جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

ترجمه ماشینی: شکل و سیری که اندیشه مسیحی در تاریخ خود به خود گرفته است عمدتاً مرهون کمک افراد و جوامع در قرن دوم و سوم است. با گرد هم آوردن تیم قابل توجهی از محققان برجسته، همراهی ایده آل برای کسانی است که به دنبال درک روشی است که تفکر مسیحی اولیه در محیط فرهنگی گسترده تر خود توسعه یافته و از طریق ادبیات آن، به ویژه زمانی که کارگردانی شده است، ارتباط برقرار می کند. نسبت به دغدغه های الهیاتی همنشین به سه بخش تقسیم شده است: می پرسد که چگونه توسعه مسیحیت تحت تأثیر تعامل آن با عناصر فرهنگی، فلسفی و مذهبی در بافت وسیع تر قرن دوم و سوم قرار گرفت. روشی را بررسی می کند که در این قرون اندیشه مسیحیت اولیه در افراد و ادبیات کلیدی تجلی یافت. تفکر مسیحیت اولیه را تحلیل می‌کند که به سمت دغدغه‌های الهیاتی مانند خدا، مسیح، رستگاری، کتاب مقدس و جامعه و پرستش آن هدایت می‌شد.

محمد غزالی و مارتین لوتر اندیشمندانی هستند که در اندیشه اسلام و مسیحیت جایگاه ویژه‌ای دارند، دستاوردها و تاثیرات آن‌ها تضادها و تفاوت‌های زیادی باهم دارد. بخشی از این تضادها برآمده از تفاوتهای ماهوی اندیشه اسلامی و اندیشه مسیحی می باشد، بنابراین، بر اساس مدل جامعه شناسی ماکس وبر ابتدا پیرامون تفاوتهای اندیشه اسلام کلاسیک و اندیشه مسیحی قرون وسطی که در طول پژوهش توضیح داده خواهد شد، بحث می شود، سپس با توجه و تکیه بر این تفاوتها و با نگاهی انتقادی و تحلیلی به تفکرات و اندیشه های محمد غزالی و مارتین لوتر،عوامل انحطاط اندیشه اسلام، و تحول اندیشه مسیحیت که پاسخ سوال پژوهش و نتیجه مدنظر است، مشخص می گردد. بدین ترتیب که در اندیشه اسلامی، غزالی در مبارزه با فلسفه و علم، مخالفت باعقل‌گرایی، تاثیر بر ترویج کلام اشعری و مسلک تصوف، دگراندیش ستیزی، و حمایت و هدایت دستگاه ظالم حاکمیت عصر خویش که منجر به حفظ وضع موجود شد، عاملی موثر در انحطاط اندیشه اسلامی شد، و مارتین لوتر با دنیوی کردن و عرفی کردن دین مسیحی، شخصی کردن و عقلانی کردن ایمان مسیحی، و تساهل و تسامح مذهبی، موجب تحول و تعقیر و ترقی اندیشه مسیحی گردید.