جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1265
بررسی تطبیقی جایگاه روش عرفانی در فلسفه صدرالمتألهین، ابن‌سینا و شیخ اشراق
نویسنده:
محمدجواد هاشم پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عنوان بررسی تطبیقی جایگاه روش عرفانی در فلسفه صدرالمتألهین ، ابن سینا و شیخ اشراق دارای دو شاخصه مهم است ، اول آنکه به بررسی «جایگاه» روش عرفانی می پردازد ، پس در پی توصیف روش عرفانی در فلسفه صدرالمتألهین ، ابن سینا و شیخ اشراق است واز سوی دیگربه «تطبیق» و مقایسه ی جایگاه روش عرفانی در تفکر این سه متفکر برجسته همت گمارده است . اهمیت این موضوع در مواجهه ی ما با عرفان و نقش تاثیر گذار آن تفکر بشری که منشاء تحولات گوناگون حیات فردی و اجتماعی اوست ، آشکار می گردد. و هدف از این نوشتار دستیابی به توصیفی صحیح و مقایسه ای ، از کارکرد عرفان و روش عرفانی در مکتب سه فیلسوف بزرگفلسفه ی اسلامی است. در این پایان نامه با تأکید بر نوشتار های فلسفی و تمرکز بر مبادی و مقدمه ی کتب سه حکیم بزرگوار از روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و روش مطالعه ی فلسفی-برهانی و تحلیلی استفاده شده است.و حاصل این نوشتار دستیابی به این نظریه است که بوعلی عرفان و روش عرفانی را مسئله خود قرار داده است و یک پژوهش ازفلسفه ی عرفانی را ارائه می دهد و در جایگاهی دیگر شیخ اشراق اصل و پایه ی روش کار خود را بر روش عرفانی بنا نهاده است و ملاصدرا با نگاهی جامع نگر از روش عرفانی در کنار روش برهانی و وحی و با هدف تحقق یک حکمت جامع به این موضوع پرداخته است.از این رو می توان گفت که روش عرفانیتاثیری حداکثری را در فلسفه ی اشراقی بر جا گذاشته است و در فلسفه صدرایی در کنار روش برهانی و تحت نظارت وحی از سهم ویژه ای برخوردار شده است و در نگاه ابن سینا با کمترین نقش به عنوان یک مسئله بسیار مهم ظهور یافته است.
مبانی عقلی هنر در فلسفه اسلامی
نویسنده:
حبیب‌الله فهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در روزگاری که «ایسم» های گوناگون با طنازی بر سر بازار اندیشه ها «آیه» های ما را مهجور می خواهد، و غلبه ی خواست های احساسی و شبه نیاز بر ذهن و ضمیر انسان معاصر او را تنگ حوصله و کم تحمل نموده است، رساندن پیام معنویت دین و تبلیغ ارزش های اسلامی، توجه بیشتر و بهتر رسالت گزاران به هنر را،ضروری می سازد. پیرو اثبات نیازمندی ما به هنر، این پرسش ابرو می نماید که اصولا هنر از نظر دانشمندان مسلمان چه خاستگاهی دارد و مبانی نظری آن چیست؟ هدف از این تحقیق روشن ساختن پیوند هنر و فلسفه در جهان اسلامی است به این معنا که این دو جریان عظیم فرهنگی در دنیای اسلام، اصولا نسبتی باهم دارد یا نه؟ اگر دارد ربط و نسبت آن ها چگونه است؟ می خواهیم بدانیم فلسفه اسلامی در شکوفائی هنر اسلامی نقش داشته یا نه و ما تا چه اندازه مجازیم که پشتوانه نظری هنر را در فلسفه و عرفان بجوئیم. و اینکه این نوشته جستجوی معیار و ملاکی برای اسلامی بودن و یا نبودن هنر است وبر چه اساس و معیاری هنر را به اسلامی و غیر اسلامی تقسیم می کنیم؟
بررسی زبان دین از دیدگاه سهروردی و ویتگنشتاین
نویسنده:
فاطمه محمودزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشتار حاضر به بررسی زبان دین از دیدگاه ویتگنشتاین و سهروردی می‌پردازد. فصل اول تحقیق به کلیات بحث می‌پردازد. در فصل دوم زبان دین از دیدگاه ویتگنشتاین متقدمو متأخر بررسی شده است.سپس در فصل سوم زبان دین از دیدگاه سهروردی توضیح داده شده است.سرانجام در فصل چهارم به بررسی تطبیقی دیدگاه این دو فیلسوف پرداخته شده است.ویتگنشتاین در فلسفهمتقدم خود دین و مابعدالطبیعهراموجود اما زبان دین را بی‌معنا و مهمل می‌داند. وی امور دینی را رازآمیز و انسان را به سکوت در مورد آن‌ها فرامی‌خواند. وی در فلسفه‌ی متأخرش زبان دین را معنادار و زبان خاص می‌داند. از نظر وی تنها کسی می‌تواند زبان دین را بفهمد که در نحوه‌ی زندگی دینی شراکت داشته باشد. سهروردی نیز زبان دین را معنادار دانسته و آیات قرآن را در بسیاری از موارد تأویل می‌کند. وی گزاره‌های دینی را دارای ظاهر و باطن می‌داند. از نظر او تنها کسی به کنه معارف فلسفی و دینی دست می‌یابد که هم در کشف و شهود و هم در استدلال مهارت و ورزیدگی داشته باشد. ویتگنشتاین و سهروردی در معناداری و معرفت بخشی گزاره های دینی با هم تفاوت دارند.
تبیین الگوی تربیت عرفانی از منظر امام حسین(ع) با تأکید بر دعای عرفه
نویسنده:
محمدجواد مکرم سایل
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
باحمد وسپاس خدای خالق و مربّی ، دراین تحقیق با اعتقاد به نقش معرفت در کیفیت وکمال عبادت ، وفضیلت "معرفه الله" ، به عنوان " اعلی المعارف "، در مسیرعبودیت سبحان ، به تحقیق درحوزه ی تربیت عرفانی ، پرداخته شده است . ازآنجا که " تربیت " امری ربّانی ، و تربیت عرفانی ، دائر بر شناخت ذات و صفات پروردگار متعال است ، برای دریافت تعریف الگوی عملی تربیت عرفانی ، این تحقیق ، به دنبال نسخه ی عرفانی مبتنی برتعالیم وحی ، ومنبعث ازالهامات ربّانی اولیاء الهی ، بر ژرفای دعای سرشار ازگوهرنابّ عرفان عرفه ، معطوف گشته ، و" الگوی تربیت عرفانی را ،از منظر امام حسین (ع) با تأکید بردعای عرفه " به عنوان مسئله ی اصلی تحقیق ، درآئینه یتجلیات ضمیرنورانی ، وافاضات آن الگوی کمال عرفانی ، ووجود تربیت یافته ی اعلای ربّانی، ودربیانات گرانبها ، وتصویرزیبا وجامع الاطراف ذات وصفات خداوند دردعا ومناجاتشان ، جستجو شده است .تربیت ، با الهام ازقرآن در فلسفه ی خلقت، همانا آئین بندگی تعریف می شود، وکمال بندگی ، براساس سخن حضرت امام حسین (ع)، با تعبیر " اِنَّ اللهَ جَلَّ ذِکَرهُ ما خََلقَ العِباد اِلاّ لِیَعِرفوهُ " ، معرفه الله ، عنوان گردیده است . بنابراین ، با تبیین جایگاه تربیت عرفانی ، برای یافتن پاسخ سوال اصلی تحقیق ، پنج سوال فرعی مبنی بر" تعریف تربیت عرفانی ، غایت، اصول ، مراحل وروشهای آن" مورد بررسی قرارگرفته است . تعریف تربیت عرفانی ، باعبارت " فرایند شکوفائی فطرت آدمی در پرتو معرفت به ذات و صفات الهی منضم به بندگی عارفانه و عاشقانه ، از معبر شناخت زوایای وجود انسان ، و آیات وعنایات الهی ، منحصربه الهام وتفضلات رحمانی و هدایت ربانی " مشخص شده ، و غایت آن ، درراستای تحقق اراده ی متعالی خداوند مبنی برمقام رفیع خلیفَه الهی انسان، باعبارت : "کسب عالی ترین وجه کشف و شهود قلبی درشناخت خداوند ، با کسب " توحید خالص" و "یقینی" ، ونیل به مقام فناء فی الله ، از رهگذر " پی بردن به او از خود او، درپرتوتأسی و معرفت به برگزیدگان او" تعریف گردیده است . مراحل تربیت عرفانی : " معرفت ؛ توبه ؛ ایمان ؛ یقین ؛توکل ؛ رضا ؛ تسلیم ؛ تقوی ؛عبادت ؛ اخلاص ؛ حب الهی ؛ شهود ؛ وصال و فناء فی الله "، و اصول آن باعناوین : " انحصار عرفان ناب به تفضل الهی ، ابتناء آن برشناخت حجج الهی ، انطباق هدایتها با قابلیت و تناسب رشد وجودی،و ضرورت ارتقاء ظرفیت وجودی وکمالات مربّی و متربّی " دریافته وارائه شده است . راهبردهای عملی ، مطلوب بخش نهایی سوالات تحقیق ، بهَ عنوان روشهای تربیت عرفانی ، با عناوین : " 1-معرفه النفس2 - تدبّردرقرآن3 - تهذیب نفس 4- مداومت و جدیت درعبادت 5 – دعا6 - مناجات با خدا " مشخص ومعرفی شده است
وادی های سلوک در چهار مثنوی عطار و مقایسه آن با سفرهای چهارگانه عرفا
نویسنده:
منصوره برزگرکلورزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عطار در منطق‌الطیر طریق سلوک را دارای هفت وادی می‌داند: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا. در این مثنوی سالک با شیخ عطار سفر اول را طی می‌کند. هفت وادی همان اطوار سبعه سفر اول هستند که او به زبان عارفانه خود آنها را بیان می‌کند و در نهایت سالکان عطار نیز چون عارف در سفر اول به فنا در ذات الهی می‌رسد.در دومین مثنوی عطار که مصیبت‌نامه است، سالک که فکر قلبی است سیر آفاقی و انفسی در میان تمام کائنات آغاز می‌کند و سرانجام پیامبر اکرم او را به سوی پنج وادی راهنمایی می‌کند که عبارتند ازحس، خیال، عقل، دل و جان. سالک در وادی آخر متوجه می‌شود، در تمام جهان تنها یک حقیقت است و آن ذات اقدس خداوند است. این منظومه در واقع با سفر دوم عرفا مرتبط است چرا که در این مثنوی، سالک سفر در ذات دارد و او در دریای جان غرق می‌شود و برای ادامه سفر خود آماده می‌شود که شیخ عطار آن را در کتاب دیگری آورده است.آن کتاب الهی‌نامه است که در آن شیخ برای جان، شش پسر در نظر می‌گیرد در واقع شش وادی که سالک باید‌ از آنها عبور کند. نفس، آرزوی شهوت دارد. شیطان با وساوس خود او را گمراه می‌کند. عقل خواهان جاه است. علم در پی چیزهای بی‌اهمیت می‌رود در حالیکه علم واقعی، علم کشف اسرار است. فقر پادشاهی ناپایدار دنیوی را می‌طلبد و در نهایت توحید کل است که دین و دنیا را با هم می‌خواهد. این مثنوی ادامه سفر دوم است که سالک در آن به عبودیت می‌رسد و دیگر خود را در میان نمی‌بیند.درآخرین منظومه، اسرارنامه شیخ وادیی نیاورده است و خطاب به انسان هیجده مقاله را سروده و در آنها بتدریج همراه سالک سفر سوم نیز به پایان می‌رساند. در این سفر سالک در عوالم جبروت و ملکوت و ناسوت سفر می‌کند و از صفات و افعال الهی خبر می‌دهد اما به مقام نبوت نمی‌رسد. در پایان این سفر است که سالک عطار به مقام علوی می‌رسد و پند و اندرز می‌دهد و می‌تواند از ذات و صفات الهی خبر دهد.شیخ عطار سفر چهارم را چون برای انبیا و کاملان راه است و نه برای سالکان، در مثنوی‌های خود نیاورده است.
تبیین نحوه ظهور صفات الهی در انسان از منظر قرآن و سنت
نویسنده:
زهرا محسنی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عالم هستی مظهر صفات الهی، عظمت وحکمت حق تعالی است و خداوند با آفریده‌هایش خود را به انسان‌ها نمایانده است. در این میان انسان که در پایین‌تر نشئه جهان هستی ‌و دارای تمام ویژگی‌های این عوالم است، توان سیر در نشئه‌های دیگر و قرب به حق تعالی را دارا است. هدفی که با عنوان سعادت و کمال انسان همواره مورد جستجوی بشریت بوده و به صورت ویژه در مباحث عرفان اسلامی مطرح است که بر اساس آن انسان با سیر عمیق در عرفان نظری و سپری نمودن مراحل عرفان عملی می‌تواند به قرب حق تعالی، که همان کسب توانایی ظهور صفات الهی در خود است دست یابد، چرا که سعادت انسان در کسب برترین صفات است و منشأ و منتهای صفات الهی را نیز خداوند دارا است، در نتیجه سعادت انسان نیز تحقق و ظهور این صفات در خود است. در این میان می‌توان در کنار نظام پیچیده عرفان نظری و عملی، از منظر آیات و روایات و نگاه "درون صفاتی" (صفات الهی) و "درون نگری به انسان" (سرشت الهی و استعدادهای درونی او) به این امر پرداخت. از منظر درون صفاتی، با ترتیب و چینش صفات خداوند و تبیین آن‌ها می‌توان به امکان، نحوه و میزان ظهور این صفات دست یافت. شیوه‌ایی که کاربست آن در ایصال به قرب الهی برای عموم مردم راه‌گشاست. نحوه و چگونگی این ظهور، از یک سو به شرایط الهی باز می‌گردد. از منظر درون صفاتی، زمینه ظهور با افاضه خیر به انسان‌ها و نصرت و یاری خاص آنان (که از آن با عنوان هدایت خاص الهی می‌توان تعبیر نمود)، حلم و ربوبیت تام الهی که با دو صفت حکمت و رحمت عجین است، از سوی خداوند فراهم می‌شود. از سوی دیگر انسان که به فطرت الهی خلق شده و توانایی عبور از نشئه‌های برتر و بالاتر را داراست،‌ با سعی در حفظ سلامت فطری، دوری از گناهان و ترک هرگونه انانیت، عجب و غرور، و عبادت و اخلاص و پایبندی به صفات نهفته در وجودش می‌تواند شرایط لازم را از درون جهت ظهور و بروز صفات و استعداد‌های عالی نهفته در خود فراهم نماید و با پیمودن درجات نفس، خود را به برترین درجه و وسعت وجودی که امکان دست‌یابی به آن وجود دارد برساند. علاوه بر این، اصل واسطه بودن انسان کامل در کسب فیض و تقرب به حق تعالی از جایگاه خاص و بی‌بدیل برخوردار است چرا که ایشان نمونه اتمّ ظهور صفات الهی بوده و واسطه دریافت و ارسال هرگونه فیض در سراسر جهان هستی‌اند. در این راه باید از موانع مختلف و مهمی که سدّ راه انسان در نیل به این هدف است دوری جست. نفسِ (دنیا طلبِ) انسان و شیطان، به عنوان دو مانع اصلی مطرح‌اند که به دلیل لزوم وجود آنان در ایجاد تضاد درونی در انسان و تعالی او، می‌توان از آنان به عنوان فرصت در تعالی انسان بهره جست.
بررسی تطبیقی تجسد در مسیحیت کاتولیک با تمثل در اسلام
نویسنده:
افسانه ایمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف مقایسه آموزه «تجسد»در مسیحیت کاتولیک با «تمثل» در اسلام انجام گرفته است. تجسد، از مهم‌ترین آموزه‌های کلیساست که به معنی انسان‌شدن خداست. این آموزه، ارتباط فراوانی با مسئله وحی، گناه ازلی، نجات، تثلیث، تولد از باکره و تصلیب دارد. تجسد مسیح، تحقق کامل وحی است. خداوند، به منظور مکشوف ساختن خود و شناخته شدن از سوی بشر و نیز به منظور نجات بشر از گناه ازلی و به دلایلی دیگر، در مقطعی از تاریخ، در هیأت عیسای ناصری، انسان شد. بر این اساس، در عیسی دو طبیعت الوهی و انسانی متحد شده‌اند.«تمثل» به معنای به صورت دیگری ظاهرشدن، دو نوع است: تمثل مُلکی (ناسوتی) که در عالم ماده، و تمثل مثالی (ملکوتی) در عالم مثال اتفاق می‌افتد. واژه تمثل کاربردهای متعددی دارد: تمثل قرآن، تمثل اجنه، شیطان و فرشتگان، تمثل روح انسان در عالم برزخ و قیامت، تمثل اعمال، اولاد و اموال انسان در هنگام مرگ، تمثل اعمال انسان در جهان پس از مرگ، تمثل پیامبر و ائمه برای محتضر، تمثل برخی حقایق در معراج برای پیامبر و تمثل ائمه و پیامبران در رجعت. بحث تمثل، ارتباط تنگاتنگی با مسئله وحی، ثواب و عقاب اعمال، معاد جسمانی و همچنین تعالی الهی دارد. روش این پژوهش، از نوع مقایسه‌ای- تحلیلی است. سوالات مورد نظر در این پژوهش، عبارتند از: 1- حدود و ماهیت تجسد در مسیحیت کاتولیک چیست؟ 2- حدود و ماهیت تمثل در اسلام چیست؟ 3- چه وجوه اشتراک و افتراقی بین تجسد و تمثل وجود دارد؟ این پژوهش، در بررسی موضوع مورد نظر، به نتایجی در راستای سوالات مطرح شده، دست یافته است. از جمله این که: در تجسد، عیسی، واجد دو طبیعت الهی و بشری است که این دو طبیعت، در عین حال که از هم متمایزند، در شخص مسیح، با هم وحدت می-یابند. خداوند، بدون از دست دادن طبیعت الهی، طبیعت بشری می-پذیرد. ذات خداوند در فرآیند تجسد، تغییر نمی‌یابد. خدا، بدون از دست دادن صفات الهی؛ و تنها با پنهان کردن آن صفات، انسان شد و صفات بشری پذیرفت. درباره تمثل نیز می‌توان گفت: تمثل، در حیطه ادراکی مشاهده‌گر اتفاق می‌افتد؛ از این رو، شیء یا شخص ممثل، جایگاه پیشین خود را از دست نمی‌دهد و بدون تبدل ماهیتی، به صورت دیگر ظاهر می‌شود. بنابراین، هم در تجسد و هم در تمثل، شیء یا شخص، بدون از دست‌ دادن طبیعت پیشین، به صورت دیگری درمی‌آید؛ تجسد و تمثل، موجب شکل‌گرفتن دو شخص مجزا نمی‌گردد. در فرآیند تجسد و تمثل، شیء یا شخص نادیدنی قابل رویت می‌گردد. همچنین، تجسد و تمثل با حلول و تناسخ متفاوت‌اند؛ زیرا مستلزم قرارگرفتن در جسم مستقل نیستند.
صفت جمال در مثنوی
نویسنده:
فریال اسکندری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ذات حق در مقام احدیت و احدیت برخود تجلی نمود و خود را در صورت اسماء و صفات نمایان ساخت. این اسماء و صفات تعین هایی در علم حق دارند که اعیان ثابته نامیده می شوند. اشاعره صفات حق را زائد بر ذات او می دانند، اما فلاسفه و اهل تحقیق، صفات حق را عین ذات او می دانند. صفات مبادی اسماء هستند. اگر ذات حق را با صفتی از صفات متصف کنیم، آن ذات را با توجه به آن اتصاف اسم می نامند. تعداد اسماء و صفات حق را نود و نه اسم ذکر کرده اند که این اسماء توقیفی است یعنی کسی حق افزودن بر آنها را ندارد. اسماء و صفات الهی را به طرق گوناگون تقسیم می کنند و از جمله تقسیم آنها به صفات جمال و جلال است. از دیدگاه اهل عرفان صفاتی که متعلق به لطف و رحمت حق هستند صفات جمال و صفاتی که قهر و انتقام الهی را در بر می گیرند صفات جلال اند. اما در باطن هر صفت جمال، جلالی مستور است و درون هر صفت جلال را جمالی آراسته است. مثنوی مولانا جلال الدین بلخی مملو از اسماء و صفات الهی است. در این میان صفات جمال مولانا را بیشتر تحت تاثیر خود قرار داده اند. تا جایی که مثنوی را می توان کتاب لطف و رحمت نامید. دیدگاه خوش بینانه مولانا نسبت به عالم سبب گردیده که او صفات جلال را نیز از دیدگاه جمال بنگرد. در این رساله بیست و چهار صفت، از صفات جمال الهی در مثنوی مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی و نقد دیدگاه ها دربارۀ گرایش و منش عرفانی شیخ الرئیس
نویسنده:
علی شیروانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از گذشته تاحال، دیدگاه های گوناگونی دربارۀ بعد عرفانی ابن سینا وجود داشته است. برخی او را فقط فیلسوف مشایی می دانند؛بدون هیچگرایش عرفانی در اندیشه و منش. برخی پا را فراتر می گذارند و او را فردی لذت گرا و درپِی مقام می دانند که بویی از عرفان نبرده است؛ اما برخی مانند عین القضات همدانی معتقدند او مقام عرفانی والایی دارد. در این مقاله با بررسی شواهد و نقد دیدگاه های رقیب، از دیدگاه میانه ای جانب داری می کنیم:اگرچه ابن سینا به معنای مصطلح، عارف و صوفی نبوده، در اندیشه و منش،گرایش های عمیق عرفانی داشته است. او وحدت وجود را نفی می کرده؛ اما ذات فلسفه و عرفان را ناسازگارنمی دانسته، اهل مناجات و راز و نیاز بوده، قوۀ حدس قوی داشته، آثار عرفانی ارزشمندی پدید آورده، امکان کشف و کرامات عارفان را با مبانی فلسفی خویش به خوبی تبیین کرده و گام های مؤثری در آشتی دادن فلسفه و عرفان برداشته است.
ساختار نظری و عملی عرفان مسیحی در اندیشه آگوستین
نویسنده:
علیرضا کرمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آگوستین متألهی است دارای حالات عرفانی و عارفی است صاحب اندیشه های الهیاتی. عقل با عرفان و زهد با تصدی مناصب دینی و اجتماعی در عرفان وی جمع شده اند. در بعد عملی، محور اندیشة عرفانی وی عشق و محبت به خدا و مخلوقات اوست. از دید وی، برای رسیدن به کمال در عشق، شرط مهم فروتنی یعنی عدم رضایت به مقام فعلی و نیاز به حرکت به سمت کمال است. این امر از رهگذر تهذیب نفس، کسب فضایل دینی و دعا و نیایش قابل دستیابی است. سالک با این امور سه گانه، مراتب نفس را از مرتبة نباتی، حسی، عقلی (استدلالی)، آغاز کرده و با طی مرتبة اخلاق و طمأنینه، به هدف نهایی، که مرحله تأمل است، نائل می آید. آنان که این مراحل را طی کنند، در بُعد ادراکی از ادراک حسی مادی و روحانی خیالی گذر کرده اند و با ادراکی عقلی، به معرفتِ نوری تغییرناپذیر دست یافته اند. در این مرحله، انسان خداوند را همه جا حاضر و ناظر می داند و می یابد که همه حقایق از او تغذیه می کنند.
  • تعداد رکورد ها : 1265