جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
نقش برگسون در جنبش پدیدارشناسی براساس تفسیر هایدگر
نویسنده:
حسین ملکوتی ، بیژن عبدالکریمی ، علی مرادخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدارشناسی یکی از مهم‌ترین جریان‌های فلسفۀ معاصر است که اگرچه هوسرل بنیان‌گذار آن محسوب می‌شود، ریشه‌های شکل‌گیری‌ آن در آثار فلاسفه‌ای همچون دکارت، کانت و برگسون یافت می‌شود. هایدگر پدیدارشناسی را از استاد خود آموخت و آن را به‌عنوان روشی برای فهم وجود به کار برد. پدیدارشناسی در هایدگر از شکل سادۀ هوسرلی به‌روشی کارآمد برای فهم حقیقت تبدیل می‌شود که بخشی از این تحول مدیون اثری است که برگسون بر تفکر هایدگر دارد. ازنظر هایدگر، برگسون با طرح اهمیت آگاهی در فهم حیات آن‌گونه که هست، در شکل‌گیری پدیدارشناسی هوسرل نقش دارد. ماکس شلر در ترجمۀ آثار برگسون به‌زبان آلمانی و توجه به فلسفۀ او نقش مهمی دارد. تلاش شلر در پرداخت به فلسفۀ برگسون، به اثر هوسرل تحقیق در زمان آگاهی درونی کشیده می‌شود که بخش‌هایی از آن در آثار بعدی‌اش منتشر می‌شود. علاوه بر این، برگسون ازطریق تفاوت قائل‌شدن میان زمان معمولی با زمان واقعی یا «دیرند» و نقش دیرند در فهم حیات، راه جدیدی را برای فهم واقعیت به فلاسفه معرفی می‌کند. برای هایدگر، پدیدارشناسی بدون فهم مسئلۀ زمان و محورقراردادن دازاین به‌عنوان موجودی زمان‌مند امکان‌پذیر نیست. پدیدارشناسی یکی از پیچیده‌ترین مباحث فلسفۀ قرن بیستم است و ساده‌ترین روش برای فهم آن توجه به ریشه‌های شکل‌گیری آن است. باتوجه‌به اینکه درزمینۀ تأثیر فلسفۀ برگسون بر جنبش پدیدارشناسی تحقیقات کافی صورت نگرفته است، در این مقاله سعی شده تا حد امکان بخشی از این نیاز پوشش داده شود.
صفحات :
از صفحه 83 تا 97
بررسی تاریخ مفهوم علم دینی؛ روشی برای ارزیابی بی‌معنایی ایدۀ علم دینی در اندیشۀ عبدالکریمی
نویسنده:
سید محمد تقی موحد ابطحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بیژن عبدالکریمی یکی از اندیشمندان مسلمان ایرانی است که نقدهای بسیاری به ایدۀ علم دینی وارد کرده است. این نقدها را به دودسته می‌توان تقسیم کرد: نقدهایی که بیشتر مبتنی بر فلسفۀ قاره‌ای است، که عبدالکریمی به لحاظ فکری بیشتر به این حوزه تعلق دارد و نقدهایی که بیشتر با فلسفۀ تحلیلی تناسب دارد. در این مقاله یکی از نقدهای مرتبط به دستۀ دوم، در ارتباط با معنای ایدۀ علم دینی بررسی می‌شود. عبدالکریمی معتقد است: 1. تکثر آرا دربارۀ مفهوم علم دینی نشان می‌دهد این ایده نه بر پایۀ نظام معرفتی واضح و روشن، بلکه بر اساس ظن و گمان پدید آمده است. 2. تحلیل دقیق معانی علم و دین نشان می‌دهد که ایدۀ علم دینی مفهومی پارادوکسیکال و ناشی از خلط مراتب گوناگون آگاهی است. در این مقاله ابتدا نشان داده می‌شود که برخی از تعاریف علم دینی ارائه‌شده به‌وسیلۀ عبدالکریمی اصولاً ناظر به جریان علم دینی مورد بحث نیست. همچنین با اشاره به تعاریف سلبی علم دینی، برخی دیگر از تعاریف گردآور‌ی‌شده به‌وسیلۀ عبدالکریمی از بحث خارج می‌شود. در ادامه با بررسی سیر تاریخی پیدایش و تحول مفهوم علم دینی در عصر حاضر وجوه مختلف معنایی ایدۀ علم دینی برجسته می‌‌شود. در پایان نیز تحلیل مفهومی عبدالکریمی در ارتباط دو مفهوم علم و دین و ترکیب آن‌ها بررسی شده و ضعف استدلال وی در ارتباط با بی‌معنایی ایدۀ علم دینی نشان داده می‌شود.
صفحات :
از صفحه 128 تا 143
نقد هایدگر بر فلسفۀ حیات برگسون
نویسنده:
حسین ملکوتی ، بیژن عبدالکریمی ، علی مرادخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله در پی نقد هایدگر بر فلسفۀ حیات برگسون و تحلیل او از آن است. علاقه‌مندی هایدگر به این دلیل است که برگسون به دنبال راهی می‌گردد برای فهم حیات همان‌گونه که هست. هایدگر در تحلیل خود برخی آرای برگسون را امیدوارکننده می‌داند، مانند توجه به مفهوم زمان به‌عنوانِ کلیدی برای به چنگ آوردن حقیقت، اما برخی دیگر از نظریات برگسون مانند عدم‌کفایت زبان در فهم حیات را نقد می‌کند. به‌طورکلی، نتایج این تحقیق به سه بخش تقسیم می‌شود. در بخش اول، مفهوم زمان در فلسفۀ برگسون به‌عنوانِ کلیدی برای فهم حیات به دست داده می‌شود که در اینجا هایدگر برگسون را از پیشگامان فلسفۀ مدرن معرفی می‌کند. بخش دوم مقاله به موضوع زبان و عدم کفایت مفهوم در فلسفۀ برگسون اختصاص یافته است. در بخش سوم و پایانی، هایدگر با نقدِ نظریات برگسون دربابِ زبان، سعی می‌کند برای فهم حقیقت به‌وسیلۀ مفهوم زمان راهی پیدا کند. توجه به آگاهی و ارتباط آن با دنیای خارج، ازطریقِ مفهوم زمان برگسونی یا دیرند، از دیگر مباحثی است که برای هایدگر از اهمیت بالایی برخوردار است. هایدگر باوجودِ تمام نقدهایی که بر فلسفۀ حیات دارد همچنان کار برگسون را امیدوارکننده‌ترین تحقیق و تلاش برای دستیابی به حقیقت می‌داند.
صفحات :
از صفحه 221 تا 242
هگل يا مارکس :‏ ‏نقدى بر جريان روشنفکرى ايران
نویسنده:
محمد رضایی، بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , مناظره،گفتگو و میزگرد
چکیده :
این کتاب، حاصل گفت و گوی "بیژن عبدالکریمی" با "محمد رضایی" است که در آغاز عبدالکریمی خاطرنشان می‌کند: "به گمان من، حق مطلب در دعوت رضایی این است که حکومت‌گران و روشنفکران ما بیش از اندازه درگیر نزاع‌های ایدئولوژیک هستند، در حالی که باید با نگرشی مارکسی به مسائل نظر کنند و در صدد فهم ساختارهای بنیادین جامعه‌ی معاصر ایران برآیند. انتقادات این کتاب به جریان روشنفکری بی شباهت به نقدی نیست که "مارکس" به "هگل" می‌کند. از نظر "مارکس"، "هگل" به جای پا با سرش راه می‌رود. به تعبیر ساده‌تر اندیشه‌ی اکثریت فیلسوفان، اهل نظر و روشنفکران ایرانی، اندیشه‌هایی پا در هوا، سردرگم و بی ارتباط با سرنوشت عمومی جامعه‌ی ایرانی و حرکت این جامعه است. انتقاداتی که در این کتاب بر روشنفکران وارد شده عبارت است از: عدم تمایز میان حقیقت و اعتبار یا قانون و قانون‌مندی، عدم توجه به ساختارها و ساختار جهانی، فقدان نگاه تاریخی، فقدان اکترناتیو، عدم توجه به مسائل اساسی و نگاه "وبری" در برابر نگاه "مارکسی". رضایی یادآور می‌شود: "مهم‌ترین انتقاد بنده به جریان روشنفکری ایران، اعم از جریانات فکری دینی یا لائیکن ملی یا مذهبی، باهرایسم و گرایشی، این است که آن‌ها میان قانون و قانون‌مندی تمایز قائل نشده و نمی‌شوند. از زمان ظهور جریان روشنفکری (منورالفکری) در ایران حتی تا به امروز، روشنفکران ما در نظر و عمل خود همواره در حوزه و فضای مفهومی قانون حرکت کرده‌اند و قلمرو قانون‌مندی را به کلی فراموش کرده یا کم‌تر بدان توجه داشته‌اند".
سنت روشنفکری جدید
نویسنده:
بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
رمز و نشانه در کلاه‌ها و سرپوش‌های صوفیان ایران
نویسنده:
محبوبه الهی ، شهرام پازوکی ، بیژن عبدالکریمی ، ناهید عبدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سیروسلوک عملی و نظری متصوفه، یکی از مهم‌ترین و بهترین گنجینه‌های نشانه‌شناختی فرهنگی، طریقتی و عرفانی در فرهنگ ایرانی ا‌ست. در این گنجینۀ فرهنگی، کاربرد و تعبیۀ نشانه‌های رمزگونه در سبک پوشش، لباس و ملزومات مرتبط با آن همچون کلاه و سربند اتفاق می‌افتد. این مقاله چگونگی استفاده متصوفه از هر امر خلاقه‌ای را جهت بسط، توسعه، دوام و درخشندگی سلوک آنان در فضای اجتماعی بیان می‌کند و به روش‌ها و منش طراحی نشانه‌شناسی تربیتی و مدیریت نظام‌مند دینی در بهره‌‌وری از این عناصر در تحقق منویات عارفانه در پرورش انسانی می‌پردازد. این نشانه‌ها برخوردار از بیشترین موارد مادی و بصری از قبیل رنگ، فرم، حالت، طرح، نقش و روش استفاده در مراتب، موقعیت‌ها، منش ورود و انجام مراحل و مناسک در رابطه مریدی و مرادی میان اهل تصوف هستند. این مقاله در عین حال که شاخصه‌های مادی را می‌کاود، تلاش دارد درگیر تنوع گسترۀ تشکیلاتی و فرایندهای تصوف نشود و از حیطۀ نشانه‌ها فراتر نرود. در این واکاوی عناصر مهمی همچون شکل، مدل، رنگ و حالت سرپوش‌ها و کلاه‌ها که منجر به قواعد، قوانین، مراتب و قاعده‌مندی می‌شود، به‌شیوۀ تحلیلی‌توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است. مهم‌ترین دستاورد این مقاله، بیان ظرفیت‌های لباس و ملزومات مرتبط با آن در مسیر نشانه‌شناسی و طرح سلوک رفتاری انسان است که می‌تواند حامل نظامات و مراتب فکری بوده و در تغییر نوع بینش و نگاه انسان امروزی به مقولۀ لباس تأثیرگذار باشد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 34
گفتوگو با دکتر بیژن عبدالکریمی؛ مرگ دانشگاه در حوزة علوم انسانی را اعلام میکنم
نویسنده:
وحید رستمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 24 تا 30
تاثیر اندیشه‌های روسو بر فلسفه اخلاقِ کانت
نویسنده:
حسن نوری ، یاسمن هشیار ، بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اندیشه‌های روسو تقریباً‌ بر تمام فیلسوفان بزرگ پس از او تاثیرگذار بوده‌است، اما صاحبنظران متفق‌القول هستند که بیشترین و مهم‌ترین تاثیر او را می‌توان در آثار کانت دید. کانت در فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی و اجتماعی و نیز نقد متافیزیک تحت تاثیر افکار روسو قرار دارد. برداشت کانت از ماهیت انسان و همچنین مفهومِ اراده خودآیین که از مبانی مهم فلسفه اخلاق کانت است، ریشه در ایده اراده عمومی مطرح شده توسط روسو در قرارداد اجتماعی دارد. روسو نه‌تنها بر محتوای اندیشه اخلاقی کانت تاثیرگذار بود، بلکه تاثیر او را حتی در زبان و سبکِ نگارشِ کانت نیز می‌توان دید. خواندن آثار روسو، کانت را متقاعد کرد که متافیزیک به طور بالقوه با اخلاق عملی خصومت دارد و آنجا که عقل نمی‌تواند نتیجه‌ای داشته باشد، بهتر است به متافیزیک اجازه دهیم تا از نیازهای عملی پیروی کند. همچنین گفته‌ّهای روسو در امیل و نیز در هلوئیز جدید در شکل‌گیری اندیشه اخلاقی کانت نقش داشته‌است. در مقاله حاضر به بررسی جایگاه روسو در تکوین فلسفه اخلاق کانت می‌پردازیم.
صفحات :
از صفحه 31 تا 51
نفس در مابعدالطبیعه مذموم و ممدوح در اندیشه کانت
نویسنده:
محمود ایزدپناه ، بیژن عبدالکریمی ، رضا داوری اردکانی ، بابک عباسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از سه رکن تشکیل دهندة تمامی مابعدالطبیعه‌های کلاسیک، نظریة نفس است. کانت در کنار نفس، جهان و خدا را نیز به‌عنوان دیگر ارکان مابعدالطبیعة استعلایی معرفی کرده و نسبت سازوار آن‌ها با یکدیگر را به‌مثابه رئوس «علم فلسفه» در نقد سوم تبیین کرده است. به‌عقیده وی برای نیل به چنین مطلوبی، لازم است هر یک از این سه رکن در چارچوب فلسفه نقدی مورد تحلیل قرار گیرند تا بدین طریق گره‌های تاریخی مابعدالطبیعة سنتی باز شود و فلسفه بتواند همچون دانش‌های متقنی چون ریاضیات و فیزیک حرکت رو به پیشرفت داشته باشد. وی در بخش دیالکتیک استعلایی نقد عقل محض، ذیل قیاسی حملی دعاوی متعاطیان مابعدالطبیعه به خصوص صورتبندی‌هایی که دکارت در آثار خود ارائه کرده را در چهار مغالطة معروف بررسی کرده و چرایی عقیم بودن آن‌ها را نشان داده است. این نوشتار درصدد است علاوه‌بر تقریر رویکرد متعاطیان سنتی مابعدالطبیعه در خلال دو بحث جدی کانت در باب نفس- یکی به‌عنوان شرط شناخت و دیگری به‌عنوان بخشی از مابعدالطبیعة سنتی و مغالطات مضمر در آن- نشان دهد چگونه نفس به عنوان یکی از ارکان «علم فلسفه» و نظام کامل فلسفی در فلسفة نقادی کانت صورتبندی شده و برای این صورتبندی چگونه باید از نفس‌شناسی دکارتی رد شد.
صفحات :
از صفحه 289 تا 316
انتقادات ویکو به تفکّر دکارتی، به منزله یکی از مهم‌ترین سرآغازگاه‌های ظهور تفکّر تاریخی
نویسنده:
مریم دربانیان ، بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خاستگاه اندیشه تاریخی ویکو به عنوان پیشگام متفکّران تاریخی‌اندیش طرح انتقادات از روش دکارتی است. تفکّر تاریخی‌اندیش، نحوۀ اندیشیدن را متأثر از شرایط زمانی و تاریخی می‌داند و به تاریخی‌بودن هرگونه فهم، تفکّر و تعقّل قائل است. در مقابل تفکّر غیرتاریخی به همسانی تعقّل در همه شرایط و به عبارتی به یک نوع عقلانیّت قائل است. انتقاد ویکو به تفکّر دکارتی ناظر به همین دیدگاه است. ویکو، تلاش دکارت برای یقینی‌کردن همه علوم با ملاک وضوح و تمایز را مورد نقد قرار می‌دهد و معتقد است که در علوم انسانی و از جمله تاریخ، نمی‌توان به این وضوح و تمایز دست یافت. ویکو - برخلاف دکارت- به صیرورت و تحوّل دائمی ذات و سرشت انسان و به تبع آن تفکّر و تعقّل وی در طول تاریخ معتقد است و این تحوّل را بر اساس دوره‌های مختلف تاریخ و شکل‌های متناظر آن مورد توجّه قرار می‌دهد. ویکو حاصل روش دکارتی را که مبتنی بر تحلیل و انفکاک است، گسست انسان از تاریخ و اجتماع می‌داند. از نظر ویکو معرفت راستین درباره هر چیز، دانش از راه علل یا به عبارتی دانش تاریخی درباره آن است. ویکو گرچه تاریخ را ساخته آدمی می‌داند، امّا هدایتگر آن را مشیّت الهی معرّفی می‌کند. در این مقاله کوشش شده است تا از رهگذر مقایسة تفکر تاریخی ویکو با تفکر ذات‌گرایانه دکارتی و ریاضیاتی‌گرایی وی به فهم بهتری هم از سرشت تفکّر تاریخی و هم تفکّر ذات‌گرایانه و غیر تاریخی نائل شویم.
صفحات :
از صفحه 562 تا 577