جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور کلید واژه ها
>
هنر و علوم انسانی
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
تعداد رکورد ها : 567
عنوان :
قلب فلسفه اسلامی: پژوهشی در باب خودشناسی در آموزههای افضل الدین کاشانی
نویسنده:
مجید پیرحسینلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
خردورزی
,
هستی شناسی(فلسفه)
,
کیهان شناسی
,
متافیزیک
,
هستیشناسی
,
خود شناسی
,
کیهانشناسی
,
باباافضل کاشانی، محمدبن حسن
,
هنر و علوم انسانی
,
باباافضل کاشانی، محمدبن حسن
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
باباافضل کاشانی، محمدبن حسن
,
هنر و علوم انسانی
,
باور دینی
چکیده :
این پایان نامه ترجمهی بخش نخست کتاب ویلیام چیتیک با عنوان قلب فلسفهی اسلامی : پژوهشی در باب خودشناسی در تعلیمات افضل الدین کاشانی است.این کتاب دو بخش دارد.چیتیک در بخش نخست به بررسی اجمالی زندگی ، آثار و اندیشههای بابا افضل میپردازد. دربخش دوم ، نویسنده منتخباتی از آثار بابا افضل را به انگلیسی ترجمه نموده است. بخش نخست مرکب از سه فصل با عناوین فیلسوف ایرانی ، جهانبینی فلسفهی اسلامی و مفاهیم بنیادین فلسفی است.فصل اول تا اندازهای اهمیت کاشانی را در سنت فلسفی اسلامی بیان کرده و جزئیات اندکی را که در مورد زندگانی او معلوم شده به علاوهی فهرستی از آثار معروف او در اختیار میگذارد. فصل دوم تصویری از فلسفهی اسلامی در درون اندیشهی اسلامی به دست میدهد و به طور کلی به سراغ جهانبینی فلسفی میرود.و آنگاه به برخی از مسائل عمدهی فلسفی که از کاشانی و نیز تعدادی از اسلاف او به دست آمده ، میپردازد .با درک این مطلب که برخی از خوانندگان با نحوهی کاربرد واژگان کلیدی، آشنایی ندارند، فصل سوم را به توضیح برخی از مهمترین اصطلاحات و شرح نحوهی به کار گیری آنها در متون ، اختصاص داده است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نقد و بررسی نظریات امکان علم دینی
نویسنده:
قدرتالله قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مسیحیت
,
نقد
,
دین
,
دنیا گرایی
,
دین اسلام (دامنه ادیان پیشرفته)
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
تعصّب دینی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
تعصّب دینی
,
هنر و علوم انسانی
,
تعصّب دینی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
تعصّب دینی
,
هنر و علوم انسانی
چکیده :
علم ذاتا موضوعی خنثی نیست زیرا آن در صورتی دارای هویت است که در عالمبه عنوان فاعل شناسایی قرار داشته باشد، یعنی وحدت و پیوستگی علم و عالم یک امر ذاتی و اولیه می باشد. از این رو علم بدون عالم وجود ندارد. با این ملاحظه هم علم سکولار امکان پذیر است و هم علم دینی، که بستگی به زمینه ها و عوامل گوناگونی دارد. لذا مسألهامکان علم دینی می تواند دارای اهمیت خاصی بوده و یکی از پرسش های مهم پیش روی ما باشد چرا که پاسخ به پرسشامکان علم دینی، نه تنها هویت جدیدی به علم تجربی مدرن داده ، حتی آن را از برخی بحرانها نجات می دهد،و هم یکی از کارکردهای دین را در زمانه ما آشکار می کند. علاوه بر این، این پاسخ بخشی از انتظاراتدینداران از دین را تامین می کند.بنابراین مسالهامکان علم دینی می تواند یکی از مشغله های اساسی فلسفه ، کلام و دانشمندان علوم تجربی در جهان کنونی باشد که البته هریک با پیش زمینه ها و روش ها و رویکرد های خاص خود به آن می نگرند. اما در این امر اشتراک دارند که امکان یا امتناع علم دینی در سرنوشت هر دو تاثیر مهمی دارد. از این رو نظریات موافق و مخالف مهمی درباره امکان یا امتناع علم دینی در جهان غرب، بالاخص جهان اسلام مطرح است.با توجه به تعدد نظریات امکان یا امتناع علم دینی مشخص می شود که در علم دینی متغیرهایی چون : موضوع، مبانی، نظریه، روش، فرضیه، مشاهده، آزمون، هدف و مسائلی از این دست دخالت دارند که هرگونه ویژگی هریک از اینها میتوانند در ممکن یا ممتنع بودن و ماهیت علم دینی دارای نقش بسیار مهمی باشند.برای نمونه اگر تنها ذاتی بودن روش تجربی برای علم و فراتجربی بودنرا برایدین، در نظر بگیریم میتوان ترکیب علم و دین را در قالب علم دینی در مواردی چون تجربی بودن روش علم و دینی بودن هدف و غایت آن، تجربی بودن روش و دینی بودن موضوع علم،تجربی بودن روش و دینی بودن پیش فرضهای متافیزیکی آن، تجربی بودن روش و دینی بودن فرضیهها و نظریهها،تجربی بودن موضوع و دینی بودن روش،تجربی بودن موضوع، و تجربی و دینی بودن روش، و تجربی بودن مقام گردآوری و دینی بودن مقام داوری ماحظه کرد.در این میان، برخی از طرفداران علم دینی ، بر نقش باورهای دینی و متافیزیکی در مقام داوری نسبت به گزاره های علمی، و نقش آنها در ایجاد پیش فرضها و ذهنیات ما، در مقام گردآوری و نیز اهمیت گزاره های دینی و متافیزیکی در ارزش سنجی داده ها و نتایج علمی تاکید دارند. بنابراین با در نظر گرفتن متغیر های فوق و ملاحظه ویژگی وحیانی دین و خصوصیت انسانی و تجربی علم،مسئله اصلی پیوند این دو در عبارت علم دینی است که به نظر می رسد این امر از نحوه نگرش به مسائلی مانندرابطه علم و دین، کارکردهای دین و علم ، و میزان انتظارات ما از علم، و بالاخص دین ارتباط مستقیمدارد. لذا بررسی این مسئله مستلزم پاسخ به سه پرسش فوق از دید نظریات امکان علم دینی از سوی فیلسوفان و دانشمندان مهم این دو حوزه است.با این ملاحظات سوال اصلی تحقیق این است که:نظریات امکان علم دینی دارای چه ویژگی هایی هستند؟ نقاط ضعف و قوت این نظریات در چه مواردی است و آیا با نظریات موجود می توان به الگویی از علم دینی که کاربردی باشد رسید؟ اهمیت این تحقیق، در تقریر واضح و ارزیابی نقادانه نظریات علم دینی برای مشخص کردن نقاط قوت و ضعف آنها به منظور تعیین این است که آیا اصلا اصطلاح علم دینی معقول و معنادار است یا نه ؟ اگر جواب بله است چه راه کارهایی را برای برطرف کردن نقص نظریات موجود یا ارائه یک نظریه بدیل می توان پیشنهاد کرد که پاسخ گوی نیازهای جامعه علمی ما باشد. چرا که پاسخ به امکان یا امتناع علم دینی دارای نقش و اهمیت کاربردی حداقل در جوامع دیندار می باشد.توصیف ، تحلیل و مقایسه به منظور کشف روابط پنهان یا پدیده های جدیدعلم دینی یک امر مسلم و امکانپذیر است، هرچند نظریات امکان علم دینی در تلفیق جامع و مانع از کارکردهای دین و علم، و انتظارات ما از آن دو گامهای موثری را برداشته اند، اما الگوهای ارائه شده آنها برای علم دینی نمی تواند کارایی چندانی داشته باشد.از این رو می توان با نقادی آنها به الگوی مناسبتری از علم دینی رسید یا الگوی بدیعی را ارائه داد.برای استدلال به امکان و سپس تحقق علم دینی بایستی از واقعیت های علم تجربی مدرن گذر کرد، یعنی توانمندی ها و محدودیت های آن را درنظر گرفت تا با کمک آموزه های دینی آنها را رفع کرده و علم مزبور را جهت دهی کرد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
میزان در روز جزا از منظر قرآن و سنت و پاسخ به شبهات
نویسنده:
محمدرضا سرافرازی اردکانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
روز جزا
,
معاد(کلام)
,
قرآن
,
معارف اسلامی
,
معاد(فلسفه)
,
میزان
,
عَدلٌ
,
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
قرآن
,
سنت
,
شبهات
,
میزان
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
چکیده :
«میزان» به عنوان یکی از آموزههای قرآنی و دینی، از مراحل سنجش اعمال در قیامت است. «میزان» در لغت به معنای «وسیلۀ سنجش و اعتدال» است. «میزان» تنها به سنجش اجرام خلاصه نمیگردد و کاربردهای فراتری از ترازوی ظاهری دارد چه حقیقی باشد مثل «میزان الحرارة» و چه مجازی مثل وزن شعر وترازوی عدل.«میزان» در قرآن به دو گونۀ کلی به کار گرفته شده است: ترازوی داد و ستد در دنیا، ترازوی اعمال در روز جزا. «میزان» مورد اتفاق تمام مسلمین است ولی در مورد آن، سخنان مختلفی بیان میشود. برخی میگویند «میزان» در روز جزا ترازویی است مثل ترازوی دنیایی(نظریه «میزانِ محسوس»)، اکثر اهل سنت قائل به این سخنند؛ برخی دیگر «میزان» در آموزههای دینی را تمثیلی از عدل و برقراری آن در روز جزا میدانند(نظریۀ عدل)، این سخن در بین شیعیان و معتزله رایج است؛برخی معتقدند که «میزان» در روز جزا امامان معصوم و حجج الهی هستند که به وسیلۀ آنها اعمال سنجیده میشود(نظریه «میزان به معنای حجج الهی»)، این بیان نیز در کتب روایی شیعه است؛ و علامه طباطبایی براساس آیۀ اعراف/8، این معیار را حق میداند(نظریۀ حق) برخی نیز در جمعبندی آیات تنها به معنای لغوی آن بسنده میکنند(نظریۀ معنای لغوی).در این رساله فارغ از نتیجۀ نهایی، کاملترین استدلالها، آیات و روایات با چینش معناداری برای اثبات هر یک از نظریهها آورده شده است.بیشترین بحثها بین نظریۀ «میزان محسوس» و «عدل» است.مهمترین اشکال به نظریۀ «میزان محسوس»، «نبودِ قابلیت وزن شدن برای اعمال» است. اهل سنت در پاسخ به این اشکال، سخنانی مثل وزن شدن نامۀ عمل، تبدیل شدن اعمال به اجرام توسط خداوند و تغییر وزن خود افراد با اعمالشان بیان میکنند و برای اثبات آن نقلهایی را میآورند که ضعف مستندات (معمولا نقلها از غیر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) است و نیز تنها در کتب اهل سنت بیان شده است) باعث شده است که این نظریه رد شود. در مقابل اشکالی بر نظریۀ عدل گرفته میشود مبنی بر اینکه این نظریه موجب منتفی شدن اصلِ وجود «میزان» در قیامت میشود. این سخن درست است اما باید دید که مستندات این نظریه در مقابل این اشکال یارای مقابله دارند یا نه. مقدمات این نظریه به وسیلۀ آیات، روایات و لغت قابل اثبات است، اما مستندات این نظریه(مخصوصا روایت امام صادق (علیه السلام)، مهمترین دلیل نظریۀ عدل) بیانگر رد وجود «میزان» نمیکنند و تنها نظریۀ «میزان محسوس» را رد میکنند.مرز نظریۀ مختار، «میزان محسوس»و ردّ اصلِ وجود «میزان» است. با تقریر جدیدی از روایت امام صادق (علیه السلام)، بیان جدیدی از نظریه عدل شکل میگیرد که این نظریه را نیز مثل نظریات «حجج الهی» و «حق» در دامنه نظریات مختار قرار میدهد.نظریۀ عدل گستردگیِ بیان بسیار بیشتری میان مفسرین شیعه و سنی دارد، هرچند نظریه حجج الهی به علت مستندات بیشتر و محکمتر، استحکام بیشتری دارد.نظریۀ حق نیز با پشتوانۀ قرآنیِ و همگانی بودن آن(میتواند مورد قبول شیعه و سنی باشد)، موجب تقویت آن در بین نظریات می شود. هر چند میتوان هر یک از نظریات مختار را، منظر و بیان متفاوتی از یک واقعیت دانست.فصلی به شاخصههای «میزان» از منظر روایات پرداخته شده است که مهمترین بخش آن، دلایل سنگینی و سبکیِ «میزان» در روایات است. مهمترین نتایجی که در بخش پاسخ به سوالات حاصل شد، از این قرارند: دلیل کاربرد «میزان» به صورت جمع(موازین) در قرآن این است که «موازین» جمعِ وزن شوندهها(تعدد اعمال هر فرد مثل روزهها، نمازها و ...)را نشان میدهد؛ اینکه برای عدهای از بهترین افراد مثل امامان و انبیا و شقیترینِ بشر مثل کافران، ترازویی نهاده نمیشود، از مسلمات قرآنی و حدیثی است؛ معنای سنگینی و سبکی ترازو، رجحان نیکیها بر بدیهاست. نحوۀ سنجش در «میزان» نیز در فصل پاسخ به سوالات بررسی شده است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تأثیر کتاب «الایضاح فی الخیر المحض» در اندیشه فلسفی فیلسوفان مسلمان سدههای نخست (تا انتهای قرن پنجم)
نویسنده:
معصومه صبورمقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
تاثیر
,
مسلمان
,
فیلسوف
,
اثر ادبی
,
تفکر فلسفی
,
هنر و علوم انسانی
,
فارابی، محمدبن محمد
,
ابن سینا، حسین بن عبدالله
,
هنر و علوم انسانی
,
ابن سینا، حسین بن عبدالله
,
فارابی، محمدبن محمد
,
الایضاح فیالخیرالمحض (کتاب)
,
قرن پنجم هجری قمری
,
فارابی، محمدبن محمد
,
ابن سینا، حسینبن عبدالله
,
هنر و علوم انسانی
,
قرن پنجم هجری قمری
,
الایضاح فیالخیرالمحض (کتاب)
چکیده :
کتاب «خیر المحض» که خلاصه ای از کتاب «مبادی الهیات» پروکلس است، در اواخر قرندوم به عربی ترجمه شد. در پژوهش حاضر کوشش شده است تا تأثیرات این کتاب بر آثار فیلسوفان سده های نخست نظیر کندی، فارابی، ابوالحسن عامری و ابن سینا تبیین شود. تا بدین ترتیب بتوانیم یکی از منابع فکری این فیلسوفان مهم را بازشناسیم. تمام مباحث مطرح شده در کتاب «خیر المحض» را می توان به سه موضوع اصلیعلت اولی، عقل و نفس تقسیم کرد؛ به همین دلیل هم تمام فصول این پایان نامه در قالب این سه موضوع تنظیم شده است و مطالب مشابه به صورت زیر مجموعه های این سه موضوع آورده شده است. کتاب «خیر المحض» به طور کلی به مباحثی همچون خیر محض، استغنا و فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع یعنی انیت، عقل، خصوصیات و مراتب آن، نفس، خصوصیات و مراتب آن و تقسیم موجودات بر مبنای دهر می پردازد. که فیلسوفان اسلامی غیر از کندی در مسائلی چون استغنا و تمامیت یا فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع، وحدت و بساطت عقل و تجرد آن از ماده، نفس و اینکه به اجرام سماوی حرکت می بخشد و این حرکت مستدیر است با پروکلس توافق نظر دارند. در بررسی انجام شده، با توجه به تشابه عبارات در برخی از آثار فیلسوفان مسلمان، تأثیر کتاب «خیر المحض» بر آنها آشکار می شود.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تحلیل رتبه امامت در آیه ابتلی (آیه 124 سوره بقره)
نویسنده:
فاطمه خانصنمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
تفسیر
,
15. کلام نقلی
,
امامت
,
نبوت
,
معارف اسلامی
,
هنر و علوم انسانی
,
سوره البقره
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
ابراهیم، پیامبر
,
آیه ابتلاء
,
سوره البقره
,
آیندهبینی
چکیده :
پژوهش حاضر با توجه به منابع تفسیری فریقین و روایات وارده در تفاسیر اثری و مجامع حدیثی در خصوص تحلیل رتبهی امامت و مقام والای امام که در آیه ابتلی آمده است به نتایج زیر دست یافت:1.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی تاریخی خاندان پیامبران در قرآن و مقایسه آن با عهدین
نویسنده:
سیدروحاله شفیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
کتاب مقدس (عهدین)
,
خاندان
,
قرآن
,
بینامتنیت (زبان شناسی)
,
معارف اسلامی
,
پیامبر
,
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
قرآن
,
بررسی تاریخی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
چکیده :
در ادیان ابراهیمی، پیامبران بهعنوان آفریدگانی زمینی که دارندگان پیامهای آسمانی هستند، جایگاهی بسیار والا دارند؛ گرچه سر بر آستان آسمان میسایند، امّا گام بر زمین میزنند، و با زمینیان میزیند. همازاینروی؛ چون همهی زمینیان، در مردمان پیرامون خود، کسانی دارند که با ایشان در پیوند بستگی و خویشاوندی هستند. از همینجا، زمینهی پیدایش چنین پژوهشی فراهم میگردد. از سویی، بهعنوان یک مسلمان، میدانم که؛ در آیین اسلام و بهنزد مسلمانان، خاندان پیامبر(ص) از جایگاه بسیار بالایی برخوردارند، و از سوی دیگر، میدانم که؛ اسلام یکی از سه دین ابراهیمی است؛ سه دینی که پیوندهای نزدیکی با هم دارند، و با همهی ناهمگونیهای کوچک و بزرگ، در بسیاری از آموزههای بنیادین، همسانیهای معنیدار بسیاری نیز دارند. پرسش از کشیدهشدن یا نشدن دامنهی این همسانیها به مفهوم و مصداق خاندان پیامبران ابراهیمی، و اینکه آیا چنین جایگاه و کارکردی، ویژهی دین اسلام است یا امری مشترک میان ادیان ابراهیمی است؟، زمینهی پیدایش این پژوهش است.ب: مبانی نظری(شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری، پرسشها و فرضیهها): برپایهی آموزههای متون محوری ادیان ابراهیمی؛ از دیدگاه مصداقی، چه نسبتی میان خاندان پیامبران برقرار است؟ آیا ادیان ابراهیمی، بر مصداقهای خاندان پیامبران، اشتراک دارند؟ آیا این سه دین، به کسانیکه با پیامبران پیوند خویشاوندی دارند، به یک گونه مینگرند؟ کدام گونه از گونههای پیوندهای خویشاوندی با پیامبران، از اهمّیت بیشتری برخوردار است؟ از دیدگاه مفهومی، آیا خاندان پیامبران دارای کارکرد(ها) و جایگاه ویژهای هستند؟ اگر آری؛ این جایگاه و کارکرد(ها) چیست؟ آیا با جایگاه و کارکرد خود پیامبران، همانند است؟ دربارهی این مفهوم، چه نسبتی میان خاندان پیامبران برقرار است؟ آیا خاندان همهی پیامبران، از این ویژگیها و کارکردها برخوردار هستند؟ آیا میتوان برپایهی آموزههای قرآن و کتابمقدّس، به کارکرد(ها) و جایگاه ویژهی مشترکی میان خاندان پیامبران ادیان ابراهیمی باور داشت؟ همسانیها و ناهمسانیها چیست؟ آیا در ساختار دستگاه اندیشهی این ادیان، ریشه دارند؟ آیا این ویژگیها و کارکردها، تنها به خاندان پیامبران اختصاص دارد، یا دیگران نیز از آنها برخوردار هستند؟ آیا میتوان از این رهگذر، گزارههای تازهای دربارهی مبانی و نسبتهای آموزههای بنیادین ادیان ابراهیمی، بهدست داد؟ پیشپندار من در این پژوهش، مشترکدانستن مفهوم و مصداق خاندان پیامبران، در کتابمقدّس و قرآن است. بهدیگر سخن، در آغاز چنین میپندارم که؛ خاندان پیامبران در قرآن و کتابمقدّس، از پیوندی نزدیک برخوردار هستند، و این مفهوم، در میان ادیان ابراهیمی مشترک است. همچنین، میپندارم که خاندان پیامبران در دستگاه اندیشهی ادیان ابراهیمی، دارای جایگاه و کارکردهای ویژهای هستند، و جایگاه و کارکردهای پیامبران و خاندان آنان، از نسبتهای معنیداری برخوردار است. نیز، میپندارم که؛ خاندان همهی پیامبران، از چنین ویژگیها و کارکردهایی برخوردار هستند؛ امّا دیگران را از ویژگیها و کارکردهای اختصاصی خاندان پیامبران، بیبهره میپندارم. تلاش میکنم برپایهی روشهایی که در بخشهای آینده بازگو خواهم نمود، فرضیهی خود را سنجیده، و آن را بهسامان کنم.پ: روش تحقیق(شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعهی مورد تحقیق، نمونهگیری و روشهای نمونهگیری، ابزار اندازهگیری، نحوهی اجرای آن، شیوهی گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها): این پژوهش، پس از معرّفی روشهای تاریخی و تطبیقی، و الگوی نشانهشناختی بینامتنیت(Intertextuality)، به بررسی تطبیقی خاندان پیامبران در قرآن و عهدین میپردازد. در قرآن و کتابمقدّس، به تعبیرهایی برمیخوریم که؛ از ترکیب دو واژهای پدید میآیند، که یکی نشانگر نام یک پیامبر، و دیگری نشانگر گونهای پیوند خویشاوندی است. خاندان پیامبران، یکی از بخشهای برجستهی گزارشهای تاریخی کتابمقدّس؛ بهویژه عهد قدیم را، پدید میآورد. این گزارشها، گسترهی پهناوری از گونههای پیوندهای خویشاوندی را دربرمیگیرند. بازتاب بخشهایی از این گزارشها، در عهد جدید هم دیده میشود. قرآن نیز، بیآنکه در بسیاری از نمونهها همچون کتابمقدّس؛ به بازگویی جزییات بپردازد، بر این حقیقت که؛ پیامبران نیز همچون دیگر انسانها؛ دارای همسر و فرزند بودهاند، تأکید میکند.ت: یافتههای تحقیق: ابراهیم(ع)، برجستهترین پدر باواسطهی پیامبران است. قرآن و کتابمقدّس، دستکم در شش نمونه(یعقوب(ع)، داود(ع)، سلیمان(ع)، زکریّا(ع)، یحیی(ع) و عیسی(ع))، به او بهعنوان پدر باواسطهی پیامبران، اشاره میکنند. چنین پیوندی، در میان پیامبران پیشاابراهیمی و پیامبران ویژهی قرآن، دیده نمیشود.قرآن و کتابمقدّس، در بیشتر نمونهها، از پدران بیواسطهی پیامبران ابراهیمی، چهرهی نیکویی بهدست میدهند. برجستهترین نمونهی منفی پدر بیواسطهی پیامبران، پدر ابراهیم(ع) است. قرآن و کتابمقدّس، او را بتپرست میدانند. بدینترتیب، ابراهیم(ع)، نمونهی والای ایستادگی دربرابر پندارهای نادرست پدران(بتپرستی)، و آغاز یک راه نو(یگانهپرستی) است. بااینهمه؛ دستگاه اندیشهی اسلامی تلاش میکند، تا پدر ابراهیم(ع) را برکنار از این گناه، بهشمار آورد. اوج پیوند پدر بیواسطهی پیامبران در کتابمقدّس و قرآن، از ابراهیم(ع) تا یوسف(ع) دیده میشود. در این نمونه، با چهار نسل پیاپی از پدران و پسرانی برخورد میکنیم که همگی پیامبر هستند. چنین فشردگیای هرگز تکرار نمیشود. بااینهمه؛ نمیتوان این نمونه را بهمعنی انتقال کارکردهای پیامبرانه از پدر به پسر، دانست. زیرا گرچه کتابمقدّس و قرآن، از کارکردهای معرفتی و مسئولیتی ابراهیم(ع) سخن میگویند؛ امّا نشانهای از کارکردهای مسئولیتی پیامبرانهی اسحاق(ع) و یعقوب(ع)، در آنها دیده نمیشود. یوسف(ع) نیز در کتابمقدّس و قرآن، از کارکردهای معرفتی و مسئولیتی پیامبرانه، برخوردار نیست. دیگر پیوند پدر-پسر میان دو پیامبر، در نمونهی داود(ع) و سلیمان(ع) دیده میشود. این پیوند، در عهد قدیم و قرآن، از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ امّا عهد جدید چندان به سلیمان نمیپردازد، و برای نشاندادن مسیحابودن عیسی(ع)، بر پیوند باواسطهی او با داود(ع)، تأکید مینماید. زکریّا(ع) نیز در جایگاه پدر یحیی(ع)، چهرهی مثبتی در عهد جدید و قرآن دارد. هرچند؛ عهد جدید، بیشتر به الیزابت؛ و قرآن بیشتر به زکریّا(ع) میپردازند.کتابمقدّس و قرآن، چندان به مادران پیامبران نمیپردازند. بااینهمه؛ مادران پیامبران، همواره از چهرهی مثبتی برخوردارند. برای نمونه؛ قرآن، آمرزشخواهی نوح(ع) برای مادر خود را گزارش میکند. مادران پیامبران، ازبرای زاییدن آنان(الیزابت و مریم(س))، و تلاش برای زندهنگهداشتن آنان(یوکابد)، ستوده میشوند. بااینهمه؛ نمیتوان این کارکردهای همگانی را، برخوردار از معنی ویژهی الاهیاتی بهشمار آورد. امّا عهد قدیم، دستکم در سه نمونه(سارا، ربهکا و بتشبع)؛ نقش سرنوشتساز رساندن کارکردهای پدران پیامبران به یکی از فرزندانشان را، برای آنان برمیشمارد. در نمونهی راحیل و یوسف(ع) نیز، فرزندِ همسرِ دوستداشتنی یک پیامبر(یعقوب(ع))، از دیگر فرزندان او، برتر میشود. گرچه عهد جدید، برجستگی ویژهای را برای مریم(س) برنمیشمارد. امّا دستگاه اندیشهی مسیحی، رفتهرفته جایگاه او را بالاتر میبرد؛ کارکردهای عیسی(ع) را به او نیز گسترش میدهد، و حتّا در برخی خوانشها؛ او را مادر خدا بهشمار میآورد. قرآن، مریم(س) را بندهی برگزیدهی خدا، و برترین زن جهان میخواند، امّا روا نمیدارد که؛ ویژگیهای مانند دوشیزهزایی، زمینهی پدیدآمدن پندارهای فراانسانی دربارهی او را فراهم آورند.برادران و خواهران پیامبران، از گونههای نهچندان مهمّ پیوندهای خویشاوندی آنان بهشمار میروند. تنها پیوند برادری باواسطه با پیامبران، در نمونهی یوسف(ع) و دیگر پسران یعقوب(ع) دیده میشود، که میتوان آن را از گونههای کمیاب بهشمار آورد. در این نمونه؛ برادران باواسطهی یوسف(ع)، از آن روی که بر برادر خویش رشک میبرند، از چهرهی مثبتی برخوردار نیستند. برادران بیواسطهی عیسی(ع) نیز چهرهی چندان مثبتی ندارند، و در میان آنان؛ تنها یعقوب، به او ایمان میآورد، و از رسولان برجستهی او میشود. بااینهمه؛ یعقوب، از جانشینی عیسی(ع) بهرهای ندارد، و کارکرد معرفتی او نیز، بهاندازهی دیگر رسولان است. تنها نمونهی مثبت پیوند برادری با پیامبران، میان موسی(ع) و هارون(ع) دیده میشود. در این نمونه؛ هارون(ع)، از برخی کارکردهای مسئولیتی و معرفتی، و همهی کارکرد کهانتی موسی(ع) برخوردار میشود، و در یک موقعیّت(رفتن موسی(ع) به بالای کوه سینا)، نیز جانشین او میگردد. خواهر بیواسطه نیز، از دیگر گونههای کمیاب پیوندهای خویشاوندی پیامبران است، و تنها در نمونهی مریم-موسی(ع) دیده میشود. این گونه، از اهمّیت چندانی برخوردار نیست.همسران پیامبران پیشاابراهیمی در قرآن و کتابمقدّس، چهرهی چندان نیکویی ندارند. آنان به گناه آلوده میشوند، و ازبرای آن کیفر میشوند. کتابمقدّس، بار گناه آدم(ع) را بهدوش حوّا میافکند، امّا قرآن چنین دیدگاهی را نمیپذیرد. چهرهی همسران پیامبران ابراهیمی، روشن و نیکوست؛ امّا کمبود بزرگی مانند نازایی، ویژگی برجستهترین چهرههای آنها(سارا، ربهکا، راحیل، الیزابت) است. کتابمقدّس، کمبود فرزندنداشتن پیامبران را، بهگردن همسران آنان میاندازد. گویی خودِ پیامبران، هرگز نابارور نبودهاند. همچنین، عهد قدیم از همسران غیراسرائیلی پیامبران ابراهیمی(هاجر، همسران سلیمان(ع))، چهرهای منفی بهدست میدهد.فرزندان بیواسطهی پیامبران، در کتابمقدّس و قرآن، از جایگاه الاهیاتی ویژهای برخوردار هستند. در این میان؛ فرزندان بیواسطهی پسر، همواره اهمّیت بیشتری نسبت به دختران دارند. برای نمونه؛ دختران آدم(ع)، لوط(ع) و یعقوب(ع)، اهمّیت چندانی ندارند. امّا این همهی سخن نیست. گناه و چالشهای درونخاندانی، دو ویژگی برجستهی فرزندان بیواسطهی پیامبران است. پسر آدم(ع)(قابیل) بر پسر دیگر او(هابیل) رشک میبرد، با او میستیزد، و دست خود را به خون او میآلاید. یکی از پسران نوح(ع)(حام/کنعان) گناه میکند و تباه و روسیاه میشود. چالشهایی میان پسران ابراهیم(ع)(بر سر وراثت)، و پسران اسحاق(ع)(بر سر برکت) درمیگیرد. پسران یعقوب(ع) نیز، بر برادرشان؛ یوسف(ع)، رشک میبرند، و تلاش میکنند جان او را بگیرند، و با سرنوشت او بازی کنند. ازسوی دیگر؛ در برخی نمونهها(ابراهیم(ع)، اسحاق(ع) و زکریّا(ع))، پیامبران، سالها بیفرزند زندگی میکنند؛ امّا سرانجام خدا آنان را بارور، زنانشان را زایا و فرزندانشان را فراوان و نیکوکار میکند، و شگفت آنکه؛ از این رهگذر، ادیانی پدید میآیند، که تا به امروز نیز، در طول و عرض تاریخ و جغرافیا، ادامه دارند. گویی فرزندان بیواسطهی پیامبران، بازتاب آفاقی و انفسی، و آیینهی تمامنمای ستیز هموارهی نیکی و بدی در درون و برون آدمی هستند. امّا خدا، همواره بهیاری فرزندان نیکوکار پیامبران میشتابد، و آنان را بر فرزندان گنهکار پیامبران، پیروز میگرداند. بدینترتیب، از نگاه ادیان ابراهیمی؛ چیرگی فرجامین جهان، با نیروهای نیکی و راستی است.فرزندان باواسطهی پیامبران، یکی از برجستهترین گونههای پیوندهای خویشاوندی آنان هستند. مهمّترین ویژگی این پیوند، امکان استمرار تاریخی، و گسترش آن به همهی پیروان پیامبران است. قرآن و کتابمقدّس، پیوند فرزند باواسطه با دو شخصیّت را، بسیار ارزشمند میدانند؛ ابراهیم(ع) و یعقوب(ع). عبرانیان و اعراب، همگی فرزندان باواسطهی ابراهیم(ع) هستند. عهد جدید و قرآن تلاش میکنند، تا نسبت عیسی(ع) و محمد(ع) را به ابراهیم(ع) برسانند، و آنان را فرزندان باواسطهی او بدانند. یهودیان، خود را فرزندان باواسطهی یعقوب(ع) میدانند؛ نگاهی که در آموزهی پیوند خویشاوندی ویژهی آنان با خدا، و برتری نژادی آنان، ریشه دارد. عهد جدید و قرآن، این گونه پیوند را(چه با ابراهیم(ع) و چه با یعقوب(ع)) بهخودیخود ارزشمند نمیدانند. عهد جدید، عیسی(ع) را فرزند باواسطهی داود(ع) نیز میداند، امّا قرآن دراینباره خاموش است. در نمونهی موسی(ع)، اهمّیت فرزندان باواسطه بیشتر روشن میشود. زیرا او از این گونهی پیوندهای خویشاوندی، برخوردار نیست، و جایگاه کهانت موروثی او، به فرزندان و نوادگان هارون(ع) بخشیده میشود.برجستهترین بازتاب پیوند فرزند مجازی با پیامبران، در چارچوب آموزهی گناه نخستین؛ به خوانش دستگاه اندیشهی مسیحی از پیوند انسانها با آدم(ع)، و انتقال موروثی گناه او به فرزندان مجازیاش، بازمیگردد. قرآن، هرگز چنین آموزهای را نمیپذیرد، و در دستگاه اندیشهی یهودی نیز چنین دیدگاهی بهچشم نمیخورد.پیوند برادران مجازی، در پیامبران ابراهیمی دیده نمیشود. این گونه پیوند خویشاوندی، تنها در میان پیامبران پیشاابراهیمی و پیامبران ویژهی قرآن، دیده میشود. عهد قدیم، پیوند برادری مجازی با پیامبران را بهکار نمیبرد، و حتّا در برخی نمونهها(لوط(ع))، آن را انکار میکند. این رویکرد، یکی از روشنترین بازتابهای آموزهی پیوند خویشاوندی ویژهی خدا با نژاد یهود، و برتری نژادی آنان است. عهد جدید، پیروان و شاگردان عیسی(ع) را، برادران مجازی او میخواند، و این گونه پیوند را ارزشمند بهشمار میآورد. قرآن، از چنین پیوندی سخن بهمیان نمیآورد. بااینهمه؛ پیوند برادری مجازی، در پیامبران ویژهی قرآن، بسیار پررنگ است، و در هر سه نمونه(هود(ع)، صالح(ع)، شعیب(ع)) دیده میشود. از گزارشهای قرآنی چنین برمیآید که؛ برادران مجازی پیامبران، نماد مردم همروزگار آنان هستند؛ مردمی که پیامبران، آنان را بهسوی راه خدا و دستکشیدن از گناه، فرامیخوانند. بدینترتیب؛ قرآن، این گونه از پیوند خویشاوندی با پیامبران را، بهمعنی همدینی و پیروی از آنان نمیداند، و به ارزش الاهیاتی آن، اشاره نمیکند.پیوند خاندان مجازی، ویژهی پیامبران ابراهیمی(ابراهیم(ع)، یعقوب(ع) و داود(ع)) است. عهد قدیم، بنیاسرائیل را خاندان مجازی پیامبران میداند. عهد جدید و قرآن، چنین نگاهی را نمیپذیرند، و تنها پیروان راستین پیامبران را، بهعنوان خاندان مجازی آنان، میپذیرند. قرآن، بر بهدستدادن چهرهای نیکو از خاندان مجازی این پیامبران، و فراخواندن آنان بهسوی ایمان، نیکوکاری و شکرگزاری بهدرگاه الاهی، تأکید میکند، و همواره عنصر ایمان و نیکوکاری را بخش جداناشدنی چنین پیوندی، میداند. بدینترتیب؛ قرآن، همهی پیروان راستین ادیان ابراهیمی و فرزندان و نوادگان نیکوکار ابراهیم(ع) را، گذشته از نقشهای خانوادگی(همسر، فرزند، ...)، جنسیّت، و نسبت، بهعنوان اعضای خاندان او، میستاید.پیوند خویشاوندی خاندان حقیقی پیامبران، تنها در نمونههای پیامبران پیشاابراهیمی، موسی(ع) و هارون(ع)، و نیز در پیامبران ویژهی قرآن، دیده میشود. خاندان حقیقی موسی(ع)، جایگاه ویژهای در کتابمقدّس و قرآن ندارند. خاندان حقیقی هارون(ع) در کتابمقدّس، ازبرای کارکرد کهانتی اهمّیت مییابند. قرآن، چنین کارکردی را نمیپذیرد؛ پس خاندان حقیقی هارون(ع) در قرآن، ارزش چندانی ندارد. قرآن، پسر گناهکار نوح(ع) را نیز از خاندان حقیقی او جدا میکند. بدینترتیب، قرآن؛ نیکوکاران خانواده و پیروان پیامبران غیرابراهیمی را خاندان حقیقی آنان میداند. کتابمقدّس و قرآن، پیوستن به خاندان حقیقی پیامبران را؛ آرمانی بلند و انجامی ارزشمند بهشمار میآورند، که رستگاری و نیکفرجامی را بهارمغان میآورد. قرآن، همواره در کنار نزدیکترین اعضای خانواده(همسر و فرزندان بیواسطه)؛ پیروان پیامبران را نیز، از خاندان ایشان، بهشمار میآورد، و بدینترتیب؛ پیوستن حقیقی مومنان به خاندان آنها را میپذیرد.عهد قدیم، پیوند ویژهی خدا-انسان را در چارچوب آموزهی برتری نژادی یهود، و عهد جدید آن را در چارچوب دو آموزهی پسر خدا بودن عیسی(ع) و جانشینی کلیسا بهجای اسرائیل، نشان میدهد. اهمّیت خاندان پیامبران در دستگاه اندیشهی یهودی و مسیحی، در همین راستاست. امّا قرآن، چنین آموزههایی را نمیپذیرد، و تلاش میکند تا چهرهای خردورزانه و نیک، از مفهوم خاندان پیامبران بهدست دهد. بااینهمه؛ قرآن، این مفهوم را، بهخودیخود ارزشمند نمیداند. رویکرد قرآن دربارهی پیامبران ویژهی خود(هود(ع)، صالح(ع)، شعیب(ع))، بهترین گواه این مدّعاست. اشارهنکردن قرآن به خاندان اسماعیل(ع) نیز میتواند نشانگر همین گرایش باشد.برآیند بررسیهای این پژوهش نشان میدهد؛ نقشهای اعضای خاندان پیامبران در نسبت با آنان، از شخصیّت جداگانهی آنان مهمّتر است. بهدیگر سخن؛ یک فرد میتواند در یک جایگاه و پیوند با پیامبران، چهرهای برجسته و ارزشمند داشته باشد؛ امّا همان فرد در جایگاه و پیوند دیگری، از چنین چهرهای برخوردار نباشد. برای نمونه؛ بااینکه یوکابد، هم مادر هارون(ع) و هم مادر موسی(ع) است؛ امّا تنها ازبرای تلاش برای نجات جان موسی(ع) است، که ستوده میشود. فرزندان یعقوب(ع)، همان برادران یوسف(ع) هستند، امّا در جایگاه فرزندان یعقوب(ع)؛ چهرهای مثبت، و در جایگاه برادران یوسف(ع)؛ چهرهای منفی دارند.آیا خاندان پیامبران در کتابمقدّس و قرآن، همواره ارزشمند هستند؟ آیا خاندان همهی پیامبران، جایگاه و کارکردهای برجستهای دارند؟ آیا با بالارفتن جایگاه یک پیامبر، جایگاه خاندان او هم بالا میرود؟ پاسخ این پژوهش به این پرسشها، منفی است. زیرا در برخی نمونهها(ادریس(ع)، ایّوب(ع) و الیاس(ع) و الیسع(ع) و یونس(ع))؛ کتابمقدّس و قرآن، هیچ گزارشی از خاندان پیامبران بهدست نمیدهند. رویکرد قرآن به پیامبران ویژهی خود(هود(ع)، صالح(ع) و شعیب(ع)) نیز همینگونه است. از همهی اینها فراتر؛ نمونهی موسی(ع) است. بااینکه او، در دستگاه ادیان ابراهیمی، از جایگاهی بلند و اهمّیتی فراوان برخوردار است، بهگونهای که الگوی پیامبران و آینهی تمامنمای پدیدهی پیامبری بهشمار میرود؛ امّا خاندان او هرگز از جایگاه و کارکردهای برجستهای، برخوردار نیستند. گزارشهای کتابمقدّس و قرآن دربارهی خاندان موسی(ع)، بسیار کوتاه و گذراست. کارکرد مسئولیتی او، به یوشع میرسد؛ کسی که از خاندان او نیست. همچنین، بخش کوچکی از کارکرد معرفتی او؛ در چارچوب کهانت خاندانی، به الیعزر؛ فرزند هارون(ع)، میرسد. همچنین، نمونههای موسی(ع) و الیاس(ع) نشان میدهند؛ ممکن است پیامبری از جایگاه بسیار بلندی برخوردار باشد؛ امّا خاندان او دارای اهمّیت چندانی نباشند، و حتّا هرگز از آنان یاد نشود.آیا همواره جایگاه و کارکردهای پیامبران به خاندان ایشان منتقل میشود؟ پاسخ منفی است. انتقال جایگاه و کارکردهای پیامبران به خاندانشان، پدیدهای است که تنها در میان پیامبران ابراهیمی دیده میشود. برای نمونه؛ برکت الاهی ابراهیم(ع)، به خاندان او منتقل میشود، و کارکردهای مسئولیتی(پادشاهی) و معرفتی(دانش الاهی) داود(ع)، به سلیمان(ع) میرسد. امّا کارکرد مسئولیتی(رهبری) موسی(ع)، به اعضای خانداناش منتقل نمیشود. جایگاه پیامبرانهی الیاس(ع) به الیسع(ع) میرسد؛ کسی که از خاندان الیاس(ع) نیست. بااینهمه؛ در بیشتر نمونهها، انتقال بخشهایی از جایگاه و کارکردهای پیامبران به خاندان خود؛ بهویژه فرزندان(پسران) بیواسطه، دیده میشود. راستای بردار انتقال جایگاه و کارکردهای پیامبران، همواره ازسوی نسل گذشته(پدران) بهسوی نسل آینده(پسران) است. تنها نمونهی خلاف، در انتقال معکوس جایگاه و کارکردهای عیسی(ع) به مریم(س)، دیده میشود. عهد جدید، کارکرد مسئولیتی عیسی(ع) را به کسی واگذار نمیکند، امّا دستگاه اندیشهی مسیحی، مریم(س) را نیز از شفاعت برخوردار میداند. کارکرد معرفتی عیسی(ع)، به پتروس میرسد؛ کسی که از خاندان او نیست. این کارکرد، به سرپرستان کلیساهای مسیحی منتقل میشود، و تا به امروز نیز ادامه مییابد.ث: نتیجهگیری و پیشنهادات: خاندان پیامبران، بخش مشترک بسیار مهمّی از متونمقدّس ادیان ابراهیمی را پدید میآورند. در همین راستا پیشنهاد مینماید؛ با پذیرش روش بهکارگرفتهشده در این پژوهش؛ 1) به مقایسهی موضوع پژوهش با متون قدّس دیگر ادیان؛ بهویژه اوستا و بازتاب آن در دستگاه اندیشهی زردشتی پرداخته شود، 2) به بررسی و پردازش دادههای قرآنی و حدیثی پیرامون خاندان پیامبر اسلام(ص)، پرداخته شود.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی و تحلیل آراء قرآن پژوهان درباره نزول قرآن در ماه رمضان
نویسنده:
ابراهیم قاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
وحی
,
معارف اسلامی
,
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
نزول قرآن
,
رمضان
,
محمد (ص)، پیامبر اسلام
,
پژوهشگر
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
وحی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
چکیده :
قرآن کریم معارفی بلند و حقایقی وسیع دارد که در طول دوران رسالت پیامبر به تدریج بر ایشان نازل شده است. یکی از راه های درک حقایق و معارف عمیق شناخت تاریخ و علوم قرآن است و یکی از مباحث کلیدی و حساس در این گرایش قرآنی ،مسأله نزول قرآن و کیفیت فرود آمدن آن بر نبی مکرم اسلام می باشد. قرآن کریم خود به این نکته در برخی از آیات اشاره فرموده وبرخی مسائل مربوط به نزول قرآن را بیان نموده است. در برخی از این آیات به مبحث بسیار مهم نزول قرآن در ماه رمضان و به طور ویژه نزول قرآن در شب قدر اشاره کرده است؛ شب مبارکی که مقدرات انسان تا سال بعد درآن مشخص می شود و به نقلی مصادف با شب فرقان سالروز جنگ بدر نیز می باشد. ماه رمضان و شب قدر از اسرار و رموزی است که حقایق زیادی درون آن نهفته که یکی از این حقایق مسأله نزول قرآن در این شب گرانقدر بر قلب پیامبر اکرم(ص) می باشد. مفسران و قرآن پژوهان از صدر اسلام تاکنون همواره سعی کرده اند تا پرده از اسرار نزول قرآن در شب قدر کنار زنند و حقیقت آن را دریابد. به همین منظور از آن زمان تا به امروز هر قرآن پژوهی این موضوع را تحلیل نموده تا جایی که مسأله نزول قرآن در ماه رمضان محل تشتت آراء و اقوال و نظریه های گوناگونی شده است. بسیاری از قرآن پژوهان برای حل مسأله نزول قرآن در ماه رمضان و شب قدر دیدگاه نزول دفعی قرآن را برگزیدند که خود این نظریه اساس بسیاری از دیدگاه های دیگری مانند؛ نزول دفعی الفاظ و معانی قرآن ، نزول دفعی کل قرآن به آسمان دنیا ، نزول قرآنبر فرشتگان و ... شده است. البته هر یک از این افراد برای اثبات مدعای خود از آیات و روایات متعددی استفاده می کرد. برخی دیگر نظریه شروع نزول قرآن را در ماه رمضان اتخاذ کردند و گروهی نیز احتمالات دیگر را برسی کردند. در این میان روایات فراوان و مختلفی که از طریق اهل سنت درباره نزول قرآن در ماه رمضان مطرح شده نقش بسیار مهمی در تشتت اقوال و آراء ایفا کرده است تا جایی که هر مفسری دیدگاه خود را مستند به یکی از این روایات می کند. این تشتتت اقوال در روایات و اقوال شیعه به مراتب کمتر از اهل سنت دیده می شود.از میان تمام این نظریه ها و احتمالات درباره نزول قرآن در ماه رمضان دو دیدگاه ویژه و اساسی از اهمیت خاصی برخوردار است یکی نظریه نزول دفعی و اجمالی حقایق، معارف، روح، بطن یا کلیات قرآن در شب قدر بر قلب پیامبر اکرم (ص) است که مهمترین قائل آن علامه طباطبایی است و نظریه دوم دیدگاه آغاز نزول تدریجی قرآن در شب قدر است که بعد از دوران فترت سه ساله وحی و مصادف با پایان دعوت مخفیانه و شروع دعوت علنی مردم به اسلام بر قلب پیامبر (ص)نازل شد و تا آخر حیات مبارک ایشان ادامه داشت. مهم ترین طرفدار و قائل نظریه دوم حضرت آیت الله معرفت می باشد. ما طی برسیهای انجام شده به این نتیجه رسیدیم که این دو دیدگاه با هم منافاتی ندارند و می توان این دو نظریه را به طریقی جمع کرد که هم نظریه نزول دفعی حقایق قرآن در شب قدر به اثبات می رسد و هم نظریه آغاز نزول قرآن در این شب خدشه دار نشود. برای این منظور باید گفت که نزول دفعی حقایق در شب قدر سال اول یا دوم بعثت همزمان بادعوت مخفیانه پیامبر اکرم به اسلام در دوران فترت صورت گرفته و آغاز نزول تدریجی قرآن در شب قدر سال سوم بعثت بعد از دوران فترت سه سالهو مصادف با دعوت علنی مردم به دین مبین اسلام اتفاق افتادهوتا آخر حیات نبی اکرم این نزول همواره بر ایشان استمرار داشته است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تحلیل و بررسی مواجهه نیچه با اسلام و فرهنگ اسلامی
نویسنده:
محمد حاجیمیرزایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مسیحیت
,
دین
,
انسان کامل (کلام)
,
اخلاق
,
نیچه
,
دین اسلام (دامنه ادیان پیشرفته)
,
اصطلاحنامه عرفان
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
در این مقاله برای بررسی مواجههی نیچه با اسلام در ابتدا با نگاهی به انتقادهای نیچه از مسیحیت، تلاش میکنیم نوع نگاه نیچه به دین خوب و بد را مشخص کنیم. همچنین کارهای متفکرانی که پس از نیچه تلاش کردهاند تا مسیحیت را با آرای نیچه سازگار کنند نیز در بخش دیگری بررسی میشود. سپس به بررسی درونمایههای مذهبی در آثار نیچه میپردازیم تا نشان دهیم که نیچه یک ملحد متجدد نیست و نسبت به دین نگاه متفاوتی دارد. سپس با نگاه ویژه به مفاهیم اخلاق خواجگان و اخلاق بندگان به مواجههی نیچه با اسلام خواهیم پرداخت و سعی میکنیم نشان دهیم انتقادهای نیچه از مسیحیت تاریخی به اسلام وارد نیستید. همچنین نشان میدهیم که تحسین نیچه از اسلام نقش مهمی در تفکر او دارد. در انتها نیز مفاهیم انسان کامل در عرفان اسلامی را با ابرانسان نیچه مقایسه خواهیم کرد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
دین در اندیشه نیچه
نویسنده:
محمدباقر شهریاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مسیحیت
,
زندگی
,
دین
,
اخلاق
,
کین توزی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
نیچه یکی از منتقدترین فیلسوفان غرب است وهمواره بیشترین نقدها را به دین و اخلاق مسیحی وارد می کند. وی منشأ مسیحیت را ترس می داند و آن را نتیجه دین یهود می داند. به نظر او مسیحیت ریشه در کینه ورزی دارد. نیچه معتقد است دین مسیحیت دربرابر ادیان و فرهنگ یونان باستان ایستاد. نیچه همواره ستایش گر یونان باستان قبل از سقراط است. به نظر او این فرهنگ به وسیله تراژدی توانست برجنبه های وحشتناک زندگی غلبه کند و به زندگی «آری» بگوید. نیچه اخلاق را به دو دسته سروران و بردگان تقسیم می کند. اخلاق سروران، اخلاق برجستگان است که فقط در یونان باستان یافت می شد. با آمدن مسیحیت این اخلاق از بین رفت وجای آن را اخلاق بردگان گرفت. نیچه معتقد است با ظهور ابرانسان می توان دوباره به اخلاق سروران بازگشت. از نظر وی محتوای ادیان اهمیتی ندارد بلکه اینکه آیا ادیان انسان را به سمت حیات وآری گویی سوق می دهند یا نه مهم است. نوع نگرش نیچه به انسان واخلاق ودین، پژوهش درباب فلسفه وی را ضروری می کند.. او حتی مسائلی راکه بدیهی انگاشته شده اند به چالش می کشاند. نیچه تمام دستاوردهای غرب را امری خطا می داند. لذا بررسی افکار وی بسیار مهم وضروری است. در رساله سعی شده است به نظر نیچه درباره مفاهیم اخلاقی و خدا و دین مسیحی پرداخته شود ومهم ترین پرسش رساله این است که منظور نیچه از اخلاق ودین چیست ودید وی نسبت به این موارد چگونه است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
معرفتشناسی برتراند راسل
نویسنده:
مرتضی قرایی گرگانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
باور
,
راسل ، برتراند
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
واقعگرایی (فلسفه)
,
توجیه (فلسفه شناخت)
,
شکآوری
,
صدق و کذب (منطق)
چکیده :
در این پایاننامه پس از ارائهء تصویری از رویدادهای زندگی راسل، و تحوّلات فکری و فلسفی اش - در حوزه معرفتشناسی- تلاش شده است آراء و نظرات او را دربارهء اجزاء ذاتی معرفت، یعنی باور، صدق، و توجیه و موضع او در باب جزم اندیشی، رویکرد نقدی، و شکّاکیّت، با توجّه به فرآیند تحوّلات فلسفی و فکری اش، گرد آورده، تحلیل و نقد شود. تلاش شده است تا با طرح مسأله مورد نظر در معرفتشناسی، موضع راسل را درباره نظریّه هایی که تا زمان خود او مطرح بوده، و نظریّه هایی که احتمالاً، پس از او مطرح یا مدوّن شده، از آثار فراوان او در این پایاننامه پس از ارائهء تصویری از رویدادهای زندگی راسل، و تحوّلات فکری و فلسفی اش - در حوزه معرفتشناسی- تلاش شده است آراء و نظرات او را دربارهء اجزاء ذاتی معرفت، یعنی باور، صدق، و توجیه و موضع او در باب جزم اندیشی، رویکرد نقدی، و شکّاکیّت، با توجّه به فرآیند تحوّلات فلسفی و فکری اش، گرد آورده، تحلیل و نقد شود.استخراج و تحلیل و بررسی کنم. درباره هر یک از مباحث تعریف معرفت، باور، صدق، توجیه و شکّاکیّت نظر او را در پذیرش و یا وازنش نظریّه های مورد نظر آورده سپس رأی و نظر خودش را با توجّه به تحوّلاتی که در طول حیات خود داشته، پیش نهاده ام. راسل تعریف سه جزئی معرفت – باور صادق موجّه- را پذیرفته، در صدق، با همه تحوّلاتی که داشته، همچنان به نظریّه مطابقت وفادار می ماند. در توجیه نیز، هرچند در دوره های بعدی و پایانی زندگی، سخنی از بداهت نمی گوید، ولی به نظر می رسد باز در قالب قضایایی پایه، به گونه ای به مبناگرویمیگرود. او را باید فیلسوفی نه جزم اندیش و نه شکّاک دانست؛ بلکه متفکّری است نقدی که با پذیرش امکان معرفت، از درون معرفت با بکار بردن شکّ دکارتی به نقد گسترهء معرفت و ارزیابی باورهای صواب از خطا می پردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
تعداد رکورد ها : 567
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید