جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1270
فلسفه زندگی در مکتب رواقیون و علامه طباطبایی
نویسنده:
مجتبی شاکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به طور کلی می توان گفت که مکاتب فلسفی به سعادت بشر می اندیشند، و هدف زندگی را رسیدن به سعادت می دانند اما در تعریف و مصداق سعادت نظرهای متفاوتی وجود دارد. بعضی از مکاتب سعادت را به دنیا محدود کرده اند و رسیدن به لذت مادی را اوج سعادت بشر دانسته اند و بعضی از مکاتب گرایش به رهبانیت و دنیاگریزی را سعادت بشر دانسته اند و بعضی از مکاتب همچون مکتب ارسطو راه اعتدال در زندگی را، لازمه رسیدن به سعادت دانسته اند و آن ها اعتقاد دارند سعادت در شرایط دوری از افراط و تفریط حاصل می شود.مکتب رواقی، به عنوان یک مکتب اخلاقی که مبانی جهان شناختی کاملا ماتریالیستی دارد، فلسفه و هدف زندگی را در زندگاني مطابق با طبیعت می داند؛ بدین معنا که این مکتب معتقد است: اگر انسان مطابق با طبیعت زندگی کند، به سعادت خواهد رسید و نباید از اتفاق‌هاي ناگوار که به وسیله طبیعت ایجاد مي‌شود، شکوه نمايد و انسان باید بداند که طبیعت می‌تواند آنچه رابه او بخشیده است، باز پس گیرد.همچنین مکتب علامه طباطبایی ـ که برگرفته از قرآن مجید و معارف اهل بیت است ـ با استفاده از مبانی جهان شناختی، بر سعادت فردی و اجتماعی تاکید می کند؛ این مکتب، معتقد است که انسان باید اهدافی همچون: کسب علم، عبادت، خدمت به خلق را در جهت رسیدن به خدا داشته باشد. بنابراین، چون در این مکتب، همه چیز در نهایت به سوی خداوند باز می‌گردد انسان بايد، اهدافی را که در جهت بازگشت متعالی به سوي خداست را دنبال ‌کند.این دو مکتب ازجنبه تقدیرگرایی و اینکه منشا آفرینش جهان خدا است، تشابه دارند و وجه افتراقات این دومکتب این است که در مکتب رواقی اصالت با ماده است وخداوند و جهان مادی هستند و در مکتب علامه طباطبایی اصالت با روح است و خداوند از هرگونه ویژگی مادی مبرا است و در بحث فلسفه زندگی هیچگونه تشابهی ندارند.
بررسی انتقادی دیدگاه‌های متفکرین غربی قرن بیستم پیرامون سرمدیت خداوند
نویسنده:
محمدعلی لطفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم فلسفه دین معاصر غربی، سرمدیت خداوند و چگونگی ارتباط او با جهان زمان‌مند می‌باشد. تا پیش از قرن اخیر، عمده گرایش اندیشمندان خداباور توحیدی به بی‌زمانی خداوند بود، اما امروزه زمان‌مندی خداوند به خاطر هم‌خوانی با کتاب مقدس پیروان بیشتری دارد. البته در مقابل نقدهای این گروه بر بی‌زمانی، برخی متفکرین تقریرهای جدید از دیدگاه سنتی مانند سرمدیت استمراری، شبه زمان‌مند و نگرش غیر استمراری به آن را مطرح کرده‌اند. دسته‌ای نیز نگاهی جامع‌گونه به این مسئله دارند و با تفسیر خاص خویش خداوند را هم بی‌زمان و هم زمان‌مند قلمداد می‌کنند. در هر حال، نقطه مشترک همه این گرایش‌ها، مبنا بودن ماهیت ایستایی-پویایی زمان برای آن‌ها است که در بیان نگرش‌ها از ویژگی‌های این دوجنبه زمان استفاده کرده‌اند. البته نباید از نقش فیزیک نوین در این نظریات غافل بود. مهم‌ترین ادله پیروان فرازمانی، کمال وجودی خداوند، مخلوق بودن زمان و رفع شدن چالش علم پیشین الهی و اختیار انسان می‌باشد. علم خداوند به زمان حال و فاعلیت او در جهان نیز، دلایل گرایش به زمان‌مندی هستند و مورد تأیید نظریه‌های جامع هم می‌باشند. البته جامع‌گراها تفسیر و یا نحوه‌ای خاص از بی‌زمانی را نیز به خداوند نسبت می‌دهند. اگر براساس فلسفه اسلامی به مسئله بنگریم، خداوند، بی‌زمان و سرمدیت وصفی عدمی است که از مقایسه او با جهان زمان‌مند انتزاع می‌شود. در فلسفه اسلامی، جهانِ مادی -و زمان به عنوان بخشی از آن-، قدیم است. وجود زمان با حرکت و تغییر گره خورده که البته در این تغییر، ثبات دارد. ولی ذات خداوند ثابت است و در هرگونه تفسیر و تعبیر از ذات او باید تغییرناپذیری او را ملاحظه کرد. یکی از این ملاحظات تفکیک میان ذات و فعل و صفات مربوط به آن‌ها است. هر گونه تغییر و تحولی، منسوب به مقام فعل او می‌شود، در عین اینکه ذات او سرمدی باقی می‌ماند.
مقنعة
عنوان :
نویسنده:
محمد بن محمد مفيد
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: كنگره جهانی هزاره شيخ مفيد,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب «المقنعة» تألیف شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان بغدادى (۳۳۶- ۴۱۳ هجرى) از بزرگان علمای شیعه در قرن چهارم هجری است. اين كتاب مهمترين اثر شيخ مفيد در فقه مى‌ باشد. این كتاب فتوایی در دو بخش تدوین شده است: بخش نخست مربوط به اصول اعتقادی است. در این قسمت مؤلف راجع به توحید و صفات حق تعالی، وجوب اعتقاد به انبیا و رسل، وجوب اعتقاد به امامت، ولایت اولیاء الله، وجوب اعتقاد به معاد، وجوب معرفت و عمل به شریعت اسلام و وجوب نماز بحث می كند. بخش دوم مربوط به فروع فقهی است كه از باب طهارت شروع شده و به باب وکالت خاتمه می یابد.
تعلیقات نقض جلد 1
نویسنده:
جلال الدین محدث ارموی
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن آثار ملی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«تعلیقات نقض» تألیف میر جلال الدین حسینى اُرموى معروف به محدث ، مجموعه تعلیقات ایشان بر کتاب «نقض» از آثار قرن ششم هجرى است که در دو مجلد منتشر شده است. کتاب مشتمل بر 224 تعلیقه مى باشد که 93 تعلیقه آن در جلد اول و مابقى در جلد دوم آمده است. نویسنده پس از پایان تعلیقات در جلد دوم کتاب بخش مختصرى را با عنوان «استدراکات» افزوده است. این کتاب همانند کتاب نقض تنها به مباحث کلامى نپرداخته و به تناسب مطلب، مباحث و موضوعات گوناگونى را گرد آورده و مورد نقد و نظر قرار داده است. به عنوان نمونه برخى از عناوین تعلیقات عبارت است از : 1.کتابخانه هاى تشیع. (جلد اول) 2.فرقه لاسکیان. (جلد اول) 3.حسن صباح و مرزبان تاج الملک. (جلد اول) 4.در رواة و ثقات أئمه علیهم السلام. (جلد اول) 5.در ترجمه علمائى که در کتاب نقض یاد شده، در104 صفحه. (جلد اول) 6. دوران خلافت بعد از پيامبر (ص). (جلد دوم) 7.شعراء متقدمان و متأخران از تازیان و پارسیان، در 154 صفحه. (جلد دوم) 8.استدلال بر وجوب معرفت امام زمان به بیانى که مورد قبول همه مسلمانان است. (جلد دوم)
نقش هدایتی و تربیتی بحث اسماء و صفات الهی در نهج البلاغه
نویسنده:
ابراهیم همتی مرادآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بر اساس آیات مختلف قرآن مجید همچون:اعراف/180،اسراء/110،طه/8 ،حشر/24 و نیز سخنان گهربار پیشوای متقین علی (ع) مانند خطبه 65 نهج البلاغه ،خداوند متعال دارای اسماء و صفاتی است که در تقسیم بندی کلی به دو دسته: صفات ثبوتی و صفات سلبی تقسیم میشوند،صفات ثبوتی:آن دسته از صفاتی هستند که آنها را برای حق تعالی اثبات نموده و به او نسبت میدهیم و نیز صفات سلبی :صفاتی هستند که ذات پاک احدیت از آنها منزه ومبرّا می باشد.آنچه از مجموع این پژوهش حاصل می شود اینکه :سعادت و کمال حقیقی انسانها جز در سایه معرفت و آگاهی از این اوصاف حاصل نمی شود، چه اینکه:تنها با شناخت این اسماء و صفات و نیز تلاش در جهت تخلق و اتصاف به آنهاست که انسانها شایستگی تقرب به درگاه حق تعالی را پیدا نموده و مشمول هدایت و تربیت الهی میشوند.اهمیّت معرفت و وقوف به اسماء و صفات الهی تا به این اندازه است که مرتبه و میزان هدایت و تربیت یافتگی انسانها به میزان شناخت و آگاهی آنها از این اسماء و صفات بستگی داشته و با آن رابطه مستقیم دارد و چه بسا عدم شناخت و آگاهی از برخی از این اسماء و صفات ،انسان را تا ظلمات شقاوت و گمراهی و منتهی درجه تیره روزی و بدبختی سوق دهد.آنچه در این مسیر باید مورد توجه ویژه قرار گیرد اینکه:برای تحقق چنین هدفی یعنی شناخت صحیح اسماء و صفات الهی باید به مرجع مطمئن و قابل اعتمادی متمسّک شد که در این راستا سخنان ارزشمند علی (ع) در کتاب گرانسنگ نهج البلاغه راهنما و راهگشای مطمئن و دقیقی برای طالبین کمال و مشتاقین هدایت میباشد
تصور خدا نزد ملاصدرا و دکارت
نویسنده:
مریم صمدیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به یقین می‌توان گفت تصور خدا و الوهیت هیچ گاه از ذهن بشر دور نبوده است؛ زیرا انسان موجودی الهی و آفریده بر مثال خدایی است. در این پایان نامه تصور خدا با رویکردی تطبیقی مورد بحث قرار گرفته است،یعنی تصور از ذات و صفات خدا، از دو منظر و نگرش مختلف مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است، از یک طرف دیدگاه دکارت فیلسوف فرانسوی را داریم و از طرف دیگر دیدگاه ملاصدرا فیلسوف مسلمان. تصور این دو از خداوند دارای اشتراکات و اختلافاتی است که از مبانی مختلفِ فلسفی این دو، ناشی می‌شود. ملاصدرا با رویکردی وجودشناختی، خداوند را وجود محضی می‌داند که احاطه قیومی بر همه موجودات دارد و همه موجودات نمود و ظهور او هستند. تصور ملاصدرا از خداوند، بر اساس وجود و وجوب شکل می‌گیرد، تا آنجا که خداوند را واجب الوجود می‌خواند و معتقد به صفات ایجابی و سلبی در خداوند می‌شود؛ به گونه‌ای که این صفات، عین ذات خداوند هستند. امادکارت در تصورش از خداوند، با رویکردی معرفت‌شناختی نسبت به خدا، او را کمال مطلق همراه با دو ویژگی جوهریت و عدم تناهی می‌داند. در واقع دکارت مفهوم خدا را مفهومی ایجابی و فطری می‌داند که بالقوه پیش از تجربه در ذهن وجود دارد و بعد از پیدایش زمینه تجربی به مرحله ظهور و فعلیت می‌رسد.
ارزیابی برهان حدوث در فلسفه و کلام اسلامی
نویسنده:
زیبا زینال زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله اثبات خدا از مسائل مهم و دغدغه برانگیز در زندگی انسان است. در طول قرون و اعصار تلاش‌های بسیاری برای اثبات یا نفی وجود خداوند شده است. متفکران غربی و شرقی براهین متعددی برای این منظور اقامه کرده‌اند. برهانی که ما در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار می‌دهیم یکی از براهین اثبات وجود خدا در کلام اسلامی است؛ این برهان که برهان حدوث نام دارد، شیوه متکلمان در اثبات وجود خداست و هدف از اقامه این برهان اثبات حدوث زمانی عالم و به‌تبع آن اثبات محدِثی قدیم برای عالم است؛ از آن‌جا که در نظر ایشان ملاک نیاز به علت، حدوث زمانی است و همین مبنا سرچشمه تمام اشکالات وارد بر این برهان می‌باشد.ما در این پژوهش بعد از بیان پیشینه برهان حدوث و جایگاه آن در آثار متکلمان و فیلسوفان تقریر‌های مختلف برهان حدوث را که در آثار متکلمانی چون قاضی عبدالجبار، غزالی، فاضل مقداد و ابن میثم بحرانی و فیلسوف نامی قرن یازدهم یعنی ملاصدرا بود را، تشریح کردیم. اولین تقریر این برهان که مبتنی بر حدوث اعراض است بیانش به این صورت است که در همه اجسام امور حادثی چون حرکت و سکون وجود دارد این امور نه منفک از جسم‌اند و نه مقدم بر آن،وقتی جسم منفک از حوادث و مقدم بر آن‌ها نباشد، مانند آن‌ها حادث خواهد بود؛ پس با ثبوت حدوث اجسام و اعراض نیازمندی آن به محدِث روشن می‌شود. دومین تقریر، مبتنی بر حادث ومتناهی بودن اجسام است؛ بیان این تقریر به این صورت است که اجسام از حرکت و سکون خالی نیستند، حرکت و سکون حادثند؛ زیرا ما تعاقب را در همه اجسام مشاهده می‌کنیم، هر چیزی خالی از حوادث نباشد، حادث و متناهی است؛ بنابراین با ثبوت حدوث عالم، نیاز آن به محدِث روشن می‌شود و این محدِث به دلیل ابطال تسلسل باید محدِثی قدیم باشد. تقریر سوم که مبتنی بر عدم تلازم قدیم وحادث می‌باشد بیانش به این صورت است که عالم حادث است چون جسم می‌باشد، اجسام منفک از حرکت و سکون که –حادثند - نیستند و هر چیزی که از حوادث منفک نیست، ضرورتاً حادث است و موثر این حوادث خداوند متعال است. تقریر چهارم که مبتنی بر حدوث و امکان اجسام، بیانش به این صورت است که عالم حادث است و هر حادثی ممکن است و هر ممکنی دارای موثر است. حال این موثر اگر ممکن باشد نیازمند موثر دیگر خواهد بود که اگر تا بی‌نهایت پیش برود به تسلسل می‌انجامد. بنابراین برای اجتناب از تسلسل باید به واجب‌الوجود منتهی شود. پنجمین تقریر مبتنی بر بداهت نیازمندی حادث به محدِث است که از دیدگاه حکمای متأخر مطرح می‌شود و نهایتاً تقریر ششم که مبتنی بر حرکت جوهری است به این صورت است که عالم حادث زمانی است و در هر «آن» ما و دنیا نو می‌شویم. هر حادثی نیازمند محدِث است پس عالم نیازمند محدِث است، پس بر اساس حرکت جوهری کل عالم ماده در حال حدوث است و این حرکت ذاتی نیازمند محرکی است که این محرک باید غیر متحرک باشد و چون این محرک نمی‌تواند واجد قوه تغیر باشد از این رو آن محرک از سنخ عالم ماده نیست، بلکه غیر مادی می‌باشد. بر هرکدام از تقریرهای ذکر شده نقد‌هایی وارد کردیم و سپس اشکالات مشترک‌ تقریرهای برهان حدوث را بررسی کردیم و در باب نافذ بودن یا نبودن این اشکالات به قضاوت نشستیم. به‌عنوان مثال یکی از اشکالاتی که بر تقریر‌های برهان حدوث وارد است، اشکال غیر کافی بودن این برهان برای اثبات واجب‌الوجوداست به این معنی که این برهان بدون استفاده از برهان امکان و وجوب قادر به اثبات ذات واجب تعالی نیست. به‌ دلیل این‌که محدِث اشیای طبیعی می‌تواند یک موجود مجرد و در عین حال امری ممکن و محتاج باشد، بنابراین تا زمانی که از برهان امکان وجوب کمک گرفته نشود استدلال به واقعیتی که در ذات خود بی‌نیاز از غیر باشد، نمی‌رسد. این اشکال بر غالب تقریر‌ها وارد است زیرا هیچ‌کدام از تقریر‌‌ها نتوانستند خداوند را به عنوان واجب‌الوجود اثبات کنند. در نهایت با ارزیابی تقریر‌های برهان حدوث، تقریر ملاصدر به‌دلیل قوّت مقدماتش به‌عنوانتقریری ارجح انتخاب شد.
سیمای خدا در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
الهام عربشاهی کاشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شاهنامه فردوسی، از آثار گرانسنگ حماسی و تاریخی در پهنه‌ی فرهنگ و ادب فارسی است که می‌‌توان چهره‌ی پنهان و آشکار خداوند بزرگ را همواره در لابه‌لای حوادث و رویدادهای خرد و کلان اساطیری و تاریخی و... آن تماشا کرد. این رساله برای بازنمایی و توصیف خداوند در شاهنامه و تطبیق ویژگی‌ها و صفات او با ویژگی‌هایی که از طریق آیات و اخبار و روایات دینی، به خصوصاسلامی برای ما رسیده، تحقیق و تدوین و به حسب موضوع، به دو بخش عمده تقسیم شده است. بخش اول در مورد پاره‌ای از مسائل و مباحث نظری از قبیل اسم، صفت و تفاوت‌های آن‌هاست. همچنین در این بخش مطالبی در مورد ذات، صفات، افعال الهی و مسئله رویت خداوند و سایر مختصات فکری و سبکی فردوسی بیان شده است .بخش دیگر این رساله نیز که با عنوان «بازتاب و تحلیل اسماء و صفات الهی در شاهنامه» تدوین شده، به معرفی و شناخت اسماء و صفات الهی و دیدگاه حکیم فردوسی در این باره اختصاص دارد.شمار اسماء خداوند دراین رساله، برمبنای اسماء نودونه گانه‌ای است که از طریق منابع دینی (شیعه وسنی ) روایت شده است و چنان چه اسمی از هر دو طریق رواییبیان شده باشد با عنوان اسماء الله ذکر شده است. در این رساله پس از ترتیب و تنظیماسماء الله بر اساس حروف الفبا، به بیان و توضیح و شرح آن با استفاده از قرآن کریم، تفاسیر و ادعیه مأثوره، به ویژه دعای جوشن کبیر پرداخته شده است.با توجه به ابیات شاهنامه می‌توان گفت که فردوسی به عنوان یک شاعر شیعی، تحت تأثیر بینش توحیدی خود در آغاز و انجام داستان‌ها، عقاید و مسائل توحیدی را به صراحت بیان می‌کند و با اینکه داستان‌ها و افسانه‌های این منظومه مربوط به دوران باستانی است. وی با تکیه بر بینش سره توحیدی خود به معرفی و تبیین سیمای خدا در شاهنامه می‌پردازد.
مصابیح فی اثبات الامامة
نویسنده:
حمیدالدین کرمانی؛ محقق: مصطفی غالب
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت: دار المنتظر للطباعة و النشر و التوزیع,
چکیده :
کتاب «المصابيح في اثبات الامامة» نوشته حميدالدين کرمانی، داراي دو بخش مي باشد که در مجموع شامل چهارده «مصباح» است و يک به یک به موضوعات زير می‌ پردازند: بخش نخست: (۱) توضيحی درباره‌ دليل طرح مسأله در آغاز و شيوه‌ تنظيم مطالب. (۲) اثبات صانع. (۳) اثبات نفس و اين‌ که نفس جوهری است زنده، باقی و غير عالم در ابتدای وجود. (۴) اثبات صورت سياست ربانی که همانا جزاست و مسکن آن غير دار دنياست. (۵) در اثبات وجوب شرايع و رسوم عملی. (۶) اثبات وجوب تأويل که همانا علم است. (۷) اثبات رسالت و وجوب آن. بخش دوم: (۸) اثبات امامت و وجوب آن. (۹) اثبات وجوب عصمت امام. (۱۰) اثبات بطلان انتخاب امام توسط امت. (۱۱) اثبات صحت امامت به مقتضای نص الهی اختيار رسول. (۱۲) در باب اين‌ که امامت بعد از پيامبر از آن امير المؤمنين علی بن ابی‌ طالب است نه کس دیگر. (۱۳) اثبات اين‌ که نص به جعفر بن محمد صادق رسيده است و امامت به امام اسماعيل و ذريه‌ او می‌ رسد، نه برادران ديگرش. (۱۴) اثبات وجوب امامت صاحب الزمان، امام الحاکم بأمر الله، امير المؤمنين که اطاعت از او بر همگان فرض است.
بررسی و تحلیل روایات شناخت خدا با خدا
نویسنده:
الناز برزگر ماشک
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت خدا و رسیدن به آن از نخستین رهنمودهای پیامبر درونی (عقل) و پیامبر بیرونی (پیامبران و اوصیای ایشان ) بوده و مهم‌ترین وظیفه‌ی انسان در قبال خود و خداوند است. به همین دلیل علاوه بر قرآن، در کتب و جوامع حدیثی به راه‌های مختلفی برای رسیدن به این امر اشاره شده است. در این میان، بخشی از روایات معصومان (?) در باب شناخت خدا، با عنوان«شناخت خدا با خدا» مطرح می-شود. این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد کتابخانه‌ای و اسنادی، شکل گرفته است، در صدد تحلیل و فهم معنای این دسته از روایات می‌باشد. با بررسی روایات باب«معرفه الله بالله» این نتایج حاصل می‌شود،که نخستین مولفه‌، در روایات شناخت خدا با خدا، عدم تصوّر ذهنی و خارجی و شباهت‌انگاری در رابطه با شناخت خداوند متعال است. علاوه بر این، شناخت خدا با خدا، با استفاده از ابزارهایی که خداوند در اختیار بندگان قرار داده است، حاصل می‌شود. تفاسیر دیگری که توسط محدّثان و شارحان کتاب‌های حدیثی، در رابطه با این شناخت، مطرح شده است، توجّه به فطرت خداجو و شناخت خدا با خدا از طریق عرفان و کشف و شهود است.
  • تعداد رکورد ها : 1270