جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5307
تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر روی تفکر منطقی و انتقادی دانش آموزان پایه سوم دوره راهنمایی شهر همدان در سال تحصیلی 90-1389
نویسنده:
مرتضی بیات
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به شناسایی تاثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر روی تفکر منطقی و انتقادی دانش آموزان پایه سوم دوره راهنمایی شهر همدان در سال تحصیلی 90-1389 با بهره گیری از روش نیمه آزمایشی با طرح گروه کنترل نابرابر پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر و دختر پایه سوم دوره راهنمایی شهر همدان است. که از بین آنان به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای دانش آموزان چهار کلاس درس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. آنگاه برای پیش آزمون پرسشنامه مهارتهای استدلال نیوجرسی و پرسشنامه مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا را تکمیل کردند. در ادامه گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در خصوص آموزش فلسفه برای کودکان آموزش های لازم را دریافت کردند. سپس از هر دو گروه به وسیله پرسشنامه های مذکور پس آزمون به عمل آمد. داده های گردآوری شده به وسیله آزمون tبرای گروه های مستقل با استفاده از نرمافزارSPSSتجزیه و تحلیل شد.نتایج نشان داد آموزش فلسفه برای کودکان موجب بهبود تفکر منطقی و انتقادی دانش آموزان شده است. همچنین نتایج مبین آن بود که آموزش فلسفه برای کودکان بر روی تفکر منطقی دانش آموزان پسر و دختر به طور همسان اثر دارد امابر روی تفکر انتقادی دانش آموزان پسر و دختر به طور همسان اثر ندارد. از این رو می توان نتیجه گیری نمود که با آموزش فلسفه برای کودکان میتوان توانایی استدلال منطقی و نیز تفکر انتقادی دانش آموزان را بهبود بخشید.
الاشارات و التنبیهات ، اثر حجه‌الحق ابن‌سینا، شرح خواجه نصیرالدین‌طوسی
نویسنده:
محمدعلی جوان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر مشتمل است بر ترجمه و تفسیر متن و شرح خواجه نصیرالدین طوسی بر کتاب اشارات و تنبیهات شیخ‌الرئیس ابوعلی‌سینا که هر دو از استوانه‌های حکمت مشا و از نوابغ روزگار خود بوده‌اند ابن‌سینا شارح بزرگ سخنان و آرا ارسطو و رئیس حکمای مشا است او موسس بسیاری از اصول و قوانین محکم و متقن فلسفه و مرجع مطلق علم طب و فلسفه و حکمت است خواجه‌نصیر را نیز استاد بشر و عقل حادی عشر نام نهاده‌اند او در تمام علوم و بخصوص فلسفه، کلام، ریاضیات ، هیات و نجوم ملجا و مرجع علما و دانشمندان معاصر خود بوده است .
تبیین فلسفی اراده از دیدگاه توماس اکوئیناس و صدرالمتالهین
نویسنده:
گیتا مقیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشتار ، تطبیقی بین دیدگاه توماس آکویناس و صدرالمتالهین در باره اراده انسان صورت گرفته است تا روشن شود که در هریک از این دو نظام فلسفی چه تبیینی در باب اراده انسان صورت پذیرفته است، نقاط ضعف و قوت این تبیین ها در مقایسه با یکدیگر در چه مواردی است و کدامیک از این تبیین ها در حل مشکلات مربوط به اراده انسان از موفقیت بیشتری برخوردار است.مسئله تقدم یا تاخر عقل و اراده انسان نسبت به یکدیگر ، چگونگی تبیین اختیار انسان و نحوه ارتباط اختیار انسان با مشیت الهی از مسائل مهم و بحث انگیزی هستند که در این مبحث مطرح می باشند.
قاعده‌الواحد و ثمرات آن
نویسنده:
علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از یک جزء یک پایدار نگردد و یک جزء از یک برنیاید. این، مفاد قاعده‌الواحد به کوتاه سخن است . اینکه از یک ، جزء یک ، در هستی نیاید، تعبیری است که از آنکه علت یگانه از هر سوء، جز یک معلول ندارد و یک جزء از یک بر نیاید، ترجمان عکس اصل است یعنی معلول واحد هستی نمی‌یابد مگر از یک علت . قاعده‌الواحد یکی از قواعد بسیار مهم فلسفه اسلامی است که از آن در مواضعی بهره برده‌اند. واژه‌های مهم و فلسفه اسلامی نیازند توضیحند. وجه اهمیت قاعده در آن است که چگونگی ظهور کثرت را بیان می‌کند. تبیین نظام جهان که دلمشغولی بیشتر فیلسوفان است بمدد این قاعده میسر می‌گردد و هر که هر پاسخی برگزیند نمی‌تواند بی‌دیدار الواحد از طریق بگذرد. نفی یا اثبات ، باید با قانون الواحد اتخاذ وضع کند. ربط الواحد به سنخیت و الواحد را سنخ واحد می‌دانند و قومی گر چه به دوگانگی دو قانون معرفند اما به ربطی وثیق میان آنها باور دارند و می‌دانیم که قانون علیت و قوانین بر آمده از آن، که سنخیت یکی از آنهاست ، سرمایه‌های اندیشه بشری‌اند. بدون آنها نه علمی خواهد بود و نه تحقیقی. در این مقام سخن محقق داماد بسنده است که الواحد را از امهات اصول عقلی و از فطریات عقلی و از فطریات عقل صریح دانسته است . مراد از ایضاح "فلسفه اسلامی" بحث در این باب نیست که آیا چنین فلسفه‌ای اصلا وجود دارد و یا خیر و آیا آنچه بدین نام می‌شناسیم تراث اسلامی است یا میراث یونانی و آیا وحی را با فلسفه اخوتی است یا بیگانگانند به اجبار دست در دست هم نهاده، دین می‌تواند فلسفه داشته باشد و اگر می‌تواند شرع مصطفی نیز همچنان است ؟ پرسشهائی از این دست ، مطلوب ما نیست ولی مراد از این توضیح فلسفه اسلامی آن است که مجموعه شناخته شده به این نام و فیلسوفانی که آنها را به اسم حکیمان مسلمان می‌شناسیم، در تدوین و استدلال برای اثبات قاعده‌الواحد بسیار کوشیده‌اند بنابراین اضافه قاعده‌الواحد به فلسفه اسلامی امری مجاز است . راست است که این اصل را نخست بار یونانیان طرح کردند اما شرح و بسط آن بواقع مرهون مسلمانان بود. میان طرح ابتدایی که یک اصل فلسفی یا علمی و گسترش و تنظیم آن باید تفاوت گزارد. گویا در انتساب قاعده به دانایان یونان نباید تردید داشت . واژه گویا می‌آموزد که به تاریخ فلسفه میراث گذشتگان در اسلام، نمی‌توان چندان اعتماد کرد. پیشینان ما تاریخ فلسفه را بجد نمی‌گرفتند و تصویر ایشان از فیلسوفان یونان به پیامبران ماننده‌تر است تا دانشمندان و فلاسفه آزاده خدا داند که افلاطون الهی اصلا الهی می‌شناخته است یا نه و فرزانگانی که حکمت ایشان را مقتبس از مشکوه نبوت می‌دانند و معاشران انبیاء می‌شمارندشان آیا پیام‌آوری را دیده و از او سخنی شنیده بودند یا آنچه گفته شده افسانه واهی افواهی بوده که از سر آرام ساختن غوغا و گریز از تکفرساز شده است . به هر روی اگر منابع ما درخور اعتماد باشند از آنها برمی‌آید که مبتکر قاعده یکی از این دانشمندان بوده است : ارسطو، افلاطون، دموکریتوس و تامسطیوس . اسلوب کار در این رساله آن است که ابتدا صورت منطقی و مفردات قاعده را بقدر ضرورت معلوم کنیم. و سپس به قانون علیت و سنخیت که بسیار مرتبط با الواحد است بپردازیم. استدلالها و اعتراضات بخش دیگری از نوشتارند و سرانجام عکس قاعده و ثمرات آن را بازگو می‌سازیم.
مبانی نظریه حرکت  جوهری ملاصدرا در فلسفه افلاطون
نویسنده:
منیره پلنگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آیا "صیرورت " افلاطونی را می‌توان به حرکتجوهری صدرایی تفسیر کرد؟ برای دستیابی به پاسخ این سوال بررسی مبانی چنین نظریه‌ای در اندیشه افلاطون ضروری می‌نماید، که عمده‌ترین آنها عبارتند از نظریه بهره‌مندی که عالم صیرورترا از وهم و خیال محضبودن رهانیده و برای آن گونه‌ای وجود سیال را تحقق می‌بخشد، و نظریه وحدتتشکیکی واقعیتکه نظریه بهره‌مندی نیز موید آن است ، و از تعالیم دیگر افلاطون هم، چون وحدتصرفه‌ای که برای مثال خیر قایل می‌شود و تمام مثل را مضمحل در آن و متحد با آن فرضمی‌کند، به دستمی‌آید. او حتی در تبیین ارتباط دو عالم وجود و صیرورتگونه‌ای "اتحاد" را میان این دو عالم مطرح می‌سازد که با توجه به اعتقاد صریح او به تعالی مثل، جز بصورتاتحاد حقیقه و رقیقه قابل تصور نیست . بدیهی استدر چنین بینشی "ربط" حادثبه قدیم بنحوی اشراقی تبیین می‌گردد و عالم میانه یا رابط، یعنی نفسعالم، که همان وجود نازل شده و هبوط یافته عالم مثل است ، با آنکه بیشترین سنخیترا با مثل دارد، اما بوجهه تعلقی خود دارای حرکتو سیلان ذاتی و منشاء تمام تغییراتو حرکاتدیگر است . بدین ترتیبشبهه بقای موضوع در صیرورتمطلق و دایمی عالم به همان طریقی پاسخ داده خواهد شد که در فلسفه صدرالمتالهین یافتمی‌شود. همچنین در تبیین هر چه بیشتر این رابطه اثباتمی‌شود که رابطه این دو عالم رابطه‌ای علی و معلولی است ، و حیاتو حرکتکه از نظر افلاطون مساوق با وجود تلقی می‌شود، خود مبین تاثیر فاعلی و ایجادی مثل نسبتبه عالم صیرورتاست ، چنانکه "حرکت "، که به عنوان یکی از مثل اعلای افلاطون در رساله سوفیستو نیز قوانین مورد توجه قرار می‌گیرد، در عالم مثل به معنای علم و فاعلیت(خلق) تفسیر می‌شود. بدین ترتیبفلسفه افلاطون تمام مبانی اصلی حرکتجوهری را در خود دارد و در واقع صیرورتخاصافلاطونی - چنانکه بسیاری از مفسران می‌گویند - چیزی جز مفادکان تامه شیء، یعنی "به‌وجود آمدن" در یکفراگرد دایمی و بی‌آغاز و پایان نیست . پسضمن آنکه شروع و مبداء زمانی در پیدایشعالم فرضنمی‌شود، اما به جهتمرتبه نازله خاصی که دارد دایما بینابین وجود و عدم و در جریان به‌وجود آمدن پساز عدم زمانی است ، و این همان حدوثزمانی عالم بر مبنای حرکتجوهری استکه براساسآن هیچ انقطاعی در فیضو صدور عالم نبوده است .
انتظار بشر از دین
نویسنده:
اعظم امراللهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
قضایای تحلیلی و تالیفی از دیدگاه پوزیتیویسم منطقی و کواین
نویسنده:
مهدی دشت بزرگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله دارای چهار بخش است ، در بخش اول به اختصار از پیشینه تمایز تحلیلیˆتالیفی بحث شده است . لایب‌نیتس دو نوع حقیقت را از هم متمایز می‌کند، حقیقت عقلی و حقیقت واقعی، اما شارحان افکار او این تمایز را که با تمایز مصطلح تحلیلیˆتالیفی منطبق است ، با فلیفه او چندان سازگار نمی‌دانند و معتقدند که در نظام فلسفی لایب ، تمام قضایا، تحلیلی و ضروری‌اند که البته سخنی پذیرفتنی نیست . در اندیشه‌های هیوم نسبتهای میان تصورات (معلومات بدیهی عقلی) و امور واقع (معلومات تجربی مربوط به عالم خارج) مطرح می‌شود که با قضایای تحلیلی و تالیفی منطبق است . کانت ، از اولین فیلسوفانی است که به طور صریح از تمایز تحلیلیˆتالیفی صورتبندی نسبتا دقیقی ارائه داد. با طرح اشکالات مربوط به صورتبندی کانت ، بخش اول به پایان می‌رسد. بخش دوم با معرفی پوزیتیویسم منطقی آغاز می‌شود. سه اصل بنیادی این جنبش عبارتند از: واحد کردن علوم تجربی، حذف ما بعدالطبیعه سنتی و نظریه معنی‌داری، بر اساس نظریه معنی‌داری، تمام قضایای معتبر و با معنی یا تحلیلی‌اند و یا تالیفی، در کنار این اصل، اصل دیگری به نام تحویل‌گرایی قرار دارد که مطابق آن، قضایای تالیفی، قضایایی هستند که هر یک دارای قلمرو واحدی از تجارب تایید کننده یا ابطال کننده هستند. از میان پوزیتیویستهاس منطقی، رودلف کارنپ ، بیش از همه به تببین تمایز تحلیلیˆتالیفی می‌پردازد. او با اذعان به وجود این تمایز در زبانهای طبیعی، برای تبیین آن از یک زبان ساختگی استفاده می‌کند. کارنپ تلاش می‌کند تا در یک نظام زبانی، به طور صوری و غیر صوری و بر اساس "اصول موضوعه معنایی" مفهوم تحلیلی و تمایز آن از مفهوم تالیفی را بیان کند، حتی در زبان طبیعی نیز از طریق موجه نشان دادن مفهوم "معنا" سعی می‌کند از ترادف و تحلیلیت تعریفی ارائه دهد. مفهوم تحلیلیت در مرکز معرفت‌شناسی کارنپ قرار دارد. او اکسیومهای اساسی نظریه معرفت را به عنوان تعاریف ضمنی لحاظ می‌کند. بخش سوم به بیان استدلالهای کواین در رد تمایز مذکور بر اساس تزکل‌گرایی از جمله استدلالهای کواین است . علاوه بر تزکی‌گرایی، دو تز دیگر او، یکی تز رفتاری - طبیعی زبان و دیگری تز عدم قطعیت ترجمه، تمایز تحلیلیˆتالیفی را ابطال می‌کند. در بخش چهارم، در دو محور تبیین تحلیلیت و معرفت‌شناسی، اندیشه‌های کارنپ و کواین مقایسه شده است ، و در پایان از اندیشه‌های کواین در نقض آراء کارنپ جانبداری شده است .
تبیین و نقد آرا السدیر مک اینتایر در فلسفه اخلاق
نویسنده:
حمید شهریاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
السدیر مک اینتایر در سال 1929 در یک خانواده اسکاتلندی به دنیا آمد و بیشتر تحصیلات خود را در انگلستان گذراند. او ابتدا در انگلستان و اینک در آمریکا تدریس دارد. اهمیت وی در رویکرد انتقادیش به فرهنگ رایج در غرب است. از این میان بیش از همه به نقد عاطفه گروی، سودگروی، لیبرالیسم و مدرنیسم در اخلاق و سیاست توجه نموده است، به طوریکه او را یکی از بزرگترین منتقدان لیبرالیسم غربی می دانند.وی را یکی از مدافعان جدی ارسطوگروی که یکی از ریشه های تفکر اخلاق دینی است محسوب می دارند. از این جهت به دید متدینان به ویژه اندیشمندان مسیحی ، یهودی و مسلمان جایگاه مک اینتایر در فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست معاصر در خور توجه خاص است.
نیت در قلمرو فقه، اصول کلام و اخلاق
نویسنده:
مرتضی اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نیت از نظر لغت به معنای عزم و قصد، انجام عمل و یا رسیدن به چیزی است. در این تحقیق ابتدا به توضیح در مورد مفهوم نیت پرداخته شده است. در توضیح معنای نیت می فرماید : برای صدور هر حرکت و سکون اختیاری سه جهت لازم است : علم، اراده و قدرت. خداوند انسان را به گونه ای آفریده است بعضی امور موافق طبع او و برخی مخالف آن است و نیازمند است به جذب نمودن و بدست آوردن آنچه موافق با اهداف اوست و رفع نمودن آنچه مخالف با اهداف خویش می بیند. در این پژوهش جایگاه نیت در افعال اختیاری مورد برسی قرار گرفته است محقق با بیان مفاهیم و تعاریف علم کلام، اخلاق، فقه و اصول به اهمیت و ضرورت نیت در علم کلام، اخلاق، فقه و اصول می پردازد.
نقدو بررسی دیدگاههای ملل ونحل نگاران درباره تشیع(300-600)
نویسنده:
ولی‌الله نیکی ملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فرقه نگاران کهن و معاصر در گزارشهای خود از تشیع به شاخها وانشعابات فراوانی اشاره کرده اند که کمتر مذهب اسلامی به این اندازه دستخوش انشعابات بوده است. بسیاری از فرقه هایی که برای تشیع برشمرده اند یا وجود خارجی نداشته ویا پیروان بسیار اندک،ویا عمر کوتاهی داشته اند. در نظر آنان گاهی نیز شاگردان ائمه بواسطه داشتن یک ایده مذهبی به عنوان فرقه ای مستقل(هشامیه،زراریه،یونسیه) شناخته می‌شدند.در پژوهش حاضر، دیدگاهها و گزارشهای ملل و نحل نگاران، مسلمان در باره شیعه امامیه مورد بررسی ونقد قرار گرفته است. با مطالعه کتابهای مخالفین شیعه به منابع وارجاعات مشترکی مواجه میشویم که از قرون چهارم به بعد (مانند اشعری ، عبدالقادربغدادی ، ابن حزم ،ملطی ، شهرستانی)نگاشته شده است. درمیان این منابع، آزاد اندیشی وبی طرفی بی غرضی گزارشها را کمتر می‌توان دید،وغالبا به نظر می‌رسد ریسمان تعصب به دست وپای اندیشه آنان پیچده شده و نویسندگان این کتابها را از نگارش حقایق باز داشته است. از آنجا که اکثر این منابع در دوران حکومت بنی عباسنوشته شده اند، چنان متناقض به نظر می‌رسند که کشف سیمای حقیقت از میان انبوه افسانه ها بسیار دشوار می‌نماید. این امر ضرورت تحقیق بیشتر درباره ویژگی این آثار را برای ما روشن می نماید.در این تحقیق مواردی از اتهامات موجود در این گونه کتابها استخراج شده و تلاش گردیده است که اعتقادات وباورهای مکتب تشیّع نیز ازکتابهای علماء شیعه هم عصر ایشان آورده شود تا از این رهگذر گوشه‌ای از سیمای حقیقت شیعه از محاق ملل و نحل نگاران بیرون آید .یافته‌های پژوهش حاکی از این است که برشمردن فرقه های متعدد برای شیعه تنها برای سلب اعتماد از آنان بوده است. ملل و نحل نگاران مخالف شیعه ازروی دشمنی سعی بر نشان دادن وجود فرق گوناگون داشته‌اند و به دلیل برداشت ناصواب بعضی نکات را نقل کرده اند.افزون بر این دیدگاهها و گزارشهای ملل و نحل نگاران به دلایل منابع غیر معتبر مورد استفاده ، تعصب عقیدتی و مذهبی نمی‌تواند واقعی و مستند باشد. متاسفانه ما ملاحظه میکنیم که بسیاری از آثار و پژوهشهای حاضر نیز گزارشهای خود را درباره شیعه و تشیع بر این منابع استوار ساخته اند.نوبختی واشعری قمی از نخستین کسانی هستند که برخلاف تعریفی که از تشیّع ارائه نمودند، فرقه هایی را در زمره این گروه آوردنده‌اند که عقایدی مغایربا شیعه دارند. ابوالحسن اشعری در مقالات اسلامیین نیز گزارش خود از فرق شیعه را،همسوبا کتاب نوبختی قرار داده است ، در این میان عبدالقادر بغدادی ،ابن حزم، ملطی وابن جوزی تعصب ودشمنی شدیدی به مذهب تشیّع داشتند.شهرستانی نیز در معرفی شیعه کتاب الفرق بین الفرق بغدادی را معیار خود قرار داده است .ازسوی دیگر پیروان فرقه شیعه، خود در اقلیت ومورد تعقیب وایذاء اکثریت بوده‌اند وآشکارا جرات بیان عقاید خود را نداشتند. این عوامل موجب گردید تا عقاید امامیه در کتابهای ملل ونحل نویسان غیر واقعی وآمیخته با اغراض تبیین شود.
  • تعداد رکورد ها : 5307