جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 161
تبیین ماهیت علم خداوند از دیدگاه ویلیام آلستون و بررسی تطبیقی آن با دیدگاه شیخ اشراق
نویسنده:
حسین شوروزی، محمد سعیدی‌مهر، اعظم قاسمی، رضا ماحوذی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئلة ماهیت علم خداوند از مسائلی است که از دیر باز ذهن اندیشمندان و متفکران را به خود واداشته است. در فلسفة دین معاصر، ویلیام آلستون به این مسئله چیستی ماهیت علم خداوند می‌پردازد؛ آیا می‌توان گفت علم خداوند همان باور صادق موجه است؟ در فلسفة اسلامی نیز علم را به دو قسم تقسیم می‌کنند؛ علم حضوری و علم حصولی. علم خداوند کدام قسم از این دو مورد است؟ علم حصولی یا حضوری؟ در این مقاله پس از بیان دیدگاه آلستون و شیخ اشراق در مورد علم خداوند، به این نظریه می‌پردازیم که این دو متفکر تا حدودی دیدگاه مشترکی در مورد علم خداوند پس از ایجاد دارند. نظریة شهود مستقیم آلستون و اضافیة اشراقیة سهروردی دو تعبیر از یک دیدگاه است. از دیدگاه آلستون علم خداوند را نمی‌توان همان باور درنظر گرفت، چراکه باور با محدودیت‌ها و الزاماتی مواجه است که همسو و سازگار با علم مطلق نیست. نظریة شهود مستقیم آلستون به این معنا است که خداوند مستقیماً جهان را شهود می‌کند و از این رو به آن علم دارد. همچنین آلستون نظریة متفکرانی را که معتقدند علم خداوند همان باور صادق موجه است رد می‌کند؛ زیرا انتساب آن به خداوند با تناقضاتی مواجه است. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی دیدگاه ویلیام آلستون و شیخ اشراق، دیدگاه این دو متفکر در مورد ماهیت علم خداوند تشریح شود و تفاوت‌ها و شباهت‌های آن‌ها در این زمینه روشن شود.
صفحات :
از صفحه 103 تا 127
بررسی و نقد چند تعریف از مفهوم فراساختنی بودگی
نویسنده:
مجتبی امیرخانلو
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله سعی می کنیم تا چهار شیوة تعریف مفهوم فراساختنی بودگی (conceivability) را بررسی، تحلیل، و نقد کنیم. در این بررسی نسبتاً تاریخی، جایگاه خاصی را برای دکارت، به عنوان نمایندة اصلی تعریف های شامل فهمیدن، قائل شده ایم. سپس، به تعریف های شامل باور پرداخته و با مطرح کردن و نقد یکایک آن ها، به تعریف های شامل اَنگارش (imagining) یک موقعیت (situation) پرداخته ایم و در انتها، تعریف های شامل احراز (verification) در جهان های ممکن سازگار و منسجم را بیان کرده ایم.
مسئلة خفای الهی از دیدگاه جان شلنبرگ و پل موزر
نویسنده:
سکینه محمدپور، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سنتی برای وجود خداوند را اصلاً قانع‌کننده نمی‌یابند. آن‌چه ممکن است بدتر از آن باشد، این است که بعضی از مردم با خلوص نیت در جست‌وجوی خداوند هستند، اما او را نمی‌یابند و ناچار می‌شوند با احساس ناخشنودی و دلسردی، این جست‌وجو را رها کنند. «خفای الهی» نامی است که فلاسفه بر این پدیده نهاده‌اند. جان شلنبرگ، فیلسوف معاصر، معتقد است که خفای الهی، الحاد را توجیه می‌کند. پل موزر فیلسوف تحلیلی معاصر، برعکس جان شلنبرگ، نه‌تنها معتقد نیست که خفای الهی، الحاد را توجیه می‌کند بلکه اساساً از نظر او خفا ویژگی لازم و ضروری مثبت خدای یهودی-مسیحی است. ما در این مقاله به بررسی و مقایسة دیدگاه‌ها و دلایل این دو فیلسوف معاصر دربارة مسئلة خفای الهی می‌پردازیم و اعتبار برهان خفای الهی در توجیه الحاد را با توجه به نظرات این دو فیلسوف مورد بررسی قرار می‌دهیم. نتایجی که از بررسی‌های انجام‌شده در این مقاله به‌دست می‌آید از این قرارند که اولاً برخلاف دیدگاه موزر مسئلة خفای الهی نیازمند توجیه و استدلال به طور کلی است؛ ثانیاً استدلال شلنبرگ بر مبنای خفای الهی از سوی خداباوران قابل پاسخ‌گویی است و نمی‌تواند الحاد را توجیه کنند.
صفحات :
از صفحه 67 تا 85
بررسی تحلیلی خاستگاه، پیشینه‌ی تاریخی، باورها و آداب و رسوم شیطان‌پرستی
نویسنده:
احمدرضا ملک‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شيطان پرستي مدرن توسط «آنتوان لاوي » با تأسيس كليساي شيطان در سال 1966 ميلادي ، به طور رسمي بنيان نهاده شد . شيطان پرستي يك جريان ضد ديني است كه از طرفي به دليل داشتن جذابيت هاي كاذب و ازطرفي به خاطر مدرنيته، شكل گيري و نهادينه شدن مؤلفه هاي آن به سرعت گسترش يافت و در سرتاسر جهان با اقبال روبرو شد . مضامين دين گريزانه ، آزادي هاي بي حد و مرز ، جذابيت هاي جنسي و موسيقي هيجان انگيز، شيطان پرستي را به عنوان يك جريان نوظهور در سطح جهاني مطرح كرده است. آموزه ها و بنيان هاي عقيدتي و اخلاقي شيطان پرستي با جادو گري ، سنت كاباليسم ، عقايد فراماسونري و انديشه هاي مدرنيته پيوند خورده اند . ارتباطي كه در انديشه ها ،آداب و مناسك، موسيقي و نمادهاي شيطاني قابل پيگيري و رديابي است . ولي تا به حال چندان به آن توجهي نشده است . روند شكل گيري شيطان پرستي را بايد تا تمدن مصر باستان دنبال كرد و پس از آن بايد سير تاريخي آن را در سنت كاباليسم ، جنگ هاي صليبي و شكل گيري شهسوران معبد و همچنين فراماسونري و عصر مدرن بررسي كرد . این جریان ضد دینی برخلاف جریان های نوظهورجدید مبارزه برای محو آموزه های دینی را ازلفافه های شبه دینی خارج ساخته است واین امر رابه طورعلنی دنبال می کند.همین امرمی تواند حساسیت های جوامع دینی را برای شناسایی آموزه ها ومقابله باآن برانگیزاند.مقابله ای که با وجود جذابیت های جنسی شیطان پرستی مشکل خواهد بود.عده ای نفوذ شیطان پرستی درجوامع دینی واسلامی راتنها درحیطه ی نمادها وموسیقی شیطانی می داننداما با بررسی مبانیفکری این جریان مشخص خواهد شد که باورهای شیطانی به صورت بسیارکند وتدریجی درحال انتشار و نهادینه شدن هستند.
بررسی تطبیقی آموزه‌های مولانا و مکتب تائوئیسم
نویسنده:
معصومه ایراف
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله انسان واسرار وجودی او از جمله مسائلی است که در همه مکاتب بشری والهی به آن توجه شده است و همه مکاتب سعی کرده اند درحد ظرفیت و توانایی خود پرده ای از راز و رمز این معمای هستی ارائه کنند و با معنایی که از آن ارائه می دهند. پایه های مکتب خود را محکم کنند. آموزه های مولانا در مثنوی ومعنوی و آموزه های تائو را می توان نمونه هایی شاخص در فرهنگ و تمدن شرقی به حساب آورد که باز گو کننده ی حقایقی برای تمدن بشری بودند،آموزه هایی که با تعریف رابطه انسان با خود و عالم بیرون از خود و روابط حاکم بر طبیعت و مافوق آن به کلید واژه هایی مشترک اشاره کرده اند و همچنین تاکید هر دو آموزه به منشاء ازلی و مطلق که ریشه در قدرتی فوق قدرت بشری وتفکر در آن را دارد نشان دهندهوجه اشتراک این دو آموزه است . در عرفان و تصوف تمام ادیان و مکاتب، انسان موجودیذومراتب و دارای ساحتهای وجودی مختلف است و اگر چه همه مکاتب بشری تمام سعی و تلاششان به نوعی تامین سعادت انسان و الیتام دردها ورنج های او می باشد اما در مقام عمل گاهی به جنبه های دینوی و بشری او اهمیت بیشتری دادهمی شود. و باید با تفکیکُ خود حقیقی و خود مجازی انسان و شناخت آثار زیانبار غفلت انسان از ساحت های الهی خویش، موانعی را که باعث این غفلت و دوری انسان از گوهر حقیقی خود است از میان برداشت که در اکثر این مکاتب فلسفی ، صرف نظر از پاره ای اختلاف ها در یک اصل کلی ،با هم اشتراک دارند که حقیقت آنها به یک واحد صادر می شود. امروزه مطالعات تطبیقی راه گشای درک بهتری از آموزه های معنوی و باورها و اعتقادات مذهبی ادیان در ادوار مختلف می باشد. گاهی این مطالعات با گشودندنیای جدیدی از تعالی روحی و معنوی انسان شناختی، دیدگاه تازه ای نسبت به مسائل قبلی به ما می دهند. همچنین به کمک مطالعات تطبیقی می توان نشان داد که چطور این مکاتب فلسفی از یکدیگر تاثیر پذیرفته اند و این امر چه تاثیر و تغییری در روند تعالی و رشد معنوی انسان در ادیان مربوطه به خود ایجاد کرده است. ومطالعه و مقایسه ی تطبیقی این آموزه ها نتیجه جالبی از تداخل اندیشه های آسمانی و ماورائی آن ها است. رساله ی پیش رو به موارد مشابه از این افکارعارفانه پرداخته است.
رنج و عشق از دیدگاه کرکه گور
نویسنده:
فائزه معینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کرکه‌گور نخستین فیلسوف بزرگ مکتب اگزیستانسیالیسم و یک الاهی‌دان قرن نوزدهم به‎شمار می‎آید. در اندیشه او دو مفهوم رنج و عشق جایگاه محوری دارند. رنج از نظر کرکه‌گور احساسی سوبژکتیو نسبت به وضعیت نامطلوب انسان در حیات مادی است. او بر اساس تعریفی از سه سپهر وجودی زندگی بشری یعنی سپهر زیبایی شناختی، سپهر اخلاقی و سپهر دینی، رنج‌های بشری را تعریف می‌کند. او بزرگ‌ترین رنج بشر را دوری از حقیقت مطلق می‌داند؛ اورنج را وجه گریزناپذیر زندگی بشر تلقی می‌کند و احساس تعلق شدید انسان به پدیده‌ای است که نسبت به آن در خود احساس شیفتگی و تسلیم می‌کند. او از میان ساحت‎های وجودی، بیش از همه به حضور رنج در سپهر دینی اشاره می‎کند. کرکه‌گور جویای عشق متعالی در سپهر دینی بود و مسیحی راستین را با رنج هم‌نشین می‌داند. از نظر او هرچه رنج شدیدتر باشد وصل مومن به سعادت محتمل‌تر خواهد بود. او که یک مسیحی پروتستان بود، رسالت دینی خود را چیزی جز این نمی‎دانست که «مسیحیت راستین» را به مسیحیان بشناساند و در این راه تلاش بسیار کرد. کرکه‌گور با توجه به سه سپهر وجودی زندگی بشری سه نوع عشق را از یکدیگر تفکیک می‌کند که آنها را به ترتیب اروس(Eros)، فیلیا (Philia) و آگاپه(Agape) می‌نامد، ولی در عین حال توجه عمده او به اروس و آگاپه است و باارزش‌ترین عشق را آگاپه معرفی می‌کند که مورد توجه مسیحیت نیز بوده است. او در پایان والاترین گونه عشق را عشق الاهی معرفی می‌کند.
روان شناسی عامه: نظریه ذهن یا شبیه سازی
نویسنده:
فرهنگ وصالی نوید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«روان شناسی عامه به عنوان یک نظریه ذهن» به عنوان دیدگاه غالب در روابط اجتماعی ما پذیرفته شده است و عموما به عنوان «نظریه روان شناسی عامه» از آن یاد می شود. این دیدگاه تا پیش از ارائه نظریه شبیه سازی تنها دیدگاه در این زمینه بود و شاید به همین علت «روان شناسی عامه به عنوان یک نظریه ذهن» همان «نظریه روان شناسی عامه» در نظر گرفته می شود. در این مقاله ما به پیروی از ماتیو راتکلیف این دیدگاه را به عنوان خوانشی از روان شناسی عامه در نظر می گیریم و به کلیه مطالعاتی که بررسی روابط بین فردی می پردازد «روان شناسی عامه» یا «روان شناسی فهم مشترک» می گوییم و هر جا از «نظریه روان شناسی عامه» استفاده کرده ایم منظور روان شناسی عامه به عنوان یک نظریه ذهن است. روان شناسی عامه یا فهم مشترک چیست؟ روان شناسی عامه مطالعاتی را در بر می گیرد که به روابط بین فردی می پردازد پرسش های محوری در روان شناسی عامه عبارت اند از اینکه ما چگونه به درک سایرین نائل می شویم؟ پیش بینی و تبیین رفتار دیگران چگونه انجام می شود؟ با چه شیوه ای پی به علل رفتار یا اعمال دیگران می بریم؟ و پرسش هایی از این دست. در این مقاله دو رویکرد متفاوت در پاسخ به این پرسش ها را از نظر می گذرانیم: روان شناسی عامه به مثابه یک نظریه ذهن و نظریه شبیه سازی. ابتدا «روان شناسی عامه به مثابه یک نظریه ذهن» را بررسی کرده و سپس انتقاداتی را که منجر به نظریه شبیه سازی می شود را بررسی می کنیم، آنگاه نظریه شبیه سازی را از نظر گذرانده و در بخش پایانی مقایسه ای را بین دو نظریه انجام می دهیم.
صفحات :
از صفحه 137 تا 155
رابطه عواطف و معرفت از منظر ملاصدرا
نویسنده:
نجف یزدانی، محمد سعیدی مهر، عباس ذهبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ساحت معرفت از مهم ترین ساحت های انسانی محسوب می شود و از این منظر، بررسی ابعاد دیگر انسانی که در ارتباط با شناخت و ادراک او هستند، اهمیت می یابد. یکی از این ساحت ها که به تازگی بیشتر مورد توجه روان شناسان و معرفت شناسان قرار گرفته است، بعد عواطف و هیجانات است. دو رویکرد کلی نسبت به عواطف را می توان در طول تاریخ تفکر مشاهده کرد. برخی همواره از نقش سلبی آن سخن گفته و عملکردهای منفی آن را نشان می دهند و بر حذف آن همت گماشته اند و عده ای دیگر عواطف را کمک کننده معرفت و عقل می دانند. سعی ما در این مقاله بر آن است که بعد از طرح این دو رویکرد، به بازخوانی نظر ملاصدرا، درمورد ارتباط عواطف با معرفت بپردازیم. در باب تاثیر سلبی عواطف و احساسات از نظر ملاصدرا، تاثیر احساسات در پذیرش باورها و عقاید تقلیدی، انس با محسوسات و تاثیر آن برشناخت، تاثیر شهوات در عدم سنخیت نفس با معارف الهی، نقش عواطف در روی گردانی از غایت مطلوب و تاثیر احوال بر علم حقیقی و حکمت مورد بررسی قرار گرفته و در مورد نقش ایجابی عواطف، به نقش عشق مجازی و حقیقی اشاره شده است.
صفحات :
از صفحه 27 تا 52
جلوه‌های دنیا و آخرت در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
زهرا هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دو موضوع عمده‌ی دنیا و آخرت در این رساله بررسی شده است و در اهمیت و ارتباط دنیا و آخرت این نکته کافی است که دنیا به عنوان مزرعه‌ی آخرت معرفی شده است. معاد نیز یکی از اصول ادیان توحیدی محسوب می‌گردد و در دین اسلام هم یکی از اصول جهان بینی به شمار می‌آید. ایمان به دنیای پس از مرگ شرط مسلمانی است که هر کس آنرا انکار کند از زمره‌ی مسلمانان خارج است. از این رو بحث در مورد دو مقوله‌ی دنیا و آخرت بسیار حائز اهمیت است. شاعران و نویسندگان در ادوار مختلف ادب فارسی نیز از این امر غافل نبوده و در آثار منظوم و منثور خویش به آن پرداخته‌اند. از جمله‌ این شاعران، فردوسی شاعر بلند آوازه و حماسه سرای ایران است که در جای جای شاهنامه به ‌این امر پرداخته است. این رساله نشان می‌دهد که فردوسی در شاهنامه تا چه ‌اندازه به امور دنیا و آخرت توجه داشته و کدام یک در شعر وی جلوه‌ی بیشتری یافته است. در فصل اول مقدمه و کلیات آمده وفصل دوم به زندگی و فکر فردوسی اختصاص یافته است. فصل سوم بیان‌گر دنیا و آخرت از دیدگاه سایر ملل و ادیان آسمانی می‌باشد و در فصل چهارم دنیا در شاهنامه و در فصل پنجم آخرت در شاهنامه بررسی شده است. نتیجه‌ی حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که فردوسی با دیدی روشن بینانه آدمی را از دوستی دنیا و مکر و حیله‌ی آن برحذر می‌دارد؛ چون از دید او دنیا سرای ناز و نوش نیست؛ بلکه آکنده از درد و رنج است؛ فردوسی به دنبال ترویج عزلت از دنیا و تبلیغ رهبانیت مسیحی نمی‌باشد؛ بلکه در شاهنامه کار و فعالیت و کوشش و جوشش و رزم، در کنار بزم و شادی به وضوح دیده می‌شود و آدمی را به تحرک و جنبش وا می‌دارد. فردوسی چنان که آدمی را از دوستی و دل سپردن به دنیا برحذر می‌دارد، وی را به بهره‌گیری از زندگانی و دنیای گذران برمی‌انگیزاند. او به مسأله‌ی مرگ و حیات اخروی نیز با دیدی حکیمانه نگاه می‌کند. وی معتقد است که مرگ ادامه‌ی زندگی و مکمل و مرتبه‌ی کمال هستی آدمی است که اگر مرگ نباشد رشته‌ی هستی می‌گسلد و نظام زندگی دچار یک نوع از هم پاشیدگی و بی‌نظمی می‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 161