جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 19
تاثیر فلسفه در آفرینش و سلسله مراتب عالم از منظر علامه حلی و فیاض لاهیجی
نویسنده:
پدیدآور: شعله نمازی ؛ استاد راهنما: غلامحسین احمدی آهنگر ؛ استاد مشاور: معروفعلی احمدوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم کلام دانشی است که به استنباط،تنظیم و تبیین معارف و مفاهیم دینی پرداخته و براساس شیوه های مختلف استدلال اعم از برهان،جدل،خطابه و...گزاره های اعتقادی را اثبات و توجیه می کند و به اعتراض و شبهات مخافان دین پاسخ می دهد. (خسرو پناه،16،1383)برای این منظور در قرون اولیه بیشتر از دلایل نقلی و عقلی مبتنی بر مشهورات استفاده می شد اما از اواخر قرن دوم با ورود فلسفه به جهان اسلام،کلام به عنوان علمی که هم متکفل استباط معارف و هم موظف به دفاع این معارف شناخته شد که منظور از این معارف معرف اعتقادی و دینی است.(برنجکار،1394،21)ما در این پایان نامه در صدد بر آمدیم تا تاثیر فلسفه را در تفکر دو متکلم؛ آن هم در حیطه نظریه پردازی در آفرینش و سلسله مراتب عالم مورد بررسی قرار دهیم. علامه حلی در تبیین و تحلیل و جایگاه فلسفه در آفرینش و سلسله مراتب عالم بسیاری از اصول و مسائل فلسفی را می پذیرد، اما در عین حال با اصول مهمی چون قاعده الواحد و نظریه فیض مخالفت می کند و به علم حضوری نمی پردازد و معتقد است، که علم خدا به اشیاء، حصولی است.(علامه حلی،250،1390) و نتیجه چنین نگرشی در مسایل مربوط به شناخت باری تعالی و اوصاف و افعال او آشکار می شود؛ به این معنا که فاعلیت خدا، فاعلیت بالقصد و بالاختیار، آنهم به معنای صحت فعل و ترک می شود و ظهور فعل خدا با همین مبنا تبیین می شود؛(علامه حلی،82،1365)و چون قاعده بنیادی الواحد را که مبین چگونگی ظهور فعل تکوینی نزد فیلسوفان است، مردود می داند در نتیجه سلسله مراتب علی و معلولی عالم عقول و نفوس و طبیعت را نمی پذیرد(علامه حلی،177و1365،176) و قائل می شود که بین خدا و عالم طبیعت هیچ واسطه ای نیست و در اثبات صانع عالم،عالم را فقط منحصر در عالم طبیعت می داند(علامه حلی،9،1386). از منظر علامه حلی بکارگیری اصول و مبانی فلسفه در افعال تکوینی خدا مستلزم موجب بودن خدا می شود و این با عقاید دینی اسلام ناسازگار است و لذا برای آنکه کثرات در عرض هم را به خدا نسبت دهد،تقسیم فاعل به بالقصد و موجب را مطرح کرده و از فاعلیت مبتنی بر قصد و اراده دفاع می کند؛ آن هم به دلیل آنکه این نوع ایجاد را مسبوق به عدم می داند.(علامه حلی،115،1365). علامه حلی با قائل شدن به اصول فوق خدا را قادر مختار می داند؛ نه فاعل موجب در نتیجه کثرات را با کثرتشان به خدا نسبت می دهد) علامه حلی،281،1365). فیاض لاهیجی از همان مقدمه گوهر مراد اندیشه نوافلاطونی در آراء او به وضوح آشکار است،به طور مرتب از فیض و فیاض بودن خداوند سخن می گوید و عالم را در مراتب عقل کلی،نفس کلی و طبیعت می بیند (لاهیجی،18،1383)و در ادامه، فیض وجود از جانب خداوند را فعل ابداعی دانسته که این فیض نسبت به همه یکسان است نه آنکه برای بعضی بیشتر و برای بعضی کمتر باشد.(همان 18)و از نظریه فیض و قاعده الواحد دفاع کرده و قاعده الواحد را اینگونه تبیین می کند که هر گاه فاعل واحد بوده باشد، من جمیع الجهات و الحیثیات از وی صادر نشود، در مرتبه واحد مگر معلول واحد و سایر معلولات از وی با واسطه صادر شوند.(همان،22)در نتیجه بین عالم طبیعت با خداوند، برخلاف علامه، قایل به واسطه می شود و فاعلیت را در مرتبه نخست، متوجه به عقل نخست می کند و سلسه مراتب آن را یاد می کند؛به علاوه علم را به حضوری و حصولی تقسیم می کند که سبب علم حضوری را دو چیز می داند؛ یکی قائم بودن عین معلوم به عین عالم و دیگر، حاضر بودن ذات معلوم نزد عالم به سببی از اسباب.(همان،148)علم خدارا علم حضوری دانسته و با توجه به این مسایل فاعلیت خدا را بالعنایه می داند.
بررسی انتساب نظریه نیابت به معتزله
نویسنده:
سیدرضا قائمی ، معروفعلی احمدوند
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم در باب خداشناسی، چگونگی ارتباط میان ذات و صفات الاهی است. در طول تاریخ متکلمان و فیلسوفان مسلمان دیدگاه‌های مختلفی در این باره ابراز کرده‌‌اند. مهم‌ترین این نظریات عبارت‌اند از: نفی صفات از ذات، عینیت ذات و صفات، زیادت صفات بر ذات، نیابت ذات از صفات و نظریه احوال. بسیاری از علمای شیعه نظریه «نیابت ذات از صفات» را به معتزله نسبت داده‌اند. این نوشتار در صدد است با جمع‌آوری اقوال ملل و نحل‌نویسان و علمای شیعه، تاریخچه و چرایی انتساب نظریه نیابت به معتزله را بررسی کند. پس از تحلیل تاریخی و مراجعه به نوشته‌های دانشمندان معتزلی به نظر می‌رسد انتساب نظریه نیابت به آنها نادرست بوده و باید این نظریه را خوانشی متفاوت از نظریه عینیت ذات از صفات دانست یا آن را زیرمجموعه نظریه نفی صفات از ذات به حساب آورد نه نظریه‌ای جداگانه.
صفحات :
از صفحه 35 تا 60
اهمیت عقل و استدلالهای عقلی برای اثبات وجود خدا از منظر زمخشری در تفسیر کشاف
نویسنده:
معروفعلی احمدوند، مینا محمودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جارالله زمخشری معتزلی از مفسران و متکلمان تأثیر گذار در قرن ششم هجری بوده‌است. و با نگارش تفسیر کشاف بسیاری از آیات الهی را تبیین و روشن نموده‌است. معرفی اندیشه‌های کلامی و تفسیری این اندیشمند بزرگ می‌تواند قدمی در راه آشنایی با فرهنگ و معارف اسلامی تلقی گردد. با بررسی دیدگاه‌های این مفسر،معلوم گردید با رویکرد عقلی مباحث خداشناسی را مورد تحقیق قرار داده‌ است. زمخشری عقل را در دستیابی به اثبات وجود خدا و صفات او مستقل و معارف وحیانی را صرفاً تنبیهی می‌داند.وی نظر واستدلال در مسائل اعتقادی راضروری می داند وبااستناد به آیات قرآن هرگونه تقلید کورکورانه در باورهای دینی رامردوداعلام نموده است. وی با استفاده از آیات قرآن مجید براهینی چون فطرت، امکان و وجوب، حدوث و نظم را برای اثبات وجود خداوند بکار گرفته‌است.واز این طرق وجود خدارا اثبات نموده است دراین نوشتار اندیشه های ایشان در این مباحث تبیین می گردد.
صفحات :
از صفحه 91 تا 115
ثبات واجب الوجود و لوازم آن در فلسفه اسلامی
نویسنده:
بهنام عظیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گروه قابل توجهی از فلاسفه ی جهان، خداباور هستند. بخشی از این فلاسفه، فلاسفه ی جهان اسلام می باشند. قسمت مهمی از آثار این فلاسفه، در مورد خداشناسی است. آنها بعد از تقسیم موجودات و اثبات وجود باری تعالی، به بحث از ذات و صفات می پردازند. بدون شک یکی از صفاتی که مورد اتفاق همه ی فلاسفه ی اسلامی است، ثبات و تغییر ناپذیری او می باشد. به این معنا که سیر از قوه به فعل، انفعال و اثر پذیری، پذیرش هیات و صفتی جدید و انعدام در ذات و صفات ذاتی واجب تعالی محال است.این اوصاف از طریق اثبات قواعدی مثل «واجب الوجود واجب من جمیع الجهات» و «بسیط الحقیقه کل الاشیا و لیس بشیء منها»، قابل اثبات است. مسأله ای که مهم و قابل بحث می باشد، این است که این ثبات چه لوازمی در پی دارد و با لحاظ این ثبات، مواردی مانند استجابت دعا، تکلم، فیاضیت و مرگ و میرها و تغییرات عالم به چه نحو تحقق پیدا می کند و چه نسبتی با ذات واجب تعالی دارد؟ فلاسفه اسلامی همه ی این موارد را با لحاظ اصل ثبات و تغییر ناپذیری توصیف و تفسیر و تاویل کنند و همه ی اینها را به گونه ای تفسیر می کنند که به ثبات ذات لطمه و خدشه ای وارد نشود. در انتساب برخی صفات ذاتی و فعلی به واجب تعالی، مانند اراده، علم به جزییات، تکلّم و رحمت، سعی دارند بعد از سلب جنبه های ضعف و نقص و انفعال، این امر صورت گیرد. در برخی موارد نیز معنای حقیقی و مشهور صفات (مانند اراده) را بر واجب تعالی قابل انتساب نمی دانند؛ لکن از آنجایی که این صفات در متون دینی آمده است، با توسّع معنایی، لوازم معنای حقیقی را بر واجب تعالی به دلالت التزامی قابل حمل می دانند.در مورد تغییرات نظام تکوین و تشریع، باید توجه داشت که انفصال و اتصال و تغییر، از احکام موجودات مادی و متاثّر از ماده است و در افاضه ی موجود مجرد محض و بسیط مطلق مطرح نیست؛ به عبارت دیگر افاضه از وجود واجب تعالی صورت می گیرد و چیزی از ذات جدا نمی شود تا در مبدأ فیضان تغییری مطرح شود. از طرفی فاعل مباشر و مدبّر مستقیمموجودات زمینی در فلسفه ی مشاء، عقل فعال و در حکمت اشراق و متعالیه، ارباب انواع می باشد. لذا فاعل مباشر ذات باری تعالی نیست تا تغییر و عدم تغییری در آن مطرح شود.
موضع امامان معصوم (ع) در قبال افراط و تفریط در مورداهل بیت (ع)
نویسنده:
رضوان مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسائل مطرح بین فریقین مسأله اهل بیت(ع) وجهت گیریهایشان نسبت به حضرات(ع) در زمینه مقامات علمی،ولایی، معنوی و عصمت اهل بیت(ع) است.این مقامات از لحاظ نقلی و عقلی برای اهل بیت(ع) ثابت است، ولی اهل سنت در خصوص اهل بیت(ع) تفریطهایی داشته اند، از جمله اینکه مقام ولایتی اهل بیت(ع) را نپذیرفته اند و قائل به خلافت خلفایی شده اند که ادله قابل قبولی ندارند، ودر حیطه علمی نیز با پذیرش علوم غیر معتبر خلفا و صحابه و فقها از پذیرش علوم ویژه اهل بیت(ع) کناره گیری کردند.گروهی نیز با جنگها و دشمنی علیه ائمه(ع) در خصوص مقام عصمت نیز تفریط روا داشتند. در قبال این تفریطها ائمه(ع) مواضعی داشته اند وهمواره از حق خود دفاع و مقام ولایتشان را همواره غصب شده می دانستند و از مسلمینی که از علومشان کناره گیری کرده اند به علم ویژه خود دعوت و از رجوع به علوم غیر معتبر دیگران نهی فرموده اند وبه احتجاج در قبال نادیده گرفتن عصمتشان پرداخته اند. فرقه دیگر، جهت گیری متفاوتی در برابر ائمه(ع) داشته اند وبا نامحدود دانستن علم ائمه(ع) دچار غلو در خصوص مقام علمی اهل بیت شده اند،که ائمه(ع) با آنها نیز موضع گیری هایی داشته و علم خود را محدود به حدودی معرفی فرموده اند و این فرقه درحیطه معنوی نیز افراط کرده و ائمه(ع) را تا حد خدایی بالا برده اند؛ که معصومین(ع) در قبال این غالیان نیز مواضعی داشته ودر بعضی موارد آنها را مهدورالدم دانسته اند.
نقش اعتقاد به خدا در معنابخشی به زندگی
نویسنده:
معروفعلی احمدوند، سمیه طاهری ­اندانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آنچه انسانِ امروزی را رنج میدهد، احساس بی هدفی و بی معنایی در زندگی است. از آنجا که اعتقاد به خدا و صفات کمال او میتواند نقش بسیاری در معناداری زندگی داشته باشد، این نوشتار به بررسی نقش این اندیشه در معنابخشی به زندگی انسان موحد میپردازد. انسان باایمان به خدایی حکیم، به آفرینشی هدفمند معتقد شده و در پرتو آن از پوچی رهایی مییابد؛ با ایمان به عدالت الهی، قوانین هستی را عادلانه دانسته، روح امیدواری در او دمیده میشود؛ با اعتقاد به عالم بودن خداوند، اجزای جهان را برخاسته از آگاهی و معنادار مییابد؛ در پرتو باور به خدایی توانا، شور و نشاط درونی اش با قدرتی ماورائی گره خواهد خورد؛ با اعتقاد به رحمت واسعه الهی، زندگی امیدوارانه و معناداری خواهد داشت و... . باورِ قلبی عمیق در بعد نظر و پایبندی به دستورات چنین خدایی میتواند زندگی را معنادار کند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 20
بررسی و نقد تاریخی و محتوایی ادله‌ی سه گانه‌ی وجود ذهنی
نویسنده:
سیده‌هاجر اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
همه‌ی انسان‌ها به اشیاء و موجودات، علم دارند و آگاهی آنها از اشیاء به این نحو است که صورتی از اشیاء در ذهن انسان، نقش می‌بندد. در فلسفه‌ی اسلامی به حصول صورتهای(ماهیات)اشیاءِ خارجی در ذهن، «وجود ذهنی» می‌گویند. به عبارت دیگر، وجود ذهنی نحوه‌ای از وجود ماهیات در ذهن است و آثار خارجی آنها را ندارد؛ ولی آثار دیگری را به دنبال دارد. در فلسفه‌ی اسلامی بیشتر فیلسوفان، بر این مسئله ادّله‌ای اقامه کرده‌اند؛ از جمله فارابی، ابن سینا و سهروردی که در اکثر آثار خود وجود ذهنی و ادّله‌ی آن را مطرح کرده‌اند، اما عنوان وجود ذهنی را به آن ندا‌ده‌اند.فخر رازی اولین کسی است که با عنوان وجود ذهنی به اثبات آن پرداخته است و متکلمین و فیلسوفانِ پس از فخر رازی نیز این مسئله را به صورت فصلی مستقل مطرح کرده‌اند و ادّله‌ای برای اثبات آن بیان کرده‌اند؛ لکن سه دلیل از میان آنها مشهور و مورد توجه است. دلیل اول مبتنی بر حکم ایجابی بر ماهیات معدوم می‌باشد و با سه تقریر بیان شده است که تقریر اولاین استدلال به تصور ماهیت معدوم در خارج مثل تصور دریایی از جیوه تأکید می‌کند، تقریر دوم به تصور محالات بالذات اشاره می‌کند و با این تقریر به اثبات وجود ذهنی می-پردازد و در تقریر سوم به صدق و توجیه قضایای حقیقیه تکیه می‌کنند.دلیل دوم مبتنی بر ماهیات کلیه‌ای است که با قید کلیت وجودی در خارج ندارند و دلیل سوم بر تصور ماهیات صرف تکیه دارد که در خارج نیستند؛ پس باید در ذهن موجود باشند. بر این ادّله، متفکران اسلامی اشکالاتی وارد کرده‌اند و خود نیز در مقام پاسخ به این اشکالات بر‌آمده‌اند که برخی از این پاسخ‌ها نتوانسته است اشکال را رفع کند. حال در این پژوهش ابتدا به بیان پیشینه‌ی نظریه‌ی وجود ذهنی و سپس به طرح و بررسی ادّله و اشکالات آن پرداخته‌ایم.
معاد جسمانی از منظر غزالی و اشکالات وی بر ابن سینا
نویسنده:
رامین شیرعلی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسائل مربوط به معاد، به ویژه معاد جسمانی، دغدغه بسیاری از متفکران اسلامی از جمله ابن‌سینا و غزالی بوده است. در این میان، ابن‌سینا در رابطه با معاد جسمانی در آثارش به طور کلی سه نوع اظهار نظر کرده است؛ طوری که در کتاب‌های شفاء و نجات، معاد جسمانی را از طریق شریعت پذیرفته است و در کتاب مبداء و معاد در مورد گروهی از انسان‌ها، به یک نوع معاد جسمانی معتقد شده است، اما جسم آن را یک جرم فلکی دانسته است؛ و در نهایت در رساله اضحویه آن را از لحاظ عقلی انکار کرده است. غزالی نیز در باب معاد جسمانی در آثارش سه نوع اظهارنظر کرده است؛ اولین نظریه، نظریه بدن جدید است که در کتاب تهافت‌ الفلاسفه مطرح می‌کند که براساس این دیدگاه لزومی ندارد که در آخرت انسان با همین بدن دنیوی محشور شود؛ چرا که این امکان هست خداوند با قدرت لایتناهی خود، بدن جدیدی خلق کند. دومین نظریه، نظریه برانگیختگی است که در کتاب کلامی خودش یعنی الاقتصاد ‌فی ‌الاعتقاد بیان می‌کند که براساس این نظریه خداوند در روز قیامت با قدرت لایزال خود اجزای پراکنده بدن انسان را دوباره زنده می‌کند؛ و در نهایت در کتاب المضنون یک توصیفی از رابطه نفس و بدن ارائه می‌دهد و در نهایت معاد جسمانی را یک امر ممکن می‌داند. در این میان غزالی، ابن‌سینا را به دلیل انکار معاد جسمانی تکفیر کرده است؛ به احتمال زیاد، غزالی در تکفیر ابن‌سینا به رساله اضحویه توجه داشته است چرا که در آثار دیگرش، معاد جسمانی را از طریق شرع یا حداقل برای برخی از مردم اثبات می‌کند. البته می‌توان گفت که اشکالات غزالی بر ابن‌سینا و حتی تکفیر وی نمی‌تواند صحیح باشد چرا که ابن‌سینا با توجه به مبانی فلسفی و عقلی خود اعتراف می‌کند که از لحاظ عقلی نمی‌تواند معاد جسمانی را اثبات کند ولی از راه شرع، پذیرش آن را بر خود واجب می‌داند. پس می‌توان گفت که اشکالات غزالی بر مبنای عقلی نمی‌تواند وارد باشد چرا که اشکالات تناسخ، اعاده معدوم، شبهه آکل و ماکول و ... که از لحاظ عقلی امتناع آن‌ها روشن است، پیش می‌آید؛ اما اگر بحث پذیرش شریعت و پیامبر باشد، ابن‌سینا نیز از طریق پیامبر و شرع معاد جسمانی را می‌پذیرد، پس جایی برای تکفیر وی باقی نمی‌ماند.کلید واژگان: ابن سینا، غزّالی، معاد جسمانی، معاد روحانی، نفس، بدن
مقایسه نظرات ابن سینا و غزالی در باب تبیین نبوت و اوصاف نبی
نویسنده:
ژیلا مقدمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده‏ابن سینا به عنوان یک فیلسوف موثر در سنت فلسفی و حتی کلامی پس از خود، و غزالی به عنوان ‏یک متکلم اشعری تأثیر گذار در جهان اسلام، به بحث در نبوت پرداخته‌اند. غزالی– که از مهمترین ‏ناقدین فلسفه در جهان اسلام است - با نوشتن کتاب تهافت الفلاسفه، و تکفیر فلاسفه در چند مسأله‌ی ‏فلسفی، مخالفت خود را با فلسفه به اوج رساند. اما خود وی در بیشتر آثارش، از استدلال‌هایعقلی و ‏فلسفی استفاده کرده است.‏در این پایان نامه ابتدا به اثبات نبوت از نگاه این دو شخصیت پرداخته‌ایم و سعی کرده‌ایم نقاط قوت و ‏ضعف نظرات آن‌ها را بررسی کنیم و به بیان شباهت های میان نظرات ایشان در این باب بپردازیم. بعد از ‏آن به بحث اوصاف نبی از نگاه ابن سینا و غزالی پرداختیم و به نقد و بررسی نظراتشان و میزان تأثیر ‏پذیری غزالی از ابن سینا و مقایسه‌ی نظراتشان پرداختیم. در آخر بحثی را با عنوان تبیین نبوت آورده‌ایم ‏و به بررسی آراء این دو اندیشمند در این باب پرداختیم. ‏کلید واژگان:‏ابن سینا، غزالی، اثبات نبوت، اوصاف نبی، تبیین نبوت، عقل فعال، عقل قدسی، قوه‌ی خیال.‏
تحلیل ابعاد اعتقادی داستان حضرت موسی (ع) در قرآن
نویسنده:
محمد بستان افرور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از شیوه‏های بیانی قرآن‏ کریم، برای تبیین حقایق و معارفش، استفاده از اسلوب قصه است. قصص قرآن، به عنوان یکی از مولفه‏های کتاب وحی، از نظر محتوا و هدف، شامل هم? حکمتهای نزول وتوأم با هدفمندی و همسو با غرضی است که آن را دنبال می‌کند و حاوی پیامهای مهم اعتقادی، تربیتی و سنتهای تاریخی و اجتماعی و...است و داستان حضرت موسی(ع) نیز به دلیل تکرارهای مکرر، مملو از این نکات است.عده‏ای معتقدند، قصه‏های قرآنی سمبلیک و پرداخته شده است و پایبند بودن به واقعیت، در آنها مد نظر نیست و از این رو سعی دارند، حجیت بخش اعظمی از آیات الهی را زیر سوال ببرند؛ بنابراین، پس از بیان معانی قصه و ویژگیهای منحصر به فرد قصص قرآنی، به تفصیل در مورد حقیقی یا سمبلیک بودن داستانهای قرآن، سخن رانده شده ونتیجه‏ای که بدست آمده، گویای این مطلب است که سمبولیک کردن داستان، به معنی غیر واقعی بودن آن نیست؛ بلکه سمبلیک بودن با واقعی بودن قصه قابل جمع است.در پایان‏نامه‏ی حاضر، مواردی از مسائل اعتقادی، مورد تحلیل قرار گرفته است؛ از جمله: عصمت حضرت موسی(ع) و آیات منافی عصمت آن حضرت، مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به مراتب هدایت، که منجر به عصمت می‌شود، مصونیت حضرت موسی(ع) از گناه، به اثبات رسیده، وعلاوه برآن، در آیات مربوط به دوران بعثت آن حضرت، ثابت شده که همه چیز مشمول تقدیر الهی است؛ اما نه به مفهومی که اختیار را از انسان سلب کند.فریب و شعبده بودن سحر و عدم نقش آفرینی آن به معنای تأثیرگذاری درامور جاری طبیعت، موضوع دیگری است که به آن پرداخته شده است. و نیز، غوامض موجود در برخی از آیات اعتقادی این داستان، مورد واکاوی قرار گرفته و نتیجه‏ی مطلوب به دست آمده است.همچنین، پس از روشن شدن عدم امکان رویت خداوند با چشم مادی، به موضوع شفاعت خواهی حضرت موسی(ع) در حق نمایندگان بنی اسرائیل اشاره شده و این امر، مویدی برای عقیده اصیل اسلامی شفاعت شناخته شده است. و نیز، قرار گرفتن کوه، بالای سر بنی اسرائیل،یکی دیگر از موضوعات مهمی است، که با بهره گیری از منابع معتبر حدیثی و تفسیری، معجزه بودن آن به اثبات رسیده است. علاوه بر این موارد، مسائل دیگری نیز، مورد بررسی قرار گرفته، که گاه با به دست آوردن کلید حقیقت، شبهه‏ی مورد بحث، رفع گردیده است.
  • تعداد رکورد ها : 19