جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1196
بررسی فلسفه علوم انسانی اسلامی از نظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
فرزانه ملک راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق به دنبال آن هستیم که بیان کنیم علوم انسانی اسلامی امروزه به عنوان یک ضرورت مطرح است. لذا این سوال ایجاد می‌شود که آیا علوم انسانی اسلامی می‌توانیم داشته باشیم یا نه؟ با بررسی در آثار علامه طباطبایی باید بگوییم که ایشان قائل هستند که همانطور که می‌توانیم علوم انسانی داشته باشیم، با تحول در این علوم می‌توانیم علوم انسانی اسلامی هم داشته باشیم. با ایجاد تحول در این علوم به معنای تبدیل مبانی، روشها، ساختارها، نظریه ها و متون علمی و کاربردی سازی این علوم تحقق هر چه بیشتر آرمانهای انقلاب اسلامی را که برخاسته از دین الهی و تضمین کننده سعادت بشری است به عنوان یک هدف دنبال می کنیم.
رابطه اخلاق و دین از دیدگاه علامه طباطبایی و محمد غزالی
نویسنده:
مریم کامجو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پایان نامه در پی بیان رابطه دین و اخلاق از دیدگاه علامه طباطبایی و محمد غزالی بوده‌ایم. برای بیان دیدگاه این دو دانشمند بزرگ جهان اسلام ابتدا به تعاریفی که هر یک از این دو دانشمند درباره دین و اخلاق دارند اشاره می‌کنیم. از مجموع آثاری که علامه طباطبایی نگاشته‌اند برمی‌آید که ایشان علماخلاق را فنی می‌دانند که به ملکات نفسانی انسان می‌پردازد. ملکاتی که مربوط به قوای نباتی و حیوانی و انسانی اوست. ایشان در تعریف «خلق» می‌فرمایند: «خلق هو ملکه نفسانیه التی صدر عنها الافعال بسهوله و ینقسم الی الفضیله و هو المهد وحه کالعفه و الشجاعه و الرذیله و هی المذمومه کالشره و الجبن لکنه اذا اطلق فهم منه الخلق الحسن»کلمه خلق به معنای ملکه نفسانی است که افعال بدنی آنچه مطابق اقتضای آن ملکه از آدمی سر می‌زند حال چه اینکه آن ملکه از فضائل باشد مانند عفت و شجاعت و امثال آن و چه از رذائل مانند شره و جبن و امثال آن ولی اگر مطلق ذکر شود فضیلت و خلق نیکو از آن فهیمده می‌شود.»علامه در مورد روش تدوین علم اخلاق، به سه مکتب عقلی، دینی عام و قرآنی در آثارشان اشاره نموده‌اند که مکتب اول دعوت به حق اجتماعی و مکتب دوم دعوت به حق واقعی و کمال حقیقی که موجب سعادت اخروی است می‌نماید ولی مکبت سوم دعوت به حق مطلق که خداست می‌کند که نتیجه آن عبودیت و بندگی خالص است.از نظر مرحوم علامه حسن و قبح از اعتبارات عمومی است که در انجام هر فعلی چه فردی و چه اجتماعی لازم است. علامه در تفسیر المیزان به این مطلب اشاره می‌فرمایند که حسن و قبح یا خوبی و بدی دو صفت اضافی هستند که در پاره‌ای موارد ثابت و در موارد دیگری تغییرپذیر می‌باشند مثل بذل مال که بالنسبه به مستحق خوب و نسبت به غیرمستحق بد است.علامه طباطبایی در باب نسبیت و اطلاق اصول اخلاقی معتقدند که در جوامع انسانی همواره حسن و قبحی وجود دارد و اصول چهارگانه فضائل اخلاقی مانند عفت، شجاعت، حکمت و عدالت در همه جوامع در شمار خوبی‌ها قرار می‌گیرند و نقطه مقابل آنها دائماً دارای قبح هستند و گذشت زمان و تغییر اجتماعات آنها را کهنه نمی‌کند.روش اصلاح اخلاق نیز از مواردی است که در این تحقیق و پژوهش به آن اشاره کنند که از دیدگاه علامه تنها وسیله‌ای که می‌توان برای اصلاح اخلاق از آن کمک گرفت، تمرین و تکرار اعمال صالح که متناسب با صفات اخلاقی است می‌باشد چرا که با تکرار و تمرین عمل در هر بار، صورت علمی خاصی در روح انسان نقش می‌بندد و بر اثر تراکم به جایی می‌رسد که اثر آن صورت، غیرقابل زوال خواهد شد و یا به آسانی از بین نخواهد رفت.در مورد دین نیز علامه طباطبایی در آثار خویش زوایای مختلف مسائل مربوط به دین را مورد بررسی قرار دادند. ایشان در تعریف دین می‌فرمایند: «اعتقاد در حقیقت انسان و جهان و مقررات متناسب با آن که در مسیر زندگی مورد عمل قرار می‌گیرد دین نامیده می‌شود و هرگز انسان اگرچه به خدا معتقد نباشد از دین (برنامه زندگی که بر اصل اعتقادی استوار است) بی‌نیاز نیست پس دین همان روش زندگی است که از انسان جدایی ندارد.از نظر ایشان به لحاظ معرفت شناسی دین مجموعه‌ای از عقاید و اخلاق و عبادات است از این جهت می‌توان گفت دین مجموعه‌ای از مفاهیم است که در خصوص عقاید و اخلاق و احکام می‌باشد همچنین از نظر هستی شناسی، دین دارای حقیقتی عینی است که مرتبه‌ای از هستی را اشغال نموده است و به غیر از وجود لفظی از وجود عینی و خارجی نیز برخوردار است.پس از روشن شدن مفهوم اخلاق و دین از دیدگاه علامه طباطبایی، به بیان رابطه بین این دو از نظر ایشان می‌پردازیم. رابطه دین و اخلاق را می‌توان از جهت‌های مختلفی بررسی کرد. از جهت معرفت‌شناختی دین و اخلاق هر دو، بر مفاهیمی از قبل «باید» ، «نباید»، «حسن»، «قبح» و ... مشتمل هستند که جزو مفاهیم اعتباری در مورد انسان می‌باشند. مفاهیم دینی از قبیل باید و نباید و نیز مفاهیم اخلاقی مانند باید و نباید، دقیقاً ناطر به رابطه علی – معلولی بین دو حقیقت است و اگر مفاهیم و گزاره‌های هر دو گروه (دین و اخلاق) را از حیث متعلق و آنچه بدان ناظر هستند در نظر بگیریم دارای اتحاد و وحدت خواهند بود.از نظر ارتباط منطقی که دومین نوع از انواع ارتباطات است که از جنبه معرفت شناسی باید بررسی گردد. دین از مجموعه گزاره‌های حقیقی است و اخلاق از جمله گزاره‌های اعتباری می‌باشد. از نظر علامه ادراکات حقیقی و اعتباری ارتباط تولیدی ندارند بنابراین دین و اخلاق ارتباط منطقی ندارند.از جنبه هستی شناسی از مجموع آثار علامه این نکته به دست می‌آید که هستی دارای مراتب طولی و عرضی است . مراتب طولی رابطه علی و معلولی نسبت به همدیگر دارند و هر مرتبه بالاتر از مرتبه مادون کاملتر است و این مراتب عالی از جنبه هستی واقعیتی عینی هستند که علت ایجاد کننده واقعیت حقایق طبیعی می‌باشند. دین و اخلاق هر دو در مراتب عالی هستی به صورت عینیت و وحدت تحقق دارند و به تعبیری دین عین اخلاق و اخلاق عین دین است و هردو موجود به یک موجود واحد می‌باشند. از نظر روانشناسی نیز اگر بخواهیم رابطه بین اخلاق و دین را بیان کنیم اینست که اخلاق فاضله اگر بخواهد ثابت بماند ضامنی لازم دارد که آن را نگهداری کند و آن چیز غیر از توحید نیست واضح است که اگر اعتقاد به معاد در بین مردم نباشد دیگر موجبی که افراد بشر را از پیروی هوا و هوس باز دارد وجود نخواهد داشت. از طرف دیگر باید گفت ایمان نیز به وسیله اخلاق کریمه حفظ می‌شود.بنابراین ارتباط بین دین و اخلاق به صورت تأثیر متقابل می‌باشد. دیگر، ارتباط روان شناسی بین دین و اخلاق رابطه حس پرستش و حس اخلاقی مربوط می‌گردد از نظر مرحوم علامه فطرت اخلاقی از لوازم و آثار فطرت پرستش می‌باشد و منشعب از آن است.پس از بررسی دیدگاه علامه در مورد دین و اخلاق و رابطه ایندو به بیان نظر محمد غزالی درباره دین و اخلاق و رابطه‌شان می‌پردازیم. غزالی اخلاق را اینچنین تعریف می‌کند: «اخلاق عبارت از اصلاح و ویراستن قوای سه گانه تفکر، شهوت و غضب است.» از نظر او اخلاق عبارت است از هیأت نفسانی و یک تشکیلات درونی. غزالی اساس خوبیها و مهمترین آنها را چهار چیز می‌داند و حکمت، شجاعت و عفت و عدالت. فضیلت را عبارت از حد میانگین دو رذیلت می‌داند.غزالی معتقد است اساس تغییر اخلاق و درمان عیوب نفس عبارت از این است که انسان به عیوب خویش پی ببرد و این آگاهی یافتن از چهار طریق امکان دارد یا باید شیخ و پیری را استاد خویش قرار داده و از اشارات او در مجاهدت خویش پیروی می‌کند و یا از دوستی راستین و بصیر و متدین بخواهد حالات و رفتار او را زیر نظر بگیرد و عیوبش را به او نشان دهد و طریق سوم آگاهی از عیبهای خویش آنست که از سخنان دشمنان خود آگاهی یابی و طریق چهارم عبارتست از اینکه با مردم آمیزش کند پس چیزی را که از نظر مردم زشت و ناپسند می‌بیند خودش را بر آنها متهم سازد چرا که طبایع مردم به هم نزدیک است.در تعریف حسن، ابتدا غزالی فعل را نسبت به فاعل به سه نوع تقسیم می‌کند: نوع اول فعلی است که با غرض فاعل متناسب است . نوع دوم، فعلی که با مقصد فاعل ناسازگار است و سوم فعلی که در ارتکاب و عدم ارتکاب آن غرضی وجود ندارد. درتعریف فعل حسن ابتدا آن را به دو نوع تقسیم می‌کند یکی آنکه حسن به مفهوم عام فعلی است که با هدف فاعل سازگار است هدف می‌تواند متعلق شخص یا دیگران باشد. حسن و قبح اموری اعتباری‌اند و به اعتبار اشخاص و زمانهای مختلف تفاوت دارند. نوع دوم فعل حسن بر اعمال خداوند اطلاق می‌شود و مبتنی بر تعریف حسن می‌توان برای قبح نیز تعریفی ارائه کرد.غزالی در اندیشه‌های اخلاقی خود هم از فلاسفه استفاده کرده است و اغلب ایده‌های اخلاقی او مشابه اندیشه‌های فیلسوفان است و همچنین او از سخنان صوفیان در دانش اخلاق بهره برده است. بنابراین می‌توان گفت غزالی از سه منبع عقل و وحی و عرفان در اخلاق استفاده کرده است. پس از بیان اندیشه‌های اخلاقی غزالی به تعریفی که او از دین دارد اشاره می‌کنیم. غزالی در آثار خود بیان می‌کند که حقیقت دین سلوک از محسوس به معقول است . و عبور از جهان محسوس به عالم معقول یا از ملک به ملوک، دین شناخته شده است.او با اینکه پا به دنیای عرفان گذاشته، اشعریت را رها نکرده و از چهارچوب دینی خارج نگشته است. او در فلسفه خود عقل و شرع را با یکدیگر متحد می‌داند . و علوم را به شرعی و غیرشرعی تقسیم کرده است که علم شرعی را علمی است که از انبیاء استفاده شده و عقل و تجربه در آن راه ندارد. در مورد ارتباط دین و اخلاق، غزالی که اخلاق را به عنوان علوم دینی محسوب می‌کند. او اخلاق را علمی دینی- عقلانی می‌داند و در توضیح طریق صوفیان در کشف حق و طریق اهل نظر، روش مذکور را به اخلاق مرتبط می‌داند. بنابراین او وحی، عقل و عرفان را با هم آمیخته است. و در کتاب «المنقذ من الضلال» همه این سرچشمه‌های اخلاق را تأیید می‌کند.از مجموعه مطالب او چنین برداشت می‌شود که نظام اخلاقی به مذهب وابسته است و به طور مشخص انجام اعمال مذهبی مانند نماز و روزه از نظر او عنصر ضروری نظریه اخلاقی وی می‌باشد و روابط با دیگران در اخلاقیات او تکالیفی هستند که خداوند و پیامبر او به آن حکم کرده‌اند.
رابطه دین و اخلاق از نظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل جدید کلامی و نیز یکی از مباحث فلسفه دین، مسئله رابطه دین و اخلاق است . در این مبحث پرسش اصلی متوجه کیفیت رابطه دین و اخلاق از دیدگاههای مختلف معرفت‌شناسی و روانشناسی و ... میباشد. مرحوم علامه طباطبایی (ره) از متفکرانی است که در آثار خود به اجمال یا به تفضیل به این مسئله پرداخته‌اند. در مجموع میتوان آراء علامه را، با درنظر گرفتن جنبه‌های مختلف مسئله، قرار داد. در مرحله نخست از جهت آنچه مفاهیم باید و نباید و حسن و قبح و گزاره‌های حاوی این مفاهیم، در حوزه دین و اخلاق، بدان ناظر میباشند. در این جهت باید گفت هر دو سلسله از مفاهیم و گزاره‌های حاوی این مفاهیم در حوزه دین و اخلاق، ناظر به حقایق واحدی هستند. بدین معنی که در مورد "باید" و "نباید" نظریه رابطه علی میان فعل و اثر آن و یا عدم وجود این ارتباط، می‌باشد. در مورد حسن و قبح، نظر بکمال و نقص نوع یا فرد است . پس براین اساس می‌توان گفت از این حیث ، بین اخلاق و این جنبه از دین وحدت حاکم است . دومین جهت در جنبه معرفت‌شناسی، مربوط به ارتباط منطقی میان دین و اخلاق است . دین، در مقام ادراکات حقیقی، با اخلاق، بعنوان ادراکات اعتباری، دارای ارتباط منطقی و تولیدی نمی‌باشد. پس میان دین و اخلاق رابطه منطقی (تولیدی) وجود ندارد. از جنبه هستی شناختی باید گفت ، از طرفی دین (بعنوان متن مقدس)، تنزل یافته یک حقیقت برین در مراتب طولی هستی است . و از طرف دیگر نطام اعتباری اخلاقی در بطن خود قائم به نظام تکوینی و آنگاه تنزل یافته مراتب عالی هستی است . بنابراین باید گفت دین و اخلاق از حیث هستی شناختی، در مراتب عالی هستی، موجود بوجود واحدند و دارای وحدت میباشند. ارتباط دین و اخلاق در منظر روانشناسی در دو جهت قابل بررسی است در مرتبه نخست در جهت ارتباط ایمان و خلقیات و ملکات نفسانی، که در این حالت بین ایمان و خلقیات رابطه علی و معلولی حاکم است . بدین معنا که ایمان نسبت به اخلاق بعنوان علت ناقصه محسوب میگردد و بستگی خاصی بین ایمان و اخلاق وجود دارد. در مرتبه دوم از جهت رابطه حس پرستش و حس اخلاقی میتوان به رابطه آنها پرداخت . در این حالت علامه معتقدند، حس اخلاقی منشعب از حس پرستش است و از لوازم و آثار آن محسوب می‌گردد. نظرات علامه دربردارنده نوعی ارتباط جامعه‌شناختی نیز میباشد. در این حالت نظریه آثار جامعه‌شناختی دین و اخلاق است . عقیده براین است که ثبات و نظم و انتظام در جامعه در سایه دین و اخلاق میسور است . دین و اخلاق هر دو دارای آثار مشترکی در جامعه هستند و از این جهت بین ایندو وحدت حاکم است .
ماهیت ایمان از دیدگاه علامه طباطبایی و کی‌یرکگور
نویسنده:
مهناز اصولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارتباط ایمان و تعقل، یکی از موضوعات مهم فلسفه دین است. بر این اساس، در این پژوهش، ماهیت ایمان دینی از نگاه کی‌یرکگور و علامه طباطبایی بررسی شده است. کی‌یرکگور، ساحت عقل و ایمان را جدا می‌ا‌نگارد. او ایمان را جست زدن و خطر کردن معرفی می‌کند و کمال آن را، نقطه اوج سیر باطن می‌داند. علامه طباطبایی، با پذیرش شهودی بودن ایمان، اعتقاد دارند که ایمان را باید با استدلال عقلی محکم و مبرهن ساخت. دیدگاه این دو متفکر، در انفسی بودن ایمان، ارادی بودن ایمان و معنابخشی ایمان به زندگی، مشابهت دارد و این دیدگاه، در مواردی چون ابتنای ایمان بر تعقل، ارتباط ایمان و عمل، ارتباط ایمان و اخلاق و ارتباط ایمان و گناه تفاوت می‌یابد.
نقش و جایگاه عقل در حوزه معرفت شناسی دینی از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
مرتضی اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اهمیت فهم و تبیین مسئله‌ی رابطه‌ی عقل و دین بر کسی پوشیده نیست. از این جهت بحث مذکور مهم و مورد توجه است که هر کسی که به نحوی با علوم دینی سر و کار دارد و با مسائل دین پژوهی درگیر است، دیدگاه‌ها و نظریات او بسته به این که چه شکل تعاملی بین عقل و امور دینی قائل است متفاوت خواهد بود؛ خواه متکلم باشد، فقیه باشد و یا فیلسوف دین؛ زیرا عقل و شرع همواره در تاریخ اسلام دو منبع گران سنگ معرفتی بوده و هستند و طبیعتاً توضیح و تفسیر و تبیین رابطه و جایگاه این دو نسبت به یکدیکر از حساسیت خاصی برخوردار است.
رابطه‌ی علم و دین با تکیه بر آراء دکتر نصر و علامه طباطبایی
نویسنده:
سحر سعیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین رابطه علم و دین، تعیین وجوه اتفاق و اختلاف نظر بین دو فیلسوف معاصر علامه محمد حسین طباطبایی (ره) و دکتر حسین نصر است. شیوه‌ی پژوهش توصیفی-تحلیلی است و چهار نظریه‌ی: تعارض، استقلال، گفت‌وگو و یکپارچگی را مبنا قرار داده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که علامه (ره) برای دین تعریفی ماهوی قائل نیست و تعارض واقعی بین علم و دین را نمی‌پذیرد بلکه معتقد است، تعارض ظاهری بین علم و دین وجود دارد و به تعامل علم و دین اعتقاد دارد. ایشان ضمن شناسایی قلمرو علم و دین و تبیین رسالت هر یک از آن‌ها بر این باور است که در دین، شناخت علمی، نقش مهمی در فهم و تفسیر دقیق‌تر آیات قرآن دارد. و بر آن است که هر دو از یکدیگر اثر می‌پذیرند. در حالی که دکتر نصر به تعارض واقعی دین با علم جدید معتقد است و از نظر ایشان برای رفع تعارض فعلی، بایستی علم جدید در جایگاه حقیقی خود که همان ابتنای بر مابعدالطبیعه، معرفت قدسی و عرفان اسلامی است قرار گیرد و در این صورت تعارض علم و دین به تعامل علم و دین تبدیل می‌شود. در نهایت، پیشنهاد ایشان برای ایجاد وحدت علم و دین و رفع تعارضات بین آن‌ها تأسیس علم دینی است. بدین ترتیب می‌توانبا ارزیابی نهایی نتیجه گرفت که با وجود تفاوت‌های اولیه، هم علامه (ره) هم دکتر نصربه تعامل واقعی علم و دین اعتقاد دارند و همراهی این دو را برای سعادت زندگی انسانی ضروری می‌دانند.
جایگاه عقل در دین شناسی از دیدگاه علامه طباطبایی و اقتضائات
نویسنده:
محمود نوذری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه بین دیدگاههای مختلف درباره شناخت دین و بهره برداری از منابع وحیانی، به ویژه اعتبار یافته های عقلی و مسائل مطرح در حوزه آموزش و پرورش اسلامی، از جمله موضوعاتی است که تاکنون کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. اختلاف دیدگاهها بطور مستقیم در فلسفه آموزش و پرورش اسلامی و دیگر مسائل مطرح در قلمرو آموزش و پرورش، نظیر روش تدریس، برنامه درسی، رابطه معلم و شاگرد و ... اثر می گذارد و جهت گیری ها و توصیه های خاصی را به مربیان و مجریان امر تربیت پیشنهاد می کند. پژوهش حاضر در صدد است تا با بررسی و گزارش دیدگاه های علامه طباطبایی (ره) در زمینه نقش عقل در شناخت دین، آثار و توابع این دیدگاه را در قلمرو مسائل مطرح آموزش و پرورش نشان دهد. رساله در پنج فصل تدوین شده است: در فصل اول و دوم، به ((کلیات تحقیق)) و ((پیشینه پژوهش)) پرداخته شده است؛ فصل سوم به پاسخ تفضیلی به یکی از سوالات کلی پژوهش، یعنی ((جایگاه عقل در دین شناسی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره))) اختصاص یافته است. در این فصل، ابتدا معانی عقل و نسبت بین معانی فلسفی و برداشت قرآنی از آن بررسی شده و آنگاه با نقد دلیلهای مخالفان، اعتبار عقل در شناخت دین، نقش عقل در فهم مسائلی که حل و فصل آنها مقدم بر رجوع به متون دینی است و نقش عقل در فهم متون دینی و حل تعارض عقل و دین مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل چهارم نیز، براساس تبیین های حاصل از فصل سوم، به ترتیب اقتضائات این دیدگاه در مبانی، اهداف و روش های تربیت عقلانی توضیح داده شده است.
نسبت عقل و دین از دیدگاه علامه طباطبایی، جوادی آملی و مکتب تفکیک
نویسنده:
صفرعلی قانونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بررسی این مسئله مشخص شد که علامه طباطبائی و آیت الله جوادی آملی به هماهنگی عقل و دین معتقد هستند آنها عقل رابه عنوان معیاری برای محک زدن دین مطرح می کنند و معتقدند آنچه عقل بر آن استدلال می کند به هیچ وجه با شرع تعارض نداشته و عقل و دین همدیگر را تائید می کنند در مقابل این دیدگاه، مکتب تفکیک قرار داردکه به طور کلی معتقد است باید بین عقلو دین تفکیک قائل شد البته پیروان این مکتب در مورد عقل و دستاورد های آن به دو دسته تقسیم می شوند. افراطییون معتقدند که براهین عقلی به هیچ وجه اعتبار ندارند و از این جهت آنها علومی مثل منطق و فلسفه که از دستاوردهای عقل محسوب می شوند علوم معتبری نمی دانند.اعتدلالییون صرفاً بر تفیک حوزه عقل و دین تاکید کرده و معتقدند علوم عقلی در جای خود معتبرند، اما نباید در تفسیر دین بکار گرفته شود البته هر دو گروه دستاورد های عقلی مثل علیت بین ممکنات و سنخیت بین علت و معلول که با ظواهر شرع مغایرت داشته باشد رارد می کنندو بنابر این می توان گفت که در مکتب تفکیک ظواهر شرع بر برهان و استدلال عقلی مقدم است.
رابطه دین و اخلاق از نظر علامه طباطبایی و شهید مطهری
نویسنده:
رحمت‌الله فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله عهده دار بیان بررسی رابطه دین و اخلاق از دیدگاه مرحوم علامه و شهید مطهری است. طرح موضوع رابطه ی دین و اخلاق به طور مستقل در جهان اسلام سابقه چندانی ندارد و بیشتر در مسیحیت به آن پرداخته شده است در بررسی اصل موضوع رساله لازم بود که مفردات موضوع کاملا روشن گردد لذا به مباحث مورد نظر در طی چند فصل که شامل تعریف دین و اخلاق به صورت مستقل تعریف دین و اخلاق از منظر علامه شهید مطهری و سپس به بررسی انواع رابطه دین و اخلاق و رابطه آن دو از دیدگاه علامه و شهید مطهری پرداخته شده است که مهمترین مباحث این رساله در فصل چهارم که شامل انواع رابطه ای دین و اخلاق تباین نسبیت اخلاقی و معرفتی اتحاد دین و اخلاق تعامل دین و اخلاق و در این فصل به این نتیجه می رسیم که در بحث نسبیت اخلاق شهید مطهری علامه را از نسبی گرایان قرار می دهند و از انواع رابطه ای دین و اخلاق فقط تباین مورد قبول نیست و در فصل پنجم که شامل رابطه دین و اخلاق از دیدگاه علامه و شهید مطهری، حسن و قبح از منظر علامه و شهید مطهری می باشد. و در این فصل به این نتیجه می رسیم که حسن و قبح از منظر علامه اعتباری است اما از منظر شهید مطهری اعتباری ثابت است که به نوعی همان ذاتی بودن حسن و قبح را می رساند. طبق دیدگاه علامه و شهید مطهری اخلاق جزء دین است و از انواع رابطه ی دین و اخلاق رابطه ی اتحادی به معنی جزئی بودن اخلاق نسبت به دین) را علامه و رابطه تعاملی را شهید مطهری می پذیرند گرچه در برخی موارد با هم اتفاق نظر دارند و هر دوی ایشان فقط دین را پشتوانه اخلاق و قانون می دانند و در این جا لازم است یادآوری کنیم که مفهوم رابطه دین و اخلاق از منظر علامه و شهید مطهری به دو گونه قابل تفسیر است که اول ارتباط محتوایی و گزاره ای بدین معنا که دستورات و قواعد اخلاقی با مراجعه به متون دینی کتاب و سنت استنباط و استخراج می شوند و با صرف نظر از دین اخلاق به عنوان مجموعه ای گفتارهای مبتنی بر باید و نباید و خوب و بد تحقق نخواهد داشت. که می توان گفت نظریه علامه ناظر به همین نوع نگرش است گرجه علامه در برخی موارد رابطه تعاملی را قبول دارند که به نوعی استقلال اخلاق از دین را می رساند. دومین تفسیر ارتباط مبنای و پشوانه ای است یعنی دستورات اخلاقی از دین زاییده نمی شوند بلکه از ناحیه ای فطرت وجدان عقل عملی و یا هر ابزار دیگری غیر از متون دینی به دست می آیند. ولی نقش دین خصوصا اعتقادات دینی و مهمتر از همه اعتقاد به جدا و معاد در ضمانت اجرایی ایجاد انگیزش و یا در مواردی تعیین مصادیق و انطباق بر موارد دستورات اخلاقی جزء یاعین دین است ولی بنابر تفسیر دوم اخلاق و دین مستقل از یک دیگرند و دین یا اعتقادات دینی به عنوان مبادی تصدیقی گزاره های اخلاقی شمرده می شوند.
رمز جاودانگی اسلام در قرآن از نظر علامه طباطبایی و شهید مطهری
نویسنده:
منا محمدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار به بیان" رمز جاودانگی اسلام در قرآن از نظر علامه طباطبایی و شهید مطهری " پرداخته می‌شود و هدف این است که بدانیم چگونه اسلام خود را با مقتضیات زمان و موقعیت‌های جدید تطبیق می‌دهد و آیا همان دینی است که فطرت و نهاد انسان در جستجوی آن است، آیا همان دینی است که سلامت جسم و روان را تضمین می‌کند و بر روابط فردی و اجتماعی تأثیر به سزایی می‌گذارد. در این نوشتار در فصل اول به بیان "کلیات" و در فصل دوم به " جاودانگی اسلام در پرتو خاتمیت و جامعیت قرآن" اشاره شده و به بیان اقوال و نظریات در بحث قلمرو دین و جامعیت قرآن می‌پردازیم که؛1-
  • تعداد رکورد ها : 1196