جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5307
سوررئالیسم و پیشینه آن در ادبیات عرفانی
نویسنده:
ویدا دستمالچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث برانگیزترین مکتب ادبی قرن بیستم سوررئالیسم با تمام تأثیراتی که در ادبیات جهان گذاشت در ادبیات فارسی غریب نبوده است.تجربیات فراحسی عارفان و شطحیات آنان گویی سرچشمه های سوررئالیسمی بوده اند که قرن ها بعد در اروپاظاهرشد.جستجوی عرفان در روح و جان آدمیهمان کنکاش سوررئالیسم در ذهن و ناخودآگاه انسان است که نظریات فروید آن را شدّت می بخشد.عرفا بارعایت آدابی دشواردرمجاهدات با عالم غیب ارتباط برقرار می کردند و تحت تأثیرحالات معنوی بدون دخالت اراده و عقل و معاش انسانی به تجارب روحی می رسیدندو بیانی برزبان می آوردند که قابل مقایسه با بیان و نگارش خودکارسوررئالیسم است.جلوه گاه حقیقت برترحقیقی برای عارف دل و روح است و برای سوررئالیسم عمق ذهن و ناخودآگاه که باید کشف شود. تشابهات بین عرفان و سوررئالیسم ازعوامل نسبتا مشترکی چون علل اجتماعی ،سیاسی،اقتصادی،دینی وفرهنگی سرچشمه می گیرد. حتی در موارد متعددی ابزارهای مورداستفاذه این دودرظاهرتاحدی مشترک یا شبیه به هم اند.نتایج حاصل از سلوک طولانی مدت عرفانی و تلاش های کوتاه و زودگذرسوررئالیستی نیزتامسیری می توانند مسامحتا همگام تلقی شونداماپشت گرمی عرفان به اعتقاد اصیل دینی و عدم چنین اعتقادی در سوررئالیسم غنای عرفان را در برابر سوررئالیسم به رخ می کشد. باوجودتشابهات و روابط نزدیک بین عرفان و سوررئالیسم ورود عرفان در زندگی عملی عرفا پویایی و رشد و تکامل شگفت آوری به آن بخشید که سوررئالیسم به دلیل کنارکشیدن ازصحنه زندگی ازچنین امتیازتضمین کننده ای محروم ماند.
بررسی اندیشه های عرفانی در دیوان اوحدی مراغه ای
نویسنده:
طاهره محمدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان راهی جهت آگاهی و نیل به کمالات معنوی و شناخت بیشتر وجود سرمدی و به حقیقت همان درک وحی است که دل و حقیقت اسلام است. عرفان به دو طریقه‌ی عملی و نظری، بررسی می‌شود.مسائل مختلف عرفانی در اشعار اوحدی مشهود است. و مراحل مختلف مقامات و حالات چون: طلب، تهذیب اخلاق، توبه، حیرت، فنا، بقا و... در اشعار اوحدی نمایان است و در عرفان نظری، انسان‌ها را به شناخت خود و شناخت خدا فرا می‌خواند. او با اتّکا به وحدت وجود می‌گوید که روح خدا و روح مطلق در کاینات و در عالم کثرت تجسّم می‌یابد و جذبه‌ی الهی در هر ذرّه جلوه‌گر است و معنا و مفهوم هستی را تشکیل می‌دهد. اوحدی که پرورش یافته جامعه‌ای است که در آن فضائل و کرامات انسانی، تاحدود زیادی ماهیت اصلی‌شان را از دست داده یا به فراموشی سپرده‌اند، سعی کرده تا با طرح عوامل و موانع فضائل و کرامات انسانی، الگویی از انسان کامل ارائه نماید و از این رهگذر، جامعه را به سوی صفا، پاکی، صداقت، یکرنگی و کمال سوق دهد و بدین ترتیب می‌کوشد تا نشان دهد که لازمه‌ی وصول به کمال، پرورش و تعالی هر دو بعد، روحانی و جسمانی و برآوردن نیازهای پسندیده مادی و معنوی است. بنابراین در وادی کمال‌طلبی «پیر» را به عنوان الگوی سالک بر‌می‌گزیند؛ زیرا «پیر» علاوه بر دارا‌بودن ویژگی-هایی نظیر: راز‌دانی، عاشقی، دعوت به مستی و... که با سایر شخصیّت‌های اشعار اوحدی مانند «رند» مشترک است، او «واصل» است که به هدف و مقصود رسیده و می‌تواند راهبر و انسان کامل باشد.
مقایسه عشق در آثار عراقی و سنایی (حدیقه و دیوان)
نویسنده:
مریم بهمنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عشق در عرفان و ادب و در اندیشه های معنوی بشر از دیرباز جایگاهی بس بلند داشته است. واژه عشق و مشتقات آن در همان نخستین متون نظم و نثر پارسی دیده می شود. در فصل اول این تحقیق عشقبه عنوان یکی از مقامات عرفانی در متون عرفانی بررسی شده است. شعر شاعران قرون چهارم و پنجم هجری نیز سرشار از مضامین عاشقانه ای است که حکایت از عشق مجازی دارد. همچنین به جایگاه عشق در ادیان الهی و فلسفه نیز اشاره شده است. از قرن ششم به بعد با ظهور عرفان و تصوف در شعر چهره عشق و احوال آن دگرگون می شود. در فصل دوم مفهوم عشق نزد سنایی که آغازگر سرودن شعر با مضامین عرفان عاشقانه است بررسی شده است. سنایی مفهوم عشق و بسیاری دیگر از اصطلاحات عرفانی را در آثار خود به وضوح بیان کرده است. عشق نزد سنایی از اصول مهم طریق تصوف اوست که با ریاضت و شرح مقامات عملی عرفان پیوند خورده است . عشق عرفانی او ، عشق جسمانی را هم تحت تأثیرقرار داد؛ به گونه ای که عشق جسمانی هم رنگ و بوی عشق عرفانی گرفت. در قرن هفتم مفهوم عشق متحول می شود. در فصل سوم این تحقیق، عشق در آثار عراقی، عارفی که پیرو نظریه وحدت وجود و تحت تأثیرابن عربی است مورد تحلیل قرار گرفته است. عشق نزد او منشأ خلقت جهان هستی است که با امر آفرینش پیوند ازلی خورده است. نتیجه این تحقیق که در فصل نهایی دسته بندی شده است بیانگر تحول مفهوم عشق به عنوان یکی از مقامات عرفانی در بستر عرفان عملی و نزد سنایی و تبدیل آن به عنوان حقیقت ساری در وجود موجودات و یکی از مظاهر وجود محض نزد عراقی عارف عرفان نظری است. عشق در عرفان نظری عراقی جایگاه ویژه ای دارد که به عنوان نیروی به وجود آورنده عالم، با سایر اجزای این نظام ارتباطی منسجم دارد.
تاثیر پذیری اشعارناصر خسرو از قصص قرآنی و تحلیل زیباشناختی آنها
نویسنده:
مریم رزاقی کلاگری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حکیم ابومعین ناصرخسرو قبادیانی شاعر، نویسنده، متکلّم، فیلسوف، جهانگر، واعظ و مبلّغ مذهب بود؛ لذا آنچه که می گوید و می نویسد، همان چیزی است که بدان ایمان و اعتقاد دارد. ناصرخسرو از نمایندگان برجسته شعر مذهبی و عرفانی است که چهره دینی و فلسفی خود را در دیوان اشعارش به خوبی نمایان کرده است. از آنجا که او مذهب اسماعیلیه را حق می داند، همه را به آن مذهب فرا می خواند. ناصرخسرو به انبیای الهی همچون موسی و عیسی (ع) در دیوان خود به صراحت اشاره می کند. آنچه در شعر او تازگی دارد، قراردادن این مایه های داستانی در جهت اثبات جهان بینی خاص است. در این پژوهش داستان انبیا در دیوان اشعار ناصرخسرو و برداشت تأویلی او از این مایه های داستانی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش گر در پایان به این نتیجه دست یافته است که هرچند بسیاری از شعرای پارسی زبان از قصص قرآنی در اشعارشان استفاده کرده اند اما ناصرخسرو از این قصص قرآنی جهت تفهیم مفاهیم و مضامین اشعارش سود جسته است، و تلمیحات او برزیبایی کلامش افزوده است.
بررسی تاثیر قصص قرآن برافزایش مهارت پرسشگری دینی
نویسنده:
ژاله کیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی و نقد ماهیت زبان دینی از نگاه فیلیپس
نویسنده:
زینب شکیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث پر دامنه‌ی فلسفه‌ی دین که در قرن بیستم تحت تأثیر آراء ویتگنشتاین پرورش یافته است، ناواقع‌گرایی است. فیلیپس به عنوان یکی از اصلی‌ترین ایمان‌گرایان ویتگنشتاینی، با پذیرش مبانی فلسفی ویتگنشتاین سعی در بیان ایمان‌گرایی خویش دارد. وی در بیان ایمان‌گرایی خود به عنوان یکی از ناواقع‌گرایی افراطی، به نوعی ناشناختارگرایی در باب گزاره‌های دینی را می‌پذیرد.فیلیپس به عنوان یک پوزیتویست، با پذیرش متن‌گرایی، ایده‌ی بازهای زبانی و نحوه‌ی زندگی، به غیر توصیفی و غیر ارجاعی بودن باورها و گزاره‌های دینی معتقد است. او گزاره‌های دینی را دارای مصداق عینی نمی‌داند. چون ارجاع به واقع را مختصّ گزاره‌های علمی می‌داند. وی با بیان دیدگاه درون‌گرایانه‌ی خود در باب توجیه گزاره‌های دینی، سعی دارد تا با تأکید بر جنبه‌ی عملی دین آن را از انتقادات تجربه‌گرایانه و عقلانی حفظ کند. او با نفی جنبه‌ی نظری و واقعی دین، به نظریه‌ای ناواقع‌گرایانه در باب دین می‌رسد و که این نظریه منجربه نفی مفاهیم متافیزیکی از جمله مفهوم «خدا» می‌شود.وی پس از بیان دیدگاه خود در باب گزاره‌های دینی، به بیان تفسیری جدید از این گزاره‌ها می‌پردازد. تفسیری که با اعتقادات متدینان در تعارض است. انتقادات و اشکالاتی درباب نظریه ناواقع‌گرایانه و ناشناختارگرایانه وی و تفسیر جدید او از مفاهیم و گزاره‌های دینی در قالب چهار عنوان بررسی سازگاری درونی، بررسی سازگاری بیرونی، بررسی سازگاری با واقع، بررسی زبان شناختی بیان شده است.مهمترین نقدها در محورهای چهارگانه فوق‌الذکر عبارتند از: از این‌که تبیین او از اطلاق ذات الوهی با وابسته‌ کردن آن به تعالی درونی و اخلاقی متدینان در تضادّ است. ضمناً روح حاکم بر ایمان‌گرایی وی که به نفی واقعیت الوی منجر می‌شود در تعارض با اصول و نحوه زندگی متدینان در تمام ادیان می‌باشد و لذا ایمان‌گرایی وی عملاً با الحاد تفاوتی ندارد. ضمناً غالب منتقدان فیلیپس اعتقاد دارند: اولاً. درون‌گرایی افراطی وی در خصوص بازیهای زبانی با دیدگاه ویتگنشتاین در تعارض است و ضمناً حدود و تغور بازی زبانی و نحوه‌ی ارتباط آنها با هم در نگاه فیلیپس مبهم و نامبیّن می‌باشد. یکی از نکات مهم دیگر در انتقادات آن است که وی اولاً. در تبیین دین و فاکتورهای مهم دینی مانند خدا، پرستش و دعا دچار مغالطه تحویل‌گرایی شده است و ثانیاً. میان معناداری و صدق و توجیه در گزاره‌های دینی خلظ کرده است
باورهای دینی در شعر ناصر خسرو
نویسنده:
صدیقه مودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
مقایسه ی دیدگاه استاد مطهری و مایکل پترسون درباره ی مسئله شر
نویسنده:
زکیه احمدی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«مسأله‌ی شر» که می‌توان آن را یکی از مسائل بسیار مهم و بحث‌انگیز در مباحث کلام جدید و فلسفه دین معاصر دانست، از آنجایی‌که به بنیادی‌ترین اصول ادیان توحیدی – اعم از وجود خداوند و صفات مطلق او مانند قدرت، علم، خیریت و عدالت- حمله می‌برد، متألّهان خداباور را درصدد ارائه‌ی پاسخ برمی‌انگیزد. پژوهش حاضر به تقریر و مقایسه‌ی دیدگاه مایکل پیترسون و شهید مطهری درباره‌ی مسئله‌ی شر اختصاص یافته است. مهم‌ترین پاسخ پیترسون برای رفع مسئله‌ی شر، دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر است؛ وی تنها آن دسته از دادباوری‌هایی را که «امکان شر» را برای دستیابی به خیرهای برتر ضروری می‌دانند، قابل پذیرش می‌داند. مهم‌ترین استدلال مطهری، دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر می‌باشد؛ وی با تأکید بر اینکه وجود شرور در تحقق خیرهای برتر در جهان مادی ضروری هستند، اذعان می‌نماید که شرور، نقش‌های مثبت زیادی در جهت رشد و تعالی انسان ایجاد می‌نمایند. با مقایسه‌ی دو فیلسوف به این نتیجه می‌رسم که وجوه تشابه آن‌ها در اتخاذ دادباوری مبتنی بر خیرهای برتر، به عنوان پاسخی مناسب و قابل پذیرش در برابر مسئله‌ی شر می‌باشد، وجوه اختلاف‌شان را نیز می‌توان در نحوه‌ی پذیرش دادباوری مزبور دانست؛ بدین شکل که پیترسون دادباوری‌هایی که مدعی هستند «واقعیّت شر» برای دستیابی به «خیرهای برتر خاص» ضروری می‌باشد را محکوم به شکست می‌داند، اما مطهری در تکمیل‌ دادباوری-های خود به ارائه‌ی مصادیقی از شرور دست می‌زند که ضرورتاً به خیرهای برتر خاصی منتهی می‌شوند. ادعای پیترسون معقولانه است، اما به نظر می‌رسد هر دو پاسخ در پیش‌برد بحث خدا و شر در خور توجه و مهم بوده باشند.
بررسی تطبیقی مفهوم عدالت از دیدگاه افلاطون و مطهری
نویسنده:
محمدصادق کوسه لر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهعدالت به‌عنوان یکی از نگرانی‌های جامعه انسانی به لحاظ داشتن جایگاه و پیشینه‌ای که در مکاتب سیاسی و ادیان داشته است، همواره موردتوجه بوده و در این مسیر اندیشمندان و متفکران در تعریف عدالت و راه رسیدن به آن به بیان نظرات خود پرداخته‌اند. مسئله‌ای که برای دوستداران دانش در این عرصه پیش می‌آید، شناخت حقیقت عدالت و پذیرش یکی از تعاریف متفاوت آن به‌عنوان جهان‌بینی خود بوده است. افلاطون و مطهری در آثار خود به بیان نظرات خود در مورد عدالت پرداخته‌اند. این پایان‌نامه به تبیین نظرات این دو اندیشمند با این سوال که عدالت در دیدگاه افلاطون و مرتضی مطهری چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی دارد؛ پرداخته است. در این راستا پایان‌نامه حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با بهره‌مندی از ابزار کتابخانه ابتدا عدالت در دیدگاه افلاطون و مطهری پرداخته و سپس آن‌ها را به‌صورت منطقی مقایسه کرده است. افلاطون عدالت را به معنای نظم می‌گیرد و این نظم، با توجه به تقسیم‌بندی طبقات اجتماعی از طرف وی طرح می‌گردد؛ یعنی هر طبقه کار اصلی خود را انجام بدهد و در امور دیگری دخالت نکند. در نگاه افلاطون عدالت در اجتماع را فیلسوف-شاه می‌تواند برقرار بکند و ریشه‌ی این عدالت، قوه‌ی عاقله است؛ یعنی توسط عقلانیت است که زمامدار، امور شهر یا همان جامعه را نظم می‌دهد. این در حالی است که مطهری، عدالت را به معنای مساوات در حقوق انسانی در نظر می‌گیرد؛ مسئله‌ای که با نظریه نظم طبقات افلاطون در تقابل هست؛ اگرچه حکومت مورد تعریف مطهری را اگر ولایت‌فقیه بدانیم شباهت‌هایی با نوع حکومت مدینه فاضله افلاطون دارد ولی زمامدار افلاطون از حقوقی فراتر از قانون برخوردار است و این مهم در حالی است که به نظر مطهری، زمامدار، باید نظرات مردم را ارج بگذارد و اگر مردم او را نخواهند او باید از حکومت کناره بگیرد؛ دیگر این‌که منشأ عدالت در دیدگاه افلاطون قوه عاقله هست و اوست که به اجتماع نظم می‌دهد اما مطهری برای عدالت غیر از بحث حقوق انسانی، ریشه‌ای دینی و قرآنی را در نظر می‌گیرد که اینجا نیز نظرات باهم متفاوت‌اند و در آخر مطهری، گسترش عدالت را در زمان ظهور امام عصر در آثارش منعکس کرده است نظری که نمی‌تواند با تفکر افلاطون پیش از میلاد مسیح، یکسان و در یک راستا باشد.کلمات کلیدی: عدالت، اسلام، سیاست، افلاطون، مطهری.
تحلیل و بررسی هرمنوتیک عینی گرا با تاکید بر اندیشه اریک هرش و نقد آن بر مبنای حکمت متعالیه
نویسنده:
حیدر بحرالعلوم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهنوشته حاضر در ضمن تمرکز بر مقوله هرمنوتیک و تعریف مدارس گوناگون آن، به تحلیل و بررسی مسئله عینی گرا بودن دیدگاه معاصر «اریک دونالد هرش» و شرح نظریه هرمنوتیکی وی، پرداخته است. اهمیت دادن به مراد و مقصود مولف، میدان دادن به ثبات معنا و جلوگیری از دخالت دنیای ذهنی مفسر در فهم معنای اثر، ویژگی‌های بسیار مهمی است که نه‌تنها ایشان را در مقابل ذهنی‌گرایی تفسیری و پیامدهایی ازجمله تکثرگرایی و نسبیت قرار می‌دهد، بلکه نظریه هرمنوتیکی وی را به نظریه‌های تفسیری متون اسلامی نزدیک می‌سازد. سعی در برجسته نمودن اختلاف ها و تأکید داشتن بر همسانی ها با توجه به یک امر مشترک، نمونه ای از یک بحث تطبیقی است که بین نظریه هرمنوتیکی هرش و دیدگاه های تفسیری حکمت متعالیه، صورت گرفته است. ازآنجایی‌که شاهد ظهور دیدگاه‌های گوناگونی در زمینه زبان، سازوکار فهم و اصول تفسیری متن هستیم، فرهنگ اسلامی حاوی متن وحیانی را در تقابل جدی، جهت پاسخ به یکسری از سوالات چالش‌انگیزی قرار می‌دهد؛ بنابراین، تلاش در دسته بندی و تنقیح یک نظریه جامع در میدان‌های تفسیر متن و تطبیق دادن آن با دیدگاه‌های هرمنوتیکی دیگر، باعث گشودن افق‌های نوین تحقیقی خواهد شد که ساحت تفسیر اسلامی را غنی می‌سازد.
  • تعداد رکورد ها : 5307