جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2911
تبیین میزان سازگاری الهیات بالمعنی‌الاعم و بالمعنی‌الاخص (ابن‌سینا) وتأثیر آن بر کلام خواجه نصیردرمسأله "توحید";و"خالقیت"
نویسنده:
نویسنده:خسرو محسنی نسب؛ استاد راهنما:رضا رسولی شربیانی؛ استاد مشاور :محمدرضا مرادی,علیرضا پارسا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام الهیاتی ابن‌سینا به‌مثابه زیر نظام حکمت سینوی در دو قلمرو الهیات بالمعنی‌الاعم و الهیات بالمعنی‌الاخص تدوین و تکوین یافته‌است، شیخ در امور عامه، احکام «موجود بما هو موجود»، اعم از واجب و ممکن را تبیین نموده و به‌لحاظ شرافتِ وجودِ «واجب‌تعالی» قلمرو الهیات بالمعنی‌الاخص را به ‌شکل ویژه و اختصاصی مورد بررسی قرار داده‌است. بدیهی است در چنین رویکردی که وجود واجب‌تعالی، وجه مشترک بین الهیات بالمعنی‌الاعم و الهیات بالمعنی‌الاخص تلقی می‌گردد، می‌توان سازگاری و یا ناسازگاری نظام الهیاتی ابن‌سینا را رصد نمود. این مطلب به‌صورت مبسوط و مستوفی در روند تدوین رساله مورد تجزیه و تحلیل و داوری قرار گرفته‌است. نگارنده بر آن است که نظام الهیاتی ابن‌سینا به ‌لحاظ شاکله‌ی «تکثرگرایی حداکثری» و عدم ارتقاء به‌سطح «وحدت تشکیکی» در تبیین مسائِل مربوط به «وجود» و «وحدت» واجب‌تعالی، علی‌رغم توفیقاتی که در اثبات واجب و احکام تقسیمی «موجود بما هو موجود» کسب نموده از انسجام درونی صد درصدی برخوردار نبوده و بعضاً ناسازگاری‌هایی در آن مشاهده می‌گردد. تقابل و تعامل فلسفه و کلام اسلامی ماجرایی پرفراز و نشیب داشته‌است. از یک سو ما شاهد تکفیر فلاسفه توسط متکلمان و محدثان بوده و از سویی دیگر شاهد گشودن دروازه‌های کلام بر روی فلسفه بوده‌ایم. تعامل خلاق فلسفه و کلام را در آثار ابن‌سینا و خواجه نصیرالدین طوسی به‌روشنی می‌توان مشاهده نمود. ما در این نوشتار مواضعی را که خواجه در محدوده‌ی دو مسئله کلامی یعنی «توحید» و «خالقیت» از اندیشه‌های فلسفی ابن‌سینا متأثر بوده و متناظر با آن مواضعی را که مقلّدانه تحت سیطره و گفتمان حکمت سینوی قرار نداشته ‌است، به ‌تفکیک بیان می‌نماییم و با اتکاء به روش «تطبیقی-تحلیلی و گاهی انتقادی» و به‌ استناد آثار برجسته‌ی خواجه و شیخ‌الرئیس، نشان خواهیم داد که بیشترین تأثیرپذیری کلام خواجوی از حکمت سینوی در مسئله توحید و خداشناسی و کمترین آن در مسأله خالقیت بوده‌است.
بررسی نظریه فلسفی پیرامون جسم از نگاه ارسطو و ابن سینا و کارکرد آن در معرفت دینی
نویسنده:
نویسنده:مارال زالی زاده؛ استاد راهنما:رمضان مهدوی آزاد بنی؛ استاد مشاور :مهران رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جسم و ماهیت آن، از دیرباز مورد بحث فلاسفه و اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان بوده است و هریک متناسب با مبادی خاص فلسفی خود تعاریف متفاوتی از مسئله ی ماهیت جسم ارائه کرده‌اند، چنانچه فلاسفه ای همچون ابن سینا، ارسطو نیز در این خصوص نظریاتی را ابزار داشته اند که از جهاتی بدیع است. آنچه در پژوهش حاضر، با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از کتب، مقالات و پایان نامه های موجود در این زمینه بدان پرداخته شد، پیرامون مسئله جسم و ماهیت آن از دو دیدگاه دینی و غیر دینی است. چنانچه ارسطو، موجود را معادل جوهر و عرض، و مطالعه وجود را معادل مطالعه ماهیت شئ می‌داند. که در این تعریف صرفا به تمایز ذهنی و منطقی وجود از ماهیت توجه کرده است، اما ابن‌سینا تمایز وجود ماهیت را تمایزی خارجی و مابعدالطبیعی می‌شمرد و در تقسیم بندی خود موجود را به واجب و ممکن تقسیم می کند که از این دیدگاه از مقولات ارسطویی فراتر می رود. همچنین همانگونه که مطرح گردید، شیخ الرئیس، جسم را همانند ارسطو مرکب از ماده و صورت می‌داند. اما تفاوت دیگری در دیدگاه آنها وجود داشت آنکه در دیدگاه شیخ الرئیس، مبدا اصل وجود مورد بررسی قرار می گیرد، و لذا شئ را امر متصل واحد می داند. در حالی که ارسطو مبدا اصل وجود مورد بررسی قرار نمی گیرد. بلکه هدف اصلی تبیین طبیعت مشهود و بیان چگونگی و چرایی آن است و همین مسئله او را به بحث حرکتی می‌کشاند که جهان شناسی وی بر آن تکیه دارد. یکی دیگر از تمایزات فلسفه ارسطو با فلسفه شیخ الرئیس، مسئله تمایز ماهیت و وجود است. همان طور که قبلا اشاره گردید، تمایز این دو در نزد ارسطو یک تمایز منطقی است، لذا، در نظام مابعدالطبیعی ارسطو این فرق و تمایز اثر مهمی ندارد. اما مسئله تمایز یا فرق میان هستی و چیستی(وجود و ماهیت) در فلسفه ابن سینا محور اصلی هستی شناسی و نیز نظام جهانی وی به شمار می رود. یکی از معارف دینی ابن سینا در فلسفه خود بدان دست یافته است، نفی جسمیت برای خداست. ابن سینا، جهان را جهان ممکنات، در برابر تنها واجب الوجود که همانا خداوند است، می داند. این تقسیم بندی را نزد ارسطو نمی توان یافت. همچنین ارسطو قائل به دمیورژ به عنوان نظم دهنده به عالم محسوسات معرفی می‌گردد و در فلسفه‌ی افلاطون، جای خود را به «محرک نا متحرک نخستین» می‌دهد که خالق حرکت در عالم است. از دیدگاه او ماده و صورت مخلوق نیستند و وجود ازلی و ابدی دارند؛ آنچه اعطاء می‌شود حرکت است که طی آن صور مختلف بر ماده وارد می‌شوند و وجود بالقوه را به وجود بالفعل تبدیل می کنند؛ لذا طبیعت در شدن به وجود حق نیازمند است و نه در بودن. براساس این تفسیر از علت فاعلی ارسطو نتوانست خدای خود را به عنوان خالق جهان توصیف نماید. زیرا خالقیت به معنای ایجاد بعد عدم است و این صفت در شأن موجودی است که معطی وجود باشد.در حالی که ابن سینا بر این باور است که اداره امور طبیعت، هر چند با واسطه، توسط خداوند انجام می گیرد. و دیگر اینکه «زمان» از نظر ارسطو، مخلوق نیست؛ زیرا «زمان» وابسته به «حرکت» است و «حرکت» همیشه بوده و هست؛ اما ابن سینا به مخلوق بودن «زمان» (با وجود قدیم بودن آن) معتقد است.
بررسی محاکمات قطب الدین رازی بر نمط رابع شرح اشارات محقق طوسی و فخر رازی
نویسنده:
نویسنده:سید احسان حسین موسوی؛ استاد راهنما:محمد اسحاق عارفی شیرداغی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع نمط چهارم فلسفه اولی کتابِ اشارات، وجود و علل آن است. قطب الدین در تمام موضوعاتی که بین دو شرح خواجه نصیر و فخر رازی اختلاف نظر وجود داشته به قضاوت پرداختند، در خیلی از مطالب نیز که محل اختلاف شارحان نبوده، نقد یا توضیح مستقلی نسبت به متن یا شرح مطرح کردند. در این پایان نامه که به چهار بخش کلیات، اثبات موجود غیر محسوس، بررسی علل وجود و ماهیت و اثبات واجب الوجود تقسیم شده، همه محاکمات و نقدهای قطب الدین داوری شده و همچنین در اکثر موارد مطالبْ فی حد نفسه تحلیل و به ابعاد و اعماق جدیدی رسیده ایم. در بخش اوّل قطب الدین ابتدا تفسیر خواجه نصیر دربارۀ معنای عنوان «فی الوجود و علله» را نقد کرده و توضیح فخر رازی را به عنوان نظر حق در این زمینه می پذیرند. در این بخش پس از تحلیل مطلب به تفسیر نوینی رسیده و اثبات کردیم که «وجود» به معنای مطلق وجود و «علله» نیز علل مطلق وجود است امّا از این حیث که در ضمن ممکنات (که مقیّدِ آن مطلق هستند)، قهراً لحاظ می شود. در بخش دوّم ابن سینا بر اثبات موجود غیر محسوس از طریق استدلال بر نامحسوس بودن طبیعت مشترک برهان اقامه می کنند. پس از تحلیل مطالب به این نتیجه رسیدیم که ادله هیچکدام از نقدهای مطرح شده توسط قطب الدین رازی و سایر مستشکلین برای ابطال برهان کافی نیست اما با توجه به نقد ما بر کبرای قیاس اثبات شد که طبیعتِ در خارج دارای ویژگیِ مغایر با محسوسات نبوده و از قواعد خلاف آنها تبعیت نمی کند. لذا برهان ابن سینا در این خصوص کامل و تمام نیست. همچنین در این بخش اثبات شد که: 1- دلیل نامحسوس بودن قوه حس بدیهی است 2- علم انسان به محسوسات بدون واسطه صور است 3- برهان ابن سینا در غیر محسوس بودن علت اولی بر خلاف رأی قطب الدین و فخر رازی تمثیل اقناعی نیست اهم مطلبی که در بخش سوّم به آن پرداختیم عبارت اند از: 1. تفاوت جنس و فصل با ماده و صورت 2. تحلیل حقیقت مثلث و حد اشیاء 3. بررسی حقیقت معنای «جمع» در مرکّب 4. تحلیل منشأ غایات، کیفیت ارتباط فاعل با غایت و تفاوت آن در ذوی العقول با غیر ذوی العقول 5. حقیقت معنای «صیرورت» ماده مهمترین نتایج بخش چهارم عبارت اند از: 1- رد نقد قطب الدین بر کلام ابن سینا درباره احتیاج ممکن در تحقق خود به غیر 2- تحلیل معنای تقدم زمانی سبب بر مسبَّب و سازگاری آن مقصود هر دو شارح 3- رد ادله قطب الدین بر نقص برهان اجمالی ابن سینا در اثبات واجب 4- بر اساس نقد ما بر حقیقت «کل سلسله علل و معالیل» برهان ابن سینا در اثبات واجب الوجود تمام نیست.
عشق و جمال از دیدگاه افلاطون و ابن سینا
نویسنده:
نویسنده:کمال ارباب؛ استاد راهنما:حمید اسکندری؛ استاد مشاور :علی اکبر نصیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقوله عشق و زیبایی حقایقی هستند که از دیرباز مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و ادبا و همچنین فلاسفه وعرفا واقع شده است و بزرگان این وادی، دربارۀ آن مطالب عمیق و دقیقی را مطرح نموده‌اند. در این پژوهش سعی شده تا مجموعه آرا و اندیشه‌های دو فیلسوف در خصوص عشق، به روشی توصیفی تحلیلی مورد تبیین قرار گرفته و در ساختاری منطقی تنظیم شده و به شکلی مقایسه‌ای ارائه گردد. شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای ، بکارگیری رایانه و اینترنت و مقالات علمی و پژوهشی معتبر بوده است برای این هدف، نخست ما هر یک را به طور جداگانه از نظر فضای فکری و فرهنگی جامعه‌ی عصر خودشان مورد بررسی قرار داده و با تعمق در آثارشان خصایص عشق را از منظر آنها دسته بندی کرده و درنهایت برای فهم هرچه دقیق‌تر، به مقایسه و بیان شباهت‌ها و تفاوت‌های دیدگاه آنها پرداخته شده است نتایج تحقیق نشان می‌دهد، ابن سینا به سریان عشق در تمام موجودات هستی اعتقاد دارد به عقیده او هریک از ممکنات به واسطه جنبه وجودی خود، اشتیاق ذاتی و ذوق فطری به کمالات و خیرات دارند که همین امر سبب بقاء وجود آن‌ها می‌شود. او این امر را عشق می‌نامد و می‌گوید خارج از این عشق کلی عشقی نیست. هرچه هست از پرتو جمال اوست. چون وجود منبع خیرات و سرچشمه کمالات است. برای افلاطون نیز دریافت خاستگاه زیبایی، مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسئله در زیبایی شناسی است و مسائل دیگر این حوزه در اولویت و اهمیت بعدی قرار دارد.
بررسی تطبیقی الهیات شفای ابوعلی سینا با سومای آکویناس پیرامون وجود خدا
نویسنده:
نویسنده:اسکات ویدکوویچ؛ استاد راهنما:عباسعلی براتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این متن تطبیقی فلسفی در باره ی بوعلی سینا که یک دانشمند مسلمان ایرانی و آکواینوس که یک دانشمند کاتولیک اهل سیلیس بوده است⸲ به مطالعه پرداخته است. این مطالعه در قالب تحلیل شباهت های متون ذکر شده به عنوان پایان نامه در مساله ی وجود خدا و دانش متافیزیک انجام گرفته است .این تحقیق دربردارنده ی پنج راه حلی است که در سوما در ارتباط با مساله ی وجود خدا ارائه داده شده است و این راه حل ها همگی مبتنی بر قواعدی هستند که آکواینوس از بوعلی سینا در کتاب الهیات شفا وام گرفته است .باید گفت پنج استدلال آکواینوس در باره ی وجود خدا بر آمده از موضوع اصلی متافیزیک بوعلی سینا یعنی وجود بما هو وجود است که بوعلی هم این موضوع را از متکلمین وام گرفته است . آکواینوس در تحلیل و جمع بندی استدلال هایش سعی در بهره بردن و جمع کردن استدلال های موجود در حکمت ارسطوئی و سینوی و فلسفه ی یهودی داشته است که موضوع تعالیم الهی نیز میباشد .این متن سعی دارد سنت علمی ادیان ابراهیمی را برای همه ی انسانها در باب وجود خدا به نمایش بگذارد و هدف از این امر تحقق همکاری و تبادل علمی بیشتر بین دانشمندان دینی ادیان ابراهیمی در باب استدلال های وجود خدا میباشد. مباحث الهیاتی در این متن علاوه بر زبان اصلی خودشان با ترجمه ی انگلیسی نیز آورده شده اند و به این جهت قابل فهم و دستیابی برای کسانی است که آگاهی و شناخت کافی نسبت به زبانهای قدیمی ندارند ولی مانند بوعلی و آکواینوس اهل تفکر هستند و روش آنها را دنبال میکنند. کسانی که علم را در هر نقطه ای با تلاش فراوان می یابند.
بررسی کیفیت حیات پس از مرگ و نحوه بقای نفس انسان از منظر بوعلی سینا، غزالی و ابن رشد
نویسنده:
نویسنده:فاطمه داداشی؛ استاد راهنما:قاسم پورحسن؛ استاد مشاور :عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله مرگ و حیات پس از آن در میان فیلسوفان و نیز متکلمان هر عصر مناقشات زیادی داشته است در این پژوهش، آراء شیخ الرئیس را در این خصوص مطرح نموده ایم، سپس نقدهای غزالی به این متفکر را شرح داده و سپس اشکالاتی که ابن رشد از سخنان غزالی ارائه نموده را بیان خواهیم کرد. لازم به ذکر است مساله معاد با مبانی نفس شناسی ارتباط وثیقی دارد؛ بگونه ای که مبتنی بر مبانی انسان‌شناختی متفاوت، دیدگاههای اندیشمندان در خصوص کیفیت حیات انسان پس از مرگ نیز متفاوت خواهد شد. ابن سینا ادله فلسفی خود را در باب بقای نفس انسان بیان می دارد و مهم ترین دلیل بقای نفس را فاعلیت آن در ادراک می داند که از طریق کسب معقولات کمال یافته و بقا دارد. او در عمده آثار خود با دلایل فلسفی به تفصیل به اثبات معاد روحانی پرداخته است، لکن اثبات معاد جسمانی به روش عقلی و برهانی را ناممکن می داند و تنها بر اساس شریعت آن را می‌پذیرد. اگرچه او در اضحویه مبتنی بر مبانی فلسفی خویش از جمله امتناع اعاده معدوم و نیز مادی بودن قوه خیال و امتناع تناسخ، معاد جسمانی را ممتنع می داند و معتقد است آیات ناظر به معاد جسمانی نیازمند تاویل است. گویا از همین آراء اوست که غزالی به نقد ابن سینا روی آورده و او را به دلیل انکار معاد تکفیر می‌کند. او خود گرچه دو نظریه بدن جدید و برانگیختگی را در خصوص معاد جسمانی مطرح می‌کند، لیکن مبانی ای که او در طرح این نظریات و نیز معاد روحانی استفاده نموده، همان مبانی ابن سینا است. نقدهای غزالی در تهافت الفلاسفه اندیشمندان بعد از او را به پاسخ واداشت که از جمله آنان ابن رشد بود و در برابر غزالی کتاب تهافت التهافت را به رشته تحریر آورد. ابن رشد که اندیشمندی ارسطویی بود، در کتاب خود با اتکا به مبانی و نظریات ارسطویی، به تبیین بقای انسان و کیفیت حیات پس از مرگ پرداخت. ابن رشد نفس انسان را به تمامه باقی نمی‌دانست و تنها بخش عقل هیولانی از نفس را که همان نوع انسان است دارای بقا می داند و بقای فردی انسان ها را نمی پذیرد . گرچه محققان کوشیده اند هم در مورد ابن سینا و هم در مورد دیدگاه ابن رشد در خصوص معاد جسمانی و بقای شخصی انسان ها ، آراء آن ها را در مطابقت با شریعت توجیه کنند.
مطالعه نفس شناسی ابن سینا و مقایسه آن با نفس شناسی ارسطو بر اساس متن کتاب نفس الشفاء و درباره نفس
نویسنده:
نویسنده:محمود نظری؛ استاد راهنما:مجید ملایوسفی؛ استاد مشاور :محمد صادق زاهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از یونان باستان، چیستی و خاستگاه نفس از جمله مباحث جدی در بین فالسفه و دانشمندان به شمار میآمده است؛ مباحثی که دچار فراز و نشیب های متعدد شده و حکایت از تلقی های کامال متفاوت و گاها متضاد فالسفه از ماهیت نفس داشته است. در این بین، ارسطو نخستین بار در تاریخ فلسفه، مسئله نفس را در قالب یک کتاب عنوان نمود که به دلیل اهمیتش، تبدیل به بزرگترین کتب مرجع در علمالنفس شد و آثار متعددی به تأثی از آن به رشته تحریر درآمد. این اثر به واسطه جنبش ترجمه با دقت های فلسفی و با ترجمه اسحق بن حنین به زبان عربی وارد جهان اسالم شد. این کتاب در عالم اسالم مرجع مطالعه در علمالنفس گشت و هرگونه تحقیقی درباره نفس، الاقل از لحاظ رئوس مطالب، مبتنی بر آن بود. مسلم است که نویسندگان و فالسفه مسلمان یکی از مهم ترین تاثیرات را بر سنت ارسطویی گذاشته اند و جایگاه کتاب درباره نفس و مباحث ارسطویی در جهان اسالم مشهود و تعیین کننده بوده است. در این بین ابن سینا از جمله فالسفه مسلمان است که با تحقیقی وسیع در مورد نفس یونان باستان به ویژه مکتب ارسطویی، و برای اولین بار در فلسفه اسالمی اثری را برجای گذاشته است که شباهت بسیاری با آن چیزی دارد که ارسطو در کتاب درباره نفس دنبال میکند. وی با نظر بر کتاب درباره نفس ارسطو، فن ششم از طبیعیات کتاب شفاء را تقریر نمود. از آنجایی که ابن سینا در بسیاری از آثار خود متاثر از ارسطوست، پژوهشگران متعددی آثار وی و اندیشههایش را با نظام فلسفی ارسطو مقایسه کرده اند؛ اما تا کنون هیچ مطالعه تطبیقی بر اساس متن دو کتاب درباره نفس ارسطو و نفس شفای ابن سینا انجام نشده است. به همین دلیل، اهمیت و ضرورت انجام یک پژوهش برای مقایسه متن این دو کتاب در مقطع کنونی آشکار می شود؛ پژوهشی که بتواند با بررسی پیشنه های تاریخی بحث و از جهت ساختارشناختی، روش شناختی و محتوایی به مطالعه تطبیقی علم النفس این دو فیلسوف بپردازد. پژوهش حاضر در نظر دارد، در تمام بخش های مذکور، به پیشینه های موجود در سنت ارسطویی با تمرکز بر متن کتاب درباره نفس بپردازد و درصورتی که شیخ در هر کدام از مباحث در کتاب نفس ث شفاء، به بازسازی مطالب پرداخته و یا با تکیه بر نظریات خود به نوآوری هایی در نفس شناسی دست یافته است، آن را بیان نماید.
تبیین نقش تربیتی قوه خیال با تأکید بر دیدگاه فارابی و ابن سینا
نویسنده:
نویسنده:هانیه یوسف شعیبی؛ استاد راهنما:حسین کلباسی اشتری؛ استاد مشاور :قاسم پورحسن درزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان برای ادراک و حرکت نیازمند قوای نفس است و هر اثری که دارد به واسطه ی آن ها می‌باشد. قوه ی خیال یکی از قوای ادراکی انسان است که نقش مهمی در دستگاه تحریکی او دارد؛ لذا برای جهت دهی به رفتار انسان ها، ابتدا لازم است که از نحوه ی عملکرد این قوه و همچنین از تأثیری که بر اعمال انسان دارد، آگاه شویم. مهم ترین هدف این پژوهش، تبیین نقش قوه ی خیال در تربیت انسان باتوجه‌به دیدگاه فارابی و ابن سینا می باشد. قوه ی خیال یکی از قوای باطنی نفس است که وظیفه ی آن حفظ صور محسوسات، تجزیه و ترکیب آن و همچنین محاکات و تصویرگری معقولات است. این قوه از طریق فعالیت‌های ادراکی خود، انگیزه‌ی حرکت را در انسان ایجاد می‌کند. عملکرد قوه ی خیال به نحوی است که اغلب مردم جامعه تحت تأثیر آن رفتار می‌کنند؛ به همین جهت با خیال‌انگیز کردن حقایق و مفاهیم عقلی می‌توان اعمال و رفتار مردم را اصلاح کرد؛ بنابراین پیامبر و رئیس مدینه به‌عنوان متصدیان امر تربیت در جامعه، نیازمند تخیل قوی هستند تا از این قوه و توانمندی‌های آن برای تربیت مردم جامعه بهره‌مند شوند. از جمله ابزارهای خیال انگیز، شعر و خطابه هستند که برای تربیت، مورداستفاده قرار می‌گیرند. پیامبر نیز از این قوه و ابزارهای خیال‌انگیز بهره می‌برد و معقولاتی را که دریافت کرده است، توسط مثال‌هایی از محسوسات در خیال مخاطب جای می‌دهد. به‌طورکلی این قوه باتوجه‌به گستره ی تأثیرگذاری خود، این استعداد را دارد که معدّ تربیت و یا مزاحم آن باشد؛ به همین منظور، توجه به آن در حوزه ی تربیت، ضروری به نظر می‌رسد.
بررسی تطبیقی قوس نزول و صعود از منظر ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:امین دهقانی؛ استاد راهنما:حسن معلمی؛ استاد مشاور :محمدمهدی گرجیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق به قوس نزول و قوس صعود از منظر سه فسلسوف بزرگ اسلامی؛ ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا و سپس به بررسی تطبیقی (افتراقات و اشتراکات) آن‏ها پرداخته می‏شود. برای تحقق این اثر سعی بر آن بوده که از منابع اصلی و اصیل این سه فیلسوف و همین طور از اکثر آثار آن‏ها (به نحو تتبع نسبتا جامع) استفاده شود تا به یک نتیجه گیری قابل اعتماد، نایل گردیم. از آن جا که مسایل مربوط به قوس نزول (چینش نظام هستی) و قوس صعود (سیر صعودی آدمی) در سامان دهی سایر اندیشه‏های انسان در جمیع ساحت‏های مربوط به دنیا و آخرت بسیار تاثیرات راهبردی و تعیین کننده دارد، لذا ضروری می‏نمود که چنین اثر سترگی بر اساس اندیشه بزرگ ترین فلاسفه اسلامی (رئسای مکاتب مشاء و اشراق در بستر اسلامی و حکمت متعالیه) سامان یافته و به اهل تحقیق و اندیشه عرضه گردد. ابن سینا در قوس نزول به سه مرتبه واجب تعالی، عقل و عالم ماده معتقد است. سهروردی علاوه بر ترسیم واسطه بین واجب تعالی و عقول (نور اقرب)، به عالم مثال نیز قایل است. اما ملاصدرا با تاثّر از مبانی عرفانی از طرفی و با پی ریزی مبانی اختصاصی خود، علاوه بر افزودن مرتبه احدیت و واحدیت، به اعمال دقت نظرهای بیشتری می‏پردازد و گوی سبقت را از دو فیلسوف قبلی می‏رباید. در قوس صعود نیز مساله حدوث نفس نقطه آغازین منظور گشته و سپس به بحث تکامل نفس و کمال نهایی آن و همین طور تناسخ و معاد و در نهایت مساله فنا پرداخته شده است. ملاصدرا نفس را بحدوث البدن حادث می‏داند نه مع حدوث البدن و همین طور اختلافات راهبردی و تعیین کننده آن‏ها در مسایل مربوط به حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول و غیره در ترسیم نهایی دیدگاه آنان در قوس صعود بسیار اثرگذار است.
تقریر ماهیت بدون وجود در نظام فلسفی ابن سینا و مقایسه آن با نظریه ثابتات ازلی معتزله و اعیان ثابته در عرفان ابن عربی
نویسنده:
نویسنده:زهرا نگاری خواه؛ استاد راهنما:وحید خادم زاده؛ استاد مشاور :فردین جمشیدی مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دراین پایان نامه به بررسی ومقایسه جایگاه ماهیت بدون وجود در نظام فلسفی ابن سینا،ثابتات ازلی معتزله واعیان ثابته ابن عربی می پردازیم.از نظر ابن سینا ماهیت من حیث هی،نه موجود است و نه معدوم.که ظاهر امر این است که چنین ماهیتی مستقل از وجودمنشأ اثری نیست؛اما شواهد گوناگونی در آثار ابن سینا در باب شأنیت مستقل ماهیت از وجود به چشم می خورد.گروهی از معتزله نیز برای حل مسأله علم خدای متعال قبل از ایجاد،نظریه ثابتات ازلی را مطرح کرده اند.این ثابتات دربرگیرنده ی موجودات و معدومات ممکن می شوند.ثبوت از نظر ایشان ،اعم از وجود و در مقابل نفی قرارمی گیرد.همچنین ممتنعات درواقع دارای ثبوت نیستند و منتفی هستند. این ثابتات متعلق علم خدای متعال قرارمی گیرند،عارفی چون ابن عربی نیز نظریه اعیان ثابته را از دیدگاه ثابتات ازلی معتزله الهام گرفته است؛اگر چه که در برخی مواقع دیدگاه خود را متمایز از دیدگاه معتزله بیان می کندولی وجوه تمایز این دو دیدگاه را روشن نمی سازد.به نظرمی رسد این سه دیدگاه دارای شباهت هایی چون : تقرر و ثبوت ماهیت بدون وجود خارجی،تشابه برخی از ادله ی معتزله با عرفا،ثبوت معدومات ممکن در معتزله و شیئیت ثبوت اعیان ثابته، و تفاوت هایی چون : عدم اتصاف ماهیت فی حدنفسه به وجودیا عدم در دیدگاه ابن سینا و اتصاف ماهیت به وجود وعدم در دیدگاه معتزله و عرفا اگرچه این ماهیت معدوم می تواند دارای ثبوت باشد،اشاره کرد،اماتفاوت دیگر،درکارکردها است که می توان به دارای اثرخواندن ماهیت بدون وجود در فلسفه ابن سیناو کارکردهای دیگری چون : قضاو قدر سرالقدر و... درعرفان اشاره کرد،همچنین می توان از تفاوت های دیگری چون: تفاوت در ثبوت وتقسیم بندی ماهیات خارجی نام برد.که در راستای این پایان نامه، مطالبی مانند: کلی طبیعی ،شواهد استقلال ماهیت از وجود ، علم الهی،نظریه ثابتات ازلی ثبوت معدومات ونظریه حال ، کارکردهای نظریه ثابتات ازلی در کلام معتزله ، نقدهای فلاسفه برثبوت معدومات وثبوت حال، اقسام معدوم ،ادله ابن عربی بر اثبات اعیان ثابته،و کار کرد اعیان ثابته درعرفان ابن عربی را از مباحث مقدماتی این پایان نامه به شمار آورد.و نیز رابطه ی اعیان ثابته با ثابتات ازلی و نگاه فلاسفه به اعیان ثابته ابن عربی و ادله ی هریک از این سه دیدگاه و ارزیابی تفاوت ها وشباهت های آن ها،بحث های اصلی این پایان نامه می باشند.
  • تعداد رکورد ها : 2911