جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 15
حکمت عملی وضعی و فضیلت ازدواج (با نگاهی به دیدگاه‌های آیت الله جوادی آملی)
نویسنده:
هادی موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ازدواج به‌منزله کنشی که مسیر ورود به‌نهاد خانواده است در اندیشه اسلامی ذیل دانش حکمت عملی مورد بحث قرار می‌گیرد اما مسأله اینجاست که در فضای اسلامی این فقه است که مشخص کننده شروط و پیوندهای حقوقی ازدواج است. با اینوصف چه ارتباطی میان حکمت عملی و ازدواج برقرار است؟ پاسخی که در این نوشتار بدان می‌رسیم بحث از دانشی در حکمت اسلامی است تحت عنوان حکمت عملی وضعی؛ هدف این مقاله پرداختن به ارتباط میان حکمت عملی وضعی با فقه است؛ فقه، نظامی از دانش است که سلسله‌های حقوقی مختلفی را بواسطه ازدواج به‌عنوان امور قوام‌بخش به انسان و جامعه شکل میدهد. از این‌رو از یک‌سو به‌روشی عقلی اجتهادی آشکار شده است که ازدواج به‌منزله فضیلت اخلاقی در داخل حکمت عملی وضعی معنا پیدا می‌کند و از سوی دیگر این فضیلت، کمالات فرد انسان و در مرحله دیگر کمالات اجتماعی را در قالب سلسله‌های چهارگانه شریعت ممکن می‌سازد. در واقع این دو نوع از کمال، امری را که در شریعت تحت عنوان حیات طیّبه از آن یاد شده است فعلیّت می‌بخشند و ازدواج را به‌مثابه امری اخلاقی قوام‌بخش جامعه مستقر می‌کنند؛ این مسیر از سمت اخلاق به‌سوی جامعه است نه اینکه چون امری اجتماعی است اخلاقی محسوب می‌کند. با این‌وصف دلیلی که بر غیراخلاقی‌بودن ازدواج مطرح شده ‌است رنگ می‌بازد. در نهایت نشان داده خواهد شد ازدواج از طریق حقوق و ظهور سلسله‌های حقوقی محارم، حرمت نکاح، مواریث و انساب، جامعه را بر طبق حکمت عملی وضعی قوام می‌بخشد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 88
حکمت عملی؛ خاستگاه علوم انسانی مدرن
نویسنده:
هادی موسوی ، سیدحمیدرضا حسنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آنچه امروزه با عناوین مختلف علوم انسانی، علوم اجتماعی، علوم اخلاقی یا علوم روحی می‌شناسیم سابقه‌ای تاریخی در اندیشه حکیمان مسلمان در مباحث «حکمت عملی» دارد. حکمت عملیِ پدیدآمده در دوره اسلامی، دانشی است عقلی، همراه با قانون‌ها، پایه‌ها، مفاهیم، نظریه‌ها و عناصر مورد نیاز یک دانش. حکمت عملی دوره اسلامی، دانشی است که ضمن معنا کردن حکمت عملی در پیش از دوره اسلامی جایگاه آن را در میان دیگر فضائل آشکار می‌سازد؛ به دیگر سخن، بر اساس قانون و مؤلفه‌های یک دانش، سازمان‌واره‌ای از علم را برپا می‌کند که حکمت عملی به‌منزله فضیلت تنها یکی از موضوعات آن است. این نوشتار در تلاش است تا نشان دهد آنچه امروزه تحت عنوان علوم انسانی و اجتماعی و علوم خُلقی بدان پرداخته می‌شود، درواقع پدیده‏ای است که خاستگاه آن، حکمت عملی دوره اسلامی بوده است.
صفحات :
از صفحه 271 تا 296
چیستی علوم انسانی
نویسنده:
سید حمیدرضا حسنی ، هادی موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آنچه امروزه با عنوان «علوم اجتماعی» از علوم انسانی یاد می‎شود، میراث‎دار سنت فلسفی اسکاتلندی و فرانسوی است. فیلسوفان کلاسیک آلمان آنچه را همتایان فرانسوی‌شان بیشتر با عنوان علوم اجتماعی می‎فهمیدند، با عناوین «علوم تاریخی»، «علوم روحی» و یا «علوم اخلاقی» مطرح کردند؛ اینها همه مسبوق به اصطلاح فلسفه خُلقی است. این همه نشان از تفاوت منظری است که این دیدگاه‎ها در مورد ماهیت و چیستی انسان اختیار کرده بودند. از منظر امثال دیلتای، علوم انسانی، از آن جهت علم تاریخی‎اند که انسان را موجودی تاریخی می‎فهمیدند؛ یا برخی دیگر، از آنجا که انسان را موجودی صاحب اراده می‎دانستند، ازاین‌رو حوزه علوم انسانی را ساحت اراده و اخلاق تصویر می‌کردند. ازهمین‌رو، امثال گادامر نیز علم انسانی را میراث‎دار فرونسیس ارسطویی می‎دانند. از دیدگاه این نوشتار، اگرچه تمرکز بر حکمت عملی ارسطویی نمی‏تواند آورده چندانی برای علوم انسانی داشته باشد، اما دوره دیگری از حکمت عملی در فضای اندیشمندان مسلمان شکل گرفته است که در کنار حفظ نام حکمت عملی، هویت آن را به‌طورکلی متحول کرد و آن سنگ بنای قانون کردار انسانی در دانش حکمت عملی بود؛ قانونی جهانی که حکمت عملی را از مطالعه شخص فضیلت‌مند به دانش شناسایی جهان انسان و جهان اخلاق ارتقا داد و درنتیجه خود را به‌عنوان نیای بزرگ علوم انسانی تثبیت کرد؛ نقشی که در طول تاریخ به فراموشی سپرده شد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 14
تقارن تاریخی ایده رویکرد و پارادایم در چیستی علوم انسانی
نویسنده:
علیرضا محمدی فرد ، هادی موسوی ، سید حمید رضا حسنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در قرن اخیر دو کتاب «اقتصادنا» از شهیدصدر و «ساختار انقلاب‌های علمی» از کوهن، وارد فضای علمی شدند که یکی مستقیماً فلسفه علمی است و دیگری در پایه مباحث اقتصادی، رویکردی فلسفه علمی دارد. ‌در جامعه جهانی، کتاب کوهن یکی از کتاب‌های فلسفه علمی رسمی محسوب شد، و از نظریات او برای تحلیل جریان‌های علمی استفاده شد، تا جایی که واژه پارادایم بهعنوان واژه‌ای همه‌گیر بر سر زبان‌ها افتاد؛ ‌اما کتاب اقتصادنا با وجود ارائه دیدگاه‌ها و تحلیل‌های فراوان فلسفه علمی چنین موقعیتی پیدا نکرد. ‌ شناسایی دیدگاه‌های فلسفه علمیِ پنهانمانده برای جوامع علمی که باوجود غنای معرفتی و اجتماعی، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، می‌تواند سطح آگاهی جامعه علمی و نظریات بدیل در حوزههای مختلف دانش را افزایش دهد. ‌در اینراستا، مقاله حاضر نشان می‌دهد که چگونه مؤلفه‌های یک فلسفه علم تمامعیار رئالیستی در اقتصادنا حضور دارد؛ مؤلفههایی که موجب می‌شود دیدگاه موجود در اقتصادنا در عین دارا بودن بسیاری از نقاط قوت نظریه پارادایم‌های کوهن، گرفتار مسئله نسبیت‌گرایی نشود. همچنین این دیدگاه می‌تواند موجبات این را فراهم سازد که قیاس‌ناپذیری پارادایمی که در دیدگاه کوهن وجود دارد مانعی برای گفتگوی میان اندیشه‌ها، نباشد. ‌این امر از طریق مقایسه نظریات علم‌شناختی شهیدصدر در اقتصادنا و کوهن در ساختار انقلاب‌های علمی به انجام میرسد.
تحلیلی بر کاربست نظریه ها و مفاهیم علوم اجتماعی در فرایند نظریه پردازی قرآنی/دینی
نویسنده:
محمدباقر سعیدی روشن، هادی موسوی، محمود رجبی، علیرضا محمدی فرد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مطالعاتی که تلاش دارند بر مبنای متون دینی وارد نظریه‏پردازی در حوزه علوم اجتماعی شوند، در ظاهر هویتی دوگانه دارند که حضور نظریه‌ها و مفاهیم علوم اجتماعی در آنها پررنگ است. مسئله اصلی این نوشتار، بررسی چگونگی تعامل مطالعات دینی، به محوریت قرآن، با نظریه‌ها و مفاهیم علوم اجتماعی است. برای دستیابی به این امر، دو نمونه از آثار تحقیقی به مثابه دو شیوه از کاربست نظریه‌های علوم اجتماعی در مطالعات قرآنی/ دینی بررسی و ارزیابی می‏شود. این امر، نیازمند یک روش تحلیلی قیاسی ـ استقرایی مقایسه‌‌ای است که با تکیه بر الگوی نظریه‌سازی در علوم اجتماعی انجام می‌شود. نتیجه ارزیابی نمونه‌ها نشان می‌دهد مهم‌ترین کاربست مثبت رجوع به نظریه‌های علوم اجتماعی در مطالعات قرآنی/ دینی، غنی‌سازی پرسش‌های تحقیق و کمک به استنطاق از قرآن در راستای ارائه نظریه‌های بنیادین قرآنی است. همچنین مهم‌ترین آسیب، تحمیل آرای بیرونی بر قرآن و متون دینی است.
صفحات :
از صفحه 81 تا 98
الگویی برای ارزیابی روش‎شناختی مطالعات نوگرای علوم انسانی در ایران
نویسنده:
هادی موسوی، حمیدرضا حسنی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
وجود دیدگاه‏های مدعی نوگرایی روش‏شناختی و روشی در حوزه علوم انسانی در کشور نیاز به سنجش علمی و روش‏شناسانه این دیدگاه‏ها و حاجت به معیارهای این سنجش را ایجاد کرده است. به‌دیگرسخن، ارائه الگویی جهت ارزیابی روش‎شناختی مدل‏های بدیع مطالعات علوم انسانی و موقعیت‎یابی منطقی و روش‏شناسی آنها از ضروریات پژوهشی معاصر کشور محسوب می‎شود؛ الگویی پایه که در آن از کمترین پیچیدگی‏ها برای این موقعیت‏یابی استفاده شده باشد. در این نوشتار تلاش می‌شود تا مستقل از دیدگاه‎های خاص در مورد ساختار تولید علم، ساختار بنیادین مشترک در پارادایم‎های علوم انسانی و ویژگی‎های گوناگون انواع مختلف از پژوهش‎های علمی ارائه شود که بتواند در نخستین گام، نوعی نظام‎بخشی علمی ‏برای پژوهشگران نوگرای حوزه علوم انسانی در کشور به ارمغان آورد. این تحقیق، الگوهای پژوهشی بدیع ارائه شده در حوزه پژوهش‌های علوم انسانی را براساس عمق نفوذ به لایه‎های بنیادین معرفت علمی به سه نوع تقسیم می‎کند و براساس‌این به سنجش و جایگاه‏شناسی علمی آنها می‎پردازد.
صفحات :
از صفحه 87 تا 109
حکمت عملی به‌مثابه فلسفه علوم انسانی
نویسنده:
حمیدرضا حسنی، هادی موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آیا علوم اجتماعی/انسانی بدون ابتناء بر نظریه ‏ای در باب حکمت عملی امکان‏پذیر هستند؟ با تحلیلی تاریخی از جریان چگونگی حضور حکمت عملی در اندیشه‌های فلسفی و علوم انسانی/اجتماعی می‌توان به این قاعده کلی دست یافت که آنچه امروزه با عنوان علوم انسانی/اجتماعی با آن مواجهیم، نظریه‌ای از سنخ حکمت عملی است. شکل‌گیری انواع خاصی از علوم انسانی‏ توسط رویکردهای فلسفی گوناگون در طول تاریخ و در موقعیت‌های جغرافیایی متعدد نشانگر آن است که نظام‌های فکری مختلف می‏توانند نظام‌های تربیتی و تدبیری متفاوتی را در جوامع بشری جاری سازند. در این مقاله با نگاهی به آثار اندیشمندانی چون ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، آگوست کنت، امیل دورکیم، کارل مارکس، ماکس وبر و گادامر در یک فرایند تاریخی نشان خواهیم داد که هر جریان خاصی از علوم انسانی/اجتماعی درواقع نظریه‌ای در باب حکمت عملی ارائه کرده ‌است. بنیادهای متافیزیکی این نظریه را می‌توان در تقسیم موجودات مورد مطالعه فلسفه یافت؛ آنجا که موجودات را به دو دسته تقسیم‌بندی می‌کنند: موجوداتی که با اراده انسانی پدیده می‌آیند و موجوداتی که مستقل از اراده انسانی وجود دارند. در این موقعیت، پذیرش اراده ‏ای مستقل از نظام طبیعی برای انسان و عدم پذیرش آن توانسته است حداقل دو جریان عمده در علوم انسانی ایجاد کند که گروهی بر وحدت روش در علوم طبیعی و انسانی و گروهی دیگر بر تمایز روشی در این دو دسته از علوم تأکید کرده‏ اند. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد این جریان را در برخی از برجسته‏ ترین اندیشمندان حوزه حکمت عملی و علوم انسانی نشان دهیم؛ گرچه چنین کاری را می‌توان در مورد تمام اندیشمندانی که حوزه مستقلی در حکمت عملی یا علوم انسانی دارند نیز تطبیق کرد
صفحات :
از صفحه 57 تا 73
مواجهۀ تخنۀ ارسطو با فلسفه تکنولوژی هایدگر
نویسنده:
هادی موسوی، حمیدرضا حسنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در مقاله «پرسش از تکنولوژی» دو کار اساسی انجام می‌‌دهد که مدخل مناسبی برای سنجش نظریه او در مورد فلسفه تکنولوژی است. اول اینکه گرچه هایدگر در تبیین هویت تکنولوژی وامدار ارسطو است، اما او نتایجی را که ارسطو در کتاب‌های مختلف خود بدان‌ها تصریح کرده بود، محصول روش هرمنوتیکی خود می‌داند. افزون بر این، ویژگی «تعرض‌آمیز» بودن را بر هویت تکنولوژی جدید می‌افزاید و تکنولوژی را براساس همین ویژگی تعریف می‌کند؛ این مقاله بر آن است تا نشان دهد هایدگر در بخش عمده‌ای از تفکر فلسفی در مورد تکنولوژی و تبیین «دخالتِ مسئولانه علل اربعه در به ظهور آوردنِ تکنولوژی»، وامدار ارسطو است و در بخشی دیگر از نظریه خود در مورد ویژگی «تعرض‌آمیز» بودن تکنولوژی جدید ـ اگر بخواهیم از اصول ارسطویی برای نقد آن استفاده کنیم ـ بر خطا بوده است
صفحات :
از صفحه 31 تا 46
تبیین و تحلیل مبانی انسانشناختی آگوست کنت در پارادایم اثباتی
نویسنده:
حمیدرضا حسنی، هادی موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انسانشناسی در معنایی غیر از رشته انسانشناسی رایج از جمله معرفت یها ی است که پارادایمهای علمی در ساختار و روش خود مبتنی برآن ه ندست . آگوست کنت بعنوان آغازگر جریان پوزیتیویستی، پارادایم پوزیتیویستی و علم جامعهشناسی را بر انسانشناسی نوینی بنا کرد. او انسان را به گونهای تصویر میکند که از درون آن زندگی اجتماع ی و به تبع آن علم فیزیک اجتماعی پدید میآید. این فرایند شاهدی بر آن است که معرفت علمی در چارچوبی بیطرف نسبت به گزارههای جهانشناختی و انسانشناختی شکل نمیگیرد و معرفت علمی مبتنی بر گزارههای مشاهدهناپذیری است که علم نه از آنها سخن میگوید و نه ابزارهای لازم برای بررسی آنها را دارد. استخراج گزارههای انسان شناختی آگوست کنت و ترسیم رابطه آن گزارهها با بخشهای مختلف علوم انسانی پوزیتیویستی نشان میدهد رویکردهای علوم انسانی در سطحی از معرفت ماقبل علمی اولاً قیاس پذیرند و ثانیاً با تغییر مبانی انسان شناختی یک رویکرد ، نوع تازهای از معرفت علمی میتواند شکل بگیرد.
صفحات :
از صفحه 29 تا 68
از فلسفه کنش تا فلسفه دانشگاه؛ درآمدی بر برنامه‌ریزی آموزشی بومی
نویسنده:
هادی موسوی ، سید حمید رضا حسنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کنشهای انسانی همواره با نیاز آغاز می‌شوند، و درپی نیاز کنش رخ می‌دهد. از این رو نیازسنجی اساسی‌ترین عنصر در فرایند برنامه‌ریزی آموزشی است. از دیگر سو دانشگاه به مثابه یک نهاد اجتماعی، در معنایی عام، هویتی اجتماعی است که برای رفع نیازهای افراد بوجود آمده است و در راستای تحقق نیازهای انسانی وظایف آن تعریف می‌شود. برای شکل‌گیری هویت برنامه‌ریزی آموزشی لزوماً مفاهیم مرتبط با آن که عبارتند از «نیاز»، «کنش» و «نهاد» باید تعریف خود را بیابند. از این رو برنامه‌ریزی آموزشی، مفهومی است وابسته به تعریف ما از این هویات سه‌گانه، و خود بخشی از عنصر دوم، یعنی کنش بشمار می‌آید. در اینصورت در برنامه‌ریزی آموزشی این سه مرحله اساسی از ویژگی بنیادین دارند: 1) نیازسنجی 2) تعریف کنش کنش‌گران به مثابه هدف برنامه‌ریزی درسی (اعم از معلمان، متعلمان و مجریان)؛ 3) تعریف نهاد مربوطه در برنامه‌ریزی درسی (اعم از مدرسه، دانشگاه یا حوزه). در اولین گام بدون طی مرحله نیازسنجی و تشخیص سلسله مراتبی از نیازهای کلان فردی و اجتماعی نمی‌توانیم درکی درست از نحوه کنشی که باید انجام داده شود داشته باشیم. در مرحله بعد چون کنشهای اجتماعی به جهت برخورداری از هویت اجتماعی لزوماً درون نهاد شکل میگیرند، بدون داشتن تعریفی مطلوب از دانشگاه نمی‌توانیم برنامه‌ریزی آموزشی مطلوب داشته باشیم. پیدا کردن مسیر استاندارد برای رسیدن به این مدل از راه بررسی عناصر اصلی در فلسفه کنش می‌گذرد. چرا که فلسفه کنش عناصر اصلی یک کنش چه در سطح فردی و چه نهادی را در اختیار ما می‌نهد.
صفحات :
از صفحه 97 تا 112
  • تعداد رکورد ها : 15