جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2144
فلسفه سیاسی کانت ، اندیشه سیاسی بر زمینه فلسفه نظری و اخلاق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تبیین پیوند جوهری میان فلسفه نظری و اخلاق کانت از یکسو و اندیشه های سیاسی وی از سوی دیگر، موجب شد که در آغاز این رساله، طرحی از فلسفه نظری و فلسفه اخلاق کانت ارائه شود. سپس به ابعاد گوناگون اندیشه های سیاسی کانت در باب فلسفه تاریخ ، رابطه اخلاق و سیاست، روشنگری، آزادی، برابری و استقلال، بنیادهای فلسفی جامعه مدنی ، قانون اساسی ، نیروهای سه گانه ، دمکراسی نمایندگی و نظام جمهوری ، شورش ، نافرمانی و انقلاب ، نظریه دارایی ، جایگاه زنان، صلح پایدار، نهاد دین و نهاد سیاست، و سرانجام نقش فیلسوفان در برابر قدرت سیاسی ، تبیین ، تحلیل و نقادی شده است.
عنصر زمان در فلسفه‌ی کانت و هایدگر
نویسنده:
حسین آزاد منجیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این جستار در پی آن است که نقش زمان را در معرفت‌شناسی و وجود‌شناسی فلسفه‌ی کانت و هایدگر مورد بررسی قرار دهد. بههمین منظور پایان‌نامه‌ی حاضر در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست در پی دست‌یابی به معانی کلی و عام زمان نزد دو فیلسوف است. در بخش دوم، با اشاره به فلسفه‌ی هر دو فیلسوف سعی شده است تا نقش زمان در مباحث وجودشناسی آن‌ها مورد بررسی قرار گیرد. در این‌جا، سعی شده تا با توجه به تفسیری که هایدگر از فلسفه‌ی کانت داشته است به تقریب آراء آنان در باب نقش زمان در وجودشناسی نیل شود. به این منظور برای تبیین زمان‌مندی دازاین، ابتدا به سه ساحت بنیادین دازاین یعنی قیام ظهوری، درافتادگی و پرتاب‌شدگی پرداخته و پس از آن، پروا که این سه ساحت را متحد می‌سازد تبیین شده‌ است و نشان داده شده که چگونه هایدگر از پروا به زمان-مندی می‌رسد. در ادامه آراء کانت در باب حسّیات استعلایی و شاکله‌ی وجود مورد بررسی قرار گرفته و قوه‌ی خیال در کانت با زمان‌مندی نزد هایدگر همسان دانسته شده است. در بخش سوم، با تأکید بر معرفت‌شناسی دو فیلسوف مسأله ی زمان مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش حسّیات استعلایی، شاکله‌ها و مقولات کانت به تفصیل بررسی شده وبا نگاه خاصی به پدیدارشناسی هایدگر، سعی شده است تا اندیشه های این دو فیلسوف به یکدیگر نزدیک شود. در پایان نشان داده شده است که هایدگر نتوانسته است مسأله‌ی فاصله ی بین پدیدار و شیء فی نفسه را که در فلسفه ی کانت ایجاد شده بود، حل نماید.
زمان در اندیشه کانت از نگاه هایدگر
نویسنده:
آزیتا محبوبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدههدف اصلی از این نوشتار « تفسیر زمان در اندیشه کانت از نگاه هایدگر است» که با اشاره اجمالی به تاریخچه تصور زمان در تاریخ فلسفه آغاز می گردد و بعد از کاووش زمان در فلسفه کانت به تفکر هاید گر در باره زمان و سپس با پردازش دیدگاه هایدگر از زمان در فلسفه کانت دنبال می گردد . کانت زمان را یکی از دو شرط هر نوع شهود حسی دانست و حتی بر برتری زمان بر مکان نیز تاکید کرد و متذکر شد که مکان ، تنها از طریق زمان است که می تواند وارد ذهن شود ، پس از اهمیت بیشتری برخوردار است نظریه کانت در مورد زمان را می توان به دوره پیش از نقادی و پس از نقادی تقسیم کرد : در دوره پیش از نقادی ، زمان را مبدأ صوری عالم محسوس و امر بدیهی ، مطلق و در عین حال ذهنی- شرط ذاتی- می داند ؛ از امر عینی ، واقعی و نه حتی از جنس جوهر و عرض . اما دوران پس از نقادی ، کانت در بحث متافیزیکی به زمان اشاره می کند که : زمان تصوری تجربی – برگرفته از تجربه نیست . بلکه زمان الگوی ماتقدم ضروری است که نامتناهی هم می باشد . به طور کلی کانت زمان را صورت ذهنی می داند که خارج از ذهن و خارج از انطباق ذهن بر پدیدارها وجود ندارد . به این ترتیب اشیاء در نفس خویش بیرون از زمان هستند .بر طبق نظر هایدگرزمان به ظهور و انکشاف دوری هستی قائم است . از این رو هایدگر طرح مسئله ی هستی را از طریق تحلیل دازاینبرحسب حیث زمانی اش به عهده گرفته بود تا نشان دهد که زمان افق فهم هستی است . از همین رو مسئله ی زمان در دیدگاه پدیدار شناسانه ی هایدگر، مبحثی هستی شناسانه است و با برداشت رایج و متعارف از آن تفاوت دارد . او تلاش می کرد تا نشان دهد که زمان با مسئله هستی ارتباط و پیوستگی عمیقی دارد .تفسیر هایدگر از کانت در آثار او با کاوش در مفاهیم بنیادین وجود شناسی یعنی مقولات از طریق شهود زمان پیگیری می گردد . استدالال او این است که قوای بنیادی فاهمه و شهود در تخیل استعلایی ریشه دارند و ذات تخیل استعلایی ، زمان یا زمانمندی است . در بحث تاریخ کلید ورود به تاریخیت ، زمانمندی دازاین دانسته شده است. هاید گر می کوشد تا نشان دهد که در نقد عقل محض و در همه نظریه های اساسی کانت ، دقیقاًزمان است که نقش اساسی و محوری برخوردار است و همین زمان است که عنصر اساسی و بنیادین تشکیل دهنده شهود محض ،و لذا قوام بخش ذهنیت ذهن ودرنتیجه کلید حل مسئله استعلا و معرفت وجود شناختی است.به بیان ساده تر ، می کوشد تا نشان دهد که معنا و مفهوم زمان در کانت همان چیزی است که خود وی دروجود و زمان از آن به حیث زمانی تعبیر می کند . کلید واژه ها:کانت، هایدگر، زمان، وجود ، تاریخ فلسفه
بررسی حکم زیباشناسی کانت در نقد سوم و ارزیابی هگل از آن
نویسنده:
بابک زرین‌کوب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ایمانوئل کانت بنیانگذار فلسفه نقدی در سومین کتاب از سه گانه نقادانه خود-نقد قوه حکم - به پیوند دو نقد قبلی خود کوشد. در این راه او قدم در وادی احساس می نهد که بخشی از نتایج آن به درک زیبایی و حکم زیبا شناسانه منجر میشود. زیبا شناسی کانت همچون معرفت شناسی وی پایه ای برای این موضوع در فلسفه مدرن میگردد چنانچه بعدها در فلسفه پسامدرن رنگ و روی دیگری به خود میگیرد. کانت حکم زبیاشناسی را نتیجه مشارکت متخلیه و فاهمه در وضعیتی میداند که فاهمه به قصد مفهوم سازی در آن مداخله ننماید و تنها وظیفه ای تنظیمی بر عهده گیرد چه همین نوع وظیفه است که سبب میگردد از سوی آدمی به لذتی از تأمل دست یابد و از سوی دیگر توان و قابلیت انتقال این نوع درک از یک عین را که درک زیبایی آن به دست آورد. در این راه کانت اصل بسیار پر اهمیت را پیش زمینه صدور احکام زیبا شناسانه قرار میدهد که هم استعلایی است و مدعی کلیت و ضرورت و هم کارکرد تجربی و زمینی دارد آنچنانچه اساسأ پیشرفت علم مدیون این اصل میگردد ووی آن را اصل استعلایی غایتمندی طبیعت نام میدهد. در این رساله سعی بر آن بوده است که ضمن تحلیل عقاید کانت در این زمینه دانسته شود که حکم زیباشناسانه کانتی در تفکر هگل چگونه نمود یافته است و آیا اساسأ حرکت هگل در مسیر پیش ساخته کانت بود و یا او با توجه به نوع ویژه فلسفه خود مجبور به انتقاد و نهایتأ کنار نهادن نظرات کانت شده است.
عقل از دیدگاه ملاصدرا و کانت
نویسنده:
نظر عباسی کسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار سعی شده است دیدگاههای ملاصدرا و کانت پیرامون عقل مورد تحقیق قرار گیرد. مطالب این پایان نامه در یک مقدمه و سه فصل تنظیم شده است.مقدمه، شامل بحثهای مقدماتی و تبیین موضوع و اهمیت آن است.در بخشهای بعدی پس از سیر تاریخی معنای عقل به دیدگاه ملاصدرا و کانت در مورد عقل پرداخته و توانایی و حدود عقل بشری در اندیشه این دو فیلسوف را بررسی نموده است. به طور کلی می توان گفت ملاصدرا و کانت هر دو در معرفت شناسی خود به فعالیت نفس قائل بوده و به محدودیت عقل که یکی از قوای نفس است اذعان دارند. اما کانت بیشتر به محدودیت عقل نظری می پردازد و در مباحثی که به مشکل می رسد مانند خدا، جهان و نفس در جهت حل آنها به عقل عملی می پردازد اما ملاصدرا عقل عملی را خادم عقل نظری می داند و پس از رسیدن به محدودیت عقل به وحی الهام و شهود می رسد و پای وحدت وجودی و علم حضوری رابه میان می آورددر حالی که کانت بیشتر به مفهوم و پدیدار و عدم توانایی قوای ادراکی در احاطه بر اشیاء فی نفسه که در علم حصولی است می پردازد.
مطالعه و مقایسه آرای تربیتی کانت و فارابی
نویسنده:
شهلا حق‌وردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تعلیم‌ و تربیت فعالیّتی است که ریشه در تاریخ آفرینش بشر دارد. مسأله‌ی تربیت به عنوان فرایندی هدفمند که پیشرفت نسل بشر را عهده‌دار است مستلزم نظریه‌ای است که بتواند بر اساس آن آرمانها، اصول و روشهای خود را به خوبی تبیین و تربیت را در عمل هدایت نماید. در تحقیق حاضر با توجّه به احساس خلأ چنین نظریه‌ای در تربیت تلاش گردیده با استفاده از روش مقایسه‌ای - تحلیلی از روش بردی و مطالعه مبانی فلسفی- تربیتی دو فیلسوف بزرگ؛ کانت و فارابی، به پاسخ سوالات تحقیق که عبارتند از: الف- سوال اصلی: کانت و فارابی در نظریات تربیتی چه وجه ‌اشتراک و افتراقی دارند؟ ب- سوالات ویژه: 1- اصول، روشها و اهداف تربیت از نظر کانت و فارابی چیست؟ 2- دیدگاه کانت و فارابی در مورد مفاهیم اساسی تربیت چیست؟ 3- آیا دو متفکّر بزرگ غرب و شرق (کانت و فارابی) دو برداشت متفاوتی از تربیت دارند؟ از روی آثار به جا مانده از این دو فیلسوف و آثار غیرمستقیم که توسط محققین داخل و خارج کشور در این زمینه نگاشته شده، استخراج شود. در بررسی آرای تربیتی این دو فیلسوف به این نتیجه رسیدیم که هر کدام بنابر دانش و بینش و جهان‌بینی و تفکرات فلسفی خود اصول و اهدافی و روشهایی را برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته‌اند و اندیشه‌های معیّنی درباره‌ی تعلیم و تربیت بیان کرده‌اند.نگاه کانت به تربیت در تمام جوانب، نگاهی حاکی از سیطره دید انسانی و طبیعی به دور از هرگونه تصور متعالی و توجّه الهی است. بنابراین تربیت نه تنها در روشها بلکه در اهداف و برنامه‌های خود نیز محتاج به دین و توجّه متعالی نیست. ولی فارابی به دنبال آن است که ‌از راه تعلیم و تربیت، انسان را به خدا برساند و در این راه ‌از تمام علوم و معارف بشری استفاده می‌کند. وجه ممتاز اندیشه فارابی نسبت به کانت این است که آراء ایشان رنگ دینی دارد و دین سازنده تفکرات و مبنای اصلی تعلیم و تربیت اوست. این مبنای اصلی به عنوان چتری بر اصول، اهداف، برنامه، روش و ... تعلیم و تربیت او سایه ‌افکنده ‌است و آنها را هدایت و راهنمایی می‌کند.اگر چه این دو فیلسوف بزرگ، در دو سوی خط فکری فلسفی قرار دارند؛ کانت نه تنها تعقّل را اصل می‌داند، بلکه غیر آن را جز در مواردی اندک، فاقد اعتبار می‌داند ولی فارابی، بهرهوری از کلیه منابع معرفت همچون حس، عقل و شهود را لازم می‌داند. با این حال با نگاهی به فلسفه‌ی این دو فیلسوف بزرگ، موضوعات مشترکی (به ویژه در اساسی‌ترین مسأله فلسفی؛ هستی‌‌شناسی) را می‌توان بین این دو فضای متفاوت یافت و مقایسه کرد.
رابطه اخلاق و زیبایی‌شناسی در فلسفه کانت
نویسنده:
فرزاد کیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کانت در نقد عقل محض در پی شناخت همگانی از طبیعت بوسیله قوه فاهمه است. قوه‌ای که ادراکات متکثر حسی را طبق مقولات فاهمه وحدت می‌بخشید و عقل محض را که در معرض خلط شدن با مباحث متافیزیکی است در شناخت طبیعت کنار می‌گذارد ولی در اخلاق که رها از قید طبیعت است دوباره به عقل محض باز می‌گردد. قاعده اخلاق بر پایه عقل عملی محض بنا شده و رها از قواعد طبیعت است بر این‌مبنا اخلاق می‌تواند به محدوده فوق محسوس پای بگذارد. با این تمایز بین عالم طبیعت و اخلاق،گسست و فاصله مشهودی بین عالم خارج از اراده ما و عالم در اراده ما ایجاد می‌شود. کانت در نقد قوه حکم در پی این موضوع است که فاصله‌ میان عالم بیرون از اراده‌ انسان و عالم در اراده انسان وجود دارد را از میان بردارد و این دو عالم را از طریق نقد سوم به یکدیگر نزدیک کند. براین‌ اساس پیوندی بین اخلاق و زیبایی‌شناسی در فلسفه کانت شکل می‌گیرد که می‌توان به مباحثی مثل قائل نبودن به غایت بیرونی در هر دو موضوع، آزادی از جبر قوانین طبیعت، امر والا و ایده نامتناهی اشاره کرد.
راهکارها و موانع بسط امنیت اجتماعی در قرآن
نویسنده:
آمنه بنی‌هاشمی امام قیسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از منظر قرآن کریم جامعه نمونه و سعادتمند، جامعه‌ای است که در آن امنیت حاکمیت داشته باشد و مردم در کمال آسایش و رفاه به امور معاش و معاد خود بپردازند. از آنجا که امنیت اجتماعی یک پدیده خاصی است که ارتباط تنگاتنگی با حوزه‌های مختلف جامعه دارد، عملا تلاش برای شناسایی و برپایی آن با دشواری‌های خاصی روبرو است. پژوهش حاضر که به شیوه کتابخانه‌ای و به شکل توصیفی انجام پذیرفته است در پی شناخت و تبین راهکارها و موانع بسط امنیت اجتماعی در قرآن است و تلاش کرده است تا دیدگاه قرآن را در این موضوع روشن نماید. هدف عمده این پژوهش ارائه رهنمودها و راهکارهای قرآن کریم در باره عوامل و موانعی است که امنیت اجتماعی را نقض یا پشتیبانی می‌کنند. اطلاعات به دست آمده از این پژوهش برای همه افراد جامعه و به ویژه مسولان سیاسی و امنیتی کشور، حائز اهمیت است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که عوامل و موانع امنیت اجتماعی در حوزه‌های متنوعی مانند: اخلاق، خانواده، اقتصاد، سیاست، قضاوت و غیره ظهور و بروز دارد؛ بنابر این لازم است که عوامل و موانع امنیت در هر یک از این حوزه‌ها به صورت جداگانه بررسی و تحقیق گردد.این پژوهش از سه فصل مجزا تشکیل شده است؛ فصل اول دربر دارنده کلیاتی درباره امنیت است. امنیت از نظر لغوی و اصطلاحی معرفی و ابعاد امنیت با توجه با آیات قرآن مشخص و بررسی شده است. فصل دوم به معرفی راهکارهای بسط امنیت اجتماعی و تاثیرات مثبت آنها درحوزه‌های فوق‌الذکر پرداخته و تامین زندگی مسالمت‌آمیز افراد جامعه را تنها در صورت رعایت احکام و فرامین الهی ممکن می‌داند. فصل سوم دربردارنده موانع بسط امنیت اجتماعی است و علل مختل کننده امنیت و تاثیرات منفی آنها را بیان نموده است.
برساخت گرایی در فلسفه اخلاق کانت
نویسنده:
علیرضا باهوش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برساخت گرایی اخلاقی دیدگاهی فرا اخلاقی درباره ی طبیعت صدقو حقایق و خصوصیات اخلاقی است . برساختگرایی ظاهراً در تقابل با واقع گرایی قرار می گیرد و تنهابا روایتهای واقع گرائی اخلاقی توافقی نسبی و محدود دارد. بر ساخت گرایان، مانند واقع گرایان ، جملات اخلاقی را دارای محتوای توصیفی می دانند و بنا بر این به نظر می رسد واقعاً بیان کننده امر واقع باشند.ولی بر ساخت گرایان برغم اینکهمی پذیرند که به نحوی حقایق اخلاقی وجود دارند، بر عکس واقع گرایان، آنها را وابسته به نگرشها و قرار دادهای انسانی و امثال آن می دانند.جان رالز برای نخستین بار اصطلاح برساخت گرایی در اخلاق رابکار برد و تفسیری برساخت گرایانه از فلسفه اخلاق کانت به دست داد. براساس این تفسیر اخلاق برساخته عقل بشری است و امر مطلق روال برساختن است. رالز همچنین نظریه خود را برساخت گرایی کانتی نامید .براساس برساخت گرایی کانتی محتواى اصول عدالت نتیجه توافق و قرادادى است که میان افرادى خاص در وضعیت ویژه‏اى بدست می آید و رالزآن را وضعیت اولیه مى‏نامد.وضعیت اولیه روال تصمیم یا روال برساختن در برساخت گرایی کانتی است که در آن اصول عدالت بر ساخته می شوند.
تحلیل و بررسی ربط و نسبت امر مطلق کانت و قاعده طلایی در اخلاق
نویسنده:
سید محمد موسوی مطلق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش ما بر آنیم تا روابط میان امر مطلق کانت و قاعده طلایی را واکاوی نماییم. اگرچه کانت در کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق بیان می کند که امر مطلق وی همان قاعده طلایی در اخلاق نیست اما با این حال می توان شباهت هایی را پیدا نمود. بر همین اساس ما دو وجه را بررسی نموده ایم: وجوه اشتراک امر مطلق و قاعده طلایی و وجوه افتراق آن.
  • تعداد رکورد ها : 2144