جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5307
فلسفه‌ی عرفان (معرفت‌شناسی تجربه عرفانی)
نویسنده:
مهدی میرابیان تبار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
قبض و بسط نظریه مثل افلاطونی در مکاتب پس از آن
نویسنده:
مجتبی جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چه چیزی محقق وامی‌دارد؟ هر گاه شخصی برای سوال خود پاسخی نداشته باشد و یا پاسخی که یافته با دانسته‌های پیشین او تناقض داشته باشد. شروع به تحقیق می‌کند. آنچه در این رساله گرد آمده نیز به همین دلایل بوده است . به سوالهای زیر دقت کنید: مثل افلاطونی چیست ؟ چرا افلاطون نظریه مثل را طرح کرد؟ چه کسانی باعث شدند افلاطون نظریه مثل را مطرح کند؟ چه تحولاتی در نظریه مثل افلاطونی ایجاد شده است ؟ چه کسانی این نظریه را پذیرفته‌اند؟ و چه کسانی آن را رد کرده‌اند؟ علت رد و پذیرش آنان چه بوده است ؟ در دنیای اسلامی چه نگرشهایی به مثل وجود داشته است ؟ نگرش مکاتب اشراق، مشا، عرفان و مخصوصا ملاصدرا در این مورد چیست و آیا می‌توان آنها را به هم نزدیک کرد؟ در نگرشهای غربیان و قرون وسطی چه دیدگاه‌هائی به آن وجود داشته است ؟ دیدگاه شرق و غرب در مورد مثل چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ مثل چه نقشی در معرفت‌شناسی و چه نقشی در هستی‌شناسی دارد؟ آیا اعتقاد به مثل، اعتقادی عقلانی است یا دریافتی شهودی؟ اگر عقلانی است چه براهینی بر وجود آن اقامه شده و اگر شهودی است چه کسانی مدعی شهود مثل شده‌اند؟ حذف مثل از عالم تفکر چه نقصی به آن وارد می‌کند؟ ایا در مکاتب دیگر نیز حقایقی همچون مثل افلاطونی وجود دارد؟ یک مسلمان چگونه می‌تواند به مثل اعتقاد داشته باشد؟ آیا چنین اعتقادی با اعتقاداتی دینی او ناسازگار نیست ؟ اصلا آیا به طور کلی فلسفه با دین سازگار است تا نتیجه بگیریم پس مثل هم که یک مساله فلسفی است با دین متلائم است ؟ آیا می‌توان گفت مثل افلاطونی همان ملائکه هستند؟ اینها سوالهایی است که برای گرد آوردنده این مجموعه مطرح بوده و در صدد یافتن پاسخ آنها برآمده و در حد توان خود برای آنها پاسخ یافته است . به همین خاطر این مجموعه در چهار بخش گردآوری شد. بخش اول این مجموعه کلیاتی است جهت شناختن اندیشه افلاطون. بخش دوم بررسی حقیقت مثل در مکاتب مسلمانان است اعم از فلسفه مشا، اشراق و ملاصدرا و نظریات عرفا. بخش سوم مقایسه‌ای است میان نگرش فلسفه غرب و شرق به مثل مخصوصا با تکیه بر این نکته بر این نکته که در جهان غرب مثل افلاطونی بیشتر از لحاظ معرفت‌شناسی بررسی شده و در دنیای اسلام از لحاظ هستی‌شناسی. در بخش چهارم به این نکته پرداخته شده که آیا در دین اسلام حقایقی وجود دارد که بتوان آنها را چهره دینی - الهی مثل دانست ؟ مطالبی که در این نوشته بیشتر مورد توجه قرار گرفته عبارتند از اهمیت مثل در فلسفه صدرائی و تعدیل اصلاح بخشهای غیراستدلالی آن که در این مورد از نظریات علامه محمدحسین طباطبائی استفاده شده است . مطلب دیگری که مورد نظر نگارنده بوده بررسی صفات متشابه مثل با ملائکه است که در این زمنیه هفت خصوصیت مشترک میان مثل و ملائکه یافته‌ایم.
تطبیق هستی شناسی افلاطون و سهرودی
نویسنده:
جواد شجاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه به هستی شناسیهای افلاطون و سهروردی و تطبیق آنها با همدیگر پرداخته است. در این حوزه از فلسفهیعنی هستی شناسی به ذات و ماهیت هستی صرف نظر از تعینات خاص آن پرداخته می شود، یعنی ذات هستیچیست؟ صفات و خصایص آن چیست؟ عوارض ذاتی آن چیست؟ از جمله پرسشهای این حوزه مسائلی از قبیلوحدت و کثرت، واجب و ممکن، علت و معلول، بساطت و ترکیب، قوه و فعل، زمان و مکان و حرکت است. وهستی شناسی به طور اخص به واجب الوجود و لوازم آن می پردازد. دلیل وجود و وجوب واجب الوجود چیست؟هویت آن چیست؟ چگونه خلق می کند؟ روابط میان خود و مخلوقات یا معلولاتش چیست؟ روابط میان خودمعلولات و مخلوقاتش از جنبه هستی شناسی و نه تعینات خاص چیست؟مخلص کلام اینکه هستی شناسی به هستی به نحو کلی می پردازد و نه جزیی، زیرا این کار علم است که به جزئیاتمی پردازد. آنچه ما می خواهیم در این پایان نامه به فهم آن نایل شویم مربوط به فهم دو فیلسوف بزرگ غرب و شرقیعنی افلاطون و سهروردی از هستی است. اینکه نگرش آنها به هستی چگونه است؟ ذات هستی را چگونه می دیدند؟چه نسبتهایی میان ذات هستی و تعینات خاص آن می دیدند؟ چگونه از ذات هستی این تعینات حاصل شده اند؟ آیاهستی را متشکل از هستی های کاملا مجزای اتمی می دیدند؟ یا سراسر وحدت ؟ آیا هستی نظامی سراسر تصادفی وکور است یا قوانینی دقیق بر هستی حکمفرما است؟ آیا هستی را واجب می دانستند و یا ممکن؟ آیا هیچ موجودواجبی وجود دارد که وجوب آن بذاته باشد یا همه موجودات ممکنند؟ آیا وجود را کاملا در حرکت می دانستند یابرای آن ویژگی ثبات قایل بودند؟ آیا هستی را یکی می دانستند یا متکثر؟ آیا هستی را سلسله مراتبی می دانستند؟چگونه به نظام آفرینش می نگریستند؟ چه فلاسفه، مکاتب و اندیشه هایی برافکار آنها تأثیر داشت؟ چه تشابهات وتضادهایی داشتند؟ آیا افلاطون بر سهروردی تأثیر داشت؟ روش پرداختن آندو برای کشف حقیقت هستی چه بودآیا برهانی بود؟ یا شهودی – اشراقی بود یا تجربی یا هر سه؟ آیا آندو در هستی شناسی، نوآوری داشتند و یا صرفاپیرو دیگران بودند؟ما به این مسائل در سه فصل می پردازیم. در فصل اول به هستی شناسی افلاطون، در فصل دوم به هستی شناسیسهروردی و در فصل سوم به تطبیق آنها با هم می پردازیم. در فصل اول در حوزه هستی شناسی افلاطون خواهیم دیدکه افلاطون ذات هستی را مثل، صورت یا ایده می داند، یعنی امری که همیشه همان است و با خود یکسان است. اینایده ها و مثل مراتب دارند که علت همه اینها مثلا خیر است که خود برتر از هستی است و در قالب اندیشه نمی گنجدهمه چیز وابسته به اوست. افلاطون به دو عالم محسوس و معقول قایل است که عالم محسوس سایه عالم معقول استکه همان ایده هایند. ایده ها ذات و حقیقت اشیاءمحسوس را تشکیل می دهد. عالم محسوس بوسیله صانع یا استادکاربا الگوگیری از عالم مثل آفریده شد.در فصل دوم به هستی شناسی سهروردی می پردازیم. در این فصل خواهیم دید که سهروردی اصل هستی را هماننور می داند. نور غیر قابل تعریف است و ظهور ذاتی دارد. او ذاتا فعال و فیاض است و عین شهود و ادراک است.انوار خود مراتب دارند که در بالاترین مرتبه نورالانوار است که همه چیز از او است، دیگر انوار به طور ترتیبی از اوصادر شده اند این انوار دارای دو جنبه فقر ذاتی و غنای غیری اند، از جهت فقر ذاتی آنها برازخ و از جهت غناییغیری آنها انوار مجرد دیگری حاصل می شود. در فصل سوم به تطبیق هستی شناسی سهروردی و افلاطون میپردازیم و به وجوه تمایز و اشتراک آنها خواهیم پرداخت .ما در این فصل می بینم که افلاطون و سهروردی تا چهاندازه به همدیگر شباهت فکری دارند و تضادها و اختلافهای آنها بیشتر در اجمال و تفصیل مطالب است، چنانکهیکی در یک مطلب بیشتر از دیگری به جزئیات می پردازد و در مطلبی دیگر برعکس. و یا اینکه هر کدام به یکمطلب از جهات متفاوتی نگاه می کند ،چنانکه سهروردی اشاره می کند بسیاری از تفاوتهای آنها مانند سایر فلاسفهدر عبارات و الفاظ است. مثل افلاطون با نور مجرد سهروردی ونه صرفا عقول عرضی چنانکه بسیاری پنداشته اند،عوالم معقول و محسوس افلاطون با نور و ظلمت سهروردی، مثال خیر افلاطون با نورالانوار سهروردی بسیار به همشبیهند. همینطور در مباحث عشق و عروج و چگونگی نظام آفرینش.
تفکرات اجتماعی (دیدگاه جامعه شناسی) حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه
نویسنده:
ولی‌الله برزگر کلیشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیقی که در پیش روی دارید از 3 بخش کلی و هشت فصل به ترتیبی که ذیلا ذکر میگردد تشکیل شده است : بخش اول به بررسی مفهوم جامعه و مفاهیم اجتماعی قریب به آن و عوامل اتحاد افراد در جوامع ار دیدگاه جامعه شناسان و نهج البلاغه اختصاص داده شده و از سه فصل تشکیل شده است : -1مفهوم جامعه و مفاهیم اجتماعی قریب به آن از دیدگاه جامعه شناسان -2مفاهیم اجتماعی در نهج البلاغه -3عوامل اتحاد افراد در جامعه از دیدگاه جامعه شناسان و نهج البلاغه در بخش دوم به بررسی منشا اجتماع و ضرورت آن از دیدگاه فیلسوفان اجتماعی و نهج البلاغه پرداخته شده و آراء و نظریات اربابان علم و معرفت در این زمینه مورد بحث و فحص قرار گرفته است . این بخش نیز از سه فصل به ترتیب زیر تشکیل یافته است : -1منشا اجتماع از دیدگاه فیلسوفان اجتماعی و جامعه شناسان -2منشا اجتماع در نهج البلاغه -3اهمیت جمع‌گرایی و دعوت به تعاون در کلام امام . بخش سوم که در ضمن آخرین قسمت رساله را تشکیل داده به بررسی تفصیلی اصالت فرد یا جامعه همراه با مفاهیم مختلف فلسفی،اجتماعی و حقوقی آن اختصاص داده شده و به بررسی اندیشه‌ها و آراء جامعه شناسان و امام در موضوع مذکور پرداخته و از دو فصل تشکیل شده است : -1اصالت فرد یا جامعه از دیدگاه جامعه‌شناسان -2اصالت فرد یا جامعه در نهج البلاغه نام جزئی‌تری که بتوان بجای عنوان "تفکرات اجتماعی علی (ع) در نهج البلاغه " بر روی تحقیق نهاد، "جامعه از دیدگاه نهج البلاغه" می باشد که یکی از زیر موضوعات عنوان اول خواهد بود.
بررسی مشروعیت تنزیل اسناد تجاری و شرایط و آثار آن در حقوق ایران
نویسنده:
غلامرضا خلیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده: تنزیل اسناد تجاری در بازارهای بین المللی از دیرباز یکی از شیوههای متداول تأمین مالی برای بازرگانان بوده است. این نهاد همچنین ابزار مالی موثر برای دولتها در اعمال سیاستهای مالی در جهت پیشبرد اهداف اقتصادی و سیاسی به حساب می آید، در اصطلاح، تنزیل به عمل فروش نقدی اسناد و اوراق تجاری معرف طلب دین پولی مدت دار، با سررسید کوتاه مدت (معمولاً کمتر از یک سال) پیش از سررسید، به قیمت کمتر از مبلغ اسمی اطلاق می شود. در نظام بانکداری اسلامی و حقوق داخلی ایران، کاربرد ابزارهای مالی به رغم کارکردهای اقتصادی و اجتماعی موثر متصور برای هر یک، باید در چارچوب احکام و آموزه های پذیرفته شده درشریعت اسلامی قرارگرفته و بر اصول نظام بانکداری بدون ربا منطبق باشد. از آنجا که تنزیل، واگذاری طلب پولی مدت دار پیش از سررسید به قیمت کمتر از مبلغ اسمی است، مشروعیت آن در فقه و قوانین و مقررات حاکم با مناقشاتی مواجه شده که منشا عمده مناقشات، وجود شبهه ربا در تنزیل از حیث توجیه تفاضل قیمت تنزیلی و مبلغ اسمی طلب است؛ چرا که عوضین معامله، طلب پولی موجل در مقابل پول نقد است که به مثابه معامله پول در مقابل پول محسوب می شود. در تبیین حکم شرعی تنزیل، بررسی آرای فقهی نشان داده که عده ای از فقها و دانشمندان اسلامی، حکم به حرمت تنزیل داده و برخی نیز قائل به تفصیل حکم شرعی در شقوق مختلف آن بوده اند. در مقابل عده ای دیگر نظر بر جواز مطلق آن دارند. یکی از مهم ترین دلایل تنوع آرا، اختلاف در چگونگی استنباط از ماهیت حقوقی تنزیل است؛ به گونه ای که تنزیل برمبنای عقودی چون بیع، قرض، حواله، ترکیبی از قرض و حواله، قرض و وکالت، قرض و ضمان، قرض و جعاله و ابراء و اسقاط تحلیل شده است. به عبارتی دیگر، عده ای تنزیل را عقدی بسیط دانسته و برخی دیگر تنزیل را عقدی مرکب پنداشته اند. برخلاف اختلاف آرای فقهی، نظام حقوقی ایران نهاد تنزیل اسناد تجاری را در مقررات داخلی در شکل یکی از اقسام خدمات بانکی به رسمیت شناخته و اخیراً نیز به لحاظ ضرورت های اجتماعی و اقتصادی، این نهاد حقوقی را تحت عنوان عقد مستقل خرید دین مورد پذیرش قرار داده است. از آنجایی که تاکنون به مباحث این نهاد حقوقی، در منابع فقهی و اندیشه های حقوقی به طور مستقل پرداخته نشده و راجع به آن به رغم اهمیت فوق العاده، ادبیات قابل توجهی درکشور وجودندارد و محاکم نیز در اساس مشروعیت تنزیل و نظام حقوقی آن تردید دارند. لذا در این پایان نامه سعی شده تا با استنباط از مجموع آرای فقهی به تحلیل ماهیت حقوقی و مشروعیت تنزیل با تفکیک آرای فقهی موجود پرداخته و موارد کاربرد تنزیل و اندیشه های حقوقی در مورد ماهیت تنزیل تشریح گردد.
بررسی منازعات مذهبی و فرقه ای خراسان در دوران غزنویان
نویسنده:
میلاد باباپیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده: ایالت خراسان در طی قرون4و5 هجری دارای فرق وجنبش های مذهبی و فرقه ای زیادی بود که هر کدام در گوشه ای از این سرزمین ،نفوذ بسزایی داشتند.شهرهای طوس، سرخس، ابیورد و اسفراین اغلب شافعی مذهب بودند و در نیشابور، مرو، مرورود و هرات غلبه با حنفیان بود، کرامیان در هرات، غرچستان، مرو و حتّی در نیشابور، طرفداران زیادی داشتند. معتزله هم در نیشابور جمعیّتی بودند و شیعیان دوازده امامی (و تا حدَی اسماعیلی) در شهرهای بیهق، مرورود ونیشابور حضور قابل توجهی داشتند، امّا موضوع وجود چند دستگیِ فرقمذهبی در خراسان به هیچ وجه بدون حاشیه نبود؛ چنان که در دوره‌ی غزنویان این ایالتآبستن در گیری میان این فرقه ها بود ،مخصوصاً زمانی که ابوبکر محمّد پیشوای کرامیه به دستور محمود غزنوی، حاکم شهر پرتلاطمی چون نیشابور گردید و او با تعصب بسیار خود معادلات توازن قدرت در آن شهر را به هم ریخت. صوفیان نیز در این دوره، مورد تنفر بسیاری از فرقاسلامی قرار گرفتند، از طرفی دیگر، اسماعیلیان هم با اینکه خود را در پیله‌ای از تقیّه و اختفا پیچیده بودند؛ با تبلیغات زیر زمینی خود، روز به روزبر قدرت خویش می‌افزودند. این اختلافات شامل رقابت های سیاسی مابین بزرگان فرق و کوشش آنها برای کسب امتیازات و نفوذ بیشتر در جامعه و دولت، دخالت های سلاطین غزنوی در دامن زدن به این اختلافات، وجود عقاید وجنبه های تحریک پذیر در میان فرقه های مختلف و ترویج عصبیات قومی و قبیله ای و همگام شدن آن با احساسات مذهبی بودند. این تنش ها نه تنها بر ویرانی اقتصاد وساختار شهری - اجتماعی خراسان و بی دفاع شدن این ایالت در مقابل تجاوزات خارجی، تاثیر شگرفتی نهاد؛بلکه باعث ایجاد زمینه برای قدرت گیری اسماعیلیاننیز گشت.
بررسی ماهیت و جایگاه عشق در حکمت متعالیه
نویسنده:
شهین نجف زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از دیدگاه ملاصدرا عشق، حقیقت واحدی است که در تمام اشیا سریان دارد. وی محبت را در آیات قرآن به عشق تفسیر کرده و معنای آن را «ابتهاج به امر موافق» می‌داند. حقیقت عشق در خداوند است و اطلاق آن در مخلوقات مجازی است. عشق ممکنات به قبولِ تجلّی خداوند و نیز حکایت کردن آنها از ذات الهی بستگی دارد به کثرت و قلّتِ حجاب در آنها یا قرب و بُعد آنها نسبت به خداوند. آدمی می‌تواند با ایمان و عمل صالح، حجاب را از قلبش مرتفع کند و دارای وجودی قوی‌تر گردد و به تَبَعِ آن مورد محبّت بیشتری از طرفِ خداوند واقع شود.ملاصدرا سریان عشق را در موجودات به سبب وجود آنها می‌داند؛ بنابراین عشق با تمام ویژگی‌هایش با وجود مرتبط است و خصوصیاتِ وجود مانند اصالت، وحدت، بساطت و صرافت در عشق نیز جاری است.ملاصدرا همچنین با تأثیرپذیری از عارفان، علم را مساوق با وجود دانسته و نطق و شعور را در تمام موجودات اثبات می‌کند. به باور وی علم و شعور موجودات، دارای خصوصیاتی مانند تجرد، اتحاد و فعلیت است که موجب عشق و لذت آنها می‌شود. در آدمی نیز علم و معرفت است که سبب عشق او به معشوق حقیقی می‌شود. در مرتبه‌ای که انسان به وجود عقلی می‌رسد، عشق او سبب علمی می‌شود که اسرار ملکوت را بر او آشکار کند و او به علم کشفی و یقینی دست می‌یابد.به باور ملاصدرا همچنان‌که وجود و علم خداوند در بالاترین مرتبه است، عشقِ او به ذاتش، و به تَبَعِ آن به کائنات، نیز برترین مرتب? عشق است. خداوند مخلوقات را از آن جهت که آثار او هستند دوست ‌دارد و موجودات نیز به خداوند چون اصل وجودشان است، عشق می‌ورزند
بررسی حرکت جوهری و آثار مترتب بر آن از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
معصومه پوسگانیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نام خانوادگی دانشجو: پوسگانیا نام: معصومهعنوان پایان نامه: بررسی حرکت جوهری و آثار مترتب بر آن از دیدگاه ملاصدرااستاد راهنما: دکتر اصغر عین الله زادهاستاد مشاور: دکتر مرتضی شجاریمقطع تحصیلی: کارشناسی ارشدرشته: فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه: تبریزدانشکده: الهیات و علوم اسلامیتاریخ فارغ التحصیلی: دیماه 1391تعداد صفحه: 116کلید واژه ها: حرکت جوهری- معاد جسمانی- متغیر- ثابت- اتحاد- عالم- معلوم- خلق مدام.چکیده:حرکت جوهری از شاهکارهای فلسفی در حکمت متعالیه است که ملاصدرا آن را تحت تأثیر قول عارفان در بحث «خلق مدام» اثبات کرده است. حرکت در جوهر به معنای حرکت وجودی در جواهر جسمانی است؛ یعنی جوهر جسمانی آن به آن از قوه خارج و به فعلیت می‌رسد یکی از نتایج حرکت جوهری، اتحاد علم و عالم و معلوم است؛ به این معنی که نفس به سبب حرکت جوهری در مرتبه ادراک با مدرَک خود بلکه با تمامی مدرَکات خود متحد می‌شود. حاصل این اتحاد، پیدایش وجود نفس و وسعت وجودی نفس است. نتیجه دیگر حرکت جوهری، حل مسأله ربط متغیر به ثابت است که بر مبنای این اصل، موجود ثابت وجودی را جعل می‌کند که سراسر تغییر است و این وجود در وجودش نیازمند به ثابت است نه در تغیرش. اثبات معاد جسمانی، نیز از نتایج مهم حرکت جوهری است. ملاصدرا با تکیه بر حرکت جوهری نفس و تکامل دائمی آن را ثابت می‌کند، بر این اساس انسان محشور در معاد، هم حضور روحانی دارد و هم حضور جسمانی. در این پژوهش پس از بیان روشنی از مفهوم حرکت جوهری کوشش شده است نتایج مهم آن بررسی شود. نتایجی که از مختصات حکمت متعالیه است و پیش از ملاصدرا در فلسفه اسلامی مطرح نبوده است.
برهان وجودی از نظر چهار متفکر ایرانی معاصر: (مرتضی مطهری، جوادی آملی، حائری یزدی و علامه جعفری)
نویسنده:
زهرا رضائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پایان نامه تلاش شده است تا برهان وجودی بعنوان یکی از اصلی ترین براهین اثبات خدا در غرب و جهان اسلام مورد بررسی قرار گیرد. برهان وجودی مهمترین برهان اثبات وجود خدا در جهان غرب است که از زمان آگوستین تا کنون مورد توجه فلاسفه بوده است و برای اولین بار آنسلم تقریری روشن از آن ارائه داده که بلافاصله مورد توجه قرار گرفته است و اغلب فلاسفه ی دوران جدید به نحوی بدان پرداخته اند. اما انتقادات هیوم و مخصوصا کانت باعث ایجاد شک در توانایی این برهان گردید. این برهان در جهان اسلام سابقه نداشته است و تنها معاصرین فلاسفه اسلامی بر اثر آشنایی با فلسفه ی غربی از این برهان بحث کرده اند. این پایان نامه در سه فصل تنظیم شده است: فصل اول در باب ماهیت برهان وجودی؛ فصل دوم در باب انتقادهای وارد بر این برهان؛ و فصل سوم در باب نظر متفکران اسلامی معاصر درباره این برهان می باشد
جایگاه زبان در تفکر نیچه
نویسنده:
علی اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فردریش نیچه، فیلسوفی که علی رغم آن چه که در ظاهر از متن این فیلسوف فهمیده می شود، فیلسوفیکاملاً یکپارچه است و در مسیر مشخصی حرکت می کند، هر قطعه ای در متن دقیقاً جای خود را دارد و هرآموزه ای هر قدر هم که متناقض جلوه کند در مسیر خویش در جریان است و با آن آموزه ی اساسی پیوند دارد.فیلسوفی که رشته ی دانشگاهی اش زبان شناسی تاریخی بود، و به همین دلیل زبان در فلسفه ی او جایگاهی بساساسی دارد، بگونه ای که می توان گفت تمام فلسفه ی او را تحت تأثیر قرار داده است در اثبات این امر همینبس که حقیقتی را که سالیان سال فلاسفه در جست جوی آن بودند امری زبانی می داند و هرمنوتیک یا همانتأویل را تنها مواجه ی بشر با هستی می داند و بیان می کند که انسان از چشمِ نیاز های خود به هستی می نگرد وآن را به گونه ای می بیند که نیاز های او را برآورده کند. از دیگر مباحثی که نیچه در فلسفه ی خود به آنپرداخته است، مسئله ی اخلاق است. نیچه در این راستا اخلاق را به دو دسته تقسیم میکند: اخلاق بردگان واخلاق سروران. اخلاق بردگان اخلاقی است ناشی از ضعف بشر، و انسان ضعیف برای حفظ خود در مقابلقدرتمندان از آن بهره می گیرد هرچند که خلاف این امر را ادعا می کند. اما اخلاق سروران بگونه ای است که ازروی قدرت است و از ضعف بشر ناشی نمی شود، این اخلاق بدون هر گونه برنامه ریزی صورت می گیرد وکاملاً غریزی است و بدون هیچ تمنایی فرد قدرتمند آن عمل اخلاقی را انجام می دهد. اما آنچه در این مقاله بهبحث در مورد آن پرداخته شده است، پدیده ی زبان است، و نگاه نیچه در مورد ?زبان مورد بررسی قرار گرفتهاست. در نظر نیچه زبان به دو گونه بر اندیشه ی ما اثر می گذارد. یکی از طریق واژه ها و دیگری از طریق دستورزبان
  • تعداد رکورد ها : 5307