جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی تطبیقی تقریر ابن‌سینا و تقریر علامه طباطبایی از برهان صدیقین
نویسنده:
حسن عبدی
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از: «تقریر ابن‌سینا(ره) و تقریر علامه طباطبایی(ره) از برهان صدیقین چیست و چه اشتراک‌ها و چه تفاوت‌هایی با یک‌دیگر دارند؟» هدف از بررسی این مسئله آگاهی عمیق‌تر نسبت به جایگاه و ارزش یکی از مهمترین براهین اثبات خدا در فلسفۀ اسلامی است. در این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی _ عقلی، ابتدا تلاش شده با بررسی آثار ابن‌سینا(ره)، گزارشی از تقریر او از برهان صدیقین ارائه گردد. سپس تقریر علامه طباطبایی(ره) از این برهان ارائه شده است. با مقایسۀ میان این دو تقریر، وجوه اشتراک و اختلاف آن‌ها مطرح گردیده و در پایان، یافته‌های پژوهش در قالب نتیجه‌گیری ارائه شده است. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش؛ سه وجه اشتراک میان دو تقریر فوق وجود دارد: لمی بودن هر دو تقریر، بی‌نیازی هر دو تقریر از ابطال دور و تسلسل، و اثبات صفات واجب الوجود علاوه بر اثبات وجود او. از سوی دیگر چهار وجه اختلاف میان دو تقریر مذکور وجود دارد: در تقریر ابن‌سینا(ره) از اصل وجود استفاده شده است در حالی که در تقریر علامه طباطبایی(ره) از اصل واقعیت، تقریر ابن‌سینا(ره) تنها قادر به اثبات ضرورت ذاتی واجب الوجود است، در حالی که تقریر علامه طباطبایی(ره) ضرورت ازلی واجب الوجود بالذات را نیز اثبات می کند، ابن‌سینا(ره) در تقریر خود از مقدمات متعددی استفاده کرده است در حالی که علامه طباطبایی(ره) در تقریر خود با استفاده از کم‌ترین مقدمات، مطلوب را اثبات کرده است.
صفحات :
از صفحه 77 تا 98
نقد و بررسی تبیین طبیعت‌گرایانه‌ی ادوارد ویلسون از چیستی انسان براساس انسان‌شناسی حکمت متعالیه
نویسنده:
محمد حسین باقری زاده ، حسن عبدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دانشمندان علوم طبیعی بر مبنای رویکرد طبیعت‌گرایی تلاش کرده‌اند تا با کمک نظریه‌ی فرگشت، تمام ساحت‌های طبیعت از جمله هویت انسان را به سطح ماده تحویل برده و تبیینی فیزیکالیستی از آن ارائه دهند. بر این اساس ادوارد ویلسون از زیست‌شناسان برجسته‌ی معاصر نیز ماهیت انسان را سراسر مادی دانسته، کلّ ارگانیسم جانوری را حامل بقاء و تکثیر ژن‌ها می‌داند. آنچه در این پژوهش بدنبال بررسی آن بوده‌ایم این است که از منظر حکمت متعالیه و با روش توصیفی- تحلیلی، تبیین مادی از حقیقت انسان در آثار ویلسون چگونه ارزیابی می‌شود. در مقاله‌ی حاضر علاوه بر بررسی اشکالات مبنای طبیعت‌گرایی وی و دیگر نوداروینیست‌ها در تفسیر سرشت آدمی، خوانش زیست‌شناختی محض از «گونه»‌ی انسان از منظر حکمت متعالیه نیز بررسی شده است. علاوه بر این، براساس ادله‌ی عقلی مبنی بر وجود نفس مجرد و اشکالات دیدگاه ویلسون در باب هویت حالات ذهنی و نسبتش با ساختار مغزی، نمی‌توان تبیین طبیعت‌گرایانه و زیستی صرف از حقیقت آدمی را پذیرفت.
صفحات :
از صفحه 124 تا 149
بررسی مبانی انسان‌شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه امام خمینی و علامه جعفری
نویسنده:
مطهره کریمی مهرجردی؛ استاد راهنما: حسن عبدی؛ استاد مشاور: محمود موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علوم انسانی علومی هستند که در مرحله‌ی اول به شناخت و توصیف ابعاد مختلف انسان و نهاد اجتماعی او می‌پردازند و در مرحله‌ی بعد با تعیین وضعیت مطلوب در بعد مورد مطالعه‌ی خود، برای وصول به آن وضعیت توصیه هایی ارائه می‌دهند. به همین دلیل می‌توان گفت که علوم انسانی در هدف‌دهی و هدایت فرد و جامعه‌ی انسانی جایگاهی ویژه دارند. یکی از مسائل موثر در ساختار این علوم، مسائل انسان‌شناسی است که به عنوان مبانی انسان‌شناختی در تعیین اصول، اهداف، مسائل و پیکره‌ی آن نقش قابل توجهی را ایفا می‌کند. به همین دلیل بنابر تعریف، ویژگی ها، جایگاه و هدفی که انسان‌شناسی برای انسان ارایه می‌دهد، موضوع، اهداف، مسایل و توصیه های علوم انسانی نیز متفاوت می‌گردد. در این نوشتار نوع نگاه دو متفکر بنام اسلامی، امام خمینی و علامه جعفری، به انسان به عنوان مبانی انسان‌شناختی این علوم مورد بررسی قرار گرفته است. اما باتوجه به گستردگی مباحث انسان‌شناسی و نبود تفاوت اساسی و ساختاری بین نظرات این دو بزرگوار، سعی شده با گزینش مباحث مهم و مرتبط با یکدیگر تصویری اجمالی از دیدگاه این دو بزرگوار ارائه شود. مباحثی چون تعریف و ماهیت انسان، ترکیب انسان از نفس و بدن، جاودانگی، وحدت، دو رویه بودن نفس انسانی، اصالت بعد ماورای طبیعی انسان، فطرت، اختیار و هدف نهایی حیات انسان محوری ترین مسائل مطرح شده در این مبحث است. سپس براساس اصلی ترین فرضیه‌ی این پژوهش یعنی تاثیر مسائل انسان‌شناسی بر طراحی ساختار علوم انسانی چگونگی این تاثیر تبیین شده است. در این راستا ابتدا با توجه به نظام انسان‌شناختی مطرح شده، ماهیت موضوع علوم انسانی تعیین گردیده است و سپس تاثیر آن به طور کلی بر علوم انسانی و به صورت جزیی بر هدف و روش علوم انسانی مشخص شده است.
بررسی تطبیقی معیار صدق گزاره‌های اولی از دیدگاه علامه مصباح یزدی و آیت‌الله عابدی شاهرودی
نویسنده:
رضا پوراسمعیل ، حسن عبدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در رویکرد مبناگرایی برای توجیه معرفتی، اولیّات گزاره‌های ضروری‌اند که پایه و اساس گزاره‌های دیگر قرار می‌گیرند. اشکالی درباره ضرورت صدق اولیات مطرح شده است. همین امر موجب توجه فیلسوفان مسلمان از جمله علامه مصباح یزدی و آیت‌الله عابدی شاهرودی به مسئله تبیین ضرورت صدق این گزاره‌هاست. این نوشتار در تلاش است با مقایسه تطبیقی نظرات این دو اندیشمند، تبیین رویکرد و بیان اشتراکات و تفاوت‌های دو نظریه، به این سؤال پاسخ دهد که کدام یک از دو روش اتقان بیشتری داشته و کارآمدی لازم برای توجیه ضرورت صدق اولیات را دارند؟ روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده، از منابع کتابخانه‌ای بهره خواهد برد. با بررسی نظریات این نتیجه قابل طرح است که روش علامه مصباح با ابتنا بر علم حضوری است. اگرچه تکیه بر اتقان شهود و علم حضوری می‌تواند راهکاری مناسب برای تبیین مطابقت با واقع باشد، چالش‌هایی نیز دارد. درمقابل نظریه آیت‌الله عابدی شاهرودی از راه تحلیل ساختار شناخت به ضروری‌بودن این قضایا برای شناخت می‌رسد. ضمن اینکه شباهت‌هایی مثل توجه به علم حضوری در هر دو نظریه وجود دارد، اشکالاتی به نظریه علامه مصباح قابل طرح است که به نظریه استاد عابدی شاهرودی وارد نیست.
صفحات :
از صفحه 82 تا 107
بررسی و نقد بی‌رونق‌انگاری دین در نگرش هراری
نویسنده:
محمد عباسی ، حسن عبدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«یووال نوح هراری»، استاد تاریخ دانشگاه عبری اورشلیم است. او با مهم شمردن تأثیر خیالات در زندگی اجتماعی بشر، دین را واقعیتی برساختی معرفی می‌کند که نقش مهمی در زندگی بشر داشته است. به گفته وی، با شروع انقلاب علمی و تمرکز بر اکتشافات علمی، دیگر جایی برای دین باقی نماند؛ تاآنجاکه دین به دلیل ماهیت اسطورهای و توجیه‌محورِ خود با نوعی بی‌رونقی مواجه شده است. در این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن ارائه تبیینی منسجم از نظریات پراکنده هراری، گفته‌های وی مورد ارزیابی قرار گرفته و نشان داده شده است که با مراجعه به محتوای درونی دین حق (مانند اسلام) و حتی سیره عملی دین‌داران دانسته می‌شود که چنین دینی هرگز در برابر علم نبوده است. بنابراین آنچه در برابر پیشرفت‌های بشر قرار گرفته است، انحراف در دین بوده نه حقیقت دین. همچنین با توجه به نقش دین در تأمین بسیاری از نیازهای روانی، معنوی و حتی جهت‌دهیِ صحیح به دست‌آوردهای علمی، نمی‌توان کارکردها و نقش فعال دین را انکار کرد. غفلت از همین جنبه‌های دین و به تبع آن، بروز پیامدهای ناگوار در زندگی بشر، موجب گرایش‌های جدیدی به دین در میان بسیاری از دانشمندان شده است.
صفحات :
از صفحه 29 تا 49
روش‌شناسی کاربرد پیش‌فرض‌های طبیعیِ مسائل قوای نفس در علم‌النفس صدرایی
نویسنده:
جواد پارسایی ، محمد مهدی گرجیان ، حسن عبدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسائل مربوط به قوای نفس یکی از مهم‌ترین مباحث علم‌النفس صدرایی است. به دو جهت مسائل قوای نفس با پیش‌فرض‌های طبیعی آمیخته شده است؛ جهت اول آنکه فلاسفه پیش از ملاصدرا، مسائل علم‌النفس را در بخش طبیعیات مورد بحث قرار داده‌اند و جهت دوم آنکه نفس و بدن رابطه وثیقی با یکدیگر دارند، به‌طوری که پرداختن برخی مسائل مربوط به قوای نفس مستلزم بحث از مسائل مربوط به بدن نیز می‌باشد. در این نوشتار که داده‌ها به‌صورت کتابخانه‌ای جمع‌آوری شده و به روش عقلی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است، مشخض شده که پیش‌فرض‌های طبیعی همچون نظریه عناصر اربعه، مزاج و افلاک نه‌گانه و گزاره‌های تجربی مربوط به آثار و عملکرد اعضای بدن حیوان به سه نحو در مباحث قوای نفس به‌کار رفته است؛ به این صورت که برخی از این پیش‌فرض‌ها در اثبات مسائل به‌کار رفته است؛ مانند احصاء و اثبات قوای نفس، ضروری بودن قوه لامسه و اثبات قوای نفوس فلکی. برخی دیگر از این پیش‌فرض‌ها نیز در تبیین مسائل استفاده شده است؛ مانند تعریف و تحدید قوای نفس، تبیین عملکرد قوای نفس و جایگاه آلات و قوای نفس؛ و برخی از پیش‌فرض‌های طبیعی، منشأ طرح مسائل خاص در مباحث قوای نفس شده است؛ مانند مسائل قوای نفس فلکی.
صفحات :
از صفحه 153 تا 171
بررسی انتقادی نظریه تجربه باورساز ویلیام آلستون با تاکید بر آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: مرتضی کمال‌آبادی استاد راهنما: حسن عبدی استاد مشاور: محسن قمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله رویکردهای جدیدی که در بحث معرفت‌شناسی باور دینی مطرح شده است، «تجربه باورساز» ویلیام آلستون است. راهکاری که آلستون ارائه می‌دهد، مسیری برای ایجاد اعتمادپذیری و معقولیت باورهای دینی است. این باورها توسط تجربه‌های عرفانی و دینی برای انسان شکل می‌گیرد. مسئله‌ی اصلی این نظریه چگونگی بهره بردن از تجربه‌های درونی به عنوان یک منبع مهم معرفتی است. در این رابطه آلستون به این مهم می‌پردازد که به چه صورتی این تجربه‌ها منجر به تعمیق و تثبیت بنیان باورهای دینی و خصوصا معرفت‌هایی که در ادراک انسان از خداوند شکل می‌گیرد، خواهد شد. در این رویکرد او به دنبال توجیه باورهای دینی و ثمرات الهیاتی، به وسیله‌ی ادراکات عرفانی و تجربه دینی است. در سوی دیگر علامه طباطبایی با توجه به سنت حکمت اسلامی و دقت‌هایی که در زمینه مباحث معرفت‌شناختیِ تجربه‌های درونی و شهود شده است، دارای نگاهی منسجم و دقیق در این زمینه هستند که تحت عنوان علم حضوری به آن توجه و تاکید شده است. در این تحقیق به وجوه تشابه و تفاوت این دو نظریه رویکرد توجه شده‌است. از جنبه‌های مشابهت در این دو دیدگاه، توجه به ساحت ادراکات باطنی و معرفت‌های شهودی است و از جمله وجوه تفاوت‌شان، تفاوت در تبیین تجربه‌هایی که متعلق آن خداوند است. همچنین وجود تفاوت در اساسی در استفاده از تجربه‌های درونی در هر دو دیدگاه به نظر می‌رسد. با تحلیل و تبیین نظریه «تجربه باورساز» پیداست که علاوه بر نکات بدیع و مثبتی که دارد، دچار اشکالاتی نیز می‌باشد که آن‌ها را با در نظر داشتن دیدگاه‌ علامه طباطبایی و حکماء، به بررسی انتقادی آن پرداخته شده است.
تحلیل و بررسی چالش‌ها و راه حل‌های مسئله «خطای حسی» در حکمت اسلامی
نویسنده:
جواد پارسایی ، محمدمهدی گرجیان ، حسن عبدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
وجود خطا در ادراکات حسی، چالش‌های فلسفی متعددی را به همراه دارد. از این رو پرداختن به دیدگاه‌ها و راه حل‌های فلاسفه مسلمان در این مسئله اهمیت پیدا می‌کند. در این نوشتار به روش کتابخانه‌ای به جمع‌آوری اطلاعات، و با روش عقلی به تحلیل آن پرداخته شده است؛ به این صورت که ابتدا به چیستی علم حسی و فرایند پیدایش آن در حیطه بدن و نفس پرداخته شده است، سپس چالش‌های نشئت‌گرفته از مسئله خطای حسی مورد تبیین قرار گرفته و در ادامه به نحوه مواجهه حکمای مسلمان با مسئله خطای حسی و چالش‌های آن پرداخته شده است. با تحلیل دیدگاه حکمای مسلمان چنین نتیجه گرفته شده که محورهای مواجهه حکما در مورد خطای حسی عبارت‌اند از: 1ـ عدم اتصاف ادراک حسی به خطا و صواب؛ 2ـ تأثیر قوه واهمه و متخیله در خطای حسی؛ 3ـ کشف و تصحیح خطای حسی به واسطه قوه عاقله. از نظر نویسندگان با تحلیل و تفکیک جنبه‌های معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی ادراکات حسی، مشخص می‌شود که ادراکات حسی به معنای حقیقی قابل صدق و کذب هستند و اعتبار معرفت‌شناختی آن‌ها مبتنی بر فکر و تعقل است. از این رو، ادراکات حسی و قضایای محسوسات از تحت بدیهیات و یقینیات خارج می‌شوند.
صفحات :
از صفحه 79 تا 104
برّرسی انتقادی رویکرد یووال نوح هراری به نظریۀ تکامل و لوازم آن
نویسنده:
رضا حصاری ، حسن معلمی ، حسن عبدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریّه تکامل انواع داروین، از جمله نظریّات مهمّ در کیفیّت خلقت انسان است. امری که همواره مورد بحث و گفت‌وگو در میان اندیشمندان در حوزه‌های مختلف فکری بوده است. تأثیر این نظریّه در حوزه دین و باورهای دینی نیز امری غیر قابل انکار است؛ تا بدان‌جاکه این نظریّه به‌عنوان توجیه‌کننده عقاید خداناباوران محسوب شده و عقاید دینی را با چالش مواجه می‌کند. از جمله متفکّرانی که براساس این نظریّه و مدّعیات مطرح شده در آن سعی در به چالش کشیدن آموزه‌های دینی کرده است، یووال نوح هراری است. وی نسبت به پذیرش این نظریّه سه پیامد را ذکر می‌کند که با تلقّی رایج از انسان و خدا و باورهای دینی سازگاری ندارد. این سه پیامد عبارت‌اند از: الف) تبار مشترک میان انسان و حیوان، عاملی برای نافرمانی از دستورات خداوند؛ ب) عدم ارائۀ توجیه و تبیینی عقلانی از وجود روح؛ ج) انکار اختیار و آزادی. هدف نگارنده در این نوشتار آن است که با روش تحلیلی ـ تطبیقی، لوازم و پیامدهای این نظریّه و مدّعیات هراری در سه بخش مذکور را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. افزون بر این، کاستی‌های موجود در سخنان هراری را نیز آشکار سازد.
صفحات :
از صفحه 125 تا 140
بررسی شخص انگاری خداوند از منظر علامه طباطبائی و شاگردان
نویسنده:
پدیدآور: محمد باقر دهقان کلور ؛ استاد راهنما: یارعلی کردفیروزجایی ؛ استاد مشاور: حسن عبدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شخص‌انگاری خداوند یکی از مباحث نسبتا جدید الهیات غربی است که در فلسفه و کلام اسلامی مورد توجه واقع نشده است. در مبحث شخص انگاری خداوند پرسش اصلی آن است که به چه معنا می‌توان خداوند را شخص دانست؟ منظور از این سوال آن است که آیا خداوند ویژگی یا مجموعه‌ای از ویژگی‌هایی را دارد که بتوان بر اساس آنها او را به مثابه یک شخص قلمداد نمود؟ آیا از منظر آیات و روایات و همچنین حکمت متعالیه، می‌توان شخص انگاری خداوند را اثبات نمود؟ این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی استفاده می کند و ابتدا با بیان اینکه، حقیقت تشخص یک حقیقت و وصف بسیط و ممتاز در عداد سایر اوصاف نیست، نشان داده خواهد شد که تشخّص، وصفی مرکب گونه و مجموعه ای از اوصاف مختلف می‌باشد که جمع آن سبب شکل گیری آثار جدید می شود، از اینرو حدود ده معیار ضروری برای شخص انگاری مطرح می‌شود که بر اساس آن می‌توان قضاوت نمود که آیا از منظر حکمت متعالیه با تقریر علامه طباطبائی و شاگردان ایشان و همچنین منابع دینی، خداوند موجودی متشخص است یا نه؟ بر اساس یافته های این پژوهش با شواهدی که از منابع دینی خواهیم آورد، شخص وار بودن خدای دین اسلام، اثبات می شود. وهمچنین با اثبات کمالی دانستن وصف تشخص و با مبانی فلسفی چون نامحدود بودن، صرف الشیء بودن، بساطت و قاعده «معطی شی، نمی‌تواند فاقد شی باشد» و همچنین مشترک معنوی بودن اوصاف مشترک میان انسان و خداوند، می‌توان این وصف کمالی را با تجرید نقائص برای خداوند اثبات نمود و همچنین شواهد مختلفی برای این موضوع از حکمت متعالیه آورد و به چالش‌های جدی شخص‌انگاری خداوند، از جمله مسئله «وحدت وجود» با تقریر دقیقی که از حکمای اسلامی بیان شده است، پاسخ گفت و در نهایت شخص وار بودن خداوند را از منظر حکمت متعالیه اثبات کرد.