جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

ترجمه ماشینی: لیندا زاگزبسکی که به طور گسترده به عنوان یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های فلسفه دین معاصر شناخته می‌شود، کتاب جدیدی نوشته است که به عنوان سهم عمده‌ای در نظریه اخلاقی و اخلاق الهیات دیده می‌شود. در هسته اصلی کتاب شکل جدیدی از نظریه فضیلت بر اساس احساسات نهفته است. این نظریه کاملاً متمایز از نظریه‌های فضیلت دین‌شناختی، نتیجه‌گرایانه و غایت‌شناختی است. نظریه جدید به حل مسائل و معماهای فلسفی از انواع مختلف کمک می کند: اختلاف بین شناخت گرایی و غیرشناخت گرایی در روان شناسی اخلاق، ادعاها و ادعاهای متقابل واقع گرایی و ضد واقع گرایی در متافیزیک ارزش، و پارادوکس های خیر کامل در الهیات طبیعی. از جمله مشکل شر. مانند کتاب قبلی زاگزبسکی در کمبریج فضیلت ذهن، این کتاب جدید مشتاقانه توسط گروه وسیعی از متخصصان و دانشجویان فارغ التحصیل در فلسفه و مطالعات دینی جستجو خواهد شد.

یکی از موضوعات مهم در اندیشه اسلامی بحث غرض داشتن حق تعالی است. آیا حق تعالی در افعال خود غرض و غایتی را دنبال می‏کند یا آن­که خدا منزه از غرض و هدف است. هر یک از نحله­های فکری بنا بر خداشناسی خود موضع متفاوتی در این­باره داشته­اند. معتزله بر غایت داشتن خداوند و اشاعره بر پیراسته بودن ساحت حق از آن، تأکید کرده­اند. ابن‏سینا متناسب با نوع خداشناسی فلسفی خود، فراتر از نگاه ظاهری متکلّمان، هم‌نظر با معتزلیان، نبود غرض را مساوی با عبث بودن فعل دانسته و در عین حال، هم‌نظر با اشاعره، داشتن غرض را مخالف توحید الهی می‏داند. از دید ابن‏سینا علم عنایی حقّ، علّت تامّه‌ پدیدآمدن‌ موجودات است و علم‌ ذاتی‌ حق‌ به ذات خود‌، مبدأ‌ فَیَضان عالَم وجود است‌. علم عنایی واجب به موجودات و علم او به این­که واجب است‌ موجودات‌ چگونه باشند تا بر نیکوترین نظام‌ موجود‌ شوند،‌ موجب پدید آمدن نظام عالم است. بر این اساس غرض نداشتن افعال الهی به دید ابن‏سینا، نه مطابق با نظر اشاعره است و نه پذیرفتن غایت از سوی او، همانند نظر متکلمان عدلیه است، بلکه وی طرحی نو در می­اندازد و هر دو نظر را بر اساس مبانی فکری خویش اصلاح می‏کند.