جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 357
تفسير مقتنيات الدرر المجلد 8
نویسنده:
ميرعلي حائري طهراني؛ محقق: محمدوحید طبسی حائری؛ ناظر: محمدتقی هاشمی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دار الکتاب الاسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مقتنيات الدرر و ملتقطات الثمر، اثر على حائرى طهرانى است كه به زبان عربى و در 12 جلد به نگارش در آمده است. ويژگى مهم اين تفسير تربيتى و هدايتى بودن آن است كه مفسر با توجه به نيازهاى اجتماعى مخاطبان خود القا كرده است. كتاب شامل تفسير تمام قرآن است كه مؤلف پس از تدريس شفاهى، اقدام به تدوين آن نموده است. روش وى چنين است كه آراء و نظريات مفسران را در ذيل آيات آورده و سپس نتيجه‌گيرى تربيتى و اخلاقى مى‌كند. اين تفسير جزء تفاسير مختصر و ساده محسوب مى‌شود. مباحث ادبى و نكته‌هاى لغوى و بلاغى كمتر در كتاب به چشم مى‌خورد. قصص قرآن را با ايجاز بيان شده است. شيوۀ ورود و پرداختن به مطالب در هر سوره بدين گونه است كه بعد از نام سوره مكان و زمان نزول و نظرات مختلف دراين‌باره اشاره مى‌كند و مورد بررسى قرار مى‌دهد. دربارۀ فضيلت سوره و قرائت آن، اگر روايتى باشد، ياد مى‌كند و آنگاه با تفسير كلمه به كلمه و آيه به آيه با رعايت اختصار، تفسير خود را ادامه مى‌دهد. سپس به شرح و توضيح معانى آيات مى‌پردازد كه در اين بخش از روايات و اقوال اعلام و مفسرين استفاده نموده است. مؤلف، در نقل روايات سند و منبع آن‌را ذكر نمى‌كند در اقوال نيز اغلب اينچنين است. ايشان بعد از نقل روايات اسباب النزول و فضل قرائت و مرويات از ائمۀ اطهار(ع)«عليهم‌السّلام» به بررسى صحت و سقم آن نمى‌پردازد، حتى اگر مخالف عقيدۀ شيعه باشد. (مانند ج 1 ص 256 دربارۀ عصمت ملائكه.) مفسر در روايات و اخبار جعلى و اسرائيلى بنا را بر رد كامل آنها نگذاشته است، لذا در برخى موارد به نقل روايات مجعول مى‌پردازد. به عنوان نمونه در ذكر قصۀ هاروت و ماروت و اينكه سحر بر آنها نازل شده باشد، و دربارۀ مسخ و افتتان آنها، روايات مؤيد وقوع و عدم وقوع اين امور را با هم نقل نموده در ج 1 تفسير صفحۀ 256 مى‌نويسد: «و لعلّ اختلاف الاقوال من الرموزات و الذى خوطب بالقرآن اعرف به» «شايد اختلاف اقوال، از رموز مسئله باشد، پيامبر(ص) و ائمه(ع) به اين امور آگاهترند.» ايشان هيچ‌گونه بحثى در تطبيق اين قصه و وقايع آن با موازين شرعى و عقلى و ترجيح يكى از دو قول، مطرح نكرده است. وى در مسائل كلامى به اعتبار تفكر شيعى خود، عقايد شيعۀ اماميه را پى‌گيرى و مطرح مى‌كند، در مسائلى مانند خلق قرآن، عدم سهو انبياء، امامت، عصمت، رؤيت الله، افعال عباد و... ديدگاه شيعه را بيان مى‌كند.به عنوان نمونه،ذيل آيه 55 سورۀ مائده در جلد 4 ص 41 بعد از نقل اخبار وارده از ابن عباس، مجاهد و سدى و روايت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در اينكه اين آيه دربارۀ حضرت على(ع) هنگام صدقه دادن انگشتر در حال ركوع، نازل شده است، به بحث دربارۀ لفظ «ولى» و اينكه در اين آيه معناى آن «ناصر» نمى‌تواند باشد، مى‌پردازد و آن را دليل بر امامت ايشان مى‌داند. همانطور كه اشاره شد ايشان بحث مستقلى دربارۀ مقدمات تفسير، از جمله مسائل علوم قرآنى نداشته‌اند امّا لابلاى مطالب، به تناسب به برخى از آنها مى‌پردازد.مانند بحث قديمى حدوث و قدم قرآن در ج 6 ص 2 ذيل آيه اول سورۀ يوسف(ع) آمده است. بحث فقهى در آيات احكام را به اختصار با ذكر اقوال و استدلال آنها متذكر مى‌شود. از تفسير مجمع البيان و تفسير رازى به تناوب مطالبى نقل مى‌نمايد. مطالب عرفانى را در حد محدود، از تأويلات نجميه (مانند ص 9 ج 1 دربارۀ حروف ذيل بسم الله) و لطائف الاشارات شيخ احمد بونى، نقل مى‌كند. گاه نيز به مقدار خيلى كم از جملات فارسى استفاده مى‌نمايد مانند ج 1 ص 28-29.از تفاسير كهن و نقل اقوال ابن عباس نيز بهره مى‌گيرد. در جلد هشتم سوره های فرقان، شعراء، نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده و احزاب تفسیر شده است.
جدید فی تفسیر القرآن المجید المجلد 5
نویسنده:
محمد سبزواري
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار التعارف للمطبوعات,
چکیده :
الجدید فی تفسیر القرآن المجید تالیف شیخ محمد سبزواری نجفی (۱۳۱۸-۱۴۰۹ق) است. نام كامل آن الجديد فى تفسير القرآن المجيد مى‌باشد. اين تفسير به زبان عربى و سبك آن تحليلى و توضيحى است كه تمام قرآن را از ابتدا تا انتها به روش ترتيبى در بردارد. هدف، ارائه توضيح پيام قرآن با كمك قرآن و روايات اهل بيت« عليهم السلام» و پرهيز از بحثهاى فنى و استدلال و ذكر وجوه و احتمالات است. روش مفسر توضيح جمله‌ها، كل كلام و تبيين پيام آيه است، نه مفردات، اعراب يا لغت، مگر در جاهايى كه لغات مشكل و غريب قرآن مطرح باشد. به عنوان نمونه بيان معناى« اميّون» ذيل آيه 78 بقره ج 1 ص 98 و قرائت و وزن و مراد جبرائيل ذيل آيه 97 سوره بقره ج 1 ص 116). سبزوارى تلاش دارد با عبارات مختصر و ساده، مطالب تفسيرى را بيان نمايد و خواننده آشنا با زبان عربى را به نكات اصلى و مهم آيه راهنمايى كند. روش كلى ايشان در ابتداى سوره‌ها به اين ترتيب است كه ابتدا با ذكر نام سوره به ذكر فضائل آن و بيان حديث در اين مورد مى‌پردازد. نزول سوره از جهت مكى و مدنى بودن آن و بيان ترتيب نزول به اين شكل كه اين سوره بعد از چه سوره‌اى واقع شده به همراه تعداد آيات از اطلاعاتى است كه مفسر محترم به خواننده خود ارائه مى‌دهد، در اين بين سعى دارد كه به اسماء سور و وجه تسميه آنها نيز بپردازد، و اسماء سور را امرى تعبدى مى‌داند. روند كلى مفسر بعد از ارائه مشخصات سوره‌ها با اشاره و توضيح مفردات آيات و فرازهاى آن ادامه پيدا مى‌كند، مانند توضيح اسم، الله، الرحمن و الرحيم در ج 1 ص 13. مفسر با مطرح نمودن جايگاه كلمات و جمله و عملكرد هر يك از آنها، بحثهاى معمول اعراب را دنبال مى‌نمايد مانند ج 1 ص 109 ذيل آيه 90 سوره بقره. نكات مربوط به بعد فصاحت و بلاغت قرآن كه به طور معمول در قالب بحثهاى معانى و بيانى مطرح مى‌شود، از امورى است كه مفسر از آن غفلت نورزيده و در مقاطع مناسب به آن مى‌پردازد مانند بحث تكرار ضمير، عدول از غيبت به خطاب و بحثهاى ادبى ديگر از جمله در ج 1 ص 29 ارائه شده است. در كنار مطالب فوق، بعد تفسيرى آيات و فرازهاى آن، رخ مى‌نمايد، كه معمولا با ذكر شماره آيه به آن مى‌پردازد. در اين بخش شيوه عمده مفسر، تفسير تحليلى و اجتهادى است كه گاهى با نقل اقوال و نقد آنها همراه مى‌باشد، ايشان تفسير آيه به آيه را با كمك نقل روايات پيامبر( ص) و اهل بيت عليهم السلام دنبال مى‌كنند، مانند ج 1 ص 81 ذيل آيه 58 بقره، و ص 23 با نقل اقوال در تفسير غير المغضوب عليهم و نقد آنها در ج 1 ص 62. مفسر در ارائه مطالب گوناگون از روش مزجى استفاده فراوان برده، بدين جهت موارد اشاره شده را با عناوين، از هم جدا نكرده‌اند و تلاش نموده‌اند، ضمن مراعات ترتيب، بدون انفصال، نكات مختلف را بيان كنند، البته، به گونه‌اى نيست كه همه عنوانها را ذيل فراز يا آيه‌اى، لازم به ذكر ديده باشند بلكه بنا به مقطع مطرح شده، مباحث را بيان كرده‌اند. شأن نزول از نكاتى است كه مفسر محترم هر از چندى، به آن مى‌پردازند و با بيان آن، در توضيح آيه، تلاشى را مضاعف مى‌نمايند، مانند ج 1 ص 116 ذيل آيه 97 سوره بقره. در كنار همه اين مباحث، گاهى به قرائت و اختلاف آن در يك كلمه يا مقطعى از آيه، مى‌پردازد و تبحر خود را در اين قسمت نيز نشان مى‌دهد، مانند ج 1 ص 116 ذيل آيه 97 بقره. مفسر بندرت عنوانى را به نام« إلفات نظر» بعد از تفسير و بحثهاى متفاوت مطرح مى‌نمايد كه در آن، مطلبى را كه بطور مستقيم به تفسير آيه مربوط نمى‌شود توضيح مى‌دهند مانند ج 1 ص 67 ذيل آيه 37 سوره بقره، با اين سؤال كه هل كان تلقين الله الكلمات لآدم فى السماء أم فى الارض؟ آيا تلقين كلمات كه توسط خداوند به آدم انجام گرفت در آسمان بوده يا در زمين انجام گرفته است؟ تفسير ترتيبى قرآن، مفسر را از اشارات به بحثهاى موضوعى غافل نكرده است، بر اين اساس و بطور موردى، مطالبى مطرح مى‌كنند، مانند ج 1 ص 20 ذيل آيه«اهدنا الصراط المستقيم»،بحث اصناف هدايت را با استفاده از آيات و روايات عنوان مى‌نمايند. مفسر محترم سعى نموده اساس بيانات خود را بر محور تفسير آيات پى‌ريزى كند و مطالب گوناگون را براى تبيين بيشتر، استفاده مى‌نمايد، در اين روش نيز تا حدود زيادى موفق بوده‌اند. با اين حال در آيات فقهى به نظر مى‌رسد، توضيح بيشترى را كه كمى فراتر از تفسير است، ارائه مى‌دهند و با توجه به تحصيلات حوزوى ايشان كه فقه، بخش مهمى از آن را تشكيل مى‌دهد، اين امر، طبيعى به نظر مى‌رسد. مانند ج 1 ص 260 به بعد ذيل آيه 219 بقره و آيات پس از آن، كه توضيحاتى در مورد خمر، نكاح، طلاق و... ارائه مى‌دهد. مشرب ايشان در مسائل فقهى، مشرب معمول و مشهور علماى شيعه مى‌باشد، و برخى ديدگاههاى خود را با دقت و تيزبينى از آيات استخراج مى‌نمايد، از جمله اعتقاد به طهارت ذاتى اهل كتاب كه با استفاده از آيه 5 سوره مائده:«اليوم احلّ لكم الطيبات و طعام»...و روايات اهل بيت عليهم السلام، آن را برداشت مى‌نمايد، و نيز جواز نكاح اهل كتاب كه از همين آيه استنباط مى‌نمايد. ج 2 ص 422 و ص 425. در بحث خمس ذيل آيه خمس در سوره انفال نيز طبق اعتقاد شيعه نظر مى‌دهند. ايشان در بحثهاى عقايدى نيز گاهى دقتها و توضيحاتى اينچنين بيان مى‌دارند و فراتر از معانى ظاهر و صريح آيه، اشاراتى را دارند، مانند اشاره به استدلال بر توحيد افعالى، توحيد صفاتى و توحيد ذاتى، ذيل آيه 164 سوره بقره، ج 1 ص 186:«ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار و»...و استنباط عدم جواز تقليد در اصول عقايد، و وجوب تحصيل علم در آنها، از براهين مطرح شده در اين آيات است. مفسر تفكر ولايى و شيعى خود را در افضليت اهل بيت( ع) بدون تعرض به ديگران و با استفاده از روايات، ذيل آيات مختلف مورد بحث قرار مى‌دهد و با اجمال، ملايمت و صريح آن را بيان مى‌دارد، براى نمونه ذيل آيه 253 سوره بقره در ج 1 ص 319«تلك الرسل فضّلنا بعضهم على بعض...آنجا كه فضل پيامبر( ص) را بر ساير انبياء الهى( ع) اثبات مى‌كند، فضل اهل بيت« عليهم السلام» را نيز بر انبياء ديگر با استفاده از روايات مطرح مى‌نمايد. ايشان در نزول آيه تطهير( 33 احزاب) در ج 5 ص 436 به صراحت بيان مى‌دارد كه اين آيه در حق ائمه اهل بيت عليهم السلام، پنج تن آل عبا نازل شده است و معتقد است كه روايات فراوانى از فريقين براى مطلب، وارد شده است. در مورد مصونيت قرآن از تحريف ذيل آيه 9 سوره حجر«انّا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون»در جلد 4 ص 172 مى‌فرمايد: قرآن از تحريف به تغيير، زياده و نقصان، مصون مانده است. ايشان در مورد بسم الله الرحمن الرحيم در ابتداى سوره حمد ج 1 ص 12 مى‌فرمايد: بسمله جزء هر سوره بلكه آيه‌اى از هر سوره مى‌باشد و اين قول را اجماع شيعه مى‌داند كه اهل سنت برخى موافق و برخى مخالف آنند. مبناى معمول ايشان در دلالت قرآن اين است كه ظاهر آيات حجيت دارد و بدون معارض قوى نمى‌توان از آن دست برداشت، بر اين اساس در آيه 24 سوره بقره«اعدت للكافرين»ج 1 ص 52 مى‌فرمايد ظاهر آيه بر خلقت فعلى جهنم دلالت دارد، نه اينكه، در آينده خلق مى‌شود، مگر گفته شود ماضى كنايه از وقوع حتمى است. يكى از نقصهاى تفسير« الجديد» عدم ذكر منابع اقوال و بيانات و توضيحات لغوى، قرائتى، تفسيرى و... مى‌باشد و در بسيارى موارد، روايات را بدون ذكر منبع نقل مى‌كند. با اين وصف بطور پراكنده منبع برخى مطالب، يا قائل بعضى اقوال را بيان كرده است، ابن عباس، ابن مسعود، مجاهد، سدى، مقاتل از جمله مفسرينى هستند كه از آنها نقل نموده است. ميان تفاسير شيعه در روايات از تفسير قمى، عياشى، تفسير امام حسن عسكرى( ع) و مجمع البيان، استفاده فراوان كرده است. در كنار آن از كتب روايى شيعه مانند كافى، توحيد صدوق، علل الشرايع، من لا يحضره الفقيه، امالى شيخ، محاسن برقى، اكمال الدين، بصائر الدرجات، ثواب الاعمال و عيون الاخبار، نقل روايت مى‌نمايد. از ميان اهل سنت نيز تفسير ثعلبى و كشاف مورد توجه او قرار داشته و از آنها مطلب ذكر مى‌كند، و گاهى از صحيح بخارى روايت نقل مى‌كند. در جلد پنجم سوره های حج، مؤمنون، نور، فرقان، شعراء، نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ و فاطر تفسیر شده است.
تفسير من وحي القرآن المجلد 18
نویسنده:
محمدحسين فضل الله
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الملاک,
چکیده :
تفسیر مِنْ وَحْیِ القُرْآن از تفاسیر شیعه به زبان عربی اثر سید محمدحسین فضل‌الله عالم دینی شیعه اهل لبنان. این تفسیر در واقع، سلسله درس‌های قرآنی فضل‌اللّه برای جوانان و تحصیل‌کردگان است. تفسیر من وحی القرآن، کل قرآن را در بر گرفته و از تفاسیر علمی با رویکرد اجتماعی به شمار می‌رود. نویسنده تفسیر «من وحی القرآن» در شمار آیه‌محوران قرار دارد. او در جای‌جای تفسیر خویش، خودمحوران را نکوهش می‌کند و ایشان را به آیه‌محوری فرا می‌خواند. در نگاه فضل‌الله، مخاطب قرار‌دادن همگان و دعوت ایشان به تأمل و تدبر در قرآن، نشان از این واقعیت دارد که قرآن فهم‌پذیر است و همگان می‌توانند به فهم آیات برسند. تفسیر من وحی القرآن ترتیبی است و از ابتدای سوره حمد آغاز شده و تا پایان سوره ناس را در بر دارد. او در ابتدای هر سوره علت نام‌گذاری را به اسم خاصش بیان می‌کند. مفسر سپس به تحلیل در اطراف آیه می‌پردازد، بدون آنکه وارد جزئیات ادبی و بلاغی و بحث‌های کلاسیک شود... این تفسیر در توضیح آیات و تحلیل مسائل اعتقادی و اجتماعی به تفسیر المیزان اشاره دارد و ضمن استفاده، گاهی دیدگاه‌های این تفسیر را نقد می‌کند. ویژگی‌های کتاب: * پرهیز از ورود به مباحث غیر تفسیری؛ فضل الله در تفسیر آیات قرآن تنها در محدوده تفسیر سخن می‌گوید و از ورود به موضوعات غیر تفسیری حذر می‌کند. * گزیده‌گویی؛ از دیگر خصوصیات تفسیر «من وحی القرآن»، پرهیز نویسنده از طرح مباحث تکراری است. برای نمونه: * مباحث ادبی آیات را بسیار کوتاه می‌آورد و از درازگویی و توضیح آنچه در تفاسیر بسیار گفته شده، پرهیز می‌کند. * از یادکرد فضایل سوره‌ها و آیات طفره می‌رود و به ندرت فضیلت یک آیه یا سوره را بیان می‌کند. * نظرات تفسیری را بسیار کوتاه می‌آورد و از تفصیل آنها حذر می‌کند. * فایده‌گرایی؛ نویسنده در طرح مباحث تفسیری، اصل را بر فایده‌دار بودن و آن هم فایده بسیار داشتن مباحث گذاشته است. * پیروی از اسلوب قرآن در تفصیل و اجمال؛ فضل‌الله روش تفسیری خویش را در تفصیل و اجمال مطالب و موضوعات اسلوب قرآن معرفی می‌کند. * شبهه‌شناسی؛ طرح شبهات کلامی، فقهی، تفسیری و... و نقد و بررسی محکم و استوار آنها از دیگر ویژگی‌هاست. * نتیجه‌گیری از پیام آیات؛ نویسنده «من وحی القرآن» قرآن را مایه حیات فکری و عملی تمامی انسان‌ها می‌بیند. * آزاد اندیشی؛ از دیگر ویژگی‌های «من وحی القرآن»، آزاد‌اندیشی نویسنده و تسلیم نشدن در برابر نظریات مفسران برجسته شیعه و اهل سنت است. * آشنایی نویسنده با دانش‌های جدید؛ او در جای جای اثر خویش، یافته‌های علمی و نسبت آن‌ها با آیات قرآن را به بحث و بررسی می‌گیرد و در برخی موارد، اصل تفسیر علمی را زیر سؤال می‌برد. * طرح تفسیر در قالب پرسش و پاسخ؛ ویژگی دیگر تفسیر «من وحی القرآن»، طرح مباحث تفسیری در قالب پرسش و پاسخ است. علامه پرسش و پاسخ را یکی از بهترین اسلوب‌های تربیتی می‌شناسد و آن را در تعمیق اندیشه، فکر و وجدان بسیار پراهمیت معرفی می‌کند. * نوآوری در مسائل زنان؛ از دیگر ویژگی‌های تفسیر «من وحی القرآن»، نظریات خاص او در تفسیر آیات ناظر به زندگی خانوادگی و زنان است. * پیرایش تفسیری؛ فضل الله در پیرایش نظریات تفسیری، از مبانی و معیارهای خاصی بهره می‌گیرد. در نظرگاه او، نظریات تفسیری در صورتی شایسته طرح هستند که مستند علمی داشته باشند. در غیر این صورت، گزارش آن نظریات شایسته طرح در تفاسیر نیست. * رودررویی با نظریات تفسیرگران؛ او سیاق را یکی از نشانه‌های درستی و نادرستی نظریات تفسیری می‌شناسد و در جای‌جای تفسیر خویش، آراء تفسیری را به کمک سیاق به سنجش و ارزیابی می‌گیرد. جلد هجدهم کتاب شامل تفسیر سوره‌های عنکبوت، روم، لقمان، سجده و احزاب می باشد.
تفسير أبي السعود أو إرشاد العقل السليم إلى مزايا الكتاب الكريم المجلد 4
نویسنده:
ابوالسعود محمد بن محمد عمادي؛ محقق: عبدالقادر احمد عطا
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
عربستان/ ریاض: مكتبة الرياض الحديثة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کتاب تفسير أبي السعود یا إرشاد العقل السليم إلى مزايا الكتاب الكريم تأليف ابو السعود محمد بن محمد بن مصطفى عمادى، معروف به تفسير ابى السعود كه (م 982 ق) داراى مذهب حنفى بود، در پنج جلد به زبان عربى و دربردارنده تمامى آيات قرآن است. مهم‏ترين اهتمام او در تفسير، پرداختن به نكات بلاغى و بيان اسلوب‏هاى آن است. او از كتاب تفسير كشاف زمخشرى و تفسير انوار التنزيل بيضاوى بهره برده است. عمادى تلاش نوينى در تبيين اسرار بلاغت آيات داشته و به نكات بلاغى از جمله استعارات و تشبيهات براى اثبات اعجاز قرآن توجه كرده است. نظم آيات از وصل و فصل، ايجاز و اطناب، تقديم و تأخير و ديگر ساختارهاى كلامى را به عنوان برجسته‏ترين جهات قرآن، بيان كرده و فهم آنها را در تفسير آيات امرى لازم مى‏داند. گرچه او از تفسير زمخشرى بهره برده، اما از پرداختن به مباحث كلامى زمخشرى خوددارى كرده و راه اشاعره را درست‏تر دانسته است. در مواردى از روايات بهره برده، ولى از اسرائيليات دورى گزيده و به مباحث فقهى هم نپرداخته است. در مواردى هم در تبيين نكات و اسرار بلاغت به لغت‏شناسى و مباحث لغوى، اشاره كرده است. گفته شده كه تفسير او برگزيده و تلخيص تفسير كشاف و برگرفته از تفسير انوار التنزيل بيضاوى است. جلد چهارم دربردارنده تفسیر سوره های حج تا سوره زمر می باشد.
تفسير الصافي المجلد 4
نویسنده:
محمد بن شاه مرتضی فيض كاشاني؛ محقق: زهرا خالوئی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفسير الصافي يكى از آثار پر ارج ملامحسن فيض كاشانى است كه بيشتر با جنبۀ روايى و نقلى نگاشته شده است و به علت اختصار و جامعيت، در اعصار مختلف مورد توجه و عنايت قرار گرفته است. مرحوم فيض در تفسير خود سعى كرده است، تفسيرى پيراسته از انديشه‌هاى گوناگون عرضه كند. مؤلف تفسير را با مقدمه‌اى آغاز مى‌كند و ضمن آن، از جريان تفسير نگارى و زمينه‌هاى تفاسير نوشته شده، در فرهنگ اسلامى سخن مى‌گويد. پس از آن به انواع تفسير نگارى اشاره‌اى دارد و اعتراضى به تفسير نگارى، بدون توجه به اهل‌بيت «ع» و تعاليم آن بزرگواران مى‌كند، و از تفاسيرى سخن به ميان مى‌آورد كه با روايات و اخبار، قرآن را تفسير كرده‌اند و يادآورى مى‌كند كه اين‌گونه تفاسير نيز از كاستى‌ها و ناهنجارى‌ها بدور نيستند، اين گونه تفاسير يا كامل نيستند، يا تفسير تمام آيات را ندارند، برخى نيز سرشارند از اخبار ضعيف، و در برخى ديگر رواياتى آمده، بى‌ارتباط با موضوع، بدون تدوينى شايسته و ترتيبى زيبا. افزون بر اين‌ها، در اين‌گونه تفاسير، رواياتى راه يافته است، كه مشتمل بر تأويلاتى است، نفرت‌زا و مطالبى باطل؛ همانند نسبت عصيان و سفاهت به انبياء و بالاخره در اين مجموعه‌ها، گاه روايات، به ظاهر متضادند و مفسران هيچ‌گونه تلاشى، براى رفع تضاد از اين ظواهر بكار نبسته‌اند، مرحوم فيض بعد از اين مطالب مى‌فرمايد: «به هر حال من تاكنون، در ميان تفاسير، با همۀ گستردگى تعداد آنها، تفسيرى مهذب و پيراسته از ناهنجارى‌ها با بيانى كافى كه تشنگان را سيراب كند، نيافته‌ام و اميدوارم اين تفسير، همانى باشد كه انتظار مى‌رود، تفسيرى كه مطالب و روايات صحيح را از روايات كدر و ناصاف، تميز دهد، از مفسرى كه با شناخت متن احاديث، پى به صحت و ضعف آن، برد نه با شناخت اسانيد، مفسرى كه علم را از خداوند گرفته باشد، نه از اسانيد روايات، مفسرى كه توانايى شكافتن روايات و تجزيه و تحليل آنها را داشته باشد و با اين توان، روايات صاف را از روايات غبار اندود، باز شناساند و از دل روايات اهل‌بيت «ع» مطالب مناسب فهم اهل زمانش را، استخراج و بيان نمايد و زوائد را به دور افكند تا ابهام و تضاد و تناقض كه موهن روايات است، از آنها زدوده گردد. روشن شد كه انگيزۀ مصنف، ارائۀ تفسيرى برگرفته از بيانات صاف و ناب اهل‌بيت «ع» مى‌باشد كه به تناسب علم و فهم اهل زمان خود گلچين شده و با بيانى شيوا و مدد گرفته از هدايت الهى، آيات قرآن را تبيين و تفسير نمايد. امّا به طور طبيعى، براى بيان وجوه ديگر قرآن در لغت، قرائت، شأن نزول و...، بايد از خود اظهار نظر كند و از سخنان ديگران نيز بهره برد، در نتيجه تفسير به گونه‌اى رنگ اجتهاد و نظر را نيز به خود گرفته، آينده‌اى از روايت و درايت گشته است. مرحوم فيض قبل از آغاز تفسير، بعد از مقدمه‌ايى، دوازده مقدمه را به عنوان مقدمات تفسير خود ذكر مى‌كند كه به تعبير آيت‌اللّه معرفت در التفسير و المفسرون، از بهترين مقدمات تفسيرى است كه در ابتداى تفسير آورده شده و مصنف به بهترين وجه مطالب ضرورى را كه هر مفسر بايد بيان نمايد، ذكر كرده است؛ مطالب مقدمات به قرار ذيل است: مقدمۀ اول، در فضل قرآن و وصيت به تمسك به آن از روايات اهل‌بيت «ع». مقدمۀ دوم، در بيان اين كه علم قرآن، نزد اهل‌بيت «ع» مى‌باشد و ظاهر و باطن همۀ قرآن را آنان مى‌دانند. مقدمۀ سوم، در بيان اين كه كل قرآن در شأن اولياء اللّه و دشمنان آنان وارد شده است. مقدمه چهارم، در بيان وجوه معانى آيات از تفسير و تأويل، ظاهر و بطن، محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و...كه بخشى از مطالب علوم قرآن را تشكيل مى‌دهند. مقدمه پنجم، در بيان مفهوم تفسير به رأى و نهى از آن مى‌باشد. مقدمۀ ششم، در عدم تحريف قرآن. مقدمۀ هفتم، در بيان اين كه قرآن تبيان همه چيز است، و اصول معارف دينى و قواعد شرعى در آن مطرح شده است. مقدمۀ هشتم، در بيان قرائات مختلف و ميزان اعتبار آنها. مقدمه نهم، در نزول دفعى و تدريجى قرآن. مقدمه دهم، در شفاعت قرآن و ثواب تلاوت و حفظ آن. مقدمۀ يازدهم، در تلاوت قرآن و آداب آن. مقدمۀ دوازدهم، در بيان اصطلاحات و روشى كه در تفسير بر آنها تكيه داشته است. در مقدمۀ دوازدهم، مصنف در بيان روش خود مى‌فرمايد: «در مقام بيان و تفسير آيات آنجايى كه نياز به تأويل، شناخت سبب نزول كه فهم آيه بر آن متوقف باشد، شناخت ناسخ شناخت، خاص و اين گونه مسائل باشد كه فراتر از شرح لفظ باشد، سراغ معصوم «ع» مى‌رويم؛ يعنى آن جا كه فقط شرح لفظ و معنى كردن لغت و اعراب آيه باشد، خودمان مى‌توانيم انجام دهيم(با اين تعبير، راه خود را از برخى اخبارى‌ها (كه در زمان او كم نبودند) جدا مى‌كند. آنها كه خيلى خشك برخورد مى‌كنند و مى‌گويند، اگر در مورد آيه‌اى، روايت نداشتيم، اصلا آن را تفسير نمى‌كنيم.)؛ امّا در مازاد بر شرح لفظ و بيشتر از آن چيزى كه، خودمان مى‌فهميم، احتياج به معصوم «ع» و روايات داريم. اگر آيۀ محكمى را يافتيم كه بتواند آيۀ ديگر را روشن كند، از آن استفاده مى‌كنيم و آيه متشابه را به آيه محكم بر مى‌گردانيم(روش تفسير قرآن به قرآن). آن جا كه جاى اظهار نظر خودمان نيست و آيه محكمى هم نداريم، اگر روايت معتبر در كتب مورد اعتماد خودمان يافتيم، آن را مى‌آوريم، و الاّ از روايات ائمه «ع» كه در كتب عامه وجود دارد، استفاده مى‌كنيم. چون بالاخره منسوب به معصوم «ع» است و معارض هم ندارد. اگر اينها را نيافتيم، از اقوال علماء تفسير استفاده مى‌كنيم، اشكال نكنيد كه چرا اقوال مفسرين را مى‌آوريد، در حالى كه خودتان اين اشكال را به تفاسير قبل گرفتيد كه به روايات بى‌توجهند؟ زيرا پاسخ مى‌دهيم كه اين اقوال، چون موافق و هماهنگ با ظاهر قرآن است، آنها را مى‌آوريم، نه اين كه سخن آنان را حجت بدانيم»؛ يعنى اگر آيه‌اى را كه مى‌خواهيم، تفسير كنيم، آيه محكم يا روايتى نداشت، در نهايت بايد خودم استظهار كرده و موافق ظاهر آيه، چيزى بگويم، به جاى اين كار از سخن فلان مفسر استفاده مى‌كنم و اگر كسى چيزى نمى‌گفت، خودم بايد بيان مى‌كردم، پس سخن او را حجت نمى‌دانم؛ ولى چون موافق ظاهر قرآن است، از آن استفاده مى‌كنم. در مقدمۀ چهارم، راجع به معناى الفاظ مى‌فرمايد: «بعضى الفاظ در لغت، معنايى دارد كه اگر دقت نكنيم، گمان خواهيم برد كه اين لفظ، فقط همين معنا را دارد، غافل از اين كه، آن لفظ يك روح و معناى عميقى دارد كه چندين مصداق را دربرمى‌گيرد كه يكى از آنها در لغت آمده است. مثل «ميزان» كه در لغت به «ترازو» معنا شده است؛ ولى بايد گفت ميزان به معناى وسيلۀ سنجش است كه يكى از مصاديق آن ترازوست، و ترازو خودش چند نوع است. بنابراین «ميزان» براى معناى «وسيلۀ سنجش» وضع شده است، نه براى ترازو. يا مثلا، كلمۀ «قلم»، براى ابزارى كه بر الواح نقش مى‌اندازد، وضع شده است، بدون در نظر گرفتن اين كه، جسم باشد يا اين كه از «نى» باشد يا چوب يا آهن و بدون در نظر گرفتن اين كه آن نقش محسوس باشد يا معقول و بدون توجه به اين كه آن لوح، كاغذ باشد يا چوب يا سنگ و يا اين كه مجرد باشد. بنابراین استعمال «قلم» در آيه شريفۀعلّم بالقلم حقيقى است.» طبق روش كلى كه مصنف بيان كرده در تفسير قرآن، ابتداى سوره‌ها را با نام سوره، بيان مكى يا مدنى بودن و تعداد آيات آن آغاز مى‌كند، سپس براى تفسير آيات به سراغ آيات محكم، بعد از آن روايات كتب معتبر شيعه و پس از آن سراغ مصادر اهل سنت براى نقل روايات معصومين «ع» مى‌رود، در كنار آن شأن نزول، لغت، قرائت و اعراب آيات را نيز بيان مى‌دارد، و در نهايت رواياتى در فضل سوره و ثواب قرائت آن نقل مى‌كند. در جلد سوم کتاب به تفسیر بیست سوره از سوره «فرقان» تا سوره «دخان» پرداخته شده است.
بررسی ارتباط آیات هر یک از سوره های عنکبوت و روم
نویسنده:
زهرا کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارتباط آیات موضوع مهم در حوزه‌ی تفسیر قرآن کریم است و یکی از مبانی تفسیر به شمار می‌رود که در پیدا کردن هدف سوره، توانمند ساختن مفسر و گشودن دریچه‌های جدید در تفسیر و دستیابی به لطایفی در قرآن، زوایای پنهان و مورد اختلاف مفسران و پاسخ به شبهات و دفاع از حریم قرآن کریم نقش به سزایی دارد. مقصود اصلی این رساله به تصویر کشیدن ارتباط آیات سوره‌های عنکبوت و روم به‌صورت جداگانه است. به همین منظور برای نشان دادن چنین ارتباطی، روشی نوین ارائه‌شده که کانال ورود به آن، استخراج موضوعات هر یک از آیه‌های سوره است؛ سپس با دسته‌بندی آیاتی که اتحاد موضوعی دارند خطوط ارتباطی کشف گردیده که برای سوره‌ی عنکبوت، هشت خط ارتباطی و سوره‌ی روم، هفت‌خط ارتباطی تعریف‌شده است. خطوط ارتباطی سوره عنکبوت عبارت‌اند از: خداوند، بیان حقایق و قوانین تکوینی، نبوت، مخالفان حق، مومنان، معاد، آیات و عذاب، خطوط سوره روم نیز عبارت‌اند از: خداوند، ویژگی‌های انسان، قیامت و معاد، مومنان، آیات الهی، مخالفان حق و قوانین تکوینی. هر خط به‌تنهایی نشان‌دهنده‌ی ارتباط بین آیات است. به این صورت که آیات تشکیل‌دهنده آن پیرامون یک موضوع بحث می‌کنند و باهم مرتبط‌اند. اما به این ارتباط اکتفا نکرده و در بررسی گسترده‌تری به نام شبکه‌ی ارتباطی، ارتباط خطوط با یکدیگر فراهم آمده و در موارد ضروری از نقد و بررسی آراء مفسران استفاده شده است.در ضمن اجرای چنین روشی در یک طرح جامع به‌صورت عملی بر روی دیگر سوره‌های قرآن ادامه دارد. که با تکمیل این طرح، بررسی ارتباط سوره‌ها با یکدیگر میسر می‌گردد.
گونه شناسی و بررسی سندی روایات تفسیری سوره عنکبوت و آموزه های تربیتی آن ها
نویسنده:
مرتضی شرفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در ذیل "بررسی سندی و گونه شناسی روایات تفسیری سوره عنکبوت و آموزه های تربیتی آن ها" که موضوع بحث تحقیق حاضر است، سعی برآن شده که روایات ذکر شده در دو تفسیر البرهان و نورالثقلین مورد بررسی قرار گیرد. تعداد این روایات در مجموع ۱۸۲ مورد بود، که از این تعداد ۹۳ حدیث در تفسیر نورالثقلین و ۸۹ روایت در تفسیر البرهان آمده است، بدیهی است که در این تحقیق از آوردن احادیث تکراری خودداری شده است. در مجموع، تعداد ۱۴۷ روایت مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت. می توان گفت، روایات تفسیری ذیل این سوره اکثرا به علت عدم ذکر روات حدیث،و یا مجهول الحال بودن برخی راویان سلسله سند نزد رجال شناسان، ضعیف می‌باشند. اما ذکر این نکته مهم به نظر می‌رسد که نباید از محتوای روایات غافل و صرفا به دلیل ضعف سند، روایت را کنار گذاشت؛ چراکه اکثر این احادیث ضعیف، دارای محتوایی سازگار با آیات قرآن و یا روایات صحیح السند دیگری هستند.در قسمت گونه‌شناسی روایات سوره عنکبوت، ذیل تحقیق حاضر، هفده گونه کلی شناسایی و بررسی شد که می‌توان تمام احادیث ذیل این سوره را در آنها دسته بندی کرد. از جمله اخبار از آیندگان و علائم ظهور، اخبار معاد، استناد به قرآن، ایضاح مفهومی، بیان اختلاف قرائت، بیان حکمت و علت حکم و... . البته برخی احادیث، مشخصات چند گونه را به طور همزمان داشتند، که به این مطلب نیز توجه شده است، و در ذیل بحث گونه‌شناسی آن حدیث تمام آن گونه‌ها قید شده است.این سوره، طبق سنت کلی قرآن که تربیت و بیان نکات تربیتی است؛ دارای نکات و آموزه‌های تربیتی فراوانی است، که در فصل آخر تحقیق به این مهم پرداخته شد. که به صورت آیه به آیه مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت. مهم ترین روش‌های تربیتی این سوره به ترتیب، روش ابتلا و آزمایش، روش قصه و داستان، روش عبرت آموزی استفاده از تمثیل و روش جدل است.
انسان تک ساحتی
نویسنده:
هربرت مارکوزه؛ محسن مویدی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نقد جامعه مدرن از دیدگاه مارکوزه: انسان کالا نیست به باور هربرت مارکوزه (1979- 1898)، مهم‌ترین مشخصه جهان نوین غیر عقلانی بودن عقلانیت است؛ زیرا در آن، صلح از طریق جنگ تضمین می‌‌شود و آزادی انسان‌ها از طریق تباه‌سازی افراد، نیازها و توانایی‌هایشان محقق می‌‌شود و توده مردم، فقیر، ضعیف، سرکوب شده و استثمار شده نگه داشته می‌‌شوند. به‌زعم او عالی‌ترین مظهر عقلانیت رسمی، جلوه ناب غیرعقلانی بودن عقلانیت است. تکنولوژی نوین، که عالم‌گیر‌ترین مؤلفه‌های جوامع نوین و پرچم‌دار پدیده جهانی شدن است، از دید مارکوزه به نوعی یکه‌تازی در جوامع نوین منتهی می‌‌شود که در بردارنده روش‌های مؤثرتر و حتی دلچسب‌تری از کنترل بیرونی افراد است. نتیجه این وضعیت، پیدایش جامعه‌ا‌ی است که مارکوزه آن را جامعه تک‌بعدی(ساحتی) می‌‌خواند. مارکوزه می‌‌گوید: در جامعه صنعتی امروز، عمل تولید نقش ویرانگری را بازی می‌‌کند و پیوسته این بازی، گسترش می‌‌یابد. انسانیت در معرض یک نابودی کامل قرار گرفته، اندیشه و بیم و امید انسان‌ها بازیچه قدرت‌های بزرگ گردیده، فقر و بدبختی در کنار توانگری‌های نوظهور خود‌نمایی می‌‌کند و از این روست که توسعه، تکامل و نظام فکری این جوامع در اساس غیر منطقی به نظر می‌رسد. او همچنین درباره ماهیت سلطه‌آفرین نظام تکنولوژی می‌‌گوید: تکنولوژی در برقراری شکل‌های تازه نظارت و روابط اجتماعی، با اثرات و نتایج روز‌افزون، پیروز شده و تا آن پایه در گرایش توتالیتاریستی خود پیش رفته که حتی کشورهای توسعه نیافته و غیر‌صنعتی را مبتلا کرده است. از رهگذر تکنولوژی، فرآیندهای فرهنگ، سیاست و اقتصاد درهم می‌‌آمیزد و سیستمی را به وجود می‌‌آورد که با دخالت در تمام شئون زندگیشان انسان‌ها را می‌‌بلعد و هر جهشی را وا‌پس می‌‌زند. به نظر مارکوزه، نقد مهمترین تفکر فلسفی است. بنابراین او در کتاب «انسان تک ساحتی» آسیب‌هایی را که جامعه سرمایه‌داری صنعتی بر توانایی نقد یا عامل رهایی وارد کرده است بررسی می‌‌کند. به نظر مارکوزه نیروهای رهایی بخش در جامعه صنعتی مدرن به نحو فزاینده‌ای در حال نابودی هستند. دیگر چندان نیروی مخالفی باقی نمانده است. یکی از علل این تحول، گسترش رفاه و بهبودی مادی است که جامعه پیشرفته را در برگرفته است. اما این رفاه کاذب تنها در خدمت برآوردن نیازها و خواست‌های کاذب افراد است. این نیازها، نیازهایی هستند که طبقه حاکم به عنوان خواسته‌‌های واقعی توده از طریق ایدئولوژی کاذب بر آنها تحمیل می‌کنند. در جامعه موجود افراد دیگر توان تشخیص مصالح راستین خود را از دست داده و کاملا مسخ شده‌اند. یکی از مهمترین نقدهای مارکوزه بر جامعه نوین، تک ساحتی ساختن رفتار انسان است. یکی از پدیده‌های مهم که باعث به وجود آمدن رفتار تک ساحتی می‌شود، وسایل ارتباط جمعی و صنایع سرگرم‌کننده و وقت پرکن و همچنین آموزش و پرورشی است که خلاقیت و اندیشه فردی را از میان می‌برد. پیامد چنین وضعی از نظر مارکوزه، سیاست‌زدایی جامعه و حذف مسائل سیاسی و اخلاقی از زندگی اجتماعی است. مارکوزه در مقاله «در باب تساهل در جوامع صنعتی معاصر» تحمل و تساهل رایج در این جوامع را در واقع فریب‌گرانه و سرکوب‌گر آزادی واقعی توصیف کرده است. بیان عقاید مخالف در این جوامع آزاد است اما آزادی بیان عقیده در مقابل سلطه همه‌گیر اثری ندارد. او بر این باور است که تکنولوژی در قرن بیستم (که آن را تکنولوژی دیرهنگام می‌نامد) شاید باعث افزایش تولید شود. اما در واقع وابستگی جدی برای فرد به وجود می‌آورد و انسان را بدل به ضمیمه‌ای برای ماشین می‌کند. هرچه این تکنیکی شدن ادامه یابد ساحت‌های بیشتری از حیات اجتماعی تابع منطق این تکنیکی شدن می‌شوند و در نهایت مدیران فن‌ سالار و بوروکرات قدرت بیشتری در دست می‌گیرند و در نهایت به سلطه خود شکل می‌دهند. به اعتقاد مارکوزه انسان قادر به خروج از شرایطی که سرمایه‌داری و جامعه مصرف برایش ایجاد کرده، نیست. او می‌‌نویسد: جامعه بورژوازی چون قطاری است که با سرعت در حرکت است و راننده خود را از پنجره بیرون انداخته و هر لحظه امکان سقوط به دره آن‌را تهدید می‌‌کند. یکی از مفاهیم دیگر در اندیشه مارکوزه «فرهنگ بسته‌بندی» شده است. در مفهوم فرهنگ بسته‌بندی شده، مارکوزه بر نقش تشدید‌کننده رسانه‌های جمعی و غرق شدن سنت‌های فرهنگی طبقات پایین جامعه، تاکید می‌کند. برپایه این نظر، وسایل ارتباط جمعی نوین، در پاسخ به ضرورت‌های تبلیغات و افزایش مصرف شکل گرفته‌اند و نوعی از آگاهی کاذب به وجود می‌آورند. در این وضعیت مردم، منافع واقعی خود را درک نکرده و به نظم اجتماعی یکپارچه، سرکوب‌گر و نالایق خو می‌گیرند. همچنان که قبلا اشاره شد مارکوزه با تفکیک خواست‌های راستین بشر از خواست‌های کاذب، نقش وسایل ارتباط جمعی را پس زدن خواست‌های راستین به ضمیر ناخودآگاه و دامن زدن به خواست‌های کاذب می‌داند. از دید او، شیوه بیان ابزارهای تبلیغاتی، سودجویانه است. جامعه در سایه این گونه تبلیغات پیوسته اندیشه متعالی و انتقادی را سرکوب می‌کند. در زمان تبلیغاتی، تفاوت فعل و فاعل، حقیقت و واقعیت، هستی و چیستی بازگفته نمی‌شود. در این جهان، واژه‌ها و معانی خود را در یکدیگر می‌‌پوشانند و درونمایه اندیشه، چیزی جز مفاهیم قالبی نیست. از واژه‌ها جز آنچه تبلیغات یکنواخت القا می‌کند، چیزی به ذهن نمی‌رسد. آگهی‌های تبلیغاتی از هر سو مانع تکامل حقیقی معنای واژه‌ها شده است. واژه‌هایی چون خوشبختی، رفاه، رشد، توسعه، آزادی، برابری و دموکراسی با واقعیت‌ها همخوانی ندارد. مارکوزه در کتاب انسان تک ساحتی(1964)که در حقیقت کیفرخواستی در برابر جوامع صنعتی و رو به رشد سرمایه‌داری به ویژه ایالات متحده آمریکا به عنوان سردمدار جوامع صنعتی است، می‌‌گوید: حقوق و آزاد‌ی‌های فردی از مسائل بنیادی نظام صنعتی پیشرفته دموکراتیک غربی است که مفهوم خود را از دست داده و از مفهوم سنتی خود کاملا جدا شده است؛ آزادی تفکر و انتقاد که از ویژگی‌های جامعه آزاد است به زندگی مادی و حساب‌گر تبدیل شده است. ارزش آزادی با قدرت اقتصادی افراد سنجیده می‌شود، به همان مقدار که تولید کالا افزایش یافته و رفاه نسبی و ظاهری ایجاد کرده است، لیکن وابستگی افراد به مشاغل چنان افزایش یافته که معنای واقعی آزادی دیگر قابل احساس و تفسیر نیست. تولید و مصرف زیاد، باعث شده است تا انسان‌ها به وابستگان کالا تبدیل شده و این مشخصه جامعه تکنولوژیک و سرمایه‌داری نوین است که حتی انسان‌ها را تبدیل به کالا کرده است. در این حالت انسان‌ها متأثر از تبلیغات کالایی، رستگاری خود را از خرید و مصرف بیشتر می‌دانند که نتیجه آن کار بیشتر است و در نتیجه حالتی از خود بیگانگی در جامعه پدید آمده و منجر به انسان‌های تک ساحتی شده است. مارکوزه عقیده دارد که در جامعه غیرصنعتی به صورت امروزی قلمرو حیات افراد از قلمرو نظام سیاسی جامعه جدا بوده و بدین ترتیب افراد، زندگی خصوصی داشته‌اند درحالی که امروزه جامعه قلمرو حیات خصوصی را از انسان‌ها گرفته و در نتیجه آنان را به تقلید کورکورانه تشویق کرده و موجودی مصرفی و وابسته به کالا بار آورده است. نتیجه این که آنها بی‌تفاوت و از خود و جامعه بیگانه شده‌اند. کشورهای دموکراتیک فوق صنعتی امروزی چنان در افراد و جامعه رسوخ نموده‌اند که حتی دانشمندان و فلاسفه را نیز پیرو خود ساخته به طوری که هرگونه مخالفت واقعی از نظام را محکوم می‌سازند. عقل نظری به سود عقل عملی کنار رفته است. پس برداشت‌های انسان‌ها از واقعیت دور می‌شود. امروزه کارگر صنعت برده مادی و معنوی تکنولوژی شده است، زیرا ماشین کارایی بیشتری از خلاقیت کارگر پیدا کرده است. از نظر مارکوزه علم نه تنها در تئوری بلکه در عمل رمز مجذوب تکنولوژی امروزین شده است. جوامع صنعتی پیشرفته به کمک تکنولوژی رو به رشد، رفاه آدمیان را بالا برده و آنها را با زندگی ماشینی و رفاه اقتصادی هماهنگ کرده است ولی در عین حال روح آزادی و پرخاشگری و انتقادی را از افراد سلب کرده که مارکوزه ادعا می‌کند هر آن کس که در فکر زندگی آزاد فردا باشد، از نظر حکومت و صاحب‌نفوذان اقتصادی به عنوان دشمن جامعه سرمایه‌داری و رفاه مصرفی معرفی شده، زیرا بیداری انسان‌ها از خواب نظام سرمایه‌داری و تکنولوژیک، مانع بهره‌وری و منافع صاحبان صنعت خواهد شد.
رابطه علم و دین از دیدگاه علامه طباطبایى
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دائرة المعارف اسلامی طهور,
پیوستگی گزاره‌های دستوری و اثباتی قرآن در حوزه اقتصاد
نویسنده:
مفید حسینی کوهساری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
خراسان رضوی: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم شعبه خراسان رضوی مرکز پژوهشهای علوم اسلامی و انسانی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیر زمانى است که رسم جامعه علمى بر این بوده است که حوزه دانش ها را از یکدیگر جدا سازد تا دانش پیراسته از داورى ها و انگاره هاى پیشینى و شخصیتى مقبولیت عام یافته، پیشرفت شتابان ترى بیابد. در اقتصاد هم مدت هاست که این تقسیم بندى، در قالب اقتصادى اثباتى Positive Economic و اقتصاد دستورى Normative Economic یا علم و مکتب رخ نماینده است. این تفکیک موجب گشته است تا بسیارى از باورهاى ارزش در قالب هاى نوین مورد بى مهرى واقع گردند و این دو جانب جداى از هم حرکت کنند و از تعامل سازنده محروم گردند. در این نوشتار به دو حوزه یاد شده تحت عنوان گزاره هاى اثباتى و دستورى پرداخته شده است. مقصود از گزاره هاى اثباتى، هر جمله قابل صدق و کذب و رد و اثبات ناظر بر واقعیت خارجى است. به عبارت دیگر گزاره هاى اثباتى حاکى از هست ها و نیست ها و گویاى واقعیت خارجى است. در مقابل، گزاره هاى دستورى از بایدها و نبایدها و ارزش ها حکایت مى کند. اندیشمندان اسلامى در خصوص گزاره هاى دستورى اسلام، یعنى احکام اسلامى، قائل به پیوستگى آن ها با گزاره هاى اثباتى شده اند که تحت عنوان مصلحت و مفسده ذاتى احکام در بحث هاى اصولى و کلامى بدان پرداخته شده است. این تحقیق بر آن است که در جاهایى که قرآن به صراحت از واقعیات خارجى در روابط على و معلولى و یا از هست ها در حوزه مسائل اقتصادى، چه در فلسفه احکام و چه در طرح استقلالى آن ها سخن مى گوید به کاوش پرداخته، و آن ها را استخراج نماید. این گزاره ها در 4 گروه گزاره هاى حاکى از تأثیر عوامل اقتصادى بر دیگر حوزه هاى فردى و اجتماعى، گزاره هاى حاکى از تأثیرات عوامل مؤثر بر مسائل اقتصادى، گزاره هاى حاکى از فتارهاى اقتصادى و گزاره هاى حاکى از سنت ها و قوانین عام الهى که بر مسائل اقتصادى نیز حکومت مى کنند، دسته بندى شده است.
صفحات :
از صفحه 48 تا 89
  • تعداد رکورد ها : 357