جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 10
جایگاه جسمانیت در معرفت شناسی ملاصدرا
نویسنده:
فخرالسادات علوی ، نجف یزدانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شأن و جایگاه جسمانیت در نظام معرفت‌شناسی متعالیه صدرایی می‌پردازد. ضرورت چنین تحقیقی از آنروست که شواهد قابل توجهی در احکام این نظام وجود دارد که در نظر اولیه حاکی از طرد و تحقیر جسم انسان و قوای ادراکی حسی، و به طور کلی عالم ماده در فرایند کسب معرفت است. در واقع، برخلاف معرفت‌شناسی های متعارف که جسم را از ارکان اصلی حصول معرفت می‌دانند، به نظر می رسد که ملاصدرا جسم و متعلقات آن را در معرفت حقیقی مهم ندانسته و ترجیح داده تا چنین معرفتی را از طریق نفس مجرده و از عوالم فوق محسوس تامین نماید. با تحلیل اهمّ مولفه های دخیل در فرایند معرفت در بیان ملاصدرا و علیرغم وجود شواهد هفتگانه ناظر به طرد جسمانیت، در مجموع به نظر می-رسد نمی‌توان معرفت‌شناسی صدرایی را نظامی جسم ستیز تلقی نمود ؛ بلکه با لحاظ مویدهای مختلف جسمانیت در این نظام از جمله قول به علیت جسم و دخالت موثرِ متعلقات جسمانی ادراک برای حصول نخستین مراتب معرفت، و همچنین تحقق کمال برای نفس انسانی بواسطه مانع-سازی‌های امور جسمانی، بایستی این شواهد سلبی را بجای طرد جسمانیت و تحقیر علوم طبیعی، مشیر به دغدغه‌های حکمت متعالیه برای تعالی بخشی به تمامی علوم بشری اعم از علوم انسانی، تجربی و فنی دانست.
صفحات :
از صفحه 99 تا 124
تحلیل تاریخی نظرات فیلسوفان اسلامی درباره ی قوه عملی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه صادقی پور ؛ استاد راهنما: نجف یزدانی ؛ استاد مشاور: فخرالسادات علوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
انسان که به عنوان اشرف مخلوقات شناخته می شود، دارای نفس ناطقه است و نفس ناطقه نیز دارای دو قوه ی نظری و عملی است. در فلسفه درباره ی عقل نظری و عقل عملی دیدگاه های مختلفی بیان شده است اما در باب عقل عملی به عنوان یکی از قوای نفس انسان، دیدگاه واحدی اتخاذ نشده و رویکردهای مختلفی درباره ی آن مطرح شده است. بررسی این موضوع به لحاظ سیر تاریخی به این معنا نیست که این موضوع از یک نقطه ی خاص شروع شده و با نظم خاصی ادامه پیدا کرده و به یک جایگاه مشخص رسیده باشد بلکه بدین معناست که با بررسی و جمع بندی نظرات فلاسفه درباره ی این موضوع، نظم خاصی در آراء آن ها دیده نمی شود؛ با توجه به دیدگاه های متفاوت فلاسفه، می توان چهار دیدگاه کلی درباره ی عقل عملی به دست آورد. عده ای از فیلسوفان اسلامی برای عقل عملی مانند عقل نظری، نقش معرفت شناختی قائلند. برخی دیگر، آن را مبدا ادراکات و انفعالات می دانند و عده ای نیز وجود چنین قوه ای را انکار می کنند و در نهایت گروه دیگری این قوه را مبدا تحرکات، اراده و امور غیر شناختی دانسته اند. با توجه به دیدگاه های مختلف درباره ی عقل عملی، به نظر می رسد تحلیل نظرات این فیلسوفان درباره ی عقل عملی از اهمیت بسیاری برخوردار است تا بتوان به دیدگاه دقیق تری درباره ی عقل عملی رسید و به منشا تفاوت این دیدگاه ها دست یافت. همچنین از آنجایی که عقل عملی و شئون آن در کمال انسانی تاثیر بسزایی دارد لذا به تحلیل کارکردهای عقل عملی در حصول کمال، ایمان،عدالت، سعادت، اخلاق و... از دیدگاه فیلسوفان اسلامی پرداخته و در نهایت به تبیین رابطه ی آن با عقل نظری پرداخته می شود. همچنین با توجه به این کارکردها و اهداف بیان شده برای عقل عملی، به بررسی نظرات فلاسفه در خصوص برتری در عقل نظری و عملی پرداخته می شود.
تحلیل و نقد آراء تحقیرآمیز فیلسوفان در مورد زن
نویسنده:
پدیدآور: زهرا بابائیان کوپایی ؛ استاد راهنما: فخرالسادات علوی ؛ استاد مشاور: نجف یزدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
انسان به لحاظ دینی در میان تمام مخلوقات خداوند از مقام والایی برخوردار است به طوریکه بعد از خلق او خداوند به خود آفرین گفت(سوره مومنون آیه 14). از نگاه فلسفی نیز انسان به سبب بهره مندی از فصل نطق یا قوه عاقله برترین موجودات دانسته شده است. شاید نخستین تمایزی که با خلقت نوع انسان منشا تکثر و تفرد واقع شد آفرینش انسان به هیئت زن و مرد بود. زن و مرد قبل از زن و مرد بودن، هر دو انسان هستند و از اینرو بایستی تفاوت آنها را در چیزی جز این جست. اما برخلاف این حکم نظری، بررسی عمل و اقوال بسیاری از عامه مردم، اندیشمندان و از جمله پاره ای فیلسوفان حکایتگر چیزی جز این است؛ به گواهی تاریخ زمان ها و مکان های مختلفی شاهد انواع برخوردهای تبعیض آمیز در مورد زن بوده است (همانطور که شاهد دوره های درخشان ستایش و تکریم نیز بوده است): دیر زمانی زن در جایگاه و ردیف حیوانات و برده ها و از جمله ی دارایی های مرد محسوب می شده و به بهانه های مختلفی همچون ضعف قوای عقلی و جسمی، دارای ارزش و حقوق انسانی نبوده است؛ و در یک کلام مرد جنس برتر و زن جنس فروتر و دون مایه و تبعی و به عنوان ابزاری در خدمت مرد تلقی شده است. بررسی ها نشان می دهد هیچ تالیف مجزایی را برای توصیف، نکوهش یا ستایش مرد ( به عنوان قسیم صنف زن ) نمی توان یافت اما در رابطه با زن موضوع کاملا متفاوت است. تالیفات و مصنفات مختلفی با موضوعیت زن در تاریخ اندیشه فراوان است اما بسیاری از این همه نه برای نشان دادن جلالت مقام زن و تکریم وی بلکه برای تضعیف و تحقیر او بوده است. این حکم درباره آثار بسیاری از فلاسفه نیز صادق است. مخالفین این نگاه ضد ارزشی نسبت به زن، توجیه های زیستی،‌ روانشناسانه، اجتماعی و تاریخی زیادی برای چنین نگاه منفی یی ارائه داده اند که حاوی نکات ارزشمند و معتنابهی درباره تفاوت های زن و مرد هستند. اما محور توجه ما در اینجا فلسفی است؛ و واقعیت آن است که طیف وسیعی از فلاسفه اعم از شرقی و غربی، و دیندار و بی دین زن را تحقیر نموده و حتی گاهی مقام انسانیت را از او سلب کرده اند: ملاصدرا و امام محمد غزالی در میان فیلسوفان اسلامی و ارسطو و نیچه و کانت در میان فلاسفه غربی از این جمله اند. فیلسوف به حکم فیلسوف بودن خود حرف بی مبنا نمی زند و هر موضعی در هر موضوعی را با توجه به نظام فکری خاص خود مستند می کند. پس اگر در واقعیت فیلسوفی نگاه مثبت به زن ندارد در حقیقت بایستی یک مبنا و منظومه فکری چنین نگاهی را پشتیبانی کند. براین اساس این تحقیق به دنبال آن است که مبنا و منظومه فکری که غالبا بایستی آن را در مباحث انسان شناسی و نفس شناسی فلاسفه جستجو کنیم، چیست وآیا به تایید دیدگاه های تحقیرآمیز هر فیلسوف منتهی می شود یا حاکی از جزئی نگری و قضاوت زود هنگام مخاطبین و یا بر طریقه عرف حرف زدن فیلسوف است؛ پس از آن به تبیین و احیانا توجیه اقوال زن ستیز و انواع تفاوت های حقوقی و جامعه شناختی موجود خواهیم پرداخت.
سیر تاریخی نظریه جبران و تحلیل ابعاد کلامی آن در حل مساله شر
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه طالبی ؛ استاد راهنما: فخرالسادات علوی ؛ استاد مشاور: نجف یزدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ما در زندگی خود و دیگران شاهد وجود و وقوع انواع آلام، گرفتاری ها و بلایا هستیم و هیچ انسان عاقل و واقع نگری طبیعتا منکر وجود این ناملایمات که در لسان متفکرین از آن تعبیر به شرورمی شود، نیست. آدمی در عمل، در آرزوی رسیدن به یک زندگی مطبوع و ملائم با طبع خود همواره در حال دست و پنجه نرم کردن با این شرور و رفع و یا کنترل آنها بوده و هست و به موفقیت های چشمگیری نیز مخصوصا در دوره های اخیر رسیده است. اما مقابله بشر با شرور به این اقدام عملی ختم نمی شود؛ در بعد نظر،او بعنوان موجودی برخوردار از قوه ی تحلیل و توجیه متوجه شد که اگر ما بخواهیم مطابق با آموزه های دینی و نیز برهانهای عقلی به وجود یک واجبالوجود با اوصاف کمالی مطلق قائل باشیم (که به حکم عقل و نقل باید باشیم)، وجود شرور مشکل مهمی را بر سر راه این اعتقاد ایجاد می کند: شر می تواند عدم خدا را اثبات کند؛ واینجاست که مساله ای فلسفی موسوم به مساله شر رخ می نماید که یکیاز تقریرهای رایج آن این است که:یا خدامی خواهد شرور را نابود کند و نمی تواند، یا می تواند و نمی خواهد، یا نه می خواهد و نه می تواند یا هم می خواهد و هم می تواند.اگر او می خواهد و نمی تواند پس عاجز است ولی این با اوصاف خدا مطابق نیست؛ اگر او می تواند و نمی خواهد پس بخیل است که این نیز با خدا سازگار نیست... اگر او هم می خواهد و هم می تواند که تنها فرض متناسب با خداست، در اینصورت شرور از چه منبعی سرچشمه می گیرند و چرا او آنهارا از بین نمی برد؟ (پیلین، 1383، ص 247).پاسخ های بسیار و متفاوتی به این مساله داده شده است که شاید بتوان آنها را در دو گروه اصلی پاسخ های فلسفی و پاسخ های کلامی تقسیم نمود. وجه فارق این دو قسم پاسخ نیز به استناد فیلسوف به مبانی عقلی صرف و استناد عقلانی متکلم به مبانی نقلی برمی گردد. تمرکز ما در پایان نامه خود بر پاسخ های کلامی و از میان این پاسخ ها مشخصا بر نظریه ای موسوم به «جبران» خواهد بود. بر اساس این نظریه عقل حکم می کند جبران درد و رنجی که شخص مستحق آن نیست، بر خدا واجب است و در مواردی که شرور از ناحیه انسان های دیگر متوجه فرد می شود، خداوند حق ستمدیده را از ستمگر گرفته و به او باز می گرداند. از آثار به جا مانده از متکلمان اسلامی به دست می آید که نظریه جبران نخستین بار از اوایل قرن سوم هجری و از سوی برخی متکلمان متقدم معتزله مطرح شده و سپس توسط متکلمان عدلیه اعم از معتزله و زیدیه و امامیه بسط یافته است، زیرا علاوه بر متکلمان معتزله، متکلمان زیدیه، شیعه و اشاعره آن را به متقدمان معتزله نسبت داده اند.البته قول به جبران همواره به یک تعبیر و تبیین نبوده و ما شاهد نوعی سیر تاریخی و تطور محتوایی در نحوه تعبیر و تفسیر این نظریه هستیم. از جمله مسائلی که در این سیر و تطور موثر بوده می‌توان به ضرورت یا عدم ضرورت مصلحت در حسن بودن آلام ابتدایی و نیز ابتنای این نظریه بر استحقاق مخلوق و یا بر تفضل خالق،اشاره نمود. این پایان نامه برآنست تا بعد از تبیین کلی نظریه، برای اثبات ادعای وجود سیر تاریخی، به بررسی سیر تحولات آن در لسان متکلمانِ مسلمان بپردازیم. از جمله متکلمین بنام که آراء معتنابهی در طرح اعواض و انتصاف و تحول معنایی آن دارند، می‌توان به این افراد اشاره نمود: الف) متکلمان معتزلی قاضی عبدالجبار، ابوهاشم جبایی و ابوعلی جبایی؛ ب) متکلمان اشعری ابوالحسن اشعری امام محمد غزالی؛ ج) متکلمان امامیه شیخ مفید (اولین طراح عوض در کلام امامیه)، سید مرتضی علم الهدی، سید رضی،شیخ طوسی، خواجه نصیر الدین طوسی، محقق حلی، علامه حلی، فاضل مقداد و ابواسحاق ابن نوبخت. بعد از این تبیین و بررسی نیز به ارزیابی دلایل عقلی و نقلی قائلان وتفاسیر خاص آنها خواهیم پرداخت؛ و در نهایت در مقام ارزیابی کلی، پس از ارائه تقریری عام از مساله شر، کارایی و کفایت قول به جبران را در پاسخ به این مساله خاص و چالش برانگیز فلسفی کلامی خواهیم سنجید و متذکر نقاط قوت و ضعف آن در مقایسه با سایر تبیین های مطرح شده برای شرور (از جمله: شر، امری عدمی است؛ شر لازمه جهان مادی است؛ شر لازمه آزادی انسان است؛ شر ناشی از جزئی نگری است؛ شر ناشی از جهل انسان است؛ شر از لوازم حرکت ماده است) خواهیم شد. لازم به ذکر است که متکلمان مسلمان بیش از آنکه در مواجهه با مساله شر به صفات قدرت و علم و بی نیازی مطلقه الهی (که مورد تاکید تقریر رایج مساله شر است) توجه داشته باشند متمرکز بر وصف عدالت و حکمت الهی هستند و لذا مهم و نیازمند رسیدگی است که آیا جوابیه آنها به شر پاسخ قانع کننده ای در برابر این تقریر رایج به حساب می آید یا خیر.
رفتار بازتابی ، رویکردی نو در حل مسألۀ آزادی اراده
نویسنده:
فخر السادات علوی ، محمد علی اژه ای
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسألة جبر و اختیار، در طول تاریخ اندیشه، همواره از اهمّ مسائل فلسفی و شاید پربحث‌ترین وچالش‌برانگیزترین آن‌ها بوده است، به‌طوری‌که گذر زمان و پیشرفت جوامع بشری صرفاً صورت بحث را متحول ساخته ولی اساس مسأله همچنان باقی است. درحالی‌که اعتقاد رایج بر این بوده که دو سویة مسأله در تعارضی آشتی ناپذیر با یکدیگر قرار دارند، گروهی از فلاسفه توانستند با طرح اندیشة سازگاری آزادی و جبر پرتوی تازه بر شیوۀنگرش به این مسأله بیفکنند. "پیتر استراسون" یکی از این فلاسفة سازگارانگار، و بنیان‌گذار رویکرد رفتار بازتابی در موضوع جبر و اختیار است. وی در اثر نوآورانه‌اش آزادی و آزردگی می‌کوشد به‌جای گرفتار نمودن خود در نزاع‌های بی‌حاصل جبرگرایانه و آزادی‌گرایانه، محور تأملات خود را عکس‌العمل‌ها و به تعبیر خودش رفتارهای بازتابی ما در زندگی جاری و معمول‌مان قرار دهد. چنین رفتارهایی –که برخاسته از بطن طبیعت ما و بیانگر نیاز نوع بشر به احساس حدی از احترام و ارادة نیک ازسوی دیگران است- به‌عنوان عناصر جدانشدنی تعاملات انسانی، اساسی کافی را برای مسئول دانستن افراد فراهم می‌نمایند؛ حال چه موجبیتی در کار باشد یا نباشد. در این مقاله سعی نموده‌ایم به روشن‌سازی ابعاد مختلف رویکرد استراسون بپردازیم.
صفحات :
از صفحه 7 تا 18
بررسی آراء ج.ل آستن،پی.اف استراسون و آر.جی والاس در باب مسئله آزادی اراده و دترمینیسم
نویسنده:
پدیدآور: فخرالسادات علوی ؛ استاد راهنما: محمدعلی اژه‌ای ؛ استاد مشاور: یوسف شاقول
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مسئله ی جبر و اختیار یکی از مسائل بنیادین تاریخ اندیشه ی بشری است که ذهن هر انسان متفکری را به خود مشغول می دارد.در حالی که اعتقاد رایج بر این بوده که دو سویه ی مسئله در تعارضی آشتی ناپذیر با یکدیگر قرار دارند گروهی از فلاسفه توانستند با طرح اندیشه ی سازگاری آزادی و جبر پرتوی تازه بر شیوه ی نگرش به این مسئله بیفکنند.امروزه سازگارگرایی به دلیل سرشت میانه جوی خود مورد اقبال هر چه بیشتر فلاسفه واقع شده و ساحت اندیشه با خیل نظریات سازگارگرایانه ی اندیشمندان جدید روبرو است.در رساله ی حاضر برآنیم که ضمن ترسیم تصویری کلی از مباحث تاریخی پیرامون این مسئله به شرح و بسط آراء سه سازگارگرای جدید بپردازیم: ج.ل آستن، پی.اف استراسون و آر.جی والاس. قابل ذکر است که روش تحقیق و بررسی ما در راستای این مهم متناسب با ماهیت موضوع مورد بحث از نوع اسنادی، توصیفی و تحلیل محتوایی می باشد.نام آستن پیوندی نا گسستنی با سنت "فلسفه زبان معمولی" دارد؛ سنتی که مدعی بود حقایقی در متن زبان روزمره و معمول ما نهفته است که بی توجهی به آن فلاسفه را گرفتار مشکلاتی بزرگ و خیال پردازی هایی عظیم نموده است.در این راستاست که آستن سعی دارد یکی از همین مشکلات بزرگ را -یعنی مسئله ی آزاد بودن اراده ی انسانی یا مجبور بودن آنرا - حل نماید: همه ی ما بطور معمول زمانی که مرتکب عملی نادرست یا نامطلوب می شویم به عذر تراشی و توجیه عمل خود می پردازیم، عذر هایی که چنانچه موجه و پذیرفتنی باشند ما را از ساحت مسئولیت و تبعات آن می رهانند. به این ترتیب کاربرد پذیری عذر ها در زندگی روزمره حاکی از مجموعه ای از کنش های نا آزاد و متقابلا مجموعه ای از کنش های آزاد است.این نتیجه به تعبیر آستن "ما را از شر مسئله ی آزادی خلاص می کند".در استراسون، دیگر فیلسوف نام آور این سنت و بنیان گذار رویکرد رفتار بازتابی در حل مسئله ی اراده آزاد،با تلاشی مشابه تلاش آستن و البته در قالبی جدید روبرو هستیم."آزادی و آزردگی " مقاله ی مشهور و تاثیر گذار وی، شامل ارائه ی گزارشی توصیفی از روانشناسی اخلاقی بالفعل انسانی است. نقطه آغاز تحقیقات ما، به پیشنهاد وی، عبارت است از اهمیت بسیاری که برای رفتارها و منظورهای دیگران نسبت به خودمان قائلیم، آنچه که به نوبه خود عکس العملها و احساسات متقابل ما را در قبال آنها شکل می دهد. بروز این عکس العملها و در واقع رفتارهای بازتابی از سوی ما برخاسته ازبطن طبیعت انسانی ما و بیانگر نیاز نوع بشر به احساس حدی از احترام و اراده خوب از سوی دیگران نسبت به خود است .مسئول دانستن - یعنی در معرض سلسله رفتارهای بازتابی قرار دادن آنها- بخشی از نحوه ی زندگی طبیعی ماست و بر فرض که روزی صحت فرضیه ی دترمینیسم به اثبات برسد، آنرا یارای مقابله با طبیعت گریز ناپذیر آدمی نیست.رویکرد نو آورانه ی استراسون در عین نقاط قوت و کارایی های خود، گرفتار اشکالاتی نیز بود که اصلاح و بازبینی دیگر فلاسفه را می طلبید. والاس فیلسوف اخلاق معاصر و یکی از سازگارگرایان جدیدی است که در عین اذعان به ارزشمندی ایده رفتار های بازتابی به بسط و تکمیل این رویکرد همت گماشته است.وی می کوشد با منظور نمودن ملاحظات منصفانه بودن ِ اعتقاد به مسئولیت رویکرد بازتابی کارا تری را ارائه دهد.
آیا اختیار بمعنای برخورداری از امکانهای بدیل است؟ تحلیل و بررسی تلقی سلبی فیلسوفان از اختیار
نویسنده:
فخرالسادات علوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نوشتار حاضر به تحلیل و بررسی یکی از دو تلقی رایج اختیار یعنی تلقی سلبی یا همان تعریف اختیار به برخورداری از امکان های بدیل می پردازد؛ و سعی دارد با احصاء عقلانی انواع ردیه ها و دفاعیه های ممکن برای آن، به ارزیابی و تعیین صحت یا سقم این تلقی مشهور تاریخی نائل شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که اختلاف بر سر این صحت و سقم اولین اختلافی است که فلاسفه را در بحث از جبر و اختیار در قالب دو طیف عمده ناسازگارباور و سازگارباور رویاروی یکدیگر می‌نشاند. اختلاف این دو طیف از نسبت میان اختیار سلبی با دترمینیسم آغاز می‌شود، با بررسی امکان اختیار در یک جهان متعین ادامه می‌یابد و نهایتاً به شکل دو ایراد اساسی از جانب هر یک علیه دیگری قوام خود را می‌یابد: فرضیه ذهن‌آزار دترمینیسم از جانب ناسازگارباوران در برابر چالش معقولیت از سوی سازگارباوران؛ و به این ترتیب تأیید یا رد چنین تلقی‌یی نهایتاً بسته به ارزیابی این دو ایراد خواهد بود. حاصل ارزیابی ما در این مقاله ردّ تلقی سلبی است.
صفحات :
از صفحه 13 تا 34
مسئله جبر و اختیار در رویکرد های میانه گرای غربی و اسلامی
نویسنده:
فخرالسادات علوی,محمدعلی اژه ای
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله جبر و اختیار از مسائل بنیادین تاریخ اندیشه بشری، و محل مواجهه آرا متنوع و بعضاً متضاد انواع مکاتب جبرگرا، اختیارگرا و سازگارگرا بوده و هست. آنچه در پیش رو دارید، حاصل بررسی و تأملی در اهم رویکرد های جبرستیز نیم قرن اخیر فلاسفه غربی و نیز راهبرد خاص ملاصدرا در عالم اسلامی به منظور دفاع از اختیار است؛ این رویکرد ها تلاش می کنند تا با بررسی و تأمل مجدد پیرامون معنا و لوازم جبر و اختیار به بازخوانی مسئله و حل آن بپردازند.
از آزادی متافیزیکی تا آزادی وجودی
نویسنده:
فخرالسادات علوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله کوشش بر آن است که جایگاه آزادی (اختیار) در تفکر کانت بنا بر تفسیر هایدگر نشان داده شود؛ اختیاری که بنا بر این تفسیر، نه اختیاری متافیزیکی و متعلق به بُعد نفس‌الامری آدمی در مقام سوژه، بلکه اختیاری وجودی و بنیاد امکان‌پذیری وی به‌عنوان دازاین (وجودی در جهان) است. چنین آزادی بنیادی‌ای نه نیازمند اثبات و نه اساساً پذیرای هرگونه بحث نظری است؛ بلکه در عمل و در جریان به‌کارگیری تصمیم‌های آزادانۀ انسانی است که هم‌نشینی وجود یکپارچۀ خود با آزادی را درمی‌یابیم و به بی‌وجهی و نابه‌جایی تلاش‌های نظری فلاسفه برای اثبات موضوعی بی‌نیاز از اثبات و استدلال پی می‌بریم؛ فعلیت آزادی را باید در درون و در نحوۀ هستی‌مندی خودمان بجوییم؛ نه در استدلال‌های خشک و چارچوب‌مند استدلالیون و این کانت بود که با اشارات ارزشمند خود در نقد دوم هرچند به‌نحوی مبهم متفطن این امر شد و مقدمات گشتی بزرگ را برای هایدگر فراهم کرد.
صفحات :
از صفحه 41 تا 62
سازگاری جبر و اختیار نزد سازگارگرایان جدید غربی و ملاصدرا
نویسنده:
فخرالسادات علوی، یوسف شاقول
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
چکیده :
مسأله جبر و اختیار (اجبار یا آزادی اراده انسانی) یکی از مسائل بنیادین تاریخ اندیشه بشری، و محل مواجهه آراء متنوع و بعضا متضاد انواع مکاتب جبر گرا، آزادی گرا و سازگار گرا بوده و هست. آنچه در پیش رو دارید حاصل بررسی و تأملی در اهم رویکرد های سازگار گرایانه اخیر فلاسفه غربی و نیز راهبرد خاص ملاصدرا در عالم اسلامی به منظور دفاع از آزادی اراده است؛ این رویکرد ها توانسته اند با نگاهی واقع نگرانه و در پرتو تعدیل معنا و لوازم آزادی، به نزاع دیرینه آزادی و جبر پایان داده و سازگاری این دو سویه به ظاهر ناسازگار را نشان دهند.
صفحات :
از صفحه 57 تا 72
  • تعداد رکورد ها : 10