جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 17
نسبت فیشته با تاریخ معاصرش و چگونگی شکل‌گیری دغدغه و نوع خاص روش اندیشیدن فلسفی او
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفۀ فیشته به لحاظ شکل‌گیری تاریخی و همچنین ایجاد دغدغۀ او در تاریخ معاصری که در آن می‌زیست، فلسفه‌ای پیچیده است. نگارنده این مقاله معتقد است اگر بخواهیم از اندیشۀ فیشته درک درستی پیدا کنیم باید جایگاه تاریخی او در مناسبات سیاسی و نظری را بازیابیم. فیشته در چنین شرایطی است که نوع خاص روش اندیشیدن خویش را کشف می‌کند. در این پژوهش نگارنده می‌کوشد شکل‌گیری روش فلسفیدن فیشته را براساس چهار مؤلفۀ انقلاب فرانسه، وضعیت کشور آلمان، فلسفۀ کانت و در نهایت فهم او از ایده‌آلیسم آلمانی و نقدهای شولته بررسی و تحلیل نماید و سپس مبتنی بر این چهار مؤلفه، تفسیری از فلسفۀ فیشته ارائه دهد که مخاطب بتواند فلسفۀ او را در بستر تاریخ سیاسی، اجتماعی و اندیشۀ زمانه‌اش مورد درک قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 125 تا 146
بررسی و نقد نظریه دولت در اندیشه سیاسی کانت و فیشته
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف ، مصطفی عابدی جیقه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به لحاظ مبانی استراتژیک، نظریه دولت در فلسفه سیاسی کانت و فیشته دارای اشتراکات زیادی با یکدیگر هستند. نگارنده معتقد است که ایرادات نظریات سیاسی آن‌ها نیز تا حدود زیادی با یکدیگر هماهنگ است. هر دو فیلسوف مورد ذکر نظریه دولت خود را در فراقِ مبانی آزادی استعلایی، متافیزیکی یا اخلاقی و نظریات حقوقی خویش می‌نویسند. چرا که دولت براساس فلسفه سیاسی آن‌ها برخلاف حوزه‌های دیگر اندیشه‌شان در حوزه تجربه و عینیت اندیشیده و نوشته‌شده‌اند. در چنین شرایطی هر دو فیلسوف مبانی انتزاعی خود را در محک میدان جاذبه‌ی عینیت یا تجربه قرار می‌دهند، حال مسئله این است که آیا می‌توانند میان نظر و عمل اتحاد را برقرار سازند و اندیشه سیاسی‌ای در طراز معرفت‌شناسی و اخلاق خویش به نگارش دربیاورند؟ به‌عبارتی‌دیگر آیا می‌توانند آزادی استعلایی یا اخلاقی و حقوقی را در ساحت عینیت خارجی یا دولت که قرار است فلسفه سیاسی در آنجا شکل بگیرد، برقرار سازند؟ به نظر می‌رسد هر دو فیلسوف در ساحت اقتدار خارجی، نه‌تنها نمی‌توانند از نظریه خود آیینی و آزادی انسان استفاده چندانی ببرند بلکه به دلیل نوع انسان‌شناسی خاصشان به‌زور برای تشکیل و دوام دولت پناه می‌برند.
بررسی نسبت و تمایز میان جامعه‌مدنی و دولت، و چگونگی شکل‌گیری اراده عمومی در فلسفه سیاسی هگل
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله پس‌ازآنکه نگارنده به لحاظ نظری به بررسی رخدادهای سیاسی- اجتماعی و چگونگی تکوین نظریه جامعه مدنی پرداخت به سراغ فهم و بررسی تکوین اراده عمومی در جامعه مدنی و دولت و دیالکتیک میان آن‌ها در اندیشه سیاسی هگل می‌رود. هگل نخستین فیلسوف تاریخ فلسفه است که به‌طور آگاهانه جایگاهی استراتژیک برای جامعه مدنی قائل می‌شود؛ و از طریق سه عنصر اساسی یعنی نظام حقوقی، پلیس و اصناف و اتحادیه‌ها و همچنین با بررسی طبقات که برای نخستین بار تمامی آن‌ها در خدمت جامعه‌مدنی است به تکوین اراده جزئی در جهت شکل‌گیری اراده عمومی گام برمی‌دارد؛ و از طریق نظریه نهادها نه‌تنها می‌تواند به ابژکتیو کردن اراده انتزاعی انسان دست یابد بلکه به نخستین مرحله توضیح کلی منحصر در فرد دست می‌یابد. در اینجا هگل به بحث درباره دولت می‌پردازد. هگل با ورود به بخش دولت به‌سرعت این ساحت را بر اساس سه اصل موضوعه امر ارگانیک در برابر امر مکانیکی، مصلحت عمومی در برابر منفعت شخصی و درنهایت تقدم کلی بر جزئی از جامعه مدنی مجزا می‌سازد؛ و درنتیجه با تقدم دولت بر جامعه مدنی به معنای خاص خودش، اراده عمومی را حقیقت اراده جزئی، اخلاق و حیات اخلاقی قلمداد می‌کند.
صفحات :
از صفحه 79 تا 104
تاثیر هگل در توضیح هنجاری نسبت سوژه و ابژه براساس نسبت باید و هست در اندیشه ماکیاولی
نویسنده:
مصطفی عابدی جیقه ، محسن باقرزاده مشکی باف ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پیش از ماکیاولی برای اینکه گذار از سوژه به ابژه قابل توضیح باشد مفاهیمی نقش محوری در گذار از سوژه به ابژه و یا بالعکس را توجیه می‌کرد که اساسا مفاهیمی الهیاتی - متافیزیکی به حساب می‌آمدند، اما ماکیاولی در اندیشه سیاسی خود به تعریف جدیدی از نسبت هست و باید دست یافت که بعدها هگل در تفسیری پیچیده - و نقد دیدگاه کسانی چون کانت و فیشته که به جدایی قلمرو هست و باید پرداخته بودند – توانست در هستی‌شناسی خود از آن بهره بگیرد. هگل با تاثیر از ماکیاولی به جای استنتاج باید از امور انتولوژیکال و متعالی آن را در میانه واقعیات موثر این‌جهانی قابل جستجو دانست و به این وسیله توانست تقدم سوژه بر ابژه را که توسط کانت توضیح فلسفی یافته بود مورد انتقاد قرار دهد و رابطه دیالکتیکی میان آن دو را از ساحت هنجاری مطالعه کند. نگارنده در این مجال می‌کوشد تا با ارائه تفسیری جدید از مساله هست و باید در اندیشه ماکیاولی، منطق گذار هگل از سوژه به ابژه را توضیح دهد و چگونگی جایگزینی منطق هنجاری به منطق متعالی را در این باب به تفصیل آشکار کند.
صفحات :
از صفحه 99 تا 121
نسبت فلسفه اخلاق کانت با زوال اندیشه سیاسی در فلسفه او
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اندیشه سیاسی کانت هم در گسست از اندیشه اخلاقی او و هم در تداومِ رو به زوال آن شکل می‌گیرد. کانت پیش‌تر در ساحت اخلاق برای تحقق خودآیینی در طبیعت بیرونی و درونی و همچنین در نهادها با این پیش‌فرض که انسان شرور است و جهان فنومن یا تجربه نیز فاقد عقلانیت است، به مشکل برمی‌خورد. برای فرار از این مشکل یا به آینده‌ای نامعلوم یا به خدا پناه می‌برد و از لحاظ نظری هرگز برای ایجاد نسبت و سنخیت میان عالم نومن و فنومن یا به عبارت دیگر سوبژکتیو و ابژکتیو نظریه‌ای ندارد. در چنین حالتی، فرد با درون آزاد خود، بیرون از طبیعت می‌ایستد و تجربه یا ابژه به شکل امری تهدیدزا برایش نمایان می‌شود. کانت تمامی این مشکلات را با خود به دنیای فهم خویش از سیاست می‌آورد و چون پیش‌تر انقطاعی میان دو ساحت سوژه و ابژه ایجاد کرده است در اندیشه سیاسی نیز چون نمی‌تواند از ظرفیت فهم جدید خویش از آزادی انسان یاری بگیرد و از طریق آن به نظریه اراده عمومی و تجسم آن در خارج دست یابد به جای آن به دنبال ایجاد حکومت قانون و تضمین آن از طریق اجبار دولت برای دست‌یابی به شهروندی خوب برای جامعه می‌کوشد. بنابراین، اندیشه سیاسی خویش را با جدایی از آزادی خودآیین به اندیشه‌ای فایده‌گرایانه سقوط می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 113 تا 136
تغییر جهان: بررسی و نقد آموزه شناخت فیشته و نسبت فلسفه اخلاق با آن
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف ، محمود صوفیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه فیشته تفسیر جهان را با تغییر آن درک می‌کند. در این فلسفه تأمل نظری بدون تغییر عالم بی‌معناست. این در صورتی است که مهمترین دستاورد فلسفی جهان از نظر فیشته یعنی فلسفه کانت با وجود دادن ابزار برای تغییر عالم اما از آن در این مسیر استفاده نمی‌کند. مأموریت فیشته برقراری سنخیت میان فلسفه کانت با جهان خارج است. در این مسیر فیشته تمامی دوگانگی‌ها و نظریاتی که موجب عدم برقراری این سنخیت در فلسفه کانت شده بود را طرد می‌کند یا از درون تغییر می‌دهد و راه را برای تئوری نظر-عمل و سوژه-ابژه باز می‌کند. و نشان می‌دهیم که چگونه فیشته در این مسیر معنای آزادی، واقعیت و ایده‌آلیسم را دگرگون می‌سازد. نگارنده در این مقاله تمامی دستاوردهای فیشته در مسیر را با دقت مورد واکاوی و بررسی قرار می دهد و سپس به نقد روش و راهکار فیشته می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه او در دام موانعی می‌افتد که پیش آن‌ها را در کانت بازشناسی کرده بود.
صفحات :
از صفحه 231 تا 252
استنباط و نسبت سه نوع انسان‌شناسی و سه رویکرد اندیشۀ سیاسی مرتبط با آن در فلسفۀ کانت
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در اندیشۀ سیاسی امانوئل کانت آرای متکثر و همچنین گاهی متناقض وجود دارد، به‌گونه‌ای که، در دوره‌های مختلف اندیشۀ او، با رویکردهای سیاسی متفاوتی روبه‌رو هستیم. به نظر می‌رسد که کانت با تصوری که در هر دوره دربابِ انسان‌شناسی پیدا می‌کند سرنوشت اندیشۀ سیاسی خویش را تغییر می‌دهد، زیرا دربرابرِ هر رویکرد انسان‌شناسی متفاوت او ما با اندیشۀ سیاسی متفاوتی در تناظر با آن روبه‌روییم. در رویکرد نخست خویش، او تنها به انسان به‌عنوانِ نوع می‌نگرد، و تاریخ پیشرفت او را براساسِ تاریخی مشیتی یا طبیعی توضیح می‌دهد به‌گونه‌ای که آدمی در شکل‌گیری جامعۀ سیاسی به ارادۀ خویش متکی نیست، بلکه برحسبِ طبیعت رخ می‌دهد. در این دیدگاه، فرد انسانی دارای اهمیت نیست و زندگی او ناچیز قلمداد می‌شود. اما نگرش او به انسان در اندیشۀ اخلاقی با دیالکتیکی پیچیده از قانون عقل، اراده و آزادی همراه است و اساساً با خودآیینی تعریف می‌شود. در این دیدگاه، کانت دیگر به مشیت اعتقادی ندارد و آدمی را مسئول تحقق ایدۀ عقل می‌داند. سیاست در این دیدگاه در وضعی بیناسوژگانی و درجهتِ تحقق حکومت غایات شکل می‌گیرد. مورد آخر به نقد قوۀ حکم باز می‌گردد که به آدمیانی مربوط می‌شود که در کنار هم از عقل عمومی یا همگانی بهره‌مند هستند، کسانی که حتی برای اندیشیدن و قضاوت به یکدیگر نیازمندند. این امر به داوری زیباشناسانه باز خواهد گشت که در قوۀ تخیل شکل می‌گیرد و نه در عقل.
صفحات :
از صفحه 7 تا 32
روبسپیر- کانت: بررسی نسبت آزادی مطلق و ترور با فلسفه اخلاق کانت بر اساس پدیدارشناسی روح هگل
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هگل در کتاب پدیدارشناسی روح ساختار دیالکتیکی تاریخ آگاهی انسان اروپایی را به تصویر کشیده است. او در تمام گذارهای آگاهی به برآیند‌های مختلف، ضرورت و نسبتی دیالکتیکی تشخیص داده است و آن را در تمامی ساحات تاریخ و ساحات اندیشه در جریان‌های مختلف دنبال می‌کند. در فصل روح با دو جریان بسیار مهم در تاریخ اجتماعی یعنی انقلاب فرانسه و در تاریخ اندیشه یعنی فلسفه اخلاق کانت مواجهیم که در طی دو بخش به‌طور متوالی ظاهر می‌شوند و گویی که هگل نسبتی تنگاتنگ بین حکومت ترورِ روبسپیر و فلسفه اخلاق کانتی یافته است. جایی که آزادی انتزاعی روبسپیر در جهت ایجاد آزادی مطلق در تحقق اراده‌ی جزئیِ عام یافته خود، هرگونه نهاد یا جزئیتی را به‌عنوان عامل اخلال تحقق آزادی اراده‌ی خویش نابود می‌سازد و دوره‌ای از استبداد و وحشت آغاز می‌کند. گویی که چنین ادعای اراده عامی که تحمل هیچ جزئیت و مخالفی را ندارد به استبداد درونی قانون کلی اخلاق کانتی (که تحقق آن یگانه راه دستیابی به آزادی است) در جهت نابودیِ طبیعت، امیال، آداب‌ و رسوم و نهادهای عینی و غیره تبدیل می‌شود و وحشت و اضطراب به دلیل تناقضات بی‌پایان ایجاد می‌کند و فرد اخلاقی همچون فرد انقلابی با رفع همه‌جانبه عینیت، درون اراده انتزاعی خود اسیر می‌شود که این امر به اعتقاد هگل تبعات خطرناکی خواهد داشت.
صفحات :
از صفحه 627 تا 653
تفسیر پیشگفتار هگل بر کتاب فلسفۀ حق و بررسی مؤلفه‌های اساسی فلسفۀ سیاسی او
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی‌باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نگارنده، پیشگفتار فلسفه حق هگل را با توجه به سه شکافی که هگل در اندیشه و فرهنگ آلمانی یافته است به گونه‌ای بازسازی می‌کند که نه تنها دلیل نوشتن کتاب فلسفه حق روشن شود بلکه حتی ضرورت گسست از این شکاف‌ها توضیح داده شود. هگل نخست در ساحت فلسفه نظری و عملی با ایده‌آلیسم سوبژکتیو که صرفاً به تعینات سوژه معتقد است و جهان خارج را به عنوان امری ناشناختی رها می‌کند و به منطق درونی آن توجهی ندارد، مبارزه می‌کند و گسست سوژه و ابژه را رفع می‌کند. سپس در نسبتی اینهمان با فلسفه سوبژکتیو با جنبش‌های ملی‌گرای آلمانی که در پی مقاصد سودجویانه و خودسرانگی‌های احساسی خویش هستند، مقابله می‌کند و فهم «هست» یا امر بالفعل را به جای «باید»های خودسرانه فلسفه و اعتقادات سیاسی سوبژکتیو جایگزین می‌کند. در این راستا نه تنها با روش منطق خود، تضاد میان«سوژه/ابژه» و «هست/باید» را بر می‌دارد بلکه با برداشتن شکاف امر عقلانی و واقعیت خارجی به تعینات خارجی اعتبار تاریخ تحقق ایده‌ را می‌دهد؛ از این طریق او می‌تواند فهمی جدید از دولت ایجاد ‌کند که دربردارنده تمامی دیالکتیک‌های ذکر شده باشد و از این دولت در سرتاسر پیشگفتار در برابر اراده خودسرانه‌ای که ملی‌گرایی آلمانی و فلسفه سوبژکتیو به آن منجر می‌شوند، دفاع می‌کند.
صفحات :
از صفحه 41 تا 62
کشف مضمون آگاهی؛ راه گذار دکارت از آزادی به خود‌آیینی
نویسنده:
مصطفی عابدی جیغه ، محسن باقرزاده مشکی باف ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با توجه به جایگاه محوری «من اندیشنده» در فلسفۀ دکارت این پرسش پیش می‌آید که چگونه «من» به آزادی و خود‌آیینی دست می‌یابد و قانون جهان را با توجه به قانون عقلانی خویش بنا می‌نهد؟ دکارت به این پرسش، از طریق تمایز نهادن ساحت آگاهی از ساحت معرفت‌شناسی پاسخ می‌دهد. او در معرفت‌شناسی که سوژه به شناخت ابژه‌های مستقل اقدام می‌کند، بحث آزادی را قابل طرح می‌داند و آزادی سلبی و ایجابی را زمینۀ تحقق شناخت سوژه از ابژۀ مستقل اعلام می‌کند. دکارت در معرفت‌شناسی، آزادی را به واسطۀ این‌که خداوند ضامن شناخت آدمی است، با دگر‌آیینی قابل جمع می‌داند، اما او در ساحت آگاهی، با توجه به این‌که ابژۀ مستقل از سوژه را منتفی می‌سازد و ابژه را به درون سوژه فرو می‌کاهد و آن را حیثی از آگاهی مطلق قرار می‌دهد، دگرآیینی را که در ساحت آزادی وجود داشت از میان بر می‌دارد. بر این اساس، آگاهی با توجه به محوریتی که به دست می‌آورد نه تنها قانون خود، بلکه قانون جهان را نیز از درون خود بیرون می‌کشد و خود‌آیینی بنیاد هستی قرار می‌گیرد. اهمیت این موضوع هنگامی مشخص می‌شود که به نقش بنیادی فاعلیت حیث درون در به وجود آمدن فلسفۀ جدید پی برده باشیم. به این ترتیب، واضح است که فهم اندیشۀ جدید، بدون بررسی معنا و مفهوم آزادی و خود‌آیینی در اندیشۀ دکارت امکان‌پذیر نخواهد بود.
صفحات :
از صفحه 64 تا 88
  • تعداد رکورد ها : 17