جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
منشا الدافع الدینی من منظار علم النفس ( فروید - یونگ )
نویسنده:
احمد محمد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دین یک پدیده همراه همیشگی انسان است . و احساس دینی یکی از مشخصات روان انسان می باشد. برجسته ترین عوامل روانی گرایش به دین از دیدگاه فروید و یونگ چیست ؟ منشا گرایش دینی از دید این دو روانشناس چیست ؟ و نظریه های آنها چه بوده است ؟ اینها به چه دینی قائل بودند؟ فروید و یونگ از روان کاوی و روانشناسی تحلیلی استفاده می کنند. این رشته نفس را انسان به خودآگاهی و ناخودآگاهی تقسیم می کنند و همه کارها از این دو صادر می شود.
بررسی تحلیلی فوائد و کارکردهای دین از منظر روانشناسان دین
نویسنده:
بی‌بی‌معصومه باغی باغنو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امروزه دین پژوهی رشته ای نوین به شمار می رود که در بین شاخه‌های آن، روانشناسی دین مورد توجه بسیاری از متفکران حوزه دین و روانشناسی قرار گرفته است. مسئله کارکردهای دین و آثار ایمان نیز در دو سده اخیر از مباحث جدید حوزه دین پژوهی است، چنانچه جامعه شناسان و روانشناسان به این مسئله پرداخته و درباره آن دیدگاه های مختلفی ارائه داده اند و از آثار مثبت و سازنده آن سخن گفته اند. روانشناسان دین از جمله زیگموند فروید، کارل گوستاو یونگ و اریک فروم با رویکردی روانشناختی و با توجه به جنبه های روانی و عاطفی انسان به بررسی کارکردهای دین پرداخته اند. هر یک از آنان با توجه به مبانی نظری خود فوائد و کارکردهایی را برای دین ذکر می کنند. که از آن جمله می توان به تسکین رنج های زندگی، وحدت شخصیت، حفظ تعادل روانی و احساس اطمینان و آرامش اشاره کرد. در این میان فروید دین را پندار می داند و برای آن کارکرد منفی نیز قائل است اما یونگ و فروم از تأثیر و نقش مثبت دین به شدت دفاع می کنند.
خاستگاه دین از دیدگاه اریک فروم
نویسنده:
طاهره فشقایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مطرح در فلسفه دین، مسألۀ خاستگاه دین است‎. این مسأله از منظرهای متفاوتی چون جامعه‌شناختی، پدیدار‌شناختی و روانشناختی مورد بحث قرار گرفته است. روان‌شناسي دين به بررسي پديده دينداري از منظر روان‌شناختي مي‌پردازد. ورای حقیقت داشتن یا نداشتن دین، چه انگیزه‌ها و عواملی روانشناختی در طول تاریخ و در حال حاضر، انسان را به سوی پذیرش یک دین و التزام به تعالیم و دستورات آن سوق داده است؟ اریک فروم یکی از مهم‌ترین روانشناسانی است که در این رساله دیدگاه او در باب خاستگاه روانشناختی دین را مورد مطالعه قرار می‌دهیم. اریک فروم روان‌شناس مکتب فرانکفورت و متأثر از فروید و مارکس است. وی قلمرو دین را به کارگردهای سه‌گانه منحصر می‌سازد و می‌گوید: دین برای همه بشریت به مثابۀ تسکین آلام و رنج‌های زندگی است؛ برای غالب افراد، چونان مشوقی برای پذیرش موقعیت طبقات آنها و برای اقلیت مسلط، پناهگاهی است که آنها را از گزند زیردستان دور می‌دارد. به باور وي، دو عامل سبب گرايش به دين است: يکي دستيابي به نگرش مشترک و ديگري يافتن کانون سرسپردگي است. وي اديان را به دو دسته ادیان خود‌کامه و انسان‌گرا تقسيم مي‌کند و در ضمن آن، علت گرايش به هر دو را امري مشترک ميان آن-ها مي‌داند و تأثير اديان انسان‌گرا را در تأمين نيازهايي که به خاطر برآورده ساختن آنها به دين تحقق يافته است، بيشتر مي‌داند و بنابراين نيازمندي انسان به آن‌ها را عميق‌تر مي‌انگارد، اگرچه کاستي‌هاي متعددي را نيز براي آنها يادآوري مي‌کند.وی پوچی و بیهودگی و از خودبیگانگی انسان و بی‌معنا داشتن جهان در اثر فروپاشی دین و جای‌گزینی روان‌کاوی به جای دین از سوی فروید را مورد نقد قرار می‌دهد. فروم به بیگانگی انسان از خود تأکید می‌ورزد و می‌گوید: آنچه واقعاً اصول دینی را تهدید می‌کند، نه روان‌شناسی است و نه هیچ علم دیگر؛ بلکه بیگانگی و بی‌تفاوتی وی نسبت به خویشتن و اطرافیان است که ریشه‌های آن در تمامی فرهنگ غیر دینی ما قرار دارد. اریک فروم دین را سبب رستگاری و بالاترین هدف زندگی بیان می کند؛ اما نه این که خداوند به صورت «مدیر عامل کاینات» درآید و تنها نمایش زندگی را اداره کند و هرگز او را نبینیم، ولی به رهبری او ایمان آوریم. خلاصه سخن آن که فروم با نگرش کارکرد‌گرایانه، گستره دین را در امید بخشی، معناداری زندگی و مانند آن خلاصه می‌کند. اما دیدگاه وی در باب روانشناسی دین و خاستگاه آن جای نقد دارد. اولاً اریک فروم تنها به بخشی از کارکردهای دین توجه نموده و از کارکردهای دیگر فردی و اجتماعی دین غفلت کرده است. در بیانی که داشته است در حقیقت به بخشی از آثار دین اشاره کرده و مطلب را کامل نکرده و به جواب نهایی نرسیده است. فرضيه‌‌های فروم براي تبيين عوامل پيدايش دين و گرايش به آن نارسايي‌‌هاي بسيار دارند، چرا ‌كه هيچ دليل قابل پذيرشي ندارند و گمانه‌‌هايي غير مدلّلند. مسؤوليت‌گريزي عامل گرايش به دين نيست بلكه عامل دين‌گريزي است؛ زيرا دين خود مسؤوليت‌آور است. انسان، آزادي‌گريز نيست بلكه آزادي‌طلب است. اشکال دیگر این که، دین‌شناسی فروم، همان‌گونه که در کتاب جزم‌اندیشی مسیحی او هویداست منحصر به دین مسیحیت است.
تبیین و مقایسه‌ی نظریه‌ی انسان‌شناسی ابن‌مسکویه و فروید و استنتاج دلالت‌های تربیتی این دو نظریه
نویسنده:
رویا جعفرنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف کلی این پژوهش، تببین و مقایسه‌ی نظریه‌ی انسان‌شناسی ابن‌مسکویه و فروید و دلالت‌های تربیتی این دو نظریه می‌باشد. با توجه به این هدف ابتدا به تبیین نظریه‌ی سه‌وجهی ابن‌مسکویه و فروید پرداخته، سپس شباهت‌ها و تفاوت‌های بین این دو نظریه بیان شده و در پایان، از هر نظریه دلالت‌های تربیتی (اصول، اهداف، محتوا و روش‌های تربیتی) استنتاج گردیده است. تحقیق حاضر از نوع کیفی و در ردیف طرح‌‌های غیر پیدایشی است. داده‌های مورد نیاز با روش اسنادی جمع‌آوری گردیده است. اسناد مورد پژوهش در رابطه با انسان‌شناسی ابن‌مسکویه، کتاب تهذیب‌الاخلاق وی و کتاب‌هایی که دیگران، در آن‌ها به بیان نظریه‌ی انسان‌شناسی و نفس ابن‌مسکویه پرداخته‌اند، می‌باشد. در رابطه با انسان‌شناسی فروید، اسناد مورد استفاده، کتاب‌های ترجمه شده‌ی فروید که در ایران موجود است و در آن‌ها فروید به مطالبی راجع به نظریه‌ی سه وجهی خود پرداخته است و هم‌چنین کتاب‌های روان‌شناسی شخصیت و کتاب‌هایی که دیدگاه شخصیت فروید را مطرح کرده‌اند، می‌باشد. رویکرد مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله، رویکرد توصیفی ـ تفسیری است. تحلیل محتوای یافته‌ها به روش تحلیل محتوای عرفی و جهت دار بوده و واحد تحلیل پاراگراف می‌باشد. نتایج تحقیق نشان داد که ابن‌مسکویه برای نفس انسان قائل به سه قوه است، قوه‌ی شهویه، قوه‌ی غضبیه و قوه‌ی ناطقه. در میان این سه قوه، قوه‌ی ناطقه از اهمیت بالایی نسبت به دو قوه‌ی دیگر برخوردار است. فروید نیز شخصیت انسان را دارای ساختاری سه‌گانه شامل نهاد، من و فرامن می‌داند که من در میان این سه اهمیت بیشتری دارد. شباهت‌ها و تفاوت‌هایی میان این دو نظریه مشاهده گردید، به عنوان مثال غرایز زندگی نهاد با قوه‌ی شهویه و غرایز مرگ آن تا حدودی با قوه‌ی غضبیه شباهت دارند. قوه‌ی ناطقه و من نیز دارای شباهت‌هایی هستند در عین اینکه تفاوت‌های اساسی‌ای نیز دارند. دلالت‌های تربیتی در زمینه‌ی اصول، اهداف، محتوا و شیوه‌های تربیتی نیز از دو نظریه استنتاج گردیده است.
اعتبار معرفتی اعتقادات دینی براساس رویکرد جدید آلستون به مسئله توجیه
نویسنده:
محمدعلی مبینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آلستون، در دیدگاه جدیدش، موجه بودن را به عنوان ویژگی یکه‏تازی که جایگاه معرفتی بدیل‏ناپذیری به باور ببخشد، نمی‏پذیرد و به جای آن، از وجود ویژگی‏های گوناگونی دفاع می‏کند که همۀ آن‏ها کم یا بیش مهم‏اند؛ به گونه‏ای که وجود هرکدام موجب وضعیت معرفتی مثبت برای باور می‏شود اما نبودش خسارت معرفتی جبران‏ناپذیری را در پی ندارد. اگر دیدگاه آلستون دربارۀ وجود مطلوب‏های معرفتی گوناگون قابل دفاع باشد، آن‏گاه ارزیابی معرفتی باور دینی هم نباید بر محور توجیه معرفتی آن بچرخد، بلکه هرکدام از مطلوب‏های معرفتی می‏توانند وضعیت مثبت معرفتی به باور دینی عطا کنند. اما این دیدگاه آلستون دچار مشکلاتی جدی است. اولاً انکار توجیه به معنای قانع شدن به ارزیابی‏های معرفتی نسبی و نادیده گرفتن اهمیت ارزیابی نهایی و جامع‏نگر دربارۀ باورها است، و این چیزی است که با شهودات مشترک ما نمی‏سازد. و ثانیاً مهم‎ترین مطلوب‎های معرفتی‎ای که آلستون به جای توجیه مطرح می‎کند، همگی به یک ویژگی واحد برمی‎گردند و از این رو، تنوع و تکثر ادعایی آلستون واقعیت ندارد. به نظر می‏رسد راه گریزی از توجیه به عنوان مسئله‏ای مربوط به مقام ارزیابی نهایی باور نیست، هرچند می‏توان در این مقام به بیش از یک معیار و از این رو، به بیش از یک مفهوم برای توجیه قائل شد. یک مفهوم قابل دفاع از توجیه معرفتی مفهوم وظیفه‏شناختی آن است. آلستون، چه در دوران توجیه‏گرایی و چه بعد از آن، با انکار ارادی بودن باور، دایرۀ وظایف مربوط به باور را بسیار تنگ می‏کند و برای وظایف قابل تصور نیز جنبۀ معرفتی قائل نیست. اما به نظر می‏رسد باورهای ما می‏توانند متعلق پذیرش یا عدم پذیرش ما قرار گیرند و چون پذیرش عملی ارادی است، با ورود آن به معرفت‏شناسی زمینۀ طرح وظایف بسیار مهمی فراهم می‏شود. همچنین از آن‏جا که این وظایف در راستای هدف معرفتی صدق طرح می‏شوند، حیثیت معرفتی پیدا می‏کنند و در نتیجه، توجیه وظیفه‏شناختی باور بعد معرفتی می‏یابد. علاوه بر این مفهوم، مفهومی غیر وظیفه‏شناختی و معطوف به صدق نیز برای توجیه قابل تصور است. در مورد باور دینی، از آن‏جا که در معرض چالش‏هایی جدی از قبیل تکثر و تنوع ادیان قرار دارد، توجیه آن، چه مفهوم وظیفه‏شناختی توجیه را لحاظ کنیم و چه مفهوم غیر وظیفه‏شناختی آن، وابسته به وجود دلیلی به سود آن است، گرچه نگرش اعتدال‏گرایانه به معرفت‏شناسی اقتضا می‏کند که این دلیل را منحصر به براهین معتبر منطقی نکرده و وجود شاهد و بینه را نیز برای توجیه باور دینی کافی بدانیم.
  • تعداد رکورد ها : 5