جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1494
بررسی تطبیقی نظریه علامه طباطبائی با محوریت المیزان و فخر رازی با محوریت الأربعین در مورد عصمت انبیاء
نویسنده:
نویسنده:حامد باباجانی؛ استاد راهنما:محمود صیدی؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فخر رازی به عنوان یکی از بزرگترین متکلمین مسلک کلامی اشعری در کتاب الاربعین خویش دلایلی را برای عصمت انبیاء بیان فرموده است که در این دلایل به کمک عقل و نقل به دنبال اثبات مقصود خویش می باشد.با بررسی ادله ایشان با محوریت نظرات علامه طباطبایی از کتاب المیزان به تفاوت ها و شباهت هایی به عنوان نظریات این دو بزرگوار برمیخوریم ، نکته ای که باید قابل نوجه باشد این است که مدلول برخی از ادله ارائه شده فخر رازی نسبت به آنچه که مقصود وی بوده است در موضوع عصمت انبیاء علیهم السلام ، دارای دامنه و وسعت بیشتری است به این بیان که مثلا برای قید زمانی بعد از بعثت برای عصمت ، با مدلول ادله ایشان قابل تخصیص نیست و یا شرط عمدی بودن گناهان در موضوع عصمت نیز ، در مدلول برخی ادله ایشان قابل توجیه نیست.فرمایشات علامه و دید بلند و عمیق ایشان را نیز نسبت به موضوع عصمت با توجه به آنچه ذکر شد در حد توان مطرح کرده ایم.با عذرخواهی پیشاپیش از محضر این دو بزرگوار ،عرایضی نیز از خود تقدیم داشته ایم،هرچند خام و نا پخته به وزان ناپختگی و خامی خویش.
عدل الهی از دیدگاه خواجه نصیر و نقد آن بر اساس مبانی علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:مهری یارجانی؛ استاد راهنما:رضا اکبریان؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
خواجه‌نصیرالدین طوسی متکلم و فیلسوف بزرگ شیعه برای اثبات صفت عدل بر ذات مقدس اله روش کلامی در پیش می گیرد و در مشرب کلامی از حسن و قبح ذاتی عقلی استفاده می‌نماید. از نظر وی حسن و قبح عقلی، همان گونه که در مورد افعال انسان بکار می رود می تواند افعال الهی را نیز شامل شود. درست است که خواجه نصیر برای اثبات عدل الهی روش کلامی دارد؛ اما با معتزله همسو نیست. زیرا معتزله از طریق ثابتات ازلیه خداوند را عادل می دانند. در حالی که خواجه نصیر چنین رویکردی در باب عدل الهی ارائه نمی دهد. علامه طباطبایی در زمینۀ عدل الهی رویکردی متفاوت با خواجه نصیر ارائه نموده است، و به مسئله حسن و قبح با عنوان «ادراکات اعتباری» پرداخته است و حسن و قبح را جزء اعتباریات بالمعنی الاخص می‌داند که در ورای ظرف عمل تحقق ندارد. وی معتقد است مفهوم خیر و مانند آن، که هم بر حق تعالی و هم بر انسان اطلاق می شود نمی تواند از سنخ مفهوم حقیقی باشد و از مفاهیم اعتباری است که دارای ماهیت است و ذات اقدس الهی منشأ انتزاع هیچ ماهیتی قرار نمی گیرد. صفات خداوند سبحان صرف و خالص هر کمال وجودی است و به نحو حقیقت و به‌طور مستقل است و در مورد دیگران بالعرض و به‌طور تبعی است. وی ماهیت را در خارج قبول ندارد، و تمایز خدا و عالم را در پرتو ماهیت تبیین نمی‎کند. علامه بین احکام شرعی و احکام عقلی تمایزی قائل نیست. وی معتقد است احکامی که خدای متعال تشریع می‌کند با احکامی که ما در بین خود تشریع می‌کنیم سنخاً متحدند.
مبانی انسان شناسی در بینش به زن با تأکید بر نگاه دو فیلسوف معاصر علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:محمد ساکی مالحی؛ استاد راهنما:سعید علیزاده؛ استاد مشاور :ناصر فروهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نقطه آغاز معرفت در انسان، اثبات نفس خود است و حتی سوفسطاییانی که به انکار جهان خارج پرداختند در اصل نفس خود شکی نداشتند و از آن‌جایی که اساس انسان در نفس اوست، پس بنیاد اصلی انسان شناسی، روح انسانی است. نفس انسان که دارای تجرد از ماده است و نسبت به بدن حکم صورت نسبت به ماده را دارد که در اصل مقوّم وجود آدمی است که به‌واسطه‌ی آن ارزش‌ها و هم‌چنین ضد ارزش‌ها کسب می‌شوند. در این‌جا معلوم می‌شود که اساس اختلاف مبانی انسان‌شناسی اسلامی با امانیسم در وجود و انکار روح است. چون مادی‌گرایی انسان را در بعد جسمانی او خلاصه می‌کند. پذیرفتن هریک مکاتب سبب می‌شود که انسان در داشتن و حذف کدام یک از ابزار معرفت نقش تعیین کننده‌ای داشته باشد. کسی که انسان را در بعد ماده محصور می‌کند ابزارش حس است و با حس جز بعد مادی انسان درک نمی‌شود. خروجی چنین انسان شناسی نسبت به زن فمنیسم است؛ که کمال خود را در کسب مسائل دنیوی مانند پست، مقام و هم شکل و هم رنگ بودن با مردان می بیند. اما در مکاتب الهی که انسان را متشکل از دو بعد روحانی و جسمانی می‌داند و بُعد جسم و تقسیم آن به مذکر و مونث را به ماده ارجاع می‌دهد و زن و مرد بودن را در بعد روحانی و کسب کمالات کاملاً مشترک می‌بیند مانند مقام ولایت و قرب الهی که زن و مرد در تحصیل آن کاملا برابرند. اما در کسب مقام نبوت و امامت که هر دو شاخه ای از ولایت‌اند برابر نیستند چون اصل این دومقام اموری اجرایی اند.
تاثیر گرایش عرفانی علامه طباطبایی بر تفسیر المیزان
نویسنده:
نویسنده:محسن فاطمی؛ استاد راهنما:عباس مصلایی‌پور یزدی؛ استاد مشاور :قاسم کاکایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شخصیت عرفانی علامه طباطبایی با توجه به شاگردی ایشان نزد عارف شهیر سید علی قاضی طباطبایی و آثار عرفانی به جا مانده از وی، بر کسی پوشیده نیست. جایگاه رفیع المیزان در میان تألیفات متنوع ایشان، به همین مقدار مبرهن است. با این همه تاکنون پژوهش مستقل و جامعی پیرامون میزان اثرگذاری گرایش عرفانی ایشان بر المیزان، مشاهده نشده است. این رساله در پی بررسی این مهم با کنارهم گذاشتن مبانی عرفان و برداشت های تفسیری علامه است. این همان عرفانی است که از دایره ثقلین خارج نیست و به همین سبب و به جهت علو شخصیت علامه در جهان اسلام و بستر قرآنی المیزان، می تواند یکی از شواهد دقیق و قابل استناد در مباحث عرفان ناب اسلامی باشد و توجه محققان را به بعد عرفانی المیزان که در نگاه اول محسوس نیست، جلب کند و شخصیت برجسته تفسیری علامه را در کنار عارفی متعمق قرار دهد که می تواند مهمترین اصول و مبانی عرفان را همچون فنا، عشق الهی، تجلی، توحید و ولایت، در بستر مباحث متین قرآنی که با روش تحسین برانگیز قرآن به قرآن مطرح می شوند، ارائه دهد. بر اساس یافته های تحقیق، علامه به عرفان برگرفته از ثقلین پایبند بوده و بازتاب آن را می توان با بررسی برداشت های تفسیری وی در المیزان، دید. این گرایش عرفانی در آیات مختلف خود را نشان داده و به دور از تاویل گرایی صوفیانه، عرفان حقیقی اسلامی را بسته به آیات مختلف ارائه می دهد. از این نظر المیزان متاثر از ذوق عرفانی علامه بوده و بستر مناسبی برای بیان دیدگاه های عرفانی وی است. روش تحقیق به شکل کتابخانه ای بوده و توصیفی تحلیلی انجام شده است.
رابطه حکمت و صلح از منظر خواجه نصیر طوسی و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:روح‌الله مدامی؛ استاد راهنما:موسی ملایری؛ استاد مشاور :مهدی نجفی افرا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در پرتو صلح ، امکانهای لازم برای زندگی مسا لمت آمیز و سعادت انسان فراهم می شود. حق حیات ، مهمترین بخش از حقوق انسان است که در تحقق و حفظ آن ، وجود صلح نقش تعیین کننده ای دارد. بویژه در عصر کنونی، با نظر به مجهز شدن قدرتهای سیاسی دنیا به سلاح های کشتار جمعی ، مساله صلح نسبت به هر زمان دیگری به عنوان یک ضرورت در اولویت قراردارد.عوامل متعددی در ایجاد صلح موثر هستند. اما در این پژوهش، نقش حکمت در صلح مورد بررسی قرار گرفته است. اگرچه مقالات و کتابهای متعددی در خصوص صلح و جنگ نوشته شده است اما به نظر می رسد در خصوص نقش حکمت و حکیم حاکم در ایجاد صلح بویژه از منظر حکیم مسلمان چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. در مدنیت حکیمانه خواجه نصیرراهبردهای موثر در باره شرایط حاکم جامعه ، نحوه تعامل حاکمیت با ملت ، حفظ کرامت انسانی ، تعامل با ملل مختلف ، رفع منازعه ادیان و اولویت صلح مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. به نظر می رسد ساختار سیاسی در مدنیت خواجه نصیر می تواند شرایط یک حکمرانی مطلوب و کارآمد را فراهم نموده و استراتژی مناسب برای حل منازعه و ایجاد صلح تلقی شود.از سوی دیگر در مدنیت علامه طباطبایی با رویکرد فلسفی بویژه مبتنی بر نظریه اعتباریات ، انسان ،اجتماع ، دین ، فرهنگ و اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است. می توان گفت رابطه حکمت و صلح در مواجه حکیمانه علامه با فلسفه انسان و اجتماع معنادار شده است.علامه طباطبایی بر اساس نظریه اعتباریات رویکرد متفاوتی نسبت به انسان و اجتماع، انسان و اخلاق، انسان ودین ارائه داده است که می تواند منجر به رفع منازعه و بسترسازایجادصلح شود.پرسش اساسی در این پژوهش این است که مبانی فلسفی و سیاسی این دو حکیم چگونه می تواندراه حل رفع منازعه و ایجاد صلح را در اختیار ما قرار دهد؟
نقد و بررسی کارکردهای نظریه پیوستگی سوره در تفسیر قرآن با تطبیق بر تفاسیر المیزان علامه طباطبایی(ره) و فی ظلال القرآن سید قطب
نویسنده:
نویسنده:محسن قربانیان آفارانی؛ استاد راهنما:سیدرضا مؤدب؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
«پیوستگی سوره» شاخه‌ای پُراهمیّت از دانش مناسبت در قرآن است که به ‌لحاظ نقش منحصربه‌فرد آن در تفسیر، بسیار مورد توجّه مفسّران و قرآن‌پژوهان -به‌ویژه در نیم قرن اخیر- قرار گرفته است. بر اساس این نظریه، هر سوره بر یک غرض یا محور اصلی استوار است، به‌گونه‌ای که تمامی موضوعات سوره حول آن غرض، وحدت فراگیر سوره را رقم می‌زند. پژوهش حاضر قصد دارد ضمن بررسی سیر تاریخی اندیشه پیوستگی سوره و تبیین مبانی نظریه، نقش و تأثیر آن را در تفسیر، با مطالعه تطبیقی میان دو تفسیر نام‌دار جهان اسلام، یعنی: «المیزان» علامه طباطبایی و «فی ظلال القرآن» سیّدقطب مورد واکاوی قرار دهد. در پژوهش حاضر تلاش شده به شکلی نوین و همه‌جانبه، کارکردهای اعتقاد به پیوستگی سوره در تفسیر قرآن معرّفی و دسته‌بندی شود. بر اساس نتایج به دست آمده، این کارکردها را می‌توان به انواع شش‌گانه: «ساختاری»، «زمینه‌ای»، «شناختی»، «اثباتی»، «تبیینی» و «سنجشی» تقسیم نمود. هم‌چنین بررسی‌های تطبیقی میان دو تفسیر مذکور نشان می‌دهد: علامه طباطبایی با رویکرد ویژه تبیینی- انتقادی در تفسیر المیزان، به استناد این نظریه، به تبیین مفهوم و مقصود آیات و تبیین پیوندها و ارتباطات درونی سوره پرداخته و در مقام ارزیابی روایات و اقوال تفسیری برآمده است که بر این اساس می‌توان گفت از کارکردهای تبیینی و سنجشی اعتقاد به پیوستگی سوره به شایستگی بهره برده است. سیّدقطب نیز با نگرش غالب پذیرشی- اثباتی در تفسیر خود و با رویکردی کلّی-نگرانه‌تر، اهتمام شایانی در راستای اثبات وحدت موضوعی سوره‌ها و به تصویر کشیدن ارتباط و پیوستگی میان آیات سوره مبذول داشته است.
نجات از منظر علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان
نویسنده:
نویسنده:محبوبه مداح پور؛ استاد راهنما:روح اله آدینه؛ استاد مشاور :محمدجواد شمس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مبحث نجات و رستگاری یکی از مهمترین و وسیعترین مباحث ادیان گوناگون است. نخستین سوالی که پس از تعریف نجات یا همان وضعیت مطلوب بشر به میان می‌آید، شرایط رسیدن به این وضعیت است. در این مجموعه، ضمن تعریف وضعیت نامطلوب کنونی بشر و وضعیت مطلوب آرمانی وی از منظر علامه طباطبایی، با استناد بر آیات قرآن و تفسیر المیزان، عوامل رسیدن به نجات و رستگاری و موانع این مسیر نیز مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در بحث نجات شناسی، نجات در دین یهودیت، مسیحیت و اسلام سخن به میان آمده است و سپس به نقد دیدگاه نجات در این ادیان توحیدی از منظر علامه طباطبایی پرداخته شده است. از دیدگاه علامه، رابطه نجات و حقانیت مورد بررسی قرار گرفته است. مسأله مهم و اصلی در این قسمت این است که از نگاه علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان در نهایت چه کسانی از نجات یافتگان هستند و توانسته اند به وضعیت مطلوب برسند. همچنین با توجه به آیات قرآن و به بیان علامه در مورد «مستضعفان دینی» که چه کسانی هستند و اینکه آیا می‌توانند از اهل نجات باشند، بحث شده است. در نهایت این نتیجه حاصل می شود که نجات‌یافتگان حقیقی کسانی هستند که ایمان و عمل صالح دارند. چنین افرادی از خسران و زیان در امانند. در نتیجه مسألۀ مهمی که در این مجموعه بیان شده است، این است که راه وصول به این سعادت و کمال مطلوب، یعنی ایمان به خدا و عمل صالح کاملا از روی اراده و اختیار انسانی میسر است، یعنی در واقع سعادت و شقاوت ذاتی انسان نیست بلکه امری اکتسابی و ارادی است. بنابراین آموزه ی نجات در اسلام به این معنا است که انسان با قدرت اختیار و اراده ی خود بر هواهای نفسانی و شیطانی غلبه کند و با تربیت نفس خویش، خود را به کمال الهی و نجات حقیقی برساند. در واقع از دیدگاه علامه، رستگاری یعنی رهیدن از خود و رسیدن به خدا. انسان‌های رستگار از عذاب های الهی در امان هستند و به سعادت و لذت پایدار و حقیقی نائل می آیند. مجموعه ی حاضر، مسأله نجات را در قالب دیدگاه علامه طباطبایی بیان می کند. پس از آن به تفسیر المیزان مراجعه کرده و آیاتی در ذیل موضوع بررسی شده آورده شده است. در این تحقیق، از روش کتابخانه-ای استفاده شده است و به نحو تحلیلی- توصیفی اطلاعات مورد نیاز موضوع تحقیق از طریق مطالعه کتب و پایان-نامه‌های مکتوب در کتابخانه، حاصل شده است.
بررسی تطبیقی خلود در جهنم از دیدگاه محی الدین عربی، علامه طباطبایی و مکتب تفکیک
نویسنده:
نویسنده:مصطفی حاجی لَری؛ استاد راهنما:محمدرضا کریمی والا؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مساله کیفر مجازات و به خصوص، خلودِ عده ای در آتش جهنم، از مسائل مهم در مبحث معاد و حیات واپسین است. در دین مبین اسلام، مجازات برخی از گناهان، خلود و همیشه زیستن در جهنم است که بحث پیرامون آن، از دیرباز مورد اهتمام متکلمان، فلاسفه، عرفا و مفسران بوده که بر اساس اصول و مبانی فکری خویش، به بیان موضع خود پرداخته اند. ضرورت بحث در این خصوص از آنجاست که گرچه آیات و روایات معصومین (علیهم السلام) دلالت بر خلود و جاودانگی اهل نار در دوزخ دارد و از حیث عقلی، خلود در عذاب، با محذوری مواجه نیست؛ اما رحمت واسعه الهی و نیز فطرت توحیدی و میل به خدای تعالی که در نهاد هر انسانی سرشته است، موجب شده است تا در اندیشه برخی نظیر محی الدین عربی، ظهور شواهد نقلی محتاج تأویل باشد. در این پژوهش، بحث خلود جهنمیان در عذاب، مورد بررسی قرار گرفته است تا ضمن مشخص شدن کسانی که در جهنم دائمی هستند؛ حقیقت خلود آنان در جهنم احراز گردد. اینکه آیا این افراد به طور دائم در حال چشیدن درد و رنج و عذاب هستند یا اینکه در نهایت، آتش جهنم، با مزاج آنان مسانخ شده و در نتیجه گوارای وجودشان خواهد گردید؟ ابن عربی چنین موضعی دارد که براساس مبانی عرفانی خویش در مباحث خداشناسی و انسان شناسی بر آن استدلال نموده است. اما علامه طباطبایی، هرگز این موضع را برنمی تابد و به صراحت و قاطعیت از دوام تعذیب جهنمیان در آتش، سخن می راند. ایشان هم بر نقل استناد می کند و ضمن آنکه آیات متعددی را شاهد گرفته و روایاتی را معاضد این حقیقت معرفی می نماید، از منظر فلسفی نیز بر موضع خویش اصرار می ورزد. مکتب تفکیک، نیز از آنجا که فلسفه و استدلال عقلی و نیز عرفان را در این مباحث راه نمی دهد و صرفا بر ادله نقلی استناد می نماید، ضمن آنکه خلود را می پذیرد، از حیث نقلی بحث را عمیق تر پی می گیرد و برخی از صاحب نظران این مکتب به طور مفصل ادله نقلی را بررسی کرده و هر گونه شائبه انکار دوام عذاب برای گروهی از جهنمیان را مردود بر می شمارند. پژوهش پیش رو با شیوه کتابخانه ای، اسنادی ـ تحلیلی، در نهایت بنابر استدلال های عقلی و ادله های نقلی علامه طباطبایی و نیز اندیشوران تفکیکی، خلود در رنج و عذاب را امری مسلم دانسته است.
مقایسه دیدگاه ایزوتسو و علامه طباطبایی در باب مفاهیم بنیادی اخلاق اسلامی
نویسنده:
نویسنده:افراسیاب صالحی شهرودی؛ استاد راهنما:سید حمیدرضا میرعظیمی؛ استاد مشاور :محمود واعظی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
قرآن مجید از الفاظ بشری برای بیان رازآلودترین حقایق هستی بهره برده است، در این رساله تلاش شده یافته‌های توشیهیکو ایزوتسو که از شیوه‌های معناشناسانه برای فهم مفاهیم اخلاقی این کتاب بهره برده است را، با یافته‌های علامه طباطبایی در همین موضوع که از روشهای سنتی در تفسیر بهره می برده، مقایسه کنیم تا زوایای تاریک و روشن این تلاش‌ها آشکارتر گردد و برای انجام این مهم مفاهیم «عدل و ظلم» و همچنین «ایمان و کفر» را برگزیده‌ایم. مفاهیم متناسب با متنی که در آن قرار می گیرد بخشی از ظرفیتهای معنایی خود را نمایان می سازند و همواره یک معنای محوری مثل نخ تسبیح همه نسبتهای معنایی واژه را به یکدیگر متصل می کند علامه معتقد بود آن معنای محوری غرضی است واضع اولیه از جعل واژه در نظر داشت. اما ایزوتسو معتقد بود معنای کلمات با تغییر جهانبینی قوم آنچنان تغییر می کنند که گویی واژه جدیدی متولد شده است و معناشناس باید نسبتهای معنایی واژه را در جملات مختلف بررسی کند تا به معنای جدید واژه که محور اتصال نسبتهای معنایی آن را در آیات مختلف برسد، او در واقع نقش محوری را که علامه به غرض واضع از جعل واژه داده بود، به یکی از معانی متعدد واژه که در طول زمان ایجاد شد داد، و موجب عدم توجه به معانی واژه در سیاقهای گوناگون و در نظر نگرفتن دلالتهای عرضی، طولی و مصداقی در معناشناسی شد، این مسئله در معناشناسی واژه کفر در مطالب ایزوتسو به خوبی نمایان است. از نظر علامه محور معنایی ایمان امنیت دادن است کانه شخص با ایمان، به اعتقادات خود در مورد کسى که به‌درستی و پاکى وى اعتقاد پیدا کرده، امنیت مى‏دهد و هرگز در اعتقاد خودش دچار شک و تردید نمى‏شود. علامه بر اساس این محور معنایی، نسبتهای معنایی ایمان با سایر مفاهیم را بیان کرد و همچنین در مورد آثار، لوازم و ابعاد ایمان بحث کرده است، اما پاسخ این سوال که کفر به معنای ستر چگونه مفهوم مخالف ایمان به معنای امنیت دادن می باشد؟ باقی مانده است. نقطه قوت ایزوتسو روش او و حجم وسیعی از مقایسه های هدفمند برای یافتن معنا بود و توانست بسیاری از ارتباطات معناییِ مفاهیم را که در یک شبکه معنایی ابعاد همدیگر را توضیح می دهند، روشن کند. علامه برای رسیدن معنای محوری واژگان به آنچه در کتاب های لغت آمده بود اعتماد کرد و این نکته در مورد برخی واژگان مثل عدل موجب دور شدن از معنای واقعی مفاهیم گردید. علاوه بر آن ایشان از ظرفیت مبنای مورد نظر خود در معناشناسی واژگان در برخی مفاهیم مثل ظلم بهره لازم را نبرده و ارتباط این مفهوم را با مفاهیمی از قبیل کفر و شرک و افترا و...تبیین نکرده است.
تحلیل فلسفی مساله ی تکلیف بر اساس نظریه ی اعتباریات و مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:جواد محمودزاده؛ استاد راهنما:حسین هوشنگی؛ استاد مشاور :علیرضا عالی پناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
موضوع این پایان نامه ی کارشناسی ارشد با عنوان « تحلیل فلسفی مساله ی تکلیف بر اساس نظریه ی اعتباریات و مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی» به رشته ی تحریر آمده است. روش پژوهشی انجام شده در این گفتار، روش توصیفی تحلیلی است. با این توضیح که بعد از طرح نظریه ی اعتباریات به روش توصیفی کتابخانه ای، سعی میشود تا دلالت های انسان شناسانه ی آن ناظر به مقصود پایان نامه مشخص گردد و در پایان نیز به روش تحلیلی لوازم تکلیف شناختی آن استخراج گردد. در این نوشتار با توجه به ظرفیت نظریه ی اعتباریات و اضلاع گوناگون آن، ماهیت تکلیف و ظرف شکل گیری آن و ضرورت آن تبیین گردیده و با توجه به مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی، ارتباط آن با حق تعالی، نفوس مکتفی بالذات و مستکمل بالذات نیز روشن می گردد. در پایان نیز امکان کشف مبادی تکلیف که همان نظام تکوین است، برای نفوس مستکمل اثبات گشته و با توجه به بعد روش شناسی اعتباریات، تاثیرات آن در فهم تکلیف مورد بررسی قرار میگیرد.
  • تعداد رکورد ها : 1494