جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4286
اصلاح اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبایی و محمد عزا دروازه (مطالعه تطبیقی)
نویسنده:
پدیدآور: فراس جمیل صالح صالح استاد راهنما: علی درزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قرآن کریم در بسیاری از آیات خود به اصلاح اساسی و همه جانبه در جامعه دعوت می کند تا با این اصلاح موجودیت جامعه و افراد آن حفظ شود. به دلیل اینکه جامعه بشری نقش بسیار مهمی در زندگی دارد، قرآن کریم از زمان نازل شدن بر قلب پیامبر(ص) به عنوان اساسی‌ترین عنصر اصلاح اجتماعی جامع، بر اساس حقایق و رویدادها و ارتباطات اجتماعی بین افراد جامعه استوار است. این ارتباطات متنوع و تکمیلی هستند و قوت آنها در قوت روابط بین افراد جامعه نشان داده می شود. این روابط بر پایه روابط برادری، عشق، دوستی، احترام و حفظ حقوق دیگران استوار می‌شوند. دین اسلام بر مبنای این ارتباطات است که به وجود یک جامعه بزرگ در تمام سطوح و حوزه‌ها منجر می‌شود. این اصلاح جامع اجتماعی که مبتنی بر حقایق و حوادث است پیوندهای بین افراد جامعه، متفاوت و تکثیر می شود، جامعه ای بزرگ در همه سطوح و زمینه ها، جنبه های مختلف زندگی می تواند بسیار مورد توجه قرار گیرد. قرآن کریم بین طبقات جامعه و افراد آن فرقی قائل نشده و هدف اصلی وجود خلقت را که پرستش خالق است می داند و توسعه و پیشرفت سرزمین در ساختن جامعه و حفظ آن از انحرافات تصویر شگفت انگیزی را ترسیم می کند. ما موضوع اصلاحات اجتماعی را برگزیدیم زیرا اصلاحات با قوی ترین پیوند به ایمان مربوط می شود و اصلاحات دلیلی برای حفظ جامعه و هم چنین کمک می کند به حفاظت از فساد و کمک به تضمین امنیت، ایمنی و پایداری آن. جنبه جدید در این پژوهش بیان اصلاحات اجتماعی در اندیشه دو تن از مهم‌ترین صاحب‌نظران تفسیر متون قرآنی عصر جدید، علامه محمد حسین الطباطبایی و مورخ معروف محد عزه دروازه و مقایسه نظرات این دو محقق در موضوع اصلاحات اجتماعی و آثار آن است. دستیابی به همدلی کشورهای اسلامی مستلزم اتحاد آنها در برابر دشمنان، رهایی کشورهای اسلامی از هر نوع اشغال و سلطه، دفع هرگونه تجاوز و دفاع از مسلمانان تحت جفا در سراسر جهان است. نقش نظریه های اجتماعی پوزیتیویستی در اصلاحات اجتماعی در مقایسه با نقش تقوا که از قوت رویکرد جامع اسلامی در ابعاد مختلف زندگی ناشی می شود، ضعیف است.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی (ره) و آیت الله مصباح یزدی (ره) در باب مقدمات فعل اختیاری
نویسنده:
پدیدآور: حامد اسماعیلی‌مهر استاد راهنما: عبدالله فتحی استاد مشاور: مهدی احمدخان‌بیگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اختیار و مقدمات فعل اختیاری از مهم‌ترین مسائل فلسفه فعل است که نتایج آن تأثیر بسزایی در علوم اخلاقی و تربیتی دارد که علامه طباطبایی و آیت الله مصباح در آثار متعدد خود به آن پرداخته‌اند و هم در تعداد مقدمات فعل اختیاری، هم در نحوه تفسیر و تبیین مقدمات اتفاقی، تفاوت‌هایی بین آن دو مشاهده می‌شود. پرسش اساسی این پژوهش این است که تفاوت دیدگاه این دو فیلسوف در باب مقدمات فعل اختیاری چیست؟. با توجه به اینکه کنش‌های اختیاری انسان، حداقل بخش مهمی از موضوع علوم انسانی را تشکیل می‌دهند، می‌توان گفت بحث از مقدمات فعل اختیاری در فلسفه‌های مضاف به علوم انسانی و به دنبال آن در خود علوم انسانی تأثیر غیرقابل انکاری خواهد داشت. روش این پژوهش در گردآوری، کتابخانه‌ای و در حل مسأله، توصیفی، تحلیلی و مقایسه‌ای است. یافته‌ها حاکی از آن است که علامه و آیت الله مصباح با وجود اختلاف در تعبیر، ملاک فعل اختیاری را عدم قهر عوامل دیگر و تعیّن‌بخشی خود فاعل به فعل از روی علم و حبّ می‌دانند و در انواع فعل به فعل جبری یا بالجبر و عنائی منتقدند اما علامه فعل جبری یعنی بالجبر (البته با تعریف خاص خود از آن و اختیاری دانستن آن) و فعل عنائی را به فعل قصدی ارجاع می‌دهند اما آیت الله مصباح، فعل جبری یا بالجبر را فعل اختیاری نمی‌دانند بلکه آن را در حقیقت نوعی انفعال به شمار می‌آورند نه فعل. مقدمه شناختی و مقدمه گرایشی فعل اختیاری را به علم حصولی و شوق منحصر نمی‌کنند، بلکه علم و حبّ را به معنای عام مقدمه فعل اختیاری برای همه موجودات مختار اعم از مجرد ناقص، تام و خدای متعال می‌دانند، اما علامه علم را و آیت الله مصباح حبّ را علت غائی فعل اختیاری به شمار می‌آورند. برخلاف استاد مصباح، علامه علم حقیقی به رابطه تکوینی بین فعل و غایت را برای انجام برخی از افعال اختیاری کافی نمی‌دانند و معتقدند برخی از افعال اختیاری علاوه بر این علم حقیقی، نیاز به علوم غیر حقیقی یا اعتباری دارند، در نتیجه از نظر ایشان اعتبار «حسن یا قبح و باید» مقدمه برخی از افعال اختیاری خواهد بود.
بررسی تطبیقی گستره علم امام(ع) از دیدگاه شیخ مفید و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: علی سلگی استاد راهنما: محمدباقر مرتضوی‌نیا استاد مشاور: حسن پناهی‌آزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
امام(ع) دارای مقام جانشینی رسول خدا(ص) است که از جمله مباحث مربوط به این جانشینی، علم امام(ع) می‌باشد. میزان وگستره علم امام(ع) به خاطر ارتباط با عصمت ایشان و این که درأعصار مختلف در بین علماء مسلمان مورد اختلاف بوده و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است از أهمیّت بالایی برخوردار می‌باشد؛ به طورکلّی دو دیدگاه در رابطه با گستره علم امام(ع) وجود دارد برخی علم امام(ع) را محدود و برخی دارای گستره وسیع‌تری می‌دانند به همین خاطر در این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی گستره علم امام(ع) در حوزه‌های أصول معارف و أحکام شرعی، آیین رهبری، لغات و حِرَف و صنایع از دیدگاه مرحوم شیخ مفید از متقدّمین و علّامه طباطبایی از متأخرین به هدف بررسی جزئی نظریّه این دو عالم بزرگ در این حوزه ها؛ پرداخته شده است که موجب باز شدن دریچه‌ای جدید برای پژوهش گران در پژوش جزئی از گستره علم امام(ع) در این حوزه‌ها می‌باشد. یافته‌ها و حاصل این پژوهش را می‌توان این گونه بیان نمود که به اعتقاد مرحوم شیخ مفید امام درحوزه علم به أصول معارف و أحکام شرعی و آیین رهبری علاوه بر اینکه نسبت به این علوم علم بالفعل دارد این علم برای ایشان ضروری نیز می‌باشد اما در رابطه علم امام نسبت به لغات و حِرَف و صنایع قائل به این نیستند که امام به این أمور به صورت بالفعل و همیشگی عالم است چرا که از نظر ایشان نه عقل و نه قیاس، نه این علم را واجب می‌دانند و نه ممتنع و روایات نیز نمی‌تواند اثبات گر این علم به صورت بالفعل و همیشگی باشد و در مقابل، از نگاه علّامه طباطبایی امام(ع) به خاطر داشتن مقام نورانیّت که فعلیّت محض است نسبت به همه چیز به صورت بالفعل علم دارد که از جمله این معلومات علم به لغات و حِرَف و صنایع می‌باشد و داشتن این علم برای ایشان ضروری است.
بررسی آیات رضوان در قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و میبدی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه خسروی زنجانی استاد راهنما: رحیم آقاعلی استاد مشاور: حسین رحمانی تیرکلایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همواره انسان در پی یافتن شادی و نشاط و آرامش قلبی بوده است تا بتواند با طیب خاطر روزگار بگذراند. در تعالیم الهی و متون روایی نیل به این خواسته فقط با جلب رضایت پروردگار میسّر خواهد بود. مقام رضوان یکی از برترین مقام‌های عرفانی است که از بهشت برین و جنات عدن نیز باارزش‌تر توصیف شده است، برتر بودن این مقام از نعمت‌های بهشتی بدین سبب است که منشا همه تفضّلاتی است که نصیب مومن می‌شود. رضوان به معنای رضایت وخشنودی خداوند از انسان نعمتی معنوی است که حالتی روحانی در شخص ایجاد می‌کند که لذّت و موهبت آن وصف‌ناپذیر است. یکی از راه‌های وصول به این مقام درک مقام رضاست، اگر بنده به تقدیر الهی رضا دهد، به مقام رضوان و رضایت الهی دست می‌یابد. از آنجا که دست یافتن به بطن آیات قرآن نیاز به شرح و تفسیر دارد، از دو کتاب تفسیر از علمای بزرگ تفسیر و عرفان مدد جستیم و از دیدگاه ایشان آیات را درباره مقام رضوان مورد بررسی قرار دادیم. در آثار تمام عرفای متقدم و متأخر درباره مقام رضا مطالبی آمده است، با توجه به این‌که امامان معصوم علیهم السلام همه مورد خطاب آیه شریفه «یا ایتها النفس المطمئنه...» بوده‌اند، برای رسیدن به این طمأنینه و آرامش قلبی باید از تعالیم آن بزرگواران بهره جست. این پایان‌نامه با هدف درک عمیق معنای رضوان و چگونگی دستیابی به این مقام والای عرفانی از طریق تحقیق تحلیلی-توصیفی انجام شده است. در این پژوهش برای رسیدن به این امر مهم ابتدا به معنای لغت رضوان در قرآن و واژه‌های همنشین و جانشین پرداخته و سپس به شرح راهکارهای دستیابی به این مقام مبادرت نموده است. دراین مسیر الهام بخش و پرخطر عوامل محرومیت از رضوان الهی نیز شرح داده‌ شده است، امیدوارم پژوهش حاضر مورد استفاده رهروان طریق قرب وتعالی روحی وفکری قرار گیرد.
التفات بلاغی در تفسیر المیزان علامه طباطبایی (مطالعه موردی سوره انعام)
نویسنده:
پدیدآور: مسلم علی حسین العکابی استاد راهنما: امیرجوان آراسته
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش درباره قران کریم از جمله بهترین مطالعات و ارجمندترین پژوهش هاست و کتاب های متعددی به هدف تفسیر قران و بیان مباحث مختلف و امور دینی و دنیوی ذکر شده در ان نوشته شده است. در کنار این مقوله ها، مباحث لفظی و انچه که به اعجاز قران از این ناحیه مربوط است نیز مورد واکاوی قرار گرفته است. یکی از این کتابهای تفسیری «المیزان فی تفسیر القران» نوشته علامه محمد حسین طباطبایی است. در این نفسیر نکات بلاغی و لغوی زیادی مورد بررسی قرار گرفته است که بحث التفات هم از همین موارد است با علم به اینکه موارد التفات در قران بیشتر از مواردی است که علامه محمد حسین طباطبایی به انها اشاره کرده است و این یعنی علامه طباطبایی تعدادی از انها را برگزیده و در مورد انها بحث کرده است. در این رساله ترکیبی از مباحث قرانی و بلاغی ارائه شده است، چرا که تفسیر طباطبایی برپایه بیان معنای قرانی و ایجاد پیوند بین ان و معنای بلاغی است. انتخاب سوره انعام به عنوان نمونه برای بررسی موردی، از ان جهت بود که بحث التفات در ان مصادیق بیشتری دارد و به نوبه خود بیانی کامل از این ارایه را ارائه می دهد. این رساله با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی که به بیان معانی مختلف التفات در سوره انعام می پرازد، نشان داد که التفات در تفسیر المیزان بیشتر در ضمایر بوده است، زیرا در افعال و یا اسماء اشاره ای به التفات دیده نمی شود.
«فرآیندشناسی تفکر» در قرآن و ارزیابی آن بر اساس آراء شهید مطهری و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با رویکرد تحلیل محتوای کیفی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا امیدی ؛ استاد راهنما: مهدی احمدی ؛ استاد مشاور: محمد مهدی آجیلیان مافوق ؛ استاد مشاور: سعید رحیمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آنچه مسلم است اینکه تمام تأکیدات بر امر تفکر به منظور بهره گیری از خروجی مفید و ساختن زندگی بر اساس آن است. و مسأله مهم در این زمینه فهم چگونگی روی دادن تفکر است. اگرچه با بررسی شواهد، به نظر می رسد می توان مدعی شد قرآن کریم به صورت ضمنی اشارات دقیقی به مؤلفه های تفکر و فرآیند تحقق آن داشته است، با این حال، پژوهش حاضر مبتنی بر الزامات روش تحلیل محتوا، بر آن است تا از خلال اشارات قرآنی به استنتاج فرآیند شناسی تفکر و کشف مدل یا نظریه احتمالی بپردازد. در این راستا عرضه یافته های پژوهش بر آراء تفسیری و نظریات تبیینی دو صاحب نظر در این زمینه یعنی علامه طباطبایی و استاد مطهری در مقام ارزیابی مدل صورت می گیرد تا ضمن تبیین میزان مشابهت، در صورت امکان با بهره گیری از توافقی بینا متنی، ابهامات احتمالی در این فرآیند - که قرآن به آنها اشاره نکرده و آن را به فکر بشر احاله کرده است - را از میان کوشش های فکری این دو اندیشمند بازیابی کند. در این زمینه، شهید مطهری به عنوان اندیشمند قرآنی برجسته دارای ویژگیهایی است که مورد توجه قرار گرفته است: اول اینکه به دلیل مصاحبت طولانی مدت با استادش علامه طباطبایی می تواند مبین اندیشه ایشان باشد ضمن اینکه در برخی موارد می توان از بیانات استاد مطهری توسعه فرمایشات علامه طباطبایی را نیز یافت. از سوی دیگر استاد مطهری به اقتضای شرایط در زمان خویش با نیازمندیهای جامعه، بسیار دست به گریبان بوده و نگاه تفسیری او به قرآن بسیار رنگ و روی اجتماعی دارد و از این رو آثارش جنبه کاربردی و عملیاتی داشته و می تواند در انتقال از فضای نظر به عمل مفید و کارآمد باشد. نگاه فلسفی استاد مطهری و حجم قابل توجه آثار ایشان که به اقتضای زمان متمرکز بر ارزش و جایگاه علم به عنوان مبدأ و مقصد تفکر است نیز عامل دیگری در تمرکز بر آثار ایشان است به ویژه اینکه نقطه اشتراک میان استاد و علامه در اثر ارزشمند «اصول فلسفه و روش رئالیسم» در این زمینه گفتنیهای بسیاری دارد و نکته نهایی اینکه انسجام فکری استاد مطهری باعث شده است با اطمینان بالایی بتوان مطالب ایشان را در جهت آشکارسازی منظور قرآن بهره برد. به صورت مقدماتی در بررسی معنای پایه باید بگوییم مطالعات لغوی در ماده «فکر» نشان می دهد که بیشتر تعاریف ارائه شده در قالب فرآیندی به تفکر پرداخته است. لغت شناسان در ماده (ف ک ر) تعاریفی ارائه داده اند که اگر چه در ظاهر تفاوتهایی با هم دارد اما در تحلیل دقیق تر می توان از میان آنها به مؤلفه های ثابت و مشابهی دست یافت. البته این مؤلفه ها در برخی تعاریف به صورت آشکار ذکر شده و در برخی دیگر با واسطه هایی می توان به آنها رسید. برآیند گفته های لغت پژوهان را می توان به این صورت بیان کرد که تفکر فرآیندی از جنس تصرف است که با به کارگیری خاطر یا نظر در اشیائی از سنخ تصاویر یا معانی اتفاق می افتد. نوع این تصرف ترتیب دادن امور موجود در ذهن و هدف آن نیز رسیدن به مطلوب علمی یا ظنی، یافتن معانی، و یا عبرت گیری است. سیر این فرآیند از ظاهر به باطن و خروجی آن نیز یافتن حقیقت اشیاء است. با این تعاریف، حاصل تفکر گستره رفع جهل تا رفع غفلت و تنبه و تذکر را شامل می شود و از این جهت به آنچه از نظر قرآن تفکر نامیده می شود بسیار نزدیک می نماید. نکته قابل توجه در بررسی های استعمالی تنوع واژگان استخدام شده توسط قرآن برای اشاره به فرآیند تفکر است که به نظر می رسد ابعاد مختلف آن را در نظر داشته و بدین ترتیب مراتب متفاوت این فرآیند را بازنمایی می کند. بررسی شبکه واژگانی در این حوزه که در شماری از پژوهش های پیشین به آن پرداخته شده است، می تواند علاوه بر تبیین رابطه نظام مند این واژگان، جایگاه هر یک را در فرآیند تفکر نشان دهد. از جمله این واژگان می توان به «عقل»«تدبر»،«تذکر»«یقین» و «فقه» اشاره کرد که در سیاقهایی مشابه با کاربردهای تفکر در قرآن استفاده شده است. قرآن کریم در آیات متعددی به دیگر مؤلفه های فرآیند تفکر نیز اشاره مستقیم دارد. علامه طباطبایی تفکر مطلوب قرآن را همان تفکر منطقی می دانند(طباطبایی،1417، ج 5/ 255- 257) و تفکر منطقی نیز در نگاه دانشمندان این علم مؤلفه های مشخص و فرآیند تعریف شده ای دارد. به عنوان مثال قرآن کریم تأکید می کند که ورودیها فرآیند تفکر ماحصل ادراکات حسی است که با زندگی در همین دنیا کسب می شود «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئا وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَرَ وَ الْأَفْئدَه»(نحل: 78 و نیز آیات 78 مؤمنون و 9 سجده) بدین ترتیب تصورات به عنوان مبدأ تفکر منطقی مورد توجه قرآن است. همچنین در عین اینکه استدلالات قرآن به گونه ای است که هر کسی به فراخور بضاعت علمی خود می تواند از آنها استفاده کند و به همین دلیل در بسیاری از آنها از تشبیهات معقول به محسوس یا داستانها استفاده شده است، نسبت به قیاسهای منطقی و انواع و لوازم آنها بی تفاوت نبوده و شواهد کثیری از این استعمالات در ادبیات قرآنی قابل مشاهده است. با توجه به اینکه محوریت اصلی در تفکر منطقی با مبحث قیاس و به صورت خاص صناعات خمس و لوازم آن است می توان بر گستره این مبحث از منظر قرآن متمرکز شد و شواهدی از این دست را مورد بررسی قرار داد. با توجه به نمونه های بررسی شده فرآیند تفکر در قرآن - که روایات آن را عبادت می نامند- بسیار به بازگشت به بدیهیات در حوزه علوم و نیز کشف واقع به عنوان یک هدف معرفت شناختی نزدیک می شود. علامه طباطبایی ذیل آیات 15-19 سوره مبارکه مائده در بحث مفصل فلسفی به تبیین تفکر از منظر قرآن پرداخته اند و در همان جا روش تفکر را امری فطری و فکر را شاخص کمال زندگی انسان دانسته اند. این شاخصه فطری بواسطه بدیهیات به حقایق عالم خارج از وجود انسان متصل شده و آنها را درمی یابد؛ مسیر دست یافتن به این حقایق، استدلال مبتنی بر تصورات بدیهی است که تصدیقات را رقم می زند که همان طریق منطق ارسطویی است(طباطبایی،1417، ج 5 /254).
بررسی تفسیری - تاریخی عتاب‌های خداوند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مورد مطالعه: المیزان (علامه طباطبایی) و أنوار التنزیل (بیضاوی)
نویسنده:
پدیدآور: راضیه جلیلی ؛ استاد راهنما: مریم سعیدی جزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آیات عتاب گونه‌ی قرآن کریم در خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از جمله مواردیست که بین شیعه و اهل سنت مورد نزاع و قابل بررسی است. بیشتر علمای شیعه از جمله علامه طباطبایی در مواجهه با این گونه آیات؛ بر عصمت مطلقه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اتفاق نظر دارند. اما علمای اهل سنت در مواجهه با این آیات عتاب آمیز، دچار شک و شبهه شده و پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دارای عصمت مطلقه نمی‌داند و این آیات عتاب آمیز را شاهدی بر ادعای خویش می‌دانند. بنابراین بررسی این آیات در جهت پاسخ‌گویی به شبهات پیرامون عصمت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ خصوصاً در عصر حاضر که عده‌ای توسط اینگونه آیات اذهان مردم را به انحراف کشانده و تصویر نادرستی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) ایجاد می‌کنند، این مسئله اهمیت پیدا می‌کند.این پژوهش با استفاده از روش توصیفی ، تحلیلی و با تکیه بر دو تفسیر المیزان و تفسیر انوار التنزیل و اسرارالتأویل به عنوان دو نماینده از تفاسیر شیعه و اهل سنت آن دسته از خطابات عتاب گونه‌ی قرآن را مورد بررسی قرار داده، که بیشتر در معرض شبهه قرار دارد و می‌تواند عصمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را زیر سؤال ببرد و جایگاه نبوت را خدشه‌دار کند. و از دلایل دیگر آن، آیاتی را گلچین و انتخاب شده که سبب تاریخی دارد و جریانات تاریخی را این دو مفسر در ذیل آیات بیان فرموده که با بررسی آن حوادث و مکی و مدنی بودن آیات که لحن بیان و خطاب بودن آیات و جو حاکم بر آن در زمان وقوع حوادث از جمله مواردی ست که همگی از نگاه این دو مفسر مورد ارزیابی و کنکاش قرار گرفته تا در آخر به عصمت مطلقه‌ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست یابد و به اثبات برساند.
مفهوم ولایت بین علامه طباطبائی و فخر رازی (مطالعه تطبیقی)
نویسنده:
پدیدآور: عادل کاظم عبدالله لفته استاد راهنما: سیدمحمد أمام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ولایت هرگز از انسان دور نبوده است، چنانکه از بدو پیدایش بر روی زمین به وجود آمد، زیرا این یک نیاز فطری است که خداوند روح انسان را با آن دمیده و انسان به کسی نیاز دارد که نیازهای او را برآورده کند زیرا نمی تواند نیازهای غذایی، پوشاک و امنیت خود را تامین کند، تنها با ملاقات و همکاری با همنوعان خود. اهمیت ولایت از آنجاست که انسان موجودی اجتماعی است که نمی تواند به تنهایی زندگی کند، بلکه باید با دیگران تعامل داشته باشد، البته متمدن است و با همنوع خود احساس صمیمیت می کند و به دنبال همکاری ست. بر سختی های زندگی هر چه انسان به آن نیاز دارد حتی آداب رفع حاجت - امر ولایت و احکام و احکام آن و آنچه مربوط به آن است را برای ما روشن کرد. مسأله ولایت در دین اسلام رکن اساسی و مهمی را تشکیل می دهد، زیرا اسلام دین جامع و یکپارچه ای است که ابعاد زندگی انسان را در بر می گیرد و هیچ وجهی از آن حذف نشده است و با توجه به قرآن کریم قانون اساسی است. روش و راهنمای امت اسلامی، در می یابیم که ایشان به ولایت اهتمام فراوان داشتند و اولی آنها با سنت پیامبر مورد توجه خاص قرار گرفت و در بسیاری جاها به آن تصریح کرده و در جاهای دیگر به آن اشاره کرده اند. آنجا که به مبانی و قوانین دولت و انواع آن پرداختند. اسلام نظام یکپارچه ای است که بر انواع رفتار انسان (فردی و جمعی) حاکم است، زیرا یکی از پایه های ارتباط دولت با افراد و نیز ارتباط با دولت ها و آمیختن آنهاست. ولایت با همه مظاهر آن، دعوت جاودانه خداوند به آدم علیه السلام و نسل او پس از اوست که فرمود: من در زمین جانشینی قرار می دهم (بقره: 30). خواه امر تکوینی باشد یا امر تشریعی، یا امر اجتماعی، یا امر تفسیری و یا غیر آن، و خداوند متعال از فریضه برای گفتارش به خود یاد کرده است: یا غیر او اولیایی برگزیدند؟ (الشوری: 9). قرآن کریم همه مؤمنان را به اطاعت از اولیای امر دعوت می‌کند، چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید!
تفسیر آیات دربردارنده ایهام تجسیم در امامیه و سلفیه مطالعه علامه طباطبایی و ابن تیمیه به عنوان الگو
نویسنده:
پدیدآور: حسین محمد محیه الخلیفه استاد راهنما: علی عبد الله زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تجسیم یکی از موارد بسیار خطرناکی است که عقیده جوامع اسلامی را تهدید می کند. از این رو، این مبحث از هدف و اهمیتی برخوردار بود که نشان دهنده تأثیر آن بر ساخت صحیح إعتقادی است، این تحقیق به بررسی آیات دبردارنده ایهام تجسیم، تفسیر آنها و نحوه مواجهه دو مفسر یعنی علامه طباطبایی به عنوان نمونه امامی و ابن تیمیه به عنوان نمونه سلفی پرداخته است که در نتیجه بیان داشته است دیدگاه علامه طباطبایی نزدیکترین رابطه برای رسیدن به معنای واقعی بدون تشبیه و تجسم است؛ با توجه به این که علامه طباطبایی در تبیین معنای واقعی از روش های مناسبی از جمله استنباط بر مبنای سیاق، نشانه های زبانی و سایر روش های بررسی معنای واقعی، بدون تکیه صرف بر معنای ظاهری بیان، استفاده نموده است که نمونه ای از آن در تفسیر ابن تیمیه یافت نمی‌شود. بلکه ابن تیمیه بر معنای ظاهری بدون تفسیر آن متن تکیه نموده که او را در باتلاق قیاس و تطبیق فرو برده و از رسیدن به معنای واقعی آن اصطلاح دور نگه داشته است. پس از مطالعه آرای علامه طباطبایی و ابن تیمیه، هیچ شباهتی بین دو طرف نیافتیم، مگر در تلاش هر دو برای تفسیر این متون شریف قرآنی، و همچنین شباهت در اثبات صفاتی مانند حقیقت کلام الهی که با وجود اصل اثبات در چگونگی آن اختلاف داشته‌اند. علامه طباطبایی ثابت می کند که خداوند نه از طریق بدن خود سخن می گوید و نه بدنی دارد و مانند مخلوق بر عرش مستولی نمی شود و همان گونه که مخلوق تحت تأثیر قرار می گیرد، تحت تأثیر قرار نمی گیرد که همانند انسان عصبانی و خشنود شود و هیچ حرکتی شبیه حرکت موجودات ندارد. ابن تیمیه در حالی که خلاف آن را ثابت می کند إعتقاد دارد خداوند متعال با اعضای خود صحبت می کند، اعضا دارد، و بر کرسی مانند سطح مخلوق استوار است، و همان گونه که مخلوق متأثر می شود، متاثر می شود، و حرکت دارد و به آن شبیه است که تمام این مدعیات بر اساس ظاهر بدوی کلمه و امتناع از تفسیر آن است. در حالی که علامه طباطبایی در بیان خود به اهداف معنای حقیقی و چگونگی رویارویی آن با متن و اینکه این الفاظ مجاز یا کنایه و دارای معنایی منطبق با عقل سلیم انسان است، استناد کرده است.
تفاوت‌های تفسیری علامه طباطبایی و فخر رازی در سوره مائده
نویسنده:
پدیدآور: حسن فرحان عذاب استاد راهنما: سید محمدرضا حسینی‌نیا استاد مشاور: عبدالجبار زرگوش‌نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان‌نامه با رویکرد توصیفی تحلیلی تطبیقی به بررسی تفسیر سوره مائده در تفسیر المیزان آقای طباطبایی و تفسیر کبیر فخر رازی پرداخته است. به تفسیر دو تن از علمای اسلامی پرداخته شده است که در میان مسلمانان به طور کلی دارای علم و دانش و در تفسیر علم و دانش اند و از علوم زبان و ادب و علوم اهل بیت (علیهم السلام) آگاهی فراوان دارند. در تفسیر روایی و به ویژه در تفسیر قرآن به ویژه، دیدگاه تفسیری آنان را در سوره مائده و تبیین تفاوت آنها مهم دانستیم. همچنین در این تحقیق به تفکیک و تبیین اختلاف در دو تفسیر سوره مائده پرداخته شد، زیرا ایشان آیات خود را بر حسب سیاق و وحدت موضوع تقسیم کردند، چنانکه آقا تفسیر خود را از همه سوره ها درک کردند. هدف این پژوهش، یافتن تفاوت‌های تفسیر المیزان و تفسیر کبیر در بعد فقهی و اعتقادی، با بررسی و موشکافی تفسیر سوره مائده در دو مبحث عبادات و معاملات است و با ارائه مفهوم عقیده در هر دو مکتب، و ارائه مفاهیم توحید الوهیت و توحید اسماء و صفات، اختلافات تفسیری را در بعد اعتقادی روشن کند. این تحقیق همچنین با هدف بررسی دقیق داستان‌های سوره مائده و انتقال تفسیر آن از دو تفسیر المیزان و تفسیر کبیر انجام شد و پژوهشگر به نوشتن تفاوت‌های مربوط به آیاتی که در پایان هر فصل مطالعه شد. این تحقیق با نتایج تحقیق به پایان رسید که وجود اختلاف تفسیری بین علامه طباطبایی و علامه الفخر رازی در تفسیر المیزان و مفاتیح الغیب در هر یک از احکام، معانی و داستان ها را تأیید کرد.
  • تعداد رکورد ها : 4286