جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
زبان و ایدئولوژی: تحلیل انتقادی گفتمان رسانه‌های غربی در بازنمایی اسلام
نویسنده:
محمد احمدنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در راستای کمک به فهم ارتباط میان زبان و ایدئولوژی، شکلهای مختلف این ارتباط و تاثیرات بالقوه رابطه موجود، این تحقیق با استفاده از تحلیل انتقادی کلامبه بررسی بازنمایی اسلام و مسلمانان در نشریات غربی چاپ شده از تاریخ یکم ژانویه 2007 لغایت سی ام سپتامبر 2008 پرداخته و دامنه تصاویر منفی چاپ شده از اسلام و مسلمانان در روزنامه های ایندپندنت، نیویورک تایمز، هرالد تریبیون و تایمز را مورد بررسی قرار میدهد. فرضیه محقق بازنمایی منفی اسلام و مسلمانان توسط متخصصین رسانه در روزنامه های انتخاب شده میباشد. بنابراین، مدل "حوزه ایدئولوژیک" ون دایک که مشخصه آن "خویش نمایی مثبت" و "دگر نمایی منفی" بصورت همزمان می باشد برای شفاف سازی چگونگی بازنمایی اسلام و مسلمانانو همچنین مدل "شرق شناسی" سعید برای شناسایی تم های شرق شناسی بکار گرفته شده اند. نتیجه تحلیل داده ها نشان میدهد که کلیشه سازی های مکرر و گزارشات منفی در پوشش رسانه ای اسلام و مسلمانان نه تنها نتیجه نوع استفاده از ابزارهای زبانی بلکه برآیند این نوع ابزارها،ساختار و محتاوای متون خبری این رسانه هاست. محتوای چنین خبرهایی میتواند تاثیر بسزایی در شناخت مخاطبین این رسانه ها نسبت به اسلام و مسلمانان داشته باشد.
مرگ و رستاخیز از دیدگاه مولوی در مثنوی
نویسنده:
صدیقه بازرگان کلوانق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله، نگاهی مبسوط و فراگیر به موضوع مرگ و رستاخیز از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی است. مثنوی گنجینه‏ای انباشته از مرواریدهای گرانبهای ادب فارسی و عرفان اسلامی و گوهرهای نایاب از حکمت و فلسفه است. به طوری که موضوعات و مفاهیم عالی ادب و فرهنگ، اندیشه و عرفان، به طرزی بدیع، زیبا و در حین حال ساده، آمیخته با حکایات و تمثیلات ظریف بیان گردیده است. موضوع مرگ، از موضوعات بسیار مهم انسانی به شمار می‏آید. مثنوی هرگز از این موضوع خالی نبوده، بلکه ظریف‏ترین و ناب‏ترین مفاهیم را می‏توان در آن مشاهده کرد . انسان از لحظه ی شناخت خود و جهان خواسته بداند که از کجا آمده و به کجا می‏رود، اندیشه ی گذر از این جهان همچون گردش روز و شب و تغییر فصول، بر دل و جانش سایه ی سیاهی افکنده که نه راه قرار در آن را داشته و نه راه فرار از آن را. در نگاه شعرای عارف، زندگی جاوید یعنی تحول و تکامل انسان از خاک تا افلاک. به همین خاطر مولوی در مثنوی به توصیف سرای جاوید پرداخته و قیامت را لقای الهی و بهشت را زمان وصال با یار دانسته‏و دوزخ را لحظه ی فراق ازیار.مثنوی مجموعه ی نسبتاً متنوعی از تقابل هاست که در این میان تقابل دو جهان یکی از بنیان‏های فکری شاعر را تشکیل می‏دهد. در منظومه یفکری مولوی، پیوستهسیطره یجهان غیب بر عالم شهادت محسوس‏ است. ما در این اثر با معانی گوناگونی از مرگ مواجهیم که هر‏چند همگی آدمی را به سوی جهان آن سری دعوت می‏کند، اما هر کدام از دیگری متمایز است. این مفاهیم عبارتنداز: مرگ طبیعی، مرگ تبدیلی و شهادت که در این میان، شاعر بیش از همه به مرگ تبدیلی پرداخته است. مولانا در اقناع مخاطبان خویش درباره ی جهان عیب، بیش از دیگر تمهیدات ادبی، از تمثیل بهره برده است؛ زیرا هنگامی که وی می‏خواهد از جهانی سخن بگوید که هیچ مرز و صورتی ندارد، به ناچار از ابزاری بهره میگیرد که در جهان صورت قابل درک باشد. بنابراین با خواندن این رساله، خواننده می‏تواند تا حدودی به عمق تفکر مولانا و خلاقیت ادبی وی پی ببرد و مشاهده نماید که مرگ و رستاخیز به بهترین نحو ممکن، در مثنوی مطرح گردیده و فصل الخطاب مباحث مربوط به این موضوع می‏تواند به شمار آید.
بررسی اطناب و انواع آن در دو دفتر اول مثنوی
نویسنده:
نیره منتظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اطناب به معنای طولانی کردن کلام است و در اصطلاح علم معانی همان دراز کردن سخن است که اگر به مقتضای حال مخاطب باشد، مفید است. اطناب همچون ایجاز یکی از مهم ترین صنایعی است که کلام را بلیغ، رسا و موثر می سازد و آن را به مقتضای جال مخاطب و مناسب با احوال و در خور موضوع بحث می گرداند، در بحث اطناب به موارد: ایغال، تکرار به جهت تأکید، اعتراض یا حشو، ایضاح بعد از ابهام، ذکر خاص بعد از عام، مسائل حکمی، کلمه، مترادفات، تذییل و تتمیم پرداخته می شود که بر حسب آمار به دست آمده مشخص می شود که بیشترین موارد موجود در مثنوی مربوط به تمثیل هایی است که مولوی برای تأیید مطالبش به آوردن آن ها اقدام کرده است زیرا همچنان که می دانیم غرض اصلی مولوی توضیح و تبیین یک مطلب است که زنجیره ی حکایت های پی در پی او در مثنوی، هر کدام استدلال و تأییدی برای همان موضوع اولیه است و بدین ترتیب است که بسیاری از عرفا و مثنوی شناسان سراسر مثنوی را یک مطلب واحد می دانند که از تسلسل حکایات حاصل می شود. در حقیقت مولوی قصه گویی را ظرفی برای بیان اغراض خود قرار داده و تکیه اصلی و اساسی او بر مظروف است، که مخاطبان مثنوی به فراخور قابلیت درکشان هر یک نصیب خویش می برند. اما آنچه که در این رساله مورد بررسی قرار گرفته است دلایل اطناب یعنی طولانی شدن کلام مولاناست که یکی از مباحث مهم پیرامون مثنوی است و اگرچه گاهی اطناب را مخّل کلام دانسته اند اما آنچه در این رساله یافت شد بیشتر از نوع اطناب هایی است که برای افاده ی کامل سخن لازم بوده اند. اطناب از نوع تکرار در درجه دوم قرار دارد، سومین مورد اطناب مسائل حکمی است که ذهن آگاه مولوی آن ها را توضیح می دهد، علاوه بر موارد فوق، موارد دیگر اطناب از قبیل اطناب نوع ذکر خاص بعد از عام بررسی شده اند که نتایج حاصله به شکل نمودارهایی در پایان رساله نشان داده شده است.
تمامیت خواهی از منظر هگل
نویسنده:
محمدمهدی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله ی پیش رو بر اساس یک مسئله ی محوری، خواهان آن است تا به نسبت سنجی میانِ نظامِ فلسفی «هگل» و پدیده ای سیاسی به نام «توتالیتاریسم» بپردازد. راه بردن به این مسئله ی محوری - چنان که در طول رساله آشکار است – از پاسخ به این پرسش بر می آید که «مفهوم آزادی در فلسفه ی هگل چیست؟» برای پاسخ گویی به این مسئله، نخست نشان خواهیم داد که هگل از آغاز و در طی دورانِ تعلیم و دانش آموزی اش، همواره دغدغه ی آزادی داشته است و همین دغدغه ی بنیادی موجب می گردد که فلسفه ی وی اندیشه ای از اساس سیاسی باشد. مدعای ما این است که او یک فیلسوف سیاسی به معنای مرسومِ آن نیست. یعنی این که نمی توان اندیشه ی او را در قالب یک «فلسفه ی مضاف» به نام فلسفه ی سیاسی جای داد. در عوض، امر سیاسی در متنِ نظامِ او قرار دارد و چیزی زاید و بیرونی نسبت به آن نیست. سپس کوشش شده است تا در دو جهت معنای آزادی نزد او بررسی شود. اول از جهت نگرش تاریخی او و این امر که سیر تاریخ، سیری به سوی آزادی است؛ و دوم از جنبه ی مفهومی ترِ این معنا، که با نقد اندیشه های معاصر وی و به ویژه نقد آموزه های فرد گرایانه و لیبرالیستیک میسر شده است. به طبع بخش عمده ای از رساله مصروف بازیابی همین مفهوم است. البته این اطاله ی ناگزیر تماماً در جهت درکِ آن چیزی است که در عنوان رساله آمده است. بدین ترتیب در فصل پایانی، نتیجه گیری ساده ای خواهیم داشت. مدعای مطرح شده این است که هگل به عنوان فیلسوفِ آزادی، از یک سو با نقد سویه های ویرانگرِ مدرنیته، و پا فشاری بر اینکه فرد باید مسائل مبتلا بهِ جماعت را نصب العین داشته باشد و اصلاً فردیتِ او به همین تشریک مساعی در امور جماعت است؛ و از سوی دیگر با طراحی نظام مفهومی ای که در آن جایی برای ایدئولوژیک اندیشیدن و ترسیم آرمان شهر وجود ندارد؛ هرگز دارای نسبت ایجابی با شکل گیری پدیده ی توتالیتاریسم نیست.
جامعه‌پذیری از منظر قرآن و جامعه‌شناسی
نویسنده:
سمیه شاه حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجا که پیشرفت‌های مردمی و جمعی بشر در سایه اجتماعات، حاصل می‌شود لذا مکاتب فکری انسانی و نیز شرایع آسمانی خصوصا اسلام بر این مهم پای فشرده‌‌اند. در گام اول، هر انسانی باید جامعه‌پذیر باشد یعنی بتواند خود را با جامعه وفق داده و قوانین و ملزومات جامعه خود را بپذیرد. لذا این پژوهش با هدف بررسی عوامل و موانع جامعه‌پذیری و نیز راه‌کارهای مقابله با موانعِ این امر مهم با تکیه بر قرآن و جامعه‌شناسی سامان گرفته است.در اهمیت و کارکرد جامعه‌پذیری باید گفت که در سایه این فرآیند، شخصیت افراد شکل گرفته و کمال می‌یابد، و هدف اسلام نیز رساندن آنان به کمال است. علاوه بر آن، فرد با شیوه‌های پذیرفته شده زندگی اجتماعی آشنایی پیدا می‌کند و می‌آموزد که نیازهای خویش را به شیوه‌های قابل قبول جامعه برآورد، و مهارت‌هایی را که برای زندگی در جامعه ضروری است، کسب می‌کند، و با دیگران نیز به‌گونه موثری ارتباط برقرار می‌کند.این فرآیند مهم توسط نهادها و عواملی مانند: خانواده، آموزش و پرورش، همسالان، محیط، فرهنگ، دین و رسانه‌های جمعی به وقوع می‌پیوندد، که البته هرکدام از آن‌ها آسیب‌هایی نیز دارد. علاوه بر این نهادها، عواملی چون: ایمان و عمل شایسته، مهربانی، تواضع، تعاون، صداقت، وفای به عهد، گذشت، سخاوت و مشورت در تحقق این امر موثر هستند. پس از این‌که امر جامعه‌پذیری محقق شد، می‌توان در جامعه آثاری چون: محبت، آرامش، اتحاد، عدالت، مدارا، احترام،استفاده از تجربیات دیگرانو پیشرفت را مشاهده نمود. اما مسیر رسیدن به این پیشرفت همیشه هموار نبوده، بلکه با موانع مختلفی پوشیده شده است، موانعی که در دو بخش فردی_اخلاقی و فرهنگی_ اجتماعی قابل مشاهده است. عواملی مانند: کم‌رویی، پرخاشگری، خودبینی، سخن‌چینی، سوءظن، تکبر، حسد، کینه و نفاق جزء موانع فردی، اخلاقی است و عواملی چون: اختلاف و تفرقه، تجاوزگری و فرهنگ منحط جزء موانع فرهنگی، ‌اجتماعی می‌باشد. از طرف دیگر، عواملی چون: اصلاح میان مردم، نظارت اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر، پرورش آگاهی و بصیرت اخلاقی، تکریم شخصیت، ایجاد روحیه‌ی قانون‌پذیری و درمان هر کدام از موانع اخلاقی، خنثی‌کننده و راه-کار این موانع می‌باشند.
بازخوانی و نقد معرفت‌شناختی و تربیتی سماع در عرفان اسلامی
نویسنده:
مریم جماعتی گلسفیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سماع در لغت به معنی شنیدن و بهره بردن است، و در اصطلاح صوفیه عبارت است از آواز خوش و روح‌نواز و به‌طور مطلق غزل، به عبارتی آنچه ما امروزه از آن به موسیقی تعبیر می‌کنیم که به قصد صفای دل و حضور قلب شنیده می‌شود. اگرچه سماع در همه انواع خود با ابزار آلات طرب همراه نیست، اما در هر شکل نوعی التذاذ موسیقایی است. حقیقت این است که تأثیر موسیقی در روح انسان محتاج شرح و بیان نیست؛ انسان نیز همچون سایر موجودات به طور طبیعی از موسیقی تأثیر می‌پذیرد و بهره می‌برد.در مورد پیدایش سماع به معنی اصطلاحی آن که با ساز و آواز آمیخته بود، و در مجالس صوفیان با آدابی خاص اجرا می‌شد، اطلاع دقیقی در دست نیست. اگرچه صدای موذنان و نغمه دلنواز قاریان قرآن، از همان آغاز پیدایش اسلام، روح مومنان را تقویت می‌کرده،اما مجالس سماع صوفیانه چیز دیگری بوده است. از انتقادات منکران سماع که آن را بدعت می‌شمرده‌اند، می‌توان دریافت که در صدر اسلام در مجالس مومنان، چنین چیزی رواج نداشته، و از گفته‌های مشایخ برمی‌آید که در قرن سوم، سماع به‌عنوان رسمی خانقاهی رایج بوده است و در دوره‌های بعد کسانی چون ابوالسعید ابو‌الخیر، احمد غزالّی و مولانا، که همگی از بزرگان مکتب عاشقانه تصوّف‌اند، از بزرگترین مروجّان سماع بوده‌اند. البّته پیروان مکتب زاهدانه تصوّف مانند هجویری و امام قشیری و محمد غزالّی نیزبا احتیاط بیشتری سماع می‌کردند. برپایی مجالس سماع در تاریخ تصوّف سه گونه بارز داشت:1.سماع مبتدیان، 2.سماع عادتی، 3.سماع پختگان تصوّف. رواج سماع در محافل صوفیه نشان می‌دهد که عارفان به تأثیر جسمی و روانی موسیقی واقف بوده‌اند و می‌کوشیدند تا از ظرفیّت‌های موسیقی، در ارتقاء سالکان و تسهیل مراحل سلوک بهره بگیرند. جلسات سماع از طریق تقویت حالت‌های درونی و پایکوبی‌های آهنگین، زمینه تخلیه عاطفی را فراهم می‌آوُرد و تأثیر اشعار و تکرار اوراد و هم‌نوایی برای ایجاد خلسه و رهاسازی هیجان‌ها و افکار موثر بود. استفاده عملی از موسیقی در برنامه شفا و درمان در گذشته بیشتر به دو شکل قومی و سماعی رواج داشت. امروزه نیز موسیقی‌درمانی یکی از رشته‌های علمی دنیاست. در هرشکل اگر از ظرفیّت‌های موسیقی به گونه صحیح استفاده شود می‌تواند به صورت یک نیروی قوّی و پیش‌بینی کننده درمانی به‌کار آید که هدف آن آرامش و سلامتی روحی و جسمی انسان‌هاست.