جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 192
مقایسه انسان کامل از دیدگاه سنایی (حدیقه‌الحقیقه)، 
مولوی (مثنوی) و ناصرخسرو (دیوان)
نویسنده:
لیلا کریم زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان، جانشین خدا بر زمین است که حرکت به سمت کمال برتر وصف‌ناپذیر از مهمّ‌ترین شاخصه‌های وجودی اوست. توجّه به انسان و شناخت ماهیّت وی موضوعی است که از قدیم‌الایّام مورد توجّه مذاهب و مکاتب و فرهنگ‌های گوناگون بوده است و کمتر مکتب فکری و فلسفی را می‌توان سراغ گرفت که به‌گونه‌ای به شناسایی انسان نپرداخته باشد. تمام تاریخ بشری در راه شناخت این موجود ناشناخته سپری شده است و اهمیّت این موضوع از آنجا ناشی می‌شود که خداوند بزرگ همه چیز را به خاطر انسان آفریده است. انسان بنا به ذات وجودش از شگفت‌انگیزترین موجودات آفرینش است. لذا بحث پیرامون جایگاه این وجود شگفت‌انگیز، بدیهی است که ظرافت و پیچیدگی‌های خاص خود را دارد و در طول تاریخ بشری، موضوع انسان از دریچه‌ی ادیان توحیدی و غیرتوحیدی، توسط دانشمندان همیشه محل بحث و جدل فراوان بوده است. ناصر خسرو، مولوی و سنایی از معدود شاعرانی هستند که همواره به‌دنبال کمال انسانی بوده‌اند. آن‌ها انسان را در یک جایگاه بسیار والایی قرار می‌دهند و ارزش زیادی برای او قائل هستند ایشان معتقد هستند هرچه در عالم است به‌خاطر انسان خلق شده است، پس انسان باید موجود بسیار مهمی ‌باشد. آثار این سه شاعر عمده‌ترین آثار درباره‌ی انسان است که هرکز از هدایت اجتماع و افراد در رسیدن به سعادت غائی کوتاهی نمی‌کنند. آن‌ها نوع انسان به‌ویژه انسان کاملی که از خود به خدا رسیده و خداوند را در میان مردم و با مردم درک کرده است را دارای ارزش و اهمّیّت می‌دانند. ویژگی‌های انسان این سه شاعر در کل، ویژگی‌های انسان کامل است. انسان کاملی که به عالی‌ترین درجات نائل آمده و تمام نیروهای معنوی بالقوه‌ی درون او به فعلیّت رسیده است و بنده‌ی خدا و اشرف مخلوقات است و متّصف به صفات عالی و خواسته‌هایش در راستای خواسته‌های ربّ‌العالمین است.
جریان شناسی عرفان اسلامی - ایرانی براساس متون منثور قبل از قرن هفتم
نویسنده:
سمیه جباپور زرگ‌آباد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگر منشأ و خاستگاه عرفان و تصوّف اسلامی – ایرانی را با دوران آغازین اسلام مصادف بدانیم، از آن زمان تا قرن های مدیدی، تحوّلات و جریان های مختلفی در آن به منصّه ظهور رسیده است. عرفان و تصوّف درختی است که جریان ها و مکاتب مختلف صوفیانه، چون شاخه های متعدّدی از آن سر برآورده است. افکار و نظریّات گوناگونِ مطرح شده در تصوّف و عرفان را می توان از لحاظ تاریخی ، یا محیط جغرافیایی رایج در آن ، یا به لحاظ دوران رشد و انحطاط و یا به لحاظ مضمون و محتوای غالب بر آثار عرفانی و صوفیانه، تقسیم بندی کرد. آن چه می تواند در ظهور یک جریان جدید در تصوّف موثّر باشد، علاوه بر بینش و عقاید شخصی هر صوفی و عارفی، شرایط محیطی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی نیز می باشد. هر کدام از صوفیه و عرفا با دیدگاه ها و باورهای خاصّ خود به این مشرب عظیم فکری می نگریستند و با همان افکار و عقاید به تعریف اصول و مبانی تصوّف و عرفان می پرداختند. عدّه ای از صوفیه معتقد بودند که طریقت عارفانه باید در چارچوبی که شریعت تعیین کرده است، تعریف شود و هر گونه تخطّی از آن را بدعت می شمردند. عدّه ای نیز چنان بر مذهب و سنّت پافشاری می کردند که تصوّفی را که بر اساس آن مذهب و سنّت خاص نبود، نمی پذیرفتند. این گروه از صوفیان، مذهب و سنّت را از شریعت هم مهمّ تر می دانستند. گروه دیگری از صوفیان هم از آن جوّ خشک و بی روح و ذوق حاکم بر تصوّف، فاصله گرفتند و با دمیدن روح ایرانی در آن، تصوّف را پرشور و رونق کردند. اینان در مخلوقات زیبا به دنبال جمال الهی بودند و عاشقانه و بی هیچ سدّ و مانعی با خداوند ارتباط برقرار می کردند. عدّه ای فیلسوف هم از تصوّف ایرانی و اسلامی سر برآوردند و بدون توجّه به اصول مدوّن و از پیش تعیین شده صوفیان قبلی، مباحث عرفانی را با نگاهی متفاوت مطرح کردند. ظهور و رواج هر جریانی به معنی کنار رفتن مکتب و جریان دیگر نبود و چه بسا که دو یا چند جریان که اختلاف مشرب و طریقه زیادی با هم داشتند، هم زمان در تصوّف جریان داشتند. این مطلب را از همان دوران آغازین تصوّف می توان مشاهده کرد.
جلوه‌هایی از زندگی پیامبران در قصاید سنایی غزنوی
نویسنده:
قدرت‌اله فرهمندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در ادبيّات عرفاني ،مظاهر كمال انساني ،پيامبران و اوليايند كه خداي تعالي آنان را به ملكوت خويش رهنمون گشته و به عزّ قرب خود مباهي فرموده است . پيامبران و اولياءو همۀ مومنان از نورواحدي هستند. هر كدام از پيامبران به منزلۀپیامبري ديگر و همۀ آنان مظهر صفات نيك و اعمال خير هستند .در مقابل،دشمنان آنان كه بنده و بردۀ نفس سركش و دل بستۀ علايق و شهوات مادي وحيواني هستند همه مظهر شرارت و پليدي اند . بنابراينانسانيكهباترك تعلقات وكشتن نفس امّارۀ خويش و با عنايت خداوند ، به كمال رسيده است ، انسان كاملي است كه حق در او و او در حق زندگیمي كند . چنين انساني در شمار انبياءو اولياء و وارث نور الهي است .با توجه به آنچه گفته شد ،داستان پيامبران ديگر واقعۀ تاريخي نيست كه فقطيك بار اتفاق افتاده و تمام شده باشد .اين داستان ها ممكن است در وجود هر انساني تكرار شود .پيامبران و شخصيت ها و حوادث و اشياء مربوط به آنان ، مظاهر نيروها و و استعدادهايموجود در وجود انسانهستند . انسان مي تواند اين نيرو و استعداد ها را در دو جهت متفاوت سوق دهد و بالقوّه بودن آنها را در وجود خود به فعل تبديل كند.نفس مستعد انسان مانند زمين حاصل خيزي است كه هر دانه كه در آن كاشته مي شود همان دانه نيزمي رويد . اين نفس اگر با عنايت الهي و به درستي تربيت شود و خود را دل بستۀ مادّيات وشهوات نكند، آدم (ع) مي شود كه مفتخر به تاج « كَرَّمنا » مي گردد و اگر درست تربيت نشود و خشم وشهوت بر او غلبه كند ابليس لعين مي شود كه مردود درگاه حق مي گردد.گاهي ابراهيم (ع) مي شود كه مظهر حق و خير و نيكي است ويا نمرودي مي شود كه مظهر همۀ صفات بد وشر و شرك و كفر است . محمد (ص) خاتم الانبياء مي شود كه سراسر وجودش رحمت و عطوفت و مهرباني است و يا ابولهبي مي گرددكه با آتش شرارت و جهل خود همه چيز را مي سوزاند .و بالاخره اينكه موسي (ع) مي شودكه نور الهي بر او متجلّي مي شود و عصا در دستش به اژدهامبدّل مي شود ويا فرعوني مي شود كه جز تكبر و شرارت و فساد چيزي از او سر نمي زند . نتيجه اينكه هر كدام از پيامبران و شخصيت ها و چيزهايي كه به آنان وابسته است نماد و رمزي است كه مي تواند در وجود هر يك از افراد بشر تحقق يابد.
جهان آرمانی امام علی (ع) در نهج البلاغه
نویسنده:
فاطمه میان آبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فصل اول رساله ی حاضر شامل عناوین : مقدمه، بیان مسأله، هدف و پیشینه ی تحقیق بوده و در فصل دوم با ذکر پیشینه ی تاریخی طرح مدینه فاضله از جانب حکیمان و دانشمندان جهان اسلام چون فارابی، ابن سینا، سهروردی، اخوان الصفا، غزالی ، خواجه نظام الملک، خواجه نصیر طوسی، ابن خلدون و صدرالمتألهین، به تقابل اندیشه ی این بزرگان با کلام امام در نهج البلاغه پرداخته شد و بعد با مراجعه به نهج البلاغه و کتب مرتبط با آن درفصل سوم به صفات بارز آن امام همام به عنوان رئیس مدینه فاضله از زبان خود ایشان اشاره گردید که با گفتار حکیمان در این زمینه همراه شد. در ادامه شرح طبقات و اقشار اجتماع از دیدگاه حکیمان و امام آورده شد که توصیه های سازنده ی امام در مورد اقشار اجتماع به صورت ارتباط حاکم جامعه آرمانی با قاضیان،نظامیان،صنعتگران،محرومان،کشاورزان،حکیمان، خویشاوندان، اقلیت های مذهبی، دشمنان و جایگاه زنان، کودکان، بردگان و محیط زیست بیان گردید. هدف از این جستار طرح جهان آرمانی امام علی (ع) در نهج البلاغه است که در نهایت این نتایج حاصل آمد: جامع ترین طرح جامعه آرمانی در اوج کمال مطلوب از جانب امام درنهج البلاغه طرح گردیده که اهم اصول آن عبارتند از: پیروی از قرآن و سنت نبوی، عدالت، رضایت عموم مردم و حاکمیت امامت به همراه حمایت مردمی. ویژگی بارز جامعه ی آرمانی امام رونوشتی راستین از اسلام و سیره ی نبوی است که رستگاری و سعادت را نه تنها در زندگی آرمانی که در مرگ آرمانی هم رقم می زند. امیرمومنان علی (ع) در نگاهی واقع گرایانه به اجتما ، عالی ترین عامل یعنی تقوا را برای آحاد امت اسلامی توصیه کرده وآن را در ایجاد مدینه فاضله واجب می داند. حکیمان و دانشمندانی که توانسته اند تا حدی در طرح مدینه فاضله موفق واقع شوند، اندیشه و گفتارشان تا حدودی در راستای کلام امام در نهج البلاغه بوده است.
عوامل و موانع رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی
نویسنده:
زهرا حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رسیدن به کمال و سعادت، مهم‌ترین هدف پیش روی انسان است. هر مکتبی بر اساس دیدگاه خود کمال را تعریف می‌کند. در این میان، منابع دینی و عرفانی در تعریف کمال، عوامل رشد و موانع آن، نظر به آموزه‌های وحیانی دین دارند. در این رساله موضوع عوامل و موانع رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی بررسی شد که شامل پنج فصل است: مقدمه و کلیات، کمال انسان از دیدگاه حضرت علی (ع) و مولوی، عوامل رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی، موانع راه کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی و نتیجه‌گیری. نهج‌البلاغه و مثنوی درباره‌ی کمال، عوامل و موانع آن آفاقی وسیع دارند. کمال انسان از دیدگاه حضرت علی (ع) و مولوی در گرو پیوستن به خداست و این خود حاصل برقراری عدالت در بین قوای وجودی انسان و اعتدال و استوای او در بعد نظر و عمل است. پیروی از برگزیدگان حق و بهره‌گیری از عقل اصلی‌ترین عوامل رشد و کمال انسان در بعد نظرند. در بعد عمل، عبادات عامل رشد انسان است. از دیدگاه حضرت علی (ع) توحید، عامل اصلی سعادت انسان است و تقوای الهی که بر بنای توحید استوار است، در رأس همه‌ی فضایل اخلاقی قرار دارد. در مثنوی اگرچه همچون نهج‌البلاغه مسائل توحید و ایمان، نظام‌مند مطرح نشده است؛ اما همه‌ی تعالیم مولوی رویکردی توحیدی دارد؛ به عبارت دیگر فنای عارفانه و رسیدن به حقیقت توحید، مرکز همه‌ی سخنان مولوی است؛ اما مهم‌ترین موانع راه کمال شامل نفس اماره، شیطان و حب دنیاست؛ زیرا این عوامل سه‌گانه، خود مانع‌زاست؛ یعنی ریشه‌ی آفت‌های بسیار دیگری نیز به شمار می‌روند. در کلام حضرت علی (ع) دشمنانگی شیطان به نسبت نفس بیش‌تر است؛ زیرا نفس آن‌گاه که تبدیل مزاج می‌یابد، دیگر بر سر راه انسان قرار نمی‌گیرد؛ امّا در کلام مولوی، نفس غالباً به معنی نفس امّاره است؛ بنابراین خطر او از شیطان بیشتر است. دنیا در کلام امیرمومنان و مولوی دو چهره دارد: چهره‌ای فریبا و چهره‌ای پنددهنده. توجه به بعد فریبندگی دنیا باعث نابینایی فرد می‌شود؛ این چنین دنیایی مذموم است؛ اما توجه به جنبه‌ی عدمی دنیا باعث بینایی انسان است. این دنیایی است که در مسیر آخرت قرار دارد.
بررسی و مقایسه آموزه‌های اخلاقی (اخلاق عملی) در قابوس‌نامه، کیمیای سعادت و گلستان
نویسنده:
فاطمه‌السادات آقامیرکریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تعالیم و آموزه‌های اخلاقی در سه کتاب گلستان، کیمیای سعادت و قابوس‌نامه، بسیار به چشم می‌خورد. به‌طور کلی، آموزه‌های اخلاقی در سه کتاب فوق، به دو بخش مستقیم و غیرمستقیم دسته‌بندی می‌شوند: تعالیم اخلاقی در کیمیای سعادت و قابوس‌نامه، به‌طور مستقیم و تعالیم مطرح شده در گلستان، غیرمستقیم است. در گلستان، جلوه‌های اخلاقی، بیش‌تر واقع‌گرایانه‌اند؛ حال آن‌که در دو کتاب دیگر، این جلوه‌ها، آموزشی هستند. سعدی، بدی‌ها را نیز در کنار خوبی‌ها می‌آورد، به‌گونه‌ای که گلستان، نموداری است از دنیا، با همه خوبی‌ها و بدی‌های آن.غزالی در کیمیای سعادت، به جزئی‌ترین مفاهیم و ارزش‌های اخلاقی پرداخته و بیش‌تر مفاهیم اخلاق عملی، از دروغ، ریا، حسد، غیبت، بخل، حرص و طمع گرفته تا آداب نماز و آداب طعام خوردن و میزبان بودن و غیره، همگی در کیمیای سعادت مطرح شده‌اند؛ به‌گونه‌ای که آموزه‌ای به نظر نمی‌رسد که غزالی به نوعی به آن نپرداخته باشد. درحالی‌که تعالیم اخلاقی مطرح شده توسط سعدی، تمامی مفاهیم و ارزش‌های اخلاقی را شامل نمی‌شود. این تعالیم، در قابوس‌نامه، به حد گلستان، کلی مطرح نشده‌اند، ولی همانند کیمیای سعادت نیز شامل اکثر مفاهیم اخلاقی نیستند.بیش‌تر مفاهیم و ارزش‌هایی که غزالی از آن‌ها سخن گفته، در مورد مسلمانان است؛ به‌گونه‌ای که گویی هدف از نوشتن آن، ارائه کتابی برای مسلمانان و مطرح کردن آداب و رسوم اسلامی در بسیاری زمینه‌هاست؛ ولی تعالیم ذکر شده توسط سعدی، بیش‌تر طبقات مختلف اجتماع را دربرمی‌گیرد.با توجه به باب‌هایی که عنصرالمعالی به آیین شراب خوردن و آداب چوگان زدن اختصاص داده، می‌توان گفت که قابوس‌نامه، کتابی است که برای خواص و اشراف تنظیم شده است. ذکر این مطلب نیز اهمیت دارد که گلستان مانند کیمیای سعادت و قابوس‌نامه، به‌طور مستقیم، خط‌مشی اخلاقی ارائه نداده است و خواننده را ملزم به رعایت بایدها و نبایدها نکرده است؛ مسئله‌ای که در قابوس‌نامه و کیمیای سعادت به چشم می‌خورد. استناد به آیه و حدیث، اعتبار و هویت خاصی به تعالیم غزالی بخشیده‌اند؛ مسئله‌ای که گلستان و قابوس‌نامه فاقد آن هستند، از طرفی، ایجاز به‌کار رفته در گلستان و قابوس‌نامه را کیمیای سعادت فاقد است.
بررسی اندیشه‌های عرفانی در شاهنامه‌ی فردوسی
نویسنده:
نورافروز مصباحیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دست يابي به معرفت، دغدغۀ تلاش هاي فلسفي، هنري و عرفاني دنياي امروز و ديروز بشر است كه آگاهي از اين حقيقت و رسيدن به آن اگر چه متفاوت و داراي جلوه هاي گوناگون است، و هر چندگاه به مدد عقل، گاه به نيروي وحي و گاه با خيال انگيزي و تخيل انجام مي پذيرد؛ اما مي توانهمساني ها و اشتراكات فراواني بين آنها يافت.در اين پژوهش نيز، هدف بررسي انديشه هاي عرفاني در اثري است كه، ظاهراً با عرفان در تناقض است اما تحقيقات در بارۀ آن نشان داده است كه، عليرغم تناقضات ظاهري، مشابهات و اشتراكاتي بين آنها در رسيدن به معرفت وجود دارد.انديشه هاي معنوي و عرفاني از موضوعاتي است كه در حماسه به ويژه شاهنامۀ فردوسي با توجه به تاريخ و فرهنگ كهن ايراني ديده مي شود كه براي بررسي آن با توجه به موضوع پژوهش، آشنايي اجمالي با عرفان و تصوّف، و چگونگي سير و انديشه هاي آن را از آغاز تا پايان قرن چهارم لازم دانستيم. جايگاه عرفاني اديان ايران باستان و بازتاب عرفاني آنها در شاهنامه از مباحثي است كه مطرح شدنآن در اين پژوهش ضروري مي نمايد.با توجه به حماسي بودن شاهنامه و تقابل ظاهري عرفان و حماسه، بررسي اشتراكات و مشابهات عرفان و حماسه را نيز لازمدانستيم تا از اين طريق بتوان تحليلي منطقي در مورد تأثير عرفان بر شاهنامه و شاهنامه بر عرفان به دست آورد كه، راهگشايي براي كشف مشابهت هاي فكري در حماسه و عرفان باشد.ارتباط اخلاق و عرفان بر هيچ كس پوشيده نيست به همين منظور بايد و نبايد هاي شاهنامه از موضوعاتي است كه در اين پژوهش بررسي شده است تا بتوان به ارتباط مباني فكري رايج در حماسۀ فردوسي چون: يزدان پرستي، ارجمندي خرد، مبارزه با نفس، مرگ، رستاخيز و ... كه در آثار عرفاني نيز وجود دارد؛ بهتر پي برد.عرفان در شاهنامه جلوه هاي گوناگوني از اساطير، دين ها و باور ايرانيان را در خود جاي داده است كه مبتني بر اصيل ترين نيازهاي بشري است هم در بعد فردي و هم در ابعاد اجتماعي، كه نه چنان خشك و زاهدانه و صوفيانه است كه روح عمل و زندگي را بخشكاند و آدمي را به انزوا برد، و نه چنان لجام گسيخته و بي پروا كه دل را بميراند و اساس و لطافت عشق را پژمرده سازد، در اين پژوهش نمود چنين عرفاني را در شخصيت ها و داستان هايي چون: كيومرث، ايرج، زال، سياوش، كيخسرو، هفت خوان رستم و ... بررسي شده است، و در نهايت به جايي رسيده ايم كه مي توان گفت عرفان موجود در شاهنامه عليرغم تأثيراتي كه از عرفان اسلامي و غير اسلامي پذيرفته است؛ عرفان ستيز است نه عرفان پرهيز
حسد در شاهنامه
نویسنده:
مریم رستمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از رذایل اخلاقی که در طول تاریخ بشر آثار بسیار منفی فردی و اجتماعی داشته است مسأله حسد است، حسد به معنی «ناراحت شدن از نعمت‌هایی است که خداوند نصیب دیگران کرده و آرزوی زوال آنها و حتی تلاش و کوشش در این راه»!
آموزه‌های اخلاقی – تربیتی در مصباح‌الهدایه
نویسنده:
حسن نعمتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه کتابی است از عزّالدّین محمود کاشانی در اصول و مبانی تصوّف و عرفان به زبان فارسی. این کتاب علاوه بر اینکه در بردارند? بیشتر اصول و فروع عوارف‌المعارف شیخ شهاب‌الدّین سهروردی است، مطالب دیگری نیز در مبانی تصوّف دارد.مصنف مصباح‌الهدایه، برای سعادت و کمال اهل تصوّف و عرفان در سیر و سلوک و مبارزه با نفس، به آداب و نکات عرفانی بسیاری اشاره نموده‌است. در کنار آداب خاصّ اهل تصوّف و مفاهیم عرفانی در این کتاب، آموزه‌های اخلاقی- تربیتی فراوانی به چشم می‌خورد. در این پایان نامه، بعد از شرح حال کوتاهی از عزّالدّین محمود کاشانی و معرفی مصباح‌الهدایه، با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، ابتدا به تبیین مفاهیم تربیت و اخلاق، اهداف تربیتی قرآن کریم و اندیشمندان و صاحب نظران اسلامی پرداخته‌ایم. آموزه های اخلاقی- تربیتی مصباح‌الهدایه شامل اخلاق بندگی، اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی است، ما در این تحقیق، اخلاق بندگی را هم، در قالب اخلاق فردی آورده‌ایم و به طور کلی، آن را در دو دست? فردی و اجتماعی طرح کرده‌ایم. سپس شیوه‌های ارائه مطالب کتاب را بررسی نموده‌ایم. کاشانی برای تأثیر گذاری بر خوانندگان، در بیان مطالب و مفاهیم، شیوه‌های مختلفی را به کار برده‌است؛ تا بتواند مطالب کتابش را به خوانندگان القا نماید. به نظر می‌رسد، یکی از اهداف در به کار بردن روش‌های گوناگون در طرح مباحث، اقناع خوانندگان، بویژه کسانی است که از وی درخواست تألیف کتاب نموده‌اند.
سیر تحول غربت صوفیانه با تاکید بر (مرصادالعباد نجم رازی، مثنوی مولوی و دیوان حافظ)
نویسنده:
حمید غلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش یکی از بنیادی‌ترین ابعاد احساسات در درون انسان، یعنی احساس غربت بررسی شده و کوشیده شده است که نگرش‌های متفاوت نسبت به این مسأله در ادیان و هستی-شناسی‌های گوناگون بیان شود و نوع نگرش بزرگان صوفیه و عارفان این طریق با تأکید بر آراء و دیدگاه‌های سه تن از بزرگان ادب فارسی مورد بحث قرار گیرد. در زمینۀ احساس غربت آراء پراکنده‌ای در کتب عرفانی اعم از شعر و نثر می‌توان استخراج کرد؛ اما درجنبۀ اسطوره‌شناسی و ازلی آن بیشتر در شعر حافظ به آن پرداخته شده است. اغلب یافته‌ها در زمینۀ تحلیل مفهومی این موضوع انجام پذیرفته‌اند و از منظر ادبی در این زمینه پژوهشی انجام نگرفته است. در این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تحلیل منابع و مآخذ مربوط و با استناد به متن‌های مورد نظر مسألۀ غربت تجزیه و تحلیل شده است. بزرگان صوفیه در گذر ازاسارتگاه دنیای ماده و دریافت بارقه‌هایی از موطن ازلی از مضامینی چون عشق، فنا، وحدت و نظایر آن بهره جسته‌اند. یکی از عوامل اصلی احساس غربت، هبوط از دنیای لازمان و لامکان و هویت‌مند شدن انسان است. درد و رنج ناشی از هبوط و ناهمجنسی روح با عالم ماده از عوامل تشدید کنندۀ احساس غربت هستند. شاعران و نویسندگان در بیان احساس غربت به دلیل ذهنی و چندلایۀ بودن مفهوم آن، همواره از صنایع ادبی، تعابیر، تصاویر و روایت‌پردازی‌ها بهره جسته‌اند. نگاه به این مسئله در مرصادالعباد، در ارتباط مستقیم با آفرینش از دیدگاه اسلامی است. در اشعار مولوی و دیوان حافظ، این احساس عمیق‌تر و هنرمندانه‌تر می‌شود. مولانا با به‌کارگیریِ تصاویر، تعابیر و روایت‌پردازی‌ها در بسامد بالایی، سعی در بیان این موضوع داشته است و می‌توان اظهار داشت که مثنوی و غزلیات شمس، زادۀ احساس غربت مولوی هستند. حافظ با استعانت از ذهن آفرینشگر و زبان نمادین خود، به غربتِ انسان از ساحت‌های متفاوت می‌نگرد که مهم‌ترین آنها در بازگشت به عهد ازل و عالم الست، شکل می‌گیرد.
  • تعداد رکورد ها : 192