جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4263
بررسی آداب شریعت از دیدگاه علامه طباطبایی و مولانا (با تاکید بر تفسیرالمیزان و مثنوی معنوی)
نویسنده:
پدیدآور: بهنام اسمعیل پور استاد راهنما: اشرف میکاییلی استاد مشاور: بهمن زاهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همان‌طور که می‌دانیم مولوی آمیزه ای است از دو آموزه متفاوت در عین حال به هم شبیه که یکی شریعت و دیگری طریقت است. استادان او در حوزه شریعت پدرش و محقق ترمذی و استاد و در واقع مراد او در حوزه طریقت شمس تبریزی است البته شایان ذکر است که پدرش و محقق ترمذی نیز اندک گرایشی به صوفیه داشته اند لذا مولوی هم با شریعت انس گرفته است و هم پا در مراحل طریقت گذاشته و بر همین اساس است که بسیاری در مورد مولوی گفته اند که در نگاه او برای رسیدن به کمال راهی جز طریقت نداریم و بیان کرده اند که این هیچ گاه به منزله فدا کردن شریعت در برابر طریقت نبوده است بلکه مولوی معتقد بوده است برای رسیدن به حقیقت که کمال محض است باید جاده طریقت را در پرتو شریعت پیمود و این دو لازم و ملزوم .همند مولانا در جای جای دفتر خود بر چنین نظری صحه گذاشته است و التزام شریعت و طریقت را تکرار کرده است با این وجود مواردی دیده میشود که یکی را بر دیگری ترجیح داده است و کار ما در این تحقیق این است با نگاهی دقیق تر این مساله را واکاوی کنیم و از لحاظ علمی بررسی کنیم که در عمل چگونه بوده است و بسامد دیدگاه او را در مثنوی و آثار علامه طباطبایی با کمک گرفتن از دیگر منابع معتبر و دیگر آثار او به اجمال مشخص سازیم و بررسی کنیم آیا چنین نظری در تمام مثنوی جاری است یا نه و بدینوسیله ارتباط شریعت و طریقت را در دیدگاه مولانا علامه طباطبایی بیشتر بشناسیم. لذا در این تحقیق نگارنده نیز بر آن است تا گوشه‌هایی از شریعت را که عمدتاً مغفول مانده است، بیان کند و شریعت در بیان مولانا و طباطبایی بسنجد. برای دسترسی به چنین مهمی نیاز است تا ابتدا مشخص شود که منظور از شریعت در لغت اصطلاح بزرگان دین و عرفان - با تمام ویژگی‌ها و تعاریف چیست و چه کسانی یا چه چیزهایی محدوده شریعت را مشخص می‌کنند. بدین وسیله تعریفی برای شریعت به‌دست می‌آوریم و با توجه به آن تحقیق را آغاز می‌کنیم تا حدود بررسی در مثنوی برای ادامه کار مشخص باشد.
واکاوی رویکرد نقادانه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به تمدن غربی از عصر روشنگری
نویسنده:
پدیدآور: محمدجواد رحمتیان استاد راهنما: نصرت نیل ساز استاد مشاور: کاظم قاضی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیشرفت‌های تمدن غربی در دو سده اخیر، موجب ایجاد رویکردهای مختلفی در میان اندیشمندان مسلمان درباره جایگاه و قلمروی حضور دین در دنیای مدرن شده است. عده ای تحت تأثیر اندیشمندان غربی دوره رنسانس، ضمن تأکید بر ناکارآمدی دین در پاسخ به نیازهای انسان امروزی، نجات جامعه را در محدود کردن قلمروی دین به امری شخصی دانستند. اما عده‌‌ای دیگر از جمله مفسران ضمن تأکید بر کارآمدی اسلام در همه عرصه‌های حیات بشر وظیفه خود را یافتن پاسخ‌های درخور، برای نیازهای جدید و متنوع جامعه امروزی با شیوه استنطاق قرآن دانستند و در این ضمن با اشاره به مبانی نظری و شیوه-های عملی تمدن غربی به ارزیابی و نقد آنها هم پرداختند. در میان این مفسران، نقش علامه طباطبایی در رویکرد نقادانه به تمدن غربی به‌ویژه از زمان روشنگری که یکی از مراحل مهم این تمدن به شمار می-آید، بسیار برجسته است. در این پژوهش با روش کتابخانه‌ای اطلاعات مربوط به مبانی نظری و شیوه‌های عملی تمدن غرب در عصر روشنگری در تفسیر المیزان گردآوری و با روش توصیفی- تحلیلی تبیین شده است. از مهم‌ترین مبانی تمدن غربی که در المیزان مطرح و نقد شده می‌توان به پوزیتویسم، اومانیسم، نسبیت اخلاق، دموکراسی اشاره کرد. در میان شیوه‌های عملی هم مسائلی چون آزادی زن، کاپیتالیسم بشتر مورد توجه علامه قرار گرفته است. بر اساس نظر علامه طباطبایی ادعای ناکارآمدی قوانین دین در عصر حاضر و برتری مبانی نظری و شیوه‌های عملی تمدن غرب، باطل است زیرا تمدن غربی در بعد نظری و عملی سرشار از تناقض، ناتوانی در سعادت مردم و محدود به بازه زمانی دنیاست. علامه ضمن روشن کردن نسبت مادیگرایی با اندیشه تقلیدی بودن دین، اصل مادیگرایی را منجر به رواج خرافه‌های اجتماعی متعدد دانسته‌اند. در حوزه اخلاق نیز قائلان به نسبیت اخلاق مطالبی را مطرح کرده‌اند که علامه طباطبایی با استدلالاتی دقیق از جمله تبیین طبیعت نوعیه و تطبیق آن با اجتماع شخصی و نیز تذکر به خطاء در تشخیص و تفاوت مصادیق و... به آنها پاسخ داده و اطلاق اخلاق را به اثبات می‌رسانند، در مورد دموکراسی به‌عنوان قله افتخار و ادعای تمدن غرب نیز، علامه پس از رد صفت اکثریت از دموکراسی به ناکارآمدی آن در بعد اخلاق پرداخته و بیان می‌دارند که دموکراسی غربی تنها قابلیت مدیریت ظواهر و امور مادی و نه معنوی را دارد. در بخش دیگری، ایشان به شیوه‌های عملی تمدن غرب اشاره دارد، یکی از این اصول، جایگاه زن و آزادی اوست که پس از بیان مفهوم صحیح آزادی و نیز محدودیت‌های معقول آن، آزادی زن در غرب را وسیله‌ای برای دست‌یابی به خواسته‌های دنیوی این جوامع دانسته که از زن به‌عنوان ابزاری برای تسهیل این روند استفاده می‌شود، و اما در مورد ساختار اقتصادیِ این تمدن، که همان سرمایه‌داری است، ایشان این نظام مالی را از ریشه باطل، و عاملی در ایجاد تضاد طبقاتی، و تقسیم جامعه به دو دسته بسیار فقیر و بسیار غنی می‌داند.
بررسی مسئله جبر و اختیار و نسبت و ارتباط آن با توحید افعالی از نظر علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: ویدا رنجبر ؛استاد راهنما: محمدجواد پاشایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اراده انسان از موضوعات پیچیده ای است که تلاش های فکری بی پایانی پیرامون آن صورت گرفته است. از گذشته های دور، این پرسش همواره ذهن عموم مردم و اندیشمندان علوم مختلف با اندیشه مذهبی متفاوت را به خود مشغول داشته که آیا انسان در افعال خویش مجبور است و همانند موجودی بی اختیار تحت اراده پروردگار می باشد یا این که خود نیز در پدید آوردن افعالش دخالت دارد؟ و اگر هر دو، خداوند و انسان تأثیر در افعال دارند این فاعلیت و تأثیر و کیفیت تعلق آن چگونه خواهد بود؟ و اساسا مسئله جبر و اختیار در افعال چگونه با توحید افعالی خدا سازگاری داشته و قابل اجتماع است؟ در همین راستا این پژوهش با بررسی نظریات سایرین راجع به این موضوع و با تمرکز بر نظر علامه طباطبائی به بررسی جبر و اختیار و ارتباط و چگونگی اجتماع آن با توحید افعالی پرداخته است. لازم به ذکر است که این تحقیق از حیث هدف بنیادی بوده و در جهت وسعت مرزهای اندیشه انجام شده است. این نوشتار با توجه به پرسش ها و اهداف تحقیق، روش توصیفی- تحلیلی در سه سطح مفهومی، گزاره ای و ساختاری به کار رفته است. از مطالعه ی کتب کلامی و فلسفی طی فرایند تکمیل پروژه روشن می شود که از منظر هر یک از مکاتب کلامی این مسئله معنایی خاص می یابد. علامه طباطبائی با بررسی دقیق مسئله ی پژوهش معتقد است که مختار بودن بشر به فاعلیت الهی بوده و گرچه حق تعالی در افعال بشر می تواند تصرفاتی داشته باشد اما خود اراده کرده تا مخلوقاتش مختار باشند. گفتنی است این مختار بودن مخلوق به معنی قطع ارتباط و بی نیازی از خالق نبوده، بلکه برعکس سر از نیازمندی همیشگی مخلوق به خالقش در می آورد زیرا هر فعلی که می خواهد از مخلوق سر بزند، اذن آن توسط حق تعالی صادر شده و توانایی اراده و اختیار آن از سوی خداوند به بنده اش واگذار می گردد و به این ترتیب نه انسان مختار مطلق است و نه افعال او جبری محض؛ بلکه میانه ای است بین اختیاری و جبری بودن؛ همچنانکه گذشت. علامه در تفسیر توحید افعالی و چگونگی جمع آن با اختیار معتقد است که معلولات و موجودات امکانی در عالم هستی دارای وجود رابط و غیر مستقل اند. از سویی دیگر برابر با قاعده الواحد، خداوند در وجودش بسیط محض بوده و مستقل در ذاتش است به گونه ای که علت های موجود در نظام علیت منتهی به علت حقیقی یعنی خداوند شده و به نوعی عین ربط و نیازمندی به او خواهند بود.
تحلیل مقایسه‌ای ضرورت اخلاق در نظام آموزشی براساس دیدگاه علامه جعفری و علامه طباطبائی
نویسنده:
پدیدآور: مهتاب راک استاد راهنما: سلماز فرامرزی گروسی استاد مشاور: بهاره عزیزی‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف پژوهش حاضر تحلیل مقایسه‌ای ضرورت اخلاق در نظام آموزشی براساس دیدگاه علامه جعفری و علامه طباطبائی است. روش پژوهش تحلیلی و مقایسه ای است. یافته‌های سوال اول پژوهش نشان داد که اهداف تربیت اسلامی از دیدگاه علامه جعفری عبارتند از: هدف غایی، رسیدن به توحید در مرحله اعتقاد و عمل، اهداف وسطی نیز عبارتند از: اهداف اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی. یافته‌های سوال دوم پژوهش نشان داد که ضرورت اخلاق در نظام آموزشی از منظر علامه طباطبائی عبارت است از: طبیعت اجتماعی انسان، وجود حقیقی و شخصیت واحد جامعه و هویت جمعی انسان. یافته‌های سوال سوم نشان داد که مقایسه دیدگاه علامه جعفری و علامه طباطبائی پیرامون ضرورت اخلاق در نظام آموزشی حائز دلالت‌هایی است که از منظر علامه جعفری عبارتند از: تعقّل و اندیشه ورزی در تربیت اخلاقی، توّجه به ارزشها و فرهنگ جامعه، خلاقیّت یابی و پرورش آن، نقش خود شناسی در تربیت اخلاقی. دلالت های تربیتی دیدگاه اخلاقی علامه طباطبائی در نظام آموزشی عبارتند از: سطح اولیه ـ مدرسه (به عنوان جامعه تربیتی کوچک)، سطح پیشرفته ـ کل جامعه (به عنوان جامعه تربیتی). نتایج نشان می دهد که طبق دیدگاه علامه جعفری و علامه طباطبائی، اخلاق و تربیت اخلاقی شا‌ه‌راه پیشگیری از آسـیب‌های روانـی اجتمـاعی و هـم چنـین، ریشـه تمامی اصلاحات اجتماعی و وسیله مبارزه با مفاسد و ناهنجاریهای جوامع است. بـه همـین دلیـل، ارتقای اخلاقمندی در جامعه از جمله آرمانهای بزرگ و دیرپای بشـری، و در طـول تـاریخ مـورد توجه مکاتب گوناگون بشری و الهی بوده است.
واکاوی مسئله ی شرور با تکیه بر رویکرد علامه طباطبایی در المیزان و مولوی در مثنوی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا رمضانی کیوانی استاد راهنما: علی حسن بیگی استاد مشاور: محمدرضا قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین مسائلی که در طول تاریخ، همواره مورد توجه گروه‌های مختلف بوده است، بازنگاری تعاریف شر، تشریح اصل شرور و تعیین راه حل برای رفع شبهات مرتبط با آن می‌باشد. شبهات پیرامون مسئله شر، به زمان و مکان و آئین خاصی محدود نمی‌شود و به جهت ارتباط و نقش این موضوع در تفکر اعتقادی، پرداختن به آن در همه ی ادوار ضرورت می‌یابد. یکی از تقریرهای رایج آن اینست که یا خدا می‌خواهد شرور را نابود کند و نمی‌تواند، یا می‌تواند و نمی‌خواهد، یا نه می‌خواهد و نه می‌تواند، یا هم می‌خواهد و هم می‌تواند؛ اگر او می‌خواهد و نمی‌تواند پس عاجز است ولی این با اوصاف خداوند مطابق نیست، اگر او می‌تواند و نمی‌خواهد پس بخیل است که این نیز با خداوند سازگار نیست، اگر او هم می‌خواهد و هم می‌تواند که تنها فرض متناسب با خداست، در این صورت شرور از چه منبعی سرچشمه می‌گیرند و چرا او آنها را از بین نمی‌برد؟ سوالات پیرامون مسئله ی شرور، گاه منجر به انکار وجود خداوند، گاه منجر به انکار قدرت مطلق و علم مطلق و خیرخواهی مطلق خداوند و گاه منجر به شکل‌گیری باور به ثنویت خالق، شده است. منکران معتقدند چون نمیتوان پاسخ شایسته ای بر آن پرسش‌ها یافت، این مسئله، دلیل محکمی بر ضعف مدعای خداباوران مبنی بر رحمت و قدرت مطلق خدا است. از آنجا که مسئله ی شرور، تنها استدلال ملحدان علیه خداست؛ پاسداری از باور به خداوند یکتای قادر مطلق و عالم مطلق و خیرخواه مطلق ایجاب می‌کند تا در مسیر پاسخگویی به اشکالات آسیب زننده به نظام دینی قدم برداشته و از آسیب هایی مانند دوری جامعه از اصل خداباوری و یکتا پرستی که نهایتا منجر به شیوع ناهنجاری های اجتماعی و ارتکاب جرم و ایجاد ناامنی می‌شود، پیشگیری کنیم. هدف از پژوهش پیش رو، حل معمای شر با توجه به دیدگاه مفسر و فیلسوف بزرگ علامه طباطبایی و عارف نامدار حوزه ی ادبیات تعلیمی، مولوی است؛ بدین منظور با در نظر گرفتن " تبیان لکل شئ " بودن قرآن، به قیاس رویکرد فکری علامه طباطبایی و مولوی در برخورد با مسئله ی شر پرداخته می‌شود. نحوه ی ورود هر دو فرد به این چالش، پرداختن به بحث هستی شناختی و الهیاتی است و هر دو به عدمی بودن و نسبی بودن شر باور دارند. در این بررسی، به سبب نظری بودن موضوع، به صورت توصیفی ـ تحلیلی به پردازش محتوای کیفی مطالب گردآوری شده، توجه می‌شود. در این پژوهش، به ترتیب به شرح اصل مسئله ی شر، بیان ناسازگاریهای موجود، راه حل ها و پاسخهای دگرگون ارائه شده توسط اندیشمندان، تحلیل و نقد راهکارهای اراِئه شده، تبیین مبانی و رویکرد علامه طباطبایی نسبت به شرور، تبیین مبانی و رویکرد مولوی نسبت به شرور، تطبیق یابی رویکرد علامه طباطبایی و مولوی با آیات متناظر به بحث و در نهایت، با دقت در انسجام متن و پیوستگی محتوا، به کشف وجوه تشابه و تمایز و قیاس بین رویکرد علامه طباطبایی و مولوی پیرامون مسئله ی شرور خواهیم پرداخت تا هدف پژوهش که تبیین رهیافتی برای حل معمای شر می‌باشد، محقق گردد. ان شاء الله تعالی.
حیات معقول از نگاه علامه جعفری و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: سیدعلی زارعی استاد راهنما: سید محمد تقی شاکری استاد مشاور: مجید قربانعلی دولابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فهم حیات معقول، مؤلفه‌ها و ویژگی‌های آن به دلیل آنکه نقش اساسی در دستیابی انسان به سعادت دارد، لازم و ضروری است، لذا تحقیق حاضر با روش کتابخانه‌ای و با رویکرد توصیفی - تحلیلی حیات معقول از نگاه علامه جعفری و علامه طباطبایی را مورد بحث قرار داده و نتیجه تحقیق بیانگر آن است که: طبق دیدگاه علامه جعفری، حیات معقول موهبتی است که ارزشی ذاتی داشته و هر موجود جانداری طبق اصل صیانت ذات با تمام نیروها و امکاناتی که دارد در حفظ و بقاء آن می‌کوشد و عقل و شرع نیز آن را تأیید و تأکید می‌نمایند. طبق دیدگاه علامه طباطبایی، تمامی موجودات و از آن جمله انسان در زندگیش به سوی آن هدفی که برای آن آفریده شده، هدایت شده است و در خلقتش به هر جهاز و ابزاری هم که در رسیدن به آن هدف نیازمند است مجهز گشته و زندگی با قوام و سعادتمندانه‌اش، آن قسم زندگی‌ای است که اعمال حیاتی آن منطبق با خلقت و فطرت باشد. قرآن کریم این زندگی سعادتمندانه و ایده‌آل را حیات طیبه نامگذاری کرده است، حیاتی که ایمان و عمل صالح دو رکن اساسی آن به شمار می‌رود. به عبارت دیگر اگر کسی ایمان داشته باشد و دست به اعمال صالح بزند از حیات طیبه برخوردار خواهد شد. در مجموع با استفاده از نظر علامه طباطبایی و علامه جعفری می‌توان گفت که: حیات معقول، حیات هدفمند، آگاهانه، دیگرگرایانه، کمال‌گرایانه، سعادت‌جویانه، عقلایی و مطابق با فطرت است. در حیات معقول، انسان از منِ طبیعی خود به سوی منِ حقیقی‌اش در حرکت است، به ارزش‌های حیات خویش آگاهی دارد، حیات معقول حیاتی است که در آن زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ‌تربیتی، حقوقی و اخلاقی، همگی بر پایه عقل و فطرت و در مسیر دستیابی به سعادت حقیقی طرح‌ریزی می‌شوند.
اثبات وجود خدا در قرآن کریم از دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردانش (آیت‌ا... جوادی‌آملی و آیت‌ا... مصباح‌یزدی)
نویسنده:
پدیدآور: ساعده رضایی نژاد استاد راهنما: سیدعباس موسوی استاد مشاور: حدیث رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردانش در باب اثبات وجود خدا در قرآن است. روش جمع‌آوری اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای و در قالب فیش‌برداری بوده است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت توصیفی و تحلیلی است. پژوهش حاضر با اشاره به تقریرهای گوناگون، نشان داده است که این‌گونه نیست که تمام مباحثی که در قرآن درباره خداوند طرح گردیده، در باب صفات و اسماء خداوند باشند؛ بلکه برخی آیات قرآن چه به صورت صریح و چه به صورت ضمنی به اثبات وجود خداوند پرداخته‌اند. از دیدگاه علامه طباطبایی قرآن کریم به طور مستقیم به اثبات وجود خدا نپرداخته است؛ اما استدلال ضمنی بر اصل وجود خدا را می‌توان در برخی آیات مشاهده کرد. قرآن درباره اثبات وجود خدا هم از طریق توجه دادن به ندای فطرت وارد شده و هم از استدلال و مطالعه در اسرار آفرینش زمین و آسمان بهره جسته است.
تحلیل استخلاف از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید محمد باقر صدر
نویسنده:
پدیدآور: رغده سکران خلیفه الرکابی؛ استاد راهنما: مهدی جهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین هدایای که خداوند متعال به انسان عطا فرموده، این است که او را جانشین در زمین قرار دهد و با آیات فراوان از جمله «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً» و «وَیَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ» و «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ» به آن تصریح فرموده است. خداوند تبارک و تعالی استخلاف انسان را اعلام و در آیاتی تصریح فرمود است. که علما و مفسران به تبیین این جانشینی و چگونگی آن پرداخته اند از جمله علامه طباطبایی(ره) که مفسر و دارای آرای اجتماعی است و همچنین شهید صدر (ره) که نظرات اجتماعی جدیدی دارد که برگرفته از قرآن به ویژه در مسئله استخلاف است. خلافت و جانشینی مهمترین نقش انسان روی زمین است و ایجاد روابط اجتماعی بر اساس مفهوم جانشینی الهی است، زیرا خداوند متعال برای انسان فضایی برای خلاقیت، توسعه و تکامل گذاشته است. محقق بر آن است که به برسی و تحلیل استخلاف با توجه به آرای علامه طباطبایی و شهید صدر بپردازد. و هدف این پژوهش برسی آرائ این دو اندیشمند و نمایش آرائ ارزشمند علامه طباطبایی (ره) و شهید محمد باقر صدر(ره) بدست می آید. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی در توصیف و تحلیل متون قرآنی استخلاف، و آرائ دو اندیشمند در باره این آیات است.از مهم ترین نتایج این پژوهش این است که ، علامه طباطبایی معتقد است که خلافت منحصر به حضرت آدم (علیه السلام) نیست، بلکه فرزندانش بدون تخصص از آن بهره می برند. آیات قرآن کریم، دلالت بر این دارد که خلافت به انسان می رسد و منحصر به یک نفر که حضرت آدم (علیه السلام) باشد، نیست.شهید صدر استخلاف را با چهار رکن بیان کرد: المستخلِف که خدای سبحان است والمستخلَف یعنی انسان والمستخلف علیه یعنی زمین و آنچه در آن است ، و رکن چهارم که در آن رابطه معنوی بین انسان و زمین برقرار می شود که انسان و هم نوعش را به خلافت پیوند می دهد که ارزش های جامعه را در بر می گیرد.
واکاوی سیر اندیشه معاد در مکتب تفکیک با رویکرد نقدی علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه جعفری استاد راهنما: حمید حسین‌نژاد استاد مشاور: مهدیه نزاکتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله معاد و حیات واپسین همواره یکی از مسائل مهم در ادیان ابراهیمی از جمله اسلام بوده است، بطوری که یک چهارم از آیات قرآن و روایات بسیاری به این موضوع پرداخته‌اند و در پی اثبات و بیان کیفیت حیات پس از مرگ هستند. از آنجا که این عقیده یکی از اصول مسلم دین اسلام است و منکر آن کافر است، در اصل پذیرش آن اختلافی وجود ندارد و اختلافها به علت تفاوت روش در کیفیت معاد است. یکی از این مکاتب، مکتب تفکیک است که در تبیین این مسئله به روش نقلی و تکیه بر ظاهر آیات و روایات و بدون قائل شدن به تفاوت میان نص و ظاهر عمل نموده است و چون روش عقلی را برای اثبات معاد قبول ندارد؛ لذا به نقد آرای فلاسفه صدرایی پرداخته است. فلاسفه صدرایی که به روش عقلی و برهانی به تبیین معاد پرداخته‌اند، همه متون دینی را ظاهر در نص نمی‌دانند و قائل به تاویل هستند و معتقدند برخی از این متون علاوه بر معنای ظاهر، دارای معارف عمیقی هستند که جز با بررسی های دقیق و جزئی حاصل نمی‌شوند. معاد جسمانی و روحانی از جمله بحث هایی است که میان فلاسفه و فلاسفه تفکیکی و نیز در میان خود تفکیکیها نظرات مختلفی را به خود اختصاص داده است. دیدگاه بزرگان این مکتب در مورد کیفیت معاد یکسان نیست و اختلاف نظرات قابل توجهی در آن وجود دارد. به طوری که بررسی این اندیشه ها دگرگونی آن را در طول زمان نشان می‌دهد. به عنوان مثال اگرچه هم فلاسفه تفکیکی و هم فلاسفه صدرایی قائل به غیریت نفس و بدن هستند؛ ولی فلاسفه صدرایی جسمانی بودن بدن و تجرد روح را قبول دارند؛ در حالی که مکتب تفکیک با برگرداندن روح به جسمانی بودن قائل به معاد جسمانی شده‌اند که این دیدگاه پیامدهایی از جمله تعارض با متون دینی را در بردارد. مسئله‌ای که در این مورد مطرح است این است که دلیل این مکتب برای این باور چیست و برای توجیه اشکالات وارده از فلاسفه چه دلایلی را آورده‌اند؟ آیا سیر تغییر در اندیشه مکتب تفکیک باعث گرایش به سمت فلسفه و توجه به ادله عقلی شده است یا همواره با ادله عقلی فلاسفه درباره معاد مخالفت می‌نمایند؟ نظر علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر قرآن درباره معاد چیست و میزان تطابق و یا مغایرت آرای ایشان با مکتب تفکیک در این مورد تا چه اندازه است؟
پیامد ها وچالشهای کار معلمی مبتنی بر معرفت قلبی برگرفته از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: نجمه اصغرزاده استاد راهنما: علیرضا محمودنیا استاد مشاور: سشیشسیشسی شسیشسیشسی استاد مشاور: اکبر صالحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی(ره) با بررسی آیات معرفت نفس در قرآن کریم علاوه بر تعریف فلسفی از نفس، آن را موجودی معتدل و ساده دانسته که تقوا و فجور بر اساس آن نسبت پیدا می‌کند. علامه به تناسب، در مباحث علمی فلسفی خود به بحث های مرتبط با فلسفه تعلیم و تربیت پرداخته است. نظرات ایشان با توجه به رویکرد فلسفی و توجه ویژه به حکمت متعالیه و تکمیل آن، بستر مناسبی برای طرح ریزی یک نظام جامع تربیتی برآمده از فلسفه اسلامی است. خصوصیات کم نظیر و گاهی هم منحصردبه فرد ایشان، از جمله اشراف بر مباحث فلسفه اسلامی و ارائه نظرات مبتکرانه از طرفی و آشنایی با فلسفه غرب و مبانی آن از سوی دیگر، می تواند از دلایل اقبال عموم فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی به ایشان باشد. ازاین رو، پرداختن به آرای این اندیشمند فرزانه، گامی به سوی نظام تعلیم و تربیت اسلامی می باشد. در این پژوهش سعی شده است با بیان دیدگاه علامه طباطبائی درباره فلسفه آموزش و پرورش، بعد نگرشی آن و استلزامات تربیتی آن در آموزش و پرورش، با نقل قول مستقیم و گاهی هم با برداشت های محتاطانه از تفسیر شریف المیزان، به طور اجمالی نظام تربیتی اسلامی بر اساس دیدگاه ایشان ترسیم شود. به عنوان پرسش اصلی این پژوهش،می توان این سوال را مطرح کرد: کار معلمی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) به چه چالش هایی روبه رو است؟ در این جستار سعی شده است با بهره مندی از روش تحلیل داده ها، با رویکردی کیفی، که مبتنی بر گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای است، به سوال این پژوهش پاسخ داده شود.هدف از نگارش مقاله حاضر ارایه دیدگاه صحیح از علامه طباطبایی (ره) در باره معرفت قلبی و چالش های پیش روی معلمان است. یافته های این پژوهش نشان می دهد تربیت زمانی می تواند موفق شود که به پیدایی برخی صفات رفتاری مطلوب در یادگیرنده منجر شود و از آنجا که در تربیت اسلامی رسیدن به توحید و پرورش انسان خداپرست هدف غایی مطرح شده ، مییتوان اذعان کرد که نقش اسوه ای مربی یا معلم جایگاه و اهمیت ویژه ای دارد.
  • تعداد رکورد ها : 4263