جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9
سه بیان از «دیرند» در فلسفۀ برگسون؛ صورت‌بندی دلوزی از فلسفۀ برگسون چه «تفاوتی» دارد؟
نویسنده:
سید اشکان خطیبی ، محمد تقی طباطبائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفۀ برگسون را گاه دوگانه‌انگار دانسته‌اند و گاه یگانه‌انگار. بهای جانبداری از هریک نیز نابوده ‌انگاشتن بعضی مفاهیم و تصریح‌های برگسون به نفع بعضی دیگر بوده است. در این میان، کسانی کوشیده‌اند فلسفۀ برگسون را هم‌زمان دوگانه‌انگار و یگانه‌انگار بخوانند، اما کوشش‌ها نه‌تنها نابسنده بوده بلکه بر دشواری‌های پیشین نیز افزوده است؛ زیرا گاه فلسفۀ برگسون را به فلسفه‌ای وحدت وجودی بازبرده و گاهی بر بنیادی دیالکتیکی استوار ساخته و گاه دیگر آن را به‌نوعی دوگانه‌انگاریِ متعارف بدل کرده است. ژیل دلوز، با طرح آموزۀ «تفاوت»، خوانشی از فلسفۀ برگسون به دست داده است که بر اساس آن فلسفۀ برگسون لحظات مختلفی از دوگانه‌انگاری و یگانه‌انگاری دارد که در هریک، دیرند «بیانی» دیگرگونه می‌پذیرد: از دوگانه‌انگاری مطلق به یگانه‌انگاری نهفته و سپس به دوگانه‌انگاریِ بازیافته. هدف این مقاله این است که ضمن برجسته کردن تفاوت اساسی خوانش دلوز با بقیۀ خوانش‌های وحدت وجودی یا دوگانه‌انگار یا دیالکتیکی از فلسفۀ برگسون، نشان دهد که توضیح نسبت این لحظات و به‌ویژه توضیح منطق گذارِ واپسین به دوگانه‌انگاریِ بازیافته مستلزم فراخواندن آموزه‌ای است که گرچه دلوز خود آن را پرورانده، در خوانش‌اش از برگسون آن را چندان برجسته نکرده است. به‌این‌ترتیب، مدعا این است که توضیح منطقِ تفکیک لحظه‌های فلسفۀ برگسون در خوانش دلوز و نیز منطق گذار از هریک به دیگری، به‌جای ملاحظۀ دو بیان از دیرند، مقتضی در شمار آوردن بیان سومِ دیرند همچون تفاوت فی‌نفسه است. این‌گونه است که بیان‌پذیری هریک از وجوه دیرند در سه گونه‌‌ تفاوت میسر می‌گردد: دیرند همچون امر ناب در تفاوت ماهوی، دیرند همچون امر فراگیر در تفاوت شدّی و دیرند همچون امر خلاق در تفاوت فی‌نفسه.
صفحات :
از صفحه 47 تا 70
روشن‌سازی نسبت یگانگی و بس‌گانگی در منطق اکسپرسیون براساس خوانش دلوز از اسپینوزا
نویسنده:
اشکان احدی ، محمدتقی طباطبایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ژیل دلوز همواره از طریقِ خوانشِ فیلسوفانِ دیگر، به­دنبال طرح و بسطِ مسئله­‌ای در فلسفۀ خویش بوده است. بدین جهت، بسیار پیش می­‌آید که در نسبت با مسئلۀ خویش، بر مفهومی در اندیشۀ یک فیلسوف تأکید گذارد، که با وجود اهمیتش، در نظامِ فکری آن فیلسوف چندان برجسته نشده باشد. مفهومِ اکسپرسیون، که دلوز آن را مبتنی بر خوانشِ اسپینوزا در کتابِ اکسپرسیونیسم در فلسفه: اسپینوزا طرح کرده، از جملۀ چنین مفاهیمی است، که دامنه و وجوه گسترده­ای دارد. از آن­جا که نوشتۀ حاضر در پرتوِ مسئلۀ نسبتِ یگانگی و بسگانگی این مفهوم را بررسی می‌کند، لذا وجه منطقیِ این مفهوم در آن برجسته می­‌گردد. این مقاله می­‌کوشد نشان دهد که چگونه دلوز با استفاده از منطقِ اکسپرسیون، اصالتِ یگانگی یا اصالتِ بسگانگی را کنار زده، و نسبتی درون­ ماندگار میانِ این دو مفهوم برقرار می­‌سازد. برای این منظور، ابتدا تمایز و درعین­ حال هم­بستگیِ مؤلفه­‌های سه‌­تایی این منطق، از سه جهتِ متفاوت شرح می­‌گردد. سپس نشان داده می­‌شود که چگونه این هم­بستگی مبنایی برای برقراری نسبتی درون­‌ماندگار میانِ مفاهیمِ یگانگی و بسگانگی، فراهم می­‌سازد. بخش آخر نیز با درنظرگرفتنِ این منطق، به ­صورت تحلیلی، تفسیرِ دلوز از مفاهیم جوهر ِمطلق و تمایز واقعیِ صفات را بازسازی می­‌کند، تا به­ صورت انضمامی نمونه­‌ای از لوازم و نتایجِ دگرگون‌­کنندۀ آن را آشکار سازد.
صفحات :
از صفحه 17 تا 34
فراسوی تامل، دیالکتیک و شهود: استنطاق همچون امکان مواجهه با بحران فلسفه ی مدرن نزد مرلوپونتی
نویسنده:
سعید تقوایی ابریشمی استاد راهنما: حسین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مصباحیان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ استاد مشاور: محمدتقی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ طباطبایی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
چکیده :
در این رساله، امکان و معنای فلسفه معاصر، بر اساس صورت بندی مرلوپونتی از بحران فلسفه ی مدرن پس از هگل، مورد تامل و بررسی قرار گرفته است. این امکان متضمن نسبتی خاص، میان فلسفه و نافلسفه است، که در چارچوب نظری اندیشه ی مرلوپونتی به طرح مساله ی «هستی پدیدار» رهنمون می شود. بر اساس این پرسمان، در فصول دوم تا چهارم، مفاد تکمیل شده ی کتاب «مرئی و نامرئی»، تحلیل و تفسیر شده اند. به این ترتیب، نقدهای مرلوپونتی بر روش های عمده ی فلسفه مدرن، یعنی تامل، دبالکتیک و شهود، به نحوی باز صورت بندی شده اند که به نحو تکوینی، امکان اندیشیدن به هستی پدیدار را تمهید کنند. در مراحل تکوین این تصویر از تفکر فلسفی-که در لسان مرلوپونتی از آن به استنطاق تعبیر می شود-، جملگی دقایق اساسی فلسفه ی مدرن -تامل، شهود و دیالکتیک- بر شالوده ی تجربه ی بنیادین و نخستین سوژه از حقیقت به مثابه ایمان ادراکی، استنتاج و نقادی می شوند و از خلال این فرآیند، مصالح آغازین برای هستی شناسی پدیدار استخراج خواهد شد. در پایان، با نگاهی رو به پس نسبت به پرسمان اصلی و سیر طی شده، تصویر مجمل از استطاق فلسفی ارایه خواهد شد و خطوط کلی هستی شناسی نوآیین مرلوپونتی، با اشاره به مفهوم «تقاطع» و «درهم تنیدگی» ترسیم می شود.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ديكارت وثنائيّة الوجود؛ إشكاليّة الانفصال والاختلاف بين الوجود والماهيّة
نویسنده:
محمد تقي الطباطبائي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 157 تا 177
دکارت، شکِّ متافیزیکی و بنیادگذاریِ روش
نویسنده:
محمدتقی طباطبائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شکّ روشیِ دکارت را هم آنان نقد می‌کنند که یک‌سره با شکّ میانه‌ای ندارند، هم دیگرانی که آن را برای آغازِ اندیشیدنِ روش‌مند، نابسنده می‌دانند. بااین‌حال، دست‌آوردهای شکّ روشیِ او در فلسفه‌های پس از وی، جذب شده و همواره درکار است. هدف این مقاله آن است تا نشان‌ دهد که دکارت چگونه در راهِ پاسخ به پرسشی ناگزیر، از بنیادِ متافیزیکیِ روشِ علمی‌َش، توانست با به‌کاربستنِ شکِّ روشی به‌سانِ بسط گامِ نخست از همین روش، به‌ مهم‌ترین کشفِ متافیزیکیِ خویش یعنی کشفِ پیوندِ ضروریِ وجود و عقل در این‌همانیِ «من» دست یابد. ازین‌رو، پس از طرحِ بنیادهای روش ریاضی کلّی و روشن‌ساختنِ ضرورتِ درونیِ طرحِ شکِّ روشی درنسبت‌با استوارساختنِ این بنیادها، با تمرکز بر گام سوم از شکّ روشی ـ شکّ متافیزیکی ـ گذارِ دکارت از سطح روان‌شناختیِ روش به سطحِ متافیزیکیِ آن صورت‌بندی می‌شود. روشن خواهد شد که شکِّ متافیزیکی به‌همراه ایده‌ی اهریمن فریب‌کار، گره‌گاهی است برای پیوندِ روشِ علمی و متافیزیک دکارتی؛ پلی برای گذر از «منِ» روان‌شناختی به «منِ» متافیزیکی؛ آستانه‌ای برای کشفِ پیوندِ ضروریِ وجود و عقل در این‌همانیِ «منِ» متافیزیکی؛ گذرگاهی برای کنارگذاشتنِ معیارِ شکّ‌ناپذیری برای حقیقت ازراهِ به‌کاربستنِ دوباره‌ی آن برخودش ودرنتیجه کشفِ معیارِ عقلانیِ وضوح و تمایز.
صفحات :
از صفحه 85 تا 107
معرفی کتاب: پدیدار شناسی روح هگل
نویسنده:
محمدتقی طباطبایی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
از غرب‌زدگی تا توسعه‌نیافتگی؛ از فلسفه تا روشنفکری «سنجشی درون‌ماندگار»
نویسنده:
محمدتقی طباطبائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 39 تا 55
از کارکردگرایی تا بسترگرایی: بازسازیِ گفتگوی دریفوس و پاتنم
نویسنده:
محمدحسین محمدعلی خلج,محمدتقی طباطبایی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در 1960 پاتنم در مقالۀ ""اذهان و ماشین ها"" بر پایۀ قیاسِ میانِ ذهن و ماشینِ تورینگ نگرشی نو به ذهن به نام کارکردگرایی را پی ریزی نمود. یک دهه پس از آن دریفوس براساسِ تفسیرش از پدیدارشناسیِ مرلوپونتی و هیدگر کارکردگراییِ پاتنم را نقد کرد. دریفوس نشان داد که نمی توان ذهن را به مثابه ماشینی تورینگ به شمار آورد که با بهره گیری از قواعدی صوری کار می کند و ورودی و خروجی هایش عناصری فارغ از بستر هستند. دو دهه بعد پاتنم بر پایۀ شکست کارنپ در صوری سازی استقرا، چرخش به سوی کل گرایی و خارجیت گرایی معناشناختیِ خودش از نگرشِ کارکردگرایانه- محاسبه گرایانه در فلسفۀ ذهن دست کشید و به نگرشی خارجیت گرا- بسترگرایانه روی آورد. نقدی که پاتنم بر پایۀ آن کارکردگرایی را از ریشه نادرست دانسته بود همان نقدی بود که دریفوس سال ها پیش بر وی وارد آورده بود. در این مقاله گفتگوی نقادانۀ میانِ دریفوس و پاتنم بازسازی می شود و بر پایۀ آن نشان داده می شود که فیزیکالیسم به مثابه نظریه ای در بابِ ذهن نادرست است و به جای آن ""سوژه ای در جهان"" الگوی مناسبی را برای ذهن فراهم می آورد.
«درباره غرب» و پرسش از وجود
نویسنده:
محمدتقی طباطبایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جستارنوشت‌های دکتر داوری یک ویژگی مشخص و گریزناپذیر دارند؛ آن‌ها نمی‌گذارند خواننده با آرامش بخواند، داده‌ای بیاموزد و به‌سادگی از کنارشان بگذرد بلکه در برابر او می‌ایستند. همین ویژگی نیز علت کمتر خوانده‌شدن و شتاب‌زده قضاوت‌شدنی می‌شود که فراوان است و معمول. این جستارها گاه چنان نامأنوس و به دور از برداشت اولیۀ ما از امور هستند که در برخورد نخست معمولاً به‌طور‌کلی نامقبول یا دست‌کم پیش‌بینی‌ناپذیر می‌نمایند. به دیگر سخن این نوشته‌ها ما را ناگزیر از تفکر می‌کنند. مخالف یا موافق باشیم فرقی نمی‌کند زیرا اگر مخالف نخواهد کناره بگیرد و یکسره باطل بینگارد و باب گفتگو را ببندد، باید بتواند در همان سطحی که داوری اندیشیده، بیندیشد تا سخن بدیلی بیاورد و موافق نیز به دلیل پیش‌بینی‌ناپذیری و زنده‌بودن فکر وی ناچار است چاره‌ای بیندیشد و لاجرم فکر کند. از‌همین‌روست که مخالفت و موافقت با نظرات وی چندان مهم نیست زیرا اگر خواننده را به فکر واداشته، موفق بوده و اگر هم به فکر وانداشته که دیگر موافقت یا مخالفت با آن اهمیتی ندارد. در میان این مجموعه‌ها، دربارۀ غرب نیز به‌هیچ‌وجه استثناء نیست و با اطمینان می‌توان آن را از مهم‌ترین جستارنوشت‌های دکتر داوری دانست. این نوشتار نیز تلاشی است برای نشان‌دادن وجه اهمیت این مجموعه[1]. [1]ـ «دربارۀ غرب» سرشار از ایده‌های بسیاری است که در این یادداشت کوتاه مجالی برای اشاره به آن‌ها نیست از جمله مسئلۀ مهم درک از زمان و تاریخ که در «فلسفۀ معاصر» و «جهان و جهانی‌شدن» آمده است و نیز بحث از امکان‌های گفتگو و نسبت مرکز و پیرامون. در این یادداشت اما تلاش می‌شود به جای اشاره به تمامی ایده‌ها با تکیه بر ایدۀ مرکزی کتاب با نگاهی تفسیری برخی عناصر جدا از هم، در کنار هم و با هم فهم شوند.
  • تعداد رکورد ها : 9