جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1
ارزش دانش و مشکل اقبال معرفتی [پاین نامه انگلیسی]
نویسنده:
Joseph Adam Carter
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تصور کنید که چند ماه گذشته را صرف خواندن دن کیشوت کرده اید – و فقط پنجاه صفحه تا پایان آن فاصله دارید. متأسفانه برای شما، قبل از اینکه بتوانید به پایان برسانید، قرار بود کتاب برگردید، و به همین دلیل با اکراه، آن را پس می‌زنید، در حالی که نمی‌دانید در پایان چه اتفاقی می‌افتد. غرق در کنجکاوی، بهترین حدس خود را در مورد سرنوشت نهایی کیشوت می کنید و فرض می کنید که محتمل ترین سناریو است. کاملاً بدون اطلاع شما، معلوم شد که حق با شما بود. سرنوشت نهایی کیشوت همان چیزی بود که شما فکر می کردید! چه شانسی! کاملاً طبیعی است که می گوییم (علی رغم اینکه چقدر تحت تأثیر قرار گرفتیم که شما به درستی سروانتس را پیش بینی کردید)، وقتی همه چیز گفته شود و انجام شود، دانستن اینکه در پایان چه اتفاقی برای دن کیشوت می افتد مطمئناً بهتر از این است که صرفاً آنچه را که در پایان اتفاق می افتد باور کنید. مشکلی که در آن می بینید که واقعاً کتاب را تمام نکرده اید. به هر حال، از شانس و اقبال احمقانه بود که پایان را درست حدس زدید - نکته ای که فقط با درد ادعای شرم آور روشن بینی می توانستید انکار کنید. ما ممکن است این ایده را به طور کلی تر بیان کنیم و بگوییم که از دیدگاه صرفاً شناختی، بهتر است حقیقت را بدانیم تا اینکه تصادفاً به آن برخورد کنیم. این ایده کلی خیانت به دو بینش متمایز در مورد دانش است. اولی این بینش است که در حالی که باور واقعی ارزشمند است، دانش به طور مشخص چنین است - دانستن حقیقت به گونه ای ارزشمند است که صرف داشتن یک باور واقعی (اما ناشناخته) ارزش ندارد. بینش دوم در اینجا این است که شما فاقد دانش هستید، اگر فقط از روی شانس بیهوده باشد که اعتقادی که دارید درست است. اینها را بینش ارزشی و بینش ضد شانس نامید: بینش ارزشی: دانش به طور مشخص ارزشمند است. بینش شانس: دانش شانس را حذف می کند. در معرفت‌شناسی معاصر، و به‌ویژه در طول پنج سال گذشته، پروژه‌های جداگانه‌ای در تطابق با این شهودهای متمایز پدید آمده‌اند: معرفت‌شناسی ارزش‌محور به مسائل پیرامون اولین بینش مربوط می‌شود، و پروژه‌هایی تحت توصیف معرفت‌شناسی ضد شانس برخاسته‌اند. دومین. اکنون می‌توانیم به‌طور منطقی فرض کنیم که هر چیزی که دانش را نسبتاً بدشانس می‌کند، چیزی است که می‌توانیم در حسابداری برای آنچه دانش را به‌طور متمایز ارزشمند می‌سازد، استناد کنیم. این ایده طبیعی منعکس کننده این تفکر است که بینش در مورد ارزش و شانس نباید کاملاً قطع شود. گرچه بین این انتظار معقول و منابعی که معرفت شناسان برای تطبیق آن برای ما فراهم کرده اند، تنش مشکلی وجود دارد. آنچه تنش را توضیح می دهد این واقعیت است که پروژه های ارزش محور و ضد شانس در معرفت شناسی به طور کلی جدا از یکدیگر توسعه یافته اند و هر کدام بر یکی از دو بینش راهنمای ما به قیمت دیگری متمرکز شده اند. در نتیجه، تمرکز معرفت‌شناسی ارزش‌محور بر ویژگی‌های هنجاری، اما نه وجهی دانش، این دو جنبه از دانش را تا حد زیادی از هم جدا می‌کند، به‌گونه‌ای که تمرکز معرفت‌شناسی ضد شانس بر ویژگی‌های معرفتی، اما نه هنجاری دانش، همین جنبه‌ها را از هم جدا می‌کند. شکافی که در اینجا بین آنچه معرفت شناسان ارزش محور به ما می گویند در مورد آنچه دانش را ارزشمند می کند و آنچه معرفت شناسان ضد شانس به ما می گویند در مورد آنچه که دانش را از شانس حذف می کند، نگران کننده است. اگر از نقص مشترک هر یک از این پروژه‌ها که جدا از دیگری دنبال می‌شوند اجتناب کنیم، ممکن است در مقابل این قطع ارتباط مقاومت کنیم. نقص در اینجا اساساً یکی از ساده لوحی است: فرض اینکه می‌توانیم حساب دانش را منحصراً بر حسب شرایطی ارائه دهیم که یکی از این دو بینش را در بر می‌گیرد، در حالی که هنوز می‌توانیم بینش دیگر را توضیح دهیم - که خود ما به آن توجه نکردیم. به طور مستقیم در تئوری خود در مورد چیستی دانش - به عنوان مثال. در تحلیل ارائه شده از آن. این نقص پشت رویکردهای ارزش محور است که به دانش بر حسب ویژگی های ارزشمندی فکر می کنند که نمی توانند توضیح دهند تا از استحکام مدال اطمینان حاصل کنند و پروژه های ضد شانسی است که دانش را بر حسب ویژگی های مودال فکر می کنند که ما نمی توانیم به خوبی به آن ها توجه کنیم. هنجاری مورد نیاز برای توضیح ارزش آن را قاچاق کنید. بنابراین، برای جلوگیری از این نقص، باید اجازه دهیم هر دوی این بینش‌ها شرایطی را که تحلیل ما ارائه می‌دهد به عنوان ضروری برای دانستن دیکته کنند. پروژه ای که من در اینجا با آن درگیر خواهم شد اساساً بر اساس این ایده به طور گسترده نادیده گرفته شده و امیدوارکننده توسعه می یابد.
  • تعداد رکورد ها : 1