جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 16
مسئلة شر، چالشی برای خداناباوری [همایش عقلانیت، خداباوری و خداناباوری]
سخنران:
رضا صادقی
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم
چکیده :
برای مشاهده فیلم سخنرانی به آدرس داده شده در آپارات مراجعه کنید.
تمایز میان نظریه تکامل به‌عنوان نظریه‌ای علمی و طبیعت‌گرایی تکاملی به‌عنوان رویکردی فلسفی
نویسنده:
سيدمهدي بيابانكي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از منظر طبیعت‌گرایی تکاملی، شواهد تكامل، جهان بدون طراحي را نمايان مي‌كنند و نظريه تكامل باور به وجود هويات و علل فراطبيعي را طرد مي‌كند. اما به نظر مي‌رسد بايد ميان نظريه تكامل به‌عنوان نظريه‌اي علمي و «طبيعت‌گرايي تكاملي» به‌عنوان دیدگاهی فلسفی تمايز بگذاريم. طبیعت‌گرایانی همچون داوكينز ادعا مي‌كنند كه «شواهد تكامل، يك جهان بدون طراحي را نمايان مي‌كند»؛ اما تنها با پيش‎فرض گرفتن طبيعت‌گرايي هستي‌شناختي است كه مي‌توان چنين نتيجه‌اي از نظريه تكامل گرفت. البته با پذيرش طبیعت‌گرایی هستی‌شناختی نيازي به نظريه تكامل نيست تا جهان بدون طراحي به ما ثابت شود. طبیعت‌گرایی هستی‌شناختی با هر چيز ديگري هم جمع شود، اين نتيجه را خواهد داشت. در این مقاله نشان خواهیم داد استدلال‌ طبيعت‌گرايان نمي‌تواند نشان دهد كه هويات و علل فراطبيعي وجود ندارند و ازاين‌رو طبيعت‌گرايان نمي‌توانند امكان ورود چنين هويات و عللي را به تبيين‌هاي در خصوص ويژگي‌هاي جهان طبيعي، رد كنند؛ مگر اينكه به نحو پیشینی و براساس یک رویکرد فلسفی اجازه ورود چنین هویاتی را ندهند.
صفحات :
از صفحه 97 تا 113
محدودیت‌های علوم شناختی دین در تبیین فرایند طبیعی شکل‌گیری و تقویت باورهای دینی
نویسنده:
سید مهدی بیابانکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علوم شناختی دین یک رویکرد «علمی» به مطالعه دین است که می‌کوشد تبیین‌های علّی در خصوص باورها و رفتارهای دینی ارائه دهد. مدافعان علوم شناختی دین می‌کوشند با توسل به ویژگی‌های طبیعی ذهن انسان و تبیین نحوه‌ی عملکرد آن، فرایند شکل‌گیری، تقویت و شیوع باورهای دینی را تبیین کنند. ازنظر آن‌ها، ابزارهای ذهنی انسان طوری شکل گرفته‌اند که از مفهوم خدا (و دیگر مفاهیم اساسی دین) حمایت ویژه‌ای می‌کنند. این ابزارهای ذهنی، در جهت پذیرش باورهای دینی سوگیری‌های پردازشی چشمگیری دارند که درنهایت به شکل‌گیری، تقویت و شیوع باورهای دینی منجر می‌شود. هدف ما در این مقاله آن است که ضمن تبیین فرایند طبیعی شکل‌گیری و تقویت باورهای دینی از منظر علوم شناختی دین، محدودیت‌های تبیینی این رویکرد را نشان دهیم. در این مقاله نشان می‌دهیم که علوم شناختی دین با دو نوع محدودیت تبیینیِ اساسی مواجه است؛ نوع اول، از بی‌توجهی به ابعاد فراطبیعی و اجتماعی پدیده‌‌های دینی ناشی می‌شود و نوع دوم، از محدودیت‌های تبیینیِ سازوکار‌های شناختی ارائه‌شده نشأت می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
رابطه متافیزیک و علوم شناختی: نقدی بر متافیزیک طبیعی‌شده آلوین گولدمن
نویسنده:
سید مهدی بیابانکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علوم شناختی دانشی میان‌رشته‌ای است که به مطالعه چیستی ذهن و نحوه عملکرد آن می‌پردازد. در مقابل، دلمشغولی متافیزیک، مطالعه و کشف ساختارهای عینی واقعیت است. به غیر از «متافیزیک ذهن» که نقطه اشتراک این دو حوزه به شمار می‌آید، ارتباط چندانی میان آن‌ها متصور نیست. با اینحال، گولدمن -فیلسوف معاصر- معتقد است هر چند مطالعه ذهن تنها بخشی از متافیزیک به شمار می‌رود، اما در جریان هر تحقیق متافیزیکی نقش ایفا می‌کند. از نظر او، مطالعه ذهن بخشی از هر تحقیق متافیزیکی است، حتی آن دسته از تحقیقات متافیزیکی که پرسش از ذهن و حالات ذهنی هدف آن‌ها نیست. او پروژه‌اش را «متافیزیک طبیعی‌شده» می‌نامد و بر اساس آن، می‌کوشد نشان دهد که یافته‌های علوم شناختی، نقش اساسی در پذیرش یا رد یک نظریه متافیزیکی ایفا می‌کنند. هدف ما در این مقاله، تحلیل و بررسی رابطه متافیزیک و علوم شناختی بر مبنای متافیزیک طبیعی شده آلوین گولدمن است. بر این اساس، نشان خواهیم داد که هر چند یافته‌های علوم شناختی می‌توانند نقش قابل توجهی در متافیزیک ذهن و متافیزیک‌های مفهوم‌گرا داشته باشند، اما نقش آن‌ها در متافیزیک‌های واقع‌گرا محل تردید است. بعلاوه، نشان خواهیم داد که یافته‌های علوم شناختی به تنهایی و بدون بهره‌گیری از یک پیش‌زمینه متافیزیکی نمی‌توانند در داوری‌های متافیزیکی نقش‌آفرینی کنند.
صفحات :
از صفحه 49 تا 66
سوگیری‌های شناختی ذهن انسان در پذیرش باورهای دینی
نویسنده:
سید مهدی بیابانکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علوم شناختی دین حوزه‌ای نوظهور از علوم شناختی است که بینش‌هایی را از شاخه‌های مختلف علمی گرد می‌آورد تا تبیین کند انسان‌ها چگونه باورهای دینی را کسب می‌کنند و انتقال می‌دهند. از نظر محققان علوم شناختی دین، مکانیزم‌های ذهنی و شناختی انسان دارای جهت‌گیری‌ها و سوگیری‌های خاصی هستند که او را مستعد پذیرش و انتقال باورهای دینی می‌کنند. در این مقاله، ضمن بررسی مشخصه‌ها و ویژگی‌های این سوگیری‌ها و نحوۀ عملکرد آنها، نشان می‌دهیم که گرچه تمایلات شناختیِ ذاتی انسان ذهن‌های ما را پذیرای دین به طور کلّی می‌کند، اما آنها به خودی خود ظهور و موفقیت باورها و اعمال دینی را که مختص یک فرهنگ خاص هستند تبیین نمی‌کنند. به علاوه نشان خواهیم داد که هرچند مدافعان تبیین‌های شناختی مطالعۀ دین را به عنوان پدیده‌ای «طبیعی» در دستور کار خود قرار داده و می‌کوشند علل طبیعی شکل‌گیری، پذیرش، تقویت و شیوع باورهای دینی را کشف کنند، تلاش‌های آنها به معنای کاستن از اعتبار باورهای دینی و همچنین نفی تبیین‌های «غیرطبیعی» از باورهای دینی نیست.
صفحات :
از صفحه 201 تا 224
خداباوری و یافته‌های علوم‌شناختی دین:سازگاری یا ناسازگاری
نویسنده:
مهدی بیابانکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اوایل قرن بیست و یکم، شاخۀ جدیدی از حوزۀ علوم‌ شناختی به نام «علوم‌ شناختی دین» توجه محققان بسیاری را به خود جلب کرده است. محققان در این شاخه به دنبال بررسی مکانیزم‌های‌ ‌شناختی هستند که باورهای دینی را در انسان تولید یا تقویت می‌کنند. نظریه‌ها و همچنین شواهد تجربی علوم‌شناختی دین‌‌، پرسش‌های فلسفی و الهیاتی بسیاری را به دنبال داشته‌ است. یکی از مهم‌ترینِ این پرسش‌ها این است که آیا این یافته‌ها نشان می‌دهند که باور به وجود خدا‌‌، باوری ناموجّه است؟ پاسخ برخی از فلاسفه به این پرسش مثبت است. به اعتقاد آنها مکانیزم‌های ‌شناختی مورد مطالعه در این حوزه‌‌، تهدیدی علیه خداباوری‌اند. دلایل آن‌ها در این خصوص عمدتاً بر مستعدّ خطا‌ بودن مکانیزم‌های‌ شناختی و همچنین غیرحسّاس‌ بودن این مکانیزم‌ها نسبت به صدق استوار است. هدف ما در این مقاله این است که نشان دهیم که حتی با فرض پذیرش نظریه‌ها و شواهد تجربی علوم‌ شناختی دین‌‌، هیچ یک از این گونه دلایل نمی‌توانند ناموجّه‌ بودن باورهای دینی و به‌ ‌ویژه ناموجّه‌ بودنِ باور به خدا را نشان دهند. استدلال ما در این زمینه‌‌، بر مانعة ‌الجمع نبودن تبیین‌های طبیعی و فراطبیعی و همچنین محدودیت اساسی مکانیزم‌های ‌شناختی استوار است.
صفحات :
از صفحه 29 تا 50
تحلیلی انتقادی از نظریه‌های تکاملی در خصوص شیوع باورهای دینی
نویسنده:
سید مهدی بیابانکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این‌که «چرا باورها و فعالیت‌های دینی در فرهنگ‌های مختلف بشری و در همۀ زمان‌ها شیوع گسترده‌ای داشته و دارد؟» مسئله‌ای است که در چند دهۀ اخیر مورد توجه بسیاری از فلاسفه و دانشمندان مرتبط با حوزۀ دین قرار گرفته است. نظریات تکاملی می‌کوشند با مطالعۀ دین به عنوان یک پدیده طبیعی، به این پرسش پاسخ دهند. دو دسته نظریۀ تکاملی در خصوص این مسئله وجود دارد که عبارت‌اند از نظریۀ محصول فرعی و نظریۀ انتخاب گروهی. ما در این مقاله ضمن تحلیل و بررسی دو نظریۀ فوق، نشان می‌دهیم که این دو نظریه در پاسخ به پرسش فوق چندان موفق نیستند. تحلیل ما نشان می‌دهد که این دو نظریه در چهار محور اساسی با چالش مواجه هستند: (1) ابهام در مفهوم «سازگاری تکاملی دین»، (2) تلقی و تعریف محدود و ناقص از دین، (3) محدودیت‌ها و شکاف‌های تبیینی، و (4) عدم تمایز میان بنیان‌های طبیعی و عقلانی باورهای دینی.
صفحات :
از صفحه 189 تا 206
امکان خوانش توحیدی از نظریه‌های علمی
نویسنده:
مهدی بیابانکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقصود از خوانش توحیدی از یک نظریه‌ی علمی این است که آن نظریه را در بستر یک متافیزیک توحیدی تفسیر کنیم. براین‌اساس لازم است نشان دهیم که نظریه‌های علمی واجد نوعی متافیزیک هستند که در پرتوی آن متافیزیک، امکان تفسیرهای مختلف از آن نظریه فراهم می‌شود. به‌علاوه باید نشان دهیم که متافیزیک مذکور می‌تواند متافیزیکی مبتنی‌بر یک هستی‌شناسی توحیدی باشد. برخی از فلاسفه چنین خوانشی از نظریه‌های علمی را ناممکن می‌دانند، چراکه ازنظر آن‌ها چنین تلاشی با چهار چالش اساسی مواجه است: چالش تبیینی، منطقی، روشی و علمی. هدف ما در این مقاله آن است که نشان دهیم هیچ‌یک از چالش‌های یادشده نمی‌توانند نشان دهند که خوانش توحیدی از نظریه‌های علمی ناممکن است. براین‌اساس می‌توان متافیزیک علم را مبتنی‌بر یک هستی‌شناسی توحیدی شکل داد و نظریه‌های علمی را در بستر چنین متافیزیکی تفسیر کرد.
صفحات :
از صفحه 23 تا 42
امکان طبیعت‌گرایی در علم
نویسنده:
مهدی بیابانکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
طبیعت‌گرایی علمی آموزه‌ای مشتمل بر دو جزء هستی‌شناختی و روش‌شناختی است. بر اساس جزء روش‌شناختی، روش علمی تنها منبع برای کسب شناخت معتبر (راجع به طبیعت) است و بر اساس جزء هستی‌شناختی، همه آنچه وجود دارد (علی الاصول) می‌تواند بوسیله علم مورد پژوهش قرار گیرد. برخی از فلاسفه طبیعت‌گرا معتقدند که جزء هستی‌شناختی، یعنی طبیعت‌گرایی هستی‌شناختی (یا متافیزیکی)، یک اصل فلسفیِ ضروری یا ساختاری برای علم است، به این معنا که اگر از متافیزیکِ علم زدود شود، آنچه حاصل می‌گردد دیگر علم نخواهد بود. در مقابل، بسیاری از منتقدین طبیعت‌گرایی معتقدند که طبییعت‌گرایی هستی‌شناختی، آموزه‌ای خارج از متافیزیک علم است و تنها طبیعت‌گرایی روش‌شناختی است که (نه یک اصل متافیزیکی بلکه) یک اصل نظم دهنده یا روش‌شناختی برای علم به شمار می‌رود. در این تلقی، طبیعت‌گرایی تنها به عنوان یک پیشفرض پراگماتیک برای عمل علمی دانشمندان به کار می‌رود. در این مقاله نشان خواهیم داد هیچ یک از دو رویکرد فوق در خصوص نسبت طبیعت‌گرایی و علم صحیح نیست؛ و ما مجاز نیستیم بر اساس یک پیشفرض متافزیکی یا پراگماتیک، راه ورود هویات و علل فراطبیعی را به قلمرو علم سد نماییم، و متافزیکی از عالم طبیعت را برای علم پیشفرض بگیریم که از آغاز خالی از چنین هویات و عللی است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 30
مشخصه‌های اساسی طبیعت‌گرایی در فلسفه معاصر غرب
نویسنده:
مهدی بیابانکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
طبیعت‌گرایی، یک رویکرد فلسفی درون سنت فلسفه تحلیلی است، که در طول سه دهۀ آخر قرن بیستم یکی از جهت‌گیری‌های غالب در فلسفه تحلیلی به شمار می‌آید. از نگاه بسیاری از طبیعت‌گرایان، طبیعت‌گرایی نه تنها رویکردی فلسفی، بلکه در عین حال، به عنوان یک «ایدئولوژی» و عامل جهت دهنده به کل سنت فلسفۀ تحلیلی نیز به شمار می‌آید. اما با این وجود، پاسخ به این سؤال که «طبیعت‌گرایی چیست؟» با چالش‌های بسیاری همراه بوده است. برخی از فلاسفه، تلاش برای صورت‌بندی طبیعت‌گرایی و تعریف آن را بی‌فایده می‌دانند و می‌کوشند تا طبیعت‌گرایی را در بستر دیالوگ‌های صورت گرفته میان فلاسفه طبیعت‌گرا و ضد طبیعت‌گرا در زمینه‌های مختلف صورت‌بندی کند. در مقابل، برخی دیگر، طبیعت‌گرایی را یک آموزه فلسفی منسجم نمی‌دانند، بلکه آن را برنامه‌ای پژوهشی می‌دانند که مرکب از مجموعه‌ای از رویکردهای روش‌شناختی یا شیوه هدایت پژوهش است. هر دو رویکرد فوق با کاستی‌های مواجه بوده است. هدف ما در این مقاله این است که طبیعت‌گرایی را بر اساس مشخصه‌های اساسی آن صورت‌بندی کنیم. بر اساس این صورت‌بندی، طبیعت‌گرایی آموزه‌ای مرکب از دو مشخصه کلان است که عبارتند از علم‌گرایی و اجتناب از فراطبیعت. علم‌گرایی، روح معرفت‌شناختی طبیعت‌گرایی، و اجتناب از فراطبیعت، مشخصه هستی‌شناختی آن به شمار می‌رود.
صفحات :
از صفحه 25 تا 49
  • تعداد رکورد ها : 16