جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
روان‌اسطوره‌شناسی داستان کودکانۀ «بوقی که خروسک گرفته بود»: بر اساس نظریۀ فرایند تفرد
نویسنده:
امیرحسین زنجانبر ، ایوب مرادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یونگ روان‌کاوی را باستان‌شناسی در بستر گونه‌های انسانی می‌داند. از همین‌رو اصطلاح «کهن‌الگو» (آرکی‌تایپ) که زیربنای نظریۀ فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژۀ باستان‌شناسی (آرکیولوژی) و گونه‌شناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهن‌الگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم و نیرومند است. این کهن‌الگو متشکل از زنجیرۀ کهن‌الگوهایی همچون سایه، نقاب، پیر خردمند، آنیما و خویشتن است. غایت فرایند تفرّد چیزی جز یکپارچه‌سازی آگاهانۀ تمام حلقه‌های این زنجیرۀ کهن‌الگویی نیست. در همین راستا، پژوهش پیشِ‌رو با روش تحلیلی ـ ‌توصیفی در پی بازشناسی زنجیرۀ کهن‌الگوهای تفرّد و چگونگی فرایند یکپارچه شدن آنها است. از آنجا که در خوانش یونگیِ کتاب‌های کودک ایرانی، نشانه‌های تصویری همواره مغفول واقع شده‌اند؛ کتاب تصویری «بوقی که خروسک گرفته بود» برای موضوع پژوهش اختیار شده است. کتاب مذکور اثر حامد حبیبی و به تصویرگری علی‌رضا گلدوزیان است. نتیجۀ پژوهش نشان می‌دهد: شناخت شکاف‌های میان خودآگاه و ناخودآگاه و پذیرش بخش تاریکِ وجود، لازمۀ شکل‌گیری هویت یکپارچۀ انسان است.
صفحات :
از صفحه 43 تا 74
تطبیق داستان نوجوان درخت و بچه مردم با اسطوره مدوسا بر اساس نظریه اضطراب اختگی
نویسنده:
امیرحسین زنجانبر
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فروید اسطوره­ها را نیز همچون رؤیاها وجه نمادین­شدۀ آرزوهای جنسیِ سرکوب­شده و نتیجۀ اضطراب اختگی می­داند و در همین راستا، خوانشی روان­اسطوره­شناختی از کهن­الگوی «سر مدوسا» ارائه می­دهد. او آثار هنری مختلف را بر اساس نظریۀ اضطراب اختگی واکاوی می­کند و معتقد است: داستانِ روان­شناختی، همچون سایکوبیوگرافی (شرح ­حال بیمار روان­رنجور)، قابل خوانش روانکاوانه است. از آنجا که داستان کوتاه «بچّۀ مردم و درخت»، در تعریف داستان روان­شناختی صدق می­کند؛ لذا خوانش روانکاوانۀ درون­مایۀ این داستان با خوانش روانکاوانۀ اسطورۀ مدوسا، مقایسه شده ­است. هدف از مقایسۀ مذکور نشان دادن آن است که هم اسطوره­ها و هم داستان­های کودک و نوجوان معاصر، چیزی جز فرافکنی روان­اسطوره­های درونی انسان نیستند. مقالۀ حاضر در پی پاسخ­گویی به چگونگی بازنمایی اضطراب اختگی در داستان مذکور و اسطورۀ مدوسا است. در همین راستا، پژوهش پیش­رو با روش تحلیلی­ـ توصیفی نخست داستان مذکور را رمزگشایی، سپس با بازتفسیری فرویدی، درون­مایۀ آن داستان را با ویژگی­های روان­اسطوره­ای مدوسا مقایسه می­کند. نتیجۀ پژوهش نشان می­دهد که تصویرِ دورۀ روانی ـ جنسیِ فالیک (به ­عنوان یکی از چهار پندار خیالیِ نخستین) در طول تاریخ، از اسطوره­های برساختۀ انسان­های بدوی تا داستان­های معاصر کودک و نوجوان، همواره بازنمودی مستمر داشته­ است.
صفحات :
از صفحه 161 تا 192
روان‌روایت‌شناسیِ طنز در داستان‌های کودک: با رویکردی طرحواره‌ای
نویسنده:
امیر حسین زنجانبر ، حسین زارع ، بلقیس روشن
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«روان­روایت­شناسی» مطالعۀ بازنمایی­های شناختیِ روایت است. «طرحواره­ها» مجرای تحقق بازنمایی­ها بوده، حاوی کلیتی از ویژگی­های شاخص، و فاقد جزئیات­اند. مقالۀ پیشِ­رو بر آن است: با استفاده از مفهوم طرحواره، ابتدا «طنز» را تعریف؛ سپس وفقِ چگونگی تأثیر متن بر بازنمایی­های ذهنی مخاطب، سبـک­های طنزپردازی را در داستان­های کودک دسته­بندی کند. روش این مقاله تحلیلی­ـ­توصیفی و قائم بر دو مؤلفه است. یکی از مؤلفه­ها مبین تغییرات طرحوارۀ گفته­یابِ درون­رواییِ متن (شخصیتِ مضحک داستان) است، دیگری مبین تغییرات طرحوارۀ گفته­یاب برون­روایی (خواننده). نتایج پژوهش نشان می­دهد: اول اینکه طنز عبارت است از علم بر تحقق خطای شناختیِ ناشی از دیالکتیکِ دو طرحوارۀ متباین؛ دوم اینکه خنده­آفرینیِ روایت­های طنز زادۀ تعاملِ دو متغیر است: یکی طرحوارۀ ذهنیِ گفته­یاب درون­روایی و دیگری طرحوارۀ ذهنی گفته­یاب برون­روایی؛ سوم اینکه از منظر تفکرِ شناختی، سبک­های روایت­های طنزِ کودکانه تکرار یا تلفیقی از سبک­های روایت­های لـطـیفه­گون (انکدوت­ها) است. در این مقاله برای نخستین­بار، ضمن بررسی ارتباط میان سازوکارهای معناسازیِ متون طنز کودک با فرایند بازنماییِ ذهنیِ خواننده، طنزپژوهیِ دومؤلفه­ای (برحسب دو گفته­یابِ درون­روایی و برون­روایی) معرفی می­شود. دستاورد عملی پژوهش، ارائۀ الگوریتم­هایی شناختی برای خنده­آفرینی است که می­تواند یاریگر طنزنویسانِ حوزۀ کودک باشد.
صفحات :
از صفحه 75 تا 101
  • تعداد رکورد ها : 3