جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1265
رابطه عقل و دین از دیدگاه ملاصدرا و ابن تیمیه
نویسنده:
مدینه کرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه عقل و دین از دیرینه ترین مباحث تفکر بشری است ، به طوری که در تاریخ تفکر اسلامی و در ارتباط با تبیین نسبت بین عقل و دین اختلاف نظر وجود دارد ، هر گروه یا فرقه ای به نوعی با دین برخورد دارند ؛ بعضی به ظاهرآیات و روایات اکتفا می کنند و مخالف دخالت عقل در دین هستند و بعضی عقل را در دین دخیل می دانند، در این میان بررسی دیدگاه ملاصدرا و إبن تیمیه قابل توجه می باشد . در این پژوهش کوشش شده بررسی تطبیقی رابطه عقل و دین در پنج فصل پرداخته شود .پس از بیان مقدماتی در باره دیدگاه هایی که در خصوص رابطه، عقل و دین وجود دارد ، به بررسی رابطه عقل و دین از دیدگاه ملاصدرا پرداخته می شود ، در ادامه از دیدگاه ابن تیمیه بررسی شده و سرانجام به بررسی تطبیقی این مبحث از دیدگاه هردو متفکر پرداخته شده است.می توان گفت ملاصدرا جمع میان این دو مقوله را ممکن دانسته و این دو را نیازمند به هم معرفی می کند و به هنگام بروز تعارض ، قطعیات عقلی را بر ظواهر دینی مقدم نموده و راه تأویل نصوص دینی را پیش گرفته اند. اما ابن تیمیه با اعتقاد به اصل پیروی از سلف و با تکیه بر ظواهر آیات و روایات ، شرع را وابسته به عقل نمی داند و به هنگام بروز تعارض ، نقل را بر عقل مقدم نموده و این جمود بر ظواهر او را تا مرحله اعتقاد به جسمانیت حق تعالی تنزل داده است.
طراحی معماری ارسن مسجد مدرسه طلاب اردبیل با رویکرد عرفان اسلامی
نویسنده:
پیمان فتح اله زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
واژه مسجد یاد آور سجده و کرنش است که زیباترین شکل پرستش بندگی را در ذهن ترسیم می کند. مسجد نخستین نهاد عبادی و سیاسی در جامعه اسلام ایست. مسجد مدرسه نوعی فضای معماری است که کارکردهای اصلی مسجد و مدرسه را توأم دارد و از لحاظ کالبدی نیز فضاهای اختصاص یافته به آنها از اهمیت مشابه و متعادلی نسب به یکدیگر برخوردار است. از زمان ساخت اولین مسجد تا عصر حاضر مساجد از نظر کاربردهای فرهنگی و اجتماعی و مبانی فکری معماری و ساختار سازه ای تغییر یافته اند. در این تحقیق به چگونگی تاثیر عرفان اسلامی بر طراحی فضاهای معماری و فرم های کالبدی مسجد مدرسه در عصر حاضر پرداخته شده است در این راستا با استناد به کانسبت های ارایه شده برای طراحی به تحلیل تغییرات معماری مسجد مدرسه پرداخته شده و وضعیت این بناها را از بعد کالبد معماری با تاثیر این عامل بر کالبد معماری مسجد مدرسه به تصویر می کشد. این تحقیق به روش بنیادی و از نوع توصیفی و تحلیلی به شیوه کتابخانه ای استفاده می شود از این رو برای جمع آوری اطلاعات از روش یاداشت برداری استفاده شده و پس از طبقه بندی اطلاعات از روش تحلیل محتوا به نتیجه گیری و تدوین شده است سپس با یافته های این تحقیق به طراحی کالبدی معماری و نقشه های سه بعدی و دو بعدی معماری پرداخته شده است تا پیوند ساحت علم و دین با تفکرات عرفانی و اسلامی و تاثیر آن ها بر معماری اسلامی باعث رشد و شکوفایی فکری معماری اسلامی و طراحی معماری مسجد مدرسه در عصر حاضر گردد.
بررسی عناصر عرفانی در کتاب مقدس
نویسنده:
عصمت حسن‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
همان‌طور که بعداً ذکر خواهیم کرد عرفان در بیان یافته‌های خویش از وسیله زبان بهره می‌برد و معمولاً عارفان در بیان ادراکات خویش از قالبی استفاده می‌کنند که گونه‌هایی از هنر است. با توجه به این رابطه عرفان با زبان است که ما فصولی را به این امر اختصاص دادیم. ابتدا به طور کلی به زبان دین و بعد در نهایت به زبان کتاب مقدس و زبان عرفانی در کتاب مقدس پرداختیم. همان‌طور که قبلاً متذکر شدیم در این جا نیز بنای تقسیم‌بندی فصول‌مان بر اساس از کل به جزء است.در بخش عرفان در متون مقدس به ذکر مواردی چند از عناصر عرفانی در این متون می‌پردازیم. البته تحقیق حاضر مدعی پژوهشی جامع و کامل در این زمینه نیست. قصدمان اظهار این مهم است که در این متون نیز عناصر عرفانی هم چنانکه در عهدین یافت می-شود و شباهت‌هایی‌که بین این متون و عهدین می‌باشد گاهی اوقات آن‌قدر زیاد است که می‌توان تمام متون مقدس را حاصل الهام از یک منبع وحی دانست، و آن منبع همان خدای حی و واحد است همان‌طور که درآیه 46 سوره عنکبوت نیز به این مورد اشاره شده است: «و شما مسلمانان با (یهود و نصاری و مجوس) اهل کتاب جز به نیکوترین طریق بحث و مجادله مکنید مگر با ستمکاران از آنها و با اهل کتاب بگویید که ما به کتاب آسمانی قرآن که بر ما نازل شد و به کتب آسمانی شما به همه ایمان آورده‌ایم و خدای ما و شما یکی است و ما تسلیم و مطیع فرمان اوییم». در کل می‌توان گفت عرفان با دین رابطه تنگاتنگی دارد هر کجا دین است عرفان نیز خودنمایی می‌کند. در واقع آنچه از این متون خواهیم گفت، مشتی از خروار است که برای ادای حق مطلب، تحقیقی دیگر را می‌طلبد. در واقع قصدمان این بود که اذعان بداریم که در متون دیگر، می‌توان نمونه‌هایی از این عناصر بیابیم.
برجسته‌ترین مقامات معنوی انسان و جایگاه آنها در قرآن کریم
نویسنده:
زکیه زارع باقی آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در میان تکاپوی مدام انسان برای رسیدن به قرب خالق یکتا، جامع‌ترین سیر، نقشه‌ی راهی است که خداوند رحمان برای نزدیک‌شدن بندگان به خود، در کتاب حکیم خویش آورده‌است.پژوهش حاضر با تأمّل در آیات کریمه‌ی قرآن و بهره‌گیری از شیوه‌ی توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه‌ای و اسنادی، برجسته‌ترین درجات معنوی انسان در قرآن کریم را به بررسی نشسته و سعی در روشن‌ساختن چینش نظم‌یافته‌ی کمالات معنوی برای کشف نقشه‌ی راه قرب الهی از خود قرآن کریم دارد.هدف اصلی از این پژوهش، معرّفی برجسته‌ترین درجات معنوی انسان در قرآن و تبیین ویژگی‌های مطرح در آیات برای هرکدام است تا از این رهگذر، منظومه‌ی کمالات معنوی در قرآن کریم را آشکار نماید.از حاصل این پژوهش می‌توان چنین نتیجه گرفت که برجسته‌ترین درجات معنوی مطرح در آیات، همان اصحاب صراط مستقیم (نبیّین، صدّیقین، شهداء و صالحین) هستند که با توجّه به منتهی‌شدن سبیل‌های الهی به این صراط یگانه، سایر کمالات معنوی، زیرمجموعه‌ی آنان قرار خواهد‌گرفت.
رهیافت تفسیری مکتب تفکیک؛ مطالعه موردی تفسیر مصباح الهدی
نویسنده:
حامد مختاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مکتب تفکیک به عنوان یک جریان جدید در فضای شیعی ایرانی پا به عرصه وجود گذاشته و تفکر و شیوه خود را به قدمت اسلام می‌داند. این مکتب نگاه انتقادی به پاره‌ای از جریان‌های اسلامی و شیعی دارد و نگاه ویژه‌ای به قرآن و احادیث می‌کند. نگاه و رهیافت این مکتب بر عدم مزج منابع شناختی ـ وحی، فلسفه و عرفان ـ است و دریافت معرفت از منبع وحی ـ که همان ثقلین است ـ را یگانه راه درست معرفی می‌کند. تفکیکیان با این نگاه به تفسیر قرآن پرداخته و بر حجیت ظواهر قرآن و حدیث تأکید می‌کنند و فلسفه و عرفان را در تفسیر ـ به خاطر بشری بودن این علوم و عدم توجه به حجیت ظواهر ـ دارای خطا می‌دانند. مکتب تفکیک در تفسیر، تمسک ـ به تنهایی ـ به حدیث یا قرآن را نمی‌پذیرد، به‌گونه‌ای که با تفسیر قرآن‌به‌قرآن، مخالفت می‌کند. این مکتب علاوه بر توجه به منبع وحی، از تعقل و اجتهاد در تفسیر خود بهره می‌گیرد، بدین سبب می‌توان روش آنان را اجتهادی مبتنی بر قرآن و روایات دانست. نهایتاً می‌توان گفت: رهیافت مکتب تفکیک ـ و به‌خصوص تفسیر مصباح‌الهدی که از تفاسیر مکتب تفکیک است ـ در تفسیر قرآن، بیشتر خصلت پیرایشی و سلبی نسبت به سنت تفسیری داشته ـ و با توجه به این‌که ابزارها و منابعی که به کار گرفته‌اند در تفاسیر شیعی به کار گرفته می‌شده است ـ حاوی مولفه و شاخصه ایجابی خاصی نیست.
اعتبار معرفتی اعتقادات دینی براساس رویکرد جدید آلستون به مسئله توجیه
نویسنده:
محمدعلی مبینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آلستون، در دیدگاه جدیدش، موجه بودن را به عنوان ویژگی یکه‏تازی که جایگاه معرفتی بدیل‏ناپذیری به باور ببخشد، نمی‏پذیرد و به جای آن، از وجود ویژگی‏های گوناگونی دفاع می‏کند که همۀ آن‏ها کم یا بیش مهم‏اند؛ به گونه‏ای که وجود هرکدام موجب وضعیت معرفتی مثبت برای باور می‏شود اما نبودش خسارت معرفتی جبران‏ناپذیری را در پی ندارد. اگر دیدگاه آلستون دربارۀ وجود مطلوب‏های معرفتی گوناگون قابل دفاع باشد، آن‏گاه ارزیابی معرفتی باور دینی هم نباید بر محور توجیه معرفتی آن بچرخد، بلکه هرکدام از مطلوب‏های معرفتی می‏توانند وضعیت مثبت معرفتی به باور دینی عطا کنند. اما این دیدگاه آلستون دچار مشکلاتی جدی است. اولاً انکار توجیه به معنای قانع شدن به ارزیابی‏های معرفتی نسبی و نادیده گرفتن اهمیت ارزیابی نهایی و جامع‏نگر دربارۀ باورها است، و این چیزی است که با شهودات مشترک ما نمی‏سازد. و ثانیاً مهم‎ترین مطلوب‎های معرفتی‎ای که آلستون به جای توجیه مطرح می‎کند، همگی به یک ویژگی واحد برمی‎گردند و از این رو، تنوع و تکثر ادعایی آلستون واقعیت ندارد. به نظر می‏رسد راه گریزی از توجیه به عنوان مسئله‏ای مربوط به مقام ارزیابی نهایی باور نیست، هرچند می‏توان در این مقام به بیش از یک معیار و از این رو، به بیش از یک مفهوم برای توجیه قائل شد. یک مفهوم قابل دفاع از توجیه معرفتی مفهوم وظیفه‏شناختی آن است. آلستون، چه در دوران توجیه‏گرایی و چه بعد از آن، با انکار ارادی بودن باور، دایرۀ وظایف مربوط به باور را بسیار تنگ می‏کند و برای وظایف قابل تصور نیز جنبۀ معرفتی قائل نیست. اما به نظر می‏رسد باورهای ما می‏توانند متعلق پذیرش یا عدم پذیرش ما قرار گیرند و چون پذیرش عملی ارادی است، با ورود آن به معرفت‏شناسی زمینۀ طرح وظایف بسیار مهمی فراهم می‏شود. همچنین از آن‏جا که این وظایف در راستای هدف معرفتی صدق طرح می‏شوند، حیثیت معرفتی پیدا می‏کنند و در نتیجه، توجیه وظیفه‏شناختی باور بعد معرفتی می‏یابد. علاوه بر این مفهوم، مفهومی غیر وظیفه‏شناختی و معطوف به صدق نیز برای توجیه قابل تصور است. در مورد باور دینی، از آن‏جا که در معرض چالش‏هایی جدی از قبیل تکثر و تنوع ادیان قرار دارد، توجیه آن، چه مفهوم وظیفه‏شناختی توجیه را لحاظ کنیم و چه مفهوم غیر وظیفه‏شناختی آن، وابسته به وجود دلیلی به سود آن است، گرچه نگرش اعتدال‏گرایانه به معرفت‏شناسی اقتضا می‏کند که این دلیل را منحصر به براهین معتبر منطقی نکرده و وجود شاهد و بینه را نیز برای توجیه باور دینی کافی بدانیم.
بررسی تأویل عناصر آفاقی به انفسی در تفاسیر عرفانی مهم عرفانی (قرن‌های دوم تا پایان پنجم هجری)
نویسنده:
سمیراسادات فرزادفرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده تفسیر و تأویل همواره از موضوعات مهم و قابل‌تأمل درباره قرآن در بین متفکران مختلف جهان اسلام بوده است؛ بدین‌صورت‌که این مهم ریشه در برخی از آیات قرآن کریم، سخنان پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع)، اهل بیت علیهم‌السلام، صحابه و پس از آن در سخنان مفسّران عرفانی قرن دوم به بعد دارد. با ظهور تفسیر منسوب به امام صادق(ع)، اولین اثر مکتوب محوری آن دوره، جریان رشد و تطور مشرب عرفانی در تفسیر، آشکار وسبب غنی‌سازی واژگان فنی در عرفان شده است؛ به‌طوریکه زمینه ظهور تفاسیرعرفانی مانند تفسیر القرآن العظیم تستری، حقائق التفسیر سلمی و لطائف الإشارات قشیری و دیگر تفاسیر عرفانی را فراهم آورده است.مهم‌ترین مبنایی که عرفا در تفسیر عرفانی خود به آن تکیه می‌کنند، این نکته است که قرآن به‌رغم تنزّل از آن حقیقت والای خود ، به عبارات ظاهری محدود نمی‌گردد؛ بلکه در ورای این عبارات ظاهری، دارای مراتب معنایی باطنی و رمزی است که این یکی از اشتراکات تفاسیرعرفانی می‌باشد؛ هرچند همگی در تأویلات باطنی خود از یک شیوه پیروی نمی‌کنند. همچنین وقتی سخن از تأویل عناصر آفاقی به عناصر أنفسی در تفاسیر عرفانی می‌شود، هرآنچه را که در عالم ظاهر(آفاق) و عالم باطن(أنفس) است، دربرمی‌گیرد. در این پژوهش به بررسی عناصر آفاقی و چگونگی تأویل آنها به عناصر أنفسی در تفاسیر مهم عرفانی قرن‌های دوم تا پایان پنجم هجری، به شیوه توصیفی – تحلیلی پرداخته شده است.پژوهش حاضر، تأویل عناصر آفاقی به أنفسی در تفاسیر مهم عرفانی قرنهای دوم تا پایان پنجم هجری، در بر گرفته است. همچنین در بیان وجه اشتراک تفاسیر مهم عرفانی قرن‌های دوم تا پایان پنجم هجری قمری با یکدیگر باید گفت، همگی به ظاهر و سپس به باطن قرآن پرداخته و به دنبال تأویلی از قرآن بوده‌اند که از راه تفکر مستقیماً قابل درک نبوده و از راه لفظ قابل بیان نیست. و در باب وجوه افتراق این تفاسیر، تفسیر منسوب به امام صادق(ع)، تفسیر تستری، تفسیر سلمی، سوره‌ها و آیات قرآن به‌صورت گزینشی و نامنظّم آمده است؛ اما در تفسیر قشیری، مفسّر به‌طور منظّم و به کل قرآن پرداخته است.واژگان کلیدی :قرآن ، تأویل ، تفسیر ، تفاسیر عرفانی ، آفاق ، أنفس ، عرفان
تأثیر قرآن کریم و احادیث شریف بر اشعار شهریار
نویسنده:
عنایت‌اله قاضی‌شیراز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دررمزورازجاودانگی هر اثری آراءونظرات مختلفی ابراز می شود وهرکسی از ظنّ خود علتی را بیان می کند؛ ولی وقتی به صورت کلی به نوع زندگی وآثارشاعران و نویسندگان بزرگ نگاه شود، آنهایی که آثار جاودان خلق کرده اند، ارتباط واعتقادشان به خدا محرز است وگویی به نوعی شهود دست یافته اند که آنها را درخلق آثارشان رهنمون است؛ لذا هرکسی که خودرادرمعرض فیض الهی قراردهدونورخدایی دردلش بتابدبراساس مراتبی که دراین عرصه حائز می شود،به اندازه ی قرب و منزلتی که می یابد، به همان میزان درتمام شئون زندگی وی اثرلطف الهی ظاهر می شودرفتاروآثارش رنگ خدایی به خود می گیردو بالطبع ماندگار می شود.درمورد علت زیبایی وجذّابیت وماندگاری اشعار استادشهریارنیزپرسش های زیادی مطرح شده است وجوابهای متعددی هم بیان شده است که هریک درنوع خودقابل تأمّل وتدبّراست؛ ولی آنچه به ضرس قاطع می توان در جواب سوال مذکور بیان کرد، این است که همانطوری که درآفرینش آثارماندگاری چون جنگ وصلح وبینوایان ودیوان حافظ نقش دینداری واعتقاد به خداآشکار است، درعلت اقبال عمومی مردم وزیبایی و ماندگاری اشعار استاد نیز نقش این عامل مهّم هویداست ودلیل بارز آن نیزنوع زندگی استادو استفاده هایی پرشمار از آیات واحادیث در اشعاراست واز همه مهمتر،تأثیرکلام خدا درذهن وزبان شهریار است که اشعار او را تا حدّ سهل وممتنع پیش برده است تا جایی که بعضی از اشعار اورا درردیف شاهکارهای شعرفارسی قرارمی دهد؛البته این تأثیر،فرازوفرودهایی داردکه درشعراستادکاملاًمشهوداست ؛ولی آنچه دردیوان چهارجلدی وی محسوس است این مجموعه درکلّ ازیک«آنی»برخوردار است که انسان را به یاد حضرت دوست وکلام همیشه جاویداورهنمون می شود. در این نوشتارپس از بحث های مقدماتی،دردوفصل جداگانه؛ استفاده های استاد شهریارازآیات قرآنی و احادیث معصومین(ع)که به صورت اقتباس وتلمیح و... انجام یافته است، به صورت الفبایی ذکرشده است.
عوامل موثر بر تحقق و تعمیق اخلاق حسنه در جامعه (با تأکید بر دیدگاه مقام معظّم رهبری مد ظلّه العالی)
نویسنده:
رئوف عابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش، با تأکید بر دیدگاه مقام معظم رهبری (مد ظلّه العالی) و با روش «تحلیل مضمون» -مطالعه چندین باره داده‌ها، کدگذاری، ایجاد شبکه قالب مضامین و تحلیل آنها- که یکی از روش-های ساده، کارآمد و بنیادین تحلیل کیفی که به دنبال تشریح الگوهای داده‌های کیفی می‌باشد، انجام شده است.نتایج برآمده از این پژوهش نشان می‌دهد؛ تحقق و تعمیق اخلاق حسنه به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد که از آن جمله می‌توان به دو عامل اصلی الف) درونی و فردی (اراده و عزم راسخ، احساس مسئولیت، برنامه‌ریزی، خودسازی و تزکیه نفس، سطح ایمان و اعتقاد شخص، سبک زندگی و آشنایی با فضایل و رذایل اخلاقی و ...) و ب) بیرونی و اجتماعی (خانواده، مدرسه و دانشگاه، رسانه‌های نوین و صدا و سیما، روحانیون و حوزه علمیه، حکومت و دولت و ...) اشاره کرد. نیز موانع و عوامل عدم تحققی همچون فعالیت‌های سوء دشمن با قدرت رسانه‌ای، تبلیغات منفی، ترویج مواد مخدر، جنگ نرم، عرفان‌های کاذب و عقب ماندگی علمی و ... وجود دارد که مانع از تحقق اخلاق حسنه می‌شود و باید خود فرد و عوامل تأثیرگذار با راهکارهای مناسب، این موانع را برطرف سازند؛ تبیین خواهیم کرد. کلید واژه: اخلاق حسنه، تحلیل مضمون، عوامل درونی و فردی، عوامل بیرونی و اجتماعی، آیت الله خامنه‌ای
بررسی مقایسه‌ای بُعدِ معرفتی تجربه عرفانی از دیدگاه ذات گرایان و ساخت گرایان با دیدگاه ابن عربی
نویسنده:
زهرا شریف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تجربه عرفانی از منظر ذات‌گرایان و ساخت‌گرایان غربی و ابن‌عربی چه سنخ معرفتی بوده، دارای چه هویتی است و دیدگاه این دو گروه، چه تشابهات و تفاوت‌هایی با دیدگاه ابن‌عربی دارد؟ دیدگاه‌ها و نظریات صاحب‌نظران غربی در این زمینه، عبارت‌اند از: الف) ذات‌گرایی: ذات‌گرایان معتقدند تجربه عرفانی خالص و قابل تفکیک از تفسیر وجود دارد و این تجربه، حائز ویژگیهایی مشترک در همه فرهنگهاو سراسر جهان است. ذات‌گرایی، به سه گروه از نظریات تقسیم می‌شود: 1) احساسی و عاطفی بودنِ تجربه عرفانی (احساس‌گرایی)؛ این احساس و عاطفه در متن خود حاوی نوعی آگاهی بی-واسطه است. در این نظر، احساسهای مختلفی به عنوان ماهیت تجربه عرفانی بیان شده است: احساس وابستگی مطلق، احساس ارتباط با فوق طبیعت، احساس وحدت با واقعیت متعالی و احساس اتحادی حضور؛ 2) متناظر بودن تجربه عرفانی و تجربه حسی: ساختار و ماهیت معرفت‌شناختی تجربه عرفانی و حسی، همسان است و بر اساس نظریه ادراک می‌توان اعتبار معرفت و تجربه عرفانی را اثبات نمود؛ 3) نظریه یافت مستقیم و اتحادی: ماهیت و سرشت اساسی تجربه عرفانی، نوعی آگاهی یا شناختِ وحدت‌نگر و اتحادی است. ب) ساخت‌گرایی: تجربه و معرفت عرفانی، بسان دیگر تجارب و شناختها از سوی پیش‌زمینه‌ها، ساخت‌یافته تلقی می‌شود و این ساخت‌یافته‌بودن در مورد تجربه عرفانی، شدید‌تر است و به علت اختلاف پیش‌زمینه‌ها در فرهنگهای مختلف، باید از تفاوت ماهیت تجارب عرفانی در سراسر جهان سخن گفت نه اشتراک آنها. دیدگاه ابن‌عربی و اتباع وی در مورد ماهیت تجربه و معرفت عرفانی، فراحسی و فراعقلی بودن، نوری و وجودی بودن، بی‌واسطه بودن و اتحادی بودن معرفت عرفانی است که ساختار معرفت عرفانی را در یک طیف تشکیکی، از دو وجهی تا تک‌وجهی ترسیم می‌کند. در مقام مقایسه این نظریات، به طور خلاصه باید گفت در ذات‌گرایی، احساس‌گرایان، ماهیت تجربه عرفانی را نسبت به دیگر شناختها دگرسان می‌دانند و ساختار آن را بی‌واسطه و دو وجهی می‌شمرند و به ارزش معرفت‌شناختی آن اعتقاد دارند؛ نظریه تناظر معرفت عرفانی با معرفت حسی، ماهیت معرفت‌شناختی تجربه و شناخت عرفانی را سه‌وجهی ترسیم می‌کند و از ارزش معرفتی تجربه عرفانی دفاع می‌کند. نظریه یافت مستقیم، تجربه و شناخت عرفانی را کاملاً دگرسان و تک‌وجهی می‌شمرد ولی از داوری نهایی در باب ارزش و اعتبار معرفت-شناختی‌ِ تجربه عرفانی، خودداری می‌ورزد. اما در ساخت‌گرایی، ماهیت تجربه و شناخت عرفانی، ساخت‌یافته و دارای ساختار سه‌وجهی معرفت تلقی می‌گردد و ارزش آن نیز به دلیل ساخت‌یافتگی، مورد انکار است. از دیدگاه ابن‌عربی، معرفت عرفانی نسبت به دیگر شناختها، دگرسان است و از ساختار دو وجهی تا تک‌وجهی را شامل می‌شود و به دلیل نبود هیچ‌گونه واسطه در آن، ارزش و اعتبار مطلق دارد. هریک از این دیدگاه‌ها دارای نقاط قوت و ضعفی است که به‌تفصیل به آنها پرداخته شده است. در نهایت، حل این مسأله، با اتخاذ رهیافت متافیزیکی متفکران مسلمان، در عینِ توجه به قرائن انضمامی (روشِ اندیشمندان غربی) ممکن است و به‌هیچ‌وجه رویکرد غیرمتافیزیکیِ غربیان در این خصوص، کارساز نیست و از ارائه تحلیل زیربنایی از موضوع، عاجز است.
  • تعداد رکورد ها : 1265