جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
بررسی قانون‌جذب در اندیشه عرفانی مولانا
نویسنده:
بنفشه کرمی ، ملک‌‌محمد فرخزاد، رضا حیدری نوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قانون‌جذب باور به این مسأله است که با تمرکزبر اندیشه‌ها و افکار مثبت یا منفی، به هرچه که بیندیشیم همان امر محقق ­می‌شود. قانون‌جذب قانون جهان ­شمولی است که می‌گوید پس از تعیین هدف و تسریع تلاش برای رسیدن به آن باید به‌طور دائم افکار، اعمال و احساسات خود را با خواسته و هدف مورد­نظر هماهنگ و همسو ساخت. ما هرآنچه را که اغلب به آن فکر می‌کنیم، چه خوب و چه بد، جذب می‌کنیم. مولانا قرن‌ها پیش از آن­که صحبت از قانون‌جذب به‌عنوان یکی از قوانین موفقیت‌آمیز جهانی به­ میان­ آید و هماهنگی با کائنات در راستای نیل به مقصود و مطلوب در آن مطرح ­گردد، با آگاهی و هوشیاری، بسیاری از این قوانین را دریافته و این قانون را در کمال دقت به­ شکلی عملی و کاربردی معرفی ­نموده و به کار برده­ است؛ سراسر مثنوی مولانا ارائۀ قوانین جهان‌شمولی است که هر­یک به نوعی حیطه‌ای از قانون‌جذب را د­ر بر­می‌گیرد. این مقاله به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده‌های کتابخانه‌ای و سندکاوی، به بحث و بررسی پیرامون تأثیرگذاری فکر و قوانین حاکم بر آن می‌پردازد. نتایج و یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که مولانا بسیار پیش‌تر از آنکه قانون‌جذب در علوم روانشناسی و فلسفۀ نوین مطرح گردد در لا‌به‌لای افکار و اندیشه‌های عرفانی خود به این قانون توجه ویژه و خاصی داشته ­است. مولانا در مثنوی به قانون‌جذب با‌عنوان « قدر مشترک» و «این همانی» اشاره ­می‌کند؛ این قدر مشترک سبب جذب چیزی می‌شود که به آن فکر­می‌کنیم.
صفحات :
از صفحه 295 تا 316
بررسی تطبیقی فهم هرمنوتیکی از دیدگاه گادامر و مولانا
نویسنده:
آرزو برومندی ، رضا فهیمی ، ملک محمد فرخزاد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گئورگ گادامر، نظریۀ منحصر به فردی را ارائه کرد که امروزه با عنوان هرمنوتیک یا تأویل متن شناخته می‌شود. گادامر، نفسِ مسألۀ فهم را مورد موشکافی قرار داده‌؛ به بیان دیگر برای او هستی‌شناسی، فهم و شرایط حصول فهم بیش‌تر مطرح است تا اینکه یک متن را چگونه و با چه روشی فهم‌پذیر سازیم و معتقد است معرفت وابسته به تاریخمندی، زبان و پیش‌داوری‌هاست. با توجه به آنکه در هرمنوتیک فلسفی در باب اصل پدیدۀ فهم بحث می‌شود تا قواعد و روش‌های تفسیر فهم یا همان مبانی فهم و شرایط وجودی آن، بنابراین طبق این مصداق، باید هرمنوتیک مولوی را هرمنوتیک فلسفی دانست. از نظر مولانا فهم و اندیشه یکی از مهم‌ترین وجوه تمایز انسان از سایر موجودات است. نخستین کاوش مولانا درخصوص ماهیت فهم توجه به موضوع مشترکی است که قرار است بین او و مخاطب ردّ و بدل شود. وی برای این امر ساختار تو در توی داستان را بر می‌گزیند. مولانا انسان را معادل زبان می‌داند و این درست یعنی همان اندیشه‌ای که گادامر مطرح می‌کند. در تبیین رابطۀ میان اندیشه، فهم و زبان معتقد است که رابطۀ اندیشه و زبان، رابطۀ ماده و صورت است. این پژوهش به روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای داده‌های کتابخانه‌ای صورت پذیرفته است و در پی آن است تا نشان دهد که مولوی نیز چونان گادامر برای هستی‌شناسی فهم و شرایط آن اهمیت بسزایی قائل است. نتیجه­ای که از این مقاله می­توان گرفت این است که: اوّلاً مولانا درک و دریافت معانی را در بسیاری از مواقع به فهم خواننده ارجاع می­دهد و ثانیاً با ساختار تودرتوی حکایت بر موضع فهم تأکید می­کند و زبان را در موضوع فهم به روش هرمنوتیکی مورد توجه قرار می­دهد.
صفحات :
از صفحه 226 تا 245
مرگ ارادی (تسلط بر نفس)
نویسنده:
مسعود معتمدی ، ملک محمد فرخزاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مرگ ارادی یا موت اختیاری، یا مرگ پیش از مرگ، اصطلاحاتی عرفانی است که صوفیه در تأویل آیات: «فَتُوبُوا إِلَی بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ» و «وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا» و یا احادیثی مانند: «مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا» می­آورند و آن را عبارت از تسلط بر نفس و خواسته­های نفسانی می­دانند، و طبق تعاریفی، آن را به موت­های ابیض، اسود، احمر و اخضر تقسیم می­کنند، درعین­حال راهکارهایی نیز برای رسیدن به این مهم به مریدان خویش می­دهند. تعبیر ولادت ثانی هم برداشتی دیگر از این اصطلاح است. در ادیان و مکاتیب دیگر نیز مراحلی را برای انقیاد و حتی قمع کلی نفس پیشنهاد می­دهند، اما در عرفان اسلامی برخلاف بیشتر آن­ها تسلط و در اختیار گرفتن نفس مد نظر است نه نابودی آن. گفتنی است نوعی دیگر از مرگ ارادی در تصوف مطرح است که پس از موت اختیاری در معنای تسلط بر نفس، عارف را حادث می­شود، و آن موت اختیاری در مفهوم اطلاع و آگاهی از زمان واقعی مرگ جسمانی است که در مجالی دیگر بیان خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 185 تا 203
  • تعداد رکورد ها : 3