جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 361
طرح و نقد رویکردهای عرفان ستیز و عرفان گریز معاصر (نقد آراء دشتی، کسروی...)
نویسنده:
شکوفه نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در تعریفی از عرفان (‌با توجه به اینکه جامع و مانع نیست‌) می توان گفت‌، عرفان جریانی است معرفت بخش که شامل تجربه‌هایی شهودی‌، همراه با کشف و اشراق است‌. این امر ادراکات و دریافت‌هایی را برای عارف در پی دارد که می توان آن را معرفت عرفانی نامید‌. معرفتی که مسیری متفاوت از علم را -که بیشتر با برهان و استدلال سرو کار دارد - طی می کند‌. بیان اینگونه تجربیات و دریافت‌ها و معارف عرفانی نیز از طریق زبانی غیر مستقیم (‌استعاری‌، رمزی‌، تمثیلی‌)‌، اشاری و روایی که از ویژگی‌هایزبان عرفانی است‌،صورت می گیرد‌.این جریان مانند هر جریان فکری دیگری‌، طرفداران و مخالفانی پیدا می کند که هرگونه افراط و تفریط از هردو سو‌، خواسته یا ناخواسته‌، می تواند آن را به بیراهه بکشاند‌. مخالفت و ستیز با عرفان و تصوف در دوران گذشته از جانب قدما (فقها‌، متکلمین و فلاسفه) همواره وجود داشته است و هریک به سهم خود و از دیدگاه فکری خود به مخالفت یا نقد آن پرداخته‌اند. در دوران معاصر و پس از مشروطه نیز با نقد‌ها یی روبه رو می شویم که با برداشتی اجتماعیاز عرفانو مخالفت با زمینه‌ها، شرایط‌، ویژگی‌ها و کارکرد‌های آن‌، این جریان را منحصر در نحوه بودن و ماهیت آن در دورانی خاصاز لحاظ تاریخی‌، فرهنگی و... بررسی کرده‌اند، بدون اینکه اصل وجودآن را در نظر بگیرند‌. بنابر این مطابق با آن شرایط خاص تعریفی از عرفان ارائه داده‌اند که این جریان را به نوعی تقلیل گرایی می کشاند‌. علاوه بر این، عده ای بدون آگاهی از منطق و معرفت و زبان ویژه عرفانو عدم آشنایی با نقش و کارکرد آن دچار بدفهمی یا کج فهمی در بعضی از مسائل این پدیده (از جمله بخش‌هایی که با عقل‌، علم‌، تجربه و آزمایش‌، تناسب و هماهنگی ندارد) شده‌اندو عرفان و عبارات عرفانی را بی‌معنا دانسته‌اند‌.بررسی‌های این منتقدان بر پایه رویکرد‌های علمی، ماتریالیستی، اجتماعی، روان شناختی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و‌... می‌باشد‌. هدف از نوشتن این رساله این است تا با معرفی زبان عرفان و تصوف‌، مانند هر جریاندیگری‌، تا کنون مورد جرح و نقد‌های بسیاری قرار گرفته است‌. عده ای به ویژه طرفداران و پیروان این جریان‌، چه آنهایی که حقیقتا عارف و صوفی بوده‌اند و چه کسانی که کم و بیش با عرفان آشنایی دارند و تعالیمش رامی پسندند‌، با نوعی سرسپردگی مطلق‌، تسلیم محض آن می شوند‌. عده ای نیز به حقیقت عرفان باور دارند اما معتقدند که باید نا خالصی‌هایی را که دامن این پدیدهرا به بعضی‌اندیشه‌های نا صواب آلوده است پاک کرد‌. بسیاری دیگر با تعصب و غرض ورزی‌، تنها به این دلیل که اعتقاد شخصی به این جریانندارند آن را مشربی می دانند که با ادعای حق برای تهذیب و تزکیه انسان‌، به راه باطل رفت‌. بنابراین به یکباره‌، تمامی این جریان را آمیخته از پندار‌های نا صوابی می دانند که به مقصدی جز وادی گمراهی منتهی نمی شود‌. این رساله بر آن است تا با بررسیآثار تعدادی از نویسندگان معاصر‌، که به نقد عرفان و تصوف پرداخته‌اند‌، جنبه‌ها و دیدگاه‌های آنها را که منجر به نوعی رویکرد خاص در نقد یا رد عرفان و تصوف می شود‌، مشخص کند‌. در این رساله‌، به تفاوتی که میان نقد‌های پیشینیان با جریان‌های انتقادی معاصر وجود دارد اشاره شده است‌. همچنین با اشاره به زبان عرفان‌، منطق عرفان و سایر خصوصیاتی که ما را ملزم میکند تا به عرفان از درون سیستم فکری و ساختاری مخصوص به خودش‌، برای فهم و درک آن توجه داشته باشیم‌، به مباحثی در حین نقد آراء پرداخته شده است که از این راه معایب و کاستی‌های این نقد‌ها و بررسی‌ها آشکار می شود‌.عرفان و چارچوب فکری و فرهنگی عرفا‌، نشان دهد که بعضی از منتقدان عرفان به دلیل نا آگاهی و شناخت ناکافی از حوزه عرفان و تصوف‌، نقد‌هایی غیر روشمند داشته‌اند.
جلوه‌هایی از زندگی پیامبران در قصاید سنایی غزنوی
نویسنده:
قدرت‌اله فرهمندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در ادبيّات عرفاني ،مظاهر كمال انساني ،پيامبران و اوليايند كه خداي تعالي آنان را به ملكوت خويش رهنمون گشته و به عزّ قرب خود مباهي فرموده است . پيامبران و اولياءو همۀ مومنان از نورواحدي هستند. هر كدام از پيامبران به منزلۀپیامبري ديگر و همۀ آنان مظهر صفات نيك و اعمال خير هستند .در مقابل،دشمنان آنان كه بنده و بردۀ نفس سركش و دل بستۀ علايق و شهوات مادي وحيواني هستند همه مظهر شرارت و پليدي اند . بنابراينانسانيكهباترك تعلقات وكشتن نفس امّارۀ خويش و با عنايت خداوند ، به كمال رسيده است ، انسان كاملي است كه حق در او و او در حق زندگیمي كند . چنين انساني در شمار انبياءو اولياء و وارث نور الهي است .با توجه به آنچه گفته شد ،داستان پيامبران ديگر واقعۀ تاريخي نيست كه فقطيك بار اتفاق افتاده و تمام شده باشد .اين داستان ها ممكن است در وجود هر انساني تكرار شود .پيامبران و شخصيت ها و حوادث و اشياء مربوط به آنان ، مظاهر نيروها و و استعدادهايموجود در وجود انسانهستند . انسان مي تواند اين نيرو و استعداد ها را در دو جهت متفاوت سوق دهد و بالقوّه بودن آنها را در وجود خود به فعل تبديل كند.نفس مستعد انسان مانند زمين حاصل خيزي است كه هر دانه كه در آن كاشته مي شود همان دانه نيزمي رويد . اين نفس اگر با عنايت الهي و به درستي تربيت شود و خود را دل بستۀ مادّيات وشهوات نكند، آدم (ع) مي شود كه مفتخر به تاج « كَرَّمنا » مي گردد و اگر درست تربيت نشود و خشم وشهوت بر او غلبه كند ابليس لعين مي شود كه مردود درگاه حق مي گردد.گاهي ابراهيم (ع) مي شود كه مظهر حق و خير و نيكي است ويا نمرودي مي شود كه مظهر همۀ صفات بد وشر و شرك و كفر است . محمد (ص) خاتم الانبياء مي شود كه سراسر وجودش رحمت و عطوفت و مهرباني است و يا ابولهبي مي گرددكه با آتش شرارت و جهل خود همه چيز را مي سوزاند .و بالاخره اينكه موسي (ع) مي شودكه نور الهي بر او متجلّي مي شود و عصا در دستش به اژدهامبدّل مي شود ويا فرعوني مي شود كه جز تكبر و شرارت و فساد چيزي از او سر نمي زند . نتيجه اينكه هر كدام از پيامبران و شخصيت ها و چيزهايي كه به آنان وابسته است نماد و رمزي است كه مي تواند در وجود هر يك از افراد بشر تحقق يابد.
سیمای حضرت رسول اکرم (ص) در آثار منثور عرفانی با تأکید بر اللمع، شرح تعرف، ترجمۀ رسالۀ قشیریه، کشف‌المحجوب، کیمیای سعادت، اسرارالتوحید، مرصادالعباد و مصباح‌الهدایه
نویسنده:
سمیه سلیم‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر تحقیقی است در باب سیمای حضرت رسول اکرم (ص) در آثار منثور عرفانی، از قبیل اللمع، شرح تعرف، اسرار التوحید، ترجمۀ رسالۀ قشیریه، مرصاد العباد، کشف المحجوب، کیمیای سعادت و مصباح الهدایه. ما در این پژوهش برآنیم تا جایگاه خاص و شخصیت والا و گرانقدر خواجه و سرور دو عالم را لربذو هم چنین میزان تأثیر پذیری آثار منثور عرفانی را از پیامبر اکرم (ص) تبیین نماییم. هر چند توجه به مقام والای انبیای الهی و جنبه های گوناگون اخلاقی و تربیتی آنان همواره مورد عنایت ویژۀ عرفا و صوفیه قرار داشته و بخش عظیمی از ادبیات منظوم و منثور را به خود اختصـاص داده است ، اما از میان انبیـای الهی پیامبـر اکرم (ص) به عنوان دردانۀ عالم هستی که مظهر انسان کامل است تقریباً بر ذهن و فکر عرفا و صوفیه نقش پررنگ و قابل توجهی داشته است. هدف ما در این پژوهش ، بررسی نحوه و میزان تأثیرپذیری این عرفا و صوفیه از شخصیت حضرت محمد (ص) است. با وجود آن که کلام و گفتار پیامبر اکرم (ص) یکی از موضوعات مهم مورد استناد عرفا در تبیین آرا و عقایدشان است، تقریباً می توان گفت که در بیشتر این آثار ، احادیث و اقوال آن حضرت مطرح شده است و کمتر به دیگر جنبه های زندگی او از قبیل تولد و ازدواج و ... پرداخته شده است. ضرورت آشنایی هر چه بیشتر نسبت به پیامبر اکرم (ص) ، با توجه به این نکته که آن حضرت بهترین الگویی است که همگان به تبعیت از او می توانند به بالاترین قله های صفات و سجایای نیک اخلاقی و در حقیقت به سعادت دنیوی و اخروی دست یابند ، لزوم اهمیت این پژوهش را بر همگان، آشکار می کند.این پایان نامه دربرگیرندۀ مواردی از سیرت و مکارم اخلاق پیامبر اکرم (ص) و تبیین جایگاه پیامبر (ص) در نظام آفرینش و کمالات وجودی آن حضرت و هم چنین ارتباط معنوی که پیامبر (ص) با خالق هستی برقرار می کرده است، می باشد. علاوه بر این از بعضی یاران و نزدیکان پیامبر (ص) که ارتباط نزدیک با آن حضرت داشته اند، نیز سخن به میان آمده است.
ترجمه، شرح و تحلیل وجدانیات ابن‌الفارض
نویسنده:
حسین رضایی شاهیوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن فارض ، بزرگترین سراینده شعر عرفانی ادبیات عربی است که مضامین عالی عرفانی در شعر او موج ، می زند.می توان گفت تنها عارف شاعری است که مضمون تمام اشعارش- بجز الغاز که کمتر از شصت بیت است – شراب روحانی و عشق الهی است.در نگاه او ، تمام پدیده های هستی ، تجلیگاه اسماء و صفات الهی است.شعر او ، بیان یافته های درونی و وجدانیات عارفی روشن ضمیر است که با پایبندی کامل به شریعت ، طی طریقت نموده است.در این پژوهش با توجه به مفاهیم عالی معرفتی و لطایف بیان شعری ، ترجمه ، شرح و تحلیل وجدانیات این عارف بزرگ ، که مشتمل بر سی قصیده و سی ویک دو بیتی می باشد ، مورد بررسی قرار گرفته و برای اولین بار ، به زبان فارسی ترجمه شده است .
اندیشه‌های عرفانی سعدی
نویسنده:
حسین جعفریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عموماً اشعار سعدی را عاشقانه می دانند، با بررسی اشعار عارفانه سعدی و انطباق چارچوب اندیشه عرفانی او با اصول و مبانی چهارگانه عرفان از نظرگاه شعر و ادب: 1. الله(توحید، یکتایی، معشوق و محبوب و ...) 2. تجلّی و ظهور معشوق و محبوب 3. حرکت و سلوک(مستی، خرابی، قلندری، رندی، عاشقی و ...) 4. فنا و وصال عاشق در معشوق(بیخویشی، قربت، سوختن در آتش رخسار یار)، می توان گفت که سعدی عارفی موحد است که در سیر و حرکت عرفانی خود با جمعیت خاطر، درک حضور معشوق و معبود(ذکر)، و تمرکز ذاتی در تجلیات و ظهورات جمال و جلال الهی، تغیّر، حرکت و تحول ذاتی می یابد. سعدی با ارتقاء دید و بینش و بهره گرفتن از شعور ذاتی تجلیات به درک کمال و وحدت و جمال و جلال الهی تقرب می یابد. از منظر فکر و اندیشه سعدی جلوه های جمال و جلال الهی واسطه ای هستند برای درک عظمت جمال و جلال معبود و معشوق سرمدی. آتش رخسار جلوه های الوهی موجب تغیّر و حرکت درونی و در نتیجه بیخویشی، قرب، و حیرت، و امحاق صفات بشریت در وجود عارف می شود. با بررسی اشعار سعدی بر مبنای همین اصول و مبانی مدوّن عرفان می توان اندیشه های عرفانی سعدی را استخراج، بررسی و تحلیل کرد و گامی نو در مسیر اثبات شخصیت عرفانی سعدی برداشت. سعدی دارای تفکر «کل نگر» است، کل نگری از ویژگیهای عارفانی است که جزو وجودی خود را با عشق کل پیوند داده اند و از همین رهگذر به تمامی تجلیات الوهی عشق می ورزند. عارف کل نگر همه اجزای عالم را در وحدت و یگانگی می بیند، از رهگذر همین تفکر، توحید عارف توحید محض است، مقیم کوی معشوق و معبود است(اتصال عارفانه دارد)، نظر و بینش سعدی ارتقاء یافته است، و با تمرکز در تجلیات و جلوه های الوهی حرکت و تحوّل ذاتی می یابد، بوسه بر خاک پای معشوق(مقام عبودیت، خاکساری) می زند و سر در پای جانان می اندازد(مقام فنا).
تبیین جایگاه زن از منظر ابن‌عربی و جلال‌الدّین محمّد مولوی (با تکیه بر مثنوی)
نویسنده:
زهرا گنجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نگاه به زن در جوامع اسلامی، علیرغم بن مایه‌های غنی فرهنگی در سنت اسلامی در این خصوص، همچنان نگاه جنس دومی باقی مانده است. پژوهش حاضر با طرح مساله جایگاه زن نزد دو تن از عارفان بزرگ جهان اسلام در پی یافتن این پاسخ است که محی‌الدین‌عربی و مولوی چه نگاهی به زن داشته و به لحاظ وجودی و معرفتی او را چگونه ارزیابی نموده اند؟ دستاوردهای پژوهش نشان می‌دهد که این دو شخصیت بزرگ عرفانی، با وجود تفاوت‌هایی در نگرش نسبت به زنان، آنان را واجد فضایل وجودی نظیر ظهور جلوه جمال حق در ایشان، مقام پذیرنگی جهت آفرینش انسان(خلیفه الله) و پاکدامنی ذاتی و مقامات معرفتی نظیر شایستگی کسب مقامات معنوی و خلافت الهی و کاملترین مظهر حب خداوندی دانسته، در ارائه تصویر خداگونه از ایشان اتفاق نظر دارند و با بهره‌گیری از اشارات ظریف و الهامات ربانی، طالبان و سالکان طریق حقیقت را به شناخت مقام الهی زنان و نیز رعایت حدود و حقوق آنان، که نماد جمالیت حق متعال معرفی شده‌اند، دعوت می‌نمایند.
بررسی مفهوم صبر و توکل در قرآن و تجلی آن در دیوان حافظ
نویسنده:
زهرا قاسمی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«صبر و توکّل» از مفاهیم ارزشمند دینی و اخلاقی است، که خداوند متعال در کتاب شریف خود آیات متعددی را به این دو مفهوم اختصاص داده و از مومنان می‌خواهد که با استمداد از آن‌هاباب نجات دنیا و آخرت را به روی خویش بگشایند. صبر و توکّل به عنوان دو مفهوم ارزشمند قرآنی نقش فراوانی در زندگی پیامبران الهی، خصوصاً پیامبر اسلام(ص)و امامان(ع) داشته است. علاوه بر آن مسلمانان و مومنان نیز با تأسی از آیات قرآنی و سنت و سیره پیامبر(ص)و امامان معصوم(ع) در زندگی مادی ومعنوی خود از این مفاهیم بهره برده‌اند. عالمان، دانشمندان، فلاسفه، عرفا و شاعران مسلمان نیز در طول تاریخ زندگی‌شان متأثر از این مفاهیم بوده‌اند، به گونه‌ای که در زندگی شخصی خویش و نیز آثار و تألیفاتشان این تأثیرات کاملاً آشکار است. خواجه حافظ شیرازی نیز که، مانند ستاره‌ای تابناک درآسمان شعر و ادب و عرفان فارسی به زیبای می‌درخشد، با تأسی و الهام از آیات قرآنی به این دو مفهوم ارزشمند در دیوان خویش بها داده و ابیات زیادی را در مورد صبر وتوکّل به رشته نظم کشیده است و پیوند شعر حافظ با تعالیم دینی به قدری قوی و ناگسستنی است که خود حافظ هم گفت: "صبحدم از عرش می آمد خروش عقل گفتقدسیان گوی‌که شعر حافظ از بر می‌کنند
مضمون آفرینی‌های عرفانی مولانا بر اساس داستان حضرت موسی (ع) در مثنوی
نویسنده:
خدیجه خواجوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان روشی است که برای یافتن حقیقت عقل و استدلال را کنار گذاشته است و به کشف و شهود تکیه دارد. از قرن چهارم به تدریج مفاهیم عرفانی در قالب کتاب های مستقل ارائه شد و در قرن ششم سنایی گونه ی مستقل شعر عرفانی را تشخّص بخشید. در این میان مولوی که بخش مهمی از زندگی خود را به شاعری گذرانده و شعر عرفانی سروده است، تحت تأثیر شمس تبریزی عرفان مستقل و ممتازی ارائه می دهد که بر مبنای عشق بنا نهاده شده است. او در مثنوی معنوی که به روش حکایت در حکایت سروده شده است و تمثیل در آن مهمترین وسیله ی شاعر برای انتقال معنی بوده، توجه خاصّی به قصص دینی داشته است. داستان موسی(ع) به دلیل دارا بودن جاذبه های خاصّی برای مولوی، بیشتر مورد توجه او بوده است. یکی از این جاذبه ها شباهت شخصیتی موسی(ع) با شخصیت دو بعدی خود مولوی است.موضوعاتی نظیر لزوم انتخاب پیر، علیّت، وحدت وجود، شعور جمادات، قضا و قدر، عقل و عشق، و حال و قال از جمله موضوعاتی است که مولوی با بهره گیری از داستان موسی(ع) در مثنوی به آنها پرداخته است. اما شیوه ی او در بیان این قبیل مفاهیم که به نوعی مفاهیم دشوار فلسفی نیز هستند، چنین است که این موضوعات را به حوزه ی عرفان برده و با بهره گیری از داستان موسی(ع) به گونه ای سهل تر و ملموس تر برای خواننده بازگو می کند که برای عموم خوانندگان سود بخش باشد.
بررسی انسان از دیدگاه علامه اقبال
نویسنده:
مهدی محبتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از اساسی‌ترین مفاهیم و موضوعات مورد بحث در سراسر دورانهای پرفراز و نشیب ادبیات فارسی موضوع و مفهوم انسان است و چگونگی وجود و کیفیات روحی - روانی او. بیشترین بهره را در این جریان " ادبیات عرفانی " ما با بهره‌وری از سرمایه‌های فلسفی در اختیار دارد. در واقع، انسان مرکز تمام کاوشها و جستجوهای فلسفی - عرفانی است که در قالب‌های ادبی به ظهور رسیده است . بدین جهت طرح و پی اندازی نگاهی نو به سنت‌ها و ارکان انسان‌شناسی شاعران - که نوعا" متفکران ایران در گذشته بوده‌اند - لازم و ضروری است . بررسی انسان در آثار اقبال - که میراث دار فرهنگ عرفانی - فلسفی ما هم هست - با توجه به این بینش بوده است . این پایان نامه کوشیده است تا با درک و دریافت درست نظریات اقبال در کلیه آثار وی نوع نگاه متفکر فقید پاکستان را در باب انسان تبیین و ارزیابی کند و در این راه تا آن جا که در توان دارد از نظریات اندیشمندان و مولفان دیگر بهره جوید
بررسی تطبیقی مفاهیم دینی و عرفانی بگودگیتا با مثنوی مولوی
نویسنده:
جمیله پورحسن حدادان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی‌تردید «بگودگیتا» و «مثنوی معنوی» نه تنها یکی از مهم ترین آثار عرفانی و ادبی آیین برهمنی و عرفان اسلامی بلکه جهان بشری به شمار می روند. آن دو علیرغم اینکه هر کدام به حوزه ی دینی، فکری، فرهنگی، قومی و جغرافیایی خاصی تعلق دارند، از آنجا که از حقیقتی واحد سخن می‌گویند از بسیاری شباهتها و موازنه‌های مفهومی یکسان و شگفت‌انگیزی برخوردارند، هرچند اختلافها و تفاوتهای قابل توجهی هم به چشم می خورد. نظر به اهمیت هر دو اثر و تأثیرگذاری غیرقابل انکار آن دو بر تفکرات دینی و عرفانی بشری به ویژه سرزمین پهناور هند و ایران، این رساله بحث و بررسی و در نهایت مقارنه و تطبیق مباحث مطرح شده در این دو میراث عظیم جهانی را بر اساس کارکرد و شباهتهای قابل قیاس، موضوع پژوهش خود قرار می‌دهد. بر این اساس این رساله در سه فصل تنظیم و تدوین گردیده است: بدین معنی که در فصل اول بعد از مقدّمه‌ای بر هندوئیسم و عرفان هندی و معرّفی اجمالی بگودگیتا، مفاهیم و موضوعات مندرج در گیتا در سه بخش مستقل خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی با زیربخشهای خاص خود مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. در فصل دوّم تحقیقی از همین نوع در باب عرفان اسلامی و عرفان مولانا در مثنوی معنوی صورت پذیرفته و همچون گیتا آراء و دیدگاههای مولانا در سه بخش مستقل خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی با زیربخشهای خود به تفصیل مورد بحث و بررسی و امعان نظر واقع می‌شود.در نهایت فصل سوم به مقارنه و مقایسه‌ی مفاهیم مورد اشاره در دو فصل پیشین اختصاص می‌یابد بدینگونه که در بخش اول به مقایسه‌ی کلی دو منظومه‌ی موضوع پژوهش می‌پردازد و بخش دوم بر اساس دو فصل نخستِ رساله در سه زیربخش خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی به مقایسه و تطبیق و بیان موارد تشابه و احیاناً موارد اختلاف این دو اثر عظیم و ارزشمند انسانی دست می‌یازد و زمینه‌های درک دقیق و فهم عمیق مطالب و مفاهیم مندرج در آنها را فراهم می‌آورد.
  • تعداد رکورد ها : 361