جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 746
رنج و شادی در اسلام و آئین بودا
نویسنده:
محمدحسین موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رنج و شادی، دو حالت درونی است که‌‌‌‌‌‌ تقریباً بیشترِ انسان‌ها به‌نوعی با آن ارتباط دارند. انسان در سختی و کَبد آفریده شده و در طول زندگی نیز با مشکلات مختلفی روبه‌رو است. مدیریت آنها می‌تواند او را از اَلم و رنج برهاند و در دلِ بلایا مسیری شادی‌آفرین به وی بنمایاند. از سوی دیگر، عدم مدیریت مشکلات موجب اختلالات عصبی و گاه نارضایتیِ او از زندگی می‌گردد. برخی از ادیان برای مدیریت مشکلات و رسیدن به شادی، براساسِ جهان‌بینی خویش، برنامه‌‌هایی ارائه نموده‌اند تا رنج را ریشه‌کَن کنند یا تحمل آن را برای انسانْ آسان نموده و در این دنیا وی را به‌شادمانی برسانند.در آموزه‌‌‌‌‌‌‌های اسلامی و تعالیم بودا برای دستیابی به این امر، راهکارهایی ارائه شده است. نوشته پیشِ رو به‌روش توصیفی‌تحلیلی به‌دنبالِ دست‌یافتن به راهکارهای اسلام و بودیسم جهت رهاییِ از رنج و دستیابی به شادمانی و مقایسه و تحلیل آنهاست.اسلام با پذیرش رنج و مصیبت در زندگی انسان, آن را هدفمند و فرجام آن را خیر و خوبی و وسیله‌ای برای رسیدن به کمال می‌داند. یکی از آموزه‌های مهم آیین بودا نیز اصل رنج است. براساس آن مهم‌ترین خصیصه زندگی انسان رنج در زندگی می‌باشد که پس از انجام دستورات هشت‌گانه، از آن رهایی می‌یابد. این رساله پس از طرح مسئله و مفهوم‌شناسی، به بحث درباره موضوع رنج و شادی در این دو دیدگاه پرداخته و راهکارهای رهایی از رنج و نیل به شادی از نظر اسلام و بودا را به‌صورت تحلیلی بررسی می‌کند.
بررسی مقایسه ای انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین
نویسنده:
صغری ملاولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظر به این که باری تعالی مدال پر افتخار اندیشه و تفکر را تنها شایسته‌ی اشرف مخلوقات دانست و نصیب او نمود، از همان بدو خلقت، این موجود الهی در صدد شناسایی خویش و جهان اطرافش برآمد. لذا می‌توان تاریخ انسان‌شناسی را با تولد انسان یکی دانست. در طول تاریخ نظرات بسیاری در رابطه با انسان و انسان‌شناسی مطرح شده است و هر متفکری با استفاده از اصول خاص فکری نظرات خویش را درباره‌ی آدمی ارائه نموده است. از جمله اندیشمندان عالم که به شناسایی انسان پرداخته و درباره‌ی او نظراتی ارائه کرده‌اند، ملاصدرا و فلوطین می‌باشند. پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه‌های این دو فیلسوف گرانقدر در رابطه با انسان می‌پردازد و مواضع اختلاف و اشتراک آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد و در نهایت در صدد پاسخ دادن به این پرسش است که انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین بر چه عناصری مبتنی است؟ به این معنا که آیا انسان‌شناسی این دو متفکر صرفاً فلسفی است یا از عناصری چون عرفان و دین بهره برده-اند؟ بر اساس تحقیقات انجام شده فلوطین فیلسوفی است که از عنصر عرفان در انسان‌شناسی-اش استفاده نموده ولی ردپایی از دین وحیانی خاصی در آن نیست؛ اما ملاصدرا به عنوان فیلسوف برجسته‌ی اسلامی در انسان‌شناسی خویش از دین و عرفان و فلسفه بهره‌مند گشته و معارف خاصی را در این زمینه ارائه نموده است.
تحلیل تطبیقی مفهوم گناه از دیدگاه آگوستین قدیس و مولانا
نویسنده:
معصومه شریعت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم گناه مسئله ای دینی است. در فرهنگی که دین در عرصه های مختلف، حضوری آشکار و زنده دارد،‌ گناه که آموزه ای دینی است، اهمیت بحث می یابد. علاوه بر این که در فلسفه ی دینی که به تحلیل عقلانی گزاره های دینی پرداخته می شود، مسئله ی معرفت تحت تأثیر گناه دستخوش دگرگونی می گردد.اهمیت موضوع هم از این جهت است که چگونه می توان با وجود رویکرد پیشینی و پسینی در مواجهه با گناه، مفهوم و مولفه ی گناه را در اسلام و مسیحیت در کنار هم نشاند.نمی توان گفت در مقولات بالا، کدام یک تقدم و تأخر دارد، چراکه از لحاظ زمانی، مسیحیت مقدم بر اسلام بوده است و همان طور که اشاره شد، با توجه به این که گناه مقوله ای دینی است و اسلام هم یک دین و آیین، الزاماً واجد مفهوم گناه می باشد. در مسیحیت، سردمدار بحث از گناه را می توان آگوستین قدیس به شمار آورد. در اسلام هم مباحث از زبان مولانا مطرح شده است. دل نگرانی از مشکل گناه لاینحل است، مخصوصاً این که سر و کار انسان با خدا باشد و پای امر و نهی خداوند و گناه و صواب به میان آید. از طرفی شناخت و معرفت، پدیده ای روحی و به شدت متأثر از آموزه ی گناه است. در حدیثی از حضرت علی (ع) آمده است که: «من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل؛‌ تهذیب نفس،‌ انتفاع از عقل را به دنبال دارد.»فرضیه ی نگارنده در این رساله این است که هر دوی آگوستین و مولانا به گناه به یک صورت می نگرند، با وجود این که آگوستین، گناه را امری پیشینی و به تبع آن جبری می داند، اما مولانا کاملاً قائل به اختیار است. هر دو تن، گناه را رویگردانی از عشق می دانند، هرچند آگوستین به صورت مفهومی و مولانا به صورت مصداقی در این باره سخن گفته اند.
بررسی مقایسه‌ای نظام‌های عرفانی قدیس فرانسیس آسیزی و شیخ نجم‌الدین کبری
نویسنده:
زهره جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در هر نظام عرفانی مولفه‌های مشترک وجود دارد. نظام عرفانی قدیس فرانسیس آسیزی (2/1181-1226 م.) و شیخ نجم‌الدین کبری (540-618ق.) به دلیل معاصر بودن یکی در مسیحیت و دیگری در اسلام مورد تحقیق قرارگرفته است. شیو? عرفانی فرانسیس آسیزی به دلیل پای‌بند بودن به فقر مطلق چهر‌ه‌ای کاملاً متفاوت با فرقه‌های دیگر موجود در رهبانیت مسیحی ارائه داده است. او موسس فرقه فرانسیسیان است وی پیرو آیین کاتولیک بوده و مولفه‌های عرفانی آن فقر، اطاعت و تجرد است. ولی اصلی‌تری مولفه نزد فرانسیس آسیزی عشق است. از سویی شیخ نجم‌الدین کبری در دور? خود و در میان هم‌مسلکانش عالمی صاحب حال و مکاشفه و مشاهده مقام، تجلی و سائر در ملکوت و لاهوت بوده است و او را سرسلسل? کبرویّه می‌شمرند. شیخ در اصول طریقت تألیفات و آثار ارزنده‌ای دارد و عارفی مبارز به شمار می‌رود او معتقد است که سالک با تمسک جستن به قوانین قرآنی و گفتار پیامبر و ائمه، مأمور وظیفه‌شناسی است که باید امر، آمر را تا واپسین دم زندگی به کار برد تا بعد از طی مراحل شریعت و طریقت لیاقت درک مقام شهود را پیدا کند. پس از بررسی شرح حال این عارف بزرگوار در مقایسه این دو نظام عرفانی این نتیجه حاصل است که غایت این هر دو نظام عرفانی رسیدن به توحید است. ولی راه‌های رسیدن به خدا هم زیاد است و هم متفاوت.واژه‌های کلیدی: قدیس فرانسیس آسیزی، شیخ نجم‌الدین کبری، عشق، فقر، نظام عرفانی، نفس، شیطان، کرامات
بررسی مقایسه‌ای خداباوری فلسفی در کاندید اثر ولتر و خداباوری مذهبی در امیل اثر روسو
نویسنده:
ناصر خلیلی مهدیرجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله‌ی خدا، به طور اخص، موضوع اندیشه‌های فلسفی قرن هجدهم بود. خدا باوری فلسفی (دئیسم) که در این قرن مطرح شد، نمایانگر نظامی است که در آن عقل انسان می‌تواند به وجود خدا پی ببرد، بدون این که به طور دقیق به کنه آن دست یابد. در فرانسه، مشاجرات ولتر و روسو در این باب، جذابیتی درخور توجه نزد فیلسوفان و روشنفکران داشته است.ولتر خدا باوری خود را از نوع فلسفی می‌دانست. درک او از خدا مبتنی بر تعقل فلسفی بوده است. خدای ولتر خدایی برای همه جهانیان است؛ واسطه ای میان او و موجودات وجود ندارد. این خدا در مرتبه‌ای به مراتب بالاتر از انسان‌ها قرار دارد، وخود را به امور، آیین و آداب و رسومشان مشغول نمی‌دارد. ولتر همچنین مخالف فلسفه‌ی خوش‌بینی لایبنیتز فیلسوف آلمانی بود؛ فلسفه‌ای که به زعم آن، ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که بهترین دنیای ممکن است. ولتر در داستان فلسفی کاندید با عباراتی طنزگونه این فلسفه را به چالش می‌کشد. روسو نیز در چهارمین فصل از کتاب امیل یا آموزش و پرورش، جایی که بخش معروف «اعترافات دینی یک کشیش اهل ساووا» قرار دارد، نگرش‌های شبه دئیسم-که ما ان را تئیسم می نامیم- ارائه می‌کند. روسو در این قسمت از کتابش، اعتقادات مذهبی خود را با به نمایش گذاشتن یک جوان کالوینیست که کشیشی از اهالی ساووا او را با ایمان طبیعی آشنا می‌کند، بیان می‌دارد.در این پژوهش، بر آنیم که اندیشه‌های این دو فیلسوف بزرگ را درباره مفاهیم خداباوری فلسفی و خداباوری مذهبی، همچنین چگونگی ارائه‌ی این تفکرات را در دو کتاب نامبرده طی دو فصل نخست روشن سازیم و تفاوت میان خداباوری مذهبی و خداباوری فلسفی را نیز در فصلی جداگانه به مطالعه بنشینیم.
دین از منظر پراگماتیسم، باتأکید بر آرای ویلیام جیمز
نویسنده:
فرشته ذاکر عنبرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پراگماتیسم جیمز که تلاشی است برای دفاع از رویکرد تجربه‌گرایانه در مقابله با نظام‌های مطلق‌گرای ایده‌آلیستی و ماتریالیستی، ارزش حقیقی دین را از روی آثار و نتایجی که دین در زندگی شخصی افراد به بار می‌آورد، ارزیابی می‌کند. «تجربه دینی» در دیدگاه دینی جیمز از اهمیتی ویژه برخوردار است. این پژوهش رویکرد پراگماتیستی جیمز به دین را مورد بررسی قرار می‌دهد. کل مباحث این تحقیق حول دو محور شکل گرفته است؛ یکی معرفی ابعاد پراگماتیسمِ مورد نظر جیمز و دیگری، معرفی دین از دیدگاه جیمز. فصل اول به عنوان کلیات؛ به تعریف پراگماتیسم، مبانی فکری و نظری ویلیام جیمز، روش‌شناسی او، و معضل روشی تعریف دین اختصاص دارد. فصل دوم، آرای منطقی جیمز را در خصوص رد نظریه مطابقت و قبول نظریه پراگماتیستی صدق و همچنین انتقاداتی را که بر او وارد شده است مورد بررسی قرار می‌دهد. در فصل سوم، طی دو بخش مختصات رویکرد پراگماتیستی جیمز به دین معرفی شده است. بخش اول نظرات جیمز درباره تبیین‌های تاریخی، عقلانی و مادی‌گرایانه، ضمیر نیمه‌هشیار، احساسات و عواطف انسانی، دوبارزادگی، و شخصی بودن دین شرح داده شده است. در بخش دوم، دیدگاه جیمز راجع به امر متعالی آمده است. فصل چهارم، عقاید و کردار دینیِ از نظر جیمز را بررسی می‌نماید. در پایان این فصل سازگاری یا ناسازگاری آرای جیمز با اخلاق باور و همچنین سازگاری درونی آرای جیمز مورد بررسی قرار گرفته است. بخش پایانی به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از بحث‌های ارائه شده اختصاص دارد. در ضمیمه، بحث کوتاهی درباره قابلیت یا عدم قابلیت اطلاق رأی جیمز بر خصوص دین اسلام شده است.
بررسی سازگاری یا ناسازگاری علم مطلق الهی و اختیار انسان در آراء نلسون پایک و علامه طباطبایی
نویسنده:
مریم ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نلسون پایک، فیلسوف معاصر، علم مطلق الهی و اختیار انسان را ناسازگار می داند.وی با بیان این ادعا که اگر خدا دارای علم پیشین باشد، انسان دیگر در اعمال خود اختیار نخواهد داشت، استدلالی نوین عرضه می دارد. پایک در نهایت به این نتیجه می رسد از آنجا که خداوند دارای علم پیشین و مطلق است، انسان توانایی انتخاب انجام یا ترک فعل را ندارد و آنچه از انسان سر میزند، توسط از پیش داننده ای که دارای علم ضرورتاَ صادق است ضرورت بخشیده شده است. تقریرهای متعددی از برهان ناسازگاری صورت گرفته است، اما مهمترین آنها برهان پایک است که البته مورد انتقاد فلاسفه ای همچون آلوین پلنتینگا قرار گرفته است.علامه طباطبایی، این مساله را از دو منظر مدنظر قرار داده است. از یک سو، وی مساله صفات خدا را مطرح می کند و اینکه علم خداوند، مطلق، ازلی و فراگیر است و حتی افعال اختیاری انسان را نیز دربرمی گیرد. ولی علم خداوند، به تحق فعل به اراده انسان، تعلق می گیرد نه صرفا به تحقق فعل.از سوی دیگر، وی با بیان اینکه جهان و همه وقایع و افعال، از ضرورت علّی تبعیت می کنند؛ این شبهه را که آیا افعال اختیاری انسان نیز تابع قانون علیت است و لذا از ضرورت برخوردار است و اختیار انسان در آن نقشی ندارد، پاسخ می گوید. علامه افعال اختیاری انسان را مستثنی از قانون علیت نمی داند، اما اراده و خواست انسان را جزئی از علت تامه وقوع فعل می داند.
مقایسه‌ی دیدگاه استاد مطهری و مایکل پترسون درباره‌ی مساله‌ی شر
نویسنده:
زکیه‌ احمدی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«مسأله‌ی شر» که می‌توان آن را یکی از مسائل بسیار مهم و بحث‌انگیز در مباحث کلام جدید و فلسفه دین معاصر دانست، از آنجایی‌که به بنیادی‌ترین اصول ادیان توحیدی – اعم از وجود خداوند و صفات مطلق او مانند قدرت، علم، خیریت و عدالت- حمله می‌برد، متألّهان خداباور را درصدد ارائه‌ی پاسخ برمی‌انگیزد. پژوهش حاضر به تقریر و مقایسه‌ی دیدگاه مایکل پیترسون و شهید مطهری درباره‌ی مسئله‌ی شر اختصاص یافته است. مهم‌ترین پاسخ پیترسون برای رفع مسئله‌ی شر، دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر است؛ وی تنها آن دسته از دادباوری‌هایی را که «امکان شر» را برای دستیابی به خیرهای برتر ضروری می‌دانند، قابل پذیرش می‌داند. مهم‌ترین استدلال مطهری، دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر می‌باشد؛ وی با تأکید بر اینکه وجود شرور در تحقق خیرهای برتر در جهان مادی ضروری هستند، اذعان می‌نماید که شرور، نقش‌های مثبت زیادی در جهت رشد و تعالی انسان ایجاد می‌نمایند. با مقایسه‌ی دو فیلسوف به این نتیجه می‌رسم که وجوه تشابه آن‌ها در اتخاذ دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر، به عنوان پاسخی مناسب و قابل پذیرش در برابر مسئله‌ی شر می‌باشد، وجوه اختلاف‌شان را نیز می‌توان در نحوه‌ی پذیرش دادباوری مزبور دانست؛ بدین شکل که پیترسون دادباوری‌هایی که مدعی هستند «واقعیّت شر» برای دستیابی به «خیرهای برتر خاص» ضروری می‌باشد را محکوم به شکست می‌داند، اما مطهری در تکمیل‌ دادباوری-های خود به ارائه‌ی مصادیقی از شرور دست می‌زند که ضرورتاً به خیرهای برتر خاصی منتهی می‌شوند. ادعای پیترسون معقولانه است، اما به نظر می‌رسد هر دو پاسخ در پیش‌برد بحث خدا و شر در خور توجه و مهم بوده باشند.
الهیات سلبی نزد فلوطین و قاضی سعید قمی
نویسنده:
شیما میرزاکوچکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الهیات سلبی با طرح گزاره‌های سلبی در تبیین معرفت نسبت به خدا یکی از رویکردهای الهیاتی در دوران معاصر است. پژوهش در باب الهیات سلبی را می‌توان در سه بعد وجود شناختی، معرفت شناختی و زبان شناختی پی‌گرفت. شایان توجه است پژوهش‌های انجام شده در این حوزه غالباً به هر سه بعد مذکور اهتمام نداشتند. بر اساس الهیات سلبی خداوند وجودی برتر و متباین با خلق دارد، هرگز متعلق معرفت قرار نگرفته و بیان ناپذیر است از همین رو بهترین شیوه در شناخت او و سخن گفتن از او طریق سلبی است. در میان متفکران پیشین فلوطین به تفصیل به این بحث پرداخته است. وی خداوند را برتر از وجود، شناخت‌ناپذیر و بیان‌ناپذیر می‌داند. در میان مسلمانان این تفکر بیش از دیگران در آثار قاضی سعید قمی مشهود است. وی با تأکید بر تباین تام خالق و مخلوق، معتقد است که ذات الهی هرگز متصف به صفات نمی‌شود. تمام اسماء و صفات ایجابی خداوند که در متون دینی وارد شده اولاً: به اشتراک لفظی است. ثانیاً: به معنای سلب نقیض آنهاست. در این پژوهش الهیات سلبی این دو اندیشمند با محوریت سه بعد وجودی، معرفتی و زبانی به تفصیل مورد بررسی و نقد قرار گرفته و وجوه تفاوت و شباهت آن دو متفکر در سه محور روش مبانی، هدف و مسایل بیان شدهاست. بر این اساس شباهت‌های ایشان در سه محور یاد شده عبارت است از: به کاربردن روش عقلی و برهانی، مبنای مشترک در تعالی وجودی خداوند از دیگر مخلوقات، اشتراک لفظی مفاهیم میان واجب و ممکنات و محدود انگاشتن صفات و نفی آنها از خدا با هدف تنزیه خداوند؛ دلایل مشترک در فوق وجود دانستن خداوند، شناخت ناپذیر دانستن خداوند و نفی صفات از ذات و تأکید بر زبان سلبی در سخن گفتن از خدا. و مهمترین وجوه تفاوت ایشان عبارت است از: شیوه شهودی در افلوطین و شیوه نقلی در قاضی، قوت جنبه فلسفی آرای افلوطین و صبغه دینی آرای قاضی و همچنین چگونگی جمع میان تشبیه و تنزیه. همچنین در پایان به بررسی انتقادی افلوطین و آرای قاضی سعید با تأکید بر حکمت متعالیه پرداخته شد.
بررسی اندیشه‌های کلامی ملامهدی نراقی
نویسنده:
روح اله ساجدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله اصلی این تحقیق این است که «از بررسی آثار و اندیشه‌های ملامحمدمهدی نراقی (ره) چه دیدگاه‌هایی درباره موضوعات کلامی به دست می‌آید؟» در این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی – عقلی به بررسی این مسئله پرداخته شده است. بر اساس یافته‌های تحقیق، علاوه بر نظریات و شیوههای مشترک ایشان با متکلمین دیگر در اثبات مسائل اعتقادی، با دیدگاهها و روشهایی از این اندیشمند اسلامی در مباحث کلامی مواجه میشویم که برای اهل علم قابل توجه و تأمل میباشد؛ ازجمله: اثبات صانع بی نیاز از دلیل، استفاده از برهان معجزه و برهان اجماع و اتفاق عقلاء برای اثبات صانع، روش بکارگیری مثال و داستان برای تفهیم ادله و براهین و . . . . از سوی دیگر با توجه به بیان سادهی مسائل اعتقادی از طرف این متکلم اسلامی و استفاده از امثله و حکایات، نظریات ایشان میتواند مورد استفاده عامه مردم باشد و پایه های اعتقادی خود را استحکام بخشند. این رساله در پنج فصل تدوین شده است که در فصل اول به کلیات و مفاهیم پرداخته شده است. فصل دوم و سوم، مبحث خداشناسی و صفات الهی را مورد بررسی قرار میدهد. فصل چهارم، راهنما شناسی است؛ که از دو گفتار تشکیل یافته و به بحث درباره نبوت و امامتمیپردازد. قصل پنجم عهده دار مسئله معاد میباشد که محقق نراقی در این قسمت به شیوه خاصی معاد را اثبات میکند.
  • تعداد رکورد ها : 746