است؟ براساس حکمت و قرآن عالم هستی دارای نظام احسن است، از این‌رو با توجه به نقایص و شرور فراوان در جهان هستی از جمله شیطان، آیا نظام موجود بهترین نظام است یا نه؟ در این رساله در چهار فصل به بررسی ماهیت ابلیس، جایگاه ابلیس در نظام هستی، رابطه‌ی ابلیس و انسان و سرنوشت ابلیس (معادشناسی) پرداخته‌ایم.در پایان این بررسی‌ها می‌توان گفت که نه تنها وجود ابلیس با نظام احسن سازگاری ندارد بلکه لازمه-ی وجود جهان و به تکامل و سعادت رسیدن انسان همان ابلیس است و عمده اختلافات و چالش‌هایی که نسبت به حضور ابلیس در هستی وجود دارد ناشی از خلط بین دو مبحث بسیار مهم تکوین و تشریع یا به عبارتی دیگر دید وحدت یا کثرت است. که از بعد تکوین و دید وحدت وجود ابلیس سراسر خیر و رحمت است و از بعد تشریع یا دید کثرت به عنوان موجودی شرور که عامل انواع فسق‌ها و فجور می‌شود محسوب می‌شود و عمده بررسی‌های ملاصدرا و علامه در باب این موضوع با جداسازی بین این مباحث می‌باشد
چیستی « شخصیت» و مبانی هستی شناختی و انسان شناختی آن درحکمت متعالیه صدرا
نویسنده:
مرضیه اخلاقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شخصیت که از ریشه ی یونانی «persona» به معنای نقاب و ماسک، أخذ شده است اصطلاحاً اشاره دارد به ویژگی های بیرونی قابل مشاهده ی رفتارهای افراد و میزان تأثیر گذاری و تطابق خواسته ها و انتظارات اجتماعی آنها. اما چون یک مفهوم انتزاعی است تبیین معنای علمی آن نه تنها دشوار است بلکه به دلیل ارائه تعاریف متعدد و مختلفی از سوی روان شناسان که ریشه در جهان بینی و نگرش آنها به ماهیت انسان و شرایط فرهنگی و اجتماعی آنان دارد، تاکنون توفیقی در ارائه ی تعریفی واحد و قابل قبول از سوی نظریه پردازان شخصیت، حاصل نشده است. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است با جستجوی در آثار صدرالمتألهین و با تکیه بر مبانی هستی شناختی و انسان شناختی، هدف، یافتن معنای «شخصیت» است. نتیجه ی حاصل، حکایت از این دارد که همه افراد انسان فطرت واحد اما شخصیت های متفاوتی دارند. طبیعت و فطرت واحد داشتن به معنای مستوی الخلقه بودن آنهاست اما «شخصیت» همان «شاکله وجودی» است که بر مجموعه ای از صفات طبیعی و اکتسابی ویژه ی هر فرد اطلاق می شود که تعیین کننده ی خط مشی او در زندگی است. کمالات اکتسابی که براساس افکار و اعمال حسنه یا سیئه و تحت تاثیر عوامل محیطی و تربیتی و وراثتی، شکل دهنده ی ساختار وجودی انسان می گردد و رفتار وی تابع و هماهنگ با همین شخصیت شکل گرفته ی اوست و همانگونه که بر اساس حرکت جوهری، وجودش دائما در جریان و تحوّل است خویشتن شکل گرفته او نیز همانند رودخانه سیّالی خواهد بود که اگرچه شکل و موجودیت کلی آن ثابت است اما همانند وجودش در سیر استکمالی خود در جریان و تغییر و تحوّل خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 37 تا 53
  • تعداد رکورد ها : 302