جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 192
بررسی جایگاه اصول مدیریت در قرآن و  ادب فارسی (قابوس نامه، سیاست نامه، کلیله و دمنه، اسکندرنامه، منطق الطیر، مرزبان نامه، اخلاق ناصری، بوستان و گلستان)
نویسنده:
کامران پاشایی فخری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گنجینه‌ی انسانی هر اجتماع، بزرگ‌ترین سرمایه‌ی آن است، این سرمایه‌های انسانی، همواره نیازمند مدیریت، رهبری، اکتشاف و استخراج است. بشر بر عکس حیوانات که مجهز به نیروی خودکار غریزه است، در هدایت نیازمند به تحصیل و اکتساب و به عبارت دیگر به رهبری و راهنمایی محتاج است. انسان‌ها و حیات روحی آن‌ها دارای قوانین و مکانیسم‌ها و فعل و انفعالات اختصاصی‌اند، اگر بخواهیم با آن‌ها تعامل مثبت داشته باشیم باید قوانین حاکم بر رفتار بشر را خوب بشناسیم و کلید و رمز شخصیتی‌شان را به دست آوریم. گشودن کتاب روح و جلب همکاری‌شان بیش از هر چیز، آگاهی و ظرافت می‌خواهد نه زور؛ قوانین رفتار انسانی را باید مانند قوانین فیزیک، شیمی و فیزیولوژی کشف کرد نه وضع. ... و علم مدیریت مبتنی بر کشف چگونگی اعمال قوانین، اصول ویژه حاکم بر انسان و درک امور شخصیتی آحاد مردمی است که به نحوی با او در ارتباط‌اند و با تکیه بر تکنیک‌ها و ابزار لازم، گردونه‌ی تشکیلات و سازمان را به سمت هدف‌های مطلوب هدایت و رهبری می‌کنند. هم‌چنین در متون دینی، الگوی مدیریت، رسالت انبیاست و هدف اساسی در مدیریت علمی نیز نمی‌تواند بیگانه و نامربوط به هدف اصلی رسالت‌ها باشد که این مهم به زیبایی تمام در متون ادب فارسی انعکاس و نمود پیدا کرده است. یکی از شگفتی‌های اقلیم ادب پارسی این است که تاکنون دهها هزار کتاب و مقاله در باب اندیشه‌های بزرگان این کهن سرزمین به صورت و معنی آمده و می‌آید و هر یک به نوعی با شمع رخسار آنان عشق می‌بازد ولی هم‌چنان نشان کامل میخانه‌ی‌شان چون راه گنج از دید صورت‌پرستان مستور مانده است. رفقیان چشم ظاهربین بدوزید که ما را در میان سری است مکتوم همه عالم گر این صورت ببینند کس این معنی نخواهد کردمعلوم سعدی جامعه‌ی ایرانی همانند جوامع متمدن دیگر، ویژگی‌های خاص خود را داراست و از آن‌جا که مدیریت در هر جامعه، رابطه‌ی مستقیمی با فرهنگ آن جامعه دارد، ضروری است که برای نهادینه کردن اصول مدیریت ایرانی، فرهنگ آن را بشناسیمو یک سلسله قوانین مخصوص‌اش را کشف کنیم.پر واضح است اعمال شیوه‌های مدیریت، جزء از طریق تفسیر و انطباق ادبیات با مقتضای احوال عصر و مطالبات اجتماعی میسر نخواهد بود و موشکافی در متون ادبیات پارسی به عنوان گنجینه‌ی فعالیت‌های عقلی و ذوقی ایرانیان، قطعا این امکان را میسر می‌کند که در تبیین برنامه‌های استراتژیک این ملت کمتر به خطا رویم.پژوهشگری که بخواهد در باره‌ی مدیریت، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ و فلسفه تحقیق کند ولی آثار بزرگان ادب پارسی را نادیده بگیرد، در حقیقت خود را از فعالیت‌های عقلی برگزیدگان یک ملت متفکر و هوشمند محروم ساخته است. این حقیقت که به متون ادبیات فارسی، غالبا غیرعلمی نگاه شده و انس علمی و شناختی این هنر آبی در ادوار تاریخی، کمتر مورد عنایت جان‌های تشنه‌ی معرفت بوده است، بر هیچ اندیشه‌مندی مکتوم نیست. القصه نگارنده‌ی این رساله سعی کرده است گوشه‌هایی از این در مکنون را در حد وسع و توان خود از منظر مدیریتی به پیشگاهاربابان علم و فضل عرضه دارد به امید آن که اکسسیرسازان عصر روشنایی این فلز کم بها را به زر ناب بدل کنند تا ادبیات پارسی از رکودی که سال‌هاست با آن دست به گریبان است، رهایی یابد. پوشیده نیست خلق هر کار جدیدی، با فراز و فرود‌های بسیار توام است، نگارنده نیز با شوق درونی، ناملایمات طریقت را با همراهی پیشوایانی عالم به جان دوست‌تر داشته تا بخشی از این آیینه‌ی جهانی علم و دانش (ادبیات فارسی) هر چه افزون‌تر بر ادب‌دوستان مکشوف شود. متون 9گانه‌ی ادب پارسی به همراه آیات نورانی قرآن کریم در این رساله از منظر مدیریتی مورد مداقه، تبیین و تحلیل قرار گرفته است ولی بی‌گمان، تفاوت و تشابه نگرشی هر یک از نظریه‌پردازان ایرانی و غیرایرانی، واقعیت‌های انکارناپذیری چون زاویه‌ی دید، مقتضای زمان و مکان و ایدئولوژی مخصوص آنان را بیش‌تر می‌نمایاند. باغ بی‌خزان شهسوارانی چون سعدی، خواجه نظام‌الملک، قابوس بن وشمگیر، خواجه نصیرالدین توسی، عطار نیشابوری، نظامی گنجه‌ای و نویسندگان فکور مرزبان‌نامه و کلیله و دمنه،هر چند از برخی جنبه‌ها به علم مدیریت پرداخته لکن دانشگاهی ساخته‌اند که طالب را بر حسب مراتب بینش و استعداد از صورت تا معنا راهنمایی می‌کنند.تدوین این رساله، فراتر از ایجاب دانشگاهی در واقع عمل به توصیه‌ی حضرت مولانا برای دمیدن روحی نو در قالب حرف کهن فرهنگ ما نیز است. همان فرهنگی که اکنون آماج انواع تطاول‌هاست و به مدیران ما القاء می‌کند و تا حدی باورانده است که خود قورباغه‌ای نداریم که قورت دهیم ! آری ملت قدیمی ایران مشکلی دارند و آن قدیمی بودن است تا با حسرت بگویند: خوشا به حال نورسیدگان علم! این رساله، تلاشی ناچیز و همتی دلسوزانه در راه نشان دادن ظرفیت الهام بخش علم و دانشایرانی است ولی هرگز نمی‌توان ادعا کرد که وارسی اثری به تمام و کمال معنای آن راه می‌یابد بلکه نکات عمیق‌تری را برای بررسی آیندگان، ناخواسته باقی می‌گذارد.
بررسی و مقایسه درد و رنج در دیدگاه شاعران کلاسیک ومعاصر فارسی(مولوی،سعدی،نیمایوشیج وسهراب سپهری)
نویسنده:
ثوراله نوروزی داودخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درد و رنج ازموضوعاتی است که انسان از همان آغاز زندگی با آن روبرو بوده و همواره مکاتب مختلف دینی ، فکری و از جمله برخی شاعران- که در ساختار ذهنی آنان نگاه انسان شناسانه مرکزیت داشته -به آن توجه خاصّی کرده و اغلب شاهکارهای موفق ادبی، شکوفایی خودرا درپیوند وثیق با انسان و چالش های درونی او تجربه نموده اند. ازاین رو در این تحقیق،سعی شد تا مفهوم دردورنج،علل پیدایش وراههای رهایی از آن از منظر شاهکارهای ادبیات فارسی، درعصرکلاسیک ( شعر مولوی و سعدی )و معاصر ( شعر نیما یوشیج و سپهری ) به روش تحلیلی-توصیفی و بارهیافت هرمنوتیک وتحلیل گفتمان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد که عمده ترین نکات تازه و دستاوردهای پژوهش عبارتند از :1- درد در شعر مولوی فرآیند فعال شناختی وامری است بالقوه، درونی،غایتمندو انگیزنده به سوی هدف مطلوب و رنج پدیده ای نسبی و درونی-روانی که در پیوند با افق دید انسانها مطرح گردیده است ودرد ورنج در شعر سعدی امری است اجتماعی با ماهیت زمانی-مکانی و قابل تعمیم به کل دردورنج های بشری و در شعر نیما،پدیده ذهنی-ادراکی و روحی- روانی است که در آغازفعالیت شعری او اغلب به صورت فردی و نوستالژیک و بعد با ماهیت اجتماعی،سیاسی و ملی در شعر او جلوه کرده و در نظر سپهری امری است ذهنی- ادراکی که در اثرتعارض معرفت ذهنی سپهری با معرفت موروثی و عادتی حاکم برذهنیت انسان معاصردر شعر او به تصویر کشیده شده است. 2- زمینه ها و عوامل مهم پیدایش درد و رنج های بشری از نظر مولوی ، عوامل ازلی- معرفتی ( مثل هبوط ، ترکیب خاکی ودو بعدی انسان) عوامل درونی ( مثل مستی از هستی ، شهوت ، پیش داوری ، جهل ، فزون طلبی وتلقین) و در نگرش سعدی ، عوامل سیاسی ( مثل ساختارهای قدرت ) عوامل اجتماعی ( مثل نبود احساس اجتماعی و همدردی )، عوامل اقتصادی، عوامل زیستی – روانی و عوامل تربیتی – معرفتی است اما در نگرش نیما عوامل سیاسی ( مثل حاکمیت مستبد )، عوامل اجتماعی – روانی ( مثل غفلت و محافظه کاری مردم ) و در نظر سپهری عوامل معرفتی – فرهنگی ( مثل هبوط ، غلبه فرهنگ صنعتی و نگاه عادتی و موروثی به جهان ) از عوامل عمده درد و رنج های بشری محسوب می شود.3- در نگرش مولوی،اساسی ترین راه رهایی انسان از درد و رنج ،تغییررفتارهای ذهنی- روانی،تهذیب نفس، کسب معرفت ومعنادهی به دردورنج های بشری است.دردیدگاه سعدی همدردی انسانها با همنوعان و برقراری اعتدال اجتماعی و اخلاقی در جامعه، درنظرگاه نیما افزایش آگاهی مردم و برقراری عدالت و مبارزه اجتماعی و دردیدگاه سپهری بازگشت به معصومیت آغازین،کنار زدن غبار عادات و موروثی از چشمان درونی و ذهنی انسان و پیوند سالم و متوازن انسان با طبیعت از راههای اساسی رهایی انسان از درد و رنج محسوب می گردد.4- عمده ترین عناصر و سازکارهای القای معانی درد و رنج در شعر مولوی،تمثیل، هنجارگریزی معنایی و بینامتنیت،در شعر سعدی حکایت ،تمثیل ، هنجارگریزی نحوی و بعضا تصویر آفرینی و صحنه پردازی عاطفی است. امّا در شعر نیمایوشیجتمثیل ، نماد ، ابهام ، رنگ و اصوات و آواها و در شعر سپهری فضا سازی وتصویرآفرینی ، تشخیص ،رنگ،عاطفه و برخی عناصر زبان شناختی مثل افعال موثر و کلمات پرسشی از عناصر مهم القای معانی درد و رنج به شمارمی آیند.
تحلیل تطبیقی اخلاق و شیوه‌های معلمی با تکیه بر مثنوی معنوی و فیه‌ما‌فیه مولانا، گلستان و بوستان سعدی و منیه‌المرید فی آداب المفید و المستفید شهید ثانی
نویسنده:
محمدجواد خرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق و تربیت از امور مهم همه‌ی زمان‌ها و زبان‌هاست. مولانا و سعدی، دو تن از شاعرانِ برجسته‌ی پارسی زبان‌اند که آثار آکنده از معرفت و حکمتِ آنان، پیراینده‌ی اخلاق از هر پلیدی و پرورنده‌ی سیرت ستوده در آدمیان است و در زمینه‌ی تربیت دو معلّمِ موفّق بوده‌اند. شهیدثانی نیز از دیگر معلّمان موفّق است که آداب معلّمی را با الهام از آموزه‌های دینی، در کتاب منیه‌المرید بیان نموده است. بنابراین در این پژوهش کوشیده‌ایم با کاوش در آثار مذکور این بزرگان و برخی متون دینی و هم‌چنین تطبیق و مقایسه‌ی آن‌ها، اخلاق و شیوه‌های نیکویی را که می‌تواند در موفّقیّت یک معلّم یا مربّی موثّر افتد، بیان کنیم. نتیجه‌ی مطالعات و مقایسه‌های مربوط بدین موضوع را در پنج فصل فراهم آورده‌ایم:فصل اول: به کلیّات یا مباحث مقدّماتی پایان‌نامه اختصاص یافته و درباره‌ی موضوع‌هایی از قبیل اهداف پژوهش، روش پژوهش و ... سخن به میان آمده است. فصل دوم: در این فصل به کوتاهی بر تاریخچه‌ی آموزش و پرورشِ جهان پرداخته‌ایم.فصل سوم: در این فصل به تاریخچه‌ی آموزش و پرورش ایران و نظریات تربیتی برخی از بزرگان تعلیم و تربیت ایران نگاهی انداخته‌ایم. فصل چهارم: مهم‌ترین فصل این پایان‌نامه است شامل موضوع‌هایی است که در مورد اخلاق و شیوه‌های نیکوی معلّمی با توجّه به آثار مورد تحقیق می‌باشد که برخی از آن‎ها عبارتند از: نیّت، بازخواست خویشتن، مصاحبت، انگیزه، شادی، تأثیر لقمه، بینش، نقش داستان‌ها و مَثَل‌ها، عکس‌العمل در برابر بدی‌ و راه‌های حذف بدی‌ها.فصل پنجم: در فصل پنجم نتایج حاصل از این پژوهش ارائه شده است.
مرگ‌اندیشی در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
حبیب چاه‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بنیاد حماسه به طور کلی بر اساس سرگذشت انسان آرمانی و ستایش شکوهمندی و سرافرازی پهلوان و قهرمان استوار شده است. تقابل زندگی و مرگ در داستانهای شاهنامه به وضوح و به کرّات آمده است. از نگاه تیزبین فردوسی مرگ جسمانی با همه ی ترس آور بودنش، قطعی و گریزناپذیر است. تلاش در زندگی و خدا پرستی رمز جاودانگی و مانایی است و نیک نامی را به دنبال دارد. مرگ با زندگی پیوند تنگاتنگ و ناگسستنی دارد و به تعبیر رساتر مرگ ادامه ی زندگی است.فردوسی در تمام مراحل زندگی مرگ را به یاد می آورد و تأکید می کند،که چراغ عمر هر زاده ای با تند باد مرگ خاموش می شود. و(ساز و نهاد هر تولّدی)، (سرانجام هر زایشی)، بهره مندی از (بستر خاک)و (بالینی از خشت) است.زبونی و درماندگی انسان در برابر سرنوشت و بازیهای چرخ ناپایدار از نگاه دقیق فردوسی ، صحنه های هیجان انگیزی از حیرت و وحشت آدمیزاد را در برابر سایه ی شوم تقدیر که گاهی بر هم زننده ی لذاید و در هم شکننده ی عمرهای دراز است، به خوبی روایت شده است.مرگ با همه ی شکنندگی و ترسناکی، دادست و بیداد نیست، چرا که مرگ در چشم انسان معاد باوری چون فردوسی، مایه ی انتقال از این جهان خاکی و پر از درد و رنج، به جایگاه بهتر به نام جهان آخرت و سرای جاودانی است . (چو آرام یابد به دیگر سرای)، (گه رفتن آمد به دیگر سرای). فردوسی، روایتگر مرگ های آرمانی و جاودانی قهرمانان،پهلوانان و شاهان نامداری چون فریدون، ایرج، سیاوش، سهراب، رستم، کیخسرو ، اسفندیار و... است که ساختاری تراژدیک وغم انگیز دارند.مرگ سیامک اوّلین مرگ پاک و اهورایی شاهنامه، قتل ناجوانمردانه ایرج، اولین شهید شاهنامه، مرگ اسطوره ای سیاوش، جوانمرگی سهراب، کوچ عارفانه کیخسرو، مرگ اسفندیار، خودکشی جریره و شیرین، یکی در کنار جسد پسر ودیگری در دخمه ی شوهر شکوهمندش، مرگ تلخ و جانکاه رستم پهلوان رؤیایی شاعر، مرگ نابکارانی چون سلم و تور، افراسیاب، گرسیوز و... در اثر سترگ فردوسی، جاودانه و ماندگاراند.
مقایسه تطبیقی تحلیلی حماسه‌های ایلیاد و اودیسه هومر با شاهنامه فردوسی
نویسنده:
حجت عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجا که یونان و ایران از کهن‌ترین روزگاران، مهد جهان‌بینی‌های گوناگون و آفرینش‌های هنری بویژه خلق شاهکارهای حماسی دست اول بوده و با یکدیگر از طریق تعاطی ایدئولوژی ها و جهان بینی ها ، داد و ستد فلسفی و دینی داشته‌اند، جا دارد با مقایسه حماسه های ایلیاد و اودیسه هومر با شاهنامه فردوسی که در حکم چکیده بینش، آمال و ذوق دو قوم هستند ، علاوه بر شناخت فراز و فرودهای داستان پردازی در ایلیاد و اودیسه،دغدغه‌های کلان هومر به عنوان نماینده اندیشه و احساس یونانیان در مقایسه با دیدگاه‌های فردوسی به عنوان نماینده خرد و باور ایرانی، آشکار شود تا از یک سو امکانات و استعدادهای حماسه‌سرایی در یونان در مقایسه با ایران بیشاپیش روشن گردد و از سوی دیگر سهم هر یک در پی‌ریزی شالوده‌های فکری و باورداشت‌های ملی و حتی فراوطنی در عرصه ادبیات حماسی بازنموده شود؛ ضرورتی که تاکنون آنگونه که باید و شاید بدان اهتمام نشده است.نتیجه‌ای که در پژوهش حاضر حاصل شده آن است که گرچه هومر و فردوسی هر دو به نوع و سبک ادبی حماسی تعلق دارند، تفاوتی آشکار در رویکردهای نظری و ادبی این دو حماسه‌سرا دیده می‌شود؛ بدان معنا که چون هومر در آثار خویش در پی تبیین هیچ جهان‌بینی خاص نیست، حماسه‌های وی با انگیزه «صرف بیان احساسات بشری» سروده شده و همین امر موجب گشته تا وی فرصت و توفیق فراوان در تمرکز بر پردازش‌های داستانی یابد. در مقابل، فردوسی از آن رو که شاعر تعهدگراست و در پی برآورد مقصود کلان «پاسداشت هویت و معرفت اساطیری-تاریخی ایران زمین» است، بیش از شیوه‌های داستان‌سرایی بر انگیزه‌های تعهدی خویش تمرکز نموده است.
نقد و مقایسه‌ی اخلاق در حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی
نویسنده:
صدیقه حسین‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق از دیر باز مورد توجّه بشر بوده ؛ زیرا ،آن را راهی برای رسیدن به سعادت خویش یافته است . اندرزها و تعالیم اخلاقی، همواره جزو مفاهیمبرجسته‌ی شعر بوده و شعرا ،تلاش زیادی برای نشر فضایل اخلاقی داشته‌ و هر یک به شیوه و روش خاص خود بدان پرداخته‌اند. سنایی و مولوی از جمله‌ی این شعرا هستند که نقد و مقایسه‌ی اخلاق ،در دو اثر حدیقه الحقیقه و مثنوی موضوع این پژوهش است. اساس نظام اخلاقی سنایی بر پایه‌ی دین استوار است . وی راه رسیدن به مرتبه‌ی کمال را گذر از جادّه‌ی شریعت می‌داند . اخلاق مورد نظر مولانا ،علی‌رغم پایبندی به شریعت و اصول دین احمدی ، تا حدود زیادی وام گرفته از اندیشه‌های صوفیانه است. او با رویکردی عرفانی به مباحث اخلاقی می‌پردازد.سنایی برای طی کردن طریق سعادت ،چراغ عقل را برمی‌افروزد و علم و عمل را ارج می‌نهد و مولانا ضمن به رسمیّت شناختن عقل و علم، عشق و دستگیری پیر طریقت را نردبان صعود می‌داند . در این تحقیق، ابتدا به بررسی اجمالی زندگی و آثارسنایی و مولویپرداخته شده است،سپس جایگاه سنایی و مولوی در عرصه‌ی شعر فارسی بررسی شده و از تأثیر و تأثّرهای این دو شاعر از یکدیگر و پیشگامی سنایی در عرصه‌ی شعر عرفانی وسرآمدی مولوی در این حوزه سخن به میان آمده و در ادامه نقد ادبی و شیوه‌های مختلف آن بررسی شده است. تعریف اخلاق ،هدف، اهمّیّت و ضرورت آن و مکاتب اخلاقی جهان و امتیازهای مکتب اخلاقی اسلام از دیگر موضوعات مطرح شده در این تحقیق استهمچنین به بررسی ارتباط اخلاق با علم ، سیاست ،دین و عرفان و بیانتفاوت‌ها و شباهت‌های اخلاق عابدانه و عارفانه پرداخته شده است . بررسی نظام وتعالیم اخلاقی سنایی و مولوی و تحلیل رذایل و فضایل مطرح شده، در این دو اثر از اساسی‌ترین مباحث این پژوهش است .در پایان روش‌های تربیت اخلاقی در حدیقه و مثنویبررسی و مقایسه شده است .
نقد و مقایسه ویژگی های انسان کامل در اسلام، ادبیات عرفانی و اومانیسم
نویسنده:
آرزو امین خندقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به بررسی نظرگاه هر یک از سه تفکّر اسلامی ،عرفانی و اومانیستی در باره‌ی انسان، جهان، خدا، غایت و کمال انسان پرداخته شده است. کمال ، در هر یک از مکاتب یاد شده تعریف شده و عوامل و موانع رسیدن به آن نیز طرح شده است. ضرورت وجود انسان کامل و جایگاه او در جهان و در ارتباط با خدا، انسان‌ها و موجودات دیگر نیز، مطلبی است که در این جستار، بیان شده است.در پایان، پس از نقد اومانیسم، به عنوان مکتبی که مدّعی انسان مداری و حمایت از انسان می‌باشد، به مقایسه و نقد مولّفه‌هاییاد شده در باره‌ی کمال ،انسان کامل و مسایل پیرامون آن در سه مکتب یاد شده با روش عقلی و استدلالی و استفاده از آیات و روایات پرداخته شده است. بهترین الگوی انسان کامل ، انسان کاملی است که اسلام، معرّفی می‌کند.انسان کامل اومانیسم، سیمایی مادّی دارد؛ قدرتمندِ لذّت پرستی است که دست به حیوانی‌ترین اعمال و رفتار می‌زند. انسان کامل صوفیّه هر چند قرب خدا را پیش چشم دارد ولی سر در گریبان خویش است و اهل افراط و تفریط در امور دنیا و آخرت.انسان کامل اسلام هم برای دنیایش تلاش می‌کند و هم برای آخرت.صالح و مصلح است و صفات عالی انسانی در او به اوج خود رسیده است.
نقد و تحلیل داستان‌های کودکان و نوجوانان با موضوع شخصیت‎های دینی (بین سال‌های 1380 تا 1385)
نویسنده:
نفیسه صادق‌پور معینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از انواع داستان، داستان تاریخی دینی است که در ادبيات هر ملتی، مملو از قهرمانانی است که هر یک در وجهی از شخصیّت خود، نمونه‌ای اعلی در میان مردم هستند و از این بابت، اسوه‌هایی مناسب برای تأثیرپذیری و سرمشق قرار گرفتن یا عبرت گیری کودکان و نوجوانان به شمار می‌روند. به همین سبب بررسی آثار روایی با بن‎مایه‌های داستانی- شامل حکایت، قصه، داستان و نمایشنامه- با محوریت شخصیّت‌های دینی برای کودکان و نوجوانان خلق شده، موضوع این تحقیق است. از آنجا که پس از انقلاب اسلامی و به‌خصوص در سال‌های اخیر، با توجه به سیاست‌های اتخاذ شده از سوی دولت، حجم این گونه آثار به طور چشمگیری زیاد شده است؛ به ناچار دوره‌ای 5 ساله -از 1380 تا 1385-انتخاب و آثاری که برای بار نخست بین این سال‌ها تألیف شده است، بررسی گردید. بدین منظور ابتدا تمامی آثار دینی کودک و نوجوان- با محوریت شخصیت‌های دینی- که برای نخستین بار در این سال‌ها به چاپ رسیده بود، بر اساس فهرست کانون پرورش فکری، استخراج شد که تعداد آن‌ها به 1220 کتاب رسید؛ از این تعداد، 478 کتاب مربوط به آثار داستانی است که 408 اثر تألیف(به زبان فارسی) و بقیه ترجمه بوده است. سپس طبقه‌بندی جدیدی از داستان‌های دینی کودک ارائه گرديد و با بررسی آثار در دو سطح ساختار و محتوا، کاستی‌های این آثار در بخش داستان‎پردازی و جذب مخاطب به دست آمد. برخی از نتایج به دست آمده به شرح زیر است: اکثر این آثار در اولي‎ترين اصول ظاهري كتاب آرايي حتي در بخش فهرست برگه نويسي و تنظيم شناسنامۀ کتاب دارای نقص هستند؛ به عنوان نمونه گروه سنی در اغلب این آثار درج نشده است. به علاوه در برخی از آن‎ها غلط‌های املایی و دستوری به چشم می‌خورد. نبودن تنوع موضوعی به‎خصوص در بخش داستان‌های قرآن و داستان‌های زندگی بزرگان؛ ناآگاهی مؤلف از علاقه‌مندی‌های مخاطب و متناسب نبودن موضوع داستان با گروه سنی مخاطب از دیگر کاستی-های این آثار محسوب می‌شود. استفاده از لحن و زبان نامأنوس به‎خصوص در ترجمۀ سخنان ائمه(ع)؛ استفاده از واژگان جدید و آیات و احادیث، بدون حرکت گذاری و ذکر معانی و استفاده از تصاویر نامناسب و نازیبا از جذابیت اغلب اين كتاب‌ها كاسته است.بررسي‌ها نشان مي‌دهد هدف اصلی مؤلفان از خلق این آثار، آشنا نمودن کودکان با سیره و اخلاق بزرگان دین و ارائۀ الگوهای رفتاری مناسب به این گروه‌های سنی بوده است، نه خلق يك سلسله آثار ادبي داستاني كه هدف خود را در لفافه بيان و القا می‌كنند و طبيعتاً تأثير عميق‎تري دارند. بیشترین الگوسازی‌هاي اين داستان‎ها مربوط به چهارده معصوم(ع) است و به ایمان، صداقت، صبر و مقاومت، عدالت، اطاعت نکردن از طاغوت و بخشندگی این بزرگان اشاره دارد.
بررسی آراء و اندیشه‌های بیدل دهلوی و سنجش آن با افکار ابن‌عربی با تکیه بر فصوص‌الحِکَم، ترجمان‌الأشواق و کلّیّات بیدل
نویسنده:
سعید قاسمی پُرشکوه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بیدل دهلوی، شاعر و عارف قرن یازدهم هجری، آثار عرفانی فراوانی دارد که در شکل‌گیری آنها اندیشه‌های عارفان پیش از او و مکتب‌های عرفانی گوناگون اسلامی و هندی تأثیر بسیاری داشته است. این میان ابن‌عربی اندلسی برجسته‌تر از همه عارفان است و در جای‌جای آثار بیدل می‌توان ردّ پای اندیشه‌های ابن‌عربی را به وضوع مشاهده کرد، به‌ویژه در مثنوی‌های محیط اعظم و عرفان او که متأثّر از ساختار فصوص‌الحِکَم و اندیشه‌های مندرج در آن و فتوحات مکّیّه ابن‌عربی است. در پژوهش حاضر در بابِ بررسی تطبیقی آرا و اندیشه‌های بیدل دهلوی و سنجش آن با افکار ابن‌عربی تدوین گردیده است و در آن به دو موضوع کلّی و اصلی عرفان یعنی بحث «هستی‌شناسی» و «انسان‌شناسی» پرداخته شده است و موضوع‌های بسیاری از جمله «عدم»، «حضرات وجود»، «تغافل»، «تجلّی»، «تمثیل‌های انسان» و... اشاره و ذیل این دو عنوان کلّی فهرست شده است و در هر بخش به اهمّ مسائل مشترک آثار این دو عارف نامدار اشاره گردیده است تا بدین ترتیب، با استناد به آثار بیدل دهلوی میزان تأثیرپذیری او از اندیشه‌های ابن‌عربی روشن گردد و در این میان، راهی برای کشف اندیشه‌های بیدل باز شود و مددی برای بیدل‌پژوهان معاصر باشد. این پژوهش مبتنی بر این پرسش است که میزان تأثیرپذیری بیدل از ابن‌عربی تا چه حدّ است و فرضیه پژوهش آن است که بیدل دهلوی در بسیاری از کلّیّات آثار خود از اندیشه‌های ابن‌عربی تأثیر پذیرفته است. برای پاسخگویی به پرسش اصلی پژوهش حاضر، با توّجه به آثار ابن‌عربی و بیدل موضوعات مشترکی میان آثار این دو انتخاب گردیده است و به سنجش و تطبیق میان آنها پرداخته شده است و در نهایت بدین نتیجه دست یافته که بیدل دهلوی در جای‌جای آثار خود از اندیشه‌های ابن‌عربی اندلسی متأثّر بوده است.
بررسی و تحلیل داستان‌های محسن مخملباف بنابر نظریه‌ی روایت‌شناسی گرماس
نویسنده:
نوشین بهرامی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
محسن مخملباف، نویسنده و کارگردان، با نوشتنِ نزدیک به 27 جلد کتاب از جمله: باغ بلور، حوض سلطون، نون و گلدون و ... خود را در زمره‌ی داستان‌نویسان معاصر جای داده‌است. در این پژوهش به بررسی عناصر داستان‌های مخملباف و تحلیل آنها از دید روایت‌شناسی پرداخته‌می‌شود. پژوهشگران، روایت را بنیادی‌ترین اصل متون نمایشی و داستانی دانسته‌اند. در بین نظریه‌پردازان، ساختگرایان بیش از دیگران به بررسی روایت پرداخته‌اند. روایت توالی ادراک‌شده‌ی وقایعی است که ارتباط غیراتفاقی دارند و مستلزم وجود انسان یا شبه‌انسان یا دیگر موجودات ذی‌شعور به عنوان شخصیت تجربه‌گر است. نظریه-پردازان، روایت را به دو حوزه‌ی داستانو کلامتقسیم کرده‌اند. داستان بازنمایی ژرف‌ساختی همه‌ی اطلاعات اساسی مربوط به شخصیت‌ها ، وقایع و زمینه‌هاست که دارای ترتیب زمانی بوده و بدون آن روایت شکل نمی‌گیرد. از آن‌جا که عنصر شخصیت در داستان‌های مخملباف اساسی‌تر است، در این نوشتار بنابر نظریات گرماس به تحلیل شخصیت‌های داستان پرداخته‌ می‌شود. آ.‌ژ.‌گرماس، براساس مفهوم تقابل‌های دو‌گانه‌ی اشتراوسالگوی خود را مطرح کرد. از دیدگاه اشتراوس، مفاهیمی همچون روز/ شب، بالا/ پایین و ... مفاهیم اولیه‌ی تفکر انسان را تشکیل می‌دهد. گرماس این تقابل را در مورد کنشگرهای روایت به-کار‌برد: فاعل (اعطاکننده) / مفعول (هدف). فرستنده (ابریاریگر) / دریافت کننده (ذی‌نفع).یاریگر / مخالف (رقیب)فاعل اغلب شخصیت اصلی داستان است. هدف یا موضوع شناسایی نیز همان آرزو یا خواسته‌ای است که فاعل در پی آن است و ممکن است شیء یا امری انتزاعی باشد. همان‌گونه که یاریگر و مخالف نیز لزوماً انسان نیستند، هرآن‌چه به فاعل در راه رسیدن به هدف یاری کند، یاریگر و هرآن‌چه بر سر راهش مانع ایجاد کند، مخالف (رقیب) است. ممکن است هر شخصیت چندین نقش را ایفا کند؛ برای مثال هم فاعل باشد هم فرستنده و هم یاریگر.
  • تعداد رکورد ها : 192