جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4286
نقش انسان در ایجاد شرور طبیعی از دیدگاه علامه طباطبایی، آقای جوادی آملی وامام فخر رازی
نویسنده:
پدیدآور: سمیه شاهکوچکی استاد راهنما: مجید صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رخدادهای جهان را می‌توان ازآن جهت که بشر از آن بهره‌مند یا متضرر می‌شود به دو دسته خیرات و شرور تقسیم کرد. مسئله شر یکی از موانع مهم برای توجیه اعتقاد به خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق است که فیلسوفان درمورد آن نظرات متفاوتی ارائه داده‌اند. از نظر قرآن و روایات عقاید، اخلاق یا اعمال ناشایست انسان‌هاست که منجر به حوادث ناگوار طبیعی و اجتماعی می‌گردد. برای فلسفه این شرور می‌توان علل مختلفی همچون تأدیب، ارتقاءدرجه و ....بیان نمود. هدف از انتخاب این موضوع بررسی دیدگاه فخر رازی به عنوان یک اشعری مسلک با علامه طباطبایی و آقای جوادی آملی است؛ زیرا ایشان در باب نقش انسان در ایجاد شرور طبیعی، خداوند رافاعل شرور معرفی می‌کند و معتقد است که خداوند افعال را می‌آفریند و انسان آن را کسب می‌کند در حالی که علامه طباطبایی وآقای جوادی آملی بر این عقیده اند که انسان با اراده و اختیار خود مرتکب این معاصی و گناهان می‌شود و عاملی برای ایجاد شرور طبیعی در عالم می‌گردد. ما قصد داریم در این نوشتاردر حد بضاعت با چند دلیل فلسفی و با الهام از آیاتی همچون آیه 11 سوره رعد، 53 انفال، 41 روم و آیات دیگری از کتاب الهی، همچنین بیان روایاتی در این باب به تبیین و تحلیل درست این مسئله بپردازیم وراهکاری که قران و سنت برای رهایی از این شرور رابیان نموده معرفی کنیم. این پایان‌نامه به روش توصیفی، تحلیلی و مسئله محور و به روش کتابخوانی جمع‌آوری شده است.
بررسی امکان بازتعریف هانا آرنت از شر اخلاقی برپایه مفهوم ابتذال، در چارچوب نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا روحانی استاد راهنما: صبورا حاجی علی اورک پور استاد مشاور: سعید رحیمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم شر اخلاقی در طول تاریخ بشر و تاریخ فکر همواره مورد توجه بوده‌است. اندیشمندان به تعاریف مختلفی در این زمینه پرداخته‌اند. در این میان هانا آرنت به مفهوم شر به طور ویژه‌ای توجه داشته، او ابتدا به مفهوم شر بنیادی پرداخته و پس از آن در جریان محاکمه آیشمن با نوع جدیدی از شر مواجه شد که پدیده‌ای نو در قرن بیستم بود. آرنت آن را ابتذال شر نامید. او در جریان گزارش این محاکمه، با قاطعیت بر اعمال متهم تمرکز کرده و مقهور جو نشد. او کوشید احساسات خود را مهار کرده و با نگاهی پدیدارشناسانه به تبیین نظر خود بپردازد. ضرورت پرداختن به این موضوع از آن جهت مشخص می‌شود که مساله شر همواره از مسائل بنیادی در حوزه فلسفه اخلاق اسلامی نیز بوده‌است و به نظر می‌رسد تنها بستر مناسب برای گذر از نگاه سنتی و ارتباط با تئوری آرنت، نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی است. تلاش‌هایی که تاکنون در فضای فلسفه اخلاق اسلامی در تبیین این مفهوم صورت گرفته اغلب از فضای سنتی فراتر نرفته‌است، بنابراین برقراری این ارتباط می‌تواند بستر مناسبی برای ایجاد طرحی تازه در حوزه فلسفه اخلاق‌ باشد. از سوی دیگر تاکنون پژوهش مستقلی در این زمینه صورت نگرفته-است؛ از اینرو امید است که پرداختن به این موضوع، ثمربخش واقع شود.
تبیین آموزه لاجبر و لاتفویض بل امرُبین الامرین از دیدگاه چهارمتکلم معاصر شیعه علامه محمدحسین طباطبایی،شهید مرتضی مطهری،علامه محمدتقی جعفری،علامه محمدتقی مصباح یزدی
نویسنده:
پدیدآور: بهروز قربانی استاد راهنما: حسین اترک
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بحث درباره محدوده قدرت انسان همواره یکی از دغدغه های اندیشمندان ادیان الهی بوده است. در سنت اسلامی نیز بحث بر سر میزان قدرت انسان نظریات مختلفی را در بین عالمان مطرح ساخت. چنانکه برخی با استناد به نصوص دینی الهی به ویژه قرآن جانب اختیار، برخی جبر و عده ای نظریه دیگری با عنوان «کسب» را بیان نمودند. ائمه شیعه به عنوان مفسران متن قرآن و مرجع دیگر اندیشه های شیعیان پس از قرآن، آموزه «لاجبر و لا تفویض بل امرٌ بین الامرین» را به عنوان مرامنامه شیعه در تنازع بین جبر و اختیار معرفی نمودند که به ویژه در کلام امام ششم شیعیان امام جعفر صادق آمده است. آموزه «لاجبر و لاتفویض» می کوشد تا موضع میانه جبر و اختیاررا برگزیند. به گونه ای که آدمی در عین اینکه در اعمالش مختار است در عین حال و در هر آن و لحظه وابسته به خداوند است و خداوند هر زمان که بخواهد می توان قدرت و اختیار را از او بگیرد و به موجودی بدون هرگونه قدرت و اختیار بدل کند. این پایان نامه می کوشد تا دیدگاه ها ی چهار تن از عالمان معاصر و ایرانی شیعه را دراین آموزه بررسی نماید. این دانشمندان شامل علامه محمدحسین طباطبایی(1281- 1360ش)، شهید مرتضی مطهری(1298- 1358ش)، علامه محمدتقی جعفری(1302- 1377ش) و استاد محمدتقی مصباح یزدی(1313- 1399ش) می شود. آنها دارای تألیفات متعدد در علوم مختلف اسلامی از جمله، تفسیر قرآن، فلسفه، کلام و عرفان اسلامی هستند. از طرفی دیگر، شاید در سده اخیر بیشترین تلاش را در جهت تبیین و دفاع از اندیشه های شیعه داشته اند. به طور خلاصه می توان گفت این اندیشمندان بنا به رویکردهای معرفتی شان به جستجو و بحث در این باره پرداخته اند. چنانکه برای نمونه علامه مصباح و علامه طباطبایی رویکرد فلسفی به این مسأله داشته اند و شهید مطهری و علامه جعفری به ترتیب رویکرد کلامی و عرفانی در این باره اتخاذ کرده اند. این پایان نامه پنج فصل دارد. در فصل نخست مباحث واژگانی حوزه جبر و اختیار آمده است. افزون بر این، اندیشه های معارض هم معرفی و بررسی شده اند. در فصل های دوم تا چهارم به ترتیب و با توجه به تقدم و تأخر تاریخی این چهار دانشمند بزرگ شیعی، اندیشه های آنها درباره جبر و اختیار تبیین و بررسی شده است. در بخش نتیجه گیری نیز خلاصه ای از دیدگاه های این بزرگان و رویکرد آنها در جبرو اختیار آمده است.
فلسفه ی اخلاق مقایسه ای: مارکسیسم ایرانی(احسان طبری) و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: تمنا شکوری ایپچی ، استاد راهنما: مسعود امید، استاد مشاور: مجید صدر مجلس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اخلاق، سپر قدرتمندی است که انسان همواره از زمان تشکیل جوامع بشری تا به امروز هم به آن اندیشیده وهم به کار برده است تا از خطرات و معضلات زندگی جمعی، خود و دیگری را برهاند. انسان، بطور قراردادی، بطور فطری، تحت فرامین دینی، تحت امور جبری و... ملزم به عمل‌کردن به اخلاقیّات گردید تا هم زیست خود را توسعه دهد و هم مزاحم زیست دیگری نباشد. اهمّیّت اخلاق، چه در این معنا و چه در معانی دیگر، انکارناپذیر است و اذهان بشری را همواره به خود مشغول داشته است. پس اخلاق در همه‌ی جوامع، تمدن‌ها و ازمنه و ادوار دغدغه‌ی جمیع انسان‌ها بوده است امّا نقطه‌ی عطف بازگشت توجّهات به اخلاق، به استناد تاریخ تفکّر، زمانی بود که سقراط موضوع اندیشه را به خود انسان متوجّه ساخت. در ادوار بعدی نیز این دغدغه‌ی اخلاقی به حیات خود ادامه داده و تا به امروز همچنان به قوّت خود باقیست. حتّی اگر در نتیجه‌ی سختی‌های زندگی مثل مشکلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...، عمل به اخلاقیّات کم شود باز هم هیچگاه از اذهان و افکار بشری حذف نخواهد شد. یکی از همین حوزه‌های فکری و نظری برّرسی اخلاق، فلسفه‌ی اخلاق مقایسه‌ای است که ما را بر این برمی‌انگیزد تا به مقایسه‌ی نظریّات اخلاقی دو فیلسوف یا دو جریان بپردازیم و وجوه اختلاف و اشتراک آن‌ها را بدست بیاوریم. در این پایان‌نامه موضوع مقایسه، نظریّات اخلاقی علّامه طباطبایی و نظریّات اخلاقی جریان مارکسیسم ایرانی، خاصّه با محوریّت آراء احسان طبری است. پس از این مقایسه، آنچه که بدست می‌آید مشترکاتی از این قبیل است که هر دو اخلاق-شناسی خاستگاه اخلاق را غیردینی تشخیص می‌دهند، دیدگاهشان تا حدّی نسبی‌گرایانه است، اجتماع و جامعه، بعنوان بستر بروز و ظهور اخلاق، در هر دو نظریّه مورد توجّه و تأیید است. برخی از نقاط اختلاف میان آن‌ها از این قرار است که علّامه با فطرت‌گرایی خود را حدّاقل در نوعی از اخلاق (مثلاً دینی) از نسبی‌گرایی صرف در اخلاق رهانده است، اخلاق در اندیشه‌ی احسان طبری در حصار ایدئولوژی طبقه‌ی حاکم است امّا در علّامه طباطبایی با دیدگاهی منعطف‌تر تابع فطرت، امور درونی انسان، طبیعت انسان، ضرورت و نیازهای اجتماعی است... .
بررسی و نقد تطبیقی مبانی انسان شناختی یاسپرس و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن در باب نفس آدمی
نویسنده:
پدیدآور: محمود درستی استاد راهنما: اکبر رهنما استاد مشاور: محسن فرمهینی فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر در پی بررسی و نقد تطبیقی مبانی انسان شناختی کارل یاسپرس و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن در باب نفس آدمی می باشد. برای تبیین دیدگاه های این دو صاحبنظر در زمینه مبانی انسان شناسی ،ماهیت ،ویژگی ها و مراتب نفس از روش تحلیل مفهومی، شامل تفسیر مفهوم،مفهوم پردازی و ارزیابی مفهوم، استفاده شده است.همچنین برای تطبیق این دو دیدگاه و تشریح وجوه افتراق و اشتراک آنها از روش مطالعات تطبیقی (روش هشت مرحله ای فرامرز قرا ملکی) استفاده گردیده و سپس با استفاده از روش نقادی دیدگاه یاسپرس را از نگاه علامه طباطبایی مورد نقد قرار داده ایم و در انتها با استفاده از روش استنتاج عملی پیش رونده و پس رونده ویلیام فرانکنا دلالت های تربیتی که شامل مبانی ،اهداف و اصول تربیتی است، را در پرتو مقایسه این دو دیدگاه به دست آورده ایم. دلالت های تربیتی به شرح ذیل است : مبانی تربیتی: 1.سعادت انسان دارای دوجه جسمانی و روحانی است.2. بین فطرت و آزادی در حقیقت جود انسان ،تنافی و تعارض وجود ندارد.3. مرگ و نیستی پایان حقیقت انسان نیست ، بلکه عوض کردن نشئه وجودی و تعالی بخشیدن به ظرفیت های وجودی آدمی است.4. نفس انسان امری است که قبل از دنیا و بعد از آن باقی است.5. بعد روحانی نسبت به بعد جسمانی دارای اصالت است.6.انسان موجودی اجتماعی بوده و با دیگران در ارتباط است . اهداف تربیتی :1.متربی باید به توحید در مرحله ی اعتقاد و عمل برسد. 2.متربی باید فطرت الهی خود را شکوفا کند. 3.متربی باید برای آگاهی از منشأ هستی و وجودی خویش نسبت به حقیقت مرگ آگاهی یابد. 4.متربی باید به شناخت نفس دست یابد. 5.متربی باید به پرورش بعد روحانی بپردازد. 6.متربیان باید با همدیگر ارتباط و همدلی داشته باشند. اصول تربیتی : 1. اصل توحید گرایی 2.اصل اصلاح موقعیت محیطی 3.اصل مرگ اندیشی 4.اصل گذر از ظاهر به باطن 5.اصل تزکیه نفس 6.اصل رعایت حقوق همدیگر یاسپرس و علامه طباطبایی گرچه به دو منظومه فکری متفاوت تعلق دارند و از رویکرد و روش متفاوتی در مباحث مربوط به نفس استفاده کرده اند اما هردو بر ضرورت شناخت انسان تأکید و به وجود هسته ای مرکزی به نام نفس که بیانگر حقیقت انسان است ، اشاره داشته اند. این دو فیلسوف گرچه نفس انسان را حقیقتی سیال و همواره در حرکت و صیروت و مرتبه ای می دانند، اما نظر مشترکشان نشأت یافته از مبانی و علل متفاوتی است که یاسپرس بر اساس امکان استقبالی و وجود آزادی اگزیستنز و علامه بر اساس حرکت جوهری نفس به آن اصل رسیده اند. مراتبی که علامه برای نفس در نظر می گیرد با مراتبی که یاسپرس به آن معتقد است کاملاً از همدیگر متمایزند. علامه به وجود نفس قبل و بعد از دنیا نیز باور داشته و مراتبی هم سنخ بااین عوالم برای نفس در نظر می گیرد، ولی یاسپرس فقط به عالم دنیا توجه داشته و مراتبی هم که برای اگزیستنز در نظر می گیرد این جهانی است.
بررسی و تحلیل سنت هدایت ایصالی از منظر قرآن کریم وحدیث با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبائی
نویسنده:
پدیدآور: مریم سلماسی استاد راهنما: محمد رنجبر حسینی استاد مشاور: هادی حجت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بی تردید انسان برای دستیابی به سعادت و کمال نیازمند هدایت الهی می باشد و هدایت الهی یکی از سنتهای الهی است. هدایت در لغت به معنای ارشاد و دلالت بر شیء و نیز ارشاد و راهنمایی و نشان دادن راه با لطف و مدارا و مهربانی، و همینطور تعیین کمال مناسب یک شی ء و راه رسیدن به آن می باشد. سنن الهی قوانین ثابت و روشهایی هستند که خداوند جهت تدبیر و اداره ی امور انسانها و جهان هستی به کار می گیرد. سنتهای الهی را می توان در دو گروه سنتهای مطلق و سنت های مقید تقسیم بندی نمود. در این میان سنت هدایت عبارت است از اینکه پروردگار متعال هر موجودی را که آفریده است، به سوی کمال وجودیش راهنمایی کرده است. هدایت الهی از نظر کیفیت و چگونگی به دو دسته تقسم می شود: هدایت تکوینی(قوانین ثابت و کلی حاکم برهستی که از طرف خداوند در نهاد تمام موجودات عالم به صورت غریزی و غیر اختیاری به ودیعه نهاده شده است: «رَبُّنَا الَّذِی اَعطی کُلَّ شَی ءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدَی» (سوره طه: آیه5) و هدایت تشریعی (قوانین الهی در قالب امر و نهی که از طریق ارسال رسل و انزال کتب به انسانها می رسد و انسان با استفاده از عقل و با اختیار خود وبه صورت آگاهانه اقدام به پذیرش یا عدم پذیرش آنها می کند: «هُوَ الَّذِی اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی...» سوره توبه: آیه 33، سوره فتح: آیه 28 ). سنت هدایت ایصالی(وصولی) یکی از سنتهای مقید است که خاص مومنان و جامعه ایمانی می باشد و مشروط به عملکردهای مؤمنان است. افراد مؤمن با بهره گیری از هدایت تکوینی از طریق استفاده ی صحیح از نور عقل و فطرت وبا اختیار خویش، هدایت تشریعی پیامبران الهی را لبیک می گویند و پروردگار متعال در پاسداشت ایمان و عمل صالح ایشان،آنها را مشمول دریافت هدایت ایصالی خویش می گرداند و می فرماید: «اِنَّ الذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ یَهدیهِم رَبُّهُم بِاِیمانِهِم...» (سوره یونس: آیه 9) بنابر این خداوند متعال طبق سنت هدایت ایصالی علاوه برنشان دادن مسیر حق و باطل، با سبب سازی و عنایت و مراقبت خاص از مؤمن، مسیر ایصال به مطلوب را برایش هموار می فرماید و او را به سرمنزل مقصود می رساند. باید به این نکته توجه داشت که مراد از واژه ی هدایت در مورد وصول کفار به آتش دوزخ درآیات قرآن کریم در معنای دلالت ایشان به دوزخ به کار رفته است و اصلا در مفهوم هدایت ایصالی نمی باشد: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیقًا.إِلَّا طَرِیقَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا وَکَانَ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرًا» (سوره نساء: آیات168-169) چرا که اضلال اولیه و ابتدایی در مورد هیچ یک از انسانها توسط خداوند صورت نمی گیرد اما در صورتی که بشر، هدایت ابتدایی را نپذیرد و با اختیار خود پای در مسیر اضلال گذارد خداوند متعال با سنتهایی چون امداد و استدراج روز به روز بر اضلال او می افزاید و او را دچار اضلال ثانویه و به عبارتی اضلال کیفری می گرداند که نقطه ی مقابل هدایت ایصالی (هدایت پاداشی) است. علامه طباطبایی (ره) از مفسران معاصر در آثار خود خصوصا تفسیر المیزان ذیل آیات مربوط به سنت هدایت الهی نکات ارزشمندی را بیان نموده اند که می طلبد به دیدگاه ایشان بر موضوع هدایت ایصالی به صورت منظومه وار نگریست؛ زیرا هدایت ایصالی دارای یک ماهیت، فرایند شکل گیری، مصادیق است و می تواند آثار فردی و اجتماعی داشته باشد. بدیهی است که موانع معرفتی و رفتاری می تواند راه این هدایت را ببندد. لذا در این پژوهش پس از بیان مفاهیم و معانی لغوی و اصطلاحی هدایت و انواع آن، ابتدا ماهیت و فرآیند هدایت ایصالی را از منظر قرآن و حدیث با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی بررسی خواهیم کرد و سپس به بیان مشمولان هدایت ایصالی و مصادیق آن می پردازیم. در ادامه به آثار و پیامدهای هدایت ایصالی از جنبه ی فردی و اجتماعی خواهیم پرداخت و موانع بهره مندی از هدایت ایصالی را بیان می کنیم.
نظریه ولایت عمومی مومنان در اندیشه سیاسی علامه سید محمد حسین طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: امیرحسین طالبیان استاد راهنما: محمدصادق نصرت پناه استاد مشاور: مهدی سپهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ولایت همواره در کتب فقه و کلام شیعی یکی از مهم‌ترین اصول اساسی دین اسلام شمرده شده است و برای آن معانی و سطوح گوناگونی ذکر کرده‌اند که یکی از آنها ولایت سیاسی است. آنچه که در میان علمای شیعه رایج است، تنها سطح محدودی از ولایت است که در زمان غیبت به افراد خاصی تفویض شده است. اما نظریه ولایت عمومی مؤمنان که ابتکار علامه طباطبایی و برآمده از نصوص و خطابات قرآنی و ادله عقلایی می‌باشد، با مبانی حکمی خاص ایشان، سطح دیگری از ولایت را نه صرفاً برای فقها بلکه برای عموم مؤمنان قائل می‌شود. این نظریه معتقد است که با اثبات ولایت عمومی مؤمنان بسیاری از گره‌های حکومتی و غیرحکومتی زندگی اجتماعی مؤمنین حل شده و از جمله الزامات تشکیل یک حکومت دینی، پایبندی به کارکردهای این نظریه است. از مهمترین مبانی استفاده شده در استخراج این نظریه، ابرنظریه استخدام و نظریه ادراکات اعتباری می باشند. این پژوهش در سه سطح مبانی، ادله و الزامات، به تبیین نظریه سیاسی اجتماعی علامه طباطبایی درباره ولایت عمومی مؤمنان پرداخته و از سنخ پژوهش‌های بنیادی است. روش انجام این پژوهش استخراج تفسیری متن محور است.
تدوین مدل مفهومی ارتباط با خداوند بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: لیلا نوروزی استاد راهنما: علی صادقی سرشت استاد مشاور: سید مهدی خطیب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در قلمرو تحول اجتماعی و هیجانی، نظریه دلبستگی از چارچوب مفهومی محکمی برخورداراست. نظریه دلبستگی در روان شناسی ،اولین بار توسط بالبی در سال 1973 مطرح شد .وی اظهار داشت دلبستگی یک تحول همیشگی ودایمی است واگرچه در دوران کودکی بیشتر آشکار می باشد اما در چرخه زندگی به خصوص مواقع بحرانی همواره مشاهده می شود .وی معتقد است فرآیند دلبستگی از گهواره تا گور فعال است (علیا نسب 1387 ص5).بالبی بر مبنای دیدگاه از گهواره تا گور ، استدلال کرد که بین سلامت روان فرد و ارتباط وی با منابع دلبستگی فراهم کننـده حمایت هیجانی و حفاظت فیزیکی پیوند تنگاتنگی وجود دارد:«اکنون کاملا روشن است که نه فقط کودکان بلکه تمام افراد در همه سنین،وقتی از پشتوانه محکمی برخوردار باشند، و بدانند شخص یا اشخاص مـورداعتمادی هستند که آنها را در زمان بروز مشکلات یاری خواهند رساند، آنگاه می توانند با خیالی آسوده از استعدادهای خویش در راستای دستیابی به بهترین اهداف بهره ببرند. شخص مورد اعتماد خاستگاه ایمنی برای فعالیـت فـراهـم می آورد (1973، صفحه 359)».کردار شناسان معتقدند که نیاز دلبستگی یک نیاز نخستین است و بسیاری از جنبه های آن فطری است ،بنابراین دلبستگی فراتر از تامین نیازهای تغذیه ای نوزاد شکل می گیرد (فوگل ،1997:63). در حالی که «رفتار دلبستگی» به عنوان عامل همجواری با منبع دلبستگی، و «سیستم رفتاری دلبستگی» به شکل سازمان رفتارهای دلبسته تعریف شده است، «پیوند دلبستگی» اشاره به یک پیوند عاطفی دارد. اینزوورث (1989) پیوند دلبستگی را نه به صورت پیوندی دوتایی، بلکه بـه شـکل خصیصه های فردی یعنی یک «بازنمایی انحصاری در سازمان درونی فرد» توصیف کرده است . بنابراین، این یک رابطه ساده بین دو نفر نیست؛ بلکه در عوض پیوندی است که در آن یکی،دیگری را قوی تر و عاقل تر می داند (مثل پیوند بین نوزاد و مادر). پیوند دلبستگی، گونه ویژه ای از یک طبقه وسیع از پیوندهایی است که بالبی و اینزوورث آن را«پیوندهای عاطفی» نامیده اند. در سرتاسر زندگی،انسانها پیوندهای عاطفی مهمی برقرار می کننـدکه همه آنها دلبستگی محسوب نمی شوند برای تشخیص کامـل یک پیوند دلبستگی، شناخت پیوندهای دیگر ضروری است. اینزوورث (9891) ابتدا ملاک تشخیصی پیوندهای عاطفی و سپس ملاک مختص پیوندهای دلبستگی را ارائه می کند: نخست؛ یک پیوند عاطفی مانـدگار است. دوم؛یک پیوند عاطفی شخص خاصی را دربرمی گیرد- منبعی که قابل جابه جایی با دیگری نیست. ایـن پیوند «کشش فردی به فرد دیگر» را می رساند (بالبی، 1979). سوم؛ رابطه از نظر هیجانی حائز اهمیت است. چهارم؛ فـردبرای حفظ همجواری و تعامل با دیگری می کوشـد. ماهیت و میزان همجـواری/ تعامـل بـه عنـوان کارکرد عوامل متنوع، متغیر است (مثل سن، وضعیت فرد، شرایط محیط). پنجم؛ فردی به هنگام جدایی ناخواسته از شخص مـورد علاقه خـود دچار پریشانی می شود. حتی اگر ایـن جـدایی خودخواسته باشد، فرد به هنگام بازداری همجواری مطلوب خویش باز هم آشفته می گردد. علاوه براین پنج ملاک، یک ملاک اضافی برای پیوند دلبستگی وجود دارد: فرد در رابطه اش با منبع دلبستگی به دنبال امنیت و آسایش است (اینزوورث، 1989). (اگر فرد به امنیت برسد، دلبستگی،ایمن و اگر نرسد دلبستگی، ناایمن نامیده می شـود. در اینجا ویژگی اصلی امنیـت جـویی است.همچنین به هیند، 1982؛ واپس، 1982 نگاه کنید). برای کاربرد نظریه دلبستگی در دین یک نکته بسیار کلیدی وجود دارد وآن این است که در دین های یکتا پرست (موحد )افراد به یک رابطه شخصی و تعاملی با خداوند باور دارند.دلبستگی در رابطه بنده با خالق شکلی ارتقا یافته از دلبستگی در رابطه فرد با افراد مهم زندگی بویژه پدر ومادراست . مطالعات تحلیل عامل از تصاویر ذهنی خداوند عاملی را نشان می دهند که توصیفات مرتبط با دلبستگی را دربرمی گیرد. گروش (1968) عاملی تحت عنوان «خدای خیر خواه» را معرفی می کند که با صفاتی چون آرامش بخش، مهربان، حامی، غیربشری و دسترسی ناپذیر توصیف می شود .اسپیلکا، آرماتاس، و نوسبام (1966) عامـل عمـومی را یافتنـد کـه شـامل صـفـات آرامـش بـخـش ،حمایت کننده، محافظت کننده، قوی، و یاری رسان بود. و تامایو و دسجارد نیز (1976) به عامـل نخستی رسیدند («دسترسی پذیری») که مواردی چون «کسی که آرامش می بخشد»، «پناهگاه دلگرم کننـده»، «همیشه آماده با آغوش باز»، «کسی که با محبت از مـن مراقبـت مــی کنـد»، و «همیشه منتظـر مـن است» را دربرگرفت. در یک تحلیل عامل روی نگرشها و باورهای دینی مختلف، عامـل بـه دسـت آمـده نزدیکی به خداوند» بود؛ «اشخاصی با بارگذاری بالا روی این عامل احساس می کنند که خداوند بسیار واقعی، نزدیک و دسترسی پذیر است. این افراد خود را دارای ارتباط دوطرفه با خدا می دانند - با خداوند راه می روند و حرف می زنند» (بروئن، 1957). از آنجا که داشتن یک پایگاه ایمن می تواندجلوی ترس و اضطراب را بگیرد یا آنها را کاهش دهد ، باور به خدا به عنوان یک منبع دلبستگی باید سودمندی های روانی معینی داشته باشد . پیوندهای میان دین و سلامت ذهن بسیار پیچیده است : روشن است که با ورود تعهد دینی می تواند تأثیرات مثبت ، منفی یا خنثی بر سلامتی داشته باشد ( پالوتزیان و کرک پاتریک ، 1995 ) . یافته های بسیاری نشان می دهند خداوند به لحاظ روانی مانند یک منبع دلبستگی عمل می کند . تعدادی از مطالعات نشان می دهند که باور دینی با جنبه های سلامت روانشناختی و بهداشت روان- که از منظر دلبستگی قابل پیش بینی هستند- رابطه دارد ، برای مثال ، تعهد دینی به شکل معکوس با اضطراب همبسته است ( بیکر و گروش ، 1982 ؛ مـک کـلایـن ، 1978 ) ، و باور بـه خـدای مهربان با عزت نفس رابطه مثبت دارد ( بنسون و اسپیلکا ، 1973 ؛ اسپیلکا ، آدیسون ، و روزنــون 1975 ) . سایر مطالعات حکایت از آن دارند که وجوه خاص باور دینی مرتبط با سلامت روان شناختی وجوه همخوان با الگوی « دین به مثابه دلبستگی » است . برای مثال پولنر ( 1989 ، صفحه 95 ) در یک نمونه بزرگ ملی دریافت بعدی تحت عنوان « ر
بررسی تطبیقی جلوه های حیات اخروی در قرآن کریم از منظر علامه طباطبایی و سید قطب در تفسیر المیزان و فی ظلال القرآن
نویسنده:
پدیدآور: سیده ماندانا صالحی استاد راهنما: قربان جمالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حیات اخروی و مسئله معاد، به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکانی ایمانی، جایگاه بسیار مهمی در قرآن کریم و آیات الهی دارد. در این میان، برخی ویژگی‌های این حیات از جمله بحث معاد جسمانی در آخرت، موضوع شفاعت و ... بعضاً مورد اختلاف برخی از مفسّران و قرآن‌پژوهان قرار گرفته است. تفسیر وزین المیزان اثر علامه طباطبایی و نیز تفسیر «فی ظلال القرآن»، اثر عالم مشهور اهل سنت، سید قطب، به عنوان دو تفسیر مهم اجتماعی در میان فریقین، در بررسی از آیات مربوط به آخرت، دارای مباحث و سخنان ارزشمندی هستند که می‌توان ضمن آشنایی با آراء و دیدگاه‌های این دو اندیشمندِ جهان معاصر در باب حیات اخروی، با اشتراکات و تشابهات فکریِ آن دو به مثابه دو شخصیّت و مفسّر بارز در میان شیعه و اهل سنّت، آگاهی یافت که این خود، سبب همگرایی و تقریبِ بیشتر میان دو مذهب در این حوزه خواهد گردید. رهیافت این تحقیق گویای آن است که هر دو تفسیر با قبول معاد جسمانی در آخرت، مسئله شفاعت و خلود در جهنّم و بهشت را به کمک آیات مربوطه، بررسی نموده و دارای نقطه‌‌نظرات مشترکی در این حوزه هستند. رویکردِ مشابه تفسیری دو مفسّر - تفسیر قرآن به قرآن- سبب شده است تا در بسیاری از مسائل مربوط به حیات اخروی، تلاقی فکری یکسانی داشته باشند. البته علامه و سید قطب از روایات و احادیث نیز در این زمینه غافل نبوده و با توجّه به نوع آیات، از این روایات نیز بهره می‌گیرند. این پایان‌نامه در صدد آن است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی و با استناد به دو تفسیر و «فی ظلال القرآن»، مسئله حیات اخروی را از گذرِ آراء این دو مفسّر مورد بررسی قرار دهد.
تبیین فلسفی و عقلی حیات طیبه از دیدگاه ملاصدرا (ره) و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: جری حیدر؛ استاد راهنما: ابوالفضل روحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مفهوم حیات طیبه از کلیدی ترین مفاهیم دینی است که در آثار دو نفر از بزرگ ترین فیلسوفان مسلمان ملا صدرا (ره) و علامه طباطبائی (ره) بطور ویژه مورد بحث قرار گرفته است. با توجه به تاثیر مبانی فلسفی و کلامی در تبیین و تشریح مساله حیات طیبه و نیز نقش باورها و رفتارهای انسان در شکل گیری یا بطلان آن بررسی این مساله از نگاه دو اندیشمند حکمت متعالیه می تواند نقش مهمی در سازمان دهی آن در جامعه کنونی و فراهم نمودن مقدمات تحقق آن باشد. در این نوشتار به دنبال تبیین، بررسی و پژوهش درباره ی این حقیقت مهم از دیدگاه دو فیلسوف و متکلم برجسته حکمت متعالیه هستیم. از نظر این دو متفکران، حیات انسان دارای مراتب و مراحلی است و این مراتب با توجه به رویکردهای مختلفی که به حقیقت انسان و جهان می شود معنا می یابد. از نگاه ایشان انسان دارای ابعاد مادی و غیر مادی است که اصالت برای بعد مجرد است. آنها حیات طیبه را زندگی شایسته انسانی می دانند که مرتبه ای بالا و والا از حیات عمومی که دارای آثار بسیاری است و از طریق ایمان و عمل صالح و دینداری، قابل حصول است. همچنین مرحوم صدرا و علامه طباطبایی سه طائفه از طوائف انسانی یعنی: انبیاء، معصومین و اولیاء خدا را به عنوان الگوهای برتر را هم معرفی میکنند و بحث از این الگوها کارکردی بسان معیارهای پاکی حیات میباشند. پزوهش حاضر چون متعلق به تبیین عقلی و فلسفی حیات طیبه است لذا در این تحقیق به مبانی فلسفی حیات طیبه از نظر ملا صدرا و علامه طباطبایی از جمله مبانی معرفت شناختی، مبانی هستی شناختی، مبانی روش شناختی، مبانی انسان شناختی پرداخت میشود. از آن جهت که حیات مساوق با وجود است، ما از امکان و وقوع شناخت یقینی وجود به شناخت یقینی از حیات و زندگی پی میبریم. عقل، شهود، فطرت الهی انسان و وحی منابع شناخت حیات طیبه هستند. شکوفایی فطرت انسان، ایمان، عمل صالح و معرفت و عقلانیت مهم ترین عوامل حیات طیبه هستند که انسان از طریق آنها میتواند به حیات طیبه دست یابد. همچنین، تکامل روحی، کسب کرامت، قرب الهی از مهمترین آثار حیات طیبه هستند که بعد از حصول آن در وجود انسان نمایان میشوند.
  • تعداد رکورد ها : 4286