جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1782
تبیین و بررسی سازگاری یا ناسازگاری اصالت وجود صدرایی و مسئله ابطال تناسخ ملکی
نویسنده:
محمد نجاتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چالش انگيزترين اقسام تناسخ، تناسخ ملكی است. در اين مقاله بر خلاف مشی قاطبه تأليفـاتی كـه نگاشته شده است؛ از ادله مشهور ابطال تناسخ ملكی صرف نظر شده و با استفاده از اصـول فلـسفه صدرايی به نقد و بررسی اين مفهوم پرداخته شـده اسـت . ايـن بررسـی نـشان مـی دهـد در حـوزه صدرايی سازگاری كاملی بين دوگانه های اصالت وجود و ابطال تناسخ ملكی وجود داشته است؛ به صورتی كه می توان از اين سازگاری به عنوان بهترين دليل در رفع اين چالش استفاده نمود.
صفحات :
از صفحه 115 تا 130
نسبت نفس و معرفت در حکمت صدرایی و تاثیر آن بر معاد شناسی
نویسنده:
حسن پناهی آزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
صدرالمتألّهین در تحلیل نشآت اُخروی نفس، از مبانی و دلایل متعدّد هستی‌شناختی، نفس‌شناختی و معرفت‌شناختی بهره‌برداری کرده است. تحقیق حاضر با استفاده از این مبانی و دلایل، نسبت نفس و معرفت را از منظر صدرالمتألّهین به دست آورده و با استفاده از این نسبت، به تحلیل احوال و نشآت اُخروی (لذّت و ألم اُخروی، تجسم اعمال و خلود) و چگونگی درک حقایق اُخروی برای نفس پرداخته است.نفس، وجودی مجرّد است که به بدن تعلّق تدبیری دارد. معرفت نیز امر وجودیِ مجرّد و طبق قواعد و دلایل موجود در مکتب صدرایی، با نفس تحقّق است. اتّحاد نفس با معرفت‌های حسّی و خیالی، در تحلیل پذیرفته صدرا، مبتنی بر علیّت نفس نسبت به آن مدرَکات است؛ اما در نگاه ممتاز وی، این اتّحاد، مبتنی بر نسبت تشأن میان نفس و مدرَکات نفس است. از سوی دیگر، نفس وجودی زوال‌ناپذیر است؛ بنابراین، مدرَکات، عقائد، نیّات ملکات و درپی آن، اعمال نفس نیز که با آن یگانگی وجودی دارند، فناناپذیر می‌باشند. به بیان منطقی، مدرَکات، نیّات، عقائد، ملکات و اعمال نفس با نفس اتّحاد وجودی دارند؛ نفس حقیقت وجودی زوال‌ناپذیر است؛ در نتیجه مدرَکات، نیّات، عقائد، ملکات و اعمال نفس اموری زوال‌ناپذیرند.علاوه بر این، نفس و معرفت هر دو از اقسام وجودند و هر آنچه از اقسام وجود باشد، داری احکام و ویژگی‌های وجود، ازجمله تشکیک و ذومراتب بودن، نیز خواهد بود؛ بنابراین، نفس و معرفت دارای مراتب وجود هستند؛ یعنی همچنان که وجود دارای مراتب طبیعت، مثال و عقل است، نفس و معرفت نیز دارای همین مراتب می‌باشند و نفس در هر مرتبه از مراتب ادراکی (حسّی، خیالی و عقلی)، متعیّن به همان مرتبه وجودی است. نفس در حیات دنیوی (که موطن ظاهر موجودات است) با مدرَکات و معرفت‌های ظاهری محشور است؛ اما در حیات اُخروی (که موطن به ظهور رسیدن باطن حقایق وجودی است) با علم باطنی (حضوری) نسبت به باطن حقایق هستی؛ ازجمله باطن هستی خود همراه (بلکه یگانه به یگانگی وجودی) است. البته نفس در حد ذات خود، نوع هیولانی حیوان ناطق (انسان) است و با کاوش‌های عقل نظری و کارکردهای عقل عملی، به تعیّن هویت خود می‌رسد؛ لذا درجات نفس وابسته به درجات عقل نظری و عملی است و مراتب حیات اُخروی نفس، در گرو فعلیّت‌هایی است که برای نفس با کاوش‌های عقل نظری و فعالیّت‌های عقل عملی تحقّق یافته باشند.از آنجا که عالَم پس از مرگ، در حقیقت باطن عالم طبیعت است و نفس در آن مرتبه وجودی همچنان باقی و با فعلیّت‌های نظری و عملی خود متحد است و از سوی دیگر علمِ اُخروی، علم حضوری است و نه علم حصولی، نفس در آن مرحله از حیات خود، باطن حقایق هستی ازجمله باطن خود و مدرکات، نیّات، عقائد، اعمال و ملکات خود را به علم حضوری مشاهده می‌کند و همین مشاهده و درک حضوری، منشأ لذّت و ألم، تجسّم اعمال و خلود نفس در نعمت و یا عذاب اُخروی می‌گردد. نکته قابل توجه این است که نفوسی که گرفتار اشتغالات دنیوی و مادی هستند، در حیات دنیوی از درک باطن معرفت‌ها، نیّات، عقائد، اعمال و ملکات خود ناتوانند؛ اما با ورود به عالَم مثال (باطن عالم طبیعت) و کنار رفتن پرده‌های غفلت و حجاب‌های مادی، حقیقت عینی باطنی آن امور را که خود در دنیا رقم زده‌اند مشاهده می‌کنند. بنابراین، احوال و نشآت اُخروی نفس، اموری منبعث از متن نفس هستند نه اموری عارضی و الحاقی به نفس و طبق بیان قرآن، نفس در حیات اُخروی خود اعمال خیر یا شر را می‌بیند (فمن یعمل مثقال ذرّه خیرا یره و من یعمل مثقال ذرّه شرّا یره؛ آیه7و8 سوره زلزال) نه آثار و نتایج آنها را. همچنین با استفاده از این تفسیر می‌توان گفت نشآت اُخروی نفس، یعنی لذّات و آلام اُخروی و مواطن آن، ازجمله بهشت و جهنم، حقایقی هستند که تحقّق بالفعل دارند و استفاده قرآن و سنت از فعل ماضی در ذکر مراحل و مقاطع حیات اُخروی و معاد مانند «اُعدّت للمتّقین» آیه133 سوره آل‌عمران، درباره بهشت یا «اُعدّت للکافرین» آیه24 سوره بقره، درباره جهنم، مجازی و یا نیازمند به تأویل نیستند.کلیدواژگاننفس، معرفت، ادراک باطنی، علم حضوری، لذّت اُخروی، ألم اُخروی، تجسّم اعمال، خلود، برزخ، بهشت، جهنم.
شرح و نقد دیدگاه راجر تریگ درباره عقلانیت (بر اساس مبانی حکمت متعالیه)
نویسنده:
زهرا سرکارپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقلانیت یکی از چالش برانگیزترین مباحث معرفت شناسی در قرن اخیر است. اندیشمندان حوزه‌ی عقلانیت همواره در پی تعریفی برای باوری عقلانی بوده‌اند. هرکدام بر اساس پیش‌فرض‌های بنیادی‌شان درخصوص وجود یا عدم واقعیت مستقل، نیز امکان یا عدم امکان دست‌یابی به ‌آن، تعریف‌های مختلفی از عقلانیت ارائه داده‌اند. تریگ فیلسوفی است که با اتخاذ رویکردی واقع‌گرایانه، در پی آن است که عقلانیت را هم از چارچوب تنگی که تجربه‌گرایان به دور آن کشیده‌اند بیرون بکشد و هم آن را از فرو غلطیدن به ورطه‌ی نسبی‌گرایی حفظ کند. تجربه‌گرایان عقلانیت را به شکلی جزمی و تنها بر مبنای روش تجربی تعریف کرده اند؛ از طرف دیگر نسبی‌گرایان سعی‌کرده‌اند تعریف و توجیه عقلانیت را از توجه به مسئله‌‌ی مطابقت با واقع، به سوی معیارهای دیگری مثل:‌ سودمندی یک نظریه و یا میزان توافق بر سر یک نظریه معطوف‌کنند. هر دوی این نظام‌ها برآنند تا فلسفه‌ی خود را از تفکر متافیزیکی و پیش‌فرض‌های فلسفی دور نگه دارند. اما تریگ نشان می‌دهد که، برپایی همین نظام‌ها و به طور کلی هر نظام فکری، تنها با تفکر فلسفی ممکن است زیرا درپس تمامی آن نظام‌ها، همواره ‌پیش‌فرض‌های متافیزیکی نهفته است که بدون آن‌ها، نظام‌های فلسفی آنان فرو خواهد ریخت. فرض واقعیت عینی و امکان دست‌یابی به آن، از مهم‌ترین پیش‌فرض‌های فلسفی موجود در هر سیستم فکری است. بنابراین، می‌توان گفت که تریگ فیلسوفی واقع‌‌گراست و واقع‌گرایی را پیش‌فرضی ضروری و اجتناب‌ناپذیر می‌داند و همین جا نقطه اشتراک اصلی تریگ با حکمت متعالیه است. تعریفی که حکمت متعالیه نیز، از عقلانیت، بر اساس مطابقت باور با واقع، ارائه می‌دهد تعریفی مبتنی بر واقع‌گرایی است. هرچند تفاوت‌هایی در خصوص حدود معرفت در نگرش تریگ و نگرش صدرایی وجود دارد، اما تعریف این دو از عقلانیت، تا حد زیادی به یکدیگر نزدیک است. هر دو تفکر فلسفی را نقطه شروع اجتناب‌ناپذیر برای آغاز هر نوع فعالیت فکری و سرآغازی ضروری برای تفکر در هر روشی می‌دانند که بدون آن، امکان برپایی هرگونه نظام فکری محال است.
بررسی تطبیقی حرکت در ماده از دیگاه حکمت متعالیه و علم زیست شناسی
نویسنده:
علیرضا احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم حرکت از دیرباز در بین فلاسفه مطرح بوده و اکثر فلاسفه من جمله فلاسفه یونان باستان اغلب بر وجود نوعی حرکت و سیلان در کل هستی قائل بوده اند به نحوی که برخی از آنها وجود هرگونه ثبات را در هستی رد نموده اند. در پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی حرکت در ماده از دیدگاه حکمت متعالیه و علم زیست شناسی پرداخته شده است که هدف از آن یافتن مبانی قابل تطبیق برخی اصول مشترک در آن دو می باشد. نگارنده در تلاش بوده است تا به سوالاتی از قبیل چگونگی تبیین حرکت در ماده از دیدگاه حکمت متعالیه و علم زیست شناسی و اشتراکات و افتراقات نهفته در آن ها پاسخ بگوید.از نتایج کلی به دست آمده در این پژوهش عبارتند از این‌که، روش معرفت شناختی در حکمت متعالیه روش عقلی و در زیست شناسی روش مشاهده ای و تجربی است. مبدا حرکت در حکمت متعالیه جوهر جسمانی متجدد و متحول دانسته شده است ولی در حوزه تکامل زیستی علی‌رغم اینکه «آلل» را بعنوان محل انتخاب طبیعی مطرح نموده اند اما سلول بعنوان ماده ثانیه، مبدأ حرکت تکاملی و آغازین حیات شناخته شده است. قوه در فلسفه به معنی استعداد دریافت فعلیت های ممکنه می باشد و در زیست شناسی آنچه استعداد دریافت و ظهور فعلیت های ممکنه را به واسطه روابط غالب و مغلوبی، هم توانی و غالب ناقصی دارد آلل می باشد. موضوع حرکت در حکمت متعالیه جوهر جسمانی متجدد بوده و ثبات حرکت با تکیه بر اصول «اصالت وجود» و «تشکیک مراتب وجود» تبیین شده است، در زیست شناسی در چیستی موضوع حرکت به ذات اشیاء اشاره شده است و آنچه به عنوان امر ثابت در هستی مد نظر قرار گرفته، کل حیات می باشد. مفهوم ثبات کل حیات با جامعیت انسان به عنوان عالم صغیر قابل جمع می باشد. بطور کلی وجه مشترک اساسی در هر دو دیدگاه، پذیرش وجود سیلان، تجدد و تحول در ذات و جوهر عالم ماده می باشد که ذاتا زمانمند است.
بررسی کاشفیت علم از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
عیسی مهدوی‌خو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله شناخت و ارزیابی اعتبار آن، یکی از مباحث اساسی معرفت‌شناسی است و سرآغاز همه علوم می‌باشد. شناخت هستی و احوالات آن، فرع بر اعتقاد به امکان شناخت و صحت عملکرد ذهن و واقع‌نمایی یافته‌های آن می‌باشد. در مکتب حکمت متعالیه، علم عبارت است از مطلق ادراک، چه ادراک تصورى و چه ادراک تصدیقى، چه یقینى چه غیر یقینى. فلاسفه اسلامی معتقدند که وقتی انسان به اشیای خارجی علم پیدا می‌کند، ماهیّتی عین همان ماهیّت خارجی در ذهن موجود می‌شود و فرق این دو ماهیّت به این است که یکی به وجود ذهنی موجود شده است و دیگری به وجود خارجی موجود بوده است. وجود صورتهای اشیاء خارجی در ذهن را «وجود ذهنی» اشیاء می‌گویند. فلاسفه حکمت متعالیه نیز درباره حقیقت علم و آگاهی نسبت به اشیاء خارجی، به بحث و گفتگو پرداخته‌اند. عده‌ای گفته‌اند که نسبت علم به موجودات عینی، همان حصول ماهیت شیء خارجی در ذهن است؛ صورت ذهنی ما، ظهور ماهیت و ذات شیء خارجی است. البته در مقابل این دیدگاه، اقوال دیگری مثل قول به شبح و اضافه نیز وجود دارد. ملاصدرا به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت قائل است و طبق این دیدگاه، حقیقت انطباق به این همانی و وحدت تشکیکیِ عینیِ وجودِ برترِ ماهیت و وجود خاص آن بازمی-گردد. در اصطلاح، سلسله تشکیکی وجود، هر مرتبه کامل‌تری بر مرتبه ناقص‌تر، منطبق است؛ یعنی نحوه وجود کامل است که انطباق بر ناقص را ایجاب می‌کند. این انطباق و این همانی عینی، در ذهن، به صورت وحدت و این همانی ماهوی مراتب مذکور منعکس می-شود؛ به این نحو که هر مرتبه کامل‌تری، هم وجود خارجی برتر ماهیات مراتب ناقص‌تر است و هم در مقایسه با وجود خارجی خاصِ محقق یا متصور این ماهیات، وجود ذهنی آنهاست. به نظر حکماى اسلامى مسئله حکایتگرى و انکشاف علم نسبت به معلوم و تطابق میان آندو متکى بر اتحاد ذاتى و ماهوى است؛ زیرا بى‌شک وجود خارجى با وجود ذهنى مغایرت دارد و هیچ کس نمى‌گوید در هنگام علم موجود خارجى به ذهن منتقل و نزد او حاضر مى‌گردد. بلکه بى‌گمان وجودى دیگر و مستقل است. حکماى اسلامى از طریق اتحاد ماهوى میان وجود ذهنى و وجود خارجى فاصله میان ذهن و خارج را برداشته و کاشفیت و حکایتگرى و انطباق را حلّ کرده‌اند.
بررسی مقایسه‌ای پاسخهای حکمت مشاء و حکمت متعالیه به انتقادات غزالی بر فیلسوفان در مسایل معاد جسمانی و قدم عالم
نویسنده:
محمد بهرامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غزالی در کتاب تهافت الفلاسفه بیست مسأله از آراء و عقاید فلاسفه را بیان و آنها را محتاج نقدو در سه مسأله‌ی، قدم عالم، علم خدا به جزئیات و معاد جسمانی، آنها را مستحقق تکفیر می‌داند. غزالی در مسأله قدم عالم ابتدا سه دلیل از فلاسفه که تقریباً لفظ به لفظ از کتاب دانش‌نامه علائی ابن سینا می‌باشد بر قدم عالم بیان کرده و سپس بر هر کدام از آنها اشکالاتی وارد می‌کند. غزالی ادعا دارد که دین حدوث زمانی عالم را مطرح می‌کند، اما فلاسفه آنرا نپذیرفته و با آن مخالفت می-کنند و به قدیم بودن عالم اعتقاد دارند لذا مستحق تکفیر می‌باشند. فلاسفه مشاء اعتقاد دارند که دین جزء حدوث ذاتی عالم چیزی را نگفته و به حدوث زمانی عالم اشاره‌ای نکرده است و منظور آنها از قدم عالم، قدیم زمانی می‌باشد. فلاسفه متعالیه اعتقاد دارند که دین حدوث زمانی را می‌گوید؛ اما این حدوث زمانی با حدوث زمانی مورد نظر غزالی تفاوت زیادی دارد.غزالی دربارۀ معاد جسمانی ادعا می‌کند که فلاسفه، معاد جسمانی را انکار می-کنند، لذا مستحق تکفیر می‌باشند. اگرچه ابن سینا در رساله اضحویه معاد جسمانی را انکار کرده است، اما در کتاب الهیات شفاء و الیهات نجات آنرا به صورت تعبدی پذیرفته اما عقل را از درک و اثبات آن عاجز دانسته است. صدرالمتألهین ادعا می‌کند که با اصول و قواعد عقلی، توانسته معاد جسمانی را اثبات کند. اما اینکه آیا بدن محشور که صدرا آنرا اثبات کرده است همان بدن دنیوی مورد نظر دین می‌باشد، یا یک بدن مثالی، قابل تامل است.
جایگاه قلب از منظر صدرالمتألهین
نویسنده:
لیلا علی گو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سوالی که سالها ذهنم را به خود مشغول نموده بود این بود که "قلب سلیم" چیست؟ که تنها راه سعادت انسان آن است که با قلب سلیم به محضر حضرت حق حاضر شود.این سوال و سوالهای بسیار دیگری ازجمله ، چیستی قلب و ویژگیهای آن ؟ جایگاه قلب در هندسه وجودی انسان و در نظام هستی ؟ نقش قلب در حصول معرفت و رابطه ی آن با عقل ؟ نقش قلب در طی مراحل سیر و سلوک ؟ نقش قلب در حیات و ممات انسان و سعادت و شقاوت او ؟ و ... انگیزه ای بود تا در جستجوی پاسخهای آنها به این تحقیق بپردازم . اما دلیل انتخاب آراء و نظرات صدرالمتألهین در این تحقیق آن بود که ایشان بعنوان حکیمی متأله و بلکه حکیمی در صدر حکماء الهی و بنیانگذار حکمت متعالیه، از برهان در کنار عرفان و شهود و در رأس اینها از قرآن و سنت حضرت ختمی مرتبت و اهل بیت علیهم السلام بهره گرفته اند . در ابتدای کار لازم بود تمام آثار صدرا مورد بررسی قرار گیرد. نرم افزار کتابخانه حکمت اسلامی و جامع التفاسیر در این مرحله کمک بسیار خوبی برای جستجوی کلید واژه های این تحقیق بود. اما برخی از آثار ایشان از جمله شرح اصول کافی در این نرم افزارها ثبت نشده و اغلب آثار هم به زبان عربی بودند. بنابراین لازم بود به ترجمه ی آثار ایشان هم مراجعه نمایم و یا شخصا به ترجمه مطالب استخراج شده بپردازم . این کار با دقت و حوصله ی بسیار انجام شد. سپس هر بخش از مطالب استخراج شده با دقت مورد مطالعه قرار گرفت و در نهایت مطالب در چهار فصل کلی گردآمد : قلب از منظر وجود شناسی، قلب از منظر معرفت شناسی، قلب از منظر فرجام شناسی و قلب از منظر تربیتی و اخلاق. با مطالعه این تحقیق درمی یابیم که منظور از قلب حقیقی، همان مرتبه ی نفس ناطقه انسانی و از مراتب عالیه وجود انسان است . قلب صنوبری نخستین عضوی از بدن است که شکل می گیرد، اما قلب معنوی پس از صیرورت نفس و طی مراحل کمال شکل می گیرد . قلب در رأس ابزار و قوای شهودی و بلکه رئیس همه حواس و قوا در انسان است و راه دستیابی به معارف حقه ی الهیه نیز تنها از طریق آن میسر است . اگر نفس ناطقه انسان که در ابتدای زندگی او بالقوه است در طی مراحل زندگی او به فعلیت برسد موجب سعادت انسان است که به فعلیت رسیدن آن منوط به معارفی است که آنرا شکل می دهد و اگر به فعلیت نرسد و در همان مرحله نفس حیوانی باقی بماند موجب شقاوت انسان و بازماندن از قرب حضرت ربوبی خواهد بود .
بررسی دلالتهای تربیتی آراء فلسفی ملاصدرا به عنوان فیلسوف مکتب اصفهان
نویسنده:
علیرضا صمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمت متعالیه ملاصدرا از مهمترین نظامهای فلسفی است که با دقت به تبیین امور اساسی انسان شناختی پرداخته و می‌تواند به عنوان مبنای نظریات تربیتی در نظر گرفته شود. این پژوهش در زمره پژوهش های کیفی قرار می‌گیرد که در آن با استفاده ازروشتوصیفی _ تحلیلی در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی دلالت های تربیتی ملاصدرا بررسی قرار گرفته است. بر اساس مبحث مطرح شده در فلسفه ملاصدرا تربیت باید بسیار هوشیارانه و هماهنگ با شتاب واقعی تحول صورت پذیرد. نظام تعلیم و تربیت باید جریانی مستمر و بالنده و همچنین نظامی جامع و شامل تمامی جنبه های وجودی انسان اعم از حس، تخیل و عقل باشد. بر اساس معرفت شناسی ملا صدرا نفس آدمی صرفاً منفعل و پذیرنده صورت عقلیه نیست؛ این نکته باید در تعلیم و تربیت در نظر گرفته شود .بر اساستطور وسع آدمیان و تفاوتهای فردی اهمیت است و با در نظر گرفتن این اصول می‌توان انسان را در مسیر ویژه‌اش به سوی غایت هدایت نمود.
هرمنوتیک روایات و ادعیه در آثار سهروردی
نویسنده:
فاطمه اصغری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در میان حکمای مسلمان، شیخ شهاب‌الدین سهروردی نخستین کسی است که با استشهاد و استناد به آیات و روایات، دیدگاه‌های خود را درمسیر نیل به حقیقت اعلی قرار داده است. و زمانی که خود را موفق در کسب حقایق به واسطه‌ی مشاهده‌ی‌ معنوی یافته، آنها را در قالب تمثیل و نیایش درآورده تا تنها اهل معرفت با رمزگشایی و تفکّر عمیق در آنها به معنای اصلی پی ببرند. در این پژوهش با رسیدن به دیدگاه خاص هرمنوتیکی سهروردی، که در حکمت اسلامی با عنوان تفسیر و تأویل از آن یاد می‌شود، به تفسیر و تأویل روایات موجود از ائمه‌ی معصومین و نیایش‌های سهروردی، براساس آثار حکمیِ خودِ سهروردی، و منابعی که وی از آنها بهره برده است پرداخته می‌شود. هدف از این پژوهش، اثبات وجود شواهد روایی برای عقاید حکمیو عرفانی شیخ اشراق و مطابقت نیایش‌های وی با عقاید او است، که در نتیجه، با رسیدن به همسانی شواهد روایی و نیایش‌ها، با عقاید حکمی و ذوقی او، این هدف در موارد بیشتری از عقاید وی بدست می‌آید.
بررسی نظریه فیض از دیدگاه حکمت متعالیه صدرالمتألهین
نویسنده:
جواد رمضانپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چگونگی ارتباط میان خداوند با مخلوقات و چگونگی صادر شدن این مخلوقات از جمله مباحث مهمی است که اذهان فلاسفه را به خود مشغول نموده است. نظریه فیض، برای نخستین بار توسط فلوطین مطرح شد و توسط صدرالمتألهین ، به ثمر نشست و در آن تحولات اساسی ای به وجود آورد. نظریه فیض درصدد تبیین جریان پیدایش است که علاوه بر اضافه و صدور معلول، موجد با دارا بودن همه صفات کمالیه خود از ثبات و وحدت برخوردار است و در اثر فیضان درذات او کاستی و کاهشی رخ نمی دهد و در این راه غایت و غرضی جز ذات خود ندارد. صدرالمتألهین براساس قواعد و مبانی حکمت متعالیه خود نظریه فیض را مطرح نموده است. و در قالب این نظریه توانست تصویری از فاعلیت وجودی حضرت حق متعال و چگونگی پیدایش کثرت از واحد و ارتباط عالم با او را ارائه دهد. از نظر او فیض حق به صورت الهی و موجودات مادی که قابلیت و استعداد آن را داشته باشد تعلق می گیرد. و علی رغم وجود وسایط در جریان فیض ، فیض از طریق حق و با علم و اراده و رضای او به مخلوقات تعلق می گیرد و نهایت اینکه او این فیض را با عقاید فلسفی و دینی و عرفان مطابق می داند. کلیدواژه ها: فیض، صدور، کثرت، وحدت، حدوث و قدم.
  • تعداد رکورد ها : 1782